«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش - صفحه 87
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همگی
در مورد بزرگترین دست آوردام از آموزه های استاد تا الان که حدود 9 ماهه دارم روی خودم کار میکنم اگه بخوام بگم:
1-درآمدم حدودا2،3 برابر شده اونم با حجم کاری کمتر. یعنی ب غیر از کارمند بودنم 2 تا مار آنلاینم دارم که با صرف زمان و انرژی خیلی کم دارم خیلی راحت خلق ثروت میکنم
2-حدود 6 ماهه ک وارد ی رابطه عاطفی عالی شدم که استقلال و آرامش دارم تو رابطم، طرف مقابل بسیار محترمه و اخلاقای عالی داره، و خیلی به ایده آلم نزدیکه و سراسر رابطمون آرامش و حس خوب و رفاقته
3-محل زندگیم خیلی تغییرات عالی داشت. من 2 تا همخونه منفی داشتم و خونمون 1 خوابه بود و وسایلمونم خیلی ابتدایی بود، الان فقط 1 همخونه دارم اونم دوست صمیمیه 10 سالمه، خونمون 2 تا خواب داره و من اتاق خواب شخصی خودمو دارم، وسایلمون تکمیله و همه چی عالی و شیک داریم، دوستم دختر تمیزیه و دستپخت خوبی داره و خیلی وقتا اشپزی میکنه و تازه اونم از بچه های سایته. در کل آرامشم تو خونه خیلی خیلی بیشتر شده، تفریح و عشق و حالمم بیشتر شده چون دوستم خیلی پایمه
4-به طرز عجیبی پول بیشتر تو حسابم میمونه. قبلا اخر ماه ک میرسیدم پول نداشتم تازه هیچی هم نخریده بودم و همش میگفتم پولام چی شد، الان خرید میکنم تازه پولمم میمونه
5-از بی نهایت طریق نعمتها واردزندگیم میشه، مثلا یکی میاد خونمون کلی چیز میاره
6-تفریحم بیشتر شده، مسافرتهایی که میرم که خیلی خوش میگذره تازه از نظر مالی هم خیلی واسم کم خرج در میاد چون همش مهمون این و اون میشم
7-راحت تر دارم زندگی میکنم. نسبت ب قبل خیلی کمتر اشپزی میکنم یا خیلی وقتا شرایطی پیش میاد که خیلی راحت و رایگان میرم سرکار
8-از نظر سلامتی هم رشد عالی داشتم. قبلا تقریبا هرروز سردرد داشتم الان شاید ماهی یکی دوبار
امسال اصلا سرماهم نخوردم
9-خیلی ارامش دارم و میتونم بگم تو کل این 9 ماه در مجموع 24 ساعتم حالم بد نبوده
خلاصه که زندگیم عالیه وروز ب روزم دارم به مسیرها شرایط و آدمای بهتری هدایت میشم
الهی سپاسگزارتم برای حضورم در این مسیر زیبا
استاد عاشقتممممم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
یکی از مهمترین عواملی که باعث موفقیت افراد می شود چیست؟
جواب این است که انها از افراد موفق دیگر الگو برداری کرده اند اگر بتوانیم ما هم از افراد موفق الگوبرداری کرده و باورهای آنها را در ذهن ایجاد و ببینیم نگاهی را که به دنیا داشتند به چه شکل بوده و با مشکلات و موانع چگونه برخورد کرده اند را باور کنیم و جاه طلبی و اهداف بسیار بزرگی که آنها در ذهن خود ایجاد کردند و به آنها انگیزه و انرژی حرکت داد که در عین سختی ها و مشکلات بوده و باورهای آنها را در ذهن خود ایجاد کنیم به سرعت به موفقیت های بزرگ خواهیم رسید.
زمانی که زندگینامه ی افراد موفق را مطالعه می کنیم این باور در ما ایجاد می شود که ما هم می توانیم به موفقیت دست یابیم. افرادی که الگوهای خود را افراد ناموفق و بدبخت قرار می دهند به همان سمت هدایت خواهند شد همیشه به دنبال الگوهای موفق باشیم اینگونه احتمال موفقیت ما به مراتب بسیار بیشتر خواهد شد.
اگر ذهن ما موفقیت را بپذیرد و باور کند و بداند خداوند به او کمک خواهد کرد هیچ مسئله و مشکلی نمی تواند سد راه او شود باید با چالش ها و موانع مواجهه شده و بتوانیم آن ها را حل کنیم از طریق دیدن الگوها می توانیم باور کنیم که رسیدن به موفقیت امکان پذیر است ما هیچ تفاوتی با افراد موفق جهان نداریم همه ی ما از یک سیستم عصبی استفاده می کنیم باور کنیم خداوندی که کیهان را گسترش داده و خدای همه و به یک اندازه به ما نزدیک است و اگر کسی توانسته زندگی دلخواه خود را خلق کند و به اندازه ای که بخواهد رشد و پیشرفت کند ما هم می توانیم .
در روزهای سخت و ناامیدی دیدن الگوها به ما یادآوری می کند که ما هم می توانیم به موفقیت و پیشرفت دست یابیم. زمانی که مراحل و مسیرهایی که به اهداف خود دست یافته ایم را به یاد اوریم و آنها را یادداشت کنیم می توانیم از آن برای رسیدن به سایر اهداف نیز استفاده کنیم چون راه حل دستیابی به تمام اهداف یکسان است و بزرگی و کوچکی اهداف تنها در ذهن ما است.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام استاد عزیزم
مهمترین باوری که انسان از همه لحاظ آماده میکنه،باورهای توحیدی هست و بعد باور فراوانی و لیاقت.
انسانی که قانون رو میدونه،طبق اون عمل میکنه و منتظر نتیجه میمونه و میدونه در زمان مناسب مکان مناسب اون اتفاق می افته،دیگه این آدم فقط احساس خوب داره
استاد جان مسیر همه انسانهای موفق اعتقاد و ایمان از ته قلب و باور به خودشون بوده و هست.
تمام بچه های موفق باورها رو ساختن و تکامل رو طی کردن و توکل داشتن امید داشتن و بعد به نتیجه رسیدن.
باید مسیر نور رو طی کنیم تا به خورشید برسیم و در راه رسیدن به خورشید به هرچیزی که خواسته باشیم میرسیم.
من تازه درک بهتری از قانون دارم و هنوز هم چالش دارم و مشخصه که ایمانم عملی نشده.
احساس خوب رو در زمان تضاد باید نگه داریم و بعد میوه اش رو بچینیم.
در مورد کارم و چالش مالی دارم به نقاط خوبی میرسم به فضل الهی و از خداوند میخام منو هدایت کنه که بقیه کارها هم به نحو احسن انجام بشه.
ترسها عامل گرفتاری انسانها هست و اگه ما تنها غلام و بنده یک ارباب باشیم همه مشکلات ناشی از ترس مون حل میشه و کلا مسئله از ریشه حل میشه.
سپاسگزارم
به نام الله هدایتگرم به سمت خواسته هام
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته و همه دوستان
من توی این مسیر خیلی هی بالا پایین میشدم ولی چند روزیه که کمر همت رو بستم که دیگه با تمرکز لیزری خیلی قوی تر روی خودم کار کنم
من الان یه پسر 22 ساله هستم از 15 سالگی روی پای خودم بودم بخاطر شرایط خانوادگی
من 2 ساله با استاد اشنا شدم
چند ماه با فایل های رایگان کار میکردم و بعد دوره عزت نفس رو خریدم و الانم توی دوره 12 قدم هستم
من اونقدر از مسیر درست دور شده بودم که کم کم داشتم میرفتم به سمت خلاف .ینی دزدی و کلا برداری و اینجور کارا
چون من بخاطر تضاد هایی که برخورده بودم با تمام وجود میخواستم که پول دار بشم ینی حاضر بودم آدم بکشم برای اینکه پول دار بشم
من توی مواد افتاده بودم
توی فکر خلاف بودم
تو شغلمم یه درامد بخور نمیری داشتم
روابط عاطفی و اجتماعی که داغون هر روز با یه دختر باش تا عقده هات رو کم کنی هر روز درگیری با آدما با خانواده
این شرایط من قبل از آشنا شدن با استاد بود
خداوند من رو هدایت کرد به این سایت و این آگاهی های فوق العاده از طریق یکی از دوستای خوبم
اون موقعی که من با استاد آشنا شدم یه شریک داشتم وقتی آروم آروم شروع کردم به کار کردن روی خودم اختلاف هام با شریکم زیاد شد این اختلاف ها هم بخاطر تغییر فرکانس های من بود
این اختلاف ها اونقدر زیاد شد که من گفتم آقا سر سال از همه جدا میشیم
و به لطف دوره عزت نفس من تو خودم دیدم که من میتونم یه سالن رو خودم به تنها افتتاح کنم و مدیریت کنم
با اون بودجه ای که من داشتم نهایتا میتونم یه مغازه 10 15 متری توی محله بگیرم و یه سالن آرایشی خیلیییی معمولی رو به پایین افتتاح کنم
ولی تو ذهنم یه چیز خیلی بزرگ تر بود
اومدم اون چیزی که دوست داشتم اتفاق بیوفته رو نوشتم کلی تجسم کردم کلی روی باور های توحیدی کار کردم (برای خدا کاری نداره انجام دادن این کار و…)
خلاصه رسید روزی که من باید سالن میزدم
باورتون نمیشه خدا برام یه واحد تجاری 60 متری توی خیابون اصلی شهر اوکی کرد
و یه دیزاین خیلی خوب برام اوکی کرد
خلاصه یه سالن وی ای پی فوق العاده بهم هدیه کرد
این اولین نتیجه .(شما تصور کنید ظاهر قضیه یه مغازه 10 متری توی محله با شدایط کاملا معمولی . ولی چیزی که اتفاق افتاد یه واحد تجاری 60 متری توی خیابون اصلی شهر با شرایط وی ای پی)
بعدش هدایت شدم به یه خانم خیلی نازنین و هماهنگ با من و با هم ازدواج کردیم ینی من هرچقدر از خوبی این خانم و خانوادشون بگم کم گفتم کلی احترام بهم میزارن کلی دوستم دارن اصلا توی فشار قرار نمیدن منو . ینی کارا اونقدر آسون پیش میرفت که من روز بله برونم صبح که از خواب پا سدم دیدم عموم رفته دسته گلم رو سفارش داده با هزینه خودش .مامانم رفته کلی سبد تزئین کرده کلی کادو گذاشته با هزینه خودش .بابام رفته شیرینی گرفته . خیلی جالب و باحال بود .من روز بله بدونم پاشدم یه پیراهن سفید پوشیدم رفتم سر مراسم
خداوند بهم یه موتور تریل خیلی خوب و فوق العاده هدیه کرده
یه ماشین پراید خیلی خوب و فوق العاده هدیه کرده
الان دو ساله مواد رو از نزدیک ندیدم
درآمدم توی 7 ماه از 9 میلیون رسید به نزدیک 40 میلیون
هیچ بدهی و قصدی ندارم
الانم خداروشکر به لطف خدا هدایت شدم به یک شغل دیگه و این شجاعت درونم ایجاد شد که این سالن رو با این همه مشتری رها کنم و برم از صفر یه کار دیگه رو شروع کنم
نشونه ها و یه صدایی تو قلبم داره بهم میگه باید بری توی زمین بزرگ تر بازی کنی
به قول استاد دوست دارم وقتی نتیجه میاد بیام راجبش صحبت کنم
انشالله چند وقت دیگه میام و از نتیجه های فوق العادم توی این شغل جدیدم براتون میگم
در پناه الله یکتا شاد و ثروت مند باشید
به نام خالق هدایتگر سلام
تحسینتون میکنم برای جهاد اکبری که راه انداخته اید. تحسینتون میکنم برای تعهدتون و ایمانتان به الله و بهتون تبریک میگم برای همسر زیبا و نازنینتون خدارو صد هزار مرتبه شکر برای داشتن همراهی دوست داشتنی و هم مدار با خودتون و انجام شدن کا هاتون به راحتی چقدر عالی که آسان شدید برای آسانی ها و به خدای وجود خودتون نزدیک تر از قبل شدید.
تبریک میگم برای شهامتی که به خرج دادید و وارد بیزینس جدید شدید برای رشدو پیشرفت بیشتر برای نزدیکی به الله که این نشانه ایمان شما به هدایتگر و وهاب بودن خداوند هست.
سپاس گزارم از این که موفقیت خود را با ما به اشتراک گذاشتید به امید خواندن موفقیت های بیشتر از شما هرجا هستید در پناه الله شاد و ثروتمند و لیاقتمند و سلامت غرق در عشق و محبتدر دنیا و آخرت باشید.
یا حق
سلام محمد حسین عزیز برادر خوش قلبم از اینکه از شریکت جدا شدی و با هدایت های خداوند به یه سالن زیبا هدایت شدی خیییلی خرسند شدم و خودتو بزرگتر از مسئله ات کردی اتفاقا منم آرایشگرم و و قصد دارم خودمو ارتقا بدم و ظرفمو بزرگتر کنم تا به کاری که عاشقشم هدایت بشم و تا وقتی که تو این رشته هستم و خودمو بهبود ندهم هدایت نمیشوم به یه شغل بهتر و از خداوندم طلب هدایت میکنم
شما فرمودین که وارد یه شغل دیگه شدین بنده عاشقانه منتظرم تا برام بنویسین از نتایجتون که با کار جدید به چه دستاوردهایی رسیدین.
امیدوارم هر کجا هستین سالم و سلامت و ثروتمند باشین برادر عزیزم
درپناه حق
به نام الله یکتا.
سلام به محمدحسین عزیز.
تحسینتون می کنم برای این حد از عمل به قانون این حد از متعهد بودن.
وتبریک می گم بهتون برای همسر زیبا درامد بالا شغل خوب ومورد علاقه وزندگی زیباتون.
من هم با باورهایی که ساختم خیلی توی زندگیم پیشرفت کردم طوری که وقتی به گذشته فکر می کنم نه خودم ادم قبلی هستم ونه زندگیم زندگی قبلی.
وبه قول استاد همیشه جا برای بهتر شدن هست وباید خیلی بیشتر از این پیشرفت کنم.
با اینکه تو کارمون درامدمون خیلی بیشتر شده وچند برابر شده اما همیشه برای ثروتمند شدن تو ذهنم دنبال یه کار دیگه یه راه دیگه بودم اینکه گفتید از 7 میلیون به 40 میلیون توی همون کار رسیدید یک دفعه یه تلنگر بهم خورد به خودم اومدم گفتم چرا فکر می کنی باید ارز بخری دلار بخری یا یه چیزی که یهو بره بالا وتو ثروتمند بشی تو هنوزم باورهات مشکل داره وخدارو شکر که امروز کامنت شما رو خوندم.
اره وقتی من وشوهرم تو کارمون درامدمون چند برابر شده چرا نتونه به ماهی 40 یا 50 میلیون برسه خداست که روزی رسان هست ومهم نیست کجا ودر چه شهری هست چه کاری داری فراوانی همه جا هست کافیه باور کنی وایمان بیاری به قدرت خدا ان وقت همین کار برات خونه وباغ ومسافرت وهمه چیز می شه مهم حرکت وایمان هست اونی که روزی می ده قادر هست چندین برابرش کنه.
واقعا ازتون سپاسگزارم برای تلنگری که بهم زدید وخداوند رو هزاران بار شکر می کنم برای هدایتم به این فایل واین کامنت.
در پناه خدا موفق وپیروز وشاد باشید.
باعرض سلام خدمت دوست عزیزوهم فرکانسی من
محمدحسین جان کلی با خواندن کامنتت که از دل اومد ولاجرم بردل نشست خوشحال شدم
وتحسینت میکنم برای درک اگاهی ها وعمل به انهاوبالارفتن مدارت تا این حدشمایک الگوبرای ذهن مقاوم همه ای ماهستیدخداوندراشاکرم برای این مسیرزیبا وقشنگ موفقیتهاتون روزافزون به امیدالله دوست من شماخیلی خوشبخت هستیدکه خداوندبا این سن کم شمارابه مسرزیبای زندگی هدایت کرد
سلام عزیزدلم برادر گلم
واقعا تحسینتون میکنم واقعا سپاسگزارم
شما فوق العاده هستین ،کارهای گذشته سد راهتون نشد بلکه به لطف اون تضاد این پیشرفت داشتید واقعا لذت بردم و نوش جانتون.
از کامنتتون یه نشونه گرفتم اینکه من عاشق پرورش حیوانات محلی هستم کاری که از 6 سالگی تو روستا کنار مادرم انجام میدادم با عشق و برای خودم درآمد داشتم وقتی ازدواج کردم الان تو حیاط مشترک با خانواده همسرم هستم همش دلم میخواست جوجه نگه دارم درآمد داشته باشم و البته 6 سالی هست که برای خودم یک گوشه نگه میدارم ولی دلم میخواست با این کار درآمد داشته باشم الان با کامنت شما که گفتید با 10الی15 متر سالن باز کردید منم گفتم همین کار میکنم باقی میسپارم به خدا با تجسم کردن و ورودی خوب و لذت بردن از کارم مطمئنم جهان پاسخم میده مطمئنم خدا یه زمینی لهم میده که حیاط جداگانه داشته باشم به شغل دلخواهم تو گسترش بالاتر ادامه بدم تا جایی که به یک دامداری بزرگ برسم .
چقدر دلم آروم گرفت و نشکنه گرفتم از خدا واقعا سپاسگزارم از شما عزیزدلم
در پناه حق شاد و پیروز باشید
به نام هدایت الله
سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان سایت عباس منش
خدا را شکرت این فایل ایمان من را با هر بار گوش کردن زیاد میکند و در راستای هدف خودم به آنچه که تا الان برداشت کردم برسم از آنجایی که در سال 1400 من با استاد از طریق برادرم آشنا شدم اتفاقات ریز و درشت زیادی در زندگی من رخ داده من با برادرم اوایل با اکانت اون شروع کردم به خرید دوره عزت نفس و قانون آفرینش که در محصول اعتماد به نفس با کار کردن روی این فایل ارزشمند زندگی برای من چرخه آن روانتر شد کاری که سه سال آرامش و آسایش را از من گرفته بود آن را با کمک تمرینات استاد انجام دادم و اون اعتماد به نفس من را در زندگی بیشتر کرد و کم کم همه کارها را با آمادگی کامل انجام میدادم اما محصول قانون آفرینش نگاه زندگی را برای من قشنگتر و عالیتر کرد و به زیباییهای بیشتری با توجه به آنچه خداوند خلق کرده به من نشان داد تا استفاده کنم اما از یه جایی به بعد با اکانت خودم توانستم ثروت یک را خریداری کنم تمام ترمزهایی که باعث میشد من به جلو پیشرفت نکنم آن را شناسایی کردم و ظرف وجودیم را آرام آرام با تکامل زیاد کردم و هنوز هم جای خیلی زیادی دارد که روی خودم و باورهایم کار کنم
اما محصول ارزشمند 12 قدم که از همون اول با خرید این دوره شیوه زندگی معجزات و نگاه من را نسبت به خداوند و خودشناسی و قرآن خواندن را به من نشان داد خدا میداند که از وقتی این محصول رو تهیه کردم به چه نتیجههای خوبی رسیدم اول اینکه خالق زندگی خودم هستم و هر اتفاقات خوب و بدی که میافتد به خاطر افکار و باورهایم است خدا را شکر میکنم در قدم 4 هستم و با عشق تمام تمریناتی که استاد گفتن را مو به مو انجام میدهم و این محصول از من یک آدم دیگه درست کرد که خودم هم مبهوت ماندم و از استاد سپاسگزارم تمام زحمتهایی که برای این فایلها و محصولات انجام میدهند تا آگاهیهای ما و به خواستههایمان دسترسی پیدا کنیم
در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
به نام الله هدایتگر
سلام براستادعزیزم وسلام برتک تک اعضای صمیمی سایت
این فایل ازطریق نشانه برای من اومد
من برج 7سال99بااستاداشناشدم
طریقه اشنایی من این بودکه من دریک شرکت نتوورک فعالیت داشتم وبرادرمن هم اونجابودوازطریق تلگرام فایل های قانون افرینش وفایل های رایگان روشروع کردم به گوش دادن والبته نمیدونستم که استادراضی نیستنددوره هاروگوش کنیم وقتی که بهاشوپرداخت نکردیم
من دوره قانون افرینش روتااخرگوش دادم وتمریناتشومتعهدانه انجام دادم وبعدکه فهمیدم استادراضی نیستندمن دوره روپاک کردم ازگوشبم وبعدچندماه بعدهدایت شدم به سایت وثبت نام کردم ویواش یواش تغییرات شروع شد
من قبل ازاشنایی بااستادبه شدت افسرده بودم ویادمه به خاطرافسردگی شدیدخوردم زمین وحالم خیلی بدبودبهدخاطرتضادهای مالی وعاطفی وروحی درخانواده چون پدرم برشکست کرده بودوبعدهم فوت کرد
روزهای سختی بودوهمش ازخدامیخواستم من رونجات بده مخصوصاموقع اذان مغرب خداروصدامیزدم
من کم کم هدایت شدم به خوندن کتاب های موفقیت مثل کتاب ازحال بدبه حال خوب وبیندیشیدوثروتمندشویدودارن هاردی وغیره وتمزیناتشوانجام میدادم وبعدهدایت شدم به اساتیدموفقیت وسمینارحظوری رفتم وبعدویس های ماهان تیموری روگوش دادم وبعدمعظمی وتکامل خودم رورعایت کردم وهدایت شدم به استادعباس منش عزیز
اولیم تغییرمن امیدبه زندگی وارامشم هست که وقتی میخوام سریع خوابم میبره بدون نگرانی واسترس ومن دیگه سریع حالم بدنمیشه واحساسم خوبه دراکثرمواقع
ر ابطم خیلی بهترشده وکیفیت افرادودوستانم که بامن درارتباط هستندخیلی بهترشده
ازنظرمالی درامدم چندبرابرشدولی نتایج عالی نداشتم به خاطرباورهای محدودی که دارم هنوز
خودم روبهترمیشناسم وعلایق وتواناییهای خودم رو
عزت نفس من بیشترشده
ازقبل کمتربه تضادهابرخوردمیکنم
وازهمه مهم ترسپاسگذارشدم وقبلامفهوم سپاسگذاری رونمیدونستم ودرک نمیکردم
اصلادنیای من عوض شده
مهمترین اصل همین اصل سپاسگذاری واحساس خوبه وتوجه به زیبایی هاونکات مثبت خودمون واطرافمون به صلح رسیدن باخودمون
رابطم باخداوندخیلی بهترشده واحساس میکنم اون هرلحظه داره من روکمک میکنه وهدایت میکنه وبامن حرف میزنه ومیخوادمن پیشرفت کنم وبه تمام خواسته هام برسم قبلااین خدارویک خدای ستم گرمیدیدم ولی الان خدای من خدای شادی ولذت وزیبایی ومهربانیه
خدای وهاب خدای رزاق خدای بخشنده وخدایی که عاشق منه
امسال به خودم تعهددادم که یک ادم دیگه باشم دراخرسال ازهرنظروعاشق تغییرکردن وتجربه کردنم
شادوموفق باشید
استاد
امروز روزیه که من بالاخره تونستم وصل بشم به هدایت خداوند
همیشه از خداوند هدایت میخواستم
هروز نشانه من را میخواندم با بی حوصلگی
چون میدانستم که جوابی به من داده نمیشود
حس میکردم خداجوابم را نمیدهد همیشه نسبت به خداوند در شکو تردید بودم
به اینکه همیشه قران میخواندم
همیشه سعی میکردم خدا خدا بگویم
مثل تمام اطرافیانم
اما یاد کرفته بود مثل آنها دورو باشم
منافق باشم
استاد نمیتوانستم جور دیگری یاد بگیرم
باور کنید دارم گریم میگیره از این واقعیت
اما اونها دورو بودند
منافق بودند و خدای واقعی را نشناختند
براز همین همیشه درشکو تردید بودند
چون الگوهایی که دیده بودند همین بود
یکروزی خداند منو هدایت کرد به این مسیر که ورودی هاتو کنترل کن کمتر با دیگران حرف بزن کمتر ببین بیشتر روی خودت کار کن تا ما آگاهی های واقعی رو بهت بدیم
که اینم اولش از شما یاد گرفتم گفتید که شما وقتی نهال جوانی هستی
باید ورودی هاتو کنترل کنی که بتونی روی خودت کار کنی اصل رو از فرع تشخیص بدی
توی سه برابر کردن درآمد توضیح دادین و من کاملا درکش مردم قدم برداشتم
من قدم برداشتم و جهان هزاران قدم برداشت میخواستم کمی کنترل وردی کنم چون نمیتوانستم جهان کاری کرد تا من بیشتر از آنچه فکر میکردم بتوانم کنترل وردی کنم
تا بتوانم روی خودم کار کنم با خودم به صلح برسم قوانین را بهتر بشناسم
استاد من توی ارتباطات فوق العادم ولی شما میدونید من از چی حرف میزنم
من از کنترل ورودی ها حرف میزنم
از توانایی تشخیص اصل از فرع حرف میزنم
من از کار عمیق درونی روی خودم حرف میزنم
من از ثروت و نعمت بی انتها از خیر بی انتها صحبت میکنم
تا صدای من به کوش جهان برسد تا خیری شوم برای جهان و خودم
تا به همه بگویم که مسئله تنهایی نیست
مسئله ما چیزی فراتر از تنهاییست
چون دغدغه مردم جامعه تنهایی به هر کاری دست میزنن تا از تنهایی فرار کنن
درحالی که نمیدونن اصل اینه به خدا متصل باشی و کارهاتو با اون انجام بدی روابطتتو با اون پیش ببری
رابطه اصلیت با اون باشه
نمیگم تنهایی تنها راه حلشه
نمیدونم شایدم تنها راه حلش اینکه جدا بشم از افراد غیر هم فرکانس و مثل دریای شورو شیرین که هیچوقت قاطی نمیشن قاطی نشم
ولی فعلا نه افراد هم فرکانس میخوام نه غیر هم فرکانس فعلا توی تنهایی خودم روی خودم کار میکنم خودم رو میسنجم
هرموقع سیر شدم هرموقع تونستم وضایفمو توی تنهایی انجام بدم اجازه میدم افراد بیان به زندگیم و لحظات باهم بودنو تجربه کنیم
استاد با این نیت قران رو باز کردم دقیقا سوره کهف اومد و مهرتاییدی شد بر هدف و مسیری که انتخاب کردم خداوند بهم گفت که همایتت میکنم در این مسیر تو از همه دورباش و برو توی غار
من کمکت میکنم هیچکس رو بجز من برای خودت سرپرست نگیر
الکهف
وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنشُرْ لَکُمْ رَبُّکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُم مِّنْ أَمْرِکُم مِّرْفَقًا
ﻭ ﻫﺮﮔﻪ ﻛﻪ ﺩﻭﺭﻯ ﺟﺴﺘﻴﺪ ﺍﺯ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻌﺒﻮﺩﺍﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻨﺪ ﺑﺠﺰ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻛﻨﻴﺪ ﺑﺴﻮﻯ ﻏﺎﺭ ﺑﮕﺴﺘﺮﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﻨﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﺗﺎﻥ ﭼﻴﺰﻯ ﻛﻪ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﻧﺘﻔﺎﻉ ﺑﺮﮔﻴﺮﻳﺪ(16)
من این تصمیمو گرفتم و هرموقع که خدابخواد کاره دیکه ای انجام میدم
خداوند اصحاب کهف رو نجات داد
از آلودکی ها حفظ کرد
و نگزاشت کافران مجبورشون کنند
خداوندد به من هم کمک کرده و از آلودگی ها حفظم کرده
همیشه توی دل خودم میگم من که مشکلی ندارم خیلی پاک خیلی به خدا نزدیکم خیلی دختر شادیم
فقط به خاطر اینکه ورودی های نامناسبی دارم الگوهای نامناسبی دارم آلوده میشم من اینو فهمیده بودم به تجربه بعدش تزشما که شنیدم و توی قرانم دیدم و نتایج افرادی که هجرت کردند رو دیدم محکم تر قبول کردمو بهش عمل کردم دیدم چقدر آروم ترم
چقدر شادتر چقدر به اهدافم میرسم
چقدر زندگی من بی دغدغه اس
امنه
فراوانه
شاده
گفتم اینقدر ادامه میدم تا نتایجم بزرگ تر بشهو اطرافم پر بشه از آدمهای شکل خودم
الانم زیاده
اما من میخوام روی خودم کار کنم
اطرافیان من خیلی عالین
اما من میخوام روی خودن کار کنم
من هجرت رو از شهر خودم شروع کردم
به امید مهاجرت بعدی
العنکبوت
فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
ﭘﺲ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻟﻮﻁ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﻫﺠﺮﺕ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺍم ﺑﺴﻮﻯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺯﻳﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻭ ﻏﺎﻟﺐ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﺮﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ(26)
سلام دوستان عزیزم
سلام استاد عباس منش عزیزم
و خانم شایسته پر ذوق و بامحبت
درباره ی موفقیت ک داشتم مینویسم
و درمورد تصمیمی که برای موفقیت الانم میخوام بگیرم
داستان برمیگردد ب 7سال پیش ک من 22 سالم بود هیچی از قوانین نمیدونستم و با شما عزیزان هم هیچ آشنایی نداشتم
مادرم با گزینه هایی که برای ازدواج بهم پیشنهاد میداد فکر منو ب سمت ازدواج سوق داد
البته گزینه هایی که پیشنهاد میداد رو من خیلی خوشم نمیومد
با خودم فکر کردم و یه تصمیم گرفتم گفتم حالا که قرار است ازدواج کنم خودم دنبال ی کیس خوب بگردم
بعد تو آشناها، دوستای آبجیم،آبجی های دوستام دنبال ی دختر خوب بودم این کار تقریبا ی سال طول کشید چون من عجله ای نداشتم و واقعا هم کسی رو میخواستم ک باب میلم باشه
یعنی بعضیا رو انتخاب میگردم ولی بعد ی مدت میفهمیدم ک ن ایشون بد نیست ولی اونی که میخوامم نیست
تا این که یکروز خونه یکی از دوستام بودم و خواهرشو دیدم عاشق نشدم
ولی خب قد بلند بود مث خودم فعلا ک گزینه اول رو داشت( قد بلند) و گزینه دوم (خوش چهره بودن) خلاصه ک این مورد رو گذاشتم برای بررسی بیشتر
واسه بررسی بیشترم رفت و آمد ب خونه دوستمو بیشتر کردم خنده داره چون ب بهانه های مختلف سعی میکردم بیشتر ببینمش
خلاصه تو این رفت و آمد ها موفق هم بودم کلی اطلاعات کسب کردم هم از خودش ک خوش رو و شاد و باجنبه بود وهم از خانواده ک تقریبا خوب بودن
بعد رفتم و ب مادرم گفتم که اینجوریه داستان و بریم خواستگاری
پدرم اولین نفری بود که نخالفت کرد بخاطر اینکه میگفت یکی دیگه و در نظر آره و اونا هم غریبه هستن و….
بعد ی ماه پدرمو راضی کردم
رفتیم خاستگاری و اینجا دیگه آب پاکی رو اونا ریختن رو دستم
گفتن (ن)
حالا منی ک این همه مدت صرف پیدا کردن کیس مورد نظرم کردم و موفق هم شدم و پدرمم راضی کردمو اینا و اینجوری شد
ولی اصلا دلسرد نشدم
چون الگوهایی دیده بودم که چندین بار رفتن و آخر ازدواج کردن
با خودم گفتم دوباره میرم
با خانواده صحبت کردم و اینبار علاوه بر بابا مامان هم مخالف بود
دیگه زورم ب کسی نمیرسید
چسبیدم ب خدا گفتم خدایا چیکار کنم؟
میخوای چهل روز بین نماز مغرب و عشا سوره یس بخونم؟
شروع کردم به خوندن و خوشحال ک خدا ی دری باز میکنه هی با خودم تصور می کردم که دونفری رفتیم کافه یا رفتیم خریدو…
بعد چهل روز دوباره باخانواده صحبت کردم
و اونا گفتن دیگه حرفشم نزن
بعد دوباره اومدم ب خدا گفتم باشه بیا ی کار دیگه کنیم من بعد نماز صبح یس میخونم
دوباره شروع کردم و دوباره تصورات و خوشحال ک میشه بعد رفتم سراغ خانواده و با جدیت تمام دوباره مطرح کردم بعد کلی جر و بحث دیدم گفتن ما فقط در صورتی میایم ک اونا بگن بیا یعنی من خودم تنهایی برم اونارو راضی کنم ک بگن آره بیاین بعد من با خانواده برم
ینی فهمیدم که کارم سخت تر شده فقط
این دفعه ب خدا گفتم خدا من صبح و شب چهل روز یس میخونم خوبه؟ تلاشمم میکنم
خلاصه بدون معطلی شروع کردم به خوندن
واز روز دوم هم رفتم و با اون دوستم حرف زدم ک آقا من دوباره میام ب خانوادت بگو
دایی این رفیقم هم با من آشنا بود رفتم پیشش و باهاش صحبت کردمو خلاصه تا روز ده یازدهم اینا گفتن بیاین و منم ب پدرم گفتم و رفتیم و خلاصه روزی که عقد کردیم 25مین روزی بود که من ب تعهدم ک خوندن یس صبح و شب بود عمل کرده بودم
ما 4ساله الان باهمیم ی پسر خوشگلم داریم و خیلی هم از این وصلت راضی هستیم
حالا تصمیم دیگه ای دارم میخوام مث استاد در همه زمینه ها ب این رضایت برسم ولی الان آدم قبلی نیستم الان با شما عزیزان آشنام
همونطوری که قبلن تعهد دادم الان تعهد میدم
ک تو دوره دوازده قدم صبح و شب روی خودم کار کنم حتی اگه همه مخالفم باشن من فقط روی تعهدم میمونم و ادامه میدم تا بتونم ب موفقیت برسم
خیلی خداروشکر میکنم که تو دوره دوازده قدم هستم
خیلی از همه دوستام ممنونم بخدا شما خیلی قوی هستید ک با خودتون روب رو شدین ودراید نتیجه میگیرید منم آرزومه مث شما باشم وب امید خدا میتوانم
واقعا استاد تو بینظیری ک این خانواده رو دورهم جمع کردی
سال نو مبارکتون باشه دوستان
انشالله که این سال بهترین سال زندگیتون باشه سوالهای بعد بسیار بهتر از امسال
آرزوی بهترینها برای این خانواده بزرگ دارم
خیلی ممنون
بنام خدای مهربانم ،سلام به همگی
ساعت قبل تصمیم گرفته بودم تا نتایجم رو بنویسم که ایمانم تقویت شه ولی هدایت شدم به این فایل خدایا شکرت
از وقتی روی فایلای استاد کار میکنم نتایج میاد ولی خیلی برام زود عادی میشه یا یادم میره
از نظر مالی من خب طراحی چهره رو توش استادم بخاطر همینم هنرمندم و افرادی که منو میشناسن اینجوری ازم یاد میکنن اکثرا
من زمانی که تصمیم گرفتم روی باورام کار کنم در مورد مسائل مالی
فقط کار میکردم اصن نتیجه رو رها کرده بود که چی میشه یا نکنه نشه اینا …نبود.
من هی ذره ذره نشونه میدیم و اروم اروم موقعیت هایی ایجاد میشد که ثروت بسازم
و انگیزه ام هم این بود که میخاستم دوره دوازده قدم رو شروع کنم
و تعهد دادم که میخام همش از پولای خودم باشه و خودم کار کرده باشم و مزد خودم باشه
تا اینکه تجسم میکردم مینوشتم و از خدا میخواستم که به اون پول برسم و بخودم قول داده بودم قبل سال جدید بخرم دوره رو
و سه زور مونده به عید فک کنم من بلاخره تونستم دوره رو بخرم و اینقدر خوشحال بودم که اصن نگم براتون و واقعا بطرز جالبی پول میومد بدلایل مختلف
مثلا اولین بار که پول اومد که داشتم رو باورام کار میکردم پنجاه تومن بود و من برای دوستم یه انیمه کشیدم و گفته بودم نه پولی نمی خاد بدی و اینا و کلا اصلااااا یادم نبود که همچین کاری کردم و دوستم از یه طریقی که ما کلا بعد سال ها ی بار همو دیدیدم منظورم اینه که اینجوری نیس که همو زود بزود ببینیم اینش جالبه برام که پولشو داده بود من از بابام پولشو گرفتم
این اولین بار بود که خیلی خوشحالم کرد چون نشونه بود
و چند باریم سفارش گرفتم در حالی که تو این سه سال من اصلا سفارش از کسی قبول نکردم ولی تو این یه ماه جور شد و اون مبلغیم که گفتم قبول کردند و اینام نشونه بود
و کلی پولایی که اصن عین اب خوردن هلو بپر تو گلو اومد دستم مثلا یه بار که سفارشم رو تحویل دادم پدرم برای تشویقم و اینا هزینشو بهم داد ! و خیلی از اینجور چیزا که اصن میگم خیلی راحت اومد و اینا فقد با فایلای رایگان بود که بخودم گفتم بابا من چرا تاالان این کارو نکردم!
خلاصه هنوزم از اینجور اتفاقا داره میوفته و من الان دوره دوازده قدم رو دارم کار میکنم و خیلی خوشحالم
از نظر روابط من واقعا داغون بودم ولی الان خداروشکر خیلی خوب شدم و ارامشو بخودم هدیه کردم واقعا
من واقعا خدا رو پیدا کردم خودمو پیدا کردم و خیلی حال خوبی دارم این روزا هر چند که هر روز باید بهتر بشه
چقدر از خدای قشنگم سپاس گزارم خدای من خدای من خدایاشکرت
به نام خدای عزیزم
سلام به همه
یکی از موفقیتهایم مربوط به سال 1380 بود
8 نفر بودیم که برای مصاحبه شغلی یکی از صنایع برق کشور حضور داشتیم
اتفاقا من سنم از همه کمتر بود و از یه استان دیگه بودم و قد و وزنم هم از همه کمتر بود
هر 8 نفر مدرک فوق دیپلم داشتیم و از این نظر تفاوت نداشتیم
ولی هنوز اون لحظه ها یادمه که تو سالن انتظار پشت در اتاق مصاحبه بودیم و یکی یکی صدامون می زدند
من و 2 نفر دیگه که اون روز بودیم ، با هم حرف می زدیم اون ها می گفتند ما که قبول نمی شیم
ما که شانس نداریم و خیلی نگران بودند
و حتی اون زمان باب بود آدمها برا استخدام چند وقت ریش خود را نمی زدند و خود را مذهبی جا می زدند
و ظاهر متواضع و افتاده به خود می گرفتند
ولی من تو همه این زمینه ها بر عکس عمل کرده بودم (نه از روی عمد بلکه خود واقعی ام بودم )
یعنی ریشم را از ته زده بودم و حتی با سامسونت اومده بودم برای جلسه مصاحبه.
و ذره ای ترس و نگرانی از قبول نشدن نداشتم
و اگه پذیرفته نمی شدم برام سخت نبود چون می گفتم اگه اینجا نشد یه جای دیگه برام جور میشه.
بسیار مقتدر و با جسارت بودم و تو خود جلسه مصاحبه بدون ذره ای دستپاچگی با قدرت جواب می دادم
و حتی تو اون جلسه ایده های فنی جدیدی می دادم که اونها می گفتند مگه میشه!
تو همون جلسه همه منو تائید کرده بودند و بعد از جلسه مسئول کارگزینی می پرسید پارتی داشتی!
در صورتیکه من اولین بار بود اون صنعت رفته بودم و هیچ کس از اون آدما را نمی شناختم
و غیر خدا هیچ پارتی نداشتم.
بالا ترین امتیاز را کسب کرده و پذیرفته شده بودم.
و اگه بخوام دلیل اون موفقیت را بگم:
توکلم به خدا خوب بود
اعتماد به نفس خوبی داشتم چون تو اون زمینه کاری اطلاعاتم خوب بود و به مباحث تسلط خوبی داشتم
و شاید نکته مهمتر این بود که از سال 1375 با کتابهای موفقیت آنتونی رابینز آشنا شده بودم
کتابهای به سوی کامیابی را خونده بودم و تو دانشگاه
هم تو این زمینه مطالعات خوبی داشتم و حتی برا بچه ها او مباحث موفقیت را توضیح می دادم
مجله استاد احمد حلت را می خوندم و سی دی های اونها را مدتی گوش میدادم
و از مباحث دیل کارنگی خیلی خوب استفاده کرده بودم
پس الان دوباره همون ایام را به خودم یاد آوری می کنم و میگم
من می تونم تو هر زمینه ای موفق بشم چون تو برهه ای از عمرم این کار را خوب انجام دادم
سپاس از استاد عباس منش که باعث شد من اون ایام را به یاد بیارم و اینجا مکتوبشون کنم
سپاس از خدای مهربانم که این آگاهی ها را بهم عطا می کند
خدا جونم قربونت برم، فدات شم
شاد،سالم و ثروتمند باشید
به نام خدا
سلام
ممنون از کامنت عالی تون
همسر من چند وقت است دنبال مغازه است و یکی دو روزی است میاد و میگه ددرست سد رفتم صحبت کردم و درست شد دیگه …
آنروز میگفت با صاحب مغازه صحبت کردم و خیلی اشناییت دادم که فلانی با ما فامیل هستند ووو از این جور حرف ها
شب که اومد گفت این مغازه بهم خورد
بعد دوباره رفته بود دنبال مغازه و به اونها هم گفته بوده که با فلانی و فلانی فامیل هستیم و اشناییت داربم
و نه ذهنش این بود که این آدمها هستند که برای من یه کاری بکنند
امشب بهشون گفتم : چقدر تو دنبال این و اون . آدم .فامیل ووو اینها هستی ؟؟؟؟ از خدا بخواه … به خودش بگو
که ان شاله بزودی به سمت خواسته اش خداوند هدایتش می کند
دوست داشتم این را بگم که تا وقتی در درون پارتی را عامل بدونیم دور خودمون می چرخیم و و قاب از خداوند بخواهیم و تسلیم امر و فرمان خودش باشیم درها را برامون باز می کنه بدون منت
خواستم این مطلب را به اشتراک بزارم
خدایا شکرت
سلام رها خانم عزیز
بله ایمان و توکل به رب العالمین ،بهترین پارتی برای ماست.
بهترین نگم ،تنها پارتی ما خداست
من هم به یاد میارم زمانهایی که به او توکل کردم از راههایی باور نکردنی به ما روزی میداد.
میخواستم بدونم
نتیجه توکل به خدا چی بود و آیا مغازه اجاره کردید؟
سلام ابراهیم عزیز
نتیجه را بگم برات این شد که
من که کلا رها کردم و خودش هم گفت هر چی که خدا بخواهد
بعد دیگه برادراش اومدن کمکمش کردن
و الان هم در خونه ی خودمون یه دفتر زده
و خدا را صد هزار مرتبه شکر مشتری های خوبی هم داره
دیروز یه فاکتور به تعداد ده هزار عدد گرفت که این هم دستی از دستان خداوند بود
حالا چطوری ؟ شوهرم رفته بود زعفران بگیره بعد صاحب مغازه بهشون میگه هنوز هم در کار چاپ هستی ؟ میگن بله
بعد این تعداد را بهشون میده
امروز هم یه تعداد زیادی خدا را صد هزار مرتبه شکر چاپ و طراحی بنر خداوند براش آورد
همه چی دست خداوند است
فقط باید از خودش خواست
و به خودش توکل کرد
دیگه تمومه
ممنون که برام کامنت گذاشتی دوست عزیزم
خدا را شکر در هر لحظه ما در خال هدایت خداوند هستیم
الهی شکر