اصل بقای اصلح - صفحه 1

869 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ساناز» در این صفحه: 11
  1. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    به نام خدایِ مقتدر

    خواهی نشوی رسوا، همرنگِ جماعت باش!!!!!

    یادمه از بچگی هیچوقت نمیتونستم شبیه دیگران باشم!

    نمیتونستم مثل بقیه لباس بپوشم!

    مثل بقیه رفتار کنم!

    مثل بقیه بازی کنم!

    مثل بقیه حرف بزنم!

    مثل بقیه ببینم!

    مثل بقیه دوست داشته باشم!

    مثل بقیه لذت ببرم!

    یادمه هرگز نمیتونستم مثل بقیه باشم!

    نمیخوام درباره درست و غلطیش حرف بزنم!

    ولی حتی وقتی میدیدم یه نفرِ دیگه مثل کفشِ من خریده دیگه نمیتونستم اون کفش رو بپوشم!

    هیچوقت نمیتونستم بپذیرم راهی که همه میرن منم برم!

    و الان احساس میکنم اونها تمرین بود برام تا یاد بگیرم نه اینکه متفاوت باشم، بلکه خودم باشم..

    یاد گرفتم که باور نکنم حتی اگه در ادبیات ثبت شد که:

    خواهی نشوی رسوا همرنگِ جماعت باش!

    چون میخواستم رها باشم..

    میخواستم جستجوگر باشم و خودم کشف کنم..

    چون از جستجوگر و خلاق و کاشف بودن لذت میبردم…

    چون از خودم بودن لذت میبردم…

    چون احساس قدرت میکردم با خودم…

    در قلمرو پادشاهیِ خودم با لذّت حکمرانی میکردم، برایِ خودم… با علایق خودم.. با داشته های خودم…

    میدونید چرا به شیرها میگن سلطان؟؟

    یا چرا اصلا حیوانات قلمرو دارن؟؟

    و چرا انقدر با جدیت و گاهی خشونت از قلمروشون دفاع میکنن؟؟

    چرا شیرهای نر وقتی میخوان ماده شیرها رو تصاحب کنن حتی توله هاش رو میکشن؟؟

    یا چرا گاهی شیرها همجنس خودشونو از گله ترد میکنن؟؟

    چرا گوریل های نرِ جنگل های آفریقا هر روز برای حفظ سلطهٔ خود بر گروه و ماده ها با سایر نرها میجنگند؟؟ گاهی در حدِ مرگ!!!!

    چون این قانونِ همیشگی و محکمِ حاکم بر جهان است.

    تنها قدرتمندترین ها زنده می مانند و پادشاهی میکنند و دنیا را با قدرتشان زیباتر میکنند…

    تنها قدرتمندترین ها حقِ بقای نسل دارند!

    گلهٔ شیرها تنها زمانی همجنسِ خود را در قلمرو و گروه شان میپذیرند که یک شیر، حتی اگر فرزندشان باشد، به آنها مقتدرانه نشان دهد که قدرتمند است و حتی به تنهایی آنقدر محکم و مقتدر است که میتواند شکست ناپذیر باشد. و اینجاست که به گله راه میابد، با عشق و استقبالی گرم..

    رحمی وجود ندارد اگه حیوانی نتواند از پس خودش بر بیاید..

    بچه آهویی که ضعیف باشد طعمه میشود حتی اگر قدرتمندترین مادر را داشته باشد..

    توله شیرهای ضعیف حتی اگر به بلوغ هم برسند اجازه بقای نسل به آنها نمیدهند…

    چون همیشه قدرتمندترین ها پیروز میشوند…

    قدرتمند ترین هایی که همیشه انتخابشون بهترین هاست..

    حیوانات برای یافتنِ قلمرو گاهی هزاران هزار کیلومتر مهاجرت میکنن تا بهترین منطقه رو برای سکونت پیدا کنن…

    بهترین علفزارها…

    بهترین طعمه ها…

    بهترین آب…

    و حتی برای بقای نسل بهترین ماده ها که اونها هم انتخابشون بهترین و قدرتمند ترین جفت است….

    هرچقدر بیشتر به دنیای وحش و طبیعت نزدیک میشم و میشناسمش بیشتر قوانینِ حاکم بر جهان رو درک میکنم…

    حتی باعث میشه خودمو بهتر پیدا کنم…

    و این همون چیزیه که ما لازم داریم..

    شناختِ خودمون.

    بله درسته..

    بقول استاد:

    «تکامل به این معنی نیست که زمانِ بیشتری طول بکشه تا دریافت کنی..

    تکامل یعنی زمانی که آماده و لایقِ دریافت بشی بدست میاری..»

    و این پاداش بیهوده و بی تلاش بدست نمیاد..

    پاداشِ سلطنت از آنِ کسانیه که بهای درستش رو پرداخت میکنن…

    و بهای دریافت نه جنگ و کشته شدن و قلدری کردن، بلکه قدرتمند بودنه..

    اُبُهتِ سلطنت به خون ریختن نیست…

    به عزت و اطمینانِ درون است..

    به شدتِ خواستن است..

    و کسی پیروزمندانه در قلمروِ خود در آرامش قدم میزند که درونش پادشاه ساخته باشد، از خودش…

    و باز رسیدیم به این ضرب المثلِ خلق شده در این سایت:

    لاکپشت ها به هنگامِ ماهِ کامل از آب بیرون نمی آیند!

    هرگز چشم و گوش بسته هیچ چیزی را نپذیریم، حتی اگر بزرگترین پروفسور زنده دنیا گفته باشه!

    حتی خدا با همهٔ خداییش میگه تفکر کنید…

    خدایی که خود خالقِ همه و همه اس..

    خود همه است..

    حتی تفکرِ من…

    الهی شکر…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 181 رای:
  2. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    با نام و حضور پروردگارم

    سلام دوست خوبم

    ممنونم ازت

    اولین چیزی که با خوندن حرفهات به ذهنم اومد این بود که من هم چند وقت پیش ‌همین سوالات مشابه توی ذهنم بود…

    بیماری..

    و بهت پیشنهاد میکنم توی همین سایت تو قسمت جستجو دربارش سرچ ‌کنی چون جوابای فوق العاده ای میگیری و‌خیلی هدایت میشی به سمت سلامتیِ بیشتر، که من خودمم این کارو کردم و فوق العاده بود برام…

    اما بعد…

    این نظر و‌ درکِ منه تا الان و اصلا نمیخوام بگم درسته و باید این ‌کارو ‌انجام بدی. اما امیدوارم برات راهگشا باشه که هدایت گر قطعا خداست و‌ ما همه چیزو از خدا داریم…

    بیماری در حقیقت یک ناهماهنگی در خودِ ماست. در ذهنمون، و باید در باورهامون دنبال درمانش باشیم. یک تضاد که مارو قطعا به سمتِ سلامتی و پیشرفت و قدرتِ بیشتر سوق میده، اما…. اگر ما به دید الخیر فی ما وقع بهش نگاه کنیم..

    یعنی همه چیز در این عالم خیر مطلقه و ما رو به سمت بهتر شدن پیش میبره.

    ما به چشم‌ مشکل و بیماری میبینیم، وگرنه همه نهایت به ‌بهتر شدن میرسه…

    مگه‌ نه اینکه اینهمه بیماری در جهان به وجود اومد که اولش لاعلاج بود ولی الان اسمشم خنده داره بذاریم بیماری!

    یعنی این تضاد اومده تا من بدنِ خودمو بهتر بشناسم تا بتونم سالمتر زندگی کنم… تا سیستم بدن قدرتمندتر بشه.

    مگه‌ نه اینکه بدن خودش در برابر بیماری واکسن میسازه؟؟ مثل سرماخوردگی که همه دیگه میدونیم!

    یه مستند دیدم ‌که یه نفر بدنِ خودش رو به زهر حتی خطرناک ترین مارها عادت داده بود، اونم کم کم و به ‌مرور زمان! و جوری شده بود که زهرها روش تأثیر چندانی نداشتن، در نهایت کمی قرمزی و سوزش که زود هم‌ برطرف میشد. و این دستاورد براش با یک تضاد که مارگزیدگی بود آغاز شده بود!

    پس اینکه‌ ما از چه دیدی به تضاد، یا بیماری، نگاه کنیم مهمه!

    و‌ مهمتر اینکه بفهمم کجای راه اشتباه کردم ک الان با این تضاد مواجه شدم؟؟؟

    بذار مثال بزنم برات.

    من شنوایی و بویاییم خیلی خیلی قویه..

    در حدی که صداها و بوهایی ک بقیه اصلا متوجه نمیشن بشدت منو‌گاهی اذیت میکنه!

    این قدرتی بود که خدا به من داده بود اما من متوجهش نبودم!

    بخاطر ‌همین بجای شکرگزاری و لذت بردن از این نعمت، که میتونست مثلا استفاده از این نعمت برای پیشرفت بیشتر خودم و دنیام باشه، مدام غر میزدم و‌گاهی نادیده اش میگرفتم!

    چجوری؟!

    مثلا وقتی یکی صدام میکرد با وجود فاصله زیاد میشنیدم اما توجه نمیکردم!

    یا عطر خاصی رو‌که حس میکردم میگفتم اَه چقد بوش تنده!!!!! خفم کرد!!!!

    بدون‌ اینکه‌ بفهمم‌ دارم‌ ناشکری میکنم فرکانسِ ناشکری ارسال میکردم و جهانی که جهانِ فرکانسهاست لاجرم به فرکانسهای من پاسخ داد!

    با سینوزیت شروع شد! و بعد عفونت گوش! و‌بعد سرگیجه و ….

    من مجبور شدم مدام دنبال درمان باشم! باوجودی که سلامتی میخواستم اما بقول استاد جهان با خواسته ما کاری نداره! با فرکانسِ ما کار داره!

    و فرکانسِ من متمرکز شده بود روی حس بد نسبت به شنوایی و بویاییم ( البته کلا حواس قوی دارم‌ به لطف خدا اما این دوتا شده بود نقطه تمرکز من)

    تلاشم برای خوب شدن و درمان و داروهای بهتر بود که باز مساوی بود با تمرکز روی بیماری!

    بهرحال بیماری برای هرکسی پیش میاد! اما مهم‌ چطور رفتار کردن در مقابلشه!

    ( راستی بهت پیشنهاد میکنم حتما فایل صوتی استاد که در دفتر خاطرات آقا ابراهیم مدیر فنی سایت هست گوش کنی، تاریخ خاطرشون ۲۱ شهریور، البته هم‌ خود خاطره هم فایل صوتی که مکمل همن)

    اینکه ‌چقدر قدرتمندانه بهش اجازه ندی، یا بقول استاد، نپذیری توی بدنت بمونه نشون میده چقدر قدرتمندی…

    بدن انسان مدام در حالِ نو شدنه..

    میلیونها سلول میمیرن و جاشون سلولهای تازه متولد شده میاد… و به وضوح میبینیم.

    پوستمون دیگه واضح ترینشه که مدام داره خودشو نو میکنه، زخم‌ها رو ببین.. بدن خودش سریع با لشکر آماده باش خودش میاد و‌ترمیمش میکنه…

    یا موها… یا حتی عمیق تر بریم…

    کبد.. که بنظرم الگوی سلامتی و نوسازی در بدنه.

    حتی اگه‌ نصفشو ‌بردارن باز خودش خودشو ‌میسازه!

    ببین ضعیف بودن به معنای معلول بودن یا بیمار بودن نیست!

    ضعف از درونه، از باوره، از ذهنه…

    ضعف نبودنِ قدرته!

    وقتی میگیم ضعیف ها له میشن به این معنی نیست که کسی که بیماره یا فلجه یا نقصِ جسمی داره باید بمیره!

    حتی خودِ استاد هم ‌گفتن:

    « اگه میگید معلول ضعیفه پس پرفسور هاوکینگ کیه؟!»

    و‌هززززاران نمونه دیگه‌ هم‌ هستن‌که قطعا خودت دیدی..

    من این بار‌ برای بیماری خودم دکتر نرفتم! دارو نخوردم! چون بقول استاد بدنِ من خودش به تنهایی همه چیز‌ برای سلامتیِ خودش داره.. اصلا جهان هدایتت میکنه به سمت سلامتی بیشتر، با تغذیه سالم‌تر، با سبک زندگی‌سالم تر، با هدایتت به سمت غذاهای خاصی که بعد میفهمی دقیقا تاثیر مستقیم‌ و‌ مثبت روی همون تضادِ بوجود اومده در بدنت رو داره.

    ببین ‌مثلا میل غذاییت میره به سمتِ خوردنِ میوه و سبزیِ بیشتر..

    بعد از مدتی بدنت آلارم ‌میزنه صبح زودتر از خواب بیدار میشی، اونم سرحاااال… و هزاراااان راهی‌که وقتی در مسیرش قرار گرفتی درکش میکنی.

    اما……

    این باور میخواد! نقش بازی کردن جواب نمیده چه بسا که بدترم بشه!

    بدون باور داروهارو بذاری کنار بدتر میشی!

    بدون بااااور ضعیف تر میشی!

    همش باوره، اطمینانه، اطمینانی به وضوحِ اینکه بگی یک‌ ساعت دیگه آفتاب طلوع میکنه!

    بقول استاد نپذیری که بیماری بتونه درونت بمونه..

    و همش قدرتِ باوره، قدرتِ ایمانه..

    پس ضعف، ضعفِ فیزیکی نیست! ضعف ینی باور ‌نداشته باشی تو قدرتمند ترینی…

    یعنی بترسی! و ترس که‌خودِ مرگِ حقیقیه!

    مهم ‌اینه‌ چقدر ایمان داشته باشی به اینکه اون خدای مقتدر و دانایی که جهان رو با چنین قوانین محکمی آفریده، چقدر سیستم بدنت رو تمام و‌کمال خلق کرده..

    چقدر باور داشته باشی تو‌هم قدرتِ همین خدای مقتدر رو درونت داری…

    چقدر درونت مقتدره..

    بینهایت ممنونم ازت نازنیم که منو با این سوال به چالشی کشوندی که حرفهایی رو برای خودم مرور کردم…

    در حقیقت خدام بهم‌ یادآوری کرد…

    الهی شکر…

    تنها تویی شایستهٔ ستایش معبودم…

    💖💖💖💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  3. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    سلام‌ عزیزم💖💖

    ممنونم ازت💖💖💖

    هرچه هست هدایت و حضورِ پروردگاره..

    الهی بینهایت شکر که انقدر خدامون خداست..

    خدایی که هر آن هدایت میکنه و در حقیقت ذره ذرهٔ وجودمونه، که من از خدا هستم و ما همه یکی هستیم…

    و اینو که بفهمیم بقول استاد روی شونه هاش میشینیم و با لذت پادشاهی میکنیم…

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    سلام و درودِ خدای جاااانم بهت عزیزم💖💖💖

    من هر چه دارم از خداست…

    همه خداست..

    این درک، این عزت و سربلندی، این حسِ ارزشمندی… همه خودِ خداست جلوه گر در وجودِ پارهٔ وجودِ خودش…

    منی که از خدا هستم حق ندارم خداگونه نباشم…

    حق ندارم لایق نباشم..

    حق ‌ندارم ضعیف باشم!

    من حق ندارم با ضعفم جلوه ای از ضعف باشم بر زمین! و اصلا مگه میشه خدای عظیم در زمین، درون پاره های وجودِ خودش با ضعف جلوه کنه؟!

    پس کسی یا هر چیزی که ضعیف باشه، لایق نباشه، ارزشمند نباشه از خدا نیست! و هر آنچه از خدا نباشه خواه ناخواه نابود میشه!

    و خداوندم به من حق انتخاب داد.. به من که خلیفهٔ او بر زمینم..

    و انتخابِ من قطعا خداگونه بودنه…

    سپاس خدایم را که مرا انسان و از جنسِ خودش خلق کرد…

    💖💖💖💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    من عاااااشششششقتم نگینم نازنینم هدیهٔ درخشانِ خداوندم…

    سلام به روی ماهِ درخشانت قشنگم

    💖💖💖💖💖

    داشتنت همون نگینِ درخشانیه که مهرِ تأییدِ همهٔ خداست بر دلم…

    اینکه من و تو در کنارِ خودِ خدا ۳تا نیستیم، یکی هستیم…

    اینکه من و تو حرف میزنیم و اولین نفرمون که خداست زودتر جوابمونو میده…

    میبینی عشقم؟؟؟؟

    میبینی خدامونو؟؟؟

    میبینی چه نور در نوری شده دنیاموووون؟؟؟؟؟

    آخ نگینم بیا که در آغوش گرفتنت هم در آغوشِ خدا رفتنِ هردومونه….

    💖💖💖💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    ممنونم عزیزم💖💖

    این اقتدار ک دیدی از حضورِ خداست

    خدایی ک قدرت میشه برامون تا حرکت کنیم و دنیا رو باشکوه تر کنیم…

    من بینهایت شکرگزارِ معبودمم که عضوِ این خانوادهٔ مقتدر و توحیدی ام

    💖💖💖💖💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    ممنونم عزیزم

    امیدوارم باورهامون همیشه در مسیر حق محکم و مقتدرانه رشد کنه و شخصیتمون و رفتارمون الهی شکل بگیره..

    ممنوونم از خدام و از شما عزیزِ دلِ خدا💓💓💓💓💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 2198 روز

    عزیزِ دلین شما💓💓💓💓💓

    ممنوووونم

    خداوندمون تا اینجا انقدر زیبا و دقیق هدایتمون کرده و قطعا به دیدارهای بهشتی هم‌ هدایتمون میکنه و من مشتاقانه منتظرم برای اون لحظات باااااشکوووووه💓💓💓💓💓💓💓

    عاششششقتونم ‌من…

    و شما همیشه لایقِ ساختنِ بهشتی پر از بهشتی ها هستین….

    و من چقدر خوشحالم که لایقِ این جمعِ پُر از خدا شدم💓💓💓💓💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: