«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 64
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
دیدگاههای همه عالی بود هر روز خوندم و لذت بردم و به همه احسنت گفتم شماها بی نظیرید
چقدر به خود می بالم که با کسانی همچو شماها دوست هستم و این همه با انگیزه هستید و کلی ازتون چیزهای مختلف را یاد می گیرم
این قسمت سایت را خیلی دوست دارم
تند تند باید دوباره مطالب همه را بخوانم
عالی بودید و هستید از همه تشکر
به نام خداوند بزرگ و مهربان.
خداوند بزرگ را در ابتدا سپاسگزارم که هر آنچه از نیکی نصیبم میکند همه بواسطه لطف و کرم و فقل بی انتهایش است. و اعتراف میکنم که هر آنچه از بدی به من رسیده و به ندرت به لطف خودش میرسد همه از جانب خود من است.
به لطف خداوند بزرگ و بواسطه کار بر روی باورهایم توانستم کارمندی جدید، بسیار باهوش، بسیار پر انرژی، بسیار با دست پاک و مطمئن و کاربلد و متخصص را به کسب و کارم جذب کنم که به لطف خداوند بزرگ درآمدم را در جنبه طراحی کارهای گرافیکی بسیار بهتر کرده و به من احساس بسیار بهتری از گذشته در مورد کسب و کارم میدهد.
به یاد دارم که همیشه برادرم و پدرم به من میگفتند که حواست به کارمندت باشه تنهاش نزار شیطون ممکنه گولش بزنه دست توی دخلت بکنه و از این جور حرفا…
ولی از همون اولین کارمندی که در کسب و کار من اومد من باور داشتم که جهان برای من کاملا امنه و هرگز از من دزدی نمیشه نه از طریق کارمندم نه هیچ کس دیگه و خداوند رو سپاسگزارم که بواسطه آشنایی با قوانین الهی هرگز کسی چیزی از من ندزدیده و خداوند جهان رو برای من بواسطه باورهام امن قرار داده.
همیشه داداشم به من میگفت که کارمندت رو اگه بیمه نکنی حتما بعد از یه مدت میره اداره کار و ازت شکایت میکنه و بعد مجبوری مثل آقای فلان و فلان که کارمندش ازش شکایت کرد و مجبور شد جریمشو بده تو هم همین بلا سرت میاد.
ولی من باور داشتم قانون رو باور داشتم که کارمند من تا زمانی که با من هم فرکانس هست در کسب و کار من میمونه و زمانی که من فرکانسم تغییر کنه و اون همون جور بمونه جهان به راحتی اون رو از من جدا میکنه و این عین اتفاقی بود که برای من افتاد و من بدون هیچ تلاش خاصی بعد از ایام عید کارمندم خودش خود به خود سر کار نیومد و جالب اینه که یکی از کارمندای همکارام که با اون همکارم بحثش شده بود و قبل از عید اومد پیش من و گفت که من از اون همکارم جدا شدم و میخوام جای جدیدی رو برای کار پیدا کنم و دوستش سریع منو بهش معرفی کرده بود که اقای صمیمی خیلی پسر خوبیه و منم شنیدم که دنبال نیرو جدید میگرده و باور کنید من قبل از عید که اون خانم با دوستش اومدن پیش من و تقاضای کار کردن من اصلا میخواستم که اون خانم رو بیارم توی مغازم چون باورم این بود که این خانم بخاطر روحیات پرخاشگرانه از محل کار قبلیش اخراج شده. ولی در ایام عید که به لطف خداوند تونستم با پدر و برادرم به سفر مشهد برم که اونم جور شدنش خیلی جالب بود که شاید یه جای دیگه گفتم تو اون سفر بهم الهام شد که من باید نیروی جدید بگیرم و اصلا به فکر جذب این خانوم نبودم تا اینکه با خودم فکر کردم و دیدم این اتفاقا و همزمانیهاش بی دلیل نیست اینکه من تصمیم به جذب نیروی جدید دارم و این خانوم خودش اومده و پیشنهاد کار به من داده و اینکه توجهم جلب شد به باور برانگیختگی در روابط و اینکه اگه این خانوم با همکار من به مشکل خورده دلیل نمیشه با من هم به مشکل بخوره چون من باور دارم که هر کس وارد کسب و کار من بشه عالیه بی نظیره و من فقط با جنبه خوب اون برخورد دارم. و دیدم همه چیز جوره این خانوم هم همون کسی هست که من از هوش و استعداد و زرنگی میخوام. دیگه معطل نکردم و بهش پیام دادم که بیا با هم صحبت کنیم و باور کنید انقدر از حضور ایشون در کسب و کارم راضی ام که فقط میگم خدایا شکرت واسه این کارمند باهوش و زرنگ و دست پاک. و این قدرت باورهاست که زندگی رو پیشرفت میده.
از خداوند سپاسگزارم بخاطر این همه لطفی که به بندگان مومن به خودش داره.
از آقای جوان عزیز هم سپاسگزارم که به من یاد داد نعمتهای زندگیتو یاد آور شو حتی کوچکترینشو. این همون چیزی هست که خداوند در قرآن هم به اون اشاره کرده که فاذکرو نعمت الله علیکم…
راه در جهان یکیست و آن راه راستیست…
سلام خدمت دوست عزیزم میلاد صمیمی
واقعا عالی بود .ممنونم بابت اینکه آنرا با ما به اشتراک گذاشتی..خیلی خوشحالم چون هر بار که به این صفحه سر میزنم دوستانم پیشرفت کرده اند..
خدارا هر بار بابت این قوانینش شکر میکنم…
منتظر خبرهای خوبت هستم…
هادی جان دوست خوبم از شما سپاسگزارم…
میلادجان عزیز دوست و برادر گلم سلام
از خواندن این نظر خیلی خیلی خوشحال شدم و لبخند شادی بر لبانم نقش بست.
آرام می روید ولی محکم و استوار گام برمی دارید و با خضوع و درایت و حقیقت طلبی و قانونمند چارچوب باورهایتان را بنا می کنید.
مبارک باشد و در راز و نیازهایتان با معبود مهربان ما را هم فراموش نکنید.
————————————–
پاسخ های زیبایتان را در عقل کل دنبال می کنم از اینکه دوست مهربان و تلاشگری چون شما دارم خدا را سپاسگزارم.
میلاد جان عزیز با اجازه شما:
– سعی کن سوالات کوتاه و شفاف را پاسخ دهی.
– سعی کن سوالاتی را پاسخگو باشی که چند نفر از دوستان قبلا پاسخ داده باشند و قبل از پاسخ، حتما پاسخ آن ها را مطالعه کن.
– اگر پاسخ متفاوتی داشتی که خیلی خوب است ولی در غیر این صورت اگر توانستی جمع بندی خوبی از پاسخ دوستان بر اساس دانسته های خودت داشته باش.
– سعی کن در پاسخ هایت از آموزه های استاد بهره ببری و اگر هم نیاز شد جهت پاسخ سری به فایل ها یا محصولاتی که داری، بزنی.
– سعی کن در این حوزه ها پاسخگو باشی با این اولویت : موفقیت فردی، موفقیت مالی، کسب وکار.
خدا می داند چقدر منتظر خبر موفقیت هایت هستم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
برادر عزیز و دوست داشتنی ام آقای جوان سلام.
بسیار از شما بابت توجه و خیر خواهی بی نظیرتان سپاسگزارم.
در مورد توصیه اولتان آیا درست متوجه شدم؟ فرمودید که به سوالاتی که کوتاه و شفاف هستند پاسخ دهم یا به سوالات دوستان، کوتاه و شفاف پاسخ دهم؟
بابت توصیه های فوق العاده تان سپاسگزارم حتما توصیه ها را رعایت میکنم چون میدانم موفقیت شما در بخش عقل کل به همین دلیل است.
جناب صمیمی سلام
بله به سوالاتی که کوتاه و شفاف هستند و برای آن ها پاسخی در ذهن خودتان دارید و یا در آن زمینه تجربه هایی داشته اید پاسخ دهید چون هم درک بهتر و سریعتری از سوال کننده خواهید داشت، هم با تسلط بهتری پاسخ می دهید و این موجب انگیزه و یادآوری مجدد آموزه های استاد و افزایش تجربیات خود و ویرایش آن ها می گردد.
موفق باشید…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
میلاد جان نفرمودید محصول عزت نفس و دوره هدفگذاری را دارید یا نه؟
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام جناب جوان عزیز. نه هدف گذاری کردم برای محصول عزت نفس. سپس محصول هدف گذاری.
حقیقتش رو بخواین همیشه پول داشتم به قدری که محصولات رو بخرم ولی همیشه ترس این رو داشتم که این پول رو باید نگه دارم واسه یه کار واجبتر. مثلا یهو پول کم نیارم واسه حقوقو کارمندم. یا لازم نشه یه دفعه جنس واسه مغازم بخرم و پول نداشته باشم و ….
با وجود اینکه میدونم کار کردن روی خودم و هزینه دادن براش خیلی مهمتر از همه چیزهای دیگه هست ولی خب ترس از چیزایی که گفتم نمیزاره!
با محصول «عزت نفس» کمبودها مرتفع خواهند شد و به غنای درونی خواهید رسید إن شاءالله…
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام
همیشه باید غذای جسم خود را بخوریم و همیشه هم باید غذای روح را بهش بدیم . شجاعت چیزی است که با کار کردن روی آن هی بیشتر و بیشتر میشه و این تجربه خودم است قدم اول را با توکل به خدا بر میداریم خدا هست و بقیه قدمها هم برداشته میشه و باور من این است که خدا با ماست.
سلام
استادگرامی نظر هر دوستی را می خوانم واقعا عالی است از همه دوستان متشکرم که این تجارب عالی خود نوشته اند و از استاد بی نظیرم هم متشکرم که این ایده قشنگ را اینجا انجام داده اند
من مدتی به رفتارهام توجه کردن فهمیدم که خیلی زود
وابسته میشم و این وابسته شدن دوست نداشتم مثلا اگه دوستانم جای میرفتن و من خبر نمیکردن حالم بد میشد مدتی گذشت دنبال راحل میگشتم که خداشکر دوره عزت نفس خریدم
بعد از گوش دادن این دوره همش ناراحت بود که وای چرا پولم دادم این دوره ضعیف ترین دوره استاده خیلی ناراحت بودم ولی الان خداهزار مرتبه شکر میکنم این دوره دارم دیگه برام مهم نیست چاقم یالاغرم حرف های دیگران زیاد تاثیری روی من نداره یادم میاد همیشه از خدا شکایت میکردم که چرا لاغرم این حس بالای به سرم آورده بود که گوشه گیر شده بودم با خریدن دوره قانون افرینش این حس بهتر شد و اتفاقات خوب پشت سرهم رخ میداد ولی هنوز حرف های دیگران روی من تاثیر میذاشت
دوره عزت نفس تو عید خریدم واقعا فوق الاده بود دیگ هر هیچکس برام مهم نبود ..مرسی استاد بزرگوارم
هریک دوره استاد برای من معجزه بود از طرف خداوند
ارمان جان دوست خوبم سلام
حقیقتا تمام دوره های استاد بی نظیرند و سراسر اثربخش.
هیچ دوره ای از استاد مثل دیگری نیست و این اتصال به دریای علم و لحظه اکنون است که بر زبان استاد جاری می شود.
من که این دوره را با وجود اینکه زمانی از تهیه اش می گذرد ولی همچنان هر روز گوش می دهم و نکات جدیدی می یابم.
امیدوارم به دستاوردهای ارزنده ای از این دوره برسید و با ما هم به اشتراک بگذارید.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
بنام خدایی که بشدت کافیست
آرمان عزیز سلام
قبل از هر چیزی خیلی بهتون تبریک میگم که شما سال 96 این کامنت رو نوشتی یعنی تو مدارش بودی
بدون شک الان خییلی از اون نجوای ذهن تون که دوره عزت نفس رو برای شما کوچیک نشون میداد تا پیشمونتون کنه از خریدش میگذره و
الان مدارتون و جنس باورهاتون خییییلی زیباتر شده و میدونید این آگاهی هایی هست که اینقدر ناب و بکر هستن که همیشه باید تکرارش کنیم، منم که همین امسال یعنی سال 1399 عزت نفس رو بعد ورودم به 12 قدم و بالاتر رفتن مدارم تونستم بخرم بعضی جلسات بوده که این نجواهای ذهن جونی ام شروع کنه غر زدن که این بود دوره ای که واسش پولتو دادی؟؟البته که ذهن عزیزم هم بنده خدا تقصیری نداره و تمام مسئولیت این نجواهای اون 100% خودم مسئولش هستم بخاطر باورهای اشتباهی که به خوردش دادم ولی بازم خدا شکر که با دادن کلی فکت از نتایجم اونم تغییر رویه داده و دیگه بعضی وقتا هم خودم بخوام از مسیر خارج بشم خودش همون لحظه بهم آلارم میده 😍
خدایا شکرررررررررررررررت
دوست عزیز هر لحظه تون توحیدی تر و ثروتمندتر
چقدر زیباست وقتی اراده خداوند را هم راستا و هم جهت با اراده ات می بینی …
چقدر زیباست وقتی نتیجه باورهای خود را در دستانت می بینی …
چقدر زیباست وقتی می یابی دیگر «کن فیکون» تعبیری نا آشنا و غریب نیست …
چقدر زیباست وقتی دست دعا برای موفقیت دیگران برمی داری و در پوست خود نمی گنجی چرا که یقین داری تمام فرکانس های مثبتی را که ارسال کرده ای بی کم و کاست و حتی بیشتر به سوی خودت باز خواهند گشت…
تا کنون اینگونه در وجود خداوند غرق نشده بودم …
تا کنون اینگونه در دریای قوانین الهی شنا نکرده بودم …
با خدا بودن چه لذتی دارد و در خدا بودن بالاتر …
با تجلی اراده ام در زندگی، محو تماشای معبود نشسته ام …
دستان خدا را در زندگی می بینم و کاری جز سپاس و تعهد ادامه عمل به قوانینش از دستم بر نمی آید …
یادم می آید که هر روز فایل های انگیزشی استاد را ظهر به همراه خانواده که همه کنار سفره غذا جمع می شدیم با سفره آموزه های استاد عباس منش ترکیب می کردیم و همزمان غذای روحی خود را هم تأمین می کردیم
و با استقامت ادامه دادیم و با گوش دادن هر روز و هر روز به آموزه های استاد نگذاشتیم کم بیاوریم …
بیش از 7 الی 8 ماه نیست که کمر همت را بستیم و به همراه استاد عباس منش مسیر تغییر باورها را گام به گام طی نمودیم و اکنون در ارتفاعی نشسته ایم که گذشته دیگر به این راحتی قابل رؤیت نیست …
ارتفاعی که می شود خدا را لمس کرد …
ارتفاعی که می شود با خدا درگوشی صحبت کرد …
فقط می توانم بگویم سپاسگزارم استاد عزیزم ..
اکنون ساعت 1 شب است و در نجوایی به زیبایی انسانیت و بندگی در خویشتن خویش با خداوند هم صحبت شده ام…
این جملات، نجواهای بنده بود در لحظاتی قبل از تهیه دوره روانشناسی ثروت.
لحظه عجیبی بود …
هم غریب و هم قریب …
به یقین می دانستم که قرار است خداوند هدیه گرانقدری را به بنده دهد از این رو ناخواسته سجاده ای از گل های سپاس گستراندم و با حروف الفبای قوانین الهی کلماتی از جنس اعتماد و اتصال را زمزمه می کردم …
و با قدرت و استقلال و یقین و اعتماد و شمیم سپاسگزاری و اشک شوق، بهترین پرداخت اینترنتی عمرم را در ساعت 1 بامداد رقم زده و بسته روانشناسی ثروت 1 را برای ساختن باورهای زیبا و قدرتمند، از دستان خداوند با احترام و سپاس گرفتم.
————————————–
خدمت استاد بزرگوار و ارجمندم ، دوستان عزیز و مهربانم، خانم فرهادی پر انرژی و خانم شایسته عزیزسلام و عرض ادب دارم و از خداوند مهربان شادکامی و تندرستی و موفقیت را برای همه شما عزیزانم از خدای مهربان خواهانم.
خدا را بسیار سپاسگزارم از اینکه بنده قبل از تهیه بسته روانشناسی 1 با اشتیاق سوزان به آموزه های استاد عباس منش و عمل دقیق و میلی متری به آن ها توانستم به درآمد 10 برابر برسم و به همین خاطر فکر می کردم که باورهایم خیلی خوب بارور شده اند ولی از زمانی که بسته روانشناسی 1 را تهیه کردم و به سوالات بسیار دقیق آن طبق فرمایش استاد عباس منش به طور دقیق پاسخ دادم تازه فهمیدم که درست است با تغییر باورهایم به این نقطه رسیده ام ولی تازه چهارچوب ساختاری باورهای من شکل گرفته است و استاد در این محصول بی نظیر آن چنان باورهای اشتباه در مورد ثروت را تحلیل کردند که بنده نسبت به باورهایم اشراف چشمگیری پیدا کردم و گوشه هایی از باورهای غلط و پنهان خود را در مورد ثروت یافتم که افسوس خوردم چرا زودتر اقدام به تهیه آن نکردم.
————————————–
نتایج شگفت انگیز به دست آمده تا کنون:
طبق فرمایش استاد شروع کردیم به برون ریزی تمام چیزهایی که 2 سال است از آن ها استفاده نمی کنیم تا راه ورود ثروت را در زندگی باز کنیم:
1 – بنده عاشق کتاب هستم و سخت ترین کار این بود که کتاب هایی که در مسیر موفقیت و اهدافم نمی باشد را از کتاب خانه خود حذف کنم ولی با شجاعت و برای بار دوم کتاب های مذکور را خارج کردم و به یکی از مؤسسه های خیریه هدیه دادم.
دقیقا فردای همان روز تعدادی کتاب نفیس از طرف یکی از مؤسسات به ارزش دو میلیون تومان به من هدیه داده شد. کتاب هایی که آرزوی داشتنشان را می کردم.
2 – تمام لباس هایی را که استفاده نمی کردیم جدا کرده و هدیه دادیم که کت و شلوار دامادی بنده و لباس های عروسی و گران بهایی را که خاطرات خیلی خوبی با آن ها داشتیم را به همان موسسه خیریه هدیه دادیم دقیقا 3 روز بعد پدر و خواهر همسرم از شهرستان به منزل ما آمدند و لباس هایی را به ما هدیه دادند که من و همسرم با شگفتی به هم نگاه می کردیم و لبخند می زدیم.
3 – این یکی خیلی عجیب بود درست همزمان با تمرین دسته چک جادویی به مبلغ 3 میلیون تومان همسرم در میان مدارک قدیمی دفترچه ای را پیدا کرد به مبلغ 1 میلیون تومان که از وامی که قبلا گرفته بودیم در حسابمان بلوکه شده بود و ما آن را فراموش کرده بودیم و بنده یک کلاس خصوصی گروهی نصیبم شد که طبق قانون درخواست که استاد هم در محصول «قانون آفرینش» و هم در محصول «عزت نفس» بر آن تأکیید داشتند از آن ها در خواست پیش پرداخت 10 جلسه اول را کردم و آن ها هم موافقت کردند و مبلغ 2 میلیون تومان به حسابم واریز شد که با آن 1 میلیون تومان جمعا شد 3 میلیون تومان.
واقعا مثل جادو بود و رفتیم تمام مواردی را که در دسته چک 3 میلیون تومانی نوشته بودم خریدیم که عبارتند از :
– تلفن بی سیم خانگی بایک گوشی ثابت و 2 گوشی بی سیم
– چرخ خیاطی برای همسرم
– 3 عدد موبایل دو عدد سفید برای من و دخترم و یک عدد مشکی برای پسرم
– یک دوچرخه برای پسرم
و دو محصول در رابطه با برنامه نویسی وب که همیشه دوست داشتم آن ها را داشته باشم
4 – تاثیر فرکانس قلب و توجه و جذب خواسته هایمان
زمانی که برای خرید موبایل اقدام کردیم از همان اول پسرم گفت که رنگ مشکی می خواهد ولی هر چه گشتیم رنگ مشکی پیدا نشد بالاخره پسرم به اجبار به رنگ سفید راضی شد.
مغازه آخری که رفتیم فروشنده گفت که الآن در مغازه 3 عدد موجود نیست و باید از انبار بیاورد چون دیر وقت بود به او بیعانه دادیم و فردا که مراجعه کردم دقیقا این جمله را گفت: «آقا عجب شانسی دارید 2 تا سفید داشتم و یه مشکی» نمی توانستم از شدت خوشحالی جلوی خنده ام را بگیرم و ته دلم گفتم ما خوش شانس نیستیم چون چیزی به نام شانس وجود ندارد بلکه ما از قوانین آگاهیم.
وقتی به پسرم قضیه را گفتم از شدت خوشحالی دهانش بازمانده بود و گفت که حقیقتش از ته دلش به رنگ سفید راضی نشده بود.
5 – نکته قابل ملاحظه ای که بعد از تهیه بسته روانشناسی 1 در بنده به وجود آمده است این است که خیلی از خرید کردن لذت می برم چون قبلا همیشه با همسرم سر این مورد اختلاف نظر داشتیم و از رفتن به بازار بدون هدف خوشم نمی آمد چون تمرکزم روی نداشتن بود ولی حالا همه چیز تغییر کرده است و رفتن به بازار را خیلی دوست دارم و همسرم هم به این خاطر خیلی خوشحال است مثلا دیروز رفتیم بازار طلا و واقعا خوش گذشت فکر کنم من بیشتر از آن ها لذت بردم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
بنام خدایی که بشدت کافیست
آقا علی سلام
شما این کامنت رو سال 96 نوشتی که من اون موقع مثل نوزادی بودم که تازه چهاردست و پا رفتن رو یاد میگرفت و تو این مدار الانم نبودم و الان به این کامنت شما هدایت شدم و اومدم که نوش جانش کنم و همین امروز یک نشانه دیگه بود برای من که میخوام ثروت یک رو بخرم ولی الان و این لحظه نمیدونم چطور میتونم این رو بخرم ولی مطمئنم همونطور که سال گذشته این موقع هنوز وارد 12 قدم نشده بودم و همینطور عزت نفس و نمیدونستم چطور ممکنه بتونم بخرمشون؛ الانم همونطور نیم دونم فقط اینو میدونم که براحتی و آسانی و از راهی که عمرا ذهن من بهش فکر کنه میخرمش و آگاهی هاش رو نوش جان میکنم و مهمتر عمل میکنم
آقا علی اتفاقا منم قبلا زیاد از بازار رفتن با اینکه دخترم و خیلی ها تعجب میکردن آخه مگه میشه دختر از بازار خوشش نیاد ولی من بخاطر اون نتوانستن خریدن ها بود که همیشه سعی میکردم نرم و کسی هم دوست نداشته باشه با من بره بازار ولی الان خیییییلی بهتر شدم چون میتونم خییییییلی راحت خرید کنم اونم چیزهایی که تا همین پارسال وساه من خییییییییلی سخت بود
خدایا شکررررررت
هر چی آرزوهای خوب هم مال شما 👑😍
هر لحظه تون توحیدی تر و ثروتمندتر👑
سلام بر خواهر گرامی و سپاس از لطف شما
کاملا مشخص است که عزت نفستان به خوبی و به زیبایی شکل گرفته و بالا رفته خدا رو شکر
نعمت های خداوند و هر آنچه از اهداف که در ذهن ما خطور می کند از قبل فراهم شده است و در حقیقت چون هست آن ها آرزو می کنیم.
نعمت های خدا بوده و هست و خواهد بود ساری و جاری و همیشگی…
همین که در مدار دریافتش قرار بگیریم آن را دریافت می کنیم به همین سادگی
پاسخ دادن به چطورها و چگونه ها وظیفه ما نیست این ها را به خدا بسپاریم
ما باید فقط روی باورهایمان کار کنیم تا روز به روز دوره تکامل ما کامل تر شود و درخواست کنیم و به سمت اهدافمان پیش برویم خدا خودش هدایت می کند و ما با هدایت اوست که به اهدافمان دست می یابیم و من مطمئن هستم همینطور پیش بروید خبرهای بسیارخوبی از موفقیت هایتان برایمان خواهید نوشت.
منتظر خبر تهیه روانشناسی ۱ هستیم…
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
سلامممم بر علی جوان عزیزم
چندی پیش سری به پروفایلت زدم ولی دیدم که انگار فعالیتی نداری فکر کردم که مانند یکسری از دوستان بیشتر مشغول اهدافت هستی وکمتر سری به سایت میزنی این گذشت تا که امروز اسمت را در کانال دیدم حسم گفت بزنم بر پروفایلت و ببینم عجب اقای جوان هستن😁👌
حسم گفت یه چیزی قراره لابه لای کامنت های شما پیدا کنم
کامنت ها اکثرا کوتاه هست ولی من خواندم تا رسیدم به این پیام زیبا.. من در تله افتاده بودم نزدیک بیشتر از ۲۰ روز میشود که نشانه ها می امد ولی نمیتوانستم نشانه خواسته هایم را که یکی یکی ان ها را به لیست نوشته بودم تایید کنم یعنی تایید میکردم ولی انگار هیچ.
که هیچ هدایتی نیامد که راه بگشاید ما به خواسته هایمان برسیم
شاید بعضی خواسته هایم به زعم خودم و هر ادمی دیگر کوچک هست
اما انگار قانون کار خودش را میکند
تا امروز قبل از طلوع آفتاب به پشت بام رفتم تا شاهد دیدن طلوع قرص خورشید باشم
خورشید زیبا در مه طلوع کرد
اما به یکباره همینطور که نشسته بودم و اطراف را نگاه میکردم یه لحظه به ذهنم امد که من باور ندارم این همزمانی قوانین در تحقق خواسته هایم را و یاد امد از آیه ای که میگفت اَناالقول له کنفیکون
من میگویم به او و موجود میشود
یادم امد که دوستی نوشته بود که من به این نتیجه رسیده ام وقتی ترمز برداشته شود اتفاق میوفتد
وقتی ترمزکنار رود این همزمانی اتفاق میوفتد
حال انکه من در تردید ان نشانه محکمی بودم که بلافاصله با کنترل ذهنم وارد زندگیم هربارمیشد اما یادم تایید و ایمان اوردن برایم سخت بودکه بپذیرم شاید وانمود میکردم که تایید کردم ولی نتیجه گویای چیز دیگری بود
یعنی این ابهام برایم به وجود امد که چطور این همزمانی اتفاق افتاد
دوستانی که نتایج بسیار واضح گرفته اند نوشته بودند چطور و چگونه کنار بگذار مرحله اول این است
و من امدم و این کامنت شما را خواندم:
نعمت های خداوند و هر آنچه از اهداف که در ذهن ما خطور می کند از قبل فراهم شده است و در حقیقت چون هست آن ها آرزو می کنیم.
نعمت های خدا بوده و هست و خواهد بود ساری و جاری و همیشگی…
همین که در مدار دریافتش قرار بگیریم آن را دریافت می کنیم به همین سادگی
پاسخ دادن به چطورها و چگونه ها وظیفه ما نیست این ها را به خدا بسپاریم
ما باید فقط روی باورهایمان کار کنیم تا روز به روز دوره تکامل ما کامل تر شود و درخواست کنیم و به سمت اهدافمان پیش برویم خدا خودش هدایت می کند و ما با هدایت اوست که به اهدافمان دست می یابیم
آخر این جمله که گفتید هرآنجه بخواهید از قبل آماده وجود دارد مرا متعجب و سرذوق اورد
نمیدانم احساس میکنم به جواب ابهامات درونم نزدیک شدم و این قطعا هدایت این خداوند بیکران است
از شما سپاسگزارم بسیار خوشحال شدم که شما را در این سایت دیدار کردم
شاید ان زمان که شما با سایت مشغول ساختن زندگی خود بودید من به تازگی وارد این مسیر شده بودم همیشه نام شما در ذهنم حک شد
بیاد می اوردم که افرادی هستند که نتیجه گرفتند
بسیار خوش حالم که حضورگرمتان در این سایت حس کردم ♥️♥️♥️
از شما درخواستی دارم با توجه به انچه از ابتدای تکاملتان تا کنون درک کرده اید برای من این موضوع را کمی بیشتر باز کنید
دوست دارم این موضوع از زاویه نگاه شما ببینم
بینهایت از خدای خودم سپاسگزارم قطعا در این مسیر مرا به اگاهی ها و ایمان بیشتر هدایت میکند.
دوستدار شما مریم درویشی💛💙♥️🌿
سلام آقای جوان عزیز کامنتتون خیلی زیبا و انرژی بخش بود و کلی لذت بردم و برام نشانه داشت فوق العاده قلم توانایی دارید تحسین میکنم این بازی با کلماتتون که آدم رو به وجد میاره خداروشکر خیلی خوشحال شدم از نتایجتون تبریک میگم و امیدوارم چندبرابر این نتایج وارد زندگیتون بشه.
سلام بر تمامی عزیزان دوست داشتنی خانواده عباس منش
یادمه از زمانی که با سایت آشنا شدم روزی نیست که از محصولات استاد استفاده نکنم.
در دفتر کارم. در منزل و حتی شبها در هنگام خواب تمرینات استاد و جملات کلیدی را که طبق دستور استاد با صدای خودم به دو صورت آماده کرده ام یکی بدون پس زمینه آهنگ انگیزشی و دیگری با یک آهنگ آلفا انگیزشی ضبط کرده ام و در گوشم میزارم و تا به صبح گوش تو گوشم است با صدای ملایم و جالب گاهی شبها خواب های هم مداری را می بینم که صبح وقتی از خواب بیدار می شوم سرحالتر هستم و هنوز هندفری تو گوشم است.
خوب الان که این متن را دارم براتون می نویسم دو ماهی است که سخت مشغول تمرکز به هدفی خاص هستم و شب و روز کارم شده و جالب اینکه باور نمی کنید از راههایی مسیر برام پیدا می شود که کم هزینه و راحت و خیلی عاشقانه دارم پیش می روم و کلام استاد همیشه تو گوشم است که میگه همیشه راهی راحت تر و کم هزینه تر هم هست و من بهش می رسم. و خدا شاهد میگیرم که حقیقتا همین طور است که استاد بارها و بارها تو صحبتهاش به او اشاره کرده و می کند.
امروز یه خورده دل نگرانی به سراغم آمد (بخاطر مشکلات زندگی که تازه من فهمیده ام همش لطف خدا بوده تا من ساخته شوم برای چنین روزهایی) و به دلم افتاد که تو اینترنت سراغ فیلم مستند انگیزشی برم و پیدا کنم و من هم اعتماد کردم و گشتم و فیلم بسیار بسیار انرژی بخشی به تورم خورد که بسیار عالی از آب درآمد.
بله فیلم مستند فوتبالیست مشهور اسپانیایی بنام “کریستیانو رونالدو” محصول سال 2015 است با زیر نویس فارسی و لازم است بدانید من هر فیلم مستند از افراد مشهور را نگاه می کنم نکته برداری می کنم و از این نکات انتخابی در قوی کردن باورهایم استفاده ها برده ام.
باید اینجا بگم استاد دستتانت را از دور می بوسم که از صمیم قلبت ما را راهنمایی می کنی.
همیشه میگی: به الهاماتی که بهتون میشه گوش کنید بخدا ضرر نمی کنید!
دوستان وقتی فیلم رونالدو را دیدم خدائیش خیلی بهم انرژی و نیروی داده و یه حسی بهم گفت که این را در سایت به اطلاع دیگر عزیزانم برسونم تا اوناهم لذت ببرن.
دوستان یه چیزی بگم: بخدا قسم اگر به تمرینات استاد با جون دل عمل کنید ضرر نمی کنید و بیشتر از انتظارتون به نتیجه هایی بیشتر از خواسته تون میرسید.
عزیزان اگر از این مستند لذت بردید و انرژی گرفتید به من دیگر دوستان هم اطلاع بدید تا قوی تر به جلو حرکت کنیم.
هرآنچه خوبی در جهان هست برای شما
همیشه سالم و عزتمند و ثروتمند در همه ابعاد زندگی باشید.
دوست خوبم محمد علی آسوده سلام
چقدر خوب رمزموفقیت را درک کرده اید : «توجه به چیزهایی که احساس خوبی به شما می دهد»
بعضی وقت ها وقتی چیزی یا موضوعی را جهت شادی نمی یابم خودم موقعیتی را جهت شادی ایجاد می کنم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
با سلام خدمت دوستان عزیز
من در ابتدا تشکر ویژه دارم از استاد و گروه تحقیقاتی عباسمنش که اینچنین راه رسیدن به موفقیت رو برای ما هموار کردن…
من خواستم یکی از نتایج خودم رو با شما در میان بزارم..
سال گذشته اوایل دی ماه 95 بود که من تصمیم گرفتم تمام تمرکزم رو بزارم روی یکی از بسته ها و از آنجا که مباحث مالی برام الویت داشت ، تصمیم گرفتم روی روانشناسی ثروت تمرکز کنم ، نا گفته نماند که من و برادرم تمامی بسته هارو تهیه کرده بودیم و روشون کار می کردیم و نتایجی هم گرفته بودیم ولی چون با تمام تمرکز نبود نتایج پایدار نبود. خلاصه من تصمیم گرفتم که 3 ماهه پایانی سال رو روی روانشناسی ثروت کار کنم و برای این کار همه ی کارها و کلاس ها و همه چیز رو تعطیل کردم و تصمیم گرفتم که برای خودم کار کنم ،البته سخت بود چون ایمان قوی نداشتم که فقط با تغییر باورها میشه شرایط رو تغییر داد ولی گفتم بزار یبار انجام بدم و سه ماه وقت بزارم روش ، نشد کلا بزارم کنار. خلاصه شروع کردم به کار روی باورهام و هدف گزاری ، هر روز از صبح تا شب به فایل های استاد گوش می کردم و تمرین انجام میدادم ،کم کم نشانه ها هم امدن تا اینکه بعد از 15 روز ایده هایی که من رو به ثروت می رسونن به ذهنم خطور می کرد ، کار به جایی رسید که انقدر ایده به ذهنم رسید که واقعا به قول استاد مونده بودم که از کدوم شروع کنم ، تا اینکه یکی از ایده هارو انتخاب کردم و تصمیم ام این بود که روی اون کار کنم ، برای اون ایده من نیاز به ثبت شرکت و دفتر کار و سرمایه بودم ولی از آنجا که استاد گفتن با همون چیزی که داری شروع کن بدون سرمایه و با ایمان به اینکه هرجا لازم شد پول میاد ، رفتم سراغ کارهای ثبت ، بماند که شرکتم که اولین شرکت تو حیطه مورد نظر من تو ایران بود و همه می گفتن ثبت نمیشه و کلی مجوز میخواد خیلی راحت و آسون ثبت شد… مونده بود دفتر و تجهیزات که اونا هم به طور معجزه آسا خود به خود بدون اینکه من کاری بکنم براش جور شد ، یکی از اقوام که یه خونه کلنگی داشت و همین جوری بلا استفاده بود رو بهم پیشنهاد داد و گفت ازش استفاده کن و اصلا ازت اجاره نمی خوام و تا هر وقت که بخوای میتونی ازش استفاده کنی و فقط یکم تعمیرات میخواد ، همون موقع پدرم گفت که من به عنوان هدیه شروع کارت ، ساختمون رو برات تعمیر می کنم و با وجود مخالفت های من که دوس داشتم خودم از صفر شروع کنم این کار رو برام انجام داد ، بعد از تعمیرات نوبت وسایل و تجهیزات بود که لیست کردم و امیدوار بودم که پولش براحتی جور خواهد شد تا اینکه درست فردای اون روز دایی ام اومد و گفت که من یه سری لوازم اداری نو دارم که ازش استفاده نمی کنم شاید به دردت خورد، وقتی وسایل رو دیدم ، تعجب کردم چون دقیقا همون وسایلی بود که من لیست کرده بودم و مورد نیاز من بود ، کار به جایی رسید که همه دوستان و آشنایان بدون اینکه من درخواست و حتی توقعی داشته باشم اصرار به کمک کردن به من داشتن و جالب اینجاست که وقتی قبول نمی کردم دلخور می شدن از من ،یعنی من براحتی و بدون اینکه کاری بکنم صاحب یک شرکت شدم که اولین شرکت ثبت شده تو ایران تو اون زمینه هست ، صاحب یه دفترم تو بهترین نقطه شهر که لازم نیست اجاره بدم با تمامی تجهیزاتی که برای شروع کارم لازم دارم و حتی مقداری پول که تو حسابم هست و من نمی دونم از کجا اومده …الانم میخوام با انگیزه و ایمان بیشتر روی باورهام کار کنم و با استفاده از راهنمای عملی رسیدن به آرزوها ، ایده ام رو به مرحله عمل دربیارم.
واقعا همه چیز با تغییر باورها تغییر می کنه ، دوستان اگه تصمیم دارید به تغییر شرایط ، فقط به فکر تغییر باورهاتون باشید نه اقدام فیزیکی ، سه ماه همه چیز رو تعطیل کنید حتی کار فیزیکی رو و با تمامی تمرکز روی یکی از بسته ها شبانه روز کار کنید ، و هر تمرین و کاری که استاد می گن رو مو به مو انجام بدین ، بخدا یک هفته نشده ذهنتون بمباران میشه از ایده هایی که براحتی شمارو به ثروت می رسونن و راه حل هایی که شمارو به اون هدف و ایده می رسونن هم بهتون الهام میشه.
بازم ممنونم از همه ی دوستانی که میان و نتایجشون رو به اشتراک میزارن…
سلام خانم نقیب زاده عزیز
واقعا خدارو خیلی شکر میکنم که چنین فضایی ایجاد شده که عزیزانی بیان از موفقیت ها نتایج شون بنویسند و انگیزه دهنده و باور دهنده اول خودشون و بعد دیگران باشند
یه خداقوت پر انرژی میگم که اینقدر خوب کار کردین و چقدر نتایج دلگرم کننده از طرف خدا کسب کردید
اونجایی که گفتید همه چیا خود به خود و به راحتی جور شدن برام لذت بخش تر بوده / یعنی توی این چند ساله زندگیم چنین طرز نگاهی رو ندیدم نشنیدم
این نگاه خود به خودی
باید با قدرت پیش بریم و لیاقت های خودمون رو هم بهترین ها بدونیم
هر وقت که ماتصمیم گرفتیم کارای بزرگی رو کردیم و هر وقت که بی تمرکز پراکننده کار کردیم نتایج ملموسی رو ندیدیم
خدابزرگ رو شکر که توی این مسیرالهی ایم
خانم نقیب زاده سلام و سپاس
چقدر زیباست وقتی به باغی نگاه می کنی که حاصل تغییر باورها است و شما این باغ پر از موفقیت خود را بر پایه های استواری بنا نموده اید.
عشق است بر آسمان پریدن
صد پرده به هر نفس دریدن
اول نفس از نفس گسستن
اول قدم از قدم بریدن
نادیده گرفتن این جهان را
مر دیده خویش را بدیدن
گفتم که دلا مبارکت باد
در حلقه عاشقان رسیدن
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام دوست عزیز ، وای خیلی عالی بود تبریکککک می گممممممممم امیدوارن روز به روز موفق تر و موفق تر بشی
سال نو را خدمت دوستان عزیز و مهربان ، استاد بزرگوار و ارجمند ، خانم فرهادی پر انرژی و خانم شایسته عزیز تبریک گفته و از خدای مهربان شادکامی و تندرستی و موفقیت را برای همه شما عزیزان خواهانم.
مدت ها بود که جهت جذب و هم فرکانس شدن با محصول روانشناسی ثروت 1 و ایجاد اشتیاق، مرتب نظرات دوستانی که این محصول را تهیه کرده بودند را می خواندم و از تجربیات دوستان استفاده می کردم حتی برای اینکه خرید آن برایم عادی شود چند مرتبه آن را انتخاب و تا درگاه پرداخت هم می رفتم که خانم فرهادی با بنده تماس گرفتند و علت را جویا شدند چرا که فکر کرده بودند مشکل در پرداخت مبلغ دارم و چون خودم طراح وب هستم از سیستم قوی سایت و تلاش آن عزیزان بسیار لذت بردم.
اشتیاق به داشتن بسته روانشناسی آنچنان شده بود که از نداشتنش رنج می بردم.
ولی نمی دانم چطور شد که این فکر به ذهنم خطور کرد که «ای کاش قیمتش کمتر بود» همان لحظه سریع به خودم آمدم و گفتم این چه فکری بود که به ذهنت آمد؟
به خودم گفتم :
تو که فایل فراوانی ثروت استاد را گوش دادی چرا؟
تو که فایل فقط روی خدا حساب باز کن استاد را گوش دادی چرا؟
تو که دوره عزت نفس را تهیه کردی چرا؟
تو که 8 جلسه از قانون آفرینش را تهیه کردی چرا؟
تو که دوره هدف گذاری را تهیه کردی چرا؟
تو که این همه دوستان را توصیه کردی و به عنوان یک الگوی موفق معرفی شدی چرا؟
بعد از این همه موفقیت این جمله چه پیامی دارد؟
آنچنان ناراحت شدم که چند روز در تفکر و تأمل عمیق فرو رفتم.
به این نتیجه رسیدم که با رسیدن به موفقیت های پی در پی ، سرگرم آن ها شده ام و نسبت به تقویت مستمر باورهایم کوتاهی کرده ام و دقیقا از همان ناحیه آسیب پذیر شده بودم و راه برای ورود عبارت های تاکیدی منفی به ذهنم باز شده بود مثل همین «ای کاش قیمتش کمتر بود»
چند روزی به دنبال یک اهرم رنج و لذت قوی می گشتم تا پتانسیل کافی برای رسیدن به اهداف و تغییرات شگرف را در من تزریق کند.
آن را به صورت یک سوال از خداوند پرسیدم و گوش به زنگ پاسخ کائنات، همه تن چشم شدم تا نشانه ها را دریابم.
در یک احساس خوب و زیبا تمام دو سال عضویتم در سایت استاد عباس منش عزیز – تمام سخنان استاد و نظرات دوستان و توصیه های خانم فرهادی عزیز – مرور شد.
از آموزه های استاد عباس منش و حمایت و مهربانی دوستان عزیز در این مدت عطر خوشی در ذهنم به مشام می رسید.
به خودم گفتم در طی این دو سال عزیزترین کسانی که در موفقیت من نقش داشتند استاد عزیز و دوستان خوب و وفادارم در سایت استاد عباس منش بوده است و همراهی با این دوستان خیلی برایم مهم و ارزشمند بوده است.
و به این ترتیب :
«اهرم رنج شد دوری از سایت و دوستان»
به خودم قول دادم تا باورهای خود را تقویت نکنم و بسته روانشناسی ثروت 1 را نخرم حتی وارد پنل کاربریم هم نشوم و چون می آمدم و نظرات دوستان را می خواندم و لطف و بزرگواری آن ها را از نبود بنده می دیدم ولی نمی توانستم پاسخ دهم واقعا برایم سخت بود.
«اهرم لذت شد خوشحال شدن استاد عباس منش از موفقیت من به عنوان کوچکترین شاگردشان و خرید بسته روانشناسی تا بهار 1396»
نکته : این ها اهرم های رنج و لذت بنده بوده است و آن ها را به کسی توصیه نمی کنم چون هر کسی با توجه به موقیت خودش باید اهرم های رنج و لذتش را انتخاب کند.
خودم را دوباره بستم به محصولات استاد عباس منش هم محصولات رایگان و هم آن هایی که تهیه کرده بودم.
شروعی دوباره از صفر …
قریب به دو ماه بود با آنچنان هیجانی به صحبت های ایشان گوش می دادم و نکته برداری می کردم که مثل کسانی شده بودم که برای بار اول با استاد عباس منش آشنا شده بود.
1 – اولین کاری که به ذهنم رسید انصراف از دانشگاه آزاد بود که تنها یک ترم از آن گذشته بود.
با مرور دوره هدفگذاری به این نتیجه رسیدم که من برای جبران یک آرزوی به دل مانده از گذشته وارد دانشگاه شده بودم و تصمیمی از روی هوس بوده است چرا که هزینه ای که پرداخت می کردم مانع رشد و ترقی مالی من شده بود و این نقشه ذهنم بوده برای خرج کردن ثروت به دست آمده ام.
2 – خوب که فکر کردم دیدم اسکان ما در منطقه پایین شهر و مراوده با همسایه ها و انسان هایی که باورهای ضعیف مالی دارند در ما بی تأثیر نبوده است.
به همین دلیل قسمتی از دارایی خود را – از زمانی که دارایی ام را 6 برابر کرده بودم – و همکاری همسرم و فروش زیور آلات توانستیم خانه 80 متری کرایه ای پایین شهر را به خانه 90 متری بالای شهری به صورت رهن منتقل کنیم که در این صورت هم مبلغ رهن را پس انداز کردیم و هم از شر کرایه راحت شدیم.
نمی دانید این نقل مکان و زندگی با آدم های ثروتمند چقدر لذت بخش است تمام افکار منفی که در مورد آن ها داشتم منتفی شد بسیار انسان های شریف و محترمی هستند و چقدر در اسباب کشی به ما کمک کردند و وقتی قضیه را متوجه شدند چقدر مرا به خاطر گرفتن این تصمیم و داشتن چنین باورهایی تشویق کردند.
باورتان نمی شود اینجا هوا هم بهتر و پاک تر است آن جا به خاطر کارخانه های اطراف و ایجاد دود و غبار همیشه مشکل تنفسی داشتیم و بعد از آمدن باران باید می رفتیم و حیاط را می شستیم ولی این جا حتی بارانش هم پاک است و بعد باران همه جا تمیزتر و دلپذیر تر می شود.
چقدر خدا را در این جا نزدیک تر و مهربان تر می بینیم…
در حال حاضر فقط ماشینم نسبت به ماشین آن ها مدلش پایین است که آن هم برنامه ریزی کرده ام تا تابستان آن را تبدیل به احسن کنم.
باورتان نمی شود این تغییرات زمینه ساز ورود نعمت به زندگی ما شد.
یکی از دانش آموزان مدرسه مدتی بود که با اولیاء مدرسه دچار مشکل شده بود من به او نزدیک شدم و متوجه کمبود عزت نفس در او شدم و با هماهنگی مدرسه با خانواده او صحبت کردم و به آن ها قول دادم که می توانم مشکل فرزندشان را برطرف کنم.
بعد از یکی دو جلسه متوجه شدم که این مشکل از اختلاف والدینش آب می خورد و شروع کردم به مشاوره دادن به خود آن ها اینجا بود که نیاز به داشتن محصول «عشق و مودت» در من قوت گرفت.
خلاصه با یاری خداوند توانستیم با حل کردن اختلاف آن ها مشکل فرزندشان را هم مرتفع کنیم.
این مسئله مثل بمب در مدرسه صدا داد و سیل تقاضا جهت مشاوره و کلاس بالا گرفت به طوری که با هماهنگی مدیر خوبمان چند جلسه ای هم برای والدین صحبت کردم.
نکته خیلی مهم این بود که وقتی تصمیم گرفتم و خرید محصول «عشق و مودت» را – که خیلی دور از ذهن بود – در برنامه ام گذاشتم و آن را در جعبه آرزوها که استاد در جلسه اول قانون آفرینش از آن صحبت می کنند، گذاشتم و با اتکا به قدرت الهی فرکانسش را به جهان ارسال کردم، کائنات هم دست به کار شدند تا مرا به اهدافم برسانند و این مورد را تجربه کردم که شما هر چه بیشتر تقاضا کنید و بخواهید خدا هم درهای رحمتش را بیشتر باز می کند.
الآن طوری شده که بخدا وقت سرخاراندن ندارم بعضی وقت ها به فکرم می رسد شغل معلمی را کنار بگذارم نمی دانم ولی این را خوب می دانم که فقط با تغییر باورهایم و عمل به آموزه های استاد عزیزم درهای رحمت خداوند یکی پس از دیگری در حال گشودن است درهای که قبلا خود را شایسته آن ها نمی دیدم.
به خودم قول داده بودم تا محصول روانشناسی ثروت 1 را نخرم و خود را شایسته نظر دادن نبینم، نطری در سایت ندهم ولی قبل از اقدام به خرید، جهت امتحان خودم در عقل کل شرکت کردم و پاسخ کار مداوم و خستگی ناپذیر بر روی باورهایم را با اول شدنم به بهترین نحو گرفتم.
آنچنان بسته روانشناسی را جذب کرده بودم که گویا آن را داشتم حتی در کامپیوترم یک پوشه درست کرده بودم به نام روانشناسی ثروت 1 با 34 فایل و هر روز آن را نگاه می کردم و خدا را به خاطر داشتنش سپاسگزاری می کردم.
هر روز در مورد نتایج آن در زندگیم، در دفترم نظر می گذاشتم و خود را جزء نظردهندگان مربوط به آن در همان صفحه می دیدم.
دستاوردهای شگفت انگیز تغییر باورهایم :
فقط در کمتر از دو ماه کار کردن بر روی باورهایم علاوه بر 10 برابر کردن دارایی خود و اسکان در منطقه ثروتمندان و همنشینی با انسان هایی با باورهای خوب و عالی توانستم محصول روانشناسی ثروت 1 و دوره عشق و مودت و جلسه 9 و 10 قانون آفرینش و کتاب صوتی پندار را تهیه کنم یعنی چیزی فراتر از انتظار ولی برابر با میزان باورهایم.
و نتیجه اصلی که در وجودم نهادینه شده است این است که خود را به معنای واقعی ثروتمند می دانم فردی که تمام آزادی لازم برای استفاده از تمام جنبه های یک زندگی پربار را در اختیار دارد.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام برادر ارجمندم آقای جوان
راست گفت خداوند که بهترین نعمت ها خاص نیکوکاران است
راستش را بخواهید خیلی دلم می خواهد بسته ی عشق و مودت و روانشناسی ثروت 2 را تهیه کنم ، چون تمام محصولات استاد را به لطف و فضل پروردگار تهیه کرده ام اما هر وقت می خواهم این دو محصول را بخرم به تضاد برخورد می کنم
مورد اول خانه ی مرا دزد زد و چون من و همسرم خودمان را برای تغییر مکان زندگیمان به محیطی بهتر به چالش نینداخته بودیم مقداری از طلاهایم را به سرقت برد بنابراین تمام پس انداز هایمان را صرف اجاره ی منزلی بهتر در مکان بهتری از شهر کردیم
مجدد خواستم بسته ی عشق و مودت را بخرم که یکی از بستگانم فرزندش را عقرب زد و چون از عهده ی مخارج بیمارستان بر نمی آمد و بیمه نبود ، به من الهام شد باید پول بسته را به ایشان بدهم
حالا دو بار در بخش عقل به لطف و فضل خداوند برنده شده ام ، بسته در یک قدمی است امیدوارم بتوانم به زودی آن را تهیه کنم هر چند که تسلیم امر پروردگار هستم
در خدا شاد و پیروز باشید
به امید خدا بسته عشق مودت خیلی زود بدست میاریت….موفق باشید خانم شبخیز
خواهر فرهیخته و مهربانمان خانم شب خیز عزیز سلام
دقیقا اوایل دی ماه بود که بنده هم موقعیتی شبیه شما برای تهیه محصول دستیابی به رویاها برایم پیش آمد و به یکی از عزیزانم کمک کردم تا برای دخترش گوشواره بخرد و نتوانستم در موعد مقرر آن را تهیه کنم آن هم در زمانی که درآمدم را 3 برابر کرده بودم ولی پرداخت بدهی هایم را به فرمایش استاد عباس منش در اولویت قرار داده بودم.
البته سخنان شما دوستان برای من خیلی امید بخش بود و آرامم کرد و در نهایت به این جمله رسیدم که «الخیر فی ما وقع» یعنی «در آنچه رخ داده خیر است» و با یقین و تلاش به سمت اتفاقات خوب حرکت کردم.
قریب به یک ماه بعد در روز تولد دخترم اتفاقی افتاد که بسان معجزه بود.
اتفاق این بود که هم دخترم و هم همسرم دو جفت گوشواره هدیه گرفتند و این برایمان مثل یک معجزه بود …
و فهمیدیم که معجزه چیزی جز قوانین الهی نیست و دست خدا و عمل به قوانینش را در بخشش سخاوتمندانه خود مشاهده کردم.
مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ ﴿حدید/11﴾
ترجمه : کیست آن کس که به خدا وامى نیکو دهد تا براى وى دو چندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد»
چون شما در قدرت و سلامت کامل و تسلط مالی بخشیدید و بدون چشم داشت، پس فرکانس ارسالی شما به جهان هستی مثبت بوده است و با قدرت جریان ثروت را در زندگی خود آزاد کرده اید و چیزی نمانده تا خبر تهیه این دوره ها را هم به ما بدهید.
————–
یادتان است که در عقل کل سوالی را مطرح کردید به این عنوان : «رهایی از وابستگی عاطفی به همسر و فرزند»
پاسخ دوستان برای بنده قانع کننده نبود به جز یکی از دوستان که پاسخش بسیار نزدیک به نظر استاد بود و خیلی دلم می خواست ببینم خود شما به چه نتیجه ای رسیدید ولی نمی دانم چرا فراموش می کردم از شما بپرسم البته حکمتش را هم بعد از تهیه این دوره متوجه شدم چه بسا اگر به پاسخ می رسیدم، انگیزه تهیه این دوره در بنده فروکش می کرد و الآن پاسخ را می دانم ولی اجازه بدهید نگویم تا تشنگی شما برای تهیه این دوره کم نشود.
اگر نظر بنده را بخواهید بین روانشناسی 2 و دوره عشق و مودت، چون روانشناسی 1 را تهیه کرده اید حتما دوره عشق و مودت را تهیه نمایید تمام آموزه های استاد غیرقابل پیش بینی و شگفت انگیز است ولی این دوره واقعا بهت آور است.
در حین گوش دادن اشک می ریختم و به استاد می گفتم :
«استاد عزیز چه تقربی را به لذت نشسته ای که این آگاهی هارا به دست آورده ای؟»
زندگی بنده و روابط من با همسرم برای همه زبانزد است ولی فقط با گوش دادن به 3 فایل اولیه زندگی ما تحول عجیبی کرده است و تازه فهمیدیم مفهوم عشق و مودت چیست.
همسرم که تا چند روز حالش خوب نبود و داشت آنچه را که شنیده هضم می کرد و تغییرات را پشت سر می گذاشت و من هم همینطور.
و در حال حاضر بدون وابستگی برای هم می میریم البته قبلا هم برای هم می مردیم ولی این کجا و آن کجا؟
به حقیقت خدا بهشت را به اهل تقوا نزدیک می گرداند
از قول من به هم همسر بزرگوارتان و فرزندان عزیزتان سلام برسانید ،
و اهل بهشت با همسر و فرزندانشان بر تخت های بهشتی تکیه زنند
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
آقای جوان از پاسخ پر معنای شما بسیار سپاسگزارم ، راستش را بخواهید اشتیاقم برای خرید بسته ی عشق و مودت با کلام گهربار شما صدبرابر شد ، چه رحمتی بالاتر از اینکه در قلب انسان فقط یک عشق باشد و آن هم عشق به الله یکتا و دوست داشتن بقیه بدون وابستگی ،
در خدا شاد و پیروز باشید
سلام اقای جوان
اسم شما را تقریبا بیشتر از بقیه ی دوستان دیده بودم اما چون وقت نمیکنم کامنتها را بیشتر بخوانم کمتر افتخار اشنایی با شما وموفقیتهای شما داشتم ،بسیار برای بدست اوردن چنان نتایج باشکوه وارزشمندی ابتدا خدا را شاکر وجنابعالی را تحسین میکنم وچقدر با داستان هدیه های گوشواره های شما اشک ریختم چقدر گریه کردم که ای خدا توکه خالق منی ومنی که عبد توام چرااینقدر تورا کم میشناسم چرا باانکه درقران گفته ای هرکس خدا را وامی دهد چند برابرش میدهداینقدر این نوشته برایم جای تعجب وحیرت داشت ،البته که این دست ازمعجزات برای انانی اتفاق می افتد که به شناخت بهتری از رب العالمین رسیده اند ،حالی خراب داشتم که خواندن این کامنت شما مرا بسیار متحول کرد چنان که اشک امانم نمی دهد
دراخر به عنوان شاگرد نمونه ی استاد😄وکسی که بیشتر محصولات استاد را تهیه کرده اند بنده را راهنمایی بفرمایید بهتر است ابتدا کدوم محصول استاد را تهیه کنم که اول درک بهتری از قوانین واموزه های ایشان پیدا کرده تا بعدا بتوانم بهتر وتخصصی تر روی موارد ثروت وروابط و…کارکنم ،ناگفته نماند که فایلهای دانلودی رامرتبا گوش میدهم والبته میدانم که شاید بفرمایید هرکدام که بیشتر درزندگی احساس نیاز میکنم ، اما من به طور کلی درروابط وعزت نفس مشکل حادی ندارم دوست دارم اول درک عمیقتری ازقانون داشته وبعدا سراغ دوره های دیگر بروم
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
علی جوان دوست خوبم خیلی لذت میبرم متن های شما میخونم…موفق باشید
ارمان جان عزیز سلام
خیلی خوشحالم که مثل همیشه پر انرژی و فعال هستید. خدا می داند چقدر منتظر موفقیت های بی نظیر شما دوستان هستم.
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام خدمت دوست عزیزم علی جوان
چقدر خوشحالم که دوباره متن شما را خواندم .دلم برای متن ها و نتایج ارزشمند شما تنگ شده بود…طی این مدت به فکر شما بودم و میگفتم حتما ایشون دارن روی باورهاشون کار می کنن که پیداشون نیست….
واقعا به نکته ظریفی اشاره کردید …من هم به این دست قبیل از تضادها برمی خورده ام،الان که متن شما را خواندم به خودم اومدم که هر روز میتونه یک شروع دوباره برای عمل کردن به آموزه ها و تغییر باورها باشه…حال دیگه اون احساس منفی از صفر شروع کردن و رها کردن گذشته و جواب این سوال که «چرا این روزها به تمام آموزه ها عمل نمی کنم؟» را ندارم …چون دوست و الگوی خوبی مثل علی جوان دارم که خودشو از نو ساخته و حتی هزاران برابر بهتر از گذشته خوبش شده….
بی نهــــــــایت از داشتن دوستانی مثل شما سپاس گزار خداوند هستم…
منتظر نتایج فوق العادت از بسته روانشناسی ثروت هستم.امیدوارم که روز به روز ثروتمندتر شوی
به به جناب زارع دوست خوب و پر انرژی خودم سلام و سپاس
همیشه از شما شمیم لطافت روح و پاکی و صدق نیت به مشام می رسد که نشان از تثبیت باورهای زیبا در وجود پر مهرتان دارد.
نمی دانید از نو شروع کردن چه لذتی داشت و وقتی فایل های قدیمی را می دیدم و گذشته خود را مرور می کردم قطرات اشک امانم نمی داد که نشانه خوشحالی و سپاسگزاریم بود از نعماتی که در همین یک سال از تغییر باورهایم نصیبم شده بود که همه را از خداوند مهربانم برای شما دوستان خوبم در خواست کردم.
احساست خوب …
اتفاقاتت خوب تر …
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام آقای جوان
امروز با خوندن دیدگاهتون کلی انرژی گرفتم
من تازه تو این راه راست قدم گذاشتم و خوشحالم که خداوند دوستان خوبی مثل شما واسم فرستاده با خوندن نظراتتون جواب سوالاتم میگیرم بدون شک شما و استاد بزرگ و همه دوستانم در این خانواده دستی از دستان پروردگار هستین از خداوند میخوام منم به زودی بهترین نتایج در مورد روابط کسب کنم و اینجا نتایج خوبم بنویسم
خدا قوت آقای جوان.
ماشالله خدا بهتون برکت بده
برکت در جان و مالتان را از خدای رزّاق آرزومندم…
هر چی آرزوی خوبه مال تو…
سلام
آقای جوان عزیز بی نهایت لذت بردم از خوندن کامنت شما چقدر انرژی مثبت توی این کامنت جاریست
اینجا بوی خدا می دهد.
اقای جوان من هم می خوام بخاطر باورهای غلطی که از همسایه ها می گیرم نقل مکان کنم به بالای شهر. منم می خوام با انسان های خوب نشست و برخواست کنم.
من هم می خواهم دارایی ام حداقل ده برابر شود
و….
ازتون می خوام باورهایی که ایجاد کردید و باورهای غلطی که داشتید و پیدا کردید را اینجا با ما به اشتراک بگذارید
سپاسگزارم.
خیلی نیاز دارم
سلام دوستان و خدا قوت.
در مورد یکی از جوانان موفق ایرانی محاصبه ای را خواندم که بسیار جالب بود.
تیتر ان مقاله این بود :
جوان ایرانی که با ایده و محصول خلاقانه اش توانست در یک ماه 5 میلیارد تومان کسب درآمد کند
حال مصاحبه ای که با ایشان شده است و همچنین در مورد ایده ی ایشان برایتان مقاله را می اورم که بخوانید. امیدوارم که به شما مانند من کمک کند.
……………………………………
علیرضا طهماسب زاده alireza tahmasebzadeh دانشجوی امپریال کالج لندن و برنده مدال نقره المپیاد فیزیک، ساعت هوشمند «بلاکس اسمارت واچ» رو ساخته که پس از بررسیهای مختلف، اکنون رقیب ساعت هوشمند کمپانی اپل شناخته میشود. مطبوعات امروز بریتانیا به ستایش این مخترع جوان ایرانی پرداختهاند.
برای علیرضا طهماسب زاده و تیماش تنها یک ساعت کافی بود تا بتوانند 250 هزار دلار پول مورد نیازشان برای ساخت یک ساعت هوشمند ماژولار از کیکاستارتر به دست بیاورند. استارتاپ بلاک که در آن گروهی از جوانان کشورهای مختلف حضور دارند این امکان را فراهم میکند که خریدار امکانات مورد نیازش را خودش روی ساعت سفارش دهد یا بعدا به آن اضافه کند. تیم بلاک در حالی که 34 روز تا پایان این فراخوان کمک فرصت دارد تا امروز بیش از 800 هزار دلار جمع آوری کرده که بیش از سه برابر درخواست اولیهشان است.
شاید یکی از دلایل موفقیت این تیم و این ایده را بتوان در این دانست که آنها توانستند پیش از ورود به این مرحله به خوبی طرح اولیه ای از آن را آماده کنند که مورد توجه بسیاری از رسانههای مشهور حوزه تکنولوژی قرار گرفت. این تیم حدود دو سال است که کار روی این ایده را آغاز کرده است
BLOCKS به گفته صاحبانش نخستین ساعت هوشمند ماژولار است که هسته اصلی آن ثابت است اما بند آن به شکل ماژول مانند درست شده که میتوان قطعات مختلفی را با کاربردهای مختلف به آن اضافه یا کم کرد. مثلا ماژول ضربان قلب، ماژول NFC ، ماژول GPS ، ماژول سیم کارت و … بلاکس در عین حال یک پلت فرم باز دارد که هر شخص یا شرکتی در آینده بتواند ماژولهای مختلفی برای آن بسازد.
شاید یکی از نقاط قوت تیم بلاکس نوع ارایه این ایده هم باشد. انها در کیکاستارتر به خوبی از دیزاین و کلیپ و کلمات و جملات جذاب برای توصیف این ایده بهره گرفتهاند. در بخشی از توضیحات درباره بلاکس میخوانیم: چرا ما باید یک ساعت هوشمند بخریم که بعد از ارایه نسخه جدیدی از آن با امکانات بیشتر مجبور به کنار گذاشتن آن شویم. در بلاکس میتوان با اضافه کردن یک ماژول امکان جدیدتری را به آن افزود و به نوعی این ساعت مقاوم در برابر آینده! Futureproof است. تیم بلاکس تاکنون با 1500 برنامه نویس برای توسعه این پلت فرم قرارداد امضا کرده و SDK آن نیز به زودی آماده خواهد شد.
تازه بیست و دو ساله شده و قرار است اولین ساعت هوشمند ماژولار را تا چند وقت دیگر راهی بازارهای جهانی کند. علیرضا طهماسب زاده دارنده مدال نقره مسابقات جهانی فیزیک در سال 90، ایده طراحی این ساعت را مطرح کرده و حالا همراه یک گروه پانزده نفری روی ایدهاش کار میکند. آنها روز پنج شنبه ویدئوی کوتاهی از ایده علیرضا و طراحیهایی که در این رابطه انجام دادهاند، در سایت کیک استارتر قرار دادند و اعلام کردند برای عملی کردن این ایده به 250 هزار دلار نیاز دارند. تنها 56 دقیقه طول کشید تا کسانی که از این ایده خوش شان آمد، دست به کار شدند و مبلغ مورد نیاز این پروژه را پرداخت کردند. در دو روز گذشته علیرضا و همکارانش بیشتر از 800 هزار دلار از طریق حامیانی و خریدارانی که محصولشان را در وب سایت کیک استارتر دیدهاند، جمع آوری کردند. آنها 33 روز دیگر زمان دارند تا بتوانند مشتریان و سرمایهگذاران بیشتری از طریق این سایت جمع آوری کنند. سایت کیک استارتر (kickstarter) یکی از سایتهای معروفی است که درآن صاحبان ایده با سرمایهگذاران ارتباط میگیرند. ایدهپردازان با ارائه یک ایده کوتاه از آنچه در ذهن دارند، سرمایهگذاران را برای تولید ایدهشان و پرداخت کمک مالی متقاعد میکنند. علیرضا و گروهش حالا افراد زیادی را با خود همراه کردهاند. اسم ساعت هوشمند آنها «بلاکس» است و علیرضا، مدیرعامل شرکت تولید کننده «بلاکس». با او گفت و گو کردهایم.
………………………………
حال متن مصاحبه :
چه زمانی از ایران خارج شدید؟
سه سال پیش وقتی نوزده ساله بودم، از امپریال کالج لندن در رشته مهندسی پزشکی پذیرش گرفتم و به انگلستان آمدم. دبیرستان را در ایران خواندم. از همان وقت به کارهای عملی علاقه داشتم، در المپیادهای کامپیوتر و فیزیک و جشنواره خوارزمی مدال گرفتم. سال 90 مدال نقره مسابقات فیزیک جهانی را هم دریافت کردم.
پس مدال مسابقات جهانی داشتید و از کنکور ایران معاف بودید، میتوانستید هر رشتهای را در دانشگاه بخوانید چرا وارد دانشگاه شریف یا تهران نشدید؟
اتفاقا سوال بسیار خوبی است. چون من اول در ایران وارد دانشگاه شدم، برق دانشگاه تهران را شروع کردم و شش ماهی هم درس خواندم. در طول این مدتی که اینجا بودم، هیچوقت فکر نکردم که جای بدی بوده و سطح علمیاش پائین است. معتقدم حداقل در دوره لیسانس دانشگاههایی مثل تهران و شریف سطح بالایی دارند و اگر هدف من تنها درس خواندن بود، ایران میماندم، چون فکر میکنم تحصیل در دانشگاه تهران و یا شریف شروع بهتری بود اما من صرفا به این دلیل که میخواستم وارد محیط بینالمللی شوم از ایران خارج شدم. میخواستم زودتر فکرهایم را عملی کنم.
چطور شد که رشته مهندسی پزشکی را انتخاب کردید؟
مهندسی پزشکی را انتخاب کردم چون به موضوعاتی که بشر بتواند کامپیوتر و تکنولوژی را با مغز و فکرش کنترل کند، خیلی فکر میکردم. اول به این موضوع فکر میکردم که بتوانم امواج مغز را بخوانم و بتوانم موبایلف کامپیوتر و یا گیم را با مغز کنترل کنم. بعد به این فکر کردم که کاش بتوانم کاری برای خواندن حرکات بدن انجام دهم و مثلا یک تلفن هوشمند را با حرکات دست کنترل کنم. یعنی بتوانم کاری کنم که وقتی در حال موزیک گوش دادن با تلفن هوشمند هستیم با چرخش مچ دست یا ضربه انگشتان موزیک را قطع و یا صدایش را تنظیم کنم.
پس ایده اولیه ساعت بلاکس از اینجا آمد؟
ایده اولیه این بود که میخواستم یک دستبند هوشمند بسازم تا بتواند حرکات دست را تشخیص دهد. مثلا با یک حرکت دست بتوانیم تماسهایمان را وصل و با حرکتی دیگر تماسمان را قطع کنیم. تابستان دو سال پیش مدام به این فکر میکردم که این دستبند چه قابلیتهای دیگری باید داشته باشد. یکسری قابلیتها به ذهن خودم رسید اما وقتی نظر سنجی کردم و با آدمهای محتلف در اینباره حرف زدم، متوجه شدم هر آدمی یکسری ویژگیهای متفاوت را ذکر میکند. بعضی دوست داشتند صفحه نمایش داشته باشد، یکی صفحه نمایش دایرهای دوست دارد و دیگری مربعی، یکی دوست دارد ضربان قلبش را بسنجد و دیگری دوست دارد تمام خریدهایش را با آن انجام دهد، یکی دلش میخواهد این دستبند، بیماریاش را کنترل کند و دیگری دوست دارد جی پی اس داشته باشد. من دوست داشتم همه این قابلیتها را داخل یک دستگاه قرار دهم اما سایز، مصرف باتری و قیمت تمام شده دستگاه این اجازه را نمیداد. مدام دنبال راه حلی بودم. تعطیلات کریسمس بود و به ایران رفته بودم که یکباره به ذهنم رسید اگر این داستان ماژولار باشد، مشکل من حل میشود و به جای اینکه من تصمیم بگیرم یک ساعت هوشمند ایدهال برای مردم چه قابلیتهایی باید داشته باشد. میتوانم قدرت تصمیمگیری را به خودشان بدهم و آنها قابلیتهای مورد نظرشان را انتخاب کنند و با وصل کردن قطعات ساعت دلخواهشان را بسازند. اینجا بود که بلاکس شکل گرفت.
یعنی این ساعت به شکل قطعه قطعه فروخته میشود؟ قیمت قطعات چقدر است؟
بله. این ساعت از یک صفحه اصلی و دستبندی تشکیل شده که هر قطعهاش یک واحد مشخص مثل سیم کارت یا جی پیاس و … است و خریدار میتواند قطعات را مورد نیاز را خودش انتخاب کند و ساعتش را بسازد. قیمت یک صفحه اصلی دایرهای شکل همراه چهار ماژول، 285 دلار است.
چطور شد که سراغ کیک استارتر رفتید؟
کیک استارتر یک پروسه معمول است و خیلی از استارتاپهایی که میخواهند یک محصول درست کنند، از این سایت استفاده میکنند. برای اینکه شما هر چقدر هم به سرمایهگذاران بگویید که مشتری برای این محصول وجود دارد، قبول نخواهند کرد. بهترین راه این است که محصولت را در کیک استارتر معرفی کنی و با پیش فروش از مردم بخواهی که پولش را از اول برایت بپردازند. در واقع یک عدهای فکر میکنند در کیک استارتر از مردم پول میگیری و محصولت را میسازی اما برای پروژههای بزرگتر این طور نیست. کیک استارتر بیشتر اثبات کننده بازار است برای سرمایهگذاران. آنها از طریق این سایت متوجه میشوند که برای این محصول بازار خوبی وجود دارد و راحتتر سرمایهگذاری میکنند. ما بخش اولیه پول را از سرمایهگذاران گرفتیم و بعد محصول را در کیک استارتر ارائه دادیم که بازار آن را نشان دهیم و بتوانیم سرمایهگذاران بیشتری جذب کنیم، طراحیها را تمام کنیم و محصولی درست کنیم که قابل قبول باشد.
فکرش را میکردید که در عرض یکساعت بتوانید به هدفتان برسید و در عرض دو روز چهار برابر پولی را که عنوان کرده بودید، دریافت کنید؟
اینطورنبود که فکرش را نکنیم. چون الان نزدیک دو سال است که این پروزه را راهاندازی کردهام و هدایت میکنم. الان یک تیم پانزده نفره هستیم که به صورت تمام وقت روی این ایده کار میکنیم و از یکسال پیش تاکنون که از طریق خبرگزاریها خبر ساخت این ساعت مطرح شده، استقبال خوبی دیده بودیم و تقریبا میدانستیم که در هر ساعت، چه تعدادی استقبال میکنند. ضمن اینکه معمولا شرکتهایی که بیشتر کار کردهاند، هدف نمادین در سایت کیک استارتر در نظر میگیرند و میدانند که قرار است پول بیشتری جمعاوری کنند.
فکر میکنی اگر در ایران ایده را مطرح میکردی، چه اتفاقی میافتاد؟
چنین طرحی قطعا نمیتوانست در ایران موفق باشد. نه تنها ایران شاید هر جای دیگری غیر از انگلیس یا سیلکن ولی بود، امکان موفقیت نداشت. چون برای استارتتاپی به این پیچیدگی محیط پر از سرمایه گذار وآماده لازم است. در ایران هم آدمهای زیادی اخیرا روی استارتتاپها مخصوصا در زمینه ساخت نرم افزار کار میکنند، به نظرم آینده خوبی دارند. شاید یک روزی خودم تجربه کنم. فکر میکنم اگر ایران میماندم به آن سمت میرفتم و الان استارت تاپی داشتم.
شما به عنوان یک جوان موفق شناخته میشوید، وقتی این موضوع را میشنوید چه حسی دارید؟
خب چیزی است که خیلی وقت است، شنیدهام. دوست دارم کارهای بزرگتری انجام دهم و دلم میخواهد کارهایی بکنم که برای پیشرفت تکنولوژی مهم ترباشد. حالا اینها همهاش شروع است. آدمها از اول نمیتوانند کارهای خیلی بزرگ کنند. این اولین استارتاپ من است، شاید مرحله به مرحله بهتر شوم، دوست دارم بروم سراغ چیزهایی که برای آدمها و بشریت مهم تر باشد.
………………..
امیدوارم از خواندن آن مانند من لذت برده باشید .
برایتان آرزوی بهترین ها را دارم.
شاد باشید
عالی بود لذت بردم درود بر شما
خواهش می کنم.شاد باشید
دوست عزیز سلام
یکی از بهترین مصاحبه ها بود… سپاس گزارم که آن را به اشتراک گذاشتید
سلام.خوشحالم که براتون تاثیر گذار بود.خواهش میکنم
بسیار زیبا و انگیزه بخش بود. سپاس …
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
با سلام وسپاس از مطلبی که گذاشتین بسیار از این مصاحبه لذت بردم مایه افتخار هر ایرانی ست موفقیت این جوان …..خیلی بهم انرژی داد ممنون
سلام خدمت تک تک شما دوست عزیز و هم فرکانسی بنده
بنده مهدی نوری هستم 20 ساله اهل افغانستان ساکن یزد
در زمانی نه زیاد دور من یک پسر مذهبی بودم که به اجبار به مسجد میرفتم و به اجبار خدمو برای امام حسیو میزدم و… در متن قبلی توضیح دادم سرگزشت من چی بود و چی شد که مه به سایت استاد معرفی شدم
در قدیم و اون مهدی مقیمی که بودم خیلی مذهبی بودم و کار های که میکردم خیلی خیلی با احتیاط کامل بود که کاری را انجام ندهم که خدا بدش بیاد تو ذهن من خدا را یک غولی ساخته بودن که اون بالا واستاده و یک لیستی به دستشه که اگه من یه اشتباهی کردم که سریع بنویسه و وقتی مردم سریع منو ببره جهنم ، اگر در این مسیر اشتباهی میکردم اینقدر خودمو تحقیر میکردم به خودم فوش میدادم و کلا یک جانی به تمام معنا بودم ، اگر میدیدنم یکی داره به ناموس مردم نگاه میکنه سریع میرفتم نهی از منکر میکردم و اگر گوش نمیداد من میزدمش و ….
تا این شد که ممن با سایت استاد آشناا شدم و در اوایل نمیدانستم که این سایت و یا بهتر بگم همه این محصولات بر پایه قران ساخته شده در قدیم برای من سوال بود چی توی این قران هست که منو مجبور میکنند به عربی بخونمش و…
تا این که فایل های آفرینش را گرفتم و اون موقع بوود که خدای خودمو پیدا کردم اینقدر با هم صمیمی شدیم ، من با خدای خودم آشتی کردم خدای که فکر میکردم کنو میفرسته جهنم به خاطر کار های که کردم اون موقع سنم 15 بیشترر نبود اما خودمو پر از گناه احساس میکردمم … نمیدانم چی بنویسم فقط تو این لحظه نمیدانم نمیدانم نمی دانم
خدایا عاشقتم که هستی فقط تو قدرت داری و نه کس دیگری