«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
بله
اون ساعت را بخر ارزش شما میلیاردها برابر اون ساعت بیشتره
ما خودمون را لایق بعضی چیزها نمیدونیم
ما حس لیاقت و شایستگی داشتن بعضی چیزها در خودمون را از بین برده ایم
ارزش ما بسیار بالاست
واسه ی بار هم که شده به خودت هدیه بده و خودت را سورپرایز کن
ان شالله به یاری خدا ظرف چند وقت اینده که مجوز دفترم رو بگیرم و وام دامداری ام رو بگیرم و وارد عرصه کسب و کار جدید شدم به اطلاع عزیزان خواهم رسوند
توکلت علی الله
و این مطالب رو که گفتم فقط خواستم تجربیاتم رو در اختیار دوستان بزارم بگم اره میشه
با توکل به خدا , وامید به توانایی های خویش و زدودن ترس هر اتفاقی در زندگی انسان ها رخ خواهد داد
سلام
بیش ازسه سال هست که با سیدحسین عباس منش شناخت دارم
سال89بصورت اتفاقی در نمایشگاه هایی که واسه عید افتتاح میکنند عید نوروز 89بود که دانشجوکاردانی بودم و همینجوری به سرم زد به اون نمایشگاه برم
البته این اتفاقی وشانسی نبود یک الهام بود
من دریک شهردیگه دانشجو بودم ازلحاظ مالی اوضاعم خراب بود
دراون نمایشگاه فیلم راز رو دیدم
فقط دوهزارتومان داشتم خریدمش dvdبود
تا خونه دانشجویی که داشتیم پیاده رفتم اون نقطه شروع و تحول من بود
دیدن اون فیلم همانا و افتادن در مدار مباحث روانشناسی و موفقیت همانا
خلاصه من متولد 66هستم کاردانیم رو تموم کردم و کارشناسی همون سال شرکت کردم
ی روز در ایستگاه راه اهن منتظر قطاربودم داشتم اخبارتلویزیون رو میدیدم که داشت درمورد انتخابات شورای شهر و رییس جمهور میگفت
چون من علاقه زیادی به مشاغل دولتی و حضور در مباحث سیاسی و اجتماعی و اداری دارم یعنی طبعم اینگونه هست
ی لحظه بخودم گفتم
چطور میشه واسه انتخابات شورای شهر خودمون کاندید بشم
و دوسه روزی با این فکر سر میکردم که وارد بشم یا نشم ؟
رای میارم یا نمیارم
نیارم آبروریزی میشه و از اینجورفکرها …..
خلاصه ی جمع بندی کردم
کتاب چهاراثر رو خوندم و فایل ها عباس منش رو میدیدم و مرتب گوش میکردم بهم بدجور ایمان قوی داد
مصمم کرد که کاندید بشم
سال 92بود
به خانوادم گفتم میخوام شرکت کنم مخالفتی نکردند ولی تو ذوقم هم نزدن
خلاصه شرکت کردم اصلا ازلحاظ مالی شرایطم خوب نبود زمان گذشت تا نزدیک انتخابات
ی چیزی بهم میگفت تو رای میاری نگران نباش
طبق آمیزه ها کتاب چهاراثر ترس رو از خودم دورکردم
و طبق امیزه هایی که از عباس منش کسب کرده بودم امید داشتم ایمانم قوی تر شد امیدوار بودم
خلاصه سی و هشت نفر شرکت کرده بودند چهره هایی سرشناس , سیاسی , فرهنگی , شاغل , معروف و شناخته شده در بین کاندیدا بود
من هم بودم
هفته تبلیغات شد راستش پول و هزینه تراکت و بنر وپوستر و این چیزها رو نداشتم
فقط صدوپنجاه هزارتومان داراییم بود
هوشمندانه تبلیغ کردم
رفتم و به اندازه اون پولم برگه های A3چاپ کردم
خندم میگیره
کاندیدای جوان شهر
بهروز کمانی
و جاهای پر تردد و شلوغ نصب میکردم
ی چیزی بهم میگفت موفق میشم
ترس ها رو کنارزده بودم و ایمانم رو قوی کرده بودم
خلاصه روز انتخابات از طرف فرمانداری گفته بودن کاندیدا رو نباید محل برگزاری انتخابات بمونن
و با اتوبوس بردن مون ی جایی تفریح که اونجا نباشیم
حواسم به چند نفری بود بهم میگفتن فلانی با چه امیدی با چه فکری اومده
شاید باورتون نشه تو دل خودم بهشون میگفتم بیچاره کچل خودت به چه فکر وامیدی اومدی وبهشون میخندیدم
و این بود که از بین پنج نفر من نفر سوم شدم
اختلاف ارا با نفرات اول و دوم 90 رای و 10 رای بود
ولی با دیگر نفرات پشت سرم زیاد بود
خلاصه پنج نفر رای اوردیم
برابر قانون شهرها زیر بیست هزار نفر پنج نفر اعضای شورایشهر هستند
این ی طرف قضییه
قضییه مهمتر این بود که میخواستیم
هییت رییسه رو انتخاب کنیم
من بیکار بودم ولی اونها همه بامن اختلاف سنی داشتن و هر چهار نفر برای ریاست شورا درسال اول کاندید شدن
و من توی دل خودم میگفتم
بابا این ها رو ببین
من رییس میشم اینها چرا باهم دعوا دارن
تک تک بامن صحبت کردن که نظرم رو بپرسن
من گفتم کشته و مرده ریاست نیستم
اما بدم هم نمیاد رییس بشم
ومیریم داخل جلسه اگه به توافق رسیدیم خب بهتر
اگرنرسیدیم هم رای گیری انجام میدیم هییت رییسه رو انجام میدیم
خلاصه اینکه روز دوازد شهریور نود و دو جلسه تشکیل شد ودر جلسه اون چهارنفر متقاضی رییس شدند
و هیچکدوم راضی نبودن انصراف بدن یا رقیب رییس بشه
خلاصه پس از ساعاتی بحث و جدل
یکیشون گفت که بزارین از این اول اختلاف بین مون نیفته
و بهروز رو رییس کنیم
هم جوونه و هم وقتش ازاده و هم میتونیم کنترلش کنیم دورمون نزنه و همه موافق صددرصد بودن
خلاصه اون سال من رییس شدم
و مهمتر اینکه من جوان ترین رییس شوراشهر شدم
با بیست وپنج سال و هشت ماه
حداقل سن ثبت نام 25سال بود
و مصداق کارم رو صداقت سلامت و درستی قرار دادم
بخدای احد و واحد ریالی خیانت به شهرداری نکردم
و بیشتر وارد مباحث موفقیت و رون شناسی شدم
بقول یک مثال از عباس منش
استراتژی زندگیم استراتژی خارپشتی قانون جذب هست
استاد استراتژیم خود عباس منش هست
پیگیر برنامه هایی واسه خودم شدم
مجوز یک دامداری گرفتم
پیگیر مجوز دفتر خدمات پیشخوان عمومی دولت هستم
جدیدا قصد دارم وارد عرصه نتورک مارکتینگ یا بازاریابی شبکه ای بشم
ارتباطاتم عالی شدن
هدف هام رو نوشتم مکتوب
بر ذهن نیمه هوشیارم سوار شدم
تو رویا و تخیل و تصویرسازی ذهنی مداوم هستم
حالاتم رو از افسردگی به نشاط و شادابی تغییر دادم
چند شغل عوض کردم
میخوام میلیاردر بشم اما بصورت صحیح و حلال
بخدای احد و واحد سهوشهردار عوض کردیم با هیچ کدوم ریالی یا ذره مثقالی پول حرام نزاشتم وارد زندگیم بشه
چون باورهام عوض شدن و میدانم محدودیتی وجود ندارداگر هست در ذهن من هست
درپایان از شما ممنونم که وقت گذاشتین و خوندین
از سید عزیز هم ممنونم
سیدجان قربون خودت و جدت
#############################################################################################خداروشکرگزارم در محفل شما خوبان هستم
عزتمندی تان را از مهربان خدای خوبم خواهانم
سلام
من همه تجربیات دوستان رو خوندم
بهترین و موثر ترین شون تجربه شما بود
جالب بود
خیلی موثر بود
بهت تبریک میگم
من الان تو همچین وضعیتی گیر کردم
سلام
تبریک به شما بخاطر رسیدن به اون حس ایمان وآرامش واقعی و آرزوی موفقیت روز افزون شما
سلام تبریک میگم بهتون بابت اینکه تونستید به درک درستی از قانون جذب برسید و در روند صحیح این قانون قرار گرفتی
امیدوارم این روند پررنگ تر و محکم تر براتون ادامه داشته باشید تا به موفقیت و اهداف مد نظرتون برسید
موفق باشید
سلام
داداش علی گل
امشب نظرت رو خوندم
بسیارلذت بردم
باور کن از خودت بیشتر خدا را بابت موفقیت شکر کردم
و از ته دلم برایت سعادت و سلامتی و خوشبختی را برا خودت و خانواده ارزشمندت آرزو کردم
میخوام
حرف خودت رو بهت بگم
چون قشنگ تر از این در ذهن من و گوگل پیدا نکردم
هرچی آرزوی خوبه مال تو
سلام
برادر عزیزم جناب خراسانی
نظر شما رو خوندم بسیار خوشحال شدم
که به موفقیت رسیده ای
خدا را به اندازه فضل خودش شکر گزارم
که به اهدافت رسیده ای
و نشون دادی جوان شایسته و با لیاقتی هستی
و حق تو از جهان بیش از اینهاست
ی ضرب المثل میگن
خلایق هر چه لایق (ن تنها هر انچه داری لیاقتشون را داری بلکه هزاران برابر ان را لایقی )
من فقط میتونم
یک جمله بگم واینکه خدا را شکرگزارم که موفق شدی به موفقیت و هدفت برسی
و برایت دعا میکنم خنده ات از ته دل و گریه ات از سر شوق
سررافراز باشی دوست عزیز
سلام
سرکار خانم شب خیز
خدا را بابت موفقیتتون شکرگزارم
خدا را سپاس گزارم که به اهدافتون رسیده اید
ودر مسیر موفقیت و هدایت و سعادت و ثروت قرار دارید
صمیمانه موفقیتتون را به شما و خانواده ارزشمندتون تبریک عرض میکنم
امیدوارم
هرچی از خدا میخواهید بهتون بدهد
برایت سلامت خوشبختی ثروت سعادت موفقیت آرزومندم
روزگار بر وفق مراد دلتون
موفق باشید