اصل بقای اصلح - صفحه 34

869 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1710 روز

    روز 91 – فصل سوم سفرنامه

    .

    .

    خدایا شکرت که اینجا هستم یادم میاد اولین باری که توی کتابتون این رو خوندم که هدا یک سیستم و انرژی حاکم بر جهان هست و این سیستم احساساتی نمیشود رو خوندم اصلن معادلات ذهنی من به هم ریخت وقتی که در مورد نوح گفتید در مورد یوسف ومادر موسی و…. مثال هایی زدید که سیستم حتی دربرابر پیامبران هم اینجری نیست که بگه ای نوح تو بنده خوب ما بودی حالا بچه تو رو نجات میدهیم یا اینکه حضرت یعقوب نتونست احساس خودش رو کنترل کنه و بعدش اون تضاد ها توی زندگیش به وجود اومد و صد ها مثال دیگه واقعا معادلات ذهنی من بهم ریخت و انقدر منطق قوی داشت که ذهن من هیچ مقاومتی نشون نداد خدایا شکرت

    .

    خداروشکر ما خونمون جوری هست از زمانی که من یادمه مرغ و خروس داشتیم یه تایمی هم بلدرچین داشتیم توی حیاط و خیلی خوب درک میکنم که شما این چیزی که راجبش حرف میزنید منظورتون چیه فرقی نداره بارها داشتیم مرغ هایی رو که مریض شدند با وجود اینکه از اون بیشتر مراقبت کردیم و بیشتر رسیدیدم بهش باز هم مرده و این قبلا برای من واقعا عجیب بود و بعد از چند وقت که فهمیدم قانونش اینه و هر روز درک من بیشتر میشه دیگه کمتر دلم برای کسی سوخت و از خدا خواستم که کمک کنه که هر روز قوی تر بشم و بعد از اون دیگه این سوال رو هیچوقت از خدا نپرسیدم که خدایا چرا من؟ چرا این بلا بیاد سر من و چرا تو اصلن حواست به من نیست و از این چرندیات که بیشتر توی فیلم ها میگن خدارو شکر من چند ساله حتی قبل از آشنا شدن با قانون این رو درک کردم که اگه میخوام موفق بشم نباید بشینم پای فیلم و سریال و اخبار و الان چندین سال هست که نمیبینم و باعث شده آرامش در زندگی من بیشتر بشه نگرانی ها کمتر بشه و کلی هم باور نامناسب رو دریافت نکنم و اصلن چشم و گوش من به دیدن و شنیدن برنامه های تلویزیونی و اخبار و فیلم آلرژی داره و این رو توی ذهنم ساختم که هر موقع داری فیلم میبینی و یا به اخبار گوش میدی که 99 درصد اخبار منفی هست و یا سریال میبینی داری از خواسته هات دور میشی داری با دست خودت آرزو هات رو میکشی و دقیقا هم همینه داری اتفاقات ناخواسته رو وارد زندگی خودت میکنی

    .

    یا اینکه خیلی از آدم های معروف میروند تو کمپین های حقوق فلان اوایل نمیفهمیدم که چرا این کار رو انجام میدهند بعد فهمیدم واسه اینه که مردم بگن نگاه کن فلانی چقدر آدم خوبیه از این بیماران حمایت میکنه و… که از نظر مردم محبوب تر به نظر برسه برای این داره تو شبکه های تلویزیونی میگه و توی صفحه خودش منتشر میکنه پس اون هم داره برای خودش تلاش میکنه که محبوب تر به نظر برسه با انجام این کار

    .

    یا یه چیز دیگه دیدم استاد افرادی که سنشون بالا هست و میتونند راه برن و پیاده روی کنند سالم تر هستند ولی بعضی هاشون دیدم تبلی میکنند و خودشون رو خونه نشین میکنند و راه نمیروند به سرعت بیماری ها میاد سراغشون به سرعت مریضی های عجیب و غریب میاد سراغشون و خیلی سریع میمیرند این برام جالب بود و بعد از دیدن این و اینکه شما گفتید که توی هر موقعیتی آدم باید دنبال پیشرفت باشه دیگه من خواستم که همیشه کاری انجام بدم و تفریح کنم و بعد از اینکه دیدم که وقتایی که یک هدفی دارم مثل کنکور و یا اینجور هدف ها اصلن وقت نمیکنم بیمار بشم گفتم خدایا من رو به مسیری هدایت کن که حتی وقتی درآمد هایی داشتک که خیلی بیشتر از نیازم بود باز هم هدف هایی رو جلوی پای من بزار که من حرکت کنم و دیگه بازنشستگی رو از ذهنم حذف کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مهدی مصدق گفته:
    مدت عضویت: 1119 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عباسمنش بنده تازه به جمع شما پیوستم و ابتدا شروع کردم به خواندن کتاب های الکترونیکی شما امروز اومدم و گزینه نشانه من رو برا بار اول کلیک کردم و منو اورد به این فایل واقعا انگار این فایل رو شما برا من ضبط کردین تا این حد همش درسته مثلا قسمت عضو انجمن حمایت از حیوانات هستم و خب بخاطر علاقم به حیوانات ولی خب گوشتخوارم یعنی حامی افراطی نیستم یا کمک کردن به گداها که هروقت بیرون میرم و یه ادم نیازمند میبینم کمک میکنم و با دیدن این فایل خیلی تغییرها درونم جرقه خورد کوتاه چند جمله میگمدر مورد خودم من سال90ازدواج کردم 93 رفتم سربازی و قرار بود برج شش 95خدمتم تموم شه همسرم شاغل بودن و مامای بیمارستان، سال 95 اول سال متوجه وجود کنسر (سرطان)تو بدنم شدم و 10بار جراحیهای سبک و سنگین متحمل شدم 16ماه دیالیز شدم 12 دوره شیمی درمانی البته الان میگم که از قانون بی اطلاع بودم و بشدت معتقدبه جادو جمبل که بیشتر همسرم دنبالش بود برا فروش باغی که با پدرم شریک بود سال نودوهشت همسرم با جادو ازم جدا شد و چون این جادو از پایه اشتباهه درموردش نمیگم و بعداز خواندن کتابهاتون منم دارم روی این باور که تنها یه قدرت در جهان هستی وجود داره اونم قدرت الله یکتاس ولی خب بعدازینکه اثرجادو رفت و متوجه شدم کجا هستم خیلی داغون شدم دوباره بیماریم برگشت ولی اون موقع دستامو بردم بالا و گفتم خدا خانممو با سلامتیم معامله میکنم و خا هم جواب داد چون اول یه سی تی اسکن میگیرن که مشخص شد بیماری برگشته و بعد پت اسکن یا اسکن هسته ای همراه با مواد هسته ای میگیرن تا مشخص بشه کدوم قسمتا الوده شده و واقعا معجزه برام اتفاق افتاد شب قبلش که برم تهران اون معامله رو انجام دادم و نتیجه رو که به دکترم نشون دادم تعجب زیادی کرد و گفت من فقط پنج درصد احتمال میدادم تو سالمی 95درصد از تهران برگردی شیمی دررمانی رو شروع میکنیم ولی الان این میگه تو پاکی خوشحال نیستی گفتم چرا هستم و قضیه معامله رو بهش گفتم خلاصه گذشت من نتونستم سر معامله بمونم و بازهم یادش می افتادم تا کم کم فراموش شد الان دو سال نیمه از اون موقع میگذره و خب بخاطر اینکه کمرم دوبار عمل سنگینی داشته هنوز نمیتونم برم سرکار بدنی و تو اینستاگرام شروع کردم پیج هایی که فایل صوتی شما و استاد عرشیانفر رو پست میکردن فالو کردم که تو یه فایلی استاد عرشیانفر میگفتن از ذهنتون کار بکشید هیچکس با کار بدنی به جایی نرسیده بعد این جملات توی ذهنم مرور میکردم تا یواش یواش ایده های جدیدی می امد تو ذهنم چندتا ایده بود که یه اقایی نماینده اقای بیل گیتس بودن ایده هارو به زبان ترجمه کردن و براشون ایمیل کردن بعد ایده هایی توی موضوعات مختلف میومد به ذهنم و از پارسال من بخاطر سرططان مادرم با یه محصول که کمپانیش توی تگزاس هست اشنا شدم که بصورت بازاریابی شبکه ای یا فروش مستقیم فعال هست حتی چندتا ایده هم برا اونا به ذهنم رسید ولی به لیدرم که گفتم در جوابم حرفایی زد که خب ناراحت شدم مثل این کمپانی اگه بدونن شما ایرانی هستی بلاکت میکنن و ازین حرفا ولی خب بقول فرمایش خودتون خدا اگه ایده ای بهمون الهام میکنه قدرت خلقش هم میده ولی یواش یواش منم اصلا عجله ای نکردم ایده هامو نوشتم روی کاغذ تا ترجمه کنم و ایمیل کمپانی رو گیر بیارم و بفرستم در کل میخوام بگم که من یه استارت درونم فعال شد که پیج های حاوی مطالب و ویسهای شمارو فالوو کنم بعد با شنیدن ویسهای شما حتی فایلهای تکراری باعش شد بیام تو سایت ثبت نام کنم و یه سوالی که سال نودوچهار دوستی پرسیده بودن که تازه واردن و از کجا باید شروع کنن رو پرسیده و دوستان هم خیلی عالی راهنماییشون کردن منم هم درسمو گرفتم ببخشید طولانی شد عرایضم در کل خداروشکر بخاطر وجود شما دمتون گرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    زهرا جواهری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1129 روز

    درودوعرض ادب وتقدیردارم خدمت شمااستادعباسمنش عزیز.باتمام وجودم فایلهاتون رو گوش میکنم وبادل وجان میشنوم.مگرغیرازتاییدوقدردانی از به اشتراک گذاری این همه نکات آموزنده ،میتوان صحبتی دیگری هم داشت؟تابحال چنین تفسیرتمامامنطقی وحکیمانه ای از “قدرتمندی”نشنیده ونخوانده بودم ومیتوانم بگویم دیدگاه من درموردقدرت،قدرتمندی و افرادقدرتمنددرهرزمینه ای تغییرکرد،چراکه همواره باخودم مثلا افرادخیلی ثروتمندرادرذهنم موردبازخواست قرارمیدادم که اوقوی شده امابه قیمت ضعیف شدنِ منِ نوعی.،ولی الان معتقدم کسی اگرنتواندبقیه ی صحبتهای شماراگوش کند،همین یک فایل اورابس…من قصدتعریف وتمجیدندارم استاد،واقعااصل مطلب را ادا کردید ومن باتمام ذرات وجودی ام مطلب رادریافتم. شماباهمین فایل اصولی رو استادانه بیان کردیدکه درکمترکتابی یافت میشود. من حقیقتابه وجدآمدم وبه آگاهی،اراده،پشتکار،توانمندی ،علم وظرفیت وجودی تان تمام قدعرض ادب واحترام دارم،ممنونم که به این زیبایی قوی شدن را توضیح دادید.تمام جدوجهدخودم برای بازکردنِ بسته ی یک به یکِ خواسته هایم رابکارخواهم بست و تاقدرتمندشدن درتمام حوزه های موردنظرم باباوری محکم،پیش میروم…سپاس فراوان دارم ازخدای خودواز شمابخاطرچنین تفسیرهای راهگشایی که به ماارائه میدهید. درپناه ایزدیکتاباشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1710 روز

    روز 79 – فصل سوم

    .

    .

    خدایا شکرت استاد اصلن من رو دیوانه کردی این فایل رو چند بار دیگه هم باید همین امروز گوش کنم چقدر حسش عالی بود و چقدر مصمم و خوب گفتید راجب این موضوع واقعا من اینجوری به جهان نگاه نکرده بودم و این فایل یه بار دیگه دید من رو به جهان و دلسوزی های نا به جا و احساساتی شدن های الکی و غصه خوردن از دیگران رو به طور کامل از ذهن من بیرون برد و واقعا مکانیسم فکر کردن من رو از این رپ به این رو کرد واقعا سپاس گذارم ازتون که اینقدر فایل های عالی برامون میسازید و خانوم شایسته عزیز

    .

    دقیقا همین چیزی که گفتید طرف میبینم برای این میره پیش بیماران خاص و یه کارایی میکنه که فقط ویو بگیره و این هم در راستای همین قانونی هست که شما گفتید واقعا استاد اون اوایل سعی میکردم که حرفای شما رو از قصد نقض کنم میگفتم هر تلاشی بکن تا این منطق ها رو نقض کنی و بگی نه اینجوری نیست و بعدش تهش میرسیدم که واقعا حرفاتون درسته و اصلش اینه بقیه چرته و اصلن چیزایی که بقیه میگن مخصوصا در زمینه موفقیت خیلی هاش تو در و دیواره واقعا و حتی توی مصاحبه های افراد موفق بعضی قیمت های مهم رو بهش فکر میکردم یاد مثلا فلان جمله شما در یکی از فایل های سایت می افتادم و چقدر حرفاتون درسته خداروشکر که اینقدر صادقانه تحربه خودتون و زندگیتون و چیز هایی رو که درک کردید با ما به اشتراک میزارید عاشقتونم

    .

    بعدش به نتیجه رسیدم که باید با تمام وجود همت کنم و از خدا بخوام که در این مسیر عمل کنم و دارم با این قوانین زندگی میکنم خداروشکر میبینم که چقدر از سردرگمی خلاص شدم و چقدر به درون خودم نگاه میکنم و سعی میکنم همه چیز رو درونی ببینم و چقدر این دیدگاه عالیه و هر روز بهتر میشه و از شرک رها تر میشه و میبینم که چقدر در برخورد با اتفاقات اصلن من سوپرایز نشدم از زمانی که با قوانون آشنا شدم که بگم خدایا منکه فرکانس مثبت ارسال کردم چرا اینجوری جواب داد؟ بعضی وقت ها شده که یه اتفاقی افتاده که ندونستم چرا اینجوری شده ولی بعد گذشت یه مدت کوتاهی فهمیدم که چیشد و خدات چجوری من رو هدایت کرد و چقدر راحت این کار رو برای من انجام داد و میبینم که چقدر نسبت به بقیه اصل رو بهتر درک میکنم

    .

    خیلی از افراد دیدم که که خیلی با اینکه تجربه بیشتر از من دارند ، سن بیشتر دارند ، بیشتر در دل جامعه بودند و…. اما دلیل اتفاقات زندگی خودشون رو اعتبارش رو به چیز های بیهوده میدن و واقعا سردرگم هستند که چرا اینجوری شد مثل گذشته من و میندازند گردن خدا ، جامعه ،دولت و…. ویا مثلا اینو دیدم که اگر یه مدتی تلاش کنی و به چیزی نرسی یه بهونن خیلی بد دادی دست ذهنت که بشینه و نجوا کنه و اگر نتونی بهش غلبه کنی واقعا توی مسیر زندگی فلجت میکنه و نمیزاره که تکون بخوری و به چیز دیگه ای فکر کنی خدایا شکرت درسته خیلی از خواسته هام رو دریافت نکردم چون هنوز به اندازه کافی روی خودم کار نکردم ولی پوینت مثبتش اینه که از سردرگمی اومدم بیرون و میدونم ایراد کار از کجاست فقط باید عمل کنم به قانون و تمام .

    .

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    پریسا خورسندی گفته:
    مدت عضویت: 2521 روز

    به نام الله یکتا

    سلامی دوباره به استاد گرام و مریم عزیز و همه ی دوستان هم فرکانسی

    من این چند روز دارم کامنت های این فایل رو میخونم و تو زندگی روزمرم برای خودم مثال میزنم.گفتم مثال های خوبین و به درد دوستانم حتمن میخورن،یکی از راهای قوی شدن اینکه ما باید تضاد ها و ترس های کوچیک زندگیمون رو حل کنیم حتی اگه گاهی برامون سخت باشه باید حلشون کنیم تا رشد کنیم و قوی تر بشیم تا بتونیم با تضادهای بزرگتر که رو به رو شدیم واندیم و استوپ نکنیم چون دنیا بدون تضادها و مسائل نمیشه چون برای بزرگتر شدن جهان باید تضاد ها باشن که هر بار حل بشن و جهان قوی تر بشه. ما برای اینکه هر بار قوی تر بشیم و رشد کنیم باید به تضاد ها بربخوریم حلشون کنیم مثلا کریس رونالدو برای اینکه بتونه کریس رونالدو بشه مطمئنن از کودکی تضادهای کوچیک زندگیش که باهاشون برخورد میکرده رو حل کرده و از اون ها فرار نکرده با هر بار حل کردن یک تضاد قوی تر شده و بیشتر رشد کرده مطمئنن تا رسیدن به بهترین فوتبالیست.دنیا کلی مسئله رو حل کرده که تونسته قوی تر بشه امروز اگر من رفتن تو دل کوچکترین ترس هام برام سخت باشه که نمیتونم مسائل بزرگتر رو حل کنم و رشد کنم چون وقتی من مسئله ی کوچک تر رو حل نکردم مطمئنن از پس حل مسئله ی بزرگتر بر نمیام چون این قانونه و همین الان همه ی ما تو زندگیمون مثال های زیادی داریم که تا نتونستیم مسئله کوچیکتر رو حل کنیم به هیچ عنوان نتونستیم مسائل بعدیش رو حل کنیم.یک مثال خیلی خوب در این باره دارم که برای خودم فوق العاده ملموس بود و این چند روز که این فایل رو گوش میدادم خداوند بهم یاداوری میکرد و هدایتم میکرد که یادم بیاد نمیدونم کیا سریال افسانه جومونگ رو دیدن ولی تو این سریال خیلی زیاد میشه قانون ها رو دید و مثال زد مخصوصن قانون تکامل و اصل بقای اصلح در این سریال شخص جومونگ از همان بچگی در ناز و نعمت و بدون سختی و حل کردن مسائل زندگیش بار اومده و در برابر دو برادر دیگش خیلی ضعیف و تو سری خوره و خوب طبق قانون آدم ضعیف یا باید قوی بشه یا نابود بشه جومونگ چون هر بار تو سری خورتر میشده و ضعیف تر جهان اتفاقات بدتری سرش میاورده ولی درس نمیگرفته و تغییر نمیکرده تا اینکه به دلیل اشتباه فاحشش که باعث سوختن اسلحه خانه میشه و پدرش و مادرش خیلی سرزنشش میکنن و با خفت و خواری از قصر بیرونش میکنن اونجا دیگه به اخر خط رسیده بوده چون یکهو از اون همه نعمت و ناز به پوچی رسیده بوده، من کوچیک که بودم فکر میکردم پدرش نباید از قصر بیرونش میکرد و گناه داشت ولی الان که با قوانین آشنا شدم میگم بهترین کار رو کرد چرا چون وقتی به پوچی رسید و حتی دیگه پولم نداشت که غذا بخوره شروع کرد در جامعه ای که متفاوت از درون قصر بود و رحمی نداشت و باید قوی میبودی وگرنه زنده نمیموندی به بزرگ شدن و خودش بود و خودش سخته که تو تو ناز و نعمت باشی توجه مادر و پدر و داشته باشی شاهزاده ی کشورم باشی و همه ی بهت احترام بذارن ولی یکهو به جایی برسی که صفر بشی همه نمیتونن از پس این بر بیان ولی جومونگ فهمید که برای اینکه فقط زنده بمونه باید قوی بشه پس آرام آرام به تضادهایی که بهشون برمیخورد یکی یکی حلشون میکرد و هر بار قوی تر میشد بعد از چندین تضاد که هر بارم سختر میشد ولی خوب چون یک عمر فقط فرار کرده بود باید تضادهای بیشتری رو حل میکرد تا قوی بشه و وقتی بعد از چند ماه با یک مساله که اون هم دوباره کار جهان بود به قصر برگشت مادرش بهش گفت تو باید امپراطور بعدی بشی وبرای اینکه بتونی به این جایگاه برسی باید قوی بشی چون تو این مسیر تضاد های بزرگتری سر راحت میان و اگر قوی نشی از پسشون بر نمیای پس در طی مسیر هر بار هر مسئله رو حل کرد و قوی تر شد و یک بار هم جانزد و اگرم ترسید و نامید شد بعد یک استوپ دوباره خودش و جمع کرد و با اراده فقط رو به جلو حرکت کرد و نه تنها امپراطور یه کشور بسیار مقتدر و بزرگ شد و بلکه کلی دستاوردهای بزرگ دیگه بدست اورد ولی اگه قوی نمیشد جهان اجازه رسیدن به چنین جایگاهی رو بهش نمیداد چون باید خیلی خیلی قوی میشد که بتونه تو همچین جایگاهی قرار بگیره و یه عالمه مثال دیگه یوسف پیامبر که از کودکی به یه عالمه مسئله ها برخورد و حلشون کرد و هر بار قوی تر شد و اینقدر بزرگ و قوی شد که بتونه عزیز مصر بشه و بر مردم حکومت کنه و ایلان ماسک ها و …. و به نظر منم درسته ما وقتی میخوایم به جایگاه های بالا برسیم باید قوی تر بشیم و جهان برای رسیدن به اون جایگاه در مسیر تضادهایی رو پیش رومون میذاره که هربار با حل اون ها ما قوی تر بشیم تکاملمون رو طی میکنیم و راحت تر به اهدافمون میرسیم.من به خودم گفتم پریسا تو برای اینکه بتونی به خواسته های بزرگت برسی باید به خواسته های کوچیکتر برسی و برای رسیدن به خواسته های کوچیکتر باید یکسری کارها رو انجام بدی و در مسیر انجام اون کارها باید یکسری مسائل رو حل کنی و با حل هر بار این مسائل تو بزرگتر میشی رشد میکنی و به ارزوهات میرسی بعد که به خواسته ی کوچکتر رسیدی ظرفت بزرگتر میشه برای رسیدن به آرزوهای بزرگتر. و برای رسیدن به آرزوهای بزرگتر باید کارهای بزرگتری انجام بدی و مسائل بزرگتری رو حل کنی و قوی تر بشی اما وقتی تو هر بار برای رسیدن به ارزوهای کوچکت مسائل رو حل کردی قوی تر شدی و راه حل کردن مسئله و رد شدن از اون رو یاد گرفتی ،دیگه حل مسئله برات راحته و کاری نداره.استاد شما در فایل ۲ یا ۳ عزت نفس میگفتین شما در حل مسئله ها براتون نباید بزرگی اون مسئله مهم باشه چون وقتی باورتون به خودتون زیاد باشه هر چقدرم مسئله بزرگ باشه حلش میکنین پس مهم اندازه مسئله نیست مهم باور شما نسبت به خودتونه و کی باور من نسبت به خودم زیاد میشه وقتی مسائل کوچکتر رو هر بار به جای فرار حل کنم و هر بار قوی تر بشم هر بار به خودم بگم در هرکاری من باید قوی بشم که به نتیجه ی عالی برسم میخوام معمار قوی بشم باید قوی کار کنم،میخوام زبان رو عالی یاد بگیرم باید قوی عمل کنم میخوام دیگران بهم احترام بذارن بیاد قوی عمل کنم و باید از کوچکترین کار ها شروع کنم و قوی عمل کنم مثلا من هنوز تو قانون تکامل مشکل دارم البته هر بار تمرین کردم و بهتر شدم ولی بازم یه جاهایی میخوام سست عمل کنم و برام سخته ولی میگم اتفاقا همین جایی که برات سخت تره باید سعی کنی بهتر عمل کنی اگه تو اینجا این مسئله رو حل کنی و قوی بشی میتونی مسائل بزرگترم حل کنی اما اگه از این یکی فرار کردی به هیچ عنوان از پس بعدی هاهم بر نمیای چون تو فرار کردی.استاد عزیزم ببین چقدر این فایل عالی هست که من بعد از تقریبا یک هفته هنوز دارم گوشش میدم و کلی چیز یاد میگیرم تازه من از وقتی که این فایل روی سایت قرار گرفته چندین بار گوشش بودم.من هر چقدر هم که خداوند رو برای آشنایی با شما و وجود نازنینتون و این سایت عالی و مریم عزیز و همه ی دوستان خوبم شاکر باشم کمه.

    در پناه الله یکتا شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    پریسا خورسندی گفته:
    مدت عضویت: 2521 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد و مریم و تمامی دوستان عزیز و هم فرکانسی

    من وقتی برای اولین بار این فایل زیبا رو پارسال گوش دادم تمامی گفته ها و نظرات عالی استاد رو قبول کردم وشکی در اون نداشتم.چون خودم هم نمیگم در همه ی موارد ولی در بعضی موارد از نظر شخصیتی همیشه قوی بودم والان که دارم فکر میکنم هیچ وقت در قسمت روابط با دیگران هیچ وقت فکر نکردم به من ظلمی شده یا میتونه بشه،همه بااحترام باهام برخورد میکردن و دوست بودن و علاوه بر اون به هیچ کسی وابستگی نداشتم و احساساتی عمل نکردم که گاهی مواقع مادرم میگفت من نمیدونم تو به کی رفتی که انقدر بی احساسی در صورتی که الان طبق قانون میدونم من بی احساس نیستم فقط به کسی وابستگی ندارم و کسی رو هیچ وقت برای خودم تو روابط بت نمیکنم که اگه رفت ناراحت بشم و اذیت بشم به صورتی که همیشه در مدرسه با همه دوست بودم و بحث انچنانی با کسی نداشتم و وقتی کسی هم ضعفی داشت خیلی اذیت میشدم و به اون شخص گله هم میکردم که تو چرا ضعیفی و از حق خودت دفاع نمیکنی اتفاقا داشتم فکر میکردم که همیشه وقتی جایی میدیدم کسی میخواد حقم رو پایمال کنه محکم در برابرش میایستادم سکوت نمیکردم و از این نظر چون قوی بودم مشکلی برام پیش نمیومد.همیشه تو مدرسه اگر با معلم ،دوستان یا کسی به مشکلی بر میخوردم از همون دبستان خودم مسئله رو همون موقع حل میکردم نه مثل یکسری از بچه ها سکوت میکردم و توی خودم میریختم نه مثل یکسری دیگه پدر و مادر رو میاوردم که مسئله ی من رو حل کنن برای همین در طول دوران تحصیلم با کسی در این مورد به مشکل بر نخوردم مثلا یکبار سر کلاس پنجم دبستان معلم حین حین درس پرسیدن حرفی به من زد که اصلن درست نبود و بچه ها خیلی خندیدن ،من هم چون کلن رک بودم و در برابر همه بدون ترس بودم سکوت نکردم و خیلی محکم جوابش رو دادم و این بار بدتر کلاس رفت رو هوا.اون موقع چون از خودم دفاع کردم و سکوت نکردم مسئله برام بسته شد و با معلمم هم دیگه مشکلی نداشتم و اون هم حرفی نزد رفتم خونه و اون مسئله برام تمام شد و اصن یادم رفت. دو روز بعد سر کلاس بودم که صدا زدن دیدم معلمم و مادرم و مدیر بیرون پشت در ایستادن من متعجب بودم که چی شده ، مادرم گفت که تو به معلمت بی احترامی کردی و متعجبم بود چون در طول این چند سال یکبارم برای هیچ موردی به غیر از درس مدرسه نیومده بود. من فکر کردم که معلمم یادش رفته و مسئله حل شده چون من مقابله به مثل کرده بودم وحرفم خیلی بدم نبود گفتم نه ایشون حرفی رو زدن که درست نبود حق نداشتن من رو مسخره کنن منم جوابشون رو دادم مدیر گفتن که نه ایشون معلم بودن و فلان تو باید سکوت میکردی برو سر کلاس ازشون در برابر همه عذر خواهی کن من اصن به این فکر نکردم که مدیر هست،به این که کارم اشتباه نبوده فکر میکردم گفتم من کار اشتباهی نکردم و الانم ناراحتی ندارم ولی اگه ایشون ناراحتن سر کلاس به خاطر حرفی که زدن عذرخواهی کنن منم عذر خواهی میکنم. من اون موقع چون محکم حرف زدم و از موضع خودم پایین نیومدم مسئله بدون بحث زیاد منطقی تمام شد چون همیشه در این موارد با همه همین طور بودم هیچ وقت با کسی به مشکل برنمیخوردم و همیشه مساله همون موقع حل میشد. در قسمت دیگه ای بود که نتیجه برعکس بود یادم میاد من در قسمت هایی که مربوط به درس نبود نترس بودم و قوی عمل میکردم مثل روابط مسئول گروه نمایش یا مسابقات ورزشی ..ولی در موارد درسی چون عزت نفس نداشتم و قوی نبودم به مشکل برمیخوردم.در درس خوندن چون قوی نبودم و فکر میکردم از پسش برنمیام همیشه به مشکل برخوردم و چون اساسی حلش نکردم و خودم به تنهایی این مساله رو ریشه کن نکردم در تایم پیش دانشگاهی به مشکل بزرگی برخوردم ونمرات من به طرز وحشتناکی پایین شدن و الان میفهمم که جهان میخواست بگه دیگه فرار کردن و کمک گرفتن از دیگران نرفتن تو دل ترس بسه.من تو اون مرحله چون ضربه ی سنگینی خوردم گفتم اینطور نمیشه و برای اولین بار بدون کمک گرفتن از بقیه یا فرار کردن از مسئولیت خودم به تنهایی شروع کردم به درس خواندن و مسائلم در رابطه با درس هر بار بهتر حل شدن و هر بار عزت نفسم بالا رفت چون تو دل این ترسی که چندین سال بود درگیرش بودم رفتم و وقتی ما تو دل ترس های واحی میریم میبینیم ترسی نبوده و ما بزرگش کردیم. هیچ وقت در روابطم با دیگران نگفتم با فلانی مشکل دارم یاچرا بابام یا مامانم از من دفاع نکردن و مشکل رو حل نکردن چون خودم همیشه این قسمت رو حل میکردم .ولی در قسمت درس من همیشه توقع داشتم از دیگران و وقتی نمراتم پایین میشدن میگفتم به خاطر مامان هست که برای من کلاس تقویتی نگرفت یا من رو فلان مدرسه نذاشت یا معلم درست درس نداد و همیشه این مشکل رو به عوامل بیرون از خودم ربط دادم .الان میفهمم وقتی که ما خودمون رو در همه ی جهات زندگی مسئول ندونیم براشون هم حرکتی نمیکنیم و یا درست و قوی حرکت و عمل نمیکنیم و در دل ترس ها نمیریم و به خدا توکل نمیکنیم و بعد میندازیم گردن اینکه من اگه فلان کار و نکردم چون خانواده اینطور کردن ،کشورم اینطوریه یا معلمم یا رییس جمهور و ……

    یه مثال دیگه چندین سال هست که کشورهای آسیا شرقی رو دنبال میکنم به خاطر تلاش و با برنامه بودنشون و رشد سریعشون و خیلی چیزها ازشون یادگرفتم و خیلی جاها از تلاششون و اینکه مستقل هستن و خودشون رو در بیشتر مواقع مسئول زندگیشون میدونن درس میگیرم.مثلا نزدیک یک ده هست که موج موسیقی کره در جهان خیلی صدا کرده و خیلی پیشرفت کردن و واقعا هم حقشون هست چون از نظر کیفیت اهنگ ، ویدیو و رقص خیلی عالی کار میکنن و خیلی از موسیقی دان ها میگن که از نظر کیفیتی در یه لول دیگه ای قرار دارن.من خیلی توی مردم خودمون میبینم که همیشه خودشون رو با دیگران و کشورهای خارجی مقایسه میکنن و میگن ما امکانات اون ها رو نداریم که به فلان جا مثل اون ها نمیرسیم مثلن در همین زمینه موسیقی(موسیقی کره الانه در لولی قرار گرفته که در بزرگترین چارت های جهانی رتبه های بالایی داره)من دیدم که جوان های خودمون میگن آره فلان گروه کیپاپ اگه به فلان جایگاه در آمریکا رسیده به خاطر امکاناتی بوده که در این سال ها داشته(گروه بی تی اس الان بهترین بوی بند جهان هست و خیلی در جهان تاثیر گذار بودن و الگوی خیلی ها شدن این گروه سال ۲۰۱۳ کارشون رو شروع کردن و من قانون تکامل رو با هر بار مثال زدن این گروه بهتر میفهمم این گروه با کمپانی های بزرگ کره ای شروع نکردن بلکه کارشون رو از یک استودیم که استودیوم هم نبود بلکه یک زیرزمین کوچک بوده شروع کردن و همونطور که اعضای گروه میگفتن گاهی انقدر فشار روشون بوده که چندین بار میخواستن دیسبند کنن(گروه رو منحل کنن)ولی هر بار بهم انگیزه دادن و تسلیم نشدن اون هارو در برنامه های کره و حتی در خیلی از مراسم دعوت نمیکردن برای همین وقتی دیدن در کره زیاد استقبالی ازشون نمیشه تسلیم نمیشن و تصمیم میگیرن به امریکا برن و شانس خودشون رو امتحان کنن با اینکه زبان انگلیسی رو فقط یکی از اعضای گروه بلد بوده و بقیه در کل چیز زیادی بلد نبودن ولی میرن و خود اعضای گروه مجانی به مردم داخل شهربلیط های مجانی میدادن که بیان و اجراشون رو ببین و حتی در یک ویدیو دیدم که اعضا میگفتن خجالت میکشن که باید برن و خودشون بگن که به کنسرتشون بیاین و فیلم هایی که در این چند سال از این گروه دیدم متوجه شدم که خیلی رو خودشون و عزت نفسشون و قوانین در طی این چند سال کار کردن و تو دل خیلی از ترس هاشون رفتن و قوی عمل کردن به صورتی که الان نزدیک ۳ سال هست که بهترین بوی بند جهان و دو سال هم هست که در کاخ سفید سخنرانی دارن و من هر بار دارم طبق قانون عمل کردن رو در این گروه میبینم و برای خودم مثال میزنم یه چیز دیگه کلن در کره یک گروه وقتی بخواد دبیو کنه خیلی از پروسه های سنگین رو باید طی کنه وحشتناک باید رو صدا و موسیقی و رقصشون کار کنن تمرین های سنگینی انجام بدن و قوی عمل کنن و فیلتر های سخت زیادی رو رد کنن وگرنه بهشون اجازه دبیو نمیدن و حتی خیلی ها زمان ورود به این عرصه براشون چندین سال طول میکشه چون ممکنه تو یه زمینه ای هنوز پرفکت نبوده باشن و البته که همین سختگیری ها زیاد باعث شده که طی یک دهه همچین پیشرفت سریعی در زمینه ی موسیقی داشته باشن و موج کیپاپ رو راه اندازی کنن. )در صورتی که ربطی به امکانات نداره من وقتی اراده کنم قوی عمل کنم و مسئولیت کار خودم رو به عهده بگیرم و به دنبال هدف برم و نترسم و هر تضادی بود برطرفش کنم جهان برای من همه چیز رو فراهم میکنه و من هم میتونم در همین ایران حتی در زمینه ی موسیقی جهانی بشم(در مورد مسئولیت کار و وظیفه ی خود را به عهده گرفتن هم بخوام از همین گروه مثال بزنم بگم که در یک ویدیو دیدم که یکی از اعضا گروه میگفت من گاهی اونقدر ناامید و خسته میشدم که میخواستم فرار کنم ولی به یاد میاوردم که من یه مسولیتی دارم و باید قبولش کنم و به عنوان عضوی از این گروه قسمت خودم رو درست انجام بدم که اعضا میگفتن گاهی میشد ساعت ها زیادی توی سالن رقص میموند و بیشتر تمرین میکرد البته همه ی اعضای گروه همین طور بودن و میخواستن همیشه قوی عمل کنن و بهترین خودشون رو ارائه بدن.)

    نوشتن یکم برام سخت شده بود و بیشتر تو سایت فقط کامنت میخوندم ولی از این به بعد سعی میکنم هر جا دیدم باید کامنت بذارم حتمن این کار و انجام میدم.استاد عزیز سپاس بی نهایت برای این فایل بی نظیر که من هر بار گوشش میدم ازش سیر نمیشم و بیشتر یاد میگیرم و سپاس از مریم عزیزم برای فیلمبرداری عالی و خفنش و سپاس از دوستان خوبم برای کامنت های عالی که میذارن.

    خدای خوبم ازت تو بی نهایت سپاسگذارم که من رو در این جمع بهشتی قرار دادی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    زهرا صالحی گفته:
    مدت عضویت: 1523 روز

    به نام خدای خالق فراوانی

    💚هفتاد و نهمین روز از روز شمار تحول زندگی من💚

    قدرت! قدرت! قدرت!!

    ی ویژگی نااب الهی که منعکس کننده لیاقت، شایستگی، عزت نفس و میزان در صلح بودن با خود متعالیست.

    یکی از ویژگی هایی که باعث میشه مجذوب ادم ها بشم قدرت اونهاست.

    شاید بخاطر همین هست که دوست دارم اولین محصولی که خریداری میکنم، دوره عزت نفس باشه.

    خداوند قدرت مطلقه و من هم به عنوان تکه‌ای از خدا میخوام این ویژگی رو در وجودم به بالاترین حد برسونم. در واقع میخوام وجودم ایینه‌ی این صفت الهی باشه.

    خدایا شکرت که همیشه همراه و همدم منی و در هر لحظه هدایتم کردی و میکنی💚🌱

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1817 روز

    سلام مجدد

    اینقدر این فایل و دوس دارم فک کنم چهل پنجاه تا دیدگاه براش گذاشتم 🤣 دلیل اینکه یه احساس عجیبی به این فایل دارم و نمیدونم شایدم جدیت استاد حال و هوای پرادایس و یا موضوع مهمی که بهش اشاره میشه نمیدونم دقیق اما کلی ذوق میکنم هربار به بهانه ای میرم سمتش الانم که جز فایل روزشمارم هست

    دلسوزی بیجا اصلا از کجا بوجود اومد چقدر قبلا الکی این صفت و برای خودم بزرگش کرده بودم که من خیلی دلسوزم و مهربونی رو با دلسوزی یکی میدونستم در صورتی که این دوتا اصلا شبیه بهم نیستن

    حقوق مارمولکا و سوسکا و لایه ازن 🤣🤣🤣

    چقدر این بقای اصلح و برامون عالی جا انذاختین استاد اینقدر بهش توجه میکنم چون من همیشه دوس داشتم اون ادم قویه باشم حالا بودم یا نبودم در ظاهر خواستم باشم یا نه رو نمیدونم اما همیشه قوی بودن رو دوس داشتم و انتخابم اون بود این فکر که انسان از دایناسور به اون بزرگی قوی تره چقدر به آدم قدرت میده چون ذهن دایناسور و دیده و بزرگ و قوی میدیده این منطق عالی که بهش بگیم چون این موضوع که تو پاره ای از خدایی خدایی که کل جهان حتی همون دایناسور و افریده بعد تو خودت و با دایناسور مقایسه میکنی؟ ذهن من مقاومت داره البته که الان خیلی خیلی با کار کردن روی باورهام مقاومتش کم و کمتر شده اما هربار منطق های جدیدی رو بهش میدم که بره به خوردش 😌 البته که انسان خیلی قوی تره چون تو فیلمهایی مثل ژوراسیک میبینیم (با اینکه تخیلی هست) هرچقدرم دایناسور ادمهای بیشتری رو به اصطلاح نوش جان کرد و خرابی بار اورد باز انسان با مغزش با ایده هایی که بهش الهام شد تونست یه جا گیرش بندازه و برای همیشه از بین ببردش

    این بزرگترین نکته طلایی رو باید با طلا نوشت وقتی تو قوی باشی اصلا جهان طوری قرارت نمیده که تو با ضعیف تر ها همراه بشی

    برای سیاه پوستا مثال خوبی زدین استاد سیاه پوست قوی مثل اوباما شد رییس جمهور کشور اول دنیا همون کشوری که میگن بین سفیدا و سیاه پوستا فرق میزارن یا یکی مثل ویل اسمیت میشه هنرپیشه معروف و پول ساز یا همین هند که همه میگن کشور سطح پایینیه حالا خیلی اشاره نمیکنم به نکاتش گاندی یک هندی بود یا همین الان اقای امبانی بزرگترین شرکت نفت و توی هند داره و اسمش تا سالها جز پنج نفر پولدار جهان بوده هنوزم هست اما اگه اشتباه نکنم الان جز دهم یا نهم افراد هست و خیلی مثال های دیگه این نشون دهنده اینه جهان کاری به نژاد رنگ پوست سن موقعیت تو نداره تو فرکانس هات و شخصیت قوی که میسازی جایگاهت و تعیین میکنه وگرنه در دنیای کائنات ما هممون یه ذره حساب میشیم که اگه منبع و یه دایره بزرگ فرض کنیم وصلیم و هرکدوم بنا به افکارمون جایگاهمون تعیین کننده ست که تو کدوم قسمت وصلیم

    واقعا درسته که جهان همیشه از قوی ترها حمایت میکنه و قوی ترها همیشه جذابن

    اونی که همیشه همه چیز و میدونه کلی حرص میخوره از نادان ها اما هنر اونجاست که بیخیال اون نادان ها باشی چون همیشه نادان ها وجود دارن و بحث باهاشون بیفایدست و من نوعی بیشتر جذب میکنم این افراد و

    من تبریز نرفتم استاد اما تو بازار تهران کار میکنم و اکثریت اونها ترک هستن و واقعا اونجا گدا نداره اگه هم داشته باشه خیلی کم هست و کسی بهشون توجه ای نداره

    پس باید قوی باشم قوی

    ممنونم استاد قوی و جذاب من که اینهمه نکات ارزشمند و تو این فایل به ما گفتین 💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1291 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایسته‌ی عزیز

    همیشه به ما یاد دادن ضعیف باشیم، به ما یاد دادن ضعیف بودن همان نجیب و باشخصیت بودنه، از بچگی داستان سیندرلا رو برامون خوندن که درنهایت شاهزاده‌ نجاتش داد، همیشه منتظر امام زمان بودیم تا بیاد و ما رو از این دنیای بی‌رحم و آدمای قدرتمندی که به زعم خوومان به ما ظلم میکردند نجات بده و به امیداوری و انتظار برای منجی هم افتخار میکردیم، همیشه ما مورد ظلم قدرتمندان واقع میشدیم و یاد گرفتیم که ما مظلومان همون آدم خوبه‌ایم و کسانی که قدرت رو در دست دارند آدم بدا،

    یاد گرفتیم برای آدمای ضعیف دلسوزی کنیم و به آن‌ها کمک کنیم، کمیته‌های امداد و صدقه و بهزیستی راه انداختیم و حالا هم کمپین‌های حمایت از حقوق xو y.

    غافل از اینکه، دستور خداوند و قوانین او کاملا متضاد با اینهاست.

    مگرنه اینکه خداوند قدرتمنده، مگرنه اینکه همه‌ی در تلاشیم تا صفات الهی و خدایی رو در خودمون ایجاد کنیم،؟ خداوند مهربان بود و ما میخواستیم مهربان باشیم،خداوند بخشنده بود و ما تلاش کردیم تا هرچه بیشتر بخشنده باشیم، خداوند قدرتمند هم بود پس چرا ما هم نخواستیم که قدرتمند باشیم؟!!

    قوی باش، نخواه که ‌کسی بهت ترحم کنه، در جهانی که بر طبق اصل بقای اصلحه ترحم و دلسوزی معنی ندارد.

    از میلیون‌ها سال پیش قانون خداوند این بوده، اگر ضعیفی محکوم به نابودی هستی، مهم نیست پیامبر خدا باشی یا آتئیست، اگر ضعیف باشی، نابود میشی.

    اگر اعتقاد داری مسیر درستی رو میری، اگر معتقدی کارت درسته، قوی باش، متتظر این نباش دیگران بهت رحم کنن تا تو بتونی خودی نشون بدی، چون این هرگز اتفاق نمیفته، حتی اگه کل جهان هواتو داشته‌باشن اگه ضعیف باشی درنهایت دووم نمیاری.

    اگه تا الان ضعیف بودی اشکال نداره، از این به بعد سعی کن قوی باشی، هرروز کمی بهتر از دیروز و در نهایت با این کارت دنیارو در مقابل خودت ب زانو در میاری.

    همیشه یادت باشه، هر تغییری در ابتدا سخت، در میانه آشفته و در پایان عالی خواهد بود، دردناکی و سختی رشد و پیشرفت، بسیار کم هزینه‌تر از هزینه گزاف پشیمانی و حسرت است.

    اینا رو به خود میگم تا از این به بعد سبک زندگیمو تغییر بدم، من میخوام کارای بزرگی انجام بدم و به نهایت رویاهام برسم، ولی اینو باید یادم باشه کارای بزرگ فقط از دست آدمای بزر گ برمیاد، پس خودتو بزرگ کن، یه شخصیت بزرگ و قوی بساز، کسی که هرکاری از دستش برمیاد، و بعد به راحتی رویاهاتو زندگی کن.

    به خاطر ایم فایل فوق‌العاده سپاسگزارم و براتون بهترین‌ها رو آرزومندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1402 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    روز 91ام از روزشمار زیبای تحولم

    باید قوی باشم باید اینقدر متبحر باشم تو زبان انگلیسی که به راحتی دیگران قانع بشن از اینکه من میتونم از پس کارهای مکاتبات بازرگانی بربیام و واقعا هم برام راحت باشه یا شخصیتم انقدر قوی باشه که حتی اگر محیط کارم جو مردانه ای داشت من وادارشون کنم به اینکه من میتونم هدایتشون رو به عهده بگیرم و نباید بترسم. باید روی خودم کار کنم که فقط و فقط خداوند رو قدرت مطلق ببینم و به هیچ چیز قدرت ندم. یادمه وقتی حدودا نه سالم بود یه روز من و برادر کوچکترم و مادرم در باغ خونه مون پای درخت آلو بودیم. مادرم یه آلو چید و میخواست بده به برادرم بخوره و گفت “میگن میوه ی نوبری رو بده به پسر بخوره تا درخت پربار بشه”. با شنیدن این حرفِ مادرم, فورا میوه رو از دستش چنگ زدم و خودم خوردم. هر وقت این خاطره یادم میاد به خودم افتخار میکنم که بااینکه بسیار کوچیک بودم تبعیض رو قبول نکردم و بجای قهر و ناراحتی و پذیرفتن اون دیدگاه از حق خودم دفاع کردم. البته مادرم کلا انسان روشن فکری هستن و همیشه از تصمیمات من حمایت کردن ولی خب در ایشون هم یه جملات خرافی از گذشته باقی مونده بود.ممنون استاد و خانم شایسته ی عزیزم🍀🍀🍀🍀🍀💖💖💖💖💖💖💖🍀🍀🍀🍀🍀🍀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ‌‌‌🌸زهرا سلطانی🌸 گفته:
      مدت عضویت: 3042 روز

      دمت گرم دوست داشتم این حرفتو که تبعیضو نپذیرفتی افرین که برای خودت ارزش قایل بودی 😊👍👍👍

      حرف بقیه اهمیتی نداره مهم و مهم اینه که ما چ نظری در مورد خودمون داریم و اینو هر روز باید با خودمون تکرار کنیم

      من لایق بهترین ها هستم چون موجودی که خدا افریده باید قوی و ارزشمند باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        آوا گفته:
        مدت عضویت: 1402 روز

        زهرای عزیزم

        ممنونم که وقت گذاشتی و کامنتم رو خوندی. بازخوردت حس خیلی خوبی بهم داد.

        این کامنت رو خیلی وقت پیش گذاشته بودم و جمله ای که شما نوشتید فکر میکنم چیزی بود که باید دوباره بهم یادآوری میشد. اینکه حرف دیگران مهم نیست و فقط خودت رو اولویت قرار بده. ممنونم به خاطر یادآوریت.

        در پناه خدا شاد و سلامت باشید🍀🍀🍀🍀🍀💖💖💖💖💖💖🍀🍀🍀🍀🍀

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 854 روز

      سلام آوا ی عزیز

      تحسین کردم شجاعتت رو، جسارتت رو و قدرتت رو که از همون دوران کودکی داشتی، دقیقا دختر کوچکتر منم مثل همون کودکی شما. هر جیزی رو که بخواد با قاطعیت بهش میرسه الان دو سالشه، نمیتونه هنوز حرف بزنه ولی هر روز عصر کاری باهام میکنه که دو کیلومتر پیاده بریم تا نزدیکترین پارک به خونمون و اونجا هم هر چیزی رو بخواد با اصرار و پافشاری بدستش میاره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        آوا گفته:
        مدت عضویت: 1402 روز

        سلام سارای عزیزم

        دوست هم فرکانسیم

        ممنونم از پیام پر مهرت

        جالبه هر وقت به جملاتی که خودم مدتها پیش نوشتم احتیاج دارم به طریقی بهم یادآوری میشه.

        در واقع خداوند توسط یکی از دستهاش که اینبار شما بودی ، هدایتم می‌کنه به این نوشته ها تا یک بار دیگه بخونمشون و قدرت بگیرم.

        سارای عزیزم برای شما و دختر گلت آرزوی سعادت و خوشبختی میکنم

        دلتون همیشه شاد و

        تنتون همیشه سلامت باشه عزیزم.

        بازم ممنونمممم از مهری که بهم نشون دادی

        ️️️️️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: