عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2 - صفحه 45 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/05/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-05-02 10:26:292023-05-02 13:35:07عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام ب خانواده عزیزم
خب من چند روز پیش بهتون گفتم ی اتفاقی افتاده ک حالم بده و …
بهتون گفتم میخوام ب حرفای استاد تو این فایل عمل کنم و مطمعنم ک جواب هم میگیریم
خب من تو این مدت خیلی سعی کردم ک ذهنمو کنترل کنم
واقعا ی جاهایی دیگه نمیتونستم و اگ خبری میشنیدم درین رابطه کلی استرس میگرفتم و تمام بدنم میلرزید و واقعا حالم بد میشد
ولی من باز ب خودم میگفتم نباید تو مدار بد باشم
نباید فرکانس منفی بفرستم
استاد گف زندگی و آینده ما تو دستای خودمونه
خودمون خالق زندگیمون هستیم و تمام این صحبت هارو با خودم مرور میکردم
صبح ها ک بیدار میشدماز خواب تمرین ستاره قطبی رو انجام میدادم
شکرگزاری میکردم .،سریال های استاد رو میدیدم و خلاصه سعی میکردم ک افکار منفی رو از ذهنم دور کنم و ب زیبایی ها توجه کنم
ببینید دوستان وااااااقعا سخت بود
تو اون شرایط کنترل ذهن
ولی چون قانون رو میدونستم
با خودم میگفتم باید طبق قانون برم جلو وگرنه نتیجه نمیگیرم
من خالق زندگیم هستم و هیچ کس هیچ تاثیری تو زندگیم نداره
وقتی این تمرینات رو انجام میدادم واقعا حالم خوب میشد
ب خودم میگفتم من این همه فایل گوش دادم پس الان وقت عمل کردن ب این فایل هاست
وقتشه تو عمل نشون بدم چقد ب این قانون ایمان دارم
خب حالا چون قبلا هم نتایجی گرفته بودم
بیشتر دلم قرص میشد
خلاصه واقعا خیلی کار سختی بود
چون اتفاقی ک برام افتاده بود خیلی بد بود. و پای ابروم وسط بود
خداروشکر من با کنترل ذهنم و انجام دادن این تمرینات و با یاری خدا تونستم اون مشکل رو حل کنم
خداروشکر میکنم ک کمکم کرد تا ذهنمو کنترل کنم و در مدار مثبت باشم
شاید باورتون نشه ولی این اتفاق و اینک رو خودم کار کردم و دوباره نتیجه گرفتم
خیلی قوی ترم کرد. خیلی ایمانمو بیشتر کرد و واقعا معجزه بود برام.
ازین بعد میخوام با جدیت بیشتر روی فایل ها کار کنم و قدم بردارم و تو عمل نشون بدم همه چیو
خیلی امیدوارتر شدم ب همه چی
ب اینک من میتونم خیلی چیزا دیگه رو هم تغییر بدم
طبق این قانون
طبق این اصل
واقعا راسته ک میگن هر اتفاقی ب نفع ماست
خیلی تلاش کردم ک این مدت زاویه دیدمو عوض کنم و ب خودم میگم درسته ظاهر این قضیه خوشایند نبود
ولی خیلی قوی ترم کرد و مطمعنم قراره خیلی چیزا عوض بشه
از درون ک واقعا خیلی تغییر کردم
خداروشکر بابت همه چیز
خداروشکر ک همه چی ختم ب خیر شد
درسته ی چیزایی عوض شد
ولی قطعا ته این مسیر قراره خیلی قشنگ بشه
خداروشکر ک تو این مسیر هستم و با این قانون آشنا شدم
سلام این اولین متنی هست که مینویسم توی سایت استاد عزیز
اول این فایل رو به صورت صوتی شنیدم و مجدد تصویر رو نگاه کردم،به قدری زیبایی اینجا دیدم که به وجد اومدم و خواستم اولین متن رو اینجا بگذارم و بگم واقعا لذت بردم از این همه زیبایی و موضوع این بود که چطور تمرکز کنیم روی زیبایی ها،و اگر افکار مخرب سراغم اومد چه میکنم،اگر مسئله غیبت باشه که به تازگی تلاش میکنم موضوع بحث رو عوض کنم،اگر هر موضوعی باشه که با چشم دیده میشه قطعا نگاهش نمیکنم و تلاشم رو میکنم نبینم،حتی توی موضوعات ناخوشایند سعی میکنم حالم رو خوب نگه دارم،و توی این فایل که بابت دیدنش خدارو هزار بار شکر میکنم،ساحل بینظیر ،این تنالیته رنگی از آبی روشن تا تیره ،این تمیزی ساحل و کلا فضا، آرامش همه افرادی که اونجا بود،این حال خوب و خنده روی لبان اون خانوم،حتی آرامشی که توی امواج میشد به راحتی دید ،سفیدی بینظیر ساحل کنار اون آبی، انعکاس نور خورشید از سطح دریا،اینکه احترام به حریم هم داشتند افراد کنار ساحل،رنگ های شاد لباس ها چترها حتی زیر انداز ها از بالا واقعا جذاب بود،تصویر کلیت شهر نظم عجیبی در پلان ها دیده میشد،اینکه از به اصطلاح پخ ها فضای سبز استفاده شده بود و این حجم از نظم در پارک خودروها ،این حجم از تفاوت در رنگ ،در اندام، و خلاصه سراسر زیبایی که شاید کلمه زیبا برای این فایل کم باشه،شگفت انگیز
از پروردگار خودم میخوام که همهی مارو به زیبایی ثروت ،آرامش هدایت کنه و از شما استاد عزیزم سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاشتن این فایل
به نام خالق زیبایی ها
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
سلام به دوستان عزیز
الله اکبر این همه شکوه الله اکبر این همه جلال
خدایا شکرت بابت دیدن این زیباییها.
این آبهای نیلگون و امواج بلند دیوانه کننده است.و چقدر این انسانها راحت هستند و با خودشون در صلح اند که فقط دارن توی همون لحظه زندگی میکنند و لذت میبرند.
من خیلی در مورد زیباییها صحبت نمیکنم.
اما تلاش میکنم که به نازیبایی ها توجه نکنم.
نوشتن در مورد زیباییها و همچنین سپاسگذاری نوشتن برای من بسیار کارساز بوده و احساسم رو خوب کرده و توجهم رو به سمت زیباییها سوق دهد و در نتیجه من رو به احساس بهتری رسونده.
و حالا میخوام برنامه ای برای صحبت در مورد زیبایی ها داشته باشم .و همچنین نوشتن در مورد آنها.
و یا حتی عکس گرفتن از قشنگی ها و …
خدایا بابت توجه بیشتر و بیشتر به زیباییها و اعراض از نازیبایی ها سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم.
سلام استاد و خانم شایسته عزیز و تمام دوستان سایت
بخدا حرفهاتون طلاست . اگه من و امثال من بتونم بهش عمل کنم
تو همین چند روزه یه اتفاقاتی افتاد که میتوانست حال منو بد کنه ، انصافا یه ذره هم تونست ، اما ذهن خودمو به نسبت خوبی کنترل کردم و خدا شاهده به نفعم تموم شدند اون ناخواسته ها
خیلی ممنونم ازتون به خاطر اینکه عاشقانه به صورتهای مختلف آگاهی های نابتونو به ما منتقل میکنید
در ضمن خیلی منظره های زیبایی رو بهمون نشون دادید خیلی لذت بردم از این همه آزادی و در عین حال امنیت برای کسایی که لباس راحت پوشیدن
ندیدم کسی هواسش به کسی باشه
همه دارن از زیبایی ها لذت میبرند
چقدر لذت بردم از نظمی که تو خیابانها و کوچه ها هست و چقدر خوب خط کشی کردن برای پارک
ماشاالله هزار الله و اکبر به این اندام ، استاد واقعا دست مریزاد
بینهایت ازتون ممنونم که این تصاویر زیبا رو بهمون هدیه دادید
بنام خداوندی که همه چیز رو برای لذت بردن ما مسخر کرده و همواره هدایتگر ما هست در راه صراط مستقیم.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته حرفه ای و تک تک اعضای سایت و دوستان پر از آگاهی.
یه تشکر ویژه از استاد و خانم شایسته و تک تک دوستان گلم بابت تمام تلاش آگاهانه ای که برای خلق بهتر زندگیشون دارن و باعث رشد دیگران هم میشن.
تقریبا 3 هفته پیش به یه تضادی برخوردم که این جمله استاد شده ملکه ذهنم ” الخیرو فی ما وقع ” و سعی کردم با کنترل ذهنم و کانون توجهم اوضاع رو تغییر بدم و به خودم گفتم این تضاد اومده تا من رشد کنم و به خواسته هام برسم که یکیش خرید دوره حل مسائل بود فعلا جلسه اولم خدایا شکرت.
از شیراز اومدم تو روستا که تقریبا 80 تا خانواده داره و دارم به زندگیم با حال خوب ادامه میدم.
حالا میخوام در مورد نکات مثبت این تضاد بگم :
ایده 1↔: راه اندازی آرایشگری در یکی از اتاق خونمون برای کسب درآمد چون استاد گفتن هیچوقت خودتون رو بیکار نکنین و حتما یه راه درآمدی داشته باشین.
ایده 2 ↔ : آماده کردن 60 متر زمین تو حیاط خودمون برای کاشت خیار” خیارشوری” اینم خودش موفقیته.
ایده 3↔: کنار آزاد راه جدید اصفهان به شیراز به مساحت 8 هزار متر باغ داریم و یه ویو خیلی زیبایی داره و دست به اقدام شدم برای ساخت 6
من اول میخام شما استادم و عزیزتون در پناه الله شاد و سعادتمند باشین.
چقدر خوشبختم که من شمارو دارم حدود 7 ساله که با شما عزیزان دل آشنا شدم و فقط برا من حکم قرص رو داشتین که لحظه ای آرومم میکردین
روند تکامل بچه ها مثل هم نیس و برا من کند بود
ولی باز خدارو صدها مرتبه شکر
اینجور برا خودم تشبیه میکنم عینک کثیف رو چشام رو تمییز و تمییزترش میکنم الان عینک هس ولی خیلی تمیزتر شده و مطمعنم که به جایی میرسم که دیگه حتی نیاز به اون عینک هم ندارم
من زندگی رو یه بازی خیلی قشنگ میدونم که من ببیننده ایی هستم که فقط بازیکنان عالی رو تشویق میکرد از بازی عالیه اونا شاد میشد حالا دارم به قانون های بازی مسلط میشم و به زودی میام وسط این بازی زیبا
میدونم مسیری که توش هستم انتهاش بهشت نیس خود این مسیر بهشته و من تو این مسیر قراره بیشتر از قبل لذت ببرم
من از جمله به جملهی حرفهای استادم لذت میبرم و در طول صحبت هاشون خداوند رو شاکرم و حرفهای استادمو خطاب به خودم تکرارشون میکنم
خدا را باید در زیبایی ها گشت
درود بر شما عزیزانم
سلام استاد عزیزم عباس منش و یک سلام گرم به خانم شایسته عزیز و تمام دانش جویان سایت عباس منش. استاد من این فایل رو نگاه کردم وای که چقدر این فایل بینظر بود استاد. واقعا ما به این جهان امید که ازین نعمت ازین ثروت که خداوند در اختیار مون گذاشته لذت ببریم و این نعمت رو به ما داده تا ما بتوانیم از طریق این زیبای ها تمرکز مون بداریم روی زیبای ها. من خودم این استاد یاد گرفتم که وقت نا خودآگاهم میخواد بره روی نا زیبای ها همون لحظه کوشش میکنم بروم به قدم زدن در دل طبعت و همونجا شروع میکنم به سپاسگذاری تمام نعمت های که من از خداوند دریافت کردم. و یا کوشش میکنم برونم داخل شهر هر چیز زیبای رو ببینم تحسین میکنم چی موتر زیبا و یا چی لباس زیبا و…. و واقعا بزرگترین کمک سپاسگذاری است که میتوانیم تمرکز مون رو بزازیم روی زیبای ها. استاد عزیز باز هم سپاسگذارم به خاطر این فایل زیبا یک روز من میخواهم که ان شاء الله بیام فلوریدا و اونجا شما ببینم. امید وارم همیشه جور و صحتمند باشید و در پناه الله باشید.
سلام من تا به امروز از نوشتن فرار کردم و از امروز با خودم عهد بستم شروع به نوشتن کنم و امروز با این متن شروع کردم ابتدا به خودم آفرین میگم که امروز نوشتم و بعد سپاسگزار استاد عباسمنش هستم که با کلام دلنشین قلب من را آرام و مطمئن تر به خودم و خدای من کرده
الهی صد هزار مرتبه شکر
خدایا من به تو اعتماد دارم و هر روز شادی مرا بیشتر کن و ثروت من را بیشتر
سپاس سپاس سپاس
به نام خداوندجان وخردخدایی که اگردرست درک شه.تکیه براوهمه ی کارهاروآسان وازجایی که گمان نمیکنیم انجام.
سلام خدمت شمااستادعزیزمریم جان که همیشه لطفش به بچه ها بی نهایته وهمه هم فرکانسیهای خودم.
به قول استادوهمه ی بچه هاچیزی که من درموردتوجه آگاهانه درشرایط خاص(نامطلوب) یادگرفتم اینه که اول ازهمه به موضوع نامناسبی که توسط افکاروتوجه خودم پیش آمده توجهی که بااحساسِ شدیدهمراه است نکنم.درمرحله دوم به هرچیزی بجز اون نامناسبی که وجود داره توجه کنم.وبه لطف خداازاونجایی که تمرین بسیاری زیادی داشتم درجایگاهی قراردارم که میتونم بفهمم درهمون لحظه ی حساس،دارم هدایت میشم به نقطه دیگه یابه قولی دارم سفارش میشم به یک نقطه دیگه که حالا هرچیزی میتونه باشه،ودائمایک چیزی درون من آلارم میده که محمدرضااین درجهته خواستت نیست ومیگه نبین،گوشش نده،راجبش حرف نزن،محلُ ترکن وغیره وبه لطف پروردگارانقدراین تمرین رو انجام دادم تابرام به صورت یک عادت شده،واقعانمیدونم چقدرسپاسگزاراین نعمت باشم،یعنی به ندایی که بهم گفته میشه گوش بدم چون گوش دادن بهش واقعاتمرین میخوادویادمه دراوایل این تمرین شک وتردیدهابرمن بیشترقالب بودن ومنطقم اجازه گوش دادن به این ندایِ خدایی رانمیداد،هنوزهم این نجواهست وهمیشه ازخداوندخواستم درونم قدرت تشخیص صدایِ خودش وصدای نجوارابیشتروبیشتربدهد وچون ایمان داشتم بهم گفته خواهدشدبهم گفته شدبنابراین بیشتروپُررنگ تر درکش کردم البته روز به روز،من یادمه تاحالاهرچیزیوازخداوندازته دلم خواستم بدون چونُ چرا بهم داده که ازمهربانیشه.پس بهترین راه برای من درتوجه نکردن به نامناسبی ها اینه که فقط و فقط ازخداوندبخوام خودش به من بگه تواون لحظه حساس چه کنم وهمیشه هم پروردگارم من رو هدایت کرده که اگه بخوام دونه دونه بگم حتماصدهاکتاب میشه من ازش ممنونم ازخدایی که درتمام مراحل دشوار،من رو راهنمایی کرده به بهترین مسیربرای بهترین شرایط نمیدونیدچه حالیه وقتی به خودش میسپاری تاخودش بگه اعراضت چی باشه بگه کانون توجهت چی باشه نمیدونیدچه حالیه اعتمادبه این نیرو به این خدا به این عشق یه این دانای برتر به این قدرت.
امیدوارم هرجاهستیددرپناه الله یکتاشادباشیدعمرباعزت داشته باشیدازشمااستادعزیزهم تشکرمیکنم وواقعاقلبن سپاسگزارم بابت این سایت نازنین.حتمابازهم دراین باره تجربیات خودم رو باهمه عزیزان درارتباط میزارم.استادهمین الان که راجب این موضوع صحبت کردم حالی به حالی شدم.
پروردگاروقدرت جهانیان یارویاورشماباشددرتمام مراحل زندگی.
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان
چقدر این فایل برای هدایت امروز من مناسب بود
هدایتی که تنها از پروردگارم بر میاد نه هوش و ذکاوت من
چند وقتیه یکسری نشانه ها دریافت کردم که باعث شد به فکر فرو برم که من
دارم راجب چه ناخواسته هایی حرف میزنم که همچنان یکسری تضاد ها شده الگو های تکراریم
خب یکسری از تضاد هام به این صورته که میان و یک درس مهم ازشون میگیرم و انگار تموم میشن
اما یکسری تضاد هام پایداره مثل بحث همون الگو های تکرار شونده
دیروز که داشتم با خودم فکر میکردم گفتم من که راجب یکسری از مسائل دنبال ترحم دیگران نیستم اصلا پس چرا همچنان احساس قربانی بودن و اون احساس بد در من باقیه چرا نتونستم تغییرشون بدم
متوجه شدم که من نااگاهانه راجبشون خیلی صحبت کردم
حالا چه مسائلی هستن
مثلا راجب مربی گری هدفی که خیلی وقته میخوامش و بهش نرسیدم
من توجه کردم دیدم هربار که تو مسیر رسیدن من به این هدفم اتفاقی واسم افتاده فقط نکته منفیش رو دیدم یا خیلی راجب نشدنش و دلیل نشدنش با دیگران حرف زدم خیلی بهش توجه کردم و چون تمام این ها بوده اون مقاومته هی بدتر شده چون اونا گفتن خب طبیعیه الان ادما اینطورین و فلان یا همش گفتم من اینهمه مهارت دارم و فلان دیگرانم هی گفتن اخی حیف تو تو چقدر حیف داری میشی
با اینکه خیلی اگاه بودم به اینکه احساس قربانی بودن با ادم چیکار میکنه اما در تشخیص رفتار های خودم خوب عمل نکردم یا مثلا ترس تکرار اون اتفاق ها و توجه به ناخواسته هام هی تکرارشون کرد
مورد بعدی در مورد سلامتیم هست که مثلا من یه مریضی هی واسم تکرار میشه با اینکه راجبش حرف نمیزنم اما حس میکنم ته ذهنم هی به خودم میگم تو چقدر قوی هستی که راجب بیماریت حرف نمیزنی و داری ایگنورش میکنی و یه حس رنج اوری که تو خم به ابروت نمیاره اما درونت پر از درده و فکر میکنم ذهنم هی خواسته واسه اینکار یه اعتبار خاصی به من بده که تو با وجود بیماری قوی هستی اگه این بیماری از وجود تو بره دیگه این اعتبارو نخواهی داشت که تو قوی هستی
مثلا زانوم هرچند وقت یکبار یه اسیب جدی میبینه بازم به خاطر همونهی میگم چقدر قوی هستی که با این جسم تمرین میکنی انگار باز ذهنم میگه ببین تو بدون اینکار اصلا قدرتی نداری یه ادم معمولی هستی که داره تمرین میکنه و هیچ درد و اسیبیم نداره
جالبی و اعتبار تو به این اسیب هاست
بخدا که فکر میکنم یهو همه زندگیم از جلو چشمم یهو گذشت از بچگی از بچگیییی همین بودمممم …
که تو ورزش یه اسیب ببینم
حالا که هی گذشته این اسیبا شدید تر شده نه به خاطر اینکه جسم من تفاوتی کرده
اون باور قدرت گرفته !!!!!
ولی من باید بدونم که این داره بدتر من رو ضعیف میکنه
شاید به جایی من رو برسونه که نتونم حتی تمرین کنم با این اسیبا !!!!!
نه اینکه فکر کنم باید با این اسیبا تمرین کنم
باید بدونمکه اقا جان اصلا فایده اش چیه وقتی تا این حد داره به تو آسیب میزنه !!!!!
در مورد روابطم هم همینطور
واقعا از وقتی دارم رو این احساس قربانی بودن کار میکنم
همه چیز تو زندگیم خیلی راحت تر شده خیلی روان تر شده
انگار نعمت های بیشتری دارم دریافت میکنم
موقیعت های جدید تر و راحت تری داره واسم جور میشه واقعا از اهمیت این موضوع هرچقدرررر بگم کم گفتم
حالا از طریق این فایل بهم یاد اوری شد
در مورد یسری مسائل شاید اصلا با کسی حرف نزنی کهترحم بخری
اما داری با خدا حرف میزنی
داری با خودت حرف میزنی
داریتوجه میکنی بهش
داری این باور های مخرب رو رشد میدی
خداروشکر خداروشکر که امروز صبح به خودم یا اوری کردم یکی از اصل های کدنویسی خواسته احساس خوب تو طی روز هست و اومدم این سری فایل های
جهت دهی اگاهانه به کانون توجه رو از قسمت کلید ها زدم و هدایت شدم به این فایل
امیدوارم امروز واسم روز کنترل ذهن و دیدن زیبایی ها باشه :)