«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 63
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ، سلام خدمت تک تک شما دوستاانی که هم فرکانسی من هستید
شاید من باید این متن را یک سال قبل میگزاشتم تا دوستان بیشتری این متن را مطالعه میکردند تا برایشان ثابت میشد که قانون جواب میدهد
داستان زندگی یک افغانی
سال ها بود درس میخواندم و همیشه برایم سوال بود چرا مردم کشور ایران با این که ما هم مذهب هستیم و هم دین و هم زبان تمام مردم دوست دارن دیگران را به تمسخر بگیرند ف برایم سوال بود چرا معلم اول راهنمای من در زنگ اول سال تحصیلی منو با سیلی و لگد از کلاس پرت کرد بیرون اون هم به خاطر این که نتوانستم به سوالی که مطرح کرده بود جواب دهم ، همیشه برایم سوال بود چرا پدر منو اینقدر اذیت میکنند در حالی که همسایه ما را نه ! خکیشخ برایم سوال بود این خدا کیست ؟ چرا من ازش میترسم ؟ این خدا کیست که گفته اگر من موی نامهرم را ببینم میرم جهنم ؟ به چه دلیل ؟ همیشه برایم سوال بود چرا کودکان در سنین کم مورد اذیت و ازار جنسی قرار میگیرند ؟ مگه کشور اسلامی نیست ؟ همیشه برایم سوال بود چرا زندگی من به این حالت است ؟ زندگی کردن در یک خانه کاهگلی و تاریک در نقطه ای از شهر ؟ همیشه برایم سوال بود که چرا حرف از درس میشود پدرم منو سبک میکرد و به من میگفت به بچه فلانی نیگاه کن مثل اون باش ! همیشه برایم سوال بود چرا من که تو خیابون راه میرم به من میگن افغانی ؟ حالا چرا باید بدم بیاد ؟ مگه نژادم نیست ؟ همیشه برایم سوال بود این جنگ و کشتار کی شروع میشه ؟
برایم سوال بود که چرا پدرم من را در سنین کم میبرد سر کار اون هم ابزار زنی سنگ و سنگ فرض به اون سنگینی را به من میداد و به من میگفت کار کن و پول از این راه میاد بیرون 1 چرا که با اون کار کردن در سنین کنم خراطی را گزراندم خطراتی چون مرگ
سال ها گذشت و من در سال اول دبیرستان ترک تحصیل کردم از طرفی جوری که معلمان درس میدادند و با من برخورد میکردند منو از درس خواندن زده کرده بود و همش میرفتم سر کار ف هر روز ماشین های کلاس بالای را میدیدم که پسری جوان حدود بیست تا بیست و پنج سوار بر ماشین هست و به خودم میگفتم چرا من سوار نشم ؟ ایا راهی هست که منو به ان برسانه ؟ روز های میرفتم سر کار به همراه موتور وایدی پدرم ، گذشت و گذشت تا این که پدرم رفت خارج ان هم به صورت قاچاقی ، و من ماندم و خرج خانه در 16 سالگی به همراه دو مادر و یک خواهر و برادر کوچک تر از خودمم ، آری من در همان سن کم رفتم سر کار برای این که بتوانم کاری پیدا کنم البته در آن زمان کاری بود همان ابزار سنگ که در گذشته پدرم به من یاد داده بود بعد از آون کار امدم بیرون به دلیل اینکه علاقه ای نداشتم و خطرش مرگ بود
امدم بیرون و رفتم سر کار کاشی کاری استادی بود افغانی و تا جای که میتوانست به من فوش میداد بعد از یک هفته من آمدم بیرون و رفتم کنار یک اشنا که بنایی کار میکردند آن هم در 5 طبقه ف جرعت میخواست و من هم مجبور بودم قبول کنم شروع به کار کردم و زمان گشت و همان سوالاتی که در گوشم بود همیشه که چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟ چررا ؟
تا این که من در یکی از کلاس های که برای زبان انگلیسیم بود رفتم و بعد از چند جلسه با کلیپ انگیزشی 3 استاد اشنا شدم در آن زمان نمیدانستم که چنین سایتی دارند استاد و حتی اسم استاد بر روی اون کلیپ نبود وقت در اول میگفت ” گروه تحقیقاتی عباس منش تقدیم میکند ” بعد از گذر زمان من با همان فایل توانستم به موفقیت های برسم در همان سن کن از جمله زبان انگیسی و کارم که درامدم بیشتر و جایگاهم ارتقاع پیدا کرده بود
بعد در کافه ای نشسته بودم به همراه دوستم که اون گفت فایل جدید استاد عباسمنش را داری ؟ البته به شخصی دیگر بعد که صحبت های آنها تمام شد برگشتم گفتم این استاد عباسمنش چه کسیه ؟ سایت داره ؟ گفت آره محصولم داره چند تا از محصولاتشو به من معرفی کرد یادمه فردا صبح ان جمعه بود و نشستم تمام فایل های رایگانشو دان کردم جوری که از دفتر زنگم زدن و …
فایل های رایگانو گوش دادم و حفظ شدم تک تک انهارا و کم کم شروع کردم به گرفتن محصولات استاد .
باهمان فایل های رایگان تمام جواب های سوالات من برطررف شد و من به تک تک سوالاتم رسیدم خیلی شاد تر بودم با احساس بهترر هر روز خدای خودمو بیشتر میشناخدم با او عشق بازی میکردم خدا عاشق من شده بود و ممن عاشق او درامدم و کارم بهتر شد و شروع کردم به درخواست کردن که من میخواهم ادامه تحصیل بدهم و…… قدم و قدم خواسته های ممن اجابت شد جوری که امروزه خیلی خیلی احساس خوبی دارم چرا که هرکی از جلوی ممن رد میشود لبخند بر لب دارد شاید من این ها را جذب میکنم
نمیدانم چه بگویم عد از گوش دادن به محصول آفرینش و بار ها و بار ها آن را دباره گئوش دادم تا به درجه استادی برسم در آون فایل یک هدف برای خودم گزاشتم و آن هم تدریس زبان های خارجه بود ف اول ذهنم ارور دارد گفت تو ؟ توی افغانی میخوای از راه راحت پول در بیاری ؟ تا چند وقتی هنگ بودم تا این شد که فایل ترس و ایمان استاد را دانلود کردم و گوش دادم بار ها و بار ها و با ایمان کامل و جدیت تمام حرکت کردم کم تر از شش ماه به خواستم رسیدم و شش ماهی هم کار کردم و در اون بازه زمانی دیدم اون احساس خوبی که باید داشته باشم ندارم و سریع دست از کار کشیدم و امروزه هدف های دیگری دارم که نشانه های خوب آن را دیده آم و این خیلی به ما آرامش میدهد چرا که خداوند با واست و قوانین همیشه جواب میدهد
24-12-95 ساعت 5:17 pm
مهدی نوری 20 ساله اهل افغانستان – ساکن یزد
به امید موفقیت های شما دوست عزیز
دوست خوبم مهدی نوری سلام
از اخلاص در گفتارتان معلوم است که پذیرفته اید که اولین قدم برای تغییر پذیرفتن تمام مسئولیت زندگی است برایتان آرزوی شادکامی و موفقیت دارم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
مهدی جان خیلی خیلی خوشم اومد که همیشه سوال داری دنبال جوابی آفرین این خودش یه نعمته
خوشحالم که الان موفق شاد آرام و در مسیر الهی هستی
مسئول زندگی خودتی و با اعتماد به نفس
درود بر تو
سلام دوست عزیزم ، خیلی عالیه امیدوارم شاهد موفقیت های بزرگت باشم و به زودی نتایج بزرگت برای ما به اشتراک بزاری
سلام و درود بر شما آقای نوری …
این خیلی عاااالیه ک بلخره تونستین جواب تمام سوالهای ک ذهن شما رو درگیر کرده بود را پیدا کنید…
و خدای بزرگ را بهتر بشناسید و ذهنیتهای مخربی ک دیگران در ذهن شما نهادینه کرده بودن را دور بریزد …
بهترینها را برایتان از خداوند سبحان آرزومندیم …
موفق ، شاد و ثروتمند باشید
سلام دوستم
کامنتت رو خوندم.
یه جایی نوشتی چرا؟چرا؟چرا؟
این چرا های تو، منو یاد خودم انداخت
یادمه میپرسیدم چرا باید زندگی کنم؟چرا به دنیا اومدم و چرا قراره بمیرم؟
چرا همه آدم هایی من تا اون زمان دیده بودم یه روال رو طی میکردن و در نهایت میمردن
آخه هیچ وقت دوست نداشتم بدون مقصد زندگی کنم ..پیر بشم و بعد بمیرم..
این به من حس خوبی نمیداد
و الااان به فراتر از جواب سوالام رسیدم
جهان و خودم رو بهتر شناختم
درک کردم و تجربه کردم
میتونم بگم این مسیر لذت بخشه
در حلقه عشاق بودن خیلی خوبه
در پناه رب
وای چقدر خوشحالم
این باور جدید داره معجزه میکنه (همیشه برای من پول هست) اتفاقات رخ میده برای من مثلا?
من هر روز میرم سوپرمارکت خریدم میکنم یا ….
تمام پولم خرج میکنم بعد که میرم سرکار رئیسم 10 هزار تومان و بهم میده میگه مال خودت یا داداشم و بابام پول واریز میکنن داخل حسابم
از جاهای پول بدست میرسه که گاهی اشک شوق میریزم
داشتم جلسه 11 دوره عملی راهنمای رسیدن به رویا گوش میکردم گفتم باور از این بهتره هم هست که این باور دیدم
پولی که در می اورم به مراتب بیشتر از پولی است که خرج میکنم
اصلا این باوره منو دیونه کرده خدایا شکرت خدایا شکرت
بچه ها همه چیز باوره
الانم دارم روی باورهای توحیدی و فراوانی کار میکنم
موفق باشید
چقدر شیرین است وقتی که نقش های زیبا و خاطره انگیز را در زندگی دوستانم می بینم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیزم وهمه دوستان وخانواده عباس منش من خداروشکرمیکنم که به مدت 15 روزهست که زندگیم رو از نوع اغازکردم وانگارکه بعدازاین همه سال تازه متولدشدم وازاین بابت از استاد عزیز وشما دوستان گرامی وخدای مهربان شکرگذاروسپاسگرارم
سلام کنم خدمت دوستان …بچه از وقتی که شروع کردم دوره “راهنمای عملی دستیابی به رویاها” گوش کردن و تمرینات انجام دادن واقعا فهمیدم که همه چیز باوره
دیگه ترس از هیچکس ندارم قبلا فکر میکردم که اگر از سرکار اخراج بشم خرج شهریه دانشگاه و کرایه تاکسی از کجا بیارم ولی این دوره خیلی چیزها تو زندگیم تغییر داد
الان بجای رسیدم که خیلی راحتر از قبل به خواسته هایم میرسم و فقط روی خدا حساب باز میکنم
هدف جدیدم بسته روانشناسی ثروت 2 است که به امید خدا تا عید بدست میارمش و اولین کامنتی که میذارم اینه
( با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هرچه خواهی کن)
برای همه ارزوی ثروت و سلامتی دارم
سلام به همه دوستان پر انرژی
نیمه شبه خیلی دلم گرفته نمی دونم چرا؟ شاید چون امروز خیلی برام اتفاقات عجیب و غریب افتاد که همشون می خوان بگن تا تغییر باورهام خیلی راه دارم. یک عمر غافل بودیم حالا هم باید یک عمر بکوبیم تا برگردیم. از زمانی که با صحبت های استاد فهمیدم خدا به من خیلی نزدیکه و هر وقت صداش کنم هم منو می بینه و هم صدام رو میشنوه خیلی آروم هستم. خدایا شکرت. ولی بعضی وقتها هم خودم از دست خودم در میرم
قبلا این صفحه خیلی پر شور بود و خیلی انگیزاننده دوستان خیلی خوبی هر روز با نظراتشون واقعا دل همه رو شاد می کردن مثل خانم شبخیز آقای جوان آقای صمیمی خانم میر آقای مشایخی آقای زارع و همه عزیزان ولی از وقتی دوره دستیابی به رویاها اومد یه جورایی حضور دوستان کمرنگ شد و یا وقتی دوستان یه کمی وضعشون خوب میشه دیگه کمتر میان تو سایت.
مثلا یه مدت حضور خانم شبخیز کم شده بود یا الآن آقای جوان که مدتی است خبری ازشون نیست یا آقای زارع عزیز نمی دونم شاید هم من اینطور احساس می کنم چون بعضی ها واقعا صحبتهاشون خالصانه است و به ما روحیه میدن.
البته خیلی از دوستان هستند که خبرهای خوبی در سایت از موفقیتهاشون میزارن ولی نمی دونم من یکی که خیلی ازشون فاصله دارم نمیتونم اونها رو درک کنم شاید باورهام خیلی هنوز پایینه ولی دوستانی که اسمشون رو گفتم من که خیلی با موفقیت هاشون راحت می تونستم کنار بیام و اونها رو باورکنم.
شاید هم باید باهاشون تماس بگیرید و جویای حالشون بشید.میدونم حرف دل من حرف دل خیلی از دوستانه
فقط می خواستم بگم درسته که نمیتونم محصولات رو بخرم ولی این سایت آخرین امید من تو زندگی بوده که منو از افسردگی درآورده.
دوستان و استاد عزیزم دوستتون دارم از صمیم قلب. شب بخیر.
دوست خوبم احمد احمدزاده…ما همیشه تو این سایت فعال هستیم
من به خودم قول دادم که تمام تمرکزم بزارم روی دوره دستیابی به رویاها
???
سلام دوست عزیز چقدر خوب با دوستان ارتباط برقرار میکنید حقیقتا بعضی از دوستان این سایت رو زنده نگه میدارن خانم شبخیز با اون ایمان فوقالعادشون و آقای جوان هم با متنهای زیباشون که واقعا انگیزاننده هستن واقعا جاشون این روزا خالیه.هرجا هستن خدا پشت و پناهشون باشه
دوست خوبم مونا رازقی سلام و سپاس
از لطف شما بسیار سپاسگزارم حقیقتش اینه که این سایت رو خدا زنده نگه داشته و ما هم در پرتو قوانین او مورد لطفش قرار می گیریم.
قوانین الهی در زندگیتان متجلی باشد ان شاء الله …
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
دوست خوبم احمد احمدزاده سلام و سپاس
از لطفی که به بنده و همه دوستان داشتید خیلی خیلی سپاسگزارم و خدا را بابت شما دوستان و لطف او که همیشه همراه دوستان فعال سایت بوده است سپاسگزارم.
امیدوارم دلتان همیشه روشن به الهامات ربانی باشد و با حضور خداوند و احساس خوب خودتان آرام باشید و از زندگی لذت ببرید.
بنده و همه دوستان هم جز خدمت کاری انجام نداده ایم یعنی حقیقتا با فعال بودن در سایت اول به خودمان کمک کرده ایم و شما هم می توانید آن را تجربه کنید.
توصیه می کنم فایل «فقط روی خدا حساب کن» استاد عباس منش را بارها و بار ها ببینید تا جز خداوند هیچ همنشینی برای احساس خوبتان پیدا نکنید.
فرمودید که «بعضی وقتها هم خودم از دست خودم در میرم» می دانید علتش چیست؟
چون ذهن شما خالی نیست یعنی به همه چیز فکر می کنید و وقتی که می خواهید ذهنتان را در دست بگیرید، نمی توانید متمرکز شوید و ذهن شما مشغول و درگیر آن چیزهایی می شود که در طول روز به آن ها فکر کرده اید فیلم جنگجوی درون می تواند خیلی به شما کمک کند.
به هر حال امیدوارم با غیبتم در حق دوستان کوتاهی نکرده باشم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو ….
سلام بر شما آقای احمد زاده عزیز …
این خیلی خوبه ک شما بخدا نزدیک شدین و خدای خودت رو بهتر درک میکنید و در همه حال توکلتون ب خداوند باشد و از گوش کردن فایلها قافل نشوید و هرروز تمرینات رو انجام دهید تا آرامش و و برکت ب سمت زندگیتان ودر حرکت باشد
و از اینکه نظر دوستان عزیز رو میخونید و باعث انرژی و شادابی شما میشه…بسیار خوشحالیم
و انشاااالله ک تحول بزرگی در زندگیتان پدیدار خاهد شد…
هر چی آرزوی خوبه مال شما ….
موفق و ثروتمند باشید
?همه اتفاقات خوب، برای انسانهای
مثبت اندیش میافتد …
انسانهایی که زیبا فکر میکنند …
با دیگران با محبت رفتار می کنند …
شکرگزار هستند …
خودشان را دوست دارند …
به زندگی لبخند می زنند …
و بخشنده هستند …
انسانهاییکه حتی دربدترین شرایط
و رویدادها، سعی میکنند جنبه مثبت
قضایا را پیدا کنند و ببینند …
انسانهایی که با جنس زندگی و عشق
هماهنگ هستند ، و همیشه ، در هر مکانی
بذر امید و شادی می پاشند …
اینگونه افراد مغناطیس عشق هستند
و مغناطیس عشق ، جاذبهای قوی دارد ..
و هر چیز زیبایی را به سمت خودشان
جذب می کند …
دلم برای کامنت های این بخش تنگ شده بود خیلی نتایج عالی بوده
برای همه ارزوی ثروت و خوشبختی دارم
به نام خداباعرض سلام وخسته نباشیدخدمت استادعزیزوگرامیم سیدحسین عباس منش بنده تازه وارد سایت شدم امید وارم که باشما همفرکانس شوم وبتونم ازاستادودوستان بهره کافی ببرم
سلام دوست عزیز آقای محسن تشکر ورود شما رو ازطرف خودم و خانواده عباس منش تبریک میگم امیدوارم موفقیت هاتون رو تو همین سایت شاهد باشیم
پسری برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاده و به یکی از فروشگاههای بزرگ که همه چیز میفروشند رفت…
مدیر فروشگاه به او گفت: یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم میگیرم.
در پایان اولین روز کاری مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید که چند مشتری داشته است؟
پسر پاسخ داد که یک مشتری!
مدیر با ناراحتی گفت: تنها یک مشتری…؟ بی تجربه ترین متقاضیان کار در اینجا حدقل 10 تا 20 فروش در روز دارند. حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است ؟
پسر گفت: 134,999٫50 دلار
مدیر فریاد کشید: 134,999٫50 دلار ؟
مگه چی فروختی؟
پسر گفت: اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم، بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت به همراه یک چرخ ماهیگیری 4 بلبرینگه. بعد پرسیدم کجا میرید ماهیگیری؟
گفت: خلیج پشتی
من هم گفتم پس به قایق هم احتیاج دارید و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم!
بعد پرسیدم ماشینتان چیست و آیا میتواند این قایق را بکشد؟
که گفت: هوندا سیویک.
من هم یک بلیزر دبلیو دی4 به او پیشنهاد دادم که او هم خرید…
مدیر میگه اون اومده بود قلاب ماهیگیری بخره تو بهش قایق و بلیزر فروختی؟
میگه نه، اومده بود قرص سردرد بخره من بهش پیشنهاد کردم بره ماهیگیری برای سردردش خوبه!
و این سرنوشت انسانهای بزرگ و نابغه است.
“کارل استوارت”
صاحب بزرگترین هایپر مارکتهای بزرگ دنیا.
داستان آموزنده ای بود واقعا بعضی وقت ها یه چیزایی تو زندگی مهمه که فکرش رو هم نمیکنیم.ممنونم دوست عزیز
خیلی عالی بود حال کردم
رفتم تو داستان
میدونی انگار که خدا با ما هم یه جورایی شبیه به همین کار میکنه
دنبال پول یا رابطه یا ورزش میریم ولی بعدا یه چیز خیلی گنده ای رو میفهمیم
اینجوریه
سلام دوستم
ممنون میشم یه بار دیگه مثالت رو توضیح بدی
دوست دارم برداشتت رو بدونم و حس میکنم برای دیگر دوستان هم باید مفید باشه
با سپاس از شما
در پناه الله
کوبیدی تو وسط خال خیلی از این داستان واقعی خوشم اومد فوق هوشمندانه
سلام
سلام بر شما عزیزان دل
سلام برشما خوبان وپاکان الهی
سلام ودرود بر چشمان زیبای تو دوست عزیزم که نظاره گر این چند خط است
آقای جوان ،اقای صمیمی ،اقای زارع واقای مشایخی وبقیه ی دوستان گرانقدرم ،خانم شب خیز وخانم میرعزیزم ودوست وهمراهان که نامتان را برزبان جاری نساختم وچشمان پاک وزیبایتان این چند سطر را نظاره گر شد(پوزش مرا به پذیرید) یاد ونامتان ووجودتان مایه آرامش است ،چندی است که دلتنگتان شدم وشمارا با آن بی همتای یکتا سپرده ام وخود اورا برایتان ارزو کردم الهی که همه ی او شوید الهی که بی او نباشید،دوستتان دارم
روزهای من غرق در ارامش وخوشبختی وخود او میگذرد همه ی این لحظات را برای تک تک شما مهربانان آرزو میکنم.
این روزها فقط میگویم کن ،وفیکون میشود این حس ناب را برای تک تک شما ارزو میکنم
وزبان قاصر از هر کلام وحسی که بخواهم بیان کنم
فقط خود اورا برایتان ارزو میکنم الهی که همه ی او شوید، الهی
دوست عزیزم سلام
بهترین دعا را برامون کردی.سپاس گزارم که وقت صرف میکنی و از احساسات خوبت برایمان میگویی. ????
برای شما ارزوی سلامتی و ثروت دارم
ممنون دوست خوبم
سپاسگزارم که در فضیلت تقرب خود به خدا، با صفا و خلوص قلم می زنید و دلنوشته هایتان را به ما هدیه می دهید.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام خدمت دوستان عزیزم??
وضوح در مورد خواسته ها و اقدام معجزه می کند.
دوستی دارم که خیلی دوست داشتم براش تولد بگیرم.ولی به طور فیزیکی پولی نداشتم.نه در حسابم و نه در کیف پولم. ولی واقعا دوست داشتم براش تولد بگیرم.(اول اینکه من برای مواردی که دوست ندارم دلیلش را به پدرم بگم ازش درخواست پول نمیکنم.دوم پدرم هزینه های تحقیقات من را توی این ماه داده بود یکم برام سخت بود که ازش درخواست کنم.)…
به خدا گفتم میخوام تولد بگیرم. خواسته ام را به صورت شکر گزاری نوشتم.و آن را در ذهنم مرور میکردم هر روز…
خیلی دوست داشتم کیک تولد دوستم شبیه لباس فوتبال باشه با شماره و اسمش(چون بهش روحیه بدم که با قدرت بیشتری به دنبال هدفش بره.)
نه قنادی خواسی رو بلد بودم نه میدونستم کجا همچین کاری میکنه.یک روز هنگام تصویر سازی کیک که احساس عالی داشتم. تلفنم زنگ خورد دوستی قدیمی بهم زنگ زد. در آن تماس تلفی در ذهنم جرقه ای خورد که خداوند دارد به من میگوید از خانه بیا بیرون و حرکت کن. قرار ملاقات او را پذیرفتم.قبل از آن نام 10 قنادی برتر شهرم را در اینترنت جستجو کرده بودم. یکی از بهترین های آن را که احساس خوبی نسبت به آن داشتم را انتخاب کردم.قرار ملاقات با دوستم را ساعتی به عقب انداختم. به محل قنادی مورد نظرم رفتم ولی مدتی بود که تعطیل شده بود.ناراحت نشدم. گفتم حتما خیری داخلش هست.بعد در امتداد همان خیابان شروع به حرکت کردم. چند قدمی جلو تر به قنادی تازه تاسیسی برخوردم. در مورد قیمت ها پرسیدم با وجود اینکه پولی با خودم نداشتم.احساسم گفت همان قنادی هست که به دنبالشم.(بعد از آن شب به چند قنادی مراجعه کردم ولی انگار واقعا قنادی مورد نظرم آنی بود که احساسم بهم گفته بود.)
بعد برای مکان تولد به چند جا رفتم. به یک سری تضاد ها برخوردم.بلافاصله بعد از آن در تلفن همراهم خواسته ام را به طور واضح نوشتم.در حالی که در خیابان راه میرفتم.
مکانی میخواهم:
1٫یخچال داشته باشه
2٫خلوت باشه
3٫مبل داشته باشه به جای صندلی
4٫به قنادی مورد نظرم نزدیک باشه.
بعد از آن که اینها را نوشتم. احساسم بهم گفت از مسئول کتاب فروشی که(رابطه خوبی با او داشتم) سوال بپرسم. مسئول کتابفروشی محلی را بهم معرفی کرد.چند دقیقه بعد از آن اتفاقی برام پیش اومد من یادم رفت آدرس کافه را یادداشت کنم.
وقتی به خونه رسیدم آدرس را فراموش کرده بودم. به خودم گفتم چه مسخره آدرس میپرسی بعد اونو یادداشت نمیکنی؟ بعد گفتم حتما خیری داخلش هست.
فردای آن روز گفتم خب حالا چیکار کنم؟
احساسم گفت برو حوالی آدرسی که بهت دیشب مسئول کتابفروش داد پیداش میکنی، سخت نگیر.
من به حوالی اون آدرس رفتم و به دنبال کافه گشتم.بعد از یکی دو کافه که مورد نظرم نبودند وارد کافه ای شدم. حسم بهم گفت این همان کافه ای هست که به دنبالشی و همه خصوصیات مورد نظرم را داشت.
بعد از بازدید از کافه و پسندیدن آن، به سراغ کتابفروشی رفتم و آدرس دقیق مکان مورد نظرش را پرسیدم. وقتی به آن کافه رفتم دیدم که حتی یک مورد هم با خواسته هایم تطابق نداشت.همان جا بود که فهمیدم که فراموش کردن آدرس دقیق، به نفع من بوده است.
بعد از مشخص کردن قنادی و کافه نعمت پول از راه های مختلفی وارد زندگی ام شد.و همین چند ساعت پیش تولد داشتم و کلی خوش گذشت جای همه شما خالی….
جالب اینجاست که من بدون هیچ پولی به دنبال تولد گرفتن بودم ولی الان علاوه بر اینکه تولدم را به بهترین شکل ممکن گرفتم، 15 هزار تومن بیشتر دارم.خدا بیشتر از هزینه های تولد به من پول داد.
ببخشید اگه طولانی شد. این بار به خودم قول دادم که خلاصه بنویسم ولی باز هم طولانی شد.
خدارا شکر میکنم که دوستان خوبی مثل شما دارم که بعد از رسیدن به هر احساس خوبی میتونم آن را با شما به اشتراک بگذارم.
همه شما را واقعا دوست دارم
من شاه کلید رسیدن به هر خواسته ای را اعتماد به خداوند میدونم.و واقعا ایمانم هر روز به این موضوع ببشتر و بیشتر میشود.
امیدوارم که به همه خواسته های کوچک و بزرگ خود برسید.
????????
دوست خوبم آقای زارع سلام
خیلی عالی عبارت الخیر فی ما وقع رو در زندگیتون اجرا کردید , عالی بود.
بسیاااار زیبا بود مطالبتون …
آقای زارع عزیز …
انشاااالله هر چی آرزوی خوبه مال شما
موفق ، شاد و ثروتمند باشید
سلام عزیزم
جمله آخرت لذت و عشق رو دوباره به قلبم سرازیر کرد
خدا خیلی واضح میگه
خب عزیزدلم از من بخاه
تو فقط بخاه
خدا هم تمام دنیا را به پای بنده هایش میریزد
واقعا خدای عشق هست
عاشقانه ها
در پناه الله یکتا