اصل بقای اصلح - صفحه 42 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس‌منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس‌منش2020-10-02 07:22:522020-10-03 02:24:06اصل بقای اصلحشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
79مین گام روزشمارزندگانی سلام به انرژی قدرتمندوکل مخلوق قدرتمندسایت وهمفرکانسیها.
من هروقت مستندحیوانات رونگاه میکردم میدیدم مثلاببر،پلنگ ،سوسمار،تمساحهابه گوزنها،گاوهای وحشی وحیوانات هلال گوشت حمله میکردن مینشتم نگاه میکردم وناله نفرین میکردم!وبرای حیوانات مظلوم غصه میخوردم :وحیوانات درنده رونفرین میکردم!الهی خیرنبینن،خدالعنتشون کنه!مرگه بخوری انشاالله! یعنی واقعامیگفتم!یاازاین کفتارهاکه غذای شیروپلنگ رومیگیرن واقعاناراحت میشم!به خصوص اگه هرنوع بی احترامی به شیرهابه خصوص شیرنربشه واقعاازته دل ناراحت میشم!چون من خیلی به شیرهاعلاقه دارم به خصوص شیرنرخوش تیپ یال دارخیلی قشنگن!به قول بچه هام میگن کلامامان ما پسرهاروخییییییللللللللللیییییییی دوست داره!خوب مسخره بازی میکنن چون دخترندارم.هروقت مستندمیدیدم کفری میشدم بچه‌ها میگفتن مامان قانون طبیعت همینه !من قانون چه میدونستم میگفتم بیخوداگه الان اونجامیبودم همه ی حیونهارومیکشتم!ولی الان آرومترشدم ومیگن اگه گوزنهازیادبشن به زمین آسیب میرسونه والامن نمیدونم بازمیگم چراکفتارهااینقدرمفت خورن که غذای شیروببروپلنگ رومیگیرن هنوزبااین موضوع کنارنیومدم!ولی برای آدمهای ضعیف غصه میخوردم حالاکم شده ولی نصبت به پسرکوچکم ازدواج کرده اونم مستاجره خودمونم مستاجریم ولی خیلی براش دعامیکنم وتابتونیم به فکرش هستیم 3تاداداش بزرگترومجردن خودشونومسئول میدونن انشاالله همه بچه ها عاقبت بخیروسلامت وثروتمندباشن دیگه بچه س آدم نمیتونه بی تفاوت بگذره حالادرست وغلط نمیدونم!اینویک مادردرک میکنه!به امیدروزی دلم قوی بشه که حتی به فکربچه هاوشوهر،هم نباشم آمین.متشکرم استادکه ازهردری دوست داری اصل روبه مابفهمونی.
به نام خدای بسیار بخشنده و بسیاربسیار مهربااان
سلام و درود به مریم عزیز و استاد عباس منش عزیزم
اصل بقای اصلح:
قانون بسیار بسیار به حق و درستی هست من سالها در دوران بچگی ام بیمار بودم و سالها مادرم دلسوزم بود و همیشه منوحمایت می کرد همه جا در مهمانیها و مدرسه و جامعه منوبعنوان فردی بیمار و ضعیف و کم هوش معرفی میکردن و عمق ضعیف بودن و ناتوان بودن رو در من بیشتر می کردن و ذهن پرسشگر من همیشه دنبال این سوال بود چرا من باید ضعیف باشم و بیمار چرا جثه ضعیف دارم و چرا چرا چرا…
بعد سالها به خودم اومدم دیدم قدرت من بعنوان یک انسان چقدر گرفته شده و چقدر شخصیت متزلزلی دارم جوری که انتخاب نوع لباس رنگ لباس ،نوع رفتارم وابسته مادرم و دیگران شده و بیشتر درمورد مادرم اینجوری بودم
سالها روی خودم کار کردم وقتی هم با سایت شما استاد بسیار نازنینم آشنا شدم بیشتر تمرکز کردم روی خودم
امروز خیلی از مسایلمو حل کردم و در گذر هر دهه از زندگیم ،ضعیف بودن رو شناسایی کردم و وابستگی به مادر رحم کننده که منو بیشتر پایین و پایین تر برد همیشه تنفر داشتم از دلسوزی بیمورد اقوام مخصوصا مادربزرگم .
امروز به این فایل بر خوردم و دیدم دقیقا زندگی منو توضیح میدین استاد ،ریشه ضعف و دلسوزی رو نمیشه خشکوند ولی میشه به نقاط قوت تبدیل کرد چرا که از دل همین نقاط ضعف ،یا (همون تضاد ) قدرتهارو میشه کشید بیرون و اون قدرتهایی که زیر بار شدید ضعف ،دفن شدن
بسیار عالی یک قسمتی از صحبتهای شمارو در یک کلیپ انگیزشی دیده بودم ولی نمی دونستم مربوط به این فایل..
قوی باش قوی باش قدرت داشته باش ترسو نباش ،خانم هستی ،خانم قوی باش قدرت داشته باش تا دیگران در برابرت تسلیم بشن
به نام خدای آرزوهای من
سلام به استاد و دوستان الهی من
روزشمار تحول زندگی : تعهد 79
طبق قانون جهان و طبق قانون بقای اصلح، افراد با شخصیت قوی فقط در جهان ماندگارن و به موجودات ضعیف تر کمکی نمیشه و جهان زیر چرخاش لهش میکنه !
کسی که قانون رو میدونه سعی میکنه همیشه پیشرفت کنه و روی رشد خودش تمرکز میکنه
در جهان هرکسی جای درست خودشه و نباید نگران کسی باشیم و با دلسوزی داریم تشویقشون میکنیم که درجای خودشون باقی بمونن و درواقع داریم بدبخت و قربانی بار میاریم
ترسو قربانی مشرک بی اراده نباشیم
بلکه یک خانم قوی با اراده باانضباط باشم تا بقیه تسلیم بشن
با نتیجه گرفتن و با موفق شدن و با ثروتمند شدن و با قوی شدن به خودمون کمک کنیم تا بقیه هم بهمون احترام بزارن و تسلیم ما بشن فقط خودمون میتونیم به خودمون کمک کنیم
دنبال این نباشیم که بقیه سرنوشت مارو تغییر بدن
خدایاشکرت برای این آگاهی
خدایاشکرت دوستت دارم
باسلام خدمت دوستان و استاد گرامی
وعزیز
دوستان ما اینجاییم که درک کنیم شرایط ما
بستگی به هیچی نداره جز باورهامون
وشرایط زندگیمون به نوع افکارمون مربوطه
استاد وقتی تغییر کنی دنیا شرایطی رو فراهم میکنه که بتونی خودتو نشون بدی و ثابت کنی و این روند ادامه داره
خدایاشکرت برای قوانین تغییر ناپذیر خداوند
خدایاشکرت برای اینکه میتونیم راهمونو پیداکنین
به وسیله ی هدایت هات
دنیا به افراد قوی پاسخ میده
چون ایمان و توکل دارن
روز 79 از روزشمار تحول زندگی من
من به خودم تعهد میدم که روزشمارمو ادامه بدم و تواین مسیر الهی بمونم و قدم هامو محکم تر بردارم
الهی شکرت برای قوانینی که تغییر نمیکنن
بنام خداوند بخشنده و مهربان که هر چه دارم از آن اوست
روزشمار تحول زندگی من به سمت بینهایت ثروت و نعمت روز نود یک
خدا ره بینهایت شکر بخاطر این مسیر الاهی بخاطر شخصیت ام که هر روز بهتر میشود بخاطر درک ام که از قوانین هر روز بهتر میشود بینهایت جای خوشحالی است
قوانین جهان احساساتی عمل نمی کند بر اساس اصل بقای اصلح هیچ موجود ضعیف زنده نمی ماند جوجه ضعیف کشته می شود برای اینکه نتواند نسل اش را ادامه دهد جهان بعد میلیون ها سال تکامل هنوز این کار را میکند ضعیف ها مردند قوی ها ماندند
جهان کاری ندارد شما کی هستید خداوند پرچم حقوق فلان را دست نگرفته در جهان مادی هرگز و تحت هیچ شرایطی به موجودات ضعیف کمکی نشده آنهای که زنده ماندند به این دلیل که راهی برای بقا و زنده ماندن پیدا کردند اگر نتوانستند که تغیر کنند جهان زیر چرخ هایش له کرده این قانون خداوند است
کسی که قانون را بداند تمرکز اش را میگزارد روی رشد و پیشرفت خودش طبق قوانین جهان عمل میکند نه حرف آدم ها در دنیای که هر کسی ضعیفتر نابود می شود تو باید یاد بگیری خود تو قوی کنی فارغ از اینکه شما چه کار در هر صورت موجودات ضعیف از بین میرود اگر می خواهی خوشبختی را تجربه قوی باش، ترسو نباش، مشرک نباش اگر خانم هستی قوی باش بقیه مجبور میشن به تو تعظیم با قوی بودن پیشرفت کردن موفق بودن میتوانی به خودت کمک کنی با ضعیف بودن و جلب توجه دیگران برای اینکه به تو کمک کند به هیچ ها نمیرسی مهم نیست از دست خدا چقدر ناراحت میشی جهان رحم نمیکند به ضعیف ها جهان خورد میکند ضعیف ها را نه من میتوانم به کسی کمک نه دیگران میتواند به من کمک فقد خودم هستم که میتوانم به خودم کنم با دلسوزی به حال ضعیف ها شما یاد میدید که بدبختی خوبه
به نام خدای مهربان
درود و احترام
روز 79 / اصل بقای اصلح …. کامنت دوم
اولا باید بگم چقدر بی منظق دو تا موضوع کاملا بی ربط رو بهمدیگه ربط دادن و نتیجه گیری هم کردن !!!
قانون میگه فقط قوی ها میمونن و ضعیف ها نابود میشن.. و اگر ضعیف ها میخوان باقی بمونن فقط تنها راهش اینه که قوی بشن ..این جهان با تضاد ها رشد کرده و اون کسی که تونسته مسائلش رو حل کنه باقی مونده و موفق شده ..
تجربه ی شخصی من اینه که یه موقع هایی من خیلی ضعف نشون میدادم و احساساتی عمل میکردم و خیلی ادم ضعیف و بی اعتماد به نفسی بودم (( البته نمیخوام بگم الان دیگه خیلی اعتماد به نفس دارما ،، نه ،، ولی بهتر شدم )) و همه از من سو استفاده میکردن و هیچ کس به من رحم نکرد و همیشه هم مورد ظلم واقع میشدم و خیلی هم بدبخت بودم اتفاقا !!! چون حس لیاقت نداشتم که از حقوق خودم دفاع کنم یا بهتر بگم اینقدرحس لیاقت نداشتم که حق و حقوق خود م رو درخواست کنم و یا اینقدر حس لیاقت ندارم و نداشتم که توکلم بر خدا باشه و به دیکران متکی نباشم به همین دلیل همیشه ادم بدبخته داستان من بود و اتفاقا اون وقتا خیلی هم دلسوز بودم ولی همیشه بدبخت بودم .. چون قانون میگه دلسوزی بیجا نتیجش میشه نابود شدن !!!
شاید با گوش دادن این فایل به یک درک جدید از عوامل بیرونی رسیدم و اون هم اینه که اصلا مهم نیست چه سنی دارم و کجا هستم و چه قیافه ای دارم و تحصیلات دارم یا ندارم و چه شغلی دازم و ووو اینا اصلا مهم نیست.. بلکه مهم اینه که قوی و قدرتمند و با اراده باشم و اصل مهم اینه که با تکرار و تکرار باورهای قدرتمند کننده در ذهن خودم اروم اروم قویتر و قویتر بشم .. چون اون چه اگاهی هایی که در جهان از طریق رسانه ها و شبکه های مجازی داره منتشر میشه فقط ادم رو ضعیف تر و ترسو تر بار میاره !!! چون شبکه های مجازی مدام دارن حس دلسوزی و حقوق ضعیفان رو حفظ کردن و کمک به بدبخت بیچاره ها رو کردن رو دارن فریاد میزنن !!! ولی همه ی این ها با قانون خداوند در تضاده !!
چون در نهایت اون کسی موفق میشه که احساساتی عمل نکنه و باری به حرف مردم نباشه و یا سست عنصر نباشه
به نظرم همه این ضعف نشون دادن ها و ترسو بودن ها و توکل نمردن ها و بی اراده بودن ها وووو همش پایش برمیگرده به اخساس عدم لیاقت !!
چون ادمی که حس لیاقت داره ،، ضعف نشون نمیده … و دنبال ترحم جلب کردن و لایک گرفتن و شعاف کردن و خودش رو قربانی نشون دادن و این داستانا نیست…
هزاران الگو هستن از ادم های بدبخت بیچاره ای که در شرایط بسیار نادلخواه با معلولیت با بی پولی با محدودیت با کمبود با سن بالا با سن کم وووو هزار مورد دیگه ای که بشه بهونه اورد خیلی خیلی موفق شدن !!! پس موضوع اینا نیست.. موضوع اینه که اون ادمه قوی بوده ..
منم از زمانی که هی با خوردن چک لقد ها از طرف جهان فهمیدم که نباید ضعف نشون بدم ،، تونستم موفق بشم و رشد کنم !!
خب اینم از رد پای دوم من از روز 79,, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.
خدایا شکرت
بسم الله النور
سلام و درود
نشونه امروز از خدا خواستم هنوز بازش نکردم ولی چند کامنت دوستان خوندم فهمیدم جهان جای ضعیف ها نیست من قوی نبودم خیلی وقتها خودمو کوچک کردم حس دلسوزی زیاد کردم چک و لکدش خوردم یک بار خواهرم ناراحت بود گله زیادی کرد زنگ زد من هم از روی دلسوزی گفتم تو عقده ای هستی آن قدر سرزنش ام کرد که پشیمون شدم دیگه دلسوزی نکنم یا برای برادرهام توی بورس غصه می خوردم که پولشون رفت خدا رو شکر الان بهترم کاری ندارم به کار کسی دخالت نمیکنم ولی باید بیشتر کار کنم
چقدر منت همسر کشیدم تا پول خرجی بده چرا من ارزش بالایی دارم خودم باید ارزشمند بدونم
ضعیف نباشم کار کنم پول بسازم مگه من چی کم دارم مطمئنم قدم بردارم خدا کمکم میکنه
گردن کج نکنم به خودم عشق بورزم
خودمو دوست داشته باشم فقط روی خدا حساب کنم
بنام خداوند بخشنده مهربان
وَنَادَىٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَإِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ
و نوح [پیش از توفان] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستی که پسرم از خاندان من است و یقیناً وعده ات [به نجات خاندانم] حق است و تو بهترین داورانی.
قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ۖ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ
خدا فرمود: ای نوح! به یقین او از خاندان تو نیست، او [دارای] کرداری ناشایسته است، پس چیزی را که به آن علم نداری از من مخواه، همانا من تو را اندرز می دهم که مبادا از ناآگاهان باشی.
قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ ۖ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِی وَتَرْحَمْنِی أَکُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ
نوح گفت: پروردگارا! من از اینکه چیزی را که به آن علم ندارم از تو بخواهم به تو پناه می برم و اگر مرا نیامرزی و بر من رحم نکنی از زیانکاران خواهم بود.
………………………………………………………….
بنام خدایی که هر لحظه در حال هدایت ماست بسوی عزت نفسی قوی…عزت نفسی که کنترل ذهن رو به ما یاداور میشود…
سلام و درودی دوباره به نشانه ام..نشانه ایی که سالها” بدنبالش بودم…
نشانه ایی که سالها وجودم از دل برکنده شد…
و امروز!!!! لطف خداوند شامل حالم شد که من این مسیر رو بخوبی و حال خوب ادامه بدم!!!
من سالها بخاطر همین نگرشم. تو دام خیلی بلاها افتادم..
و یوقتایی که بخاطر این نگرش پیش میبرم یسری کارها رو میبینم اونفرد..اصلا تو این باغ نیست..درکی که من ندارم رو اصلا اون نداره..
چون مدارمون با همدیگه متفاوته..
حدودا چند روز پیش یه مسئله ایی خانوادگی بیین افراد خانواده ام بوجود اومد..
بخودم نهیب زدم یادت بمونه دلسوزی نکنیا…
مادرم مدام داشت احساس بدشو مرور میکرد نسبت به اون افرادی که قربانی اون ماجرا شده بودند..
اونجا مشخص شد..چقدر من دارم خوب عمل میکنم با اعراض از گفته هاشون.
باعث شد تا من نیفتم تو دام احستسات بد..
درمورد این ماجرا فقط داشتم با خودم صحبت میکردم..که یادت بمونه قانون خداوند دقیق کار میکنه..
نکنه بیفتی تو دام…نکنه حرفهاشون باعث بشه. تا این احساسات این افراد رو برای خودت بوجود بیاری..
و لطف خداوند شامل حالم شد اعراض کنم ..
هر چقدر بیشتر به این موضوع میرسم..
ناتوانی و ضعیف بودن خودمو “برای تعقییرشون توی نگرش مثبت…بیشتر میبینم..
حالا این موضوع توی هر جنبه ایی میشه…
واقعا عدالت خداوند درست و بجا هست…
میدونی موضوع چیه!!!!!
به چه درکی رسیدم!!!
چون ماها مخصوصا شرایطی که بزرگ شدییم و وابستگیهایی که بینمون هست…
همین نگرش باعث شده که ما بیشتر بهمدیگه کمک کنیم!بیشتر احساس دلسوزی داشته باشیم..
وقتی درونی با این مسئله روبرو شدم…دیدم !!!اصلا اونفرد شخصیتش نوع تفکرش..نسبت به این موضوع کاملا برخلاف من داره عمل میکنه.
و من این موضوع رو تو خیلی از جنبه ها دیدم..من همیشه ..تو تمام این 37 سال از زندگیم..
خیلی از چیزها واقعا برام سوال بود..تفکر جامعه ام.تفکر خانواده ام و خیلی چیزها..
تمام اون تضادها باعث شد…که واقعا امروز درکش کنم..
مادرم یدفعه یه مشکل جسمی براش پیش میاد.بخاطر اون طرز فکری که واقعا هیچی از دستم بر نمیاد!!!
وقتی باهاش صحبت میکنم.میگم مادر اینکار رو انجام نده..میبینم فردای اونروز زودتر اون روند رو پیش میره.
خودشم اعتراف میکنه من نمیتونم!!!
واقعا مگه این چه منطقی میخاد…
یفردی میگه من این باور رو راجع به این خاسته یا مشکل دارم.من هر چقدرم بهش بگم..
اون نمیتونه نمیتونه قبولش کنه..چون پشتتتش هزاران باوره…
اگه میخام وقتمو بزارم همون دقیقه ها باعث میشه من کلی انرژی ازم گرفته بشه..
که دیشب خاهرم بهم گفت..چرا فکر مادر نیستی..
گفتم چکار کنم..هیچی از دستم بر نمیاد..
من این باور رو دارم بخودم یاداور میشم.!!!که هر کسی خدایی داره.اون خدای درونی که برگی بدون اذنش روی زمین نمی افته….بهش کمک میکنه.
اگه هم بخاد اتفاقی سرش:بیاد..میاد!!!من هیچ کمکی از دستم بر نمیاد..
واقعا بر نمیاد…
نوحم همینجور.!!!!یعقوبم همینجورر….
هیچ کسی دلت بحالت نمیسوزه…
باید قوی باشیم باید با دید بالاتر بخودمون و نحوه قانون زندگی و دنیا نگاه کنیم..
واقعا یجاهایی سختم میشه.ولی از دید شما استاد عزیزم و قرآن..مدام بخودم میگم…که یادت باشه دلسوزی کردن یعنی نابودی خودت…
دلسوزی دلت درد اومدن برای افراد یعنی نابودی خودت…
چون هر انسانی این قدرت رو خداوند بهش داده…که هدایت بشه..
هر اتفاقی سر هر کسی بیاد بما قدمت ایدیهم هست..
یه خوابی حدودا چند ماه دیدم….بارها توی پیامم نوشته بودمش..
خواب دیدم توی یه ساختمان دانشگاه مانند ولی خیلی بزرگ و عظیم بود…بصورت میلیونی بودم اون افراد..
وارد یه کلاس شدم برای امتحان..
ولی اصلا صندلی خالی برای من نبود..یه شخصی نزدیکم…روی صندلی نشسته بود…
یه شخصی که یه خانم بود یه لب تاب بزرگیم که بصورت دفتر مانند تو دستش بود…
بهم گفت بیا اینجا!!!گفتم چرا صندلی برای من نیست.
گفت جای تو اینجا نیست..
بهم گفت نگاه این دفترچه کن..دیدم یه سرزمین سبز سبز سبز ماننده..
بهم گفت…این سرزمین سبز رو دیدی..میدونی اینا چه افرادی هستند گفتم نه.!
گفت ما این ساختمانهای بزرگ با این تعداد ادم..منفجر میکنیم نابود میشوند..و این سرزمینهای خوشکل بوجود میان..
بهم گفت برو بیرون اصلا جای تو اینجا نیست..
ولی اینقدر گریه میکردم میگفتم فلانی بیا برییم ..خدا اینو نکش…این فلان شخص منه..
ولی اون شخص خودش اعتراف میکرد!!!
میگعت دوستدارم اینجا باشم به تو چه ربطی داره.
اینقدر حسش بد بود..که بعد از بیداری هنوز اون حس تو وجودم اکنده بود…
اینا همش متعلقاتیه که ما هیچ اختیاری نسبت بهشون ندارییم….و ما کاری از دستمون بر نمیاد..
و من از اون ساختمون اومدم بیرون…از صداها تشخصی میدادم که اون افراد کیا هستند..بیشتراش اشنا بودن..
بهم میگفتند یعنی ما باید اینجا بمونیم.تا ما رو بکشن…
حالب اینکه با زبان محلی خودمون با همدیگه حرف میزدن..
الله اکبر….من خیلی خواب جهانم و بهشت و شیطان رو دیدم..خداوند مدام بهم یاد اوری میکنه..
یه روز بهم گفت..یادت بمونه نرگس….اگه باز گردی ما نیز بازمیگردییم..مواظب باش که لغزش نکنی..
باید مواظب باشی….
واقعا هر چقدر بیشتر “درک میکنم..میبینم واقعا دستمون کوتاهه از راضی کردن دیگران و همون دلسوزی کردن..واقعا از توانمون بر نمیاد…
و روزی که من تعقییر کردم..اون هنجارها اون بزن و بکوبها و خشونتها با همون افرادی که همیشه برام درد سر ساز بودن از بیین رفت..
کاملا آسان و راحت..
ولی ما انسانیم ادعا نمیکنم خیلی خوبم..
ولی هر چقدر بیشتر بخودم نهیب میزنم یاداوری میکنم قانون رو برای خودم..
میبینم یه حقیقت محض که واقعا هیچ جای انکاری نیست!!!!
ما فقط باید دلمون بسوزه برای خودمون..
یه باوری وقتی مادرم میبینه اینقدر من نسبت بهش:بی تفاوت میشم!!
بهم میگه انگار قیامت که هر کسی هوی نفسه هست…
هوی نفسه زبان محلیمون..همون فی نفسه…هر کسی بدنبال اعمال خودشه..
ولی این دنیا رو برای ما دلسوزی و حمایت و به دیگران کمک کردن برای تایید کردن که ما شما رو دوستدارییم و فلانهااااا هست جقدر توی این تفکر قد کشیدییم…
و امروز بهش رسیدیم..همون هوی نفسه هست..فی نفسه هست…
امروز یه کلیپ از طرف یه شخص راجع به عروس دامادی که رفته بودن توی یه قسمتی از کوه …توی اون گردنه کوه من ندیدمش دیدم باعث مرگشون شده..
تا اومدم کلیپ رو باز کنم..صحبت استاد اومد روبروم… بهم گفت قرار نیست هر چیزی رو نگاه کنی بببندش.فورا حذفش کردم ..
واقعا هر لحظه میشه بیفتی تو دام احساس بد و دلسوزی…
و اینروزا چقدر میبینم افراد در مسیر نادانی و وقت تلف کردن هستند…
به لطف الهی ..به لطف الهی…و درک این نوضوعات و تمرین ستاره قطبی و دوره عزت نفس..نجات دهنده من..برای شخصیت قوی باعث شد..
تا من عزت نفسم رشد کنه…و بتونم شخصیتی قوی رو در درونم بسازم و بتونم با قانون پیش:برم.نمیگممم خیلی خوب اجرا میکنم.ولی واقعا زندگیم زیرو رو شده…
و همین رشد شخصیتی باعث شد….تا من با دید قانون به تمام موضوعات نگاه کنم…
و واقعا ناتوانی خودمو درک کردم که من هیچی نیستمو ندارم…
ما یه معبود دارییم…که اون معبوده که حواسش به همه چیز هست..
مثل خودم که یه روز تضادها درونمو از بیخ کنده بود…
فقط به این نقطعه رسیدم !!!
گفتم خدایا عاجزم…ناتوانم.منو هدایت کن.راهو بهم نشون بده..
نمیخام تو زندگی گذشتگانم و افکار شُومشون باشم!!!
اونجا خداوند قدم به قدم هدایتم کرد درکمو بالا برد تا امروز این صحبتها رو با جون و دلم درک کنم..
درکی که توی تمام لایه های زندگیم چشیدمش..
و بهش پی بردم مسیر راه راست از هر راهی زیباست…
خدایا ازت سپاسگزارم که تمام وقتم با تو هست..و داری همجوره هدایت و حمایتم میکنی..
وقتی کنارتم خیلی حالم خوبه خیلی اغوشت پر از احساس خوبه..
وقتی یه زره ازت دور میشم دنیا تو سرم خرابه..
خدایا دوستتدارم…من به غیر خودت هیچکسی را ندارم…
خدایا یاریم کن تا زمانی که عمرم تو دنیای مادی تموم میشه…با احساس خوب بله رو بهت بگم..و بگم خدایا…
ازت ممنونم که خودنو تو این دنیا تجربه کردم…
خدایا ازت مممنونم که عمق زندگی کردن رو چشیدم.
خدایا ازت ممنونم که همجوره یارو هدایتگرم بودی.
و امروز هر چی دارم از جانب توست…
دوستتدارم
دوستتتدارم
دوستتدارم.
خدایا
خدایا
خدایا
تنها تو را می پرستم و فقط از تو یاری می جوییم
خدایا ما را براه راست راه کسانیکه نعمت بخشیده ایی هدایت کن.
الحمدالله رب العالمین که منو قوی کردی !!!با این باور که دستم تو دست معبودی هست.که مالک چشم و گوشهامه…
و این دنیا رو بهم داده تا جانشینش باشم!و زندگی رو با تمام وجودم بچشم!!!
………
به نام خدای مهربان
درود و احترام
روز 91/ اصل بقای اصلح
چه نتیجه مسخره ای گرفته طرف!!!
اتفاقا من به تجربه بهش رسیدم که ادم های ضعیف و احساساتی بسیار میتونن اسیب رسان بزای جامعه باشن !!
چند وقت پیش توی پارک قدم میزدم و یه شخصی زو دیدم که مشخص بود ضعیفه و معتاده ،، اومد به من تعارف کرد سیگار بکشم و منم گفتم نه ممنونم ،، بعدش دیدم که ول کن نیست هی اصرار میکنه بیا سیگار بکش و به من گفت بالاخره باید سیگاری بشی خب !!! منم هی بهش گفتم نه و یه لحظه داشتم قاطی میکردم و میخواستم بهش بگم میزنم له و لوردت میکنما !! ولی خب چیزی نگفتم و اون جا رو ترک کردم …
ولی مثلا یادمه یه بار دیگه هم یه نفر دیگه اومد میخواست تحریکم کنه چرت و پرت مصرف کنم ،، و منم قاطی کردم نزدیک بود بزنم لهش کنم ..
من توی سخت ترین شرایط مالی به حرکت توی مسیر علایقم ادامه دادم و دارم ادامه میدم و یادم نمیاد لب به سیگار و مواد زده باشم فقط برای اینکه مغزم رو خاموش کنم !! و با این وجود بسیار در عرصه ی ورزش موفق بودم ..
چون هر روز دارم روی ذهنم کار میکنم و ورودی هام رو کنترل میکنم .
متاسفانه در بین جوان های امروزی یک چیزی که خیلی شایع و باب شده ،، مصرف مشروبات الکلی و قلیون هستش … و جمله معروفشون هم اینه که کسی که قلیون نمیزنه بچه سوسوله ..یه جمله ی دیگه هم میگن یادم نیست الان ..
من واقعا خوشحالم که این اگاهی رو هر روز میشنوم و این باعث شده سمت این مزخرفات نرم ..
اتفاقا قبلا ها که ضعیف بودم ،، همیشه هم ادم بدبخته داستان من بودم و هیچ کس ادم حسابم نمیکرد..
ولی واقعیت اینه که ادم های ضعیف به خاطر احساساتی عمل کردن و ضعیف بودن و حسود بودن خیلی همیشه بزای دیگران دردسر درست میکنن !! و معمولا افراد بی تجربه و نااگاه همیشه توسط این دست از اقشار جامعه ضربه میخورن و گمراه میشن !!
توی کلیت جهان هم ،، همیشه اون موجودی که ضعیف بوده نابود شده .. حتی سلول های بدن انسان هم اگر ضعیف بشن از بین میزن..
سیستمی ایمنی بدن انسان اگر ضعیف بشه فرد بیمار میشه !! چون بیماری به خودی خود وجود نداره بلکه ضعف سیستم ایمنی بدن باعث میسه طرف بیمار بشه..
این یعنی اینکه ضعیف بودن همیشه بد هستش !!
اون افرادی هم تونستن در جهان تاثیر بذارن به خاطر مدرک و تحصیلات و سن و شهر و شغل و اینا نبوده،،، بلکه به خاطر این بوده که ادم های قوی ای بودن !! یعنی ادم هایی که متکی به خودشون و خدای خودشون بودن و دنبال پارتی و ارث و میراث و این داستانا نبودن و متکی به درون خودشون بودن ..
ولی اون کسی که متکی به بیرون از خودش بود نابود شد،، چون ضعیف بوده !!
و تجربه ثابت کرده که ضعیف ها و معتاد ها و بدبخت ها و بیچاره ها همیشه برای جامعه خطر افرین هستن ،، بنابراین نباید ازشون حمایت بشه !!
خب اینم از رد پای من از روز 91,, خدایا کمکم کن گام ها رو هر روز تا انتها بردارم.
خدایا شکرت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز 79 سفرنامه : انسانی که قوی باشه بیشتر به خودش احترام میزاره هر کاری رو که به نظرش درسته انجام میده و طبق قوانین عمل میکنه انسان های اسطوره‌ای که درجهان بودند و هستند کسایی بودن که قوی بودن دارای اراده قوی بودن