«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 42 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیز و دوستان
خداروشکر میکنم که در این مسیر روشن و پربرکت قرار گرفتم
من چون همیشه عجول بودم ایده هایی رو اجرا میکردم که کمی سخت بود و با من هم مدار نبود و باعث میشد نااامید بشم یا هزینه هام بیشتر باشه و کم کم فعالیتم برای حرکت در مسیر علایقم کمتر میشد
تصمیم گرفتم فایل های ثروت رو شروع کنم و از دیروز مدام با خدا صحبت کردم درباره ایده ای که هم بهم آرامش بده و باعث جمال و رشدم بشه و هم در جهت علایق و رسالتم باشه و هم از نظر مالی نیاز به سرمایه اولیه نداشته باشه و از خدا درخواست و دعا میکردم و باهاش صحبت میکردم
و اومدم قسمت کامنتها و داستان شما دوستان عزیز رو میخوندم که از تجربیاتتون استفاده کنموو با خوندن کامنت یکی از دوستان یه ایده ای به ذهنم رسید که هم مهارتشو دارم و هم در مسیر علایقم هست و نیازی هم به سرمایه اولیه خاصی نداره و هم اینکه میتونه باعث افزایش آگاهی و کیفیت کار خودم و افراد حوزه کاریم بشه
فکر کنم با توکل به خدای مهربان باید انجامش بدم.
هر روز نشانه ها بیشتر از دیروز
??? ??? ??? ?
چند روز پیش یهویی هوس نان سنگک کردیم به بچه ها گفتم تخم مرغ درست کنید منم الآن میرم و با یه نون سنگک خاشخاشی میام.
سریع رفتم سنگکی نزدیک خونمون و دیدم برخلاف همیشه خیلی شلوغه و من هم یه دونه بیشتر نمی خواستم.
یاد جلسه دوم استاد افتادم یعنی «قانون درخواست»
گفتم آقا امکان داره به من یکی بدی برم؟ آخه به بچه هام گفتم زود میام و اونها هم منتظرن.
شاتر گفت ای بابا بزار نفست بیاد جا تازه اینها هم مثل تو یکی می خوان.
گفتم پس هیچی من میرم چون وقت ندارم.
اون نفر اولی که داشت نان می گرفت گفت آقا بیا شما یه نان بگیر برو. همه بدجور نگاش کردن قبل از اینکه کسی حرفی بزنه گفت من 10 تا می خواستم یکیشو میدم به این آقا و خودم 9 تا می برم. یعنی نان خودشو به من داد و من بدون صف و جلوی دیگران نان نگرفتم.
خیلی جالب بود ها…
این بود قدرت درخواست و اعتماد به قوانین الهی…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
عالی بود آقای جوان…
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
اکنون که در حال نوشتن این فایل هستم من در مغازه خودم مشغول به گوش دادن به فایل های استاد هستم
اکنون من خودم صاحب کسب و کار خودم هستم
من خودم برای خودم تصمیم می گیرم و خودم کارفرمای خودم هستم
اکنون من می دانم که همه چیز در دستهای خودم و باورهای خودم است
فایل های باورهای ثروت ساز
روزشمار تحول زندگی من واقعا برای من معجزه بود
همه چیز برای من از زمانی شروع شد که خواستم تغییر کنم
جهان هستی هم مقدمات این راه را برای من هموار کرد
یک فایل از استا عزیز و یک بیت از آن فایل زندگی من را رقم زد
همیشه ترس داشتم
دنبال یک حمایت کننده و یک حمایتگر بودم
آنوقت همیشه محتاج دیگران بودم
این بیت شعر در من غوغا کرد
تو خود پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون بایدت کرد
وقتی که این را شنیدم با خودم گفتم من می توانم و تنها کافی است که حرکت کنم
قدم در راه گذاشتم
دیگر به فردا و اتفاقات آن فکر نکردم
به خود او سپردم
در این میان دوره شیوه حل مسائل واقعا برای من کارساز بود
واقعا به این درک رسیدم که ریشه حل همه مسائل در دل خود آن مسئله است و بی هیچ چون و چرایی من تسلیم شدم و علت وقوع آن را پذیرفتم
می دانم که خودم خالق زندگی خودم هستم و این در دوره عملی دستیابی به رویاها به وضوح استاد برای من تشریح کردند
همه چیز از زمانی شروع شد که خواستم تغییر کنم و دوره احساس لیاقت در این وسط برای من یک سکوی پرش بود و در نهایت با دانستن قوانین ثابت بر این جهان که آنهم در دوره کشف قوانین زندگی برای من به وجود آمد خودم برای خودم یکی از موفقترین کسانی شدم که اکنون در زندگی خودم صاحب کسب و کار شخصی خودم هستم و چقدر این حس و حال برای من عالی و فوق العاده است
خداوند را ممنون هستم که من را در این راه هدایت کرده است و به من این امید را داده است که فقط کافی است که قدم بردارم
زیبایی اطراف خودم را ببینم
تمرین ستاره قطبی در دوره دوزاده قدم برای من یک معجزه بود تا هر روز حال خوب را تجربه کنم
آنوقت من با خودم عهد می بندم که همیشه زیبایی ببینم و جز زیبایی چیزی را دریافت نکنم
من می توانم
این باور را در تمام فایل های استاد چه دانلودی و چه دوره ها اکنون کسب کرده است
جهان ما پر از فراوانی است
سپاس از خدای فراوانی ها
سلام استادمن سیدحسین حسینی هستم ازاصفهان سال 94درسه ماهی اخر سال انقدر کسب کارم کساد شده بود که دیگر نمی توانستم چکهایم را پاس کنم دراینترنت دنبال دعا برای رونق کسب کار میگشتم که در سایت با یک نفر به نام حسین ربیعی حکاک وپژوهشگر بود ویک لوح به عنوان لوح اعظم حکاکی کرده بود برای رزق وروزی که من لوح را به مبلغ 350000تومان بایک کاسه درون ان دعا بود ویک هرز وچیزهای دیگر ودر ساعت خود چند فایل در زمینه باورها وجذب صحبت کرده بودند ودر تمال فایلهای خود می گفتند به نقل از استادم عباس منش و من به این شکل با سایت شما اشنا شدم ولی کسب کارم ضعیفتر شد تا جایی که بعد از عی350000میلیون نزول کردم وبه غیر از بدیهایم من قناد هستم وکتابهای قانون جذب معجزه سپاسگزاری ورویاهای که رویا نستند راز ثروت وهروز گوش می کردم وتمام تمرینات معجزه سپاسگزاری انجام میدادم ورفته بودم که از بانک وام بگیرم قبل از تمرینات ولی هر روز سنگی جلوی پاهام میانداختند دیگی ناامید شده بودم ومی گفتم این قانونها برای ما جواب نمی ده ولی از طرفی یکی بهم مگفت عجله نکن هر روز به شکل عمیقتری سپاسگزاری می کردم وسپاسگزاری ریشه کرده بود درون من تا اینکه یک روز صبح هنوز خواب بودم زنگ خانه به صدا درامد پدر خانم با 30000000 میلون پول از راه رسید وتمامی پولها را بدون اینکه حرفی بزنم به من داد پولها را گرفتم وتمامی نزولیها را تصفیه کردم وبه بانک رفتم ودیدم که کارمند بانک می گوید وامت درست شده برو ضامنتا بیار تا وامت بریزم به حسابت استاد باز هم متشکرم
سلام
عالی بود
سپاسگزاری معجزه می کنه
صدات میکنم تا همه بشنون
جواب صِدام غیر پژواک نیست
حسین آقا درود بر شما ،به قول قرآن هرفردی به خداوند توکل کند از جایی که امید ندارد به او روزی می رسد
سلام لیلا جان ممنونم از لطف عزیزم
شما و همه دوستان این سایت هم بی نظیرید . وقتی تجربه هاتون رو می خوندم میگفتم خدایا اینها فوق العاده ان حق داشتی بگی فتبارک الله احسن الخالقین . دلم میخواست به جای 5 امتیاز به همه تون هزاراااااااااااااااااااااااان امتیاز بدم .
تو نوشته های تک تک تون خدا رو دیدم و لمس کردم .
برای همه تون بهترین رو ارزو می کنم
سلام
درود بر هرکسی که خالق زندگی و شرایط خودش شده
دوستان عزیز سلام یادم نمیاد اوچندسال پیش داشتم داخل اینترنت یه فایل انگیزشی از استاد میدیدم
آخرش آدرس سایت بود
اینجوری بود که عضو خانواده عباس منشی ها شدم
زمان زیادی میگذره از اون موقع , حالا میفهمم که لطف خدا بوده که با این سایت آشنا شدم
اما بعد
من یه جون 23 ساله بودم تازه از همسرم جدا شده بودم و شرایط و اوضاع بدی داشتم
هرروز به سایت سر میزدم و تمام فایل هارو دانلود میکردم و گوش میدادم
اینجوری بود که فهمیدم باید مسولیت شرایط و اوضاع زندگیم را بپذیرم و هیچ کس را مقصر ندونم
دوستان الان که دارم براتون این متن را مینویسم ایمان دارم که خودم تمام شرایط و اتفاقات را به وجود آوردم
اون موقع ناخواسته و بدون آگاهی این اتفاقات را وارد زندگیم کردم
اما الان دارم آگاهانه زندگیم را مدیریت میکنم. حدودا چهارسال از اون موقع میگذره و من خیلی تغیر کردم
شاید باورتون نشه اما معجزه چیزی جز باورهای محقق شده ما نیست. همه ما به اندازه ایمانمون بدست میاریم . وقتی برگه های هدف گذاری و سپاس گذاری که اون سالها نوشته بودم را پیدا کردم و خوندمشون فقط اشک میریختم. اون اهداف و پول و درآمد و شرایطی که میخواستم داشته باشم را الان توی زندگیم دارم و این معجزه زندگی من هستش
خیلی راه دارم که باید ادامشون بدم و ادامه خواهم داد
ثمره گروه عباس منش برای من ایمان به خدا و نماز و ثروتمند شدن بود
هررو
آقا اسماعیل عزیز
آرزوی موفقیتهای روزافزون برای شما دوست عزیزم دارم
همواره شاد و ثروتمند باشید….
با سلام خدمت دوستان و استاد بزرگوار
من علی رضا از قم 32 ساله و کارشناس معماری هستم.
بنده در یک خانواده ای که از نظر بنیه علمی ضعیف و بنیه مالی متوسط بود متولد شدم.(معتقدم که بنیه علمی و مالی خانواده در موفقیت زود هنگام فرزندان تاثیر بسزایی دارد)
من تا دیپلم را به صورت عادی و با روندی متوسط و گاهی ضعیف طی کردم، ودر این سالها تفریح من در کودکی بازیهای توی کوچه و سینما و فیلمهای ابگوشتی اون موقع و بازیهای کامپیوتری بود که با برادرم کلوپ بازی هم داشتیم.
در کنار اینها درس هم می خواندم، بعد از دیپلم مقطعی رو کار کردم تا رفتم خدمت و بعد از ان کاردانی را طی کردم .
باز یه 2 سالی در گیر درس و کنکور بودم و مدتی کار متفرقه کردم تا کارشناسی قبول شدم، در طول تحصیل در دانشگاه هم متوسط و ضعیف بودم .
تا اینجای کار و جلوتر من از نظر دهنی به زعم خودم یک گوسفند بودم که فقط زنده بود و نفس می کشید.
اوج اسفناک من از اینجا شروع میشه، من که به صورت کاملا متوسط به پایین از نظر ذهنی و درسی تا اینجا رشد کرده بودم وقتی وارد دانشگاه شدم روند مضخرف خود را در رشته معماری ادامه دادم تا رسیدم به پایان نامه،البته من از دانشگاه اراک در دانشگاه قم مهمان بودم.
حالا من باید با درس ضعیف وفن بیان ضعیف وروحیه و خود باوری و اعتماد به نفس و ذهنیت ضعیف جلوی 3 تا استاد که یکی مدیر گروه بود و بسیار گیرو بقیه بچه ها ، از رساله ام دفاع می کردم.
خلاصه اقای که شما باشید من که مرد این کار نبودم شروع به عقب انداختن دفاع کردم .
از اون موقع بود که چرا چرا های من شروع شد و زمین و زمان را به غیر خودم محکوم می کردم و گذشته و حال خود را ماخذه می کردم و با اجازتون سقوط کردم درون چاه و چیزی حدود 2 سال دچار افسردگی و وسواس فکری و عملی شدم انگار که به کما رفته باشم و کامل دانشگاه را رها کردم و در این مدت دچار قفل ذهنی شده بودم چه گذشت بر من بماند،
اون اواخر دیگه بریده بودم و در حال غرق شدن بودم بعد کمی در مورد افسردگی تحقیق کردم .
من که قبل از این که دچار افسردگی بشم کلی معضل داشتم و حالا قوزه بالاقوزشده بود .
نمی دانم اتفاق بود یا کار خدا که یک سری افکار به ذهنم خطور کرد و افسردگی را ظرف چند لحظه خاک کردم، و این هیولای ضعیف یک تجربه بزرگ در زندگی من رقم زد( نگران نباش به استاد هم می رسیم)
خلاصه بعد از امدن به خونه اول رفتم دانشگاه و دیدم مدیر گروه عوض شده دفاع را هم برداشته بودن من هم از خدا خواسته و البته کمی مکافات از دانشگاه خلاص شدم.
من تا این جا کمی از ذهن و حافظه می دانستم ، به هر حال بین دانستن و فهمیدن فاصله هست.
سال 93 شد و من هنوز همان ادم قبلی بودم.
اوایل این سال در جستجوی کار بودم و برای رسیدن به حداقل کار در حوزه معماری خدا خدا می کردم.
تا این که رفتم پیش یکی از دوستام که پیمانکار بود و بعد از مدتی کار خوابید و من هم اواره شدم و بدون هیچ هدف و برنامه ای دور خودم می چرخیدم، تا این که هوای اینترنت به سرم زد و رفتم خط گرفتم و اخرین حماقت زندگی ام را مرتکب شدم و نزدیک به 2 ماه شبانه روز توی نت بودم و حدود 200 گیگ فیلم دان کردم.(الان من دشمن سرسخت 90 درصد فیلمهای دنیام)
بنده تا این جای کار حق گوسفندی را به نحو شایسته به جای اورده بودم در زندگی ام
اواخر حجمم بود که قید فیلم را زدم و سرچ کردم موفقیت و اولین فایلی که در این رابطه دان کردم سمینار یادگیری و تندخوانی استاد بود و به زعم خودم همین سمینار به تمام فیلمهای دنیا می ارزید.
وقتی این فایل را گوش کردم برج 10 سال 93 بود و من تازه فهمیده بودم که یه من ماست چقدر کره روشه.
دوران طلایی من از اینجا شروع شد.
وقتی سرنخ را به کمک استاد به دست گرفتم تا الان دارم می کشم و تا اخر عمر هم از ان خسته نمی شم و خوشبختانه این کلاف تمام شدنی نیست مگر این که خودم متوقف شوم.
به هر حال من متوجه شدم با این ذهنیت هیچ موفقیتی نخواهم داشت.
اواخر سال 93 بود که تصمیم گرفتم خودم را بازسازی کنم و برای موفقیت در تمام ابعاد زندگی نیازبه تغییر برنامه ریزی ذهنی ام داشتم و از فایل های رایگان استاد عزیز نهایت استفاده را کردم.
علاوه بر استاد که بنده را از مرداب نجات داد به واسطه شناخت ایشون توانستم با استاد ازمندیان هم اشنا بشم دیگر نور علی نور شده بود .
به هر حال تصمیم گرفتم سال 94 را روی ذهنم سرمایه گذاری کنم و با توجه به این که همین جوری هم سالها از زندگی عقب بودم تمام سال را روی باورها و برنامه ذهنی ام کار کردم که علاوه بر کمک اساتید محترم کتابهای زیادی هم در حوزه موفقیت بلعیدم .
چون به خلا در زندگی برای تحول رسیده بودم به دنبال 5 اصل موفقیت در زندگی و کنکور رفتم.
خلا-هدفگذاری-برنامه ریزی-روشهای مطالعه و بهداشت روان
علاوه بر موارد فوق من در این سال روی بهترین روش یاد گیری زبان و تقویت دروس ضعیف و راهکارهای موفقیت در ارشد تحقیقات بسیاری کردم.
و به یک باره چنان خودم را عاشق
خدا-زندگی-اینده-معماری-روانشناسی موفقیت-هوش مالی-هوش های چند گانه (خصوصا هوش درون فردی)-زبان –ریاضی-ادامه تحصیل- خلاقیت-مطالعه-سفر – روابط اجتماعی-هدف –برنامه-تند خوانی- یادگیری- انگیزه – تلاش – اراده و….. یافتم که متحیر شدم.
و در اخر من در سال 95 رقتم پیش همون دوستم و مشغول به کار شدم .
درسته از نظر مالی و زندگی عقب هستم ولی از نظر ذهنی و روحی چنان پیشرفتی کردم و عمق دیدی پیدا کردم و برای اینده ای خارق العاده چنان هدف گذاری و برنامه ریزی کردم و به قول معروف چنان امپراطوری در ذهنم ساخته ام که وقتی خود را با گذشته ام مقایسه می کنم مبهوت می شم.
و این پیشرفت ذهنی و روحی و این خود باوری و خود شناسی را بعد از خدا مدیون استاد عباس منش و استاد ازمندیان هستم.
شاد و ثروتمند و پاینده باشید.
دوست خوبم علی رضا سلام و سپاس
خودباوری شما قابل تحسین است. پیروز و موفق باشید.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
علی رضای عزیز
دیدگاهت رو خوندم کلی چاشنی طنز داشت و کلی لذت بردم. و این هم یکی از همون نعمت هایی که که خدا به تو داده که جهت موفقیت ات خیلی می تونی ازش استفاده کنی هرجا هستی شاد و پیروز باشی
یکی از شماها
محمدحسین
علی رضای گرامی
ممنون از داستان تاثیرگذارتون
سلام خدمت دوستان عزیز امر یه اتفاق جالبی افتاد گفتم اینو مطرح کنم تا دوستان انگیزه بگیرند من دیروز خواستم بروم ساحل تور ماهیگری بزارم برای ماهی اما انها مخالفت میکردن میگفتن هوا خرابه الان ماهی نیست حق داشتند چون این روزها در شهرمون بندر گناوه هوا خوب نیست و قرار است طوفانی بشه اما من این باور را در خودم ایجاد کرده بودم که من در هر شکل و شرایط و مو قعیتی می توانم پول و ثروت بدست بیاورم خلاصه انها را راضی کردم و دیروز عصر رفتم تور را داخل ساحل دریا گذاشتم و امروز صبح زود رفتم براش طناب بالای تور را گرفتم کشیدم بالا دیدم خدا بده برکت خیلی ماهی داشت و خرچنگ خیلی خوشحال شدم و خداوند شکر کردم بخاطر این همه نعمت ماهی ها را جمع کردم گذاشتم داخل کیسه و تور را هم جمع کردم گذاشتم پشت موتور و بستم و حرکت کردم داخل راه را که امدم کنار ساحل یک نفر دیگر هم انجا تور گذاشته بود فاصله تور من با او تقریبا 500متر میشد کنار وایسادم گفتم تورت ماهی داشت گفت نه دیشب هوا خراب بوده ماهی. نیست اما او این باور را داشت اما باور من چیز دیگری بود ولی وقتی من بهش گفتم ماهی دارم تعجب کردولی برای من تعجب اور نبود میدونستم قانون جوتب میده خلاصه یه مقدار ماهی بهش دادم و حرکت امدم خانه انها وقتی این ماهی ها را دیدن تعجب کردن و باورشون نشد و من میدونستم قانون جواب میده بله دوستان ما باید باورمون را عوض کنیم که ما در هر شکل و شرایط وموقعیتی می توانم ثروتمند شوم .
سلام دوست خوش گمان و مهربان
خیلیییییییییییییییی خوشحالم که راحت خدا توی تورت کلی ماهی هدایت کرده همونطور که خودت رو به این قوانین هدایت کرده خداروشکررررررررررررر من کیففففففففففففففففففف می کنم موفقیت دوستان رو میبینیم و خیلی لذت میبرم از کسب روزی مستقیم از طبیعت مثل ماهیگیری -کشاورزی- باغداری -کشف معدن و نفت و گاز – چوب درختان و … چون بی واسطه مستقیم از خود خدا روزی رو میگیریم البته همه مشاغل اینجوریه ها اما اینها ملموستر و زیباتره و خیلی لذتبخشه مثل شما که نه روی تورت حساب باز کردی نه روی خلق خدا نه روی آرامش دریا نه …. فقط روی خدا حساب باز کردی و خدا هم تورت رو پر ماهی کرد
خدای مهربونم خدای آفریننده ماهی ها شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
دوست عزیز سلام
بارش معجزات الهی مبارکت باد
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
انشالا که زندگیت پر باشه از معجزات الهی..خوشحال شدم دوست خوبم
بهت تبریک میگم دوست عزیز آفرین بر ایمان شما…
آقای نیکویی ایمان شما به قوانین الهی خداوند تحسین برانگیز است هزاران آفرین بر این همه اعتقاد راسخ شما، خوشا به سعادت ما که استاد عباس منش به لطف خداوند ماهی گیری را به همگی ما آموزش داد
دوست عزیز آقای نکویی سلام
از تجربه زیبایی که گفتید لذت بردم. امیدوارم که ثروت و شادی بیشتری را خداوند به زندگیتان وارد کند.
دوستان عزیز هم فرکانسی ام و استاد عزیزم اگر این متن را میخوانید سلام.
دوستان عزیزم بعد از بارها و بارها دیدن و شنیدن جلسه دهم قانون آفرینش با نام شهود منبع الهامات در طی این سالها و همچنین خواندن کتاب گفتگو با خدا، بارها شنیدن این نکته از استاد عزیزمان که خداوند با هر بنده ای که او را بخواند صحبت میکند، باید اعتراف کنم که به لطف خداوند این آگاهی ها بر ضمیر ناخودآگاهم تاثیرات مثبتی داشته و این واقعیت را برایم ملموس تر کرده که میتوانم با خداوندم صحبت کنم و او نیز با من صحبت کرده، جواب پرسشهایم را میدهد. البته به میزانی که او را باور دارم و بر روی این حسم کار کرده ام…
امروز داشتم هر آنچه را که تا به امروز در رابطه با خداوند بزرگم آموخته بودم در ذهنم مرور میکردم… از چیزهایی که در گذشته به من آموخته شده بود و هیچ وقت به آن آموزه ها احساس نزدیکی نمیکردم و هرآنچه میدانستم شامل ترس از خداوند و یا دفاع از تفکری بود که در آن خداوند فقط خدای یه عده ی خاص بود و بقیه آدما همه بی خدا و گمراه…
اما امروز به لطف خودش آگاهی هایی از وجود بی پایان و ارزشمندش به من عنایت کرده که میتوانم احساس کنم که این خداوند خداوند عاشق است، کسی که متعلق به تمام افراد دنیاست و از او به جز عشق، ثروت، سلامت، آرامش و مهربانی و عطوفت به بندگانش عنایت نمیشود مگر اینکه آن بندگان خودشان این را نخواهند و متاسفانه چقدر تعداد این افراد زیاد است و این حقیقت محجور…
حال چرا از این خداوند چیزی به جز آنچه ذکر کردم عنایت نمیشود؟ چون بر طبق آنچه آموختم خداوند بزرگ در زمانی که هیچ کس نبود به جز وجود متعالیش تصمیم به تجربه خود گرفت و تصمیم گرفت که برای تجربه خودش، خود را به واحدهای کوچکتری تبدیل کرده و از دیدگاه جزء به کل (خودش) بنگرد تا بتواند عظمت و شکوه خود را درک کند. سپس تصمیم به خلق جهان نسبیت گرفت تا در تضاد آنچه خودش است را تجربه کند، آنچه که او نیست (و این دقیقا همان کاریست که ما انسانها در این جهان به عنوان تکه ای از خداوند(همان جزء) انجام میدهیم) سپس از دیدگاه جزء به کل بنگرد و در درجه اول شکوه و عظمت بسیار زیاد خود را درک کند (همان کاری که ما در این جهان مادی سعی در انجام دادنش هستیم) و در درجه بعد به واسطه درک این عظمت بسیار زیاد، حالا به آن کل بنگرد (خداوند) و این آگاهی را بدست آورد که حال که من با این کوچکی این قدر توانا و شگفت انگیزم ببین خداوندِ کل چقدر با عظمت و با شکوه و بی پایان است!!!! دوستان عزیزم این نکته را فراموش نکنید که ما همان اجزاء کوچک شده خداوندیم و همه ما در زندگی رسالتی داریم با شیوه های مختلف، اما نتیجه همه آنها شناخت آن کل با عظمت است… و به یاد حسین بن منصور حلاج و فریاد انا الحق می افتم که در آن زمان و شاید هم در همین زمان کسی جز رهپویان راه حق او را نفهمیدند و به دارش کشیدند و چه زیبا و با شکوه فریاد انا الحق میکشید و ایمانش را به رخ خداجویان کشید و به وصال حق شتافت… روحش شاد…
دوستان عزیزم خداوند عشق مطلق است این میزان از عشقی که در وجود ما قرار داده شده، همین عشقی که در ارتباط با همسرمان، فرزندمان، دوستانمان، همین عشقی که در میان این جمع صمیمی وجود دارد، اینها از جنس عشقی است که خدا در وجود خود دارد چون ما همه از جنس او هستیم. هرآنچه از احساس خوب درک میکنیم از ثروت، شادی، سلامتی و … همه از جنس خداوند است و هرآنچه در مقابلش درک میکنیم مانند فقر، غم، بیماری و … (بزرگترین آن یا به تعبیر من، مادر تمام احساسها، یعنی عشق و تضادش یعنی ترس) همه برای درک مفهوم عشق و زیر مجموعه هایش است. مبادا سختی ها بیماریها فقرها غم ها ما را از هدف زندگیمان بازدارد و جزء کسانی شویم که یا هدفشان را در جهان گم کرده اند یا به میزان کمی به این هدف رسیده اند… چرا این کره خاکی با این همه تفاوتها و تضادها، این همه فرهنگ ها و افراد متنوع و گوناگون خلق شده؟ چرا خداوند خود را به 7 ملیارد جزء تقسیم کرده برای شناخت خودش؟ چرا مثلا 10 ملیارد جزء نه؟ چرا 10 جزء نه؟ چرا 100 ملیارد نه؟ سوال خوبیست نه؟
خب جهان روند تکاملی خود را همواره طی کرده قبلا جمعیت کره زمین 7 ملیارد نبوده و هیچ تضمینی نیست که این جمعیت روزی به 100 ملیارد هم نرسد یا هر عدد و رقمی، چون زمین بسیار گسترده است و گنجایش بسیار بیشتر از این ها را هم دارد. حال به جهان آفرینش فکر کنید و عظمتش… سیارات و ستاره ها و کهکشانها و تحقیقاتی که در حال انجام است برای زندگی در کرات دیگر. جهان هر روز پتانسیل بیشتری از خود ارائه میدهد و به قول استاد عزیزمان نعمت ها و ثروتها هر روز بیشتر و بیشتر میشوند و این جهان هستی میتواند تا بی نهایت از خود پتانسیل بیشتر نشان دهد و تنها خدا میداند نسلهای بعد از ما چه پتانسیلهایی از این جهان هستی بلفعل کنند… اینها را همه به عنوان مقدمه گفتم برای جواب این سوال که چرا این همه تنوع در زمین و کهکشان؟!!! میدانیم که همه چیز در جهان هستی به تسخیر انسان درآمده و این اراده خداوند است که انسان اشرف مخلوقات باشد و همه و همه چیز برای انسان. پس فکر کنید…. فکر کنید…
به یاد صحبتهای یکی از هموطنان عزیز و ارزشمندم می افتم، خانم انوشه انصاری که میگفت “وقتی از من میپرسن که این علاقه به فضا از کجا در شما بوجود اومده من دوست دارم بهشون یه عکس نشون بدم که در اون تلسکوپ هابل به مدت 10 روز فقط به یه قسمت از فضا نگاه کرده که هیچی توش نیست…. ولی وقتی که با دقت نگاه میکنید میبینید که حدود 3000 تا کهکشان فقط توی اون قسمت عکس وجود داره و من فکر میکنم که کسی نیست که این عکسو ببینه و از خودش نپرسه که اینها از کجا اومدن؟ به کجا دارن میرن؟ ما از کجا اومدیم و به کجا داریم میریم؟ اصلا اینجا چی کار داریم میکنیم؟؟؟ و این که فضا و کهکشانها انقدر بزرگ هستن که خیلی چیزا میتونن به ما در مورد خودمون یاد بدن” از همین جمله آخر خانم انصاری میخوام استفاده کنم و بگم که انسانها هر کدام به میزانی از شناخت از خداوند در طی حیات خود میرسن. کسی که در تمام مدت عمر خودش از روستایی که در اون زندگی میکرده خارج نشده فقط به میزانی که پدر و مادرش و همسایه هاش توی اون روستا براش از خداوند تعریف کردن، خداوند رو درک میکنه. کسی که از روستاش بیرون میاد و به شهر میره تضارب آرای بیشتر و تضادهای بیشتر رو متوجه میشه و به نسبت، خداوند بزرگتری رو درک میکنه و کسی که به مسافرت در کشورهای مختلف میپردازه و فرهنگ ها و آداب و رسوم بیشتری رو میبینه، خدای بزرگتری رو درک میکنه و کسی که به فضا میره به نسبت خداوند پر عظمت تری رو درک میکنه. پس خداوند سیارات، ستاره ها، منظومه خورشیدی، کهکشان را شیری و تمام کهکشانهایی که تا کنون انسان قادر به درک وجودشون شده رو بی هدف خلق نکرده. اونها رو خلق کرده که به ما انسانها قدرت و عظمت و بزرگی بیشتری از خودش رو نشون بده برای کسایی که میخوان خداوند رو در ابعاد وسیعتری درک کنن. خوشا به حال راسخون فی العلم ها … خوشا به حال انوشه ها… اگر انسان پس از مرگ در درجات متفاوتی از نعمتهای خداوند بهره مند بشه به حقیقت به عدل و عدالت این اتفاق می افته…
در پایان شعری رو که خانم انصاری به نقل از خانم “کرن ریبن” میخونه رو براتون مینویسم…
Only as high as i reach can i grow
تنها به اندازه ای که دستم میرسد رشد میکنم
Only as far as i seek can i go
تنها به اندازه ای که میجویم خواهم یافت
Only as deep as i look can i see
تنها به عمقی که نگاه میکنم خواهم دید
And only as much as i dream can i be
و تنها به اندازه ی ارزوهایم خواهم بود
خداوند بزرگ را سپاسگزارم که از او میپرسم و او جواب میدهد…
“وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ”غافر، 60”
پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را کسانی که از عبادت من تکبر می ورزند به زودی با ذلت وارد دوزخ می شوند.
جناب صمیمی سلام و سپاس بابت آگاهی هایتان که با ما به اشتراک می گذارید. واقعا لذت بخش است.
یادتان هست که قبلا خدمتتان عرض کرده بودم : “در وجود نازنین شما شعله ای از ایمان برافروخته شده است که تا خود خدا ادامه خواهد داشت.»
و اکنون شاهد تجلی آنان هستیم …
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
استاد عزیزم آقای جوان سلام. من همیشه مدیون حمایتها و تشویقهای خالصانه شما هستم… حضور شما مایه برکت در زندگی من شده است… سپاسگزارم
میلاد جان دوست عزیز و صمیمی ام سلام
واقعا از خواندن نوشته شما درباره گفتگو با خدا لذت بردم و به من یاداوری کردی که بیشتر و بیشتر کتاب گفتگو با خدا را بخوانم.
از قسمتی که در مورد خانم انصاری، نابغه ایرانی، باور و امید گرفتم
بابت همه اینها و وجود گرمتون در این خانواده از شما ممنونم?
شاد، سالم وثروتمند باشید.
هادی جان دوست عزیز و فهیمم سلام.
سپاسگزارم که وقت گذاشتی و متن من رو خوندی. در زمان نوشتن متن احساس خیلی خوبی داشتم و خوشحالم که این احساس خوبم به واسطه کلماتم به تو دوست عزیزم منتقل شده… خداوند را سپاسگزارم… همیشه از نظرات زیبات لذت میبرم…
لذت بردم…..مرسی
سلام دوست عزیز ، خیلی خیلی خیلی لذت بردم و شگفت زده شدم از این توصیف زیبای شما از خداوند ، خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم ، امیدورام همیشه خدا پشت پناهتون باشه و همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشین در دنیا و اخرت
دوستان عزیز و مهربانم ، استاد بزرگوار و ارجمندم ، خانم فرهادی مهربانم و خانم شایسته عزیزم سلام ، وقت بر همگی به خیر و شادی
???????????
چند روز پیش طبق فرمایشات استاد عباس منش با شوهرم تصمیم گرفتیم یک دهم از ورودی پول هایمان را به نیازمندان ببخشیم
راستش را بخواهید دقیقا دوست داشتم بدانم که. این پول ها را باید در کدام خیریه یا مرکز یا به چه افرادی بدهم سوالم را در دفتر درخواست به خدا و با سپاسگزاری نوشتم
به این صورت :,
خدایا سپاسگزارم بابت اینکه مرا راهنمایی کردی که یک دهم انفاقم را به کجا بهتر است ببخشم
و بعد دفترچه ام را بالای سرم گذاشتم و خوابیدم و به خدا گفتم. لطفا هر وقت به من پاسخ دادی مرا بیدار کن تا بنویسم
خوب به فضل خداوند جواب سوالم داده شد ،
بعد که اولین مبلغ پول را انفاق کردیم ، یک هدیه عالی از خدا دریافت کردم ، پدرم لباسشویی تمام اتوماتیک برایم خرید چون چند وقت پیش لباسشویی ام خراب شده بود و تصمیم گرفته بودم یک لباسشویی تمام اتوماتیک بخرم
من فقط فکر کردم و به سرعت حاضر شد
و به قول قرآن، هر فردی به خدا قرض نیکو دهد خداوند 10 برابرش را بر می گرداند .
دومین اتفاق زیبا آین بود که دو تا از شاگردانم به ترتیب در دو روز متفاوت در کلاس هایم شرکت کرده بودند.و چون که از همکارانم بودند تقاضا کردند که وقتی حقوق هایشان را واریز کردند هزینه کلاس را پرداخت کنند، چون شوهرانشان وضعیت مالی خوبی نداشتند و هر دو صاحبکار همسرشان از پرداخت پول طرفه می رفت ، اما من به خوبی می دانستم در مداری نیستم که. پول کلاس هایم به بعد موکول شود ، جالب است ، یکی از آن ها دقیقا یک ساعت بعد از خروج از کلاس هایم نصف حقوق شوهرش واریز شد و دومی بعدازظهر همان روز
قانون برای همه یکسان است زیرا خدا یکی است و وهاب و رزاق
در خدا شاد و پیروز و سعادتمند باشید
و ببخشید که نمی توانم برای سایر دیدگاه ها پیام تشکر بگذارم اما تمام مطالب را تا آنجا که. بتوانم و وقت اجازه بدهد با افتخار می خوانم ???
سلام خانم شب خیز….مبارک باشه لباس شویی جدید…..موفق و شاد باشید