«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام خدایی که بشدت کافیست
دوست عزیز و ارزشمندم سلام
خدای من چی میخوای بگی به من آخه
آخه چی بشه من که مدتی خرید ثروت یک تو ذهنم هست ولی نمیدونم چطوری پولش دستم میاد که بتونم این دوره رو بخرم، بیام کامنت شما دوست عزیز رو که این کامنت رو ۴ سال پیش نوشتید و من الان تو مدراش قرار گرفتم و درمورد اون دوتا سکه که دیگه هوش از سرم پرید و بغض کردم (خدایا شکررررررررررررررررررررررررررت) من الان محل کارم هستم و یه تایم آزاد که وسام پیش بیاد زود میام تو سایت و چند تا کامنت نوووووش جان میکنم و این بار به کامنتی از شما هدایت شدم که قبل از یان فقط دیشب شاید یه لحظه چشمام به اسمتون خورد ولی باز یه حسی بود که باعث شد کلیک نکنم روی اسمتون ولی الان موقعش اش بود و کلیک کردم و خوندم
خدایا شکرررررررت برای همه چیز، برای این قاون بی نقص سیستمی بودن جهان
دوست عزیز هر لحظه تون توحیدی تر و ثروتمندتر
بنام خدایی که بشدت کافیست
آقا علی سلام
شما این کامنت رو سال 96 نوشتی که من اون موقع مثل نوزادی بودم که تازه چهاردست و پا رفتن رو یاد میگرفت و تو این مدار الانم نبودم و الان به این کامنت شما هدایت شدم و اومدم که نوش جانش کنم و همین امروز یک نشانه دیگه بود برای من که میخوام ثروت یک رو بخرم ولی الان و این لحظه نمیدونم چطور میتونم این رو بخرم ولی مطمئنم همونطور که سال گذشته این موقع هنوز وارد 12 قدم نشده بودم و همینطور عزت نفس و نمیدونستم چطور ممکنه بتونم بخرمشون؛ الانم همونطور نیم دونم فقط اینو میدونم که براحتی و آسانی و از راهی که عمرا ذهن من بهش فکر کنه میخرمش و آگاهی هاش رو نوش جان میکنم و مهمتر عمل میکنم
آقا علی اتفاقا منم قبلا زیاد از بازار رفتن با اینکه دخترم و خیلی ها تعجب میکردن آخه مگه میشه دختر از بازار خوشش نیاد ولی من بخاطر اون نتوانستن خریدن ها بود که همیشه سعی میکردم نرم و کسی هم دوست نداشته باشه با من بره بازار ولی الان خیییییلی بهتر شدم چون میتونم خییییییلی راحت خرید کنم اونم چیزهایی که تا همین پارسال وساه من خییییییییلی سخت بود
خدایا شکررررررت
هر چی آرزوهای خوب هم مال شما 👑😍
هر لحظه تون توحیدی تر و ثروتمندتر👑
بنام خدایی که بشدت کافیست
آرمان عزیز سلام
قبل از هر چیزی خیلی بهتون تبریک میگم که شما سال 96 این کامنت رو نوشتی یعنی تو مدارش بودی
بدون شک الان خییلی از اون نجوای ذهن تون که دوره عزت نفس رو برای شما کوچیک نشون میداد تا پیشمونتون کنه از خریدش میگذره و
الان مدارتون و جنس باورهاتون خییییلی زیباتر شده و میدونید این آگاهی هایی هست که اینقدر ناب و بکر هستن که همیشه باید تکرارش کنیم، منم که همین امسال یعنی سال 1399 عزت نفس رو بعد ورودم به 12 قدم و بالاتر رفتن مدارم تونستم بخرم بعضی جلسات بوده که این نجواهای ذهن جونی ام شروع کنه غر زدن که این بود دوره ای که واسش پولتو دادی؟؟البته که ذهن عزیزم هم بنده خدا تقصیری نداره و تمام مسئولیت این نجواهای اون 100% خودم مسئولش هستم بخاطر باورهای اشتباهی که به خوردش دادم ولی بازم خدا شکر که با دادن کلی فکت از نتایجم اونم تغییر رویه داده و دیگه بعضی وقتا هم خودم بخوام از مسیر خارج بشم خودش همون لحظه بهم آلارم میده 😍
خدایا شکرررررررررررررررت
دوست عزیز هر لحظه تون توحیدی تر و ثروتمندتر
بنام خدایی که بشدت کافیست
ریحانه عزیز، دوست ارزشمندم سلام
قبل از هر چیزی حضورت در این مدار عالی رو که خیلی قبل تر از من اتفاق افتاده رو خییییلی بهت تبریک میگم و نوووووووووش وجودت باشه، این کامنتی که شما نوشتی سال 95 بوده،ز مانی که من تازه یک سال بعدش اصلا وارد این مسیر میشم که اونم هزاران درصد مسئولیتش به خودم برمیگرده
اونجا که گفتی: منی که در گذشته نسبت به موفقیت دیگران احساس حسادت و حسرت داشتم؛ شبیه خییلی از ماهایی هست من جمله خودم اونم فقط بخاطر باورهای خودمون که صرفا دریافت کننده بودیم، باور کمبود چون همیشه به ما گفتن عجله کن، بدو، اگر الان ازدواج نکنی، اگر الان به فلان نقطه نرسی، اگر الان اگر الان ، دییییگه از دستت میره، انگاری که خداوند یه چند تا دونه نعمت داره فقط که اونم تاس یمندازه هر کی رو عشقش بکشه هیمنطوری الکی چون دوست داشته بهش میده و دیگه به بقیه چیزی نمیرسه یا فوقش ته مونده ها میرسه ولی وقتی به خودمون اومدیم و دیدیم بابا عزیز من تو فقط روی خودت کار کن، تو فقط فکر و ذهنت خودت باشه، خودت رو بخواه (بقول استاد اصلا خودخواهی کلمه بدی نیست اگر بهش فکر کنیم ولی اینقدر اتوماتیک وار فقط پذیرفتیم که دیگه اصلا فکر نمی کنیم) خلاصه ایییینقدر خداوند بهت میده اگر خودش رو باور کنی، رب العالمینی که بهت میگه بابا من آسمانها و زمین رو مسخر تو کردم، تو دنبال یچ هستی آخه؟ خلاصه یک رزق بی حسابی بهمون میده که از بی نهایت بودن و هر روز بیشتر شدن نتونیم بشماریم، اییینقدری که بشیم: لَعَلَّکَ تَرْضَىٰ
ریحانه عزیز، دوست ارزشمندم نوووووووش وجودت باشه تمام نعمت ها و ثروت هایی که تا حالا خلق کردی و ادامه ها داره
منم شما رو خییلی دوست درام دوست ارزشمندم😍
هر لحظه تون توحیدی تر و ثروتمندتر
بنام خدایی که بشدت کافیست
هادی عزیز سلام
مرسی که اینقدر دقیق از تجربیاتی که میدونم الان با تمام وجودت درک کردی که مسئولیتش هزاران درصد با خودت هست،
چقدر قشنگ درمورد نماز گفتی درمورد گریه کردن ها چقدر هادی قبلی با زینب قبلی شباهت داره، منم بخاطر همین جنس باورها طبیعتا اگرهم دسوتایی داشتم یا کلا هر آدمی تو زندگیم از همین جنس بودن دیگه تا اینکه به خودم اومدم و شرع کردم روی خودم کار کردن و جنس اتفاقات زندگیم و دوستانم شروع کرد تغییر کردن، من که قبلا اصلا این مدل دوست نداشتم ولی الان دوستانی دارم که خودشون یه پا الگو هستن تو اینکه آره میشه که تمام نعمت ها رو با هم داشت، آخرای 97 فکر کنم کرج خونه یکی از دوستام بودم و سوار ماشینش که یه ماشین خارجی سفید بود (من قبل این اصلا چنین دوستانی نداشتم) موقع اوایل محرم بود فکر کنم که بهم گفت زینب تو که خودتو نمیزنی ؟؟ اون موقع من تازه با این قانون آشنا شده بودم و تازه کار کردن روی خودم و خودم رو مسئول دونستن شروع کرده بودم و من تا محرم سال قبلش تو شهرمون دقیقا همین کار رو میکردم و خیلی راحت تو روضه ها دقیقا خودزنی میکردم و لذت میبردم از این کار بخاطر اون باورهایی که داشتم، ولی اون موقع که دوستم اون سوال رو از من کرد انگار به خودم اومدم
بنام خدایی که بشدت کافیست
پریسا جان سلام
نه تنها فایل ها و محصولات هیچ وقت قدیمی نمیشن بلکه حتی کامنت هایی که اینجا نوشته میشه مثل همین پیام شما که سال ۹۵ نوشتی و من سالل ۹۹ بهش هدایت شدم، بهتون تبریک میگم دوست عزیزم که چند ساله داری این آگاهی ها رو نوش جون میکنی، اوایل که وارد سایت شده بودم ناراحت میشدم اگر چنین پیام هایی میدیدم که که ۴ یا ۵ سال قبل تر از مکن خیلی هاا کار کردن روی خودشون و تمرکز روی رشد خودشون رو شروع کرده بودن، ولی الان خییییییییل راحت و آگاهانه میام اتفاقا پروفایل های کسانی مثل شما رو که خیلی قبل تر من با استاد آشنا شدید رو میخونم و کلللللللی تحسیین میکنم و خبر خوب اینه که خییییییلی راحت تر از قبل این کار رو میکنم، من هم لازم بوده تکاملم رو طی کنم تا الان اینجا و با این آگاهی باشم که هنوز خیلی ها هستن ترجیح میدن همچنان بجای اینکه اینکه بی نهایت نعمت و ثروتهایی که خداوند برای ما نازل کرده رو تبعیت کنند، آنچه که پدران خود رو بر اون یافتن دنبال کنند حتتتتتتتی اگر اون پدران (جامعه- خانواده و در کل دیگران) هدایتی نیافته باشند
ممکنه شما اصلا فراموش کردی این پیامی که اینجا گذاشتی و من زیر اون الان واستون دارم مینویسم اینم بخاطر اینه که ما در هر شرایط و محدودیت هایی (مالی- سلامتی و و و ) که اونم ساخته خود خود ماست باشیم وقتی به خودمون میایم و شروع میکنیم روی خودمون تمرکز کردن و آگاهانه کار کردن، دیگه آسان تر شدن ما برای آسانی ها قدم به قدم شروع میشه، و اینقدر پُر میشیم از نعمت ها و ثروتهایی که براحتی و آسانی خلق میکنیم که براحتی هم ازشون عبور میکنیم.
عشق شما و علی عزیز هم نوووووش وجودتون باشه و هر لحظه تون توحیدی تر و ثروتمندتر
خدایا شکررررت
بنام خدایی که بشــــــدت کافیست
دوست عزیز و ارزشمندم سلـــــام🙋
قبل از این، اگر کامنتی میدیدم طولانی هست با تردید میرفتتم که بخونمش ولی الان که به این کامنت شما هدایت شدم از همون اولش یه انرژی خاصی تو وجودم شکل گرفت و کلمه به کلمه اش رو خوندم بدون اینکه حتـــــی ذهنم یه بار مثل قبل بهم بگه خیلی طولانیه حالا نخونی هم اشکالی نداره😀
تازه فقط قسمت اول کامنت تون رو خوندم و همین الان میخوام برم قسمت دومش رو هم نوش جون کنم ولی دوست داشتم تو همین قسمت اولش یه اِستُپی کنم و بیام واست بنویسم و تحسین ات کنم برای این تعهدتون
دوست ارزشمندم هر لحظه تون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین😊
بنام خدایی که بشــــدت کافیست
و باز هم سلــــام😍
قسمت دوم کامنت تون رو هم خوندم و باز هم بی نهایت تحسین تون میکنم برای باارزش ترین سرمایه گذاری زندگی که کار کردن روی باورهامون هست رو شروع کردید و دارید با تعهد پیش میرید.
وقتی این قسمت رو خوندم مخصوصا اونحا که درمورد نوشتن اساس نامه NGo تون گفتید، یادم افتاد چطور من همین سال ۹۸ ngo خودم رو بدون پارتی و سفارش کسی و یا اینکه کسی از نزدیکام یا دوستام چنین تجربه ای داشتن، تاسیس کردم برای اولین بار که اولین ngo ورزشی اهواز هست، چقدر راحت تیم موسس رو جمع کردم، چقدر راحت شناسه ملی ام رو گرفتم درحالیکه همین الان که دارم مینویسم خیلی ها هستن با کلی سابقه تو این زمینه هنوز نتوستن بگیرن، خدایا شکـــــرت😍 درمورد پارتی گفتم، یادم اومد دو سه سال پیش، عَموم رفته بود اداره کل ورزش استانمون، یه دوستی داشت که سفارش من رو بکنه، وقتی بحث من رو کرد اون اقا بهش گفت شما سفارش کی رو داری میکنی، برادرزاده تون رو که ما میشناسیم خودمون خیلی اتفاقا دختر فعال و پرتلاشیه😃😍
آره این داستان پایان ندارد چون نعمت ها و زیبایی ها و ثروتها بــــی نهایته و این شمایی که هر روز داری آسون تر میشی برای دریافت اونها😊
هر لحظه تون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین دوست ارزشمندم
جمله اخری که نوشتید:
ریحانه جون بازم سلااااااااااااام😍
آره همینه که گفتی مقایسه از کمبود میاد، چون داریم به نداشته ها توجه میکنیم و هر چی این توجه رو بیشتر تغذیه کنیم بیشتر زندگی اش میکنیم ولی ما برعکسش رو عمل میکنیم چون آگاهی های نابی رو نوش جون کردیم چون میدونیم به هر چی توجه میکنیم با تکرار و تکرار میشه باور و یه تجربه در زندگی مون، ما خوشحال میشیم برای دیگران برای نعمت ها و ثروتهایی که دراند چون میدونیم ما هم خیییییییلی راحت میتونیم داشته باشیم و حتی خیلی بیشترش
خدایا شکرت که هر روز داریم توحیدی تر و ثروتمندتر میشیم
سلام به روی ماهتون دوست ارزشمندم😊
آره خیلی یاداوری و تکرار این جمله بی نهایت بهم کمک کرده و میکنه، اوایل که اصلا نمی تونستم چیزی بنویسم اینجا که لاجرم بخاطر اعتمادبنفس بود ولی وقتی شروع کردم نوشتن، با جمله های مختلفی متنم رو شزوع میکردم ولی یه دفعه بنام خدایی که بشدت کافیست تو وجودم جاری شد و یه حسی بهم گفت زینب این رو تکرار کن با خودت باید بشینه تو تمام وجودت، منم هر روز با خودم تکرارش میکردم و اینم بگم روزای اول فقط در حد یه جمله در حد حرف بود ولی هر بار که تکرار میکردم بیشتر یه یک باور به یک یقین تزدیک میشد، تا جایی که یه بار تو یه مکالمه ای با کسی که همیشه نماز اول وقت و و و به موفقیت هام کا بدون نیاز به پارتی و دقیقا به همین دلیل (خدایی که بشدت کافیست و همه چیز میشه تازه اون موقع من اصلا مثل الان عمل نمیکردم و باز هم خیلی جا داره بهترها عمل کنم از همین الان) اون شتص بهم گفت حالا درسته خدا کافیه و شزوع کرد به اشاره یه اهمیت بالاتر دیگران و و ، اونحاست که فهمیدم این ها رو من اصلا نیازی نیست به کسی بگم، خدا حرف نیست، به نماز اول ویت و و نیست، به استدلال هایی که به اسم قران و خدا چسبونده شد و قایم شدن پشت اون نیست، یه باوره یهویقین که با تعقل و تدبر باید بهش برسیم و هر روز تلاش کنیم بهتر بشیم در اون، واسه همین دیگه خیلی وقته سعی میکنم تو هیچ بحثی شزکت نکنم و البته حساس هم نشم به قول استاد تا یکی جلو من از این چیزا صحبت کرد زود بخوام فرار کنم از اون موقعیت مثل اینکه مسموم شده باشم😄 خیلی راحت یه لبخند میزنم و سعی میکنم گفت و گو رو تغییز بدم
خدایا شکــــــرت
الان ساعت ۷ صبح از معدود دفعاتی که این ساعت چک میکنم سایت رو ولی امروز یهم گفته شد قبل اینکه روزت رو شروع کنی و البته بعد نوشتن ستاره قطبی ام بیام رو چک کنم و دیدم شما دوست عزیز واسم کامنت نوشتی و اومدم تا نوش جانشون کنم😊
هر لحظه تون عشق باشه و برکت و توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین