«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام دوستان مقاله ای خواندم با عنوان 10 عامل نرسیدن به موفقیت آن را با شما عزیزان به اشتراک می گذارم :
……………………………………………………………………………………………………………………………….
1٫ امکان ندارد: چرا فکرمیکنید امکان ندارد؟ اگر کاری تا به حال انجام نشده، مفهومش این نیست که اصلا امکانپذیر نست. دروغی مثل این، باعث میشود که ذهن ما از چشمانداز جامع و امکاناتی که برای به وجود آوردن موفقیت در زندگی داریم منحرف شود، به ویژه هر چه را که در اطرافمان میبینیم یادآور شکست باشد. بساط این بهانه را جمع کنیم و به امکاناتی فکر کنیم که برای موفقیت در اختیار داریم.
2٫ بدون یک مدرک دانشگاهی من کارهای نیستم: این بهانه خیلی واهی است. چرا با بهانهای که هیچ فایدهای برای ما ندارد وقتمان را تلف کنیم در حالی که میدانیم که بدون یک مدرک دانشگاهی هم میشود موفق شد. بسیاری از مردم در جامعه خودمان از هیچ شروع کردند و موفق شدند بدون آن که حتی یک روز سر کلاس هیچ دانشگاهی نشسته باشند.
3٫ برای این کار به اندازه کافی خوب نیستم: شاید فکر کنید که شما مشکل خاص فیزیکی و مالی و … دارید که به شما اجازه نمیدهد که به رویاهایتان جامعه عمل بپوشاندید. واقعیت این است که در ابتدای کار هیچ کس به اندازه کافی خوب نیست؛ تمرین و مهارت زیادی میخواهد که در نهایت به موفقیت برسیم. این که ما امتیاز خاصی نداریم خودش میتواند دلیل و انگیزه مناسبی برای شروع باشد.
4٫ به اندازه کافی پول برای این کار ندارم: به جای آنکه بنشینیم و غصه بخوریم که پول مشکل ماست، بهتر است کاری بکنیم و یا سرویسی ارایه بدهیم که پول مورد نیاز برای به متحقق کردن رویاهامان را در بیاوریم. نداشتن پول یک مشکل و مساله نیست، دروغی است که به خودمان میگوییم تا نقش قربانی را بازی کنیم.
5٫ مردم چی فکر می کنند اگر من این کار را بکنم: واقعیت این است که کسی نگران و یا مواظب شما نیست. هر کس آنقدر در دنیای خودش غرق است و با مشکلات خودش گرفتار که احتمالا شما دورترین موضوعی هستید که بخواهد به آن توجه کند. حتی اگر توجهی هم به شما بکنند گذرا است. بهتر است تمرکزمان را بر راهحلهای دایمی برای مشکلاتمان بگذاریم تا این که بنشینیم و فکر کنیم مردم در باره ما چی فکر میکنند.
6٫ من خودم را میشناسم، من نمیتوانم تغییر کنم: نمیتوانید تغییر کنید؟ چرا؟ تغییر یک اصل اساسی در زندگی انسان است. آدمها به وجود آمدهاند تا با شرایط سخت سازگار شوند و زنده بمانند. اگر آنقدر جزمی باشیم و در برابر تحولات تغییرناپذیر، دیر یا زود توسط همین تحولات به خاکستر تبدیل میشویم.
7٫ سنم برای این کارها خیلی بالاست: این حرف معنایی ندارد و سن مفهومی بسیار بیشتر از یک عدد است. پیله قدیمی مسن بودن را که دور خودتان تنیدهاید، پاره کنید و کاری را شروع کنید که باید انجامش بدهید. کلنل سندرز کی اف سی را در 62 سالگی تاسیس کرد. چرا در مورد سنتان بهانه میتراشید. اگر منتظر هستید که کسی به شما مدالی بدهد و یا یک شرکت، برای این که کارتان را شروع کنید، برایتان خبر بد دارم: کسی نخواهد آمد.
8٫ روزی که شانس را تقسیم می کردند، من غایب بودم: من بدشانس هستم. این هم یکی از آن بهانههایی است که خیلی طرفدار دارد. اصلا مگر نام بعضی آدمها مترادف شانس است؟ انتخابهایی که شما در زندگی انجام میدهید تعیین میکند که بخت و اقبال با شما یار است یا نه. موفقیت یک چیز بخت و اقبالی نیست. شما بدستش میآورید. بخت وقتی به سرغ شما میآید که شما پیشاپیش به جستجویش رفته باشید.
9٫ بعد از ازدواج این کار را میکنم: معنی این حرف این است که شما بعد از ازدواج هم به سراغ این کار نخواهید رفت. ازدواج نقطه عطفی در زندگی ما به حسابمیآید اما ربطی بهمیزان موفقیت و یا شکست ما ندارد. شاید به دنبال یک مرد و یا زن پولدار هستید، اما تبدیل شدن شما به یک آدم شاد خیلی به این موضوع بستگی ندارد. بهتر است که چشمنداز بزرگ زندگی خودتان را پیش چشم داشته باشید و بهتر است که اعتبارتان را افزایش دهید تا ازدواج کنید به جای آن که ازدواج کنید تا اعتبارتان افزایش یابد.
10٫ من خیلی گرفتارم: هیچ کس خیلی گرفتار نیست. به جای شکایت کردن از این که خیلی شلوغ و گرفتار هستید، بهتر است اولویتهای خودتان را دوباره تعریف کنید. ما باید زمانمان را برای هدفها و کارهای مهم باز کنیم. نه این که تا میتوانیم برای خودمان کار بتراشیم و خودمان را مشغول کنیم. مشغول بودم مهم نیست، مهم این است که، در جهت هدفها و آرمان هایمان قدم برداریم.
سلام به همه دوستان عزیز ماله ای را خواندم که در آن در مورد شغل اول افراد موفق سخن می گفت خواستم آن را با شما دوستان به اشتراک بگذارم :
شاید با نگاه به افراد موفق و تاثیرگذار با خود بگوییم که شرایط نابرابر موجب
پیشرفت آنها شده است و اگر شرایط طور دیگری رقم میخورد، چه بسا الان
ما جای آنها نشسته بودیم. اما بسیاری از موفقترین افراد دنیا دوران کودکی و
نوجوانی معمولی و یا سختی را گذرانده و برای کسب درآمد دست به انجام
کارهای عجیبی زدهاند. در ادامه با اولین مشاغل باورنکردی 18 نفر از موفقترین
و تأثیرگذارترین افراد دنیا آشنا میشویم
…..مارک کوبان کیسه زباله میفروخت….
مارک کوبان، کار آفرین و مالک تیم بسکتبال دالاس ماوریکس، در کودکی یک جفت
کفش گران قیمت اسنیکرز از پدرش درخواست میکند. پدرش در پاسخ به او میگوید
که اگر کفشها را میخواهی، باید برای خودت کاری دست و پا کرده و با پول خودت
آنها را بخری. او هم به توصیهی پدر گوش کرده و رو به فروش کیسه زباله به صورت
خانه به خانه میآورد .
کوبان که در آن زمان 12 سال سن بیشتر نداشت، با راهنمایی دوست پدرش کیسههای
زباله را 3 دلار بیشتر از قیمت خرید میفروخت
….لوید بلنکفاین در استادیوم تنقلات میفروخت….
لوید بلنکفاین که سمت مدیرعاملی شرکت تامین سرمایهی گلدمن ساکس را بر عهده
دارد، یکی از تأثیرگذارترین افراد والاستریت است. او هم راه موفقیت را از زمین خاکی
)و البته بدون توپ پلاستیکی!( شروع کرد. طبق کتاب بیوگرافیاش “پول و قدرت: چگونه
گلدمن ساکس به فرمانروایی رسید؟”، بلنکفاین در خانههای ارزان قیمت ساخت دولت در
بروکلین نیویورک بزرگ شد و به عنوان اولین شغل خود در استادیوم یانکیهای نیویورک
تنقلات میفروخت.
….ریچارد برانسون تکثیر کنندهی آماتور پرنده بود….
برانسون، موسس میلیاردر گروه ویرجین، از همان روز اول برای خودش کار میکرد. طبق
پستی در لینکداین، برانسون در سن 11 سالگی به همراه بهترین دوستش نیک پاول شروع
به پرورش طوطیسانان کردند تا آنها را به همکلاسیهایشان بفروشند. پرندهها سریعتر
از آنکه بتوانند بفروشندشان تکثیر میشدند، پس آنها مجبور شدند شانس خود را در
بازار دیگری بیازمایند. از آنجا که کریسمس نزدیک بود، آنها درختان صنوبر کوچکی
خریده، امیدوار بودند وقتی درختها بزرگ شدند با فروش آنها پول خوبی به جیب بزنند.
اما متاسفانه تعدادی خرگوش درختها را قبل از بزرگ شدن خوردند!
….مریسا میر در یک خواربارفروشی کار میکرد….
مریسا میر، مدیرعامل یاهو، در مصاحبه با فورچون میگوید زمانی که 16 سال
سن داشته، به عنوان شغل تابستانی در فروشگاهی در ویسکانسین فروشندگی
میکرده است. او در ادامه میگوید آنجا بود که برای اولین بار ارزش اخلاق کاری
را خودش به چشم دیده است. همچنین این شغل به او چیزهای زیادی راجع به
اقتصاد خانواده، مبادلات تجاری روزانهی افراد و سبک سنگین کردن ارزش
خرید یاد داده است.
….بث کامستاک در کارخانهی تولید لوازم آشپزخانه کار میکرد….
کامستاک مدیر ارشد بازاریابی جنرال الکتریک است و بر ایجاد سرویس استریم ویدئوی
نیز نظارت داشته است. اما قبل از اینکه وارد دنیای حرفهای شود، در (Hulu) هولو
کارخانهی رابرمید که وسایل آشپزخانه تولید میکند، ارزش کار سخت را آموخت.
او در یک پست لینکداین توضیح میدهد که تابستان بعد از سال اول کالج، برای فاصله
گرفتن از محیط آکادمیک و استراحت از کار دانشگاهی، به عنوان شغل تابستانی این کار
را انتخاب کرد؛ اما تا به خودش آمد دید که در این کار غرق شده است. او هنوز هم به
اینکه به واسطهی شغل اولش نحوهی کار کردن گروهی برای غلبه بر دوران سخت کاری
را آموخته است افتخار میکند.
….کت کول پیشخدمت رستوران بود….
قبل از اینکه کول رئیس فروشگاههای زنجیرهای کیک و شیرینی سینابون شود،
15 سال در رستورانهای هوترز کار میکرد. کولز در 17 سالگی به عنوان یک
پیشخدمت معمولی در رستورانهای زنجیرهای هوترز )که ملاکش برای
استخدام افراد ظاهر آنها است( شروع به کار کرد، اما با گذشت زمان نشان داد
که قابلیتهایی فراتر از یک پیشخدمت ساده دارد و بالاخره در 26 سالگی به
مقام معاون ریاست رسید.
به گزارش فورچون، او بیشتر دههی سوم زندگی خود را صرف آموزش کارمندان
و مدیران کرده است.
….وارن بافت روزنامه فروش بود….
بافِت از زمان کودکی به پول درآوردن و پس انداز کردن علاقه داشت. امروز، بنا به گزارش
فوربز، رئیس و مدیر عامل برکشایر هاتاوی 61.2 میلیارد دلار سرمایه دارد که او را به یکی
از ثروتمندترین افراد دنیا تبدیل میکند.
طبق بیوگرافیاش، بافت در سن 13 سالگی صبحهایش را با رساندن روزنامهی واشینگتن
پست به مشترکین میگذراند. در همان سال، او 1200 دلار از پساندازش را بر روی یک
زمین کشاورزی 40 جریبی سرمایهگذاری کرد.
….اوباما بستنی میفروخت….
حتی رئیس جمهور آمریکا و یکی از قدرتمندترین رهبران حال حاضر
جهان هم در نوجوانی شغل پاره وقت سادهای داشته است.
به گزارش تایمز، اوبامای نوجوان اولین شغل خود را در بستنی فروشی
زنجیرهای بسکین-رابینز در هونولولو پیدا کرد.
….اپرا وینفری در فروشگاه مواد غذایی کار میکرد….
امپراطوری رسانهای اپرا وینفری او را به اولین زن سیاهپوست میلیاردر جهان
تبدیل کرد. )طبق گزارش فوربز او ثروتی حدود 3 میلیارد دلار دارد.( اما اپرا
قبل از رسیدن به موقعیت فعلی، دوران کودکی سختی را گذرانده و با فقر دست
و پنجه نرم میکرده است.
به گزارش فوربز اپرا هنگامی که در دوران نوجوانی با پدرش در نشویل زندگی
میکرد، در یک فروشگاه مواد غذایی، درست کنار آرایشگاه پدرش، مشغول به
کار بوده است.
….مایکل دل در رستوران ظرف میشست….
مایکل دل، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت دل، از روزهای اوج و دوران شکوفایی
استفاده کرد و به قدرت رسید. امروز ثروتِ وی حدود 18.7 میلیارد دلار PC
تخمین زده میشود.
اما قبل از اینکه دل به پر و بال گرفتن صنعت کامپیوترهای شخصی کمک کند،
بنا به بیوگرافیاش، به عنوان اولین شغل در سن 12 سالگی در یک رستوران
چینی ظرف میشست.
….دیوید مورداک در پمپ بنزین کار میکرد….
شرکتش را به ، Dole مورداک، رئیس و مدیر عامل 91 سالهی صنایع غذایی
بزرگترین تولید کننده و فروشندهی میوه و سبزیجات در سطح جهان تبدیل
کرد. او که امروزه ثروتی حدود 2.9 میلیارد دلار دارد، دوران کودکی را با فقر
گذرانده و تحصیل در دبیرستان را کنار گذاشت.
بعد از ترک تحصیل، مورداک در یک پمپ بنزین کار میکرد تا اینکه در سال
1943 به عنوان سرباز وظیفه به ارتش پیوست.
….جکی زنر در مسابقات هاکی هات داگ میفروخت….
است و در سال Women Moving Millions زنر مدیرعامل شرکت خیریهی
1996 موفق شد تا اولین زنی باشد که شریک تجاری گلدمن ساکس لقب
میگیرد.
او دوران نوجوانی خود را با فروش تنقلات در مسابقات هاکی استادیوم محل
زندگیشان در کانادا میگذراند. خود او در پستی در لینکداین میگوید که
ادارهی یک دکهی شلوغ و انجام سریع معاملات، بهترین تمرین برای انجام
معاملات در طبقهی تجاری وال استریت است.
….تی. بون پیکنز روزنامه به دست مشترکان میرساند….
است، شم اقتصادی BP پیکنز که رئیس شرکت پوشش سرمایهی
تهاجمی خود را در سنین نوجوانی نشان داد.
درست مثل وارن بافت، پیکنز هم روزنامه رسان بود. در سن 12 سالگی
با از میدان به در کردن رقبا توانست تعداد خانههای تحت پوشش خود
را از 28 به 156 افزایش دهد. او میگوید این کار ارزش گسترش کسب
و کار از طریق خریدن شرکتهای رقیب را به او آموخت.
….جف بزوس در مک دونالدز همبرگر درست میکرد….
بر اساس کتاب “فرصت طلایی: مشاغل قابل توجهی که در مک دونالدز شروع
شدند” موسس و مدیرعامل آمازون، غول خرده فروشیهای اینترنی، اولین
کارش )که شغلی تابستانی بود( را با کباب کردن همبرگر در آشپزخانههای مک
دونالدز به دست آورد.
بزوس میگوید:
“چالش برانگیزترین چیز ادامه به کار با سرعت مناسب در زمان شلوغی بود.
مدیر مک دونالدز ما عالی بود. نوجوانان زیادی زیر دست او کار میکردند و او
همه ی ما را حتی هنگام خوش گذراندن و تفریح متمرکز بر روی کار نگه
میداشت”.
….دونالد ترامپ بطری خالی جمع میکرد….
دونالد ترامپ میلیاردر، غول بازار املاک و مسکن و شخصیت جنجالی این روزهای دنیای
سیاست، هرچند در خانوادهای ثروتمند بزرگ شد اما پدرش همواره میخواست ارزش پول
را به او بفهماند.
وقتی که کودک بود پدرش او و برادرش را به محل ساخت و ساز املاک میبرد و مجبورشان
میکرد تا بطریهای خالی نوشابه را جمع کرده و با پس دادن آنها پول جمع کنند. او
میگوید از این راه پول چندانی عایدش نمیشد، اما این کار به او آموخت که برای پول
درآوردن باید کار کرد.
….مایکل بلومبرگ ماشین پارک میکرد….
شهردار سابق نیویورک که حالا ثروتی تقریباً برابر با 38.1 میلیارد دلار دارد؛ از
یک خانوادهی طبقهی متوسط میآید . او هنگامی که در دانشگاه جان هاپکینزدانشجو بود، به عنوان خدمهی پارکینگ
کار میکرد تا بتواند از عهدهی بازپرداخت وام کمک درسی خود برآید
….مادلین آلبرایت لباس زیر میفروخت….
آلبرایت اولین زنی بود که توانست به مقام وزارت امور خارجهی آمریکا دست
پیدا کند. طبق بیوگرافیاش خانوادهی ضد شوروی او از طرف حزب کمونیست
در خطر بودند و به همین دلیل به عنوان پناهندهی سیاسی از چکسلواکی به
آمریکا پناه آورده بودند . در مصاحبه با فوربز میگوید که اولین شغل او فروش لباس زیر در یک فروشگاه
در دنور بوده است. او همچنین میگوید با وجود اینکه تقریباً درآمدی نداشت،
اما این شغل به او آموخت که چگونه در شرایط سخت با مردم برخورد کند .
….چارلز شواب گردو و مرغ میفروخت….
شواب، بنیانگذار شرکت کارگزاری و بانکی چارلز شواب، طبق اطلاعات فوربز
ثروتی حدود 6 میلیارد دلار دارد. او در مصاحبه با مجلهی فارق التحصیلان
دانشگاه استنفورد میگوید از سنین جوانی روحیهی کارآفرینی داشته است.
شواب در یک خانوادهی متوسط در ساکرامنتوی کالیفرنیا بزرگ شد. وقتی بچه
بود گردو بسته بندی میکرد و میفروخت و در حیاط پشتی خانه شان مرغ
پرورش میداد . آیا شما هم در دوران کودکی و نوجوانی دست به چنین کارهایی برای کسب
درآمد زدهاید؟ تجربهی خود را با ما و خوانندگان زومیت در میان بگذارید
………………………………………………………………………………………………………………………..
……………لازم به ذکر است که تمامی این مطالب ازصفحه اینستاگرام و تلگرام کانال ثروتمند ترین برداشته شده است…………….
زیبابود
دوست خوبم آقای جوان از لطف شما سپس گزارم امیدوارم که همیشه بهترین ها را تجربه نمایید
چه جمله ی زیبا وتاثیر گذاری بود .متشکرم
سلام آقای مشایخی عزیز امیدوارم هر چه زودتر به این ثروتی که میخواهید دست پیدا کنید.یک راه حل خوب برای اینکه بدانید واقعا چه میخواهید این است که از قانون وضوح از طریق تضاد استفاده نمایید.یعنی ببینید که در زندگی خود چه نمی خواهید آن موقع خواسته های واقعی شما از دل همین ناخواسته ها بیرون خواهد آمد.کمی بیشتر برای شما مسئله را باز میکنم با ذکر یک مثال :فرض کنید که شما از محله خود راضی نیستید ودوست دارید هر چه زودتر از آن جا بروید .(این یک ناخواسته است و شما می توانید از همین امر تشخیص دهید که شما یک محله ی خوب و یک خانه ی زیبامیخواهید.
شاد، پیروز و موفق باشید و امیدوارم هر خواسته ای که در زندگی دارید به آن برسید
دست عزیزم جناب آقای صمیمی آرزوی بهترین ها را برای شما دارم نمی دانید با این مطلبی که به اشتراک گذاشتید چه قدر به من کمک کردید.هم اکنون ترسی در دل داشتم که با خواندن مطلب شما آن ترس به کلی از بین رفت امیدوارم که بتوانید در زندگی خود پیشرفت فراوان داشته باشید.
هیچ چیز اتفاقی نیست ای که من هم اکنون این مطلب را خواندم و ترسی که در دل داشتم از بین رفت همگی از جانب خداوند متعال بوده است که وسیله رساندن این پیام به من شما دوست عزیز و خوبم میلاد صمیمی بوده اید .امیداورم که در هر لحظه از زندگی خود به پیروزی واقعی برسید .و هیچ ترس و غمی در زندگی خود نداشته باشید
سلام دوست خوبم خانم لیلای شبخیز از حًسن نیت شما بسیار متشکرم.
سپاس
سلام به ستاره اقبال عزیز.متشکرم و سپاس فراوان که یک الگوی موفق ایرانی را معرفی نمودید بی شک این آگاهی جمعی اگر همینطور پیش برود ثمراتی نیکو به جای خواهد گذاشت.
سلام به آقای میرزایی عزیز .اگر لطف کنید وداستان زندگی خود را در این قسمت به اشتراک بگذارید بسیار ممنون می شوم.سپاس