«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 52 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوندی که انسان را شبیه خود خلق کرد. مدتی بود بسیار سرگردان بودم و نمی دانستم از کجا شروع کنم چه کاری انجام دهم دلهره ترس سردر گرمی.چند سال پیش کتاب راز را خوانده بودم دو سه روزی یک نیروی در درونم می گفت مشکل تو فقط با ان حل می شود و از طرفی می گفتم نه همه ان ها الکی است.که یک بعدظهر جمعه بعد از برگشت از سفر مشهد شوهرم به سمت تلوزیون رفت و یک فایل که روی فلش داشت پخش کرد که در ان یک اقای جوان در یک فضای بسبار زیبا مشغول صحبت کردن بود و من که در اشپزخانه مشغول اشپزی بودم با تک تک کلمات که از دهان ان سخنران بیرون می امد به وجد می امدم و گفتم اره این همون حرفاییه که چند روزه منتظره شنیدنشونم از ان روز زندگی من تغییر کرد تمام فایل های رایگان استاد رو دانلود کردم و بارها و بارها گوش کردم با شوهرم در مورد اون ها صحبت می کردیم و به هم اطمینان می دادیم راه درست اینه مثبت اندیشی توام با ایمان الهی.من که تا اون روز هیچ درامدی نداشتم تونستم با هنر نقاشیم درامد ی کسب کنم .من که چند سال در ارزوی قبولی فوق لیسانس بودم تونستم ارزوم رو در واقعیت ببینم و امروز با توکل به خدا و با یاری گرفتن از تجربیات استاد عباسمنش انچنان زندگی می کنم که گویی کیمیاگر شده ام.خداوندا ممنون بخاطر تمام بنده های خوبت که ان ها را در مسیر زندگیم قرار دادی و این کیمیا هستی را به تک تک بنده هایت عنایت کن تا دنیای درخشان داشته باشیم.با سپاس از استاد بزرگوار
سلام
شاد باشید و موفق تر
غم دنیا نخواهد یافت پایان خوشا در بر رخ شادیگشایان
خوشا دلهای خوش، جانهای خرسند خوشا نیروی هستیزای لبخند
خوشا لبخند شادیآفرینان که شادی روید از لبخند اینان
نمیدانی- دریغا- چیست شادی
که میگویی: به گیتی نیست شادی
نه شادی از هوا بارد چو باران که جامی پر کنی از جویباران
نه شادی را به دکان میفروشند که سیل مشتری بر آن بجوشند
چه خوش فرمود آن پیر خردمند وزین خوشتر نباشد در جهان پند
اگر خونین دلی از جور ایام « لب خندان بیاور چون لب جام»
به پیش اهل دل گنجیست شادی که دستاورد بیرنجی ست شادی
به آن کس میدهد این گنج گوهر که پیش آرد دلی لبخندپرور
به آن کس میرسد زین گنج بسیار که باشد شادمانی را سزاوار
نه از این جفت و از آن طاق یابی که شادی را به استحقاق یابی
جهان در بر رخ انسان نبندد به روی هر که خندان است خندد
چو گل هرجا که لبخند آفرینی به هر سو رو کنی لبخند بینی
چه اشکت همنفس باشد، چه لبخند ز عمرت لحظه لحظه میربایند
گذشت لحظه را آسان نگیری چو پایان یافت پایان میپذیری
مشو در پیچ و تاب رنج و غم گم به هر حالت تبسم کن، تبسم
با سلام
قصد نداشتم تو این مسابقه شرکت کنم چون از نتایجم هنوز راضی نیستم اما باید یه جوری تشکر میکردم
من در خانواده بسیار سختگیری بزرگ شدم برای همین کمال طلبی و احساس گناه از ویژگی های من شده بود 9سال افسردگی داشتم زندگی برام هیچ رنگی هیچ بویی هیچ مزه ای نداشت،از دین و مذهبیها بدم میومد و فکر میکردم خدا یه افسانه است برای این بوجود اومده که ما رو مجبور کنن به میل اونا رفتار کنیم،تا اینکه جایی گیر افتادم به خاطر ترس های همیشگیم یک روز که به منزل استادی رفتم اون نیت بدی داشت،تنها بودم و گفتم خدایا اگه هستی وقتشه خودتو نشون بدی به طرز معجزه آسایی از اونجا فرار کردم،افسردگیم بدتر شد اما دیگه میدونستم خدا هست،بعد شروع کردم به نماز خوندن قران خوندن و گوش دادن به موعظه ها،این کارا بدتر کرد حالمو،اینقد ضد و نقیص دیدم اینقد خدا رو ظالم دیدم که هر روز به خدا بدوبیراه میگفتم که محکوم کردی منو به زندگی در اسارت و تازه اجازه خودکشی هم بهم نمیدی،یک روز اسم خدا رو سرچ کردم،که با استاد آشنا شدم بیش از یکساله که عضوم و از محصولات عزت نفس و هدفگذاری و عشق و مودت رو دارم از پیشرفتم راضی نبودم ولی فکرشو که کردم دیدم افسردگی بدترین احساسه و قبل و اول مراحلی مثل پرخاشگری و استاد گفتن به این راحتی مدارها تغییر نمیکنند
نتایجی که گرفتم من 90درصد اوقات شادم(گاهی از شدت شادی گریه میکنم)قبلا همه جور مریضی داشتم الان کاملا سالمم،مشکل مالی نداشتم اما وضع مالیم بهتر شده،روابطم خیلی بهتر شده
استاد عزیزم چند جمله شما باعث میشد من از آغوش افسردگی بیرون بیام(اونایی که افسردگی داشتن میدونن آدمو جذب خودش میکنه)یکی اینکه گفتید تلاشهای شما برای تغییر نتایجی داشته که «ارزششو داشته»و دیگه اینکه اگر با تغییر یک نفر(شما)اینهمه دنیا جای قشنگتری شده با تغییر چند هزار شاگرتون دنیا دیدنی میشه،روزی که دیدمتون با خودم گفتم شگردهایی از مکتب شما بیرون میان که ایران رو آباد میکنند
سلام به همه ی دوستای خوب وپرانرژی خودم وسلام به استادعزیزودوست داشتنی
من همسرآقای خدایاری هستم وباپروفایل ایشون واردشدم ومیخوام ماجرای زندگی خودم روبراتون بگم
من فرشته هستم و۲۶سالمه
من ازبچگیام اینویادم میادکه بابچها میرفتیم بیابون ازروی زمینهایی که نخودوذرت رو برداشت کرده بودن باهم میشستیم دونه دونه جمع میکردیم بعد می بردیم می فروختیم و با پولش هرچی که می خواستیم رو می خریدیم از اون موقع من از پول دراوردن خوشم اومده بود که میتونم با پولم هرچی رو که بخوام بخرم بعدش که کم کم بزرگ تر شدم دیگه این کار را نمی کردیم ولی این باور را همیشه همراه داشتم من توی خانواده هفت نفره بزرگ شدم که از وقتی که یادم میاد بابام می رفت یه شهر دیگه کار می کرد و ما خیلی کم اونو میدیم من یکی از خواهران و یکی از برادران معلول بودن و به خاطر او نا من خیلی دعوا میکردند و کتک می زدند به همین دلیل من خیلی زود عصبی میشدم و از زندگیم اصلا راضی نبودم همیشه از خدا میخواستم که منو بکشه چندبار هم میخواستم خودمو به همراه خواهر و برادرم بکشم مثلاً رفته بودم توی اتاق کوچک داشتیم انباری بود گاز و روشن کرده بودم و هر سه تامون اونجا بودیم و در را هم قفل کرده بودم میخواستم با قربانی کردن خودم پدر و مادرم بعد از اون خوب زندگی کنند ولی با سر و صدای که مامانم توی حیاط به پا کرد مجبور شدم درو باز کنم و بیام بیرون بعدش زندگی به روال عادی برگشت ولی من همچنان عصبی بودم و ناراحت از اینکه چرا اینقدر همه چی تو زندگی من مزخرفه من ناآگاهانه باورهای خوبی هم داشتم مثلاً اینکه پول همیشه هست و برای من همین طور هم بود ما از لحاظ مالی وضع خوبی داشتیم ولی فقط پول داشتیم دیگه هیچ چیز دیگه ای نداشتیم و این باعث شده بود که من برام زیاد پول اهمیتی نداشت و همیشه از خدا می خواستم که یه همسر خوش اخلاق و خوب گیرم بیاد که خیلی دوستم داشته باشه و همین طور هم شد کسی گیرم اومد که فوق العاده خوش اخلاق بود همه چیزش خوب بود فقط پول نداشت خلاصه ما به هر سختی که بود ازدواج کردیم و مهاجرت کردیم به تهران بدون هیچ پشتیبانی و از هیچ کسی هم توقع نداشتیم فقط به خدا توکل کرده بودیم زندگیمون را شروع کردیم من چون باور های مالی نسبتاً خوبی داشتم هیچ وقت دستم خالی نمی شد از هر کجا که می شد پول گیرم میومد در کل خیلی سختی پول را نکشیدم ولی توی زندگی مشترکمون خیلی باهم دعوا میکردیم و همش تقصیر من بود چون خیلی زود عصبی میشدم و خیلی بد همسرم خیلی سخت کار میکرد تا پول بسازه ولی من همیشه بهش میگفتم پولی که انقدر سخت به دست میاد ارزش نداره پول باید راحت و به آسانی به دست بیاد فعلا تا همین جا رو داشته باشید تا قسمت بعدی خداحافظ
اقای عباس منش کارت حرف نداره. جواب بعضی از دوستان خیلی عالی. خدا رو شکر که دوستانی مثل شما دارم.
دوست دارم به ازادی مالی برسم و بهشت رو اول در این دنیا تجربه کنم وبعد در دنیای دیگه.
یک نظر هم برای سایت داشتم کاش امکان داشت عکس جاهای زیباو دیدنی که دوستان در رویای رسیدن ومسافرت به اونجا بودن و الان به اون خواسته رسیدن رو توی سایت بزاریم. چون بعضی وقتها با عکسها انگیزه بیشتر میگیریم و تشنگی ما به اون خواسته بیشتر میشه.(ویدیو کشتی کروزازاستاد دیدم خیلی علاقه مند شدم مسافرت با این کشتی رو در برنامه دارم)
سلام و عرض ادب
پیامم برای قدردانی از استاد عزیز و دوستانی هستش که با خبر موفقیت ها و داستان های جالب شون موفقیت و ثروت رو برای اعضا باورپذیرتر و طبیعی تر کردن، از همه تون سپاسگزارم.
غرق خوندن نظرات عالی دوستان شدم متوجه گذر زمان نشدم، برای نوشتن اظهارنامه ثبت اختراعم امشب بیدار موندم و بزودی کامل میشه، به امید خدا بزودی خبر ثبت نهاییش رو در سایت اعلام میکنم. برای بار اول در کارم با یک سازمان بزرگ برای قراردادی در حال مذاکره هستم و مطمئنم بهترین نتیجه برام رقم خواهد خورد چون در مسیر گسترشه جهانه.
سلام دوست هم فرکانسی راستش من هم تو ضمینه ای که شما کار میکنی استعداد زیادی دارم ولی هیچ اطلاعاتی ندارم که چکار باید کرد حتی هیچ اطلاعاتی…
اگر بتوانی به عنوان دستی از دستان خداوند راهنماییم کنی از شما ممنونم واگر نه بازم ممنونم مطمعنم اگر خدا بخواهد هدایتم میکند
براتون ارزوی بهترین موفقیتها رو دارم
سلام دوست عزیزم
اگر کمکی از دستم بربیاد با کمال میل در خدمتم و خوشحال میشم
در چه زمینه ای میخوای کار کنی؟ سوالت چیه دقیقا؟
سلام دوست عزیزم
اقای رضایی پویا خیلی خدارا سپاسگزارم به خاطر اینکه دوستانم هر کدام به طریقی در مسیر درست رو به پیشرفت هستند خدا را سپاسگزارم امیدوارم به زودی موفقیت شما دوست هم فرکاسیم را به چشمانم ببینم و اختراعات زیبایت را در سایت بنویسی و ما از دیدن موفقیت هایت پر شوق و امید شویم
راستش من تحصیلات دانشگاهی ندارم ولی ذهن بسیار خلاقی دارم بسیار کنجکاو و جستجوگر از کودکی هم اینجوری بودم من دو تا استعداد و همزمان علاقه دارم موسیقی و خلق اختراعات از جمله طراحی سپری برای خودرو که قدرت برخورد وخسارت رو خیلی کم میکنه و سقوط آزاد دسته جمعی برای اهالی ساختمان ها در مواقع اضطراری مثل آتش سوزی زلزله که به سرعت تمام اهالی ساختمان را تخلیه می کند مثل همون سقوط آزاد که توی شهر بازهاست ایا من بدون تحصیلات و سرمایه میتونم تو این طریق قدم بردارم وزمان و انرژیمو بزارم ؟چون من برنامه های زیادی دارم
وبه این استعدام نچسبیدم من الان دارم رو موسیقی کار میکنم و می خوام اهنگ ساز بشم .ایا شما پیشنهاد میدید پیگیر این قضیه باشم ؟واگه بله کجا؟یا با توجه به اینکه من تحصیلات مربوطه و سرمایه برای ثبت اختراع ندارم
زمانم و انرژیم رو روی موسیقی بزارم؟ایا می تونم ایدهام رو بفروشم؟ بسیا از وقتی که میزاری سپاسگزارم برات بهترینها رو ارزو میکنم…در پناه الله شاد موفق وثروتمند باشی.
سلام دوست عزیزم. عاشقانه منتظر خبر های خوبت در مورد اختراع جدیدت هستم.
سلام هادی جان
از ابراز محبت و لطفت صمیمانه سپاسگزارم
برات آرزوی بهترین هارو دارم، لبخند روزی لبت دوست عزیزم
با سلام
قسمت اول
اینجانب 39 ساله لیسانس متالورژی .
در دوران تحصیل در دانشگاه بعد از یک ترم مشروط شدن .با کتابهای انتونی رابینز اشنا شدم
وبا هدف گذاری وانگیزه گرفتن از این 5 جلد کتاب تونستم .مدرکم بگیرم
ولی باورهام ضعیف بود و برای بعدش هدفی نداشتم
اشنایی با استاد های .ازمندیان وحلت .واین اواخر معظمی
یه شغل در یک شرکت .خصوصی .با حداقل حقوق بدون .پیشرفت.ودر امورات زندگیم .شدیدا مونه بودم
از نظر شخصیتی .بادی به هرجهت .هر کسی میگفت این کار بکن خوبه انجتم میدادم .با ضرر های مالی بسیار زیاد همیشه مقروض بودم
از نظر جسمانی وروحی .مریض .سردرد میگرنی .ترشح اسید معده و دندان درد همیشگی
از نظر روابط .با یک سری ادم های شکست خورده وافسرده
خیلی کم توی مجالس عروسی وجمع هایی فامیلی شرکت میکردم
نداشتن اعتماد به نفس
پایان قسمت اول
سلام به خانواده عزیزم
این مسابقه از این نظر برام جالب بود که مسابقه خودمون با خودمون بود، برنده شدن دیروزمون بود نسبت به امروزمون و آینده مون نسبت به دیروزمون. خیلی ممنونم از این خانواده ی برنده. دوست تون دارم و از تمام وجود بهترین ها رو برای همه تون می خوام.
یکی از شماها
محمدحسین
باسلام. من چند روزه که موفقیت بسیار عالی در زمینه روابط بدست آوردم.دوست دارم اون رو با شما به اشتراک بگذارمی. من در تابستان عاشق یه نفر شدم و خیلی خیلی وابسته اون شده بودم.حدود 70 روز مدام بهش فکر می کردم و دیگه آخر باری توهم می زدم.یه شب رفتیم مهمونی من هم خوب کارهام وابسته به کامپیوتر است و من تو اون مهمونی بیکار بودم . یه حسی بهم گفت که برو داخل سایت عباس منش یه دور بزن و که یه چیزی منتظر تو هست.رفتم در بخش عقل کل و اومدم که سوال بپرسم یهو در مطالب پیشنهادی فایل هشت عقل کل رو دیدم.اون رو با سوال و جواب های پدرم بالاخره خریدم. شب روی تخت خوابم اون رو تماشا کردم.بعد تماشای اون فیلم دیگه اصلا چراغ اون فرد بلکه همه در ذهنم خاموش شد و فقط الله روشن بود و با اون رابطه داشتم.تا اینکه دو هفته پیش من جلسه سوم قانون آفرینش رو دیدم و آهنگ و ریلکس و قواعد شو رعایت کردم.
دیگه من به اون فکر نکردم و فقط یکبار کامل اون زن رو با مشخصات دلخواه مثل محرم بودن و اخلاق و هیکلو و مو و حتی صورت و لب و بینی و رنگ چشمو و صداشناسی وووووو تجسم کردم و دیگه بهش اصلا فکر نکردم و اصلا یادم رفته بود که من اصلا تجسم کردم و خوابیدم. دقیقا دو هفته بعدش روز چهارا شنبه 21.آبان بود که زن بابای پدرم برای نذری مارو دعوت کرد.
من از اول مراسم یامهمونی به خونشون نرفتم چون یه سری کار داشتم.من در مغازه ای که کار میکردم رفتم تا یه سری بزنم یه مشتری اومد داخل و از اون اولش احساس کردم با همه مشتری ها فرق می کنه اینو حسم بهم گفت.قیمت پرسید و منو خیلی اون یه زن و دختر نگاه کردند و من می خواستم یه چیزی بگم بشون اما من اهل کل کل نیستم مخصوصا زنها.تا اینکه زنگ زد بهم مادرم و گفت چرا نمیایو و پاشو بیا نذری بخور و خلاصه رفتم. در راه یه حسی فوق العاده داشتم ازبس که می دوییدم .ازدر که وارد شدم بعد از احوال پرسی دیدم یه نفر بدون روسری اومد و سلامو و روبوسی و متوجه شدم که عمه ام هست . و تا دیدمش یاد تجسمم افتادم.به خودم گفتم خودشه اصلا برام آشنا بود با اینکه من 12 سال پیش وقتی 3 سالم بود اونو دیدم و دیگه هیچی ازش یادم نیومد. حس ساپاسگزاری اینقدر زیاد شده بود که وقتی به رختخواب رفتم اشک ریختم اصلا نمی تونم تو صیفش کنم واقعا عالی داره قوانین جواب میده یا رب سپاسگزارم .بعدش ادامه ماجرا رفتم داخل حال و یهو همون دو زنو دختری که در مغازه دیده بودمشون اومدن جلوم و من یه لحظه نفسم وایسا د و گفتم چقدر جهان دقیق عمل می کنه آگه من یه حرفی زده بودم اون موقع چی؟.و او نهم عمه ی دیگرم بود . من از احساس شادی و لذت همش می خندیدم و که بهم می گفتن بگو تا ماهم بخندیم چته؟. یعنی الان گردنم خشک شده اما عشق بر همه ی اینها غلبه می کنه.حتی با اینکه هر شب من ساعت 10 می خوابم برای مدرسه اون شب گفتم تا ساعت 1 بشینید. واقعا خوابم نمی یومد. و به قدرت تجسم پی بردم .این تنها خلا صه بود و آگه بخوام بگم تا صبح طول میکشه که یه سری جریانات پیش اومدن که رابطه ام پر رنگ تر شدو خصوصی اند.اما من از خدا در خواست کردم ودیگه هیچ کسو ندیدم. الان هم در تلگرام چت می کنیم و عکس می فرستیمو چون دوره با اسکایپ تماس می گیریم واین همون انگیزه ی عالی بود برای رسیدن به اهدافم.این همون چیزی بود که می خواستم حتی فرا تر از آن. سپاسگزارم الله از سیستمت.
دوست خوبم امیر فدائی سلام و سپاس
از اینکه تجربه خود را با ما به اشتراک گذاشتید سپاسگزارم. خیلی جالب بود : «اما عشق بر همه ی اینها غلبه می کنه»
پیشنهاد می کنم کتاب «قدرت» اثر «راندا برن» را اگر مطالعه نکرده اید حتما بخوانید خیلی به شما در این خصوص قدرت می دهد.
منتظر رویدادهای زیبای زندگی شما هستیم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
امیر فدائی دوست عزیز سلام بهت تبریک میگم برای نشانه زیبایی که دریافت کردی. تشابه شخصی که تجسم کردی و عمه مهربانت خیلی تعجب بر انگیز بود… و این یه نشونست که خداوند به تصمیم تو برای همراهی با خودش و رها کردن هر چیزی و کسی جز خودش به تم نشون داده…
سلام دوست عزیزم
خیلی خوشحال شدم که داستان خود را با ما به اشتراک گذاشتی. منتظر شنیدن موفقیت های بیشتر ازت هستم.
سلام دوستان لطیف و مهربونم همچون گلهای مخملی میخک بر ایوان کاهگلی خونه ای خشتی در دل روستایی پر آب و سرسبز
بسیاااااااااااااااااااااااااا ر ممنونم از احساسات عمیقی که از قلب مهربونتون به قلب نازنینم جاری میکنید و الحق که قلب تماما جایگاه خداست
این مدت کوتاهی که با شما دوستان بودم خیلی چیزها آموختم و از تک تک موفقیت هاتون لذت بردم و گاهی اشک شوق ریختم
احساساتم رو باید ساعتها بنویسم تا شاید کمی قلبم آروم بشه اما با کوتاهترین کلام از درون دل مهربونم به همگیتون میگم دوستون دارم همون دوست داشتنی که در ازل هنگامی که کنار هم بودیم و با هم آشنا و مانوس و یکی بودیم و به پروردگار نازنین و عزیزتر از جونمون بله گفتیم و عشق آغاز شد
و اکنون که پس از گذر قرنها و زمانها و مکانها و دنیاهای متفاوتی که ازش عبور کردیم و در این زمان متجلی شدیم در همین زمان با ارواحی زیبا از جنس خداوند که روزگاری دیرین، قرین و همنشین همدیگه بودیم دوباره دیدار کردم و تک تک شما عزیزان رو با اینکه ندیدم دوست میدارم و این زیباست که خدای مهربونمون ما رو در کنار هم در این زمان آفرید و مسیرهای آشنایی و رسیدن به همدیگه رو برامون هموار کرد فقط از صمیم قلب برای هر کدومتون برای نسلهای قبل و بعدتون آرزوی نعمت و فراوانی و ثروت و آرامش و سلامتی و بیش از همه عشق و عشق و عشق از خدای دلبرم خواستارم از تک تک تون که بی همتا هستید از ازل تا به ابدیت بی نظیرید ممنونم مممنونم ممنونم خیلییییییییییی ممنونم و دوستتون دارم همانند قطره شبنمی که بر گلوی قناری زیبا طراوت میبخشه تا زیباترین و دل انگیزترین نواهای بهشتی رو بر زمینی که ما وارثان آن هستیم بر بال نسیم خنک صبحگاهی بنشونه تا گوشهای ما اشرف مخلوقات رو به عشق خدا نوازش کنه و سکوت و سکوت و سکوت پر پروانه ها که تجلی انوار خداوند رو بی هیچ نجوایی به چشمان زیبای بهترین مخلوق خدا هدیه میکنه و صبر و سکون تحسین بر انگیز سنگهای رنگا رنگی که گذر ایام را با شادی به تماشا نشسته اند و درس بردباری در سرما و گرما در شب و روز در باران و خشکسالی به ما آموختند و دستان نوازشگر خورشید طلایی بر گونه های مشکی گلهای آفتابگردن و…
خدای بی همتای رئوف و رحیمم به وسعت لطافتت شکرت
«هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند»
از حس بسیار خوبتون سپاسگزارم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلا دوست خوب و مهربان و جوان
خوشحالم از نتایج ریز و درشتی که به لطف خدا در زندگیتون پدیدار شده و ممنونم از ابراز محبتتون
پاینده در مسیر الهی باشی
خدای نازنینم شکرت
سلام دوست عزی. بسیار مطلب زیبایی رو نگارش کرده بودید. بسیار سپاسگزارم از این همه لطف و توجه شما به دوستانتان. چقدر مطلبتان سرشار از عشق و انرژی و لطافت و زیبایی بود!!! احساسات لطیفتان بر جان دل نشست. مگر میشود بنده دوست داشتنی مثل شما برای دوستانش دعا کند و این دعا اجابت نشود؟!!! من که میگویم محال است… پس هزاران بار سپاسگزارم از دعای خیر شما. و این کلمه خالص است که به آسمان میرود.
سلام آرمان گرامی و دلنشین
ممنونم از ابراز احساسات زیبات
نظرات و ایده ها و تفکرات کنجکاوانه و جالبت رو پی گیر هستم و لذت میبرم خوشحالم با قرآن مانوسی خدا برکت به افکارت عنایت کنه انشالله ممنون از محبتت
خدا جون بی بدیلم شکرتتتتتت
عذرخواهی میکنم میلاد گل گلاب منظورم خود شما بودی اما اسم شریفت رو اشتباه نوشتم از روی چهره زیبات روی پروفایلت همیشه پیگیر نظراتت هستم باز هم ممنونم
وحید آقا دوست عزیز سلام
عطر کلام شما عجیب بوی خدا می دهد ، احساس شما نشان می دهد چه قدر با خدای درونتان هماهنگ هستید ،دلنوشته ی بسیار زیبایی بود بسیار سپاسگزارم همواره در خدا شاد و پیروز باشید
سلام خواهر دلنشینم
ممنونم از ابراز نظر زیباتون
مطمعنا یکی از محبوبترین بنده های خدا نزد این جمع صمیمی شما هستید به دو دلیل اساسی یکی اینکه خودتون رو دوست دارید و به زیباییهایی که خداوند در وجودتون نهاده توجه دارید و این فرکانس باعث شده در دنیای بیرون هم دیگران دوستتون بدارن و دایل دوم هم اینکه خداوند زمانی که به کسی عزت بده محبوب همه میشه و چون شما با نیت پاک دیگران رو راهنمایی میکنید و خداوند رو در دل همه محبوب میکنید خداوند هم شما پسند دل بنده هاش میکنه
از خدا برای شما و تک تک دوستان ارزشمند عشق به خداوند رو طلب میکنم آمین یا رب العالمین
خداجون رحیمم شکرتتتت
سلام……2 روز پیش فایل صوتی از استاد بدستم رسید که درمورد باورهای ثروت ساز توضیح میداد قبلا این فایل رایگان بوده ….در یکی از قسمت ها استاد گفته بود که درامد شما مثل افرادی هستن که با انها در ارتباط هستید مثلا دوستان
واقعا تو این 2 روز فکر این شده باورهای اشتباهی که دارم شناسایی کنم خداشکر یکی شو پیدا کنم فکر کنم???
من همیشه این باور داشتم که هرکی بیشتر کار میکنه باید پول بیشتری بدست بیاره و خیلی ذهنم درگیر بود/ چرا کسانی تو محل کار من فقط با تلفن جواب دادن و صحبت کردن با چند مشتری درامد ماهی 4 میلیون دارن ساعت 9 میان سرکار و همه به حرفشون گوش میدن و خداشکر تو اون فایل درمورد اون صحبت شده بود ومن تونستم این باور شناسایی کنم ?منتظر نتایج فوق الاده از طرف من باشید