«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 51

3987 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آلما میر گفته:
    مدت عضویت: 3364 روز

    سلام دوستان عزیز و دوست داشتنی من

    هدف من اینه که در کنکور سراسری 96_95 در رشته ی بینایی سنجی دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته بشم.

    ازتون میخام بمن کمک کنید که باور کنم تواناییشو دارم در این رشته و دانشگاه قبول بشم.

    من چند مورد جمله تاکیدی مثبت نوشتم ولی نمیرم بخونمشون و فقط نوشتم همین.(ههههه)

    از نظر خودم واقعا لیاقتشو دارم و حق من هست و فقط باورم مشکل داره اونم بخاطر اینه که دوسال کنکور دادم نتیجه خوب نگرفتم (هدف نداشتم بنابراین برام مهم نبود), ولی الان خیلی برام مهمه و با تمام وجودم میخام به هدفم برسم. خداجونم هم خیلی داره بهم کمک میکنه یعنی اطرافیانم همه بسیج شدن تا منو به خاستم برسونن .(خیلی باحاله )

    در مورد باور درستی که باید جایگزین کنم لطفا منو راهنمایی کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3903 روز

      خانم میر گرامی سلام

      بنده هم به نوبه خودم به شما که بالاخره تصمیم قاطع گرفته اید تا در زندگی طعم شیرین موفقیت را بچشید تبریک عرض می کنم.

      اتفاقا چند روز به خودم گفتم نمی دونم خانم میر بالاخره چه کرد و به چه تصمیمی رسید که امروز همه دوستان خود را خوشحال کردید. آفرین …

      فقط یه سوال اگر مایل هستید بفرمایید چطور شد که به این تصمیم رسیدید که در رشته تجربی آزمون دهید در صورتی که علاقه مند رشته ریاضی بودید؟

      شاید بتواند به دیگر دوستانمان کمک کند.

      خبرهای خوبی در راه است. پیش به سوی جهانی روشن تر از دیروز …

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        آلما میر گفته:
        مدت عضویت: 3364 روز

        آقای جوان عزیز سلام

        تنها چیزی که برای من مهمه اینه فردی مستقل باشم و رییس خودم باشم فکر میکردم با رشته ریاضی و مهندسی میشد به خاستم برسم. رشته ی من تجربی هست ولی از کار کردن توی بیمارستان بدم میاد , پرستاری , هوشبری , دکتر, دندون پزشک من با اینا حال نمیکنم یعنی احساس خوبی بهم نمیده ولی چیزی که باعث شد بگم بینایی سنجی بخاطر چشم های آدمها بود عاشق این جمله ام , (لطفا اینو با احساس بخونید) چشم ها دریچه ای به درون آدمهاست.

        و واقعا همینه , نگاه های ما خیلی باارزشن و پر از مفهوم کافیه بهم نگاه کنیم تا بفمیم چی از هم میخایم.

        خیلی دوست دارم این چشم ها , این نگاه های زیبا سالم باشن و از این نعمتی که خداوند داده لذت ببریم.

        بنابراین هدف اصلی من همینه و اگر امسال نشد ناراحت نمیشم چون هدفم رو شناختم و چون میدونم چی میخام ثابت قدم در این راه هستم.

        چشم های ما خیلی قدرتمندند.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          علی جوان گفته:
          مدت عضویت: 3903 روز

          خانم میر عزیز و قدرتمند سلام

          واقعا تحسین برانگیز است من به نوبه خودم از این همه تغییر و تحول در شما به شگفت آمده ام.

          شما توانستید قله اورست باورهای خود را فتح نمایید و بدانید که این مهم از عهده هر کسی برنمی آید.

          شما با تغییر نگرش و تقویت باورهای موفق در زندگی به جای تغییر شرایط با تصحیح نگاه خود به اهدافتان و ایجاد انگیزه و علاقه در جاده موفقیت به درستی و به خوبی مستقر شدید. دعای ما هم بدرقه راه پر فروغتان.

          ——————

          پیام استاد به دوستان در جلسه آخر دوره هدفگذاری :

          «دوست دارم با تمام وجودتان این نکته را درک نمایید که:

          مأموریت “اهداف” این است که ما را گسترش دهند، تجربه شور و اشتیاقی سوزان را در ما متولد نمایند و موجب شوند هر روز صبح با انگیزه و لذت و لبخند و ولعی پایان ناپذیر، به زندگی مان و چالش‌های جدیدمان، سلام بدهیم…»

          ——————

          و شما خانم میر هدفگذاری را خیلی خوب انجام دادید و حتما در برنامه خود از آموزش ها و آزمون های موسسه هایی که در زمینه کنکور فعالیت دارند، استفاده نمایید.

          هر چی آرزوی خوبه مال تو …

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        آلما میر گفته:
        مدت عضویت: 3364 روز

        آقای جوان سلام دوباره

        مشکل من اینه که میخام همه چیز رو راحت بدست بیارم و براش تلاشی نکنم , این موضوع کارمو سخت کرده .

        اگه یادتون باشه گفتم رشته ریاضی رو دوست دارم ولی خب نشد (هیچ تلاشی نکردم خانوادمو راضی کنم), بعد ادامه دادم برای کنکور بدون هدف بودم و تلاشی نکردم بنابراین قبول نشدم , بار دوم هم همچنین . از درس خوندن و به خواسته نرسیدن خسته شده بودم , (الان میدونم مشکل خودم بودم), چیکار کنم که راحت بدست اوردن از سرم بپره و برای چیزی که میخام تلاش کنم.

        مرسی که هستید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          علی جوان گفته:
          مدت عضویت: 3903 روز

          خانم میر سلام

          بنده در نظرات شما چند باور اشتباه مشاهده کردم بدین نحو که :

          ——————

          *مورد اول : اگر امسال نشد ناراحت نمیشم چون هدفم رو شناختم و چون میدونم چی میخام ثابت قدم در این راه هستم.

          سوال : چرا اگر امسال نشد؟

          – شما از حالا دارید روی قبول نشدن هم حساب باز می کنید یعنی دو راه در ذهن شما است : 1 – قبولی 2 – رد شدن

          – من برای انجام کارهای سرنوشت ساز همیشه به خودم این جمله طلایی را می گویم : «یا حالا یا هیچ وقت»

          نتیجه : عدم اعتماد به نفس.

          سوال : چرا نباید ناراحت شد؟

          – اگر این سوال بعد از شکست باشد کاملا صحیح است چون «در نا امیدی بسی امید است» ولی قبل از رسیدن به هدف، خیر.

          – شما از حالا دارید روی شکست هم حساب باز می کنید یعنی دو راه در ذهن شما است : 1 – پیروزی 2 – شکست

          نتیجه : عدم اعتماد به نفس.

          سوال : ثبات قدم در چه راهی؟

          – ثبات قدم به معنای شروع دوباره بعد از شکست خوب است ولی قبل از رسیدن به هدف، انگیزه و تنها انگیزه.

          – باید برای رسیدن به هدف در زمان مشخص شده ثبات قدم داشت نه اینکه ثبات قدم داشته باشیم تا به هدف برسیم حالا هر وقت شد.

          نتیجه : عدم برنامه ریزی صحیح.

          ——————

          *مورد دوم : هیچ تلاشی نکردم خانوادمو راضی کنم.

          سوال : چرا باید تلاش کنیم تا دیگران را راضی کنیم؟

          – نظر دیگران اصلا مهم نیست حتی اگر آن ها عزیزترین کسان ما باشند.

          – هر کسی مسئول زندگی خودش است و می بایست اهداف خود را محقق کند و با رسیدن به اهدافتان، همه شما را تایید و تحسین خواهند کرد.

          نتیجه : عدم اعتماد به نفس

          ——————

          *مورد سوم : از درس خوندن و به خواسته نرسیدن خسته شده بودم.

          سوال : اگر رسیدن به هدف برای ما مهم باشد خسته شدن چرا؟

          – ما نباید اعتماد به نفسمان را به نتایجی که به دست می آوریم گره بزنیم و مایوس شویم و دقیقا همین جا است که ثبات قدم معنا پیدا می کند.

          – اگر دانشگاه مهم است همین امسال والسلام اگر مهم نیست زمان را تلف نکنید تغییر مسیر دهید و در دیگر موارد مثل رشته های فنی و حرفه ای موفق بشوید.

          نتیجه : عدم انگیزه کافی

          ——————

          مورد چهارم : مشکل من اینه که میخام همه چیز رو راحت بدست بیارم و براش تلاشی نکنم , این موضوع کارمو سخت کرده .

          سوال : مگر رسیدن به اهداف سخت است؟

          – نکته اینجا است که مهمترین عامل در رسیدن به خواسته ها علاوه بر تفکر و توجه به آن ها هم جهت و هم راستا بودن باورها با خواسته ها است. تا باورهای ما با اهدافمان در تعارض باشد به آن ها نخواهیم رسید و راه رسیدن آن را سخت و سخت تر خواهیم کرد و خواهیم دید.

          نتیجه : باورها با خواسته ها در تضاد هستند.

          —————————

          جمع بندی : شما باید دوره عزت نفس و هدفگذاری استاد عباس منش را تهیه کنید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        آلما میر گفته:
        مدت عضویت: 3364 روز

        آقای جوان سلام دوباره

        , چیکار کنم که فقط روی هدفم متمرکز بشم و فقط به اون فکر کنم.

        آقای جوان من تا چند هفته گذشته هیچ هدفی توی زندگیم نداشتم , من هر چی که خاستم در اختیارم بوده و تلاشی براش نکردم , الانم تلاشم خیلی زیاد نیست و این منو ناراحت میکنه. لطفا بهم بگید چیکار کنم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          علی جوان گفته:
          مدت عضویت: 3903 روز

          خانم میر سلام دوباره

          وقتی نمی توانید روی هدف تمرکز داشته باشید باید دوره هدفگذاری استاد را تهیه نمایید ولی حالا که امکان تهیه آن را ندارید به نکات زیر توجه فرمایید:

          توجه کردن به هدف که خود شامل سه قسمت است :

          1) صحبت کردن در مورد هدف : مهمترین عامل رسیدن به هدف صحبت کردن درباره اهدافمان است.

          با قوت با صدایی رسا و محکم هدف خود را نه در خانواده بلکه در فامیل و یا هرجا که بشود با آب و تاب بیان کنید و آنقدر در موردش بگویید تا خودتان هم باور کنید.

          تکنیک صحبت کردن در مورد اهداف یکی از بهترین و موثرترین تکنیک ها است زیرا چگونگی باز شدن مسیر و راهکارها به شما الهام می شود. اگر کسی نبود یا به قول معروف کسی به حرف شما گوش نداد با خداوند که شنواترین است صحبت کنید.

          2) نوشتن در مورد اهداف و ایده ها : بنویس و بنویس و بنویس

          دفتری را با عنوان دفتر اهداف یا هر نامی که دوست دارید تهیه کرده و در مورد اهدافتان و اگر به اهدافتان برسید چه می شود و شما چه می کنید بنویسید.

          3) تجسم کردن : ما باید با اهدافمان زندگی کنیم و آن ها را هر روز تجسم کنیم.

          در مورد چگونگی رسیدن به هدف فکر نکنید بلکه فقط و فقط خود را در لحظه ای ببینید که به هدفتان رسیده اید و خوش باشید.

          باید تجسم آنقدر واقعی باشد که احساس رسیدن به هدف در شما یک شور و نشاطی را به وجود آورد و موجب لبخنده شما شود.

          —————————

          مهههههههههههههههههههههههههههم

          قوی ترین تکنیک برای رسیدن به انگیزه خوب اهرم رنج و لذت است؟

          خواهشا به این دو سوال پاسخ دهید :

          سوال 1 : اگر امسال در کنکور موفق نشدید چه رنجی را متحمل می شوید؟

          به طور مثال:

          – دیگر هیچ کس روی من حساب باز نمی کند و به شدت مورد تمسخر و تحقیر قرار خواهم گرفت تا آخر عمر با قبول نشدنم به همه نشان دادن فرد بی عرضه ای هستم. نگو نگو چه رنجی دارد از این احساس متنفرم.

          – حالا برای شرکت در کنکور شرایط مهیا است امکان دارد سال دیگر خیلی چیزها تغییر کند و تا آخر عمر حسرت کنکور و درس خواندن در دانشگاه به دلم بماند. نگو نگو چه رنجی دارد از این احساس متنفرم.

          من که حالم بهم می خوره از موفق نشدن اصلا مریض میشم.

          خانم میر شما علاوه بر این دو پاسخ با شرایطی که داری تا می توانی پاسخ بده و در مورد رنجی که از قبول نشدن و درس نخواندن برای شما قطعا پیش خواهد آمد متنفر باش.

          سوال 2 – اگر امسال در کنکور موفق بشوید چه لذتی را تجربه می کنید؟

          به طور مثال :

          – همه روی من به عنوان یک شخصیت مهم که دیگر بزرگ شده و می تواند خودش برای خودش تصمیم بگیرد حساب باز می کنند. به به چه لذتی دارد من که عاشق چنین لحظاتی هستم. خیلی بیسته 20٫

          – کنکور قبول بشوم و دانشجو بشوم و بعد فوق لیسانس و بعد دکترا و بعد موقیت اجتماعی و بهترین کار و یک زندگی ایده آل. واااااااااااااای چه لذتی دارد من که عاشق چنین زندگی هستم. با تمام امکانات…..

          خانم میر شما علاوه بر این دو پاسخ با شرایطی که داری تا می توانی پاسخ بده و در مورد لذتی که از قبول شدن و درس خواندن برای شما قطعا پیش خواهد آمد انرژی و انگیزه بگیر.

          خانم میر عزیز تا تو کنکور قبول نشدی هر روز این سوال و جواب ها را بخوان و بخوان و بخوان و هر دو مورد را تجسم کن.

          من که از سوال اول وحشت دارم و عاشق سوال دوم هستم.

          ————–

          «به قول استاد عباس منش ایمانی که منجر به عمل نشود ایمان نیست»

          بخدا هر چی بلد بودم گفتم …

          دیگه با شما خواهر گرامی تا شروع به انجام این تکنیک ها نکنی ایمانت قوی نمیشه و نتیجه نمی گیری.

          هر چی آرزوی خوبه مال تو …

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ارمان مشایخی گفته:
      مدت عضویت: 3583 روز

      اولا تا وقتی اون عبارات تاکیدی جایگزین باورهای اشتباه نکنی تغییر زیادی نمیبینی 2 از اهرم زنج لذت استفاده کن..3 تجسم کن که با رسیدن به هدفت چه دست آوردهای بدست میاری این باعث اشتیاق و تمرکز روی هدف ….

      من هدفی داشتم به خاطر اون هدفم ساعت4 صبح می رسیدم خونه ولی بازم با شور اشتیاق تمرینات انجام میدادم و بعد از سه ماه به هدفم رسیدم

      موفق باشی دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      میلاد صمیمی گفته:
      مدت عضویت: 3730 روز

      خانم میر عزیز خواهر بزرگوارم من در طی انجام تمرینات بسته روانشناسی ثروت برای بارهای متوالی تازه به این موضوع بسیار مهم پی بردم که همه ما انسانها از دیدگاه خداوند بسیار با ارزش و لایق بهترینها هستیم و هیچ فرقی بین هیچ کدام از ما ها برای بهترین بودن وجود نداره. بی شک ما اشرف مخلوقات هستیم کسی که هرآنچه در آسمان و زمین است مسخر ما گردیده و خداوند به همه جهانیان امر کرد که بر ما سجده کنند. پس این باور را در وجود خود نهادینه کنید که شما بی شک لایق بهترین ها در جهان هستید. لایق بهترین کار بهترین زندگی بهترین همسر. و به چیزی کمتر از آن قانع نباشید چون بی شک شما ارزشمند ترین هستید…

      منتظر شنیدن موفقیتهای شما هستم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3461 روز

      آلما جان خواهر خوبم سلام

      اول اینکه کتاب پانصد نکته در مورد مطالعه را از کتابفروشی ها خریداری بفرمایید

      دوم اینکه از مطالبی که استاد در سایت در مورد مطالعه دارند استفاده کنید

      سوم ، هر روز تجسم کنید به هدف دلخواه خود رسیده اید و همه شما را تحسین می کنند

      هدف خود را نوشته و هر ماه یک بار با صدای بلند آن را برای خودتان بخوانید

      چهارم ، باور کنید که شما لایق بهترین نعمات الهی هستید

      پنجم ، پیشاپیش از خدا بابت موفقیت در کنکور تشکر کنید

      پنجم از تکنیک مراقبه برای آرامش ذهن استفاده کنید البته به صورت هر روزه

      ششم ، از جعبه ی لایتنر استفاده کنید

      در آخر خودتان را به خدا بسپارید و آرزویتان را به دست الله یکتا و باور داشته باشید هر چه خیر باشد برای شما اتفاق می افتد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    میلاد صمیمی گفته:
    مدت عضویت: 3730 روز

    سلام بر دوستان عزیز و ارزشمنم.

    امروزف یعنی شب توی مغازم با دوستم نشسته بودیم و من داشتم یه دسته چک درست میکردم واسه تمرین دسته چک جادویی بسته روانشناسی ثروت.(من چون خودم مغازه چاپ و تبلیغات دارم میتونم دسته چک درست کنم که با اصلش مو نزنه، البته برای اینکه این تمرین رو خیلی واقعی تر و ملموس تر بتونم انجام بدم) قبلا هم این تمرینو انجام دادم ولی خب نه با دسته چک به این واقعی. بگذریم… در حال انجام این کار بودم که یه دفعه یکی از آدمهایی که من همیشه تو تمرینام یادداشت کردم که به عنوان یه فرد ثروتمند برم باهاش مصاحبه کنم و از تجربیاتش استفاده کنم و من احساس خوبی بهش دارم خودش با پای خودش اومد توی مغازم. خیلی خوشحال شدم و تحویلش گرفتم (نا گفته نمونه اونم با من خیلی حال میکنه…) چون قبلا هم پیش اومده بود که باهاشون صحبت کنم و نصیحتمم کرده بود قبلنا. خب ایشون یکی از افراد ثروتمنده شهر شیراز هست شاید همشهریام بشناسنشون آقای زرگر زاده مالک پاساژ صوت و تصویر فارس (بازار موبایل فارس سر چهارراه زند شیراز) نمایندگی فیلیپس توی شیراز و نمایندگی گوشی ال جی تو شیراز. نکته جالب توجه در مورد این ملاقات امروز من با ایشون این بود که همون طوری هم که استاد گفتن افراد ثروتمند همه باورهاشون درست نیست و فقط باید از باورهای خوبشون الگو برداری کرد. دلیل اومدنشون به مغازه من این بود که یکی از همسایه هاشون با مجوز تعمیرات جزئی در حال تغییر نقشه خونشون بودن و این مساله و سر و صدای این موضوع ایشون و خونوادشون رو خیلی اذیت کرده بود و ایشون رفته بود از ساختمون همسایشون عکس گرفته بود و میخواست بره شهرداری خلاصه طرف رو ازش شکایت کنه. ولی باز همون طور که استاد میگن اصلا از طرز حرف زدن، رفتار، این افراد آدم متوجه میشه اینا فرکانسشون یه جورایی فرق میکنه با آدم های معمولی از نظر مادی البته. همین که جرات و شهامت داشته رفته تو خونه طرف عکس گرفته رفته بود قوانین شهرداری رو دانلود کرده بود رفته بود تو شهرداری پرونده طرف رو درآورده بود این که اصلا اونجا آشنا داشته که این کارا رو کرده و در کل جرات و جسارتش و ارزشی رو که برای اسایش و امنیت خودش و خونوادش قائل شده بود رو واقعا تحسین میکنم. یعنی این ماجرا هم جنبه منفی داشت و هم جنبه مثبت و من به توصیه استاد عزیزم فقط جنبه مثبت اون فرد رو دیدم و بهش توجه کردم و تحسینش کردم تا در زندگی من هم اون جنبه بیشتر بشه. چیزهای خوب دیگه ای هم در مورد کار و زمان شروع به کار خودش برام گفت که من به اونها هم توجه کردم و تحسینش کردم. و در کل این موضوع رو تو زندگیم رعایت میکنم که در برخورد با افراد مخصوصا افراد موفق به جنبه های مثبت رفتاراشون توجه کنم و این خیلی نکته مهمی هست که افراد با ذهن فقیر متوجه اون موضوع نیستن و چون خودشون موفقیتی کسب نکردن بقیه رو متهم به کسب موفقیت از راه های نادرست میکنن. خداوند رو شکر میکنم که این توانایی رو به من عطا کرده و همچنین خداوند رو شکر میکنم بخاطر اینکه تونستم میزبان خوبی برای این دوستم باشم.

    خیلی شما رو دوست دارم و آرزوی پیشرفت و موفقیت و هدایت روز افزون برای هممون رو از خدای بزرگ دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      آلما میر گفته:
      مدت عضویت: 3364 روز

      آفرین به شما آقای صمیمی عزیز

      وقتی شما چیزی رو بخواهید تمام کائنات هدفشون این میشه که شما رو بخواستتون برسونن , اینها همه بزرگی پروردگارمون رو نشون میده.

      پس کوچیک و بزرگ نداره , فقط بخواه .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ارمان مشایخی گفته:
      مدت عضویت: 3583 روز

      انشالا که همیشه موفق باشی

      به لطف خدا منم این بسته روانشناسی ثروت 1 میخرم و مثل همه دوستانی که این بسته خریدن نتایج مالیم تغییر میکنه

      و به هرکس که تونسته این بسته بخره تبریک میگم چون با فرکانس این محصول هماهنگ بوده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        میلاد صمیمی گفته:
        مدت عضویت: 3730 روز

        خانم شبخیز عزیز همراهی دعای شما با من بسیار برای من ارزشمنده و من مطمئنم موفقیتهای اخیرم که بعضی هاش رو گفتم و بعضی هاش رو هم نگفتم مرهون فرکانس مثبت دعاهای شما هستم. وجودتان بسیار ارزشمند است خواهر بزرگوارم…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3903 روز

      دوست خوبم جناب صمیمی سلام و سپاس

      ذهن ثروتمند و سخاوتمند و مهربانی دارید مبارک باشد…

      و دور از تصور نبود کسی که با آیات الهی و روح بخش قرآن مانوس است همه چیز را در حد کمالش ببیند و بخواهد.

      ——————

      و چه زیبا فرمودید: «این خیلی نکته مهمی هست که افراد با ذهن فقیر متوجه اون موضوع نیستن و چون خودشون موفقیتی کسب نکردن بقیه رو متهم به کسب موفقیت از راه های نادرست میکنن. خداوند رو شکر میکنم که این توانایی رو به من عطا کرده»

      و عطای خداوند به بنده حضور در این خانواده صمیمی و دوستان صمیمی مثل آقای صمیمی…

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        میلاد صمیمی گفته:
        مدت عضویت: 3730 روز

        جناب جوان عزیز مثلما از نعمتهای بزرگ پروردگارم به من آشنا کردن قرآنش با من هست و اینکه بواسطه بخشندگی بی حد و وصفش من رو هر روز هدایت میکنه. خداوند با بی نهایت دستانش این کار رو میکنه و بی شک شما دوستان عزیزم و استاد عزیزم دستان خداوند برای هدایت هر روزه من هستید…

        از خداوند بزرگ بخاطر نگاهش سپاسگزارم و از شما و همه دوستان عزیزم بخاطر حضورشان در این جمع…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    آلما میر گفته:
    مدت عضویت: 3364 روز

    واااااااای خدای من فقط میتونم بگم شکرت بخاطر دوستای فوق العاده ای که بمن دادی.

    از خوندن متن های تک تک شما خوشحال شدم و الان رو ابرا هستم , خانم ستاره اقبال عزیز با تمام وجودم برای شما و فرزندتون خوشحالم و خیلی دوستون دارم و از خدا سپاسگزاری میکنم .

    آقای زارع عزیز من هم عاشق جوجه هستم و حس خوبی بهم دست میده وقتی میبینمشون.

    آقای جوان عزیز کلی کیف کردم بخاطر رابطه عاشقانه شما و همسرتون , حس خیلی خیلی خوبی بمن دادید و از خداوند عشق بیشتر و سراسر شادی و آرامش رو.برای شما میخام.

    خانم شبخیز عزیز مهربونی و محبت شما دیگه زبانزد هست و واقعا بنده شایسته ای هستید , خیلی دوستتون دارم.

    آقای مشایخی عزیز الهامات درونیتون برای امتحان و نمره بالا اوردنتون خیلی بمن انگیزه داد , سپاسگزارم.

    آقای صمیمی عزیز متن های اخیر شما نشون میده که واقعا توی کارتون جدی هستید و واقعا آیه های قرآن رو درک میکنید , از اینکه در متنتون آیه قرآنی استفاده میکنید سپاسگزارم.

    امروز بعد از ظهر اتفاق خوبی برام افتاد و دوستم بعد از چند ماه بمن پیام داد , در مورد مشکلش صحبت کرد منم اون چیزایی که از استاد یاد گرفتم رو بهش گفتم و از متن های موفقیت دوستانم براش فرستادم کلی خوشحال شد و قراره توی گروه تحقیقاتی عباسمنش ثبت نام کنه, (یکمم ازم تعریف کرد که چقد حرفات مثبت هست و برو روانشناس شو , بعد منم جو گرفتم و براش صحبت میکردم خیلی خوب بود)

    خداجونم شکرت , عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3461 روز

      آلما جان خواهر خوب و دوست داشتنی ام سلام

      راستش را بخواهید خودمم دیگر نمی دانم با چه زبانی از این همه لطف شما و سایر شما تشکر کنم ، فقط از صمیم قلب هر روز دعاگوی همه شما هستم ،

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 3354 روز

      سلام آلمای عزیز

      مهربانی و اینهمه عشقی که در کلامتان به سایرین هدیه میکنید شما را در مسیر طلایی رسیدن به قله خوشبختی و موفقیت قرار میده

      ارزوی من براورده شدن ارزوهای زیبای شماست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3903 روز

      خانم میر عزیز از لطف شما بسیار سپاسگزارم

      احساس خوب و تصمیم قاطع شما برای تغییر زندگی و اینکه دوست دارید خودتان زندگی خودتان را تعریف کنید بسیار ستودنی و قابل تحسین است.

      بدانید خداوند چنین انسان هایی را بسیار دوست دارد و مورد عنایت قرار می دهد و شما دارید قدرت الهی را در زندگیتان متجلی می کنید.

      مطمئن باشید خداوند لحظه به لحظه در کنار شماست و منتظر درخواست های خوب شماست دست در دستش بگذارید و ما را هم دعا نمایید.

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      میلاد صمیمی گفته:
      مدت عضویت: 3730 روز

      خانم میر گرامی دوست عزیز شما بسیار مهربان و با توجه هستید مطمئنا خداوند شما را در مسیر موفقیت همراهی خواهد کرد. همیشه منتظر شنیدن موفقیتهای شما هستم… شاد باشید…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ارمان مشایخی گفته:
    مدت عضویت: 3583 روز

    سلام دوستان خوبم ببخشید که کامنت های که گذاشتیت نتونستم جواب بدم???

    مثل همیشه زندگی من پر از اتفاقات خوبه ..امروز امتحان داشتم هیچی نخونده بودم گفتم خدایا به خودت میسپارم حتی با چند تا بچه ها هماهنگی کردیم که استاد امتحان نگیره ولی هرکاری کردیم قبول نکرد بخدا من نگاه به تست میکردم هرکدوم که حسم میگفت درسته زدم اولین نفر برگه تحویل دادم وقتی استاد برگه تصحیح کرد بعد گفت نمره خوبی اوردی پس چرا گفتی امتحان نگیرم رفتم نگاه به برگه کردم دیدم راست میگه از خوشحالی نزدیک بود سکته کنم …خدایا شکرت که برای این همه نعمت و ثروت ..خدایا ممنونم که با سایت عباسمنش اشنا شدم …خدایا هر روزم را پر کن از شادی و ثروت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        ارمان مشایخی گفته:
        مدت عضویت: 3583 روز

        خخخخخ…..برای امتحان کنکور دانشگاه دولتی از همین حس استفاده کردم خدا سرشاهده جواب بیشتر کتاب ها صحیح زده بودم 2 سال بود که از کتاب های درسی دور بودم اگه 2 تا درس دیگه زده بودم دانشگاه دولتی قبول میشدم….این حس من خیلی دوست دارم ……کلا دیگه هرچی حسم بگه با جون دل انجام میدم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        ارمان مشایخی گفته:
        مدت عضویت: 3583 روز

        سلام دوستان خوبم….خیلی اتفاقات خوب برام افتاده واقعا دانشگاه رفتنم باعث خیر و برکت تو زندگیم شده ?من قبل از این که برم کلاس تاریخ گفتم خدایا من این درس چکار کنم خودت کمک کن بعد هفته استاد اومد گفت میدونم که این هیچ ربطی به رشته فناوری نداره هرکی 12 میخواد همین الان بگه دیگه نیاد و هرکی نمره بالا میخواد هیچ غیبت نکنه با یکم مطالعه میتونه نمره بالا بگیره

        اتفاق جالب دیگه این که یکی از استادام پیشنهاد گفت اگه بتونی پایگاه داده خوب بتونی کار کنی ماهی 7 تا 10 میلیون در ماه من تضمین میکنم برات

        خلاصه تو دانشگاه همش اتفاقات خوب برام میوفته

        ??????? خدایــــــــــــــــــــــــــــــــــا… وقتی همه چیز را به تو می سپارم

        نورِ بی کرانِ تو در من جریان می یابد ????

        و دعایم به بهترین شیوه ممکن

        متجلی می شود

        پس هم اکنون خود را در آغوشت رها

        می کنم

        تا تمام آشفتگی ها و سردرگمی هایم

        در حضور امن و گرمِ تو

        به آرامی ذوب شوند

        و از میان بروند.

        به امید خودت ای

        مهربان ترین مهربانان ..

        ?از همه دوستانم برای متن های فوق الاده که گذاشتن تشکر میکنم واقعا خیلی خوشحالم نظرات دوستان میخونم و باعث انگیزه برام میشه

        گروه عباسمنش ?باعث افتخاره جز گروه شما هستم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3903 روز

      ارمان جان سلام

      این قدرت همان الهامات درونی است که استاد خیلی در مورد آن تاکید می کند و ما باید آن را تقویت کنیم ولی دوست خوب من اگر این قدرت الهی پشتوانه علمی محکمی داشته باشد آن وقت شما شاهد معجزاتی از خود خواهید بود که در حال حاضر به ذهنتان هم خطور نمی کند. پر قدرت باشید…

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ارمان مشایخی گفته:
        مدت عضویت: 3583 روز

        استاد تو یکی از فایل قانون افرینش درمورد الهامات توضیح میداد.. وقتی برای اولین بار در مورد الهامات شنیدم خیلی خوشحال شدم همش تو ذهنم این بود که خدا خودش میاد با من صحبت میکنه کنجکاو شدم اینترنت سرچ زدم مطلب زیادی دست گیرم نشد تا اینکه استاد تو جلسه 10 منظورش از الهامات توضیح داد واقعا قانون افرینش زندگی من خیلی تغییر داد ….من یکبار حس گفت که به پسر خالت تعارف کن تا سالاد بخوره ولی من اینکار نکردم گفتم اگه خودش بخواد بر میداره هنوز بعد از 7 ماه از این قضیه میگذره هر وقت منو میبینه درمورد اون سالاد حرف میزنه

        علی جوان دوست خوبم واقعا لذت میبرم از کامنت های که میذاری

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3903 روز

      جناب نکویی سلام از لطف شما بی نهایت سپاسگزارم.پایدار باشید

      آقای نکویی عزیز شما می توانید جهت پاسخگویی به کاربران در انتهای هر نظر روی جمله «پاسخ دادن» کلیک نموده و پاسخ آن کاربر را ارسال نمایید.که پاسخ شما دقیقا در زیر دیدگاه مورد نظر شما درج شود. موفق باشید.

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 3354 روز

    سلام دوستان گلم

    امروز میخوام داستان هفته گذشته خودم رو براتون نقل کنم

    من هفته پیش دوباره تصمیم گرفتم که در بخش عقل کل حضور پر رنگتری داشته باشم و سعی کنم حالا که حداقل 10 بار هر دوره از قانون افرینش رو گوش کردم و سپاسگزاری کردم و …. با نتایجم پاسخهای بهتری به سوالات بدم و برنده بشم تا بتونم محصول عزت نفس رو خریدای کنم چون فکر میکنم هنوز هم تو این مبحث مسئله دارم و موفقیت و شادی دیگران از موفقیت و شادی خودم برام مهمتره ، پس هنوز عزت نفس کافی ندارم

    روز دوشنبه هفته قبل موفق شدم سوالهایی رو با تمام وجود پاسخ بدم و روز سه شنبه صبح زود بیدار شدم که وارد سایت بشم ولی دیدم یک طرف صورت فرزندم خیلی ورم داره و قیافش خیلی داره تغییر میکنه ناراحت و کسل و…

    تنها بودم و همسرم در مسافرت کاری بود سریع اماده شدم و فرزندم رو رسوندم دکتر

    ایشون معاینه کردو گفت عفونت گوش هست ولی ممکنه بعد از 48 ساعت حتی با مصرف دارو بدتر بشه که این خیلی خطرناکه و اگر اینطور شد باید دوباره توسط پزشک چک بشه تمام این 48 ساعت به سپاسگذاری از خداوند بخاطر سلامتی فرزندم گذشت اما…

    او بدتر شد و روز پنجشنبه سمت چپ صورتش کاملا پف کرده و تغییر شکل یافته بود نگاهش که میکردم جگرم تکه میشد او درد میکشید و مدام گریه میکرد و پزشک تشخیص داد که باید در بیمارستان بستری شود .. ناگهان دنیا روی سرم خراب شد حالم دگرگون شد و شروع به گریه کردم اوضاع وخیم بود و من واقعا بیتاب شده بودم

    وسایل لازم را بسرعت از خانه برداشتم و راهی بیمارستان شدم

    کارهای بستری انجام شد و وارد اتاقی شدم که یک کودک بیمار دیگر هم انجا بو د ، تخت خالی دیگری هم نزدیک ما قرار داشت ، معادله های ذهنم بهم ریخته بود و دنبال دلیل میگشتم در همین حالت گیجی بودم که بیمار دیگری بهمرا مادرش وارد اتاق شد و در تخت بغل ما جا گرفت

    خیلی سریع وسایلشان را داخل کمد گذاشتند و تنها یک کتاب را برای مطالعه بروی تخت قرار دادند . انگار بخاطر من اینکار را میکردند خداوند از طریق انها مرا مجددا یاد تمرینات روزانه ام انداخت و فهماند که باید ایمان داشته باشی در هر شری خیری نهفته است

    کتاب انها ” کتاب معجزه سپاسگزاری راندا برن ” بود که من فایل صوتیش را مدتی پیش از همین سایت تهیه کرده بود … قلبم به تپش افتاد : خدایا تو با من چه میکنی ؟

    چرا باید بیمار بغل تخت ما این کتاب را اینجا بیاورد و از این همه وسیله انرا روی تخت و پیش چشمان من قرار دهد ! باور کنید فرزندم ارام شد و با اشاره به ما فهماند که میخواهد با ان کتاب بازی کند و خانم محترم تخت بغلی ان کتاب را سریع به فرزندم داد بدون اینکه از پاره شدن و خراب شدنش نگران شود و فرزندم مدتها با ان بازی کرد و دائم می خندید ، حالم بهتر شد ، همانجا دوباره خودم را جمع و جور کردم و اینها را نشانه دیدم و جالب است بدانید با ان حال نگران من دفتر سپاسگزاریم را بهمراه خودکار مخصوصم بهمراه وسایلم به بیمارستان برده بودم و شروع کردم به نوشتن ادامه سپاسگذاریهایم …

    خدایا شکرت که بدون حضور همسرم براحتی و بسرعت پذیرش شدم

    خدایا شکرت که هم اتاقیهای خوب و هم فرکانسی دارم

    خدایا شکرت که تعطیلات خوبی اینجا خواهیم داشت و …..

    کم کم مادران دیگر بهمراه بچه های گلشان که هر یک بدلیلی در بیمارستان بودند وارد اتاق شدند و با هم اشنا شدند ، ما اتاق نسبتا بزرگی داشتیم که بسیار دلباز و نورگیر بود

    جو خیلی دوستانه و صمیمی بود انگار به پیک نیک امده بودیم شاید باور نکنید پنجشنبه و جمعه ای که در بیمارستان گذشت را هیچگاه فراموش نخواهم کرد . شبها بچه ها نا آرامتر بودند و بیشتر صدای گریه ناله شنیده میشد ، ناخوداگاه به فکرمان رسید که مراسم جشن و سروری بر پا کنیم و تولد سوری برای همه بچه ها بگیریم ، برقها را خاموش کردیم و از اسباب بازی یکی از بچه های بیمار که رقص نور زیبایی داشت استفاده کردیم تا فضا را قشنگتر کنیم و با شادی همه مادران بطور دست جمعی شعر و ترانه خواندیم و دست زدیم و پایکوبی کردیم !!!

    و پسر یکساله من با انهمه آنجیو کت و سرم و … که به دستش وصل بود کلی بالا و پایین کرد و رقصید ، بچه های نازنین دیگر هم همینطور

    من عاشق همه اون بچه های گل و دوست داشتنی شدم

    انقدر شادی کردیم که برای پرستارها هم عجیب بود و جالب اینکه حتی یک اخطار هم از سرپرستار و رئیس بخش و .. نگرفتیم تازه از ما کیک تولد هم خواستند !!!

    و فردای انروز قرار بود پزشک به من اعلام کند که فرزندم باید دقیقا چند روز در بیمارستان تحت مراقبت باشد اما ما مرخص شدیم .. آن خانم محترم گفت از بس فرزندت شادی کرد و خندید عفونت گوشش خوب شد و من دیدم که شادی و احساس خوب معجزه میکند

    همانموقع سر صحبت را باز کردم و از فرکانس و احساس خوب و .. گفتم دیدم ایشان و یک خانم دیگر که در اتاق ما بودند هم به این قوانین اعتقاد دارند و پیگیر هستند

    من از سایت استاد و اتفاقات عجیب زندگیم پس از اشنایی با این قوانین گفتم و انها مشتاقانه از من ادرس سایت را درخواست کردند و من با اشتیاق و کمال میل انرا در اختیارشان گذاشتم و قرار شد هر سوالی هم داشتند از من بپرسند تا راهنماییشان کنم

    همه مادران روحیه شان عوض شده بود و همانجا قرار شد گروهی در تلگرام تشکیل دهیم و برای همیشه با هم در ارتباط باشیم و از حال عزیزانمان با خبر شویم من هفته پیش دوستانی از ایلام ، کرمانشاه ، اراک و … پیدا کردم که همه شان برایم عزیزند و تا امروز با خبر شدم همه به لطف خدا پس از ما مرخص شده اند و اخرین فرد هم که دختر خانم 9-10 ساله در حال شیمی درمانی بود بهبود یافته و امروز مرخص شده ، همه انها روحیه خوبی داشتند و در یک فرکانس بودند ، همه دوست داشتنی و با ایمان

    هم اتاقیهایم عاشق فرزندم شده بودند و در نگهداری از او بسیار کمکم کردند انهمه فرکانس مثبت و عشق که در بخش اطفال جریان داشت موجب شفای بچه ها شد وقتی روز شنبه مرخص شدم دلم میخواست مدیریت اجازه میداد در بیمارستان بمانم تا زمانیکه همه دوستانم مرخص شوند اما تعداد بیماران انقدر زیاد بود که تخت خالی وجود نداشت

    به خانه برگشتم و از جریانات بیمارستان انقدر با هیجان برای مادرم تعریف کردم و متوجه شدم که چقدر با تعجب مرا مینگرد شاید پیش خودش میگفت دخترم دیوانه شده که در بیمارستان بوده و انقدر خوشحال و شاد بوده

    و امروز دوشنبه است و همسرم یک ساعتی هست که از سفر برگشته من هنوز داستان را برایش تعریف نکرده ام ، این متن را نوشتم که هم شما بخوانید و هم همسرم تا یکبار دیگر ببیند که معجزه سپاسگزاری چگونه حتی بیمارستان را برای ما به محل شادی و تفریح و پیک نیک تبدیل میکند ، خداروشکر فرزندم خوب شده و با دیدن عکسهای دوستان جدیدش در تلگرام کلی ذوق میکند و دست میزند

    خلاصه من موفق نشدم در مسابقه عقل کل هفته گذشته شرکت کنم اما کلی به ایمانم و دانسته هایم از تاثیرات سپاسگزاری و داشتن احساس خوب اضافه شد

    خدایا شکرت که تو همیشه حواست به همه چیز هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      علی جوان گفته:
      مدت عضویت: 3903 روز

      خانم اقبال سلام و سپاس

      نمی دانم چه بگویم اشک از دیدگانم سرازیر شد نمی دانم دلیلش چه بود از سر شوق بود یا ناراحتی نمی دانم…

      شما تمام آموزه های استاد عباس منش را در بیمارستان متجلی کردید. شما مثل یک فرشته مهربان بودید برای تمام کودکان آنجا.

      خدا در بهشت به شما قصری می دهد پر از اسباب بازی های زیبا و تمام کودکانی که در بهشت هستند دورتان را گرفته و با ترنم فرشتگان پای کوبی خواهید کرد…

      این تمام حسی بود که دارم نمی دانم چطور نوشتم ولی نوشتم…

      هر چی آرزوی خوبه مال تو …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        الهام گفته:
        مدت عضویت: 3354 روز

        اقای جوان از شما هم ممنونم

        امروز از حال همه دوستان جدیدم خبردار شدم

        همه انها ابراز دلتنگی میکردند

        خدا را شکر کردم که همه حاشان خوب بود

        عکسهایی از بچه های نازنینشان برایم ارسال کردند مثل فرشته های اسمان بودند

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      میلاد صمیمی گفته:
      مدت عضویت: 3730 روز

      وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ. پروردگارتان اعلام کرد اگر شکر گزاری کنید شما را می افزایم و اگر ناسپاسی کنید عذاب من شدید خواهد بود (ابراهیم 7)

      شما دستور خداوند را اجرا کردید. از داستان شما تعجب نمیکنم ولی بسیار خوشحالم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        الهام گفته:
        مدت عضویت: 3354 روز

        سلام اقای صمیمی

        وقعا قدرتی در سپاسگذاری هست که وصف نشدنی است

        امروز از یک صفحه از دفتر سپاسگذاریم عکس گرفتم

        همان صفحه ای که شب اول در بیمارستان نوشته بودم نوشته بودم” خدایا شکرت که پسرم کاملا بهبود یافته و ما خوشحال و خندان روز شنبه از بیمارستان مرخص میشویم” و انرا برای دوستان جدیدم ارسال کردم

        خیلی مشتاقم که نامشان را بعنوان اعضای جدید در این سایت ببینم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3461 روز

      ستاره جان دوست خوب و عزیزم سلام

      شما در مسابقه عقل کل عالم هستی نفر اول شدید ، جایزه ی شما دریافت رحمت خداوند بوده که فقط شایسته بهترین بندگان اوست ، آفرین بر ایمان قوی شما ، خیلی انرژی گرفتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      هادی زارع گفته:
      مدت عضویت: 3764 روز

      سلام خانم اقبال

      این چقدر خوب هست به قدرت شکر گزاری و شادی پی برده اید و در مدار من هستید.

      چه خوب میشد اگر مادران همگی شکر گزار بودند آنوقت بچه ها هم از آنها یاد میگرفتند و زندگی شان از همان دوران فوق العاده میشد.

      آرزوی بهترین ها رو برای شما مادر مهربان دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      عاشق خدا گفته:
      مدت عضویت: 3352 روز

      سلام خانم اقبال گرامی

      اشکانی که از دیدگانم جاری شد گویای احوال درونم هست

      خدارو شکرررررررررررررررررررررررررررر که فرزندان همگی شفا یافتن و خدارو هزاران بار شکر که قوانین مستحکم و خلل ناپذیری در جهان حاکم کرده که میشه روشون حساب کرد

      من چنان عشق وصف ناپذیری به کودکان و نوزادان دارم که دوست دارم ساعتها بدون اینکه گذر زمان رو حس کنم از تک تک حرکات و رفتارهاشون وجودشون زیباییهاشون مست باشم روح خداوند خالص و بدون هیچ تغییری آنچنان که در عالم معنا و غیب وجود داره روی زمین در کودکان تجلی پیدا کرده و خدارو شکرررررررررررررر میکنم که انسانها نوزاد به دنیا میان و به یکباره انسانهای بالغ وارد این دنیا نمیشن فرض کنید دنیای بدون کودکان چه دنیایی بود و خدا چقدر دوسمون داره که این روح های لطیف و خالص رو به ما انسانهای بالغ هدیه داده که از وجودشون غرق در شادی و شعف میشیم حرکاتشون رفارهاشون حرفهاشون نوع دیدگاهشون نوع نگرششون به دنیا خالصه همونجوریه که خدا دوست داره و آینه تمام نمای خدا هستن که روی زمین متجلی شدن شفاف و زیبا و عاری از هر نازیبایی هستن همنشینی باهاشون روح آدم رو صیقل میده به یه دیدگاه خالص و پاک میرسی و حال خوش عمیقی پیدا میکنیم و در لحظه حال لذتبخشترین احساسها رو با کودکان تجربه میکنیم که هم جنس احساسهای آسمونیه چون کودکان هنوز هم جنس دنیایی هستن که ازش به این دنیا اومدن و اون احساس ناب رو به وجود ما هدیه میکنن توصیفش سخته اما احتمالا همه درکی از این موضوع دارید و تجربه هایی دارید که چقدر زیباست با کودکان بودن

      خدا همه کودکان دنیا رو به سلامت بداره و به والدینشون احساسی پاک و زیبا عطا کنه که با فرکانسهای زیبا باعث سلامتی فرزندانشون بشن و با حضور این فرشته های آسمونی زندگیشون تبدیل به بهشتی بر روی زمین بشه

      با بچه ها میشه همیشه شاد بود همیشهههههههههههههههههه در هر وضعیتی احساس خوب داشت و قانون اینه

      احساس خوب = اتفاق خوب

      و بچه ها هدیه های اسمونی از جانب خدا هستن برای جاری کردن احساس خوب و شادی خالص و نابی که ما ادم بزرگا گاهی فراموشش میکنیم ویا کاملا از یاد بردیم

      خدای کودکان زیبا شکررررررررررررررررررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مصطفی خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2061 روز

      فتبارک الله احسن الخالقین…👏👏👏

      درود خداوند بر بندگان پاکش…

      عالی بود، عالییییییی.

      اجرای قوانین و نگاه توحیدی و کنترل ذهن شما فوق العادس و داستانی که تعریف کردین تمام آموزه های استاد رو دربرداشت. واقعا شگفت زده شدم از اینهمه عشقی که در داستان شما موج میزنه و قدرت ماورایی ما مخلوقات استثنایی رو نشون میده…

      تبریک ستاره خانم. تبریک به ایمان راسخ تون.

      آفرین به درس توحیدی که به ما دادید.

      آفرین به نگاه زیبای شکرگذار وارتون که در سختی و تنهایی تونستید بخوبی افکار خودتون رو کنترل کنید و خداوند متعال رو صدهزاربار شکر که چشمان تیز بینی دارید که علی رغم شرایط سخت باز تونستید این فرصت را ببینید که میشه با تغییر فرکانس و دیدگاه شرایط رو به نوع دلخواه تغییر داد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    هادی زارع گفته:
    مدت عضویت: 3764 روز

    سلام خدمت دوستان گلم??

    میخوام داستان جالب و شایدم خنده دار رو براتون نقل کنم.

    من به جوجه و مرغ و خروس علاقه دارم. توی باغچه حیاطمون چنتا مرغ داریم. همین چند ماه پیش جوجه مرغ جدیدی خریدیم. بعد از چند روز دیدم مثل بقیه اونا نیس و رفتارش عجیبه. مثلا راه که میرفت میخورد زمین یا نمیتونست مثل اونا غذا بخوره. برادر بزرگم رفته بود دامپزشکی سوال کرده بود که جوجه ای با این ویژگی داریم. و اون بهش گفته بود بیماری خاصی داره. داداشم اومد خونه گفت دامپزشک گفته که بیماری نیوکاسل داره و چند ماه دیگه میمیره.خنده ای کردم و تو دلم گفتم نیوکاسل که اسم یه باشگاه فوتبال در انگلیس هست کی تاحالا شده نام یک بیماری!!!

    هی تو خونه میخندیدند به رفتار اون جوجه مرغ و هی مسخرش میکردید. میگفتند سرشو باید ببریم یه ماه دیگه.راستشو بخواین خیلی احساس بدی داشتم وقتی میدیدم به مخلوق خداوند عنگ میزدند و مسخرش میکردند. توی دلم گفتم اوکی شما کار خودتون رو بکنید منم میدونم چیکار کنم.

    بمدت چندین روز دفتر شکر گزاری در این موضوع مینوشتم و شکر گزاری میکردم و اون جوجه مرغ رو در حالت طبیعی خودش که داشت دون میخورد تصور میکردم و احساس خیلی خوبی را تجربه میکردم و نکات مثبت اونو مینوشتم.خیلی سریع نتیجه داد. هر روز علایم طبیعی بودن بیشتر در او میدیدم.تا اینکه این روند ادامه پیدا کرد و خوب خوب شد و با بقیشون هیچ تفاوتی نداره که هیچ خیلی هم زرنگ تره برای غذا خوردن?

    همونایی که تو خونه عنگ سرش میزدند،میگن معجزه رخ داده.

    منم توی دلم میگفتم این معجزه نیست این قدرت فرکانس و ارتعاشه.

    بعد از اون کلی خدارو بابت اینکه منو توی اون موقعیت قرار داد تا توانایی های متافیزیکی خودم و قدرت ارتعاشات خودم بیشتر باخبر شوم شکر کردم.

    مدام هنگامی که بیماری اون جوجه مرغ را میدیدم به خودم میگفتم. همون طور که مسیح تونسته با یک تیکه گل پرنده ای رو بوجود بیاره من نیز تونایی آن را دارم.

    – فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    طاهره برتر گفته:
    مدت عضویت: 3308 روز

    باسلام خدمت استاد عزیزو دوست داشتنی من،الان متنی رو که آقای علی جوان برادر بسیار ارجمند من به اشتراک گذاشته بودند رو خوندم خواستم بلند فریاد بزنم وبگم خدایا شکرت ازین همه نعمت وفراوانی وزیبایی که برای ما مقدر داشته ای،خواستم بگم برای من هم دو روز گذشته شبیه به این اتفاق افتاد و بالاخره من هم پیروز شدم که بتوانم بر افکار منفی درونم غلبه کنم وبرای خودم آنچه رادوست دارم خلق کنم دوستان باور کنید از خدا خواستم تا شب مبلغ 300 تومان به دستم برسد وهمین، شروع کرم به گفتن جمله ((من منتظر اتفاقات و شرایط عالی در هر لحظه هستم))وخدا میداندکه هنوز شب نشده بودپول برای من آماده وبه دست من رسید نمیدانید چه احساس قشنگی داشتم ، شاید برای اولین بار به این شکل چیزی را که می خواستم به من داده شد وآن احساس زیبا که بعد ازآن اتفاق برایم رخ داد وصف نشدنی است ودر همان لحظه سجده شکر به جا آ وردن چه لذتی داشت که تاکنون نچشیده بودم وهمه اینها را مدیون استاد عزیز م هستم ومدیون شما دوستان که در جمعتان قرار گرفته ام خدایا شکرررررررررررررررررررررررررررررررررت به خاطر این همه در هایی که به رویم گشاده ای .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    علی جوان گفته:
    مدت عضویت: 3903 روز

    نشانه ها هر روز بیشتر از دیروز

    ???????????

    دیشب همسر گلم یکدفعه یادش آمد که فردا جهت یک سری امور اداری نیاز به عکس داره آن هم ساعت 8 صبح باید مدارک را تحویل بدهد تا مسئول مربوطه به آموزش پرورش ببرد ولی فراموش کرده است.

    با عجله رفتم به عکاسی برای ظهور مجدد ولی بسته بود و چون دیر وقت بود عکاسی دیگری هم باز نبود که عکس مجدد بگیریم.

    خیلی ناراحت بود و من هم دیدن ناراحتیش برام سخت بود. گفتم غصه نخور فردا ساعت 8 عکست در دستت است.

    نگاه معنا داری بهم کرد و گفت شوخی نکن آن موقع صبح هیچ عکاسی باز نیست.

    به خدا گفتم اوس کریم چاکرتیم من نمی تونم ناراحتی همسر خوبم را ببینم یه کاری کن که فردا عکاسی زود بیاد و پرونده ها را هم دیرتر ببرند آموزش و پرورش.

    نکته : ولی میدونستم که باید آرامش خودم را حفظ کنم و آرام بخوابم مثل اینکه قول عکس ها را بهم داده اند.

    تمام مسیر فردا و اتفاقاتی را که قراره بیفتد، در ذهنم مرور کردم تا آنجا که لبخندی از رضایت بر لبانم نشست و به خواب خوشی فرو رفتم.

    فردا همانگ کردم که کمی دیرتر به مدرسه می آیم و رفتم عکاسی.

    به نظر شما چی دیدم؟

    آخه این سوال داره آقای جوان؟ درسته دوستان عکاسی باز بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    رفتم سلام کردم و بلند بلند برای سلامتی و ازدیاد روزیش دعا کردم که زود اومده مغازه.

    همان طور که از شور و هیجانم تعجب کرده بود گفت: امروز کار داشتم و استثنائا زود اومدم.

    عکس ها را گرفته و رفتم مدرسه همسرم و بخدا قسم راس ساعت 8 عکس ها را محکم گذاشتم تو دستش و بهش گفتم دیشب چی گفتم؟

    او هم گفت هنوز مسئول نیومده …

    لبخند زیبایی بر لبانش نشست و بهش گفتم که این لبخند تو را با همه دنیا عوض نمی کنم.?

    ???????????

    خدا سپاسگزارم هم از تو و هم از بنده مخلصت «سید حسین عباس منش»

    هر چی آرزوی خوبه مال تو …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3461 روز

      آقای جوان دوست بزرگوار چه قدر سعادتمند هستید که اعضای خانواده ی عزیزتان همراه و همفکر شما هستند استاد عباس منش می فرمایند اگر تعداد بیشتری از یک خانواده مثبت گرا باشند موفقیت سریعتر و آسانتر حاصل می شود زیرا میزان فرکانس ها قویتر می شود سلام بنده را هم به همسر گرامیتان برسانید امیدوارم سال های سال در کنار یکدیگر خوشبخت و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        علی جوان گفته:
        مدت عضویت: 3903 روز

        خدمت خانم شب خیز عزیز و قدرتمند سلام

        از عنایت شما سپاسگزارم. مدتی کم پیدا بودید دل نگران شدیم. بنده و همه دوستان نیاز به انرژی و انگیزه های الهی شما داریم لطفا دریغ نفرمایید.

        هر چی آرزوی خوبه مال تو …

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      میلاد صمیمی گفته:
      مدت عضویت: 3730 روز

      آفرین و احسنت بر ایمان شما. نمیدانم چطور این اتفاقات می افتد ولی بارها آن را تجربه کرده ام. امیدوارم من هم توفیق داشته باشم همسری دوست داشتنی باشم… البته مجردم دعام کنید…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        علی جوان گفته:
        مدت عضویت: 3903 روز

        آفرین و احسنت بر ایمان شما دوست خوبم که بارها این موارد را تجربه کرده اید.

        عالی ترین تجربه های توحیدی را از خداوند قدرتمند برای شما خواستارم.

        برای شما همسری خوش سیرت ، با ایمان، هم فرکانس و شایسته شما از خداوند ودود و پیوند دهنده قلب ها خواهانم.

        هر چی آرزوی خوبه مال تو …

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الهام گفته:
      مدت عضویت: 3354 روز

      سلام اقای جوان

      خداوند را سپاس میگوئیم که قوانین ثابت و تغییر ناپذیری را برای اداره جهان قرار داده و ما را نیز به راه راست هدایت نموده

      شما یکی از مخلصترین بندگان خداوندید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        علی جوان گفته:
        مدت عضویت: 3903 روز

        خانم اقبال عزیز سلام و سپاس

        چه با شکوه است بودن در جمع انسان هایی که خود مرواریدند ولی از روی خضوع کلامی به مهربانی لبخند فرشته ها و بوی گل های داوودی تقدیم دوستان می نمایند و شما دوست خوبم مصداق خوبی برای این تعبیر هستید.

        مناعت طبع شما قابل تحسین است. پایدار باشید…

        هر چی آرزوی خوبه مال تو …

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: