موسیقی هایی برای تجسم خواستهها - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2014/07/music-tajasomi7.jpg
400
510
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-10 12:46:572023-01-08 09:32:34موسیقی هایی برای تجسم خواستههاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عباسمنش عزیز که اشنایی باهاشون شاید بزرگ ترین لطف خدا در زندگیم باشه… دوست داشتم درباره یکی از تصویرسازیهای جالبی ک تقریبا دوسال پیش انجام میدادم و الان واقعی شده صحبت کنم… البته اون زمان هنوز با این مباحث اشنایی نداشتم …. باید عرض کنم که من حدود ۹ سال از سن ۱۵سالگی توی بازار ساخت و قلم زنی ظروف نقره فعالیت کردم و شاگرد بودم ….تقریبا دوسال پیش زمانی ک با اتوبوس واحد به سمت محل کارم میرفتم همیشه تجسم میکردم که من فروش نقره خام انجام میدم و دائم مشغول قیمت دادن نرخ روز نقره به فروشگاه دارا و انجام معامله هستم حتی گاهی یه بازی کودکانه هم این وسط انجام میدادم و با تلفن همراه ب صورت فرضی ب مشتری هام قیمت میدادم … این موضوع گذشت و اصلا فراموش کرده بودم … ولی الان بصورت جزئی فروش نقره خام رو انجام میدم و چند ماهی هست ک اینکار خعلی عجیب کنار کارایی ک انجام میدم تا کسب روزی کنم قرار گرفته … تمرینی ک استاد دادن باعث شد به یاد بیارم ک من قبلا این جریان رو تصویر سازی کرده بودم و با این ک فراموش شده بود خعلی اسرار امیز الان جز فعالیت های کاریم هستش و قصد دارم ب زودی بزرگ ترین خام فروش نقره ایران باشم ….
یا حق
خدایا شکرت
نمونه ای از تجسمات که به واقعیت تبدیل شد.
✅ازدواج با فرد مورد علاقه که تو دفترهام حدود ۵۰تا۱۰۰مورد براش نوشته بودم چه خداراشکر ۹۹درصدش همون بود که هم از خدا خواسته بودم هم تجسم میکردم
✅خرید ماشینم
✅خرید موتورم
✅فارغ تحصیلی
✅خرید خانه خودم
✅داشتن یک باغ شخصی
✅رفتن سفر مشهد و شمال و… بعد از ازدواجم
✅داشتن دوستان عالی
✅خوردن خوارکی ها و غذاهایی به دست مادرم یا اطرافیان که از قبل هوس کرده بودم
✅تجسم برگشتن سلامتی ام بعد از آسیب دیدن یکی از اعضای بدنم
✅قبول شدن در دانشگاه
✅زدن کسب کاری که تو شهرمون اولی باشم
✅داشتن کارمند و شاگرد و حقوق دادن
✅رفتن مسافرت چند روزه با ماشین خودم
✅رفتن مسافرت تنهایی برای اولین بار در جوانی با هواپیما
🙏خداراشکر میکنم بابت همه داده هات
از خدا میخواهم کمکم کنه که إن شالله بیشتر بتونم باور کنم زندگیم را خودم با افکارم دارم رقم میزنم 🌹🙏
وای سلام اقای یحیایی امروز نشونه ی من این فایل بود و من که اکثر وقتا کامنت نمیخوندم به کامنت شما هدایت شدم و ایمان رو در قلبم بیشتر کرد 🥺😍😍❤️❤️ خیلی خیلی تمرکز میکنم روی نتایج فوق العاده عالی شما😍❤️ خداراشکر که این نتایجو گرفتین
انشاالله ۱۰۰ برابرش 😍 کامنت شما هفته ی منو ساخت قطعا و با ایمان بیشتری تجسم میکنم اخه من عاشق این کارم🥺🥺❤️
خداراشکر برای ازدواج فوق العاده عالیتون در کنار همسرتون شاد و سلامت و پر از ارامش و صلح زندگی کنید 😍😍
خداراشکر برای خرید ماشین و موتوروتون😍😍
برای فارغ تحصیلیتون🙏🏻😍
برای خرید خونه و باغ شخصی کلی لذت ببرین 😍😍🥺
برای سفرهای مجردی و یا با همسرتون شکر🤍🤍 برای دوستای عالیتون خداراسپاس واقعا دوستان عالی نعمت خیلی بزرگیه🥺😍😍😍
برای سلامتیتون برای جذب غذاهای عالی🥺😍 برای دانشگاه و اولین در کسب و کارتون 😍😍
خداوند رحمتشو بر سر شما بیشتر و بیشتر ببارونه 🤍
سلام
سپاس گذارم هم فرکانسی عزیز
ولی واقعا من یک کلیپ ۱۰دقیقه ای درست کردم از اون برگه هایی ک پر کردم و از اون تابلو آرزو های ک داشتم ک دقیقا زمانی ب اون خواسته هام رسیدم ک رهاشون کردم و احساسم را خوب کردم .
و هی ب خودم یاد آوری میکنم ک اون احساس خوب و اون مشخص کردن دقیق خواسته هام و برداشتن ترمز ها بود م من را به خواسته هام رسوند.
و واقعا وقتی ب خواستد میرسی بعدش برات عادی میشه
اینا برا این میگم ن اینکه خواسته نداشته باشیم بلکه برای رسیدن ب خواسته هامون نگران نباشیم و هی حسمون را بد نکنیم ک و چرا ب اون خواستم نرسیدم …
بلکه باید رها بشی و لذت ببری و پافشاری برای رسیدن ب خواسته نکنی .
این تجربه من بود از قانون
إن شاالله ک موفق باشید 🙏🌹
سلام دوستان
میخام از یه تجربه شخصی بگم که البته قبل از خرید دوره های استاد برام رخ داد
از اونجایی که من قبلا تاحدود خییلی کمی با بعضی قوانین آشنا بودم و چون فایل های استاد رو گوش میدادم بعضی چیزهارو میدونستم البته نه ب اندازه الان که هنوز تو قدم دوم هستم
خلاصه که یه روز نزدیک های غروب کنار خونه عموم که زمین خالیه با بچه عمم که کوچیکه شوخی میکردم و سربسرش میزاشتم و بعد چند دقیقه رفتم داخل خونه و رو پشت بووم متوجه شدم که انگشتر یادگاری مادرم که همیشه دستمه نگینش نیست
یه لحظه خیلی شوکه شدم و فقط داشتم فک میکردم اخرین بار کی لمسش کردم تو دستم یا دیدمش ذهنم داشت با سرعت زیاد سررچ میکرد
از همون بالایه پشت بووم همه جارو یواش نیگا کردم رد پای قبلیمو و برگشتم پایین تا برم بیرون خونه دنبال یه نگین انگشتر بگردم
در حین گشت و گذار یه لحظه یاد این حرف از استاد و کلا. چیزهایی ک بادگرفته بودم از ویس ها و اینا افتادم که تجسم کنم و حس و حالمو خوب کنم و سریع دست بکار شدم خونسردی مو حفظ کردم و با خودم زیرلب خدارو شکر میکردم و میگفتم خداروشکر کع نگین انگشترم پیدا سد و هی اون لحظه که نگین پر خاک پیدا میکنم رو تجسم میکردم البته ناگفته نماند که افکار منفی هم سراغم میومد که گمسد و قیدشو بزن و از اینااا
تا خونه خودمون رو که ۵۰۰ متری دور تره رفتم و تو خونه رو هم گشتم و برگشتم دوباره و کل مسیر سرم پایین بود و خداروشکر میکردم برا پیدا شدن نگین انگشترر و مدام حسمو خوب میکردم ک البته کار اسونی هم نبود ولی تلاشمو کردم و همینکه داشت هوا کم کم تاریک تر و تاریک تر میشد
یهو دقیقا جایی ک با بچه کوچیک پسر عمم ور میرفتم پیداش کردم زیر خاک هاا
و جالبه اینقدر برام هیجان انگیز نبود انگار میدونستم ک پیداش میکنم و بعدش دوباره خداروشکر کردم و ب قوانین بی بدیلش بیشتر پی بردم و اگاه تر شدم و جالبه کسب فکر نمیکرد اون نگین پبدا بشه اونم تا کلی خاک و خول
ولی این من بودم که باور کردم پبداش میکنم
خب دوستان عزیز اینم ی خاطره که گفتم خالی از لطف نیس فک کنم شنیدنش امیدوارم که تونسته باشم نکته ایی رو یاداوری کرده باشم و تاثیر مثبتی تو دل یه نفر حتی ایجاد کرده باشه
ممنون از استاد عزیزم و همه همکارا و تیم بی نظیرشون ❤️❤️👑🌹🌹
سلام ب خودم ب استاد وب همشاگریهای عزیزم:
من امروز طبق اموزش ستاره قطبی صبح نوشتم ک دلم حضور در جشنی شاد از اعیاد رومیخوادوب طور جالب درجشنی پرشور حاضر شدم اما ساعتش با ساعت مراجعه کنندم یکی بودومن جهت جابجایی تایم شماره تماسی از ایشون نداشتم وکمی تمرکزکردم وخواستم ک خودش بامن تماس بگیرد وب نحوی یک ساعت دیرتر مراجعه کندطبق اموزشها تمرکز کردم
جالب اینجاس ک ایشون 5 عصرنوبت داشتن اما 5:15 یک دفعه یادشون میاد ک وقت مراجعه ب دفترمن دارن وبعد از تماس وعذرخواهی ساعت6 قرار حضور تعیین شدب این ترتیب من ب راحتی تقدیر امروز ک صبح نوشتم روزی باشه ک من بیشتر تو دل خدا باشم وب جشن مورد نظرم هم برم و ضمنا پولسازی هم طبق اموزه ها انجام شود همه ب نتیجه رسید ومن خالق انچه خواستم شدم ضمنا ک هرروز بیشتر احساس میکنم در جاده اسفالته در حرکتم…
واما درمورد تصویرسازی من منزلی ک الان هستم با تمام جزییاتش بدست اوردم وهنوزم چگونگیش جای تامل دارد وجالب بوده وهست فقط من از اموزه هامتوجه شدم در من از درخواست بیشتراز خداوند همیشه نوعی حس گناه وزیاده خواهی بوده وگرفتار الهاکم التکاثر مثلا شدم واین حال منو خیلی بد وقلبمو سنگین میکرد ک اکنون با دیدگاه جدیدم امروز کل دنیا واخرت را طلب کردم بدون ناراحتی وحس گناه ب امید کرم بی پایان ان شالله….
سلام و هزاران دورود به استاد عزیز و مریم بانو
خدارو هزاران مرتبه شکر بابت این فایل زیبا
خدارو هزاران مرتبه شکر بابت این سایت زیبا
خدارو هزاران مرتبه شکر بابت این همه آگاهی ناب که بقول استاد هیج جا پیدا نمیشه
من سالهای سال دنبال کتابهای موفقیت رفتم و کلی فایل گوش دادم اما هیچ کدوم به زیبایی و سادگی کلام استاد نتونستن این حرفهارو برای من بازگو کنن خدا میدونه که هر لحظه از خدا میخواستم به من آگاهی بده و منی که اصلا اسم استاد تاحالا به گوشم نخورده بود داخل یه فایل که در مورد توحید صحبت میشد اسم استاد رو بعنوان فردی که کارهاش همه توحیدیه آوردن و من کنجکاو شدم ببینم این آقای عباسمنش که گفتن کیه و سرچ کردم و گشتم تا خدا منو به این سایت هدایت کرد
بخدا استاد نفستون حقه و صحبتهای این فایل چنان به دلم نشست که از خودم بیخود شدم و تو این وقت شب اونقدر انرژی گرفتم که دوست دارم تا صبح بیدار بمونم و ساعتها گوش کنم و بنویسم
سال 91 تو کرج دنبال خونه میگشتیم تا بخریم شهرکهای مختلف و منطقه های زیادی رو رفتیم ولی خونه ها به دلم نبود یه روز که غرق فکر بودم با خودم گفتم ایکاش میشد تو همین مجتمعی که هستیم یه واحد گیر بیاریم آخه پولمون واسه خرید اونجا کافی نبود و اصلا به فکرمون هم خطور نمیکرد
عصر دوباره بنگاه رفتیم که پیگیر بشیم برای خونه که مشاور املاک گفت راستی یه واحدم تو مجتمع خودتون گذاشتن برای فروش که برق از سر من پرید
خلاصه با صاحب اون واحد که یه آدم فوقالعاده فرشته بود صحبت کردیم و ایشون که امیدوارم هرجا هست سلامت باشه هوای مارو خیلی داشت چون خونه اولی بودیم و بالاخره صاحبخونه شدیم تو همون مجتمع .اونموقع اصلا بهقانون آگاهی نداشتم ولی صحبتهای استاد این اتفاق رو یادم انداخت
یا زمانی که از کرج به تهران نقل مکان کردیم من همیشه به همسرم میگفتم که دوست دارم یه خونه ویلایی گیرم بیاد و همسرم همیشه میگفت باشه الانم پیدا میشه وقتی به همسرم زنگ زدن که خونه سازمانی براش خالی شده گفتن که از ده تا واحد ویلایی یکیش خالی شده و میتونید برید اونجا
باورتون میشه .بخدا خودمم باورم نمیشد حتی تو اتفاقات بد هم باورم خیلی قوی کار کرد که دیگه یادآوری نمیکنم
خلاصه میخوام بگم این تصویر سازی که استاد گفتن با این روشها فوق العاده عمل میکنه .میخوام دوباره انرژیمو بذارم سدر تجسم سازی ولی ایندفعه آگاهانه و با روشهایی که استاد گفتن
من فایلا رو چون گوشیم جا نداره به صورت صوتی ذخیره میکنم اونجا که استاد گفتن داره بارون میاد و رفتن بیرون پشیمون شدم که چرا این فایلو تصویری ذخیره نکردم ولی همونجا چشمامو بستم و خودمو تو پرادایس تصور کردم و اینکه یه روز یه همچین جایی می ایستم و بارونو تماشا میکنم
استاد ممنون از شما هزاران بار ممنون خیلی ماهین خیلی حرفاتون به دل میشینه واقعا تا این لحظه تو هیچ کلاسی این درسها رو نگذرونده بودم اینجا خودش یه دانشگاه پر از واحدهای درسی لذتبخش .دانشگاهی که جمعه و شنبه نداره و خستگی و تشنگی نداره .واقعا من تشنه این درسهای لذت بخش زندگی شدم استاد
قانون خدا حرف نداره انشالله که هر لحظه بتونم این قوانین رو بهتر و بهتر درک کنم .ممنون از شما استاد عزیزم
سلام به کل خانواده سایت و استاد عباسمنش
من الان آهنگ تجسم را دانلود کردم و گوش دادم
من تجسم کردم سوار ماشین مورد علاقه ام سانتافه شدم و با همسرم وبچه هام ، و درحال رانندگی در جاده رؤیایی جنگل گلستان هستم و در حین رانندگی دیدم یک جایی زیبا و قشنگ کنار رودخانه و درختان سرسبز هست فورا راهنما زدم و کشیدم سمت چپ جاده جنگل و پارک کردم ، همون لحظه آهنگ مورد علاقه ام یعنی ابراهیم تاتلیس از ماشین پخش میشد همه پیاده شدیم و خوشحال و خندان اطراف بررسی کردیم قشنگ و عالی و صدای پرندگان هم بود بعد دیدم یک ماشین شاسی دیگه ای کنار ما پارک کرد 4 تا خانم شیک و خوشگل پیاده شدن و یک موزیک شادکرمانشاهی گذاشتن و شروع کردن به رقصیدن واقعا چقدر قشنگ ، منظره طبیعی جنگل و رودخانه عالی و همه چی جادویی بود
صحنه دیگر تجسم من اینکه مسافرت داشتم به شهر مورد علاقه ام استانبول ترکیه بصورت هدایتی و یک هفته در یکی از بهترین هتل های ترکیه بودم اتفاقا کنسرت ابراهیم تاتلیس
و ماهسون کیرمیز گول بود وشرکت کردم چقدر شاد چه جمعیتی آمده بودن و چقدر خانواد های ایرانی بودن و ابرایم یک ترانه مخصوص ایراننیان خوند بعد با پرواز رسیدم فرودگاه مشهد دیدم همسرم وبرادر با ماشین خودم سانتافه سفید آمدن دنبالم واقعا صحنه قشنگ ورویایی بود .
سلام استاد گلم
چشمهایم را که باز میکنم
تمام تجسماتی که کرده بودم را میبینم
خانه ای بزرگ و پر از جا و ویو عالی هوای عالی در بهترین جای شهر
همسایه هایی فوق العاده
وسایل خانه چوبی
تلوزیون بزرگ برای دیدن تصاویز زیبای طبیعت و خواسته هام
اسپیکر و ایرپاد با کیفیت برای شنیدن صدای زیبای شما و صدای موزیک های تجسمی
بدنی صدرصد سالم و شاداب به لطف قانون سلامتی
دلی آرام و شاد
بدنی زیبا
پرده های ساده و زیبا
و تمامی امکانات لازم خانه و حتی اضافه
همسری مهربان و عاشق شاد و اهل سفر و ورزش اهل قانون
روابط عالی
من به هرچیزی که خواسته بودم رسیدم
در تجسماتم همیشه جنگل دریا طبیعت کوه دوچرخه سواری ورزش تمیزی نظم پسر عظلانی و ورزشکار خوش اخلاق خوش خنده بامزه را تصور میکنم
خودم را تصور میکنم که بسار زیبا هستم خوش صحبت ارامش شاد لذت میبرم از هرچیزی کارآفرین پولساز
لذت میبرم از طبیعت از خودم از لحظه هام حظور دارم در هرمکانی در هرجایی و هیچ چیز نمیتواند مرا بترساند
سلام دوستان
من هم تونستم با تجسم به خواستم برسم قبلا کمی در این مورد میدونستم ولی نه تا این حد واضح و کامل با این حال با تجسم به خواستم رسیدم من خیاط هستم و قبل از این که به جزیره کیش مهاجرت کنم خیاطی میکردم و عاشق این هنر هستم وقتی به جزیره کیش اومدم وسایل کارم را نیاوردم و چهار سال به کارهای دیگه مشغول بودم ولی همچنان دلتنگ حرفه خیاطی بودم و خانواده مخالف کار خیاطی و میگفتند که این کار تو رو فرسوده میکنه و خونه یک خوابه داری جا نداری و برای گرفتن کارگاه پول نداری و هر بار منو منصرف میکردند بالاخره من با تجسم تونستم به طور معجزه آسا خونم که یک خوابه بود زودتر از تایم پس بدم و یک خونه دوخوابه بگیرم و چون خونه جدید یخچال و لباسشویی نداشت از تهران باید برام میفرستادند و چرخهام هم با اصرار من فرستاده شد بعد از یکسال تجسم سازی برای گرفتن مغازه در بازار به لطف خدا بدون هیچ پولی تونسنم مغازه اجاره کنم و از جایی که فکرشم نمیکردم پول پیش مغازه جور شد و آدمها رایگان دکور مغازه منو زدند و کمکم کردند تا مغازه من راه بیوفته امروز ۵ ماه از باز کردن مغازه ام میگذره و به لطف خدا کاملا در جزیره شناخته شدم و اعتبار کسب کردم امروز تجسم بعدیم که یک فروشگاه برای فروش کارهام هست رو دارم انجام میدم و مطمئنم به زودی خلقش میکنم
بسیار عالی…دوست عزیز موفق باشید….
قانون تجسم…توجه کردن به خواسته باعث رشد و پیشرفت میشه و دنیای اطرافتو گسترش میدیم….
و خداوند و قوانین کیهانی…برای پیشرفت ما..و رسیدن به خوشبختی خودمون و رسیدن به به الله اکبر هست.. به امید و توکل بخدا یاری همه عزیزان و ماها باشه….
خدایا شکرت بابت سایت عزیز استاد عباسمنش..و گروه تحقیقاتی….😍😍😍😍😍
و این دنیا اعراض از ناخواسته ها..و توجه روی خواسته هست…بعضی افراد بصورت آگاهانه هست..یا ناآگاهانه(افراری که ناسپاسن)و خداوند رو مقصر زندگیشون میدونن…….چیزی که نمیدونم سیستم داره جواب میده…..
و ما هر لحظه باید اندوه و غم رو از خودمون دور کنیم….
بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍
سلام خدمت عزیزانم
راستش درحال حاضرتجسمی نکردم ک نتیجه بگیرم چون فک کردم درس انجامش نمیدم اماازونجاک تصمیم گرفتم برای همه فایلا رایگان تفکرکنم وکامنت بذارم گفتم بیام ببینم قبلن چیزی بوده ک تجسمش کردم وبرام همون اتفاق افتاده واینجور یادم بیادک چجوری انجامش دادم
یکم ک فک کردم یادم اومد مثلا من یه جاکفشی دیدم خیلی خوشم اومدودوست داشتم داشته باشمش وجاشوهم مشخص کرده بودم هم جاکفشی هم یه مدل آینه پنج تیکه وهمیشه اوناروتصورمیکردم دراون قسمت وکلی ذوق میکردم ولذت میبردم وهمیشه توپیجایی ک میفروختنشون دنبال اطلاعاتشون بودم وهمینطور کسایی ک خریده بودن ونوچیدمانشون توخونه وحتی نوع چیدن آینه هاروی دیوارم تصورکرده بودم وعلامت زده بودم وتقریبا کمترازیکماه همینکاروانجام میدادم هرروز چون خیلی دلم میخواست بخرم وبالاخره خریدمشون باهم هم زمان ودقیقاهمونجاوهمونجورک میخواستم گذاشتمشون وهنوز ک هنوز بعدازدوسال دارم بخاطر داشتنشون شکرگزاری میکنم وروندب دست آوردنشون چقدرقشنگ یادم اومد یادرموردارتقائ شغلی همسرم وحتی مبلغ حقوق دریافتیش همیشه تصورمیکردم ک ازدرمیادوبم میگ ارتقاپیداکرده وحقوقم شده اینقدرومنم میرم باذوق ب خانوادم ودوستام میگم وتا۳۰روز روی کاغذهرصب مینوشتم وشکرگزاری میکردم وبعددیگ رهاکردم وبعدازچندماه دقیقا همین اتفاق افتادوجالبه اولش یادم نبودولی چندرروزبعدیهویادم اومدک من خودم خواستم همچین چیزیووخلقش کردم خدایاشکرت
خیلی خواسته هاهست ک ازین روش تجسم ب دست آوردم ک همشونمیشه نوشت ولی خوشحالم ک یاداوری شدبرام تابازم این روش هاروانجام بدم
من ازروزاولی ک این قانون روفهمیدم باتمام وجودم باورش داشتم انگارپیدونستمش فقط فراموشش کردم وامادرمورداستاد اینقدربهش ایمان دارم ک به گفته خدا ک گفته ازپیامبرانم پیروی کنین ک سخن منوبراتون آوردن پیروهش هستم تانفس میکشم تازندم وازش بی نهایت سپاسگزارم ازش
خدایاشکرت ک منوهدایت کردی منوبین اینهمه آدم انتخاب کردی وهدایتم کردی وهذامن فضل ربی😍
درپناه الله یکتااااشادباشیدوپیروزوموفق😍⚘😘🥰
سلام ب استاد عزیزم🌺مریم نازنیم🌺 و همه دوستانی که هم خانواده من هستند و عاشقانه کامنت میزارن و به من کلی انرژی خوب میدن🌺
با دیدن این متن و نام این فایل،دوست داشتم راجع ب تجسم در خلق خواسته هام صحبت کنم.
من شبها قبل از خواب(بیشتر شبها)چند دقیقه که البته گاهی اون چند دقیقه پشت سر هم نیست،تجسم میکنم.
تجسم میکنم توی خونه رویاهامم،با اتومبیلی که دوسش دارم وارد حیاط خونم میشم و یه عالمه خرید و وسیله رو از تو اتومبیلم میارم بیرون و لباسهایی که دوس دارمو پوشیدم،حتی عطر گلها و درختان و چمن توی حیاط خونم منو سر ذوق میاره،اون استخر زیبای خونمو ،اون ویوی زیبایی که داره،مهمونی ها،تولدها،دور همی هایی که با ادمهای مثبت و موفق برگزار میکنم،سفر ب دل جاده ها،دویدن کنار ساحل و لمس شن های نرم که لای انگشتای پام جا خشک کردن،نسیم خنکی که غروب میوزه،ی شب خوابیدن در یک کلبه جنگلی و اتیش روشن کردن و تا خود صبح بیدار بودن و لذت بردن🥰🥰🥰و خلاصه کلی تجسم که شاید خصوصی ترین بخش زندگیم باشه🤗
حتی الان که دارم بخشی از این تجسماتمو تایپ میکنم،لبخندی روی لبهام نشسته و واقعا رفتم توی اون فضاو انقدر حس و حالم خوبه که انگار رو ابرام،و گاهی که خیلی وقتا پیش میاد واقعا حس نمیکنم اینا رو ندارم ،حس میکنم دارمشون🥰🥰🥰
ولی من یه چیزیو درک کردم،من مثلا امروز صبح توی رختخوابم،تجسم کردم که در محل کارم مشتریای خوبی رو میبینم و باهاشون برخورد میکنم😍و ب طرز شگفت انگیزی این اتفاق افتاد🤗🧿
داشتم دیونه میشدم از قدرت چند دقیقه ای تجسمم🥰
حتی تجسم کردم که از طرف محل کار جدیدم بهم زنگ بزنن،که بازم ب طرز شگفت انگیزی این اتفاق برام افتاد🥰🥰🥰🧿
انگار خدا تو همین چند روزی ک من متعهد شدم روی خودم کار کنم،از من مشتاق تره که نشونه ها رو در مسیر زندگیم بکاره و بگه مسیرت درسته و این نشونه ها سوخت و غذا و اب منن تو این مسیر،کفش راحت منن که بتونم بدون درد و رنج قدم بزنم،هوای خنکه که بدون سختی و تحمل گرما مسیرمو در خنکترین حالت ممکن برم و کم نیارم😍😍😍
خدایا شکرت که امروز من وجه مثبت ادمها،از کارفرمام،تا همکارام،تا خواهرم،تا افراد تو کوچه و محله و مشتری و مترو و دیدم🧿🧿🧿
حتی توی محل کار جدیدم که ی قرار کاری داشتم ،باورتون میشه حقوقی رو ک توافق کرده بودیم در جلسه مصاحبه ،برای من بیشتر در نظر گرفتن امروز😍😍؟؟؟؟
همون لحظه ،از اون فرد تشکر کردم،ولی توی دلم از ته ته قلبم گفتم ،خدایا تو با من چیکار کردی؟؟؟🥰🥰🥰
من فقط ۵روزه تعهد دادم و اگاهانه ،عین روزه گرفتن دارم رو خودم کار میکنم،من یه قدم جلو گذاشتم ولی تو داری ۱۰قدم حتی بیشتر واسم بر میداری،و اون لحظه از ته قلبم خدارو سپاسگزاری کردم و گفتم من مشتاقتر،عاشقانه تر برای تغییر شخصیتم ،برای تغییر زندگیم قدم برمیدارم ،تویی که هیچ وقت منو رها نکردی،تویی که منو ب این مسیر زیبا هدایت کردی،تویی که طعم ارامش و داری بهم میچشونی🧿🧿🧿
ازت ممنونم،نه یک بار نه صدبار بلکه هر روز استاد عزیزم ،شما بهترین الگوی زندگی منی و شما مریم نازنیم چقدر در صلح بودن رو بهم یاد میدی،من خالصانه از هر دوی شما سپاسگزارم،و از خداوند بابت وجود نازنینتون سپاسگزارم.
من از خداوند برای هممون ارزوی سلامتی،عشق،ایمان بیشتر،تعهد و باور راستین و ثروت و حال دل خوب رو خواستارم🙏🧿🤍
خیلی دوستتون دارم خیلی❤️