حالا که فهمیدیم طبق قانون، اگر به زیبایی ها و نکات مثبت توجه کنیم، اساس آن زیبایی ها و نکات مثبت را در زندگی خود گسترش می دهیم، در قسمت نظرات این فایل بنویسید:
چه راهکاری دارید برای اینکه ذهن خود را شکارچی دیدن زیبایی ها کنید؟
فارغ از اینکه در چه شرایطی قرار می گیرید، چه راهکاری بیشتر به شما کمک می کند تا تمرکز خود را بهتر بر زیبایی ها معطوف کنید؟
آیا نوشتن به شما بیشتر کمک می کند؟
آیا صحبت کردن بیشتر به شما کمک می کند؟
اگر در شرایطی قرار بگیرید، که زیبایی های کمی باشد، چطور می توانید همان زیبایی های کم را ببینیدو به نازیبایی ها توجه نکنید؟
چه راهکاری دارید برای اینکه ذهن خود را برای دیدن زیبایی ها تربیت کنید؟
قبلا از چه شیوه هایی، قانون تمرکز بر زیبایی ها را اجرا کرده اید؟
چه پیشنهاداتی در این باره برای بقیه دوستان خود دارید؟ یا چه ایده هایی بهتری برای استفاده ی دقیق تر از این قانون، می توانید داشته باشید؟
همچنین می توانید درباره نتایجی بنویسید که هر کجا توانسته اید ذهن خود را کنترل کنید و تمرکز خود را بر نکات مثبت و زیبایی ها بگذارید، به خاطر استفاده درست از این قانون، ورق برگشته و اوضاع به نفع شما تغییر کرده است یا به تجربیاتی مشابه با همان زیبایی ها هدایت شده اید.
بعنوان مثال، دوستان زیادی در قسمت نظرات سریال سفر به دور آمریکا یا سریال زندگی در بهشت، درباره تجربیاتی نوشته اند که به خاطر توجه بر زیبایی ها و نکات مثبت این سریال ها، به مکان ها و تجربه هایی مشابه با اتفاقات موجود در این سریال ها، هدایت شده اند.
از سفر به نقاط زیبا در اقصی نقاط جهان گرفته تا مهاجرت کردن به یک مکان یا کشور زیبا و …
فکر کردن و پاسخ دادن به این سوالاتو مهم تر از همه، اجرای این جواب ها و ایده ها در زندگی، می تواند عادتی را در شخصیت ما ایجاد کند که زندگی ما را برای همیشه، تغییر بدهد.
از میان جواب هایی که شما دوستان عزیز در پاسخ به این سوالات می نویسید، نظرات تعدادی از دوستان انتخاب می شود و در فایل بعدی استاد عباس منش درباره آنها توضیح می دهد.
این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/04/abasmanesh-8.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-04-28 07:34:452023-05-02 13:37:01عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درود و نور بر استاد عزیزم و مریم جان و دوستانی که دارن این کامنتو میخونن
نشونه امروز من این فایل بود و چه به موقع بود و بهم یادآوری کرد که سارا خانم تمرکز فقط روی زیباییها و نعمتها بزار و بیشترش کن
استاد یسوال پرسیدین که چطور تمرکزتونو آگاهانه روی نعمتها و فراوانی و اتفاقات خوب میزارین
من یاد یه روشی افتادم که قبل آشنایی با شما فکر کنم سال 96 بود اولین بار دوره های قانون جذب یه استاد دیگه ای رو خریده بودم که فقط جذب رو که از کتابها خونده بود یاد میداد و البته خبری از خودشناسی و توحید نبود ولی خب مقدمه آشنایی من با این جهان و قانونهاش شد و منو آماده کرد تا خرداد 1400 تو مداری بیام که اولین قدم رو بتونم تهیه کنم و مثه پیش دبستانی بود برام.
این استاد اونسال بهمون یاد داد یه صلوات شمار بگیرین دستتون و از شروع روز هرجا میری هر کاری میکنی هر زیبایی که دیدی دکمه صلوات شمار رو بزن آگاهانه بهش توجه کن و شکر کن خدا رو. و الحق برای ذهن منفی باف و منفی نگر من تمرین خوبی بود.
یادش بخیر اونموقع ها بعنوان استاد زبان آموزشگاه ایرانمهر درس میدادم و از خونه تا آموزشگاه مسیر 20 دقیقه پیاده روی بود من صلوات شمار و با خودم میبردم اگر خنده ای رو لب یه عابر پیاده میدیدم صلوات شمار رو فشار میدادم بخاطر اینکه مثلا فروشنده مغازه باهام خوش اخلاق و با حوصله صحبت کرد، بخاطر هوای بارونی یا آفتابی، بخاطر صلح و آرامشی که تو کشور من بود، بخاطر تحسین مدیر آموزشگاه از شخصیت و تدریسم و مثال زدن من بعنوان الگو برای بقیه تیچرها، بخاطر حقوق کمی که اونموقع میگرفتم ولی احساس میکردم واقعا ثروتمندم با حس خوب و غرور برای خونه میوه و خوار بار میخریدم، برای پسرم خوراکی. غذا اسباب بازی و… برای خودم کیف و کفش ، بخاطر اینکه پول تو کارتم بود و راحت و بدون دغدغه مایحتاجمو تهیه میکردم بخاطر اینکه مدرس محبوب و موفق موسسه بودم و کلی شاگرد خصوصی از بیرون موسسه بهم معرفی میشد، نگران فرداها نبودم، آخ چه روزایی بود با همین چیزا حالم عالی بود
چقدر شکر گزار بودم . از وقتی فهمیدم خالقم و میتونم کنترل زندگیمو دستم بگیرم چقدر انتظارم از خودم بیشتر شد . الان که دارم فکر میکنم قبلا اینهمه آرزو و خواسته نداشتم و با موفقیتهای کوچیکم چقدر شاد بودم و شاکر، الان دستاوردهام خیلی زیاده خیلی، کلی ذوق و اضطراب و هیجان دارم تا مسیر رسیدن به هر آرزو رو طی کنم وقتی میرسم باخودم میگم همین بود!!! باید دوباره مثله قدیمها یاد بگیرم شکر کنم خودمو تحسین کنم و کم نبینم دستاوردهامو!
استاد یادمه وقتی فایلهای رایگان رو گوش میدادم فروردین 1400 بود باخودم میگفتم یعنی میشه مشکل رابطه من حل شه! هیچ کدوم از دستاوردهای الانم اصلا جزو آرزوهام نبود ، فقط رابطه م که خوشحال نبودم و بمن هیچی اضافه نمیکرد انگار یه سیب بزرگ راه گلومو بسته بود همیشه بغض داشتم اصلا وقتی قدم رو خریدم گفتم به نیت این میخرم که رابطه م یا درست شه یا تموم و بعدش دومین خواسته م ثروت بود!
استاد واقعا زندگی و آرامش ، شخصیت و نتایج الانم بخاطر عمل به آگاهی های قدم بود من قدم 7 و 8 بهم الهام شد برای رابطه م چیکار کنم بهم گفت تو خفا انجامش بده و عجیب به وعده ش عمل کرد و «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً»
و تمام ترسهامو زیر پا گذاشتم قرارمون با خدا این بود تو خفا باشه ،تک و تنها من بودم و خدا بدون هیچ پشت و پناهی بدون هیچ پولی و ایده ای برای بعدش، چیزی که بهم الهام شد و خواسته قلبی من بود رو انجامش دادم و قلبم باز شد. حتما برسم آلمان براتون ویدیو میگیرم تعریف میکنم
یه راه منحصر بفرد بهم الهام شد که تا حالا ندیدم کسی برای حل مشکل روبطش انجام داده باشه. الان بعد سه سال و خورده ای که با شما همراه هستم منتظر ویزای خودم و پسرم هستم مهاجرت کنم به آلمان . یکشنبه پیش 19 ژانویه رفتم درخواست ویزا دادم که همش معجزه بود معجزه پشت معجزه. و تماما هرچه میخواستم تو ستاره قطبی می نوشتم و اتفاق میفتاد. من از خرداد 1400 تا الان هر روز ستاره قطبی نوشتم و تقریبا 99 درصدش همیشه تیک میخوره و اتفاق میفته.
صبحی که میخواستم برم ویزامتریک(نمایندگی سفارت آلمان) تو ستاره قطبیم نوشتم خوش اخلاقترین و صبورترین کارمند مجموعه پرونده منو انجام بده و اتفاق افتاد. حتی ایشون از من سوال به آلمانی نپرسید و گفت شما بالاترین مدرک زبان رو داری با نمره بالا و نیازی به مصاحبه نداری. و خداروشکر هیچ نقص مدارکی برام نزد. فردای انروز هم از سفارت تماس گرفتن و چند سوال راجع پرونده پسرم پرسیدن
و الان روزهای پایانی رو تو ایران دارم میگذرونم، منتظر ویزام برای شروع تازه تو سن 42 سالگی بهمراه پسرم با دوتا چمدان و فقط خدا همراهمه مشوقمه و بس! و راضیم که خدا همراهمه
هدایتگرمه، پشتیبانمه و برای من خودش یعنی کل جهان!
من سه ساله هر جا نشستم هرکی ازم پرسید گفتم من که دارم میرم آلمان. از وقتی تصمیم به مهاجرت گرفتم حتی برای خونه م وسیله جدید نخریدم. خودمو دیگه اینجا نمیدیدم که بخوام خونه زندگی براش بچینم. و تقریبا دیگه همه مسخره م میکردن. که تو همش میگی میخوای بری توهم زدی . و با مسخره میگفتن آره حتما میری! من تو ذهنم میگفتم تو از قدرت من و خدای من خبر نداری تلاش منو و توکل منو ندیدی حق داری مسخره کنی. و برام واقعا مهم نبود. خیلی هیجان دارم خیلی خوشحالم که هر چی بهم الهام کرد اجرا کردم عمل کردم و الان بعد سه سال و خورده ای کلی نتیجه تو دستمه.
و همش از الهامی که برای رابطه بهم شد و قدم اول رو برداشتم سخت بود ولی توکل کردم و فقط به غیب ایمان داشتم و خدا برام راه شد، حال خوب شد، آرامش قلب و ذهن شد، رفیق شد، پارتنر شد پدر و مادر شد و تربیتم کرد با دوره احساس لیاقت خودمو شناختم جایگاهم بعنوان انسان شناختم فهمیدم ارزشمندم هیچ کس از من برتر یا کمتر نیست یاد گرفتم مقایسه کردن خودم با دیگران بی احترامی به خودمه و نابود کردن عزتنفس خودمه و رفتن تو حاشیه س! چون هر کس اثر انگشت منحصر بفرد خودشو تو دنیا داره. من انقدر ارزش وجودیم بالاست که حسادت و مقایسه در من جایی نداره ، آرزوها و هدفهای خودمو دارم و خدا رو هر لحظه در حال اجابت و هدایت خودم میبینم. برای همین سرمو انداختم پایین فقط جلو پای خودمو دیدم فقط به الهامات گوش دادم و عمل کردم ، از دور همی هایی که غیبت و حرف لغو بود فاصله گرفتم،
هر لحظه احساسم رو سنجیدم تا بتونم بفهمم راهم ،فکرم، عملکردم درسته یا نه! احساسم شد قطب نما
استاد خیلی ازتون یاد گرفتم تا ابد سپاسگذارم بخاطر اینکه منو آگاه کردی و سپاسگزار خدایی هستم که منو هدایت کرد این آگاهیها رو بشنوم و قدرت خالق بودنه خودمو بشناسم، و تا الان تو مسیر نگهم داشته. از الان به بعد هم ازش می خوام ببره منو مدارهای بالاتررر.
کلی هیجان دارم برای سرزمین جدیدم، آشنایی با ملیتهای مختلف، یاد گرفتن قوانین اون کشور، ارتقا زبان و حرفه م، و چالشهای جدید که مثله همیشه باید خودم و خدا باهم حلش کنیم. مثله خونه اجاره کردن، حساب بانکی باز کردن، ملده کردن خودم و بچه م، ……من عاشق تجربه های جدیدم. زندگی روی خط صاف برام لذتی نداره، اینکه از محیط امن مون خودم و بچه م میزنیم بیرون برای پیشرفت و تجربه آزادی
هیجان داره برام.
استاد هوا امروز تهران عالیه بارون میاد رفتم صبح پیاده روی تو پارک نشستم یک لحظه با خودم و خدا خلوت کردم پرنده ها هم زیر بارون آواز میخوندن. صدای بارون، اکسیژن خالص تصور کنید بهشت همینه دیگه! بعد مسیر زندگیمو مرور کردم میدونید چی دیدم،؟هر سختی بود من تبدیلش کردم به پله گذاشتم زیر پاهام رفتم بالا، به جای اینکه خودمو قربانی ببینم مسئول زندگیم دونستم، مسیری که اومدم قشنگ بود
خودمو بعنوان نماینده خدا روی زمین تحسین کردم بهتر از این نمیشد زندگی کرد عمل کرد که من انجامش دادم. با هدایت خالقم
.وَلَسَوۡفَ یُعۡطِیکَ رَبُّکَ فَتَرۡضَىٰٓ
استاد راستی باز خوابتونو دیدم تو ماشین کنارتون نشسته بودم و انگار صمیمی ترین دوستم بودین و باهم کلی از قانون صحبت میکردیم.
خانم شایسته هم بودن. فعلا که خوابتونو زیاد میبینم امیدوارم به زودی تو بیداری هم ملاقاتتون کنم هر قاره ای که خدا صلاح بدونه.
استاد دوستون دارم
و به زودی خبر اومدن ویزامو بهتون میدم و زمانی که برسم آلمان
تصمیم دارم با درآمد یورویم دوره های ثروت و قانون سلامتی رو تهیه کنم
درود و نور بر استاد عزیزم و مریم جان و دوستانی که دارن این کامنتو میخونن
نشونه امروز من این فایل بود و چه به موقع بود و بهم یادآوری کرد که سارا خانم تمرکز فقط روی زیباییها و نعمتها بزار و بیشترش کن
استاد یسوال پرسیدین که چطور تمرکزتونو آگاهانه روی نعمتها و فراوانی و اتفاقات خوب میزارین
من یاد یه روشی افتادم که قبل آشنایی با شما فکر کنم سال 96 بود اولین بار دوره های قانون جذب یه استاد دیگه ای رو خریده بودم که فقط جذب رو که از کتابها خونده بود یاد میداد و البته خبری از خودشناسی و توحید نبود ولی خب مقدمه آشنایی من با این جهان و قانونهاش شد و منو آماده کرد تا خرداد 1400 تو مداری بیام که اولین قدم رو بتونم تهیه کنم و مثه پیش دبستانی بود برام.
این استاد اونسال بهمون یاد داد یه صلوات شمار بگیرین دستتون و از شروع روز هرجا میری هر کاری میکنی هر زیبایی که دیدی دکمه صلوات شمار رو بزن آگاهانه بهش توجه کن و شکر کن خدا رو. و الحق برای ذهن منفی باف و منفی نگر من تمرین خوبی بود.
یادش بخیر اونموقع ها بعنوان استاد زبان آموزشگاه ایرانمهر درس میدادم و از خونه تا آموزشگاه مسیر 20 دقیقه پیاده روی بود من صلوات شمار و با خودم میبردم اگر خنده ای رو لب یه عابر پیاده میدیدم صلوات شمار رو فشار میدادم بخاطر اینکه مثلا فروشنده مغازه باهام خوش اخلاق و با حوصله صحبت کرد، بخاطر هوای بارونی یا آفتابی، بخاطر صلح و آرامشی که تو کشور من بود، بخاطر تحسین مدیر آموزشگاه از شخصیت و تدریسم و مثال زدن من بعنوان الگو برای بقیه تیچرها، بخاطر حقوق کمی که اونموقع میگرفتم ولی احساس میکردم واقعا ثروتمندم با حس خوب و غرور برای خونه میوه و خوار بار میخریدم، برای پسرم خوراکی. غذا اسباب بازی و… برای خودم کیف و کفش ، بخاطر اینکه پول تو کارتم بود و راحت و بدون دغدغه مایحتاجمو تهیه میکردم بخاطر اینکه مدرس محبوب و موفق موسسه بودم و کلی شاگرد خصوصی از بیرون موسسه بهم معرفی میشد، نگران فرداها نبودم، آخ چه روزایی بود با همین چیزا حالم عالی بود
چقدر شکر گزار بودم . از وقتی فهمیدم خالقم و میتونم کنترل زندگیمو دستم بگیرم چقدر انتظارم از خودم بیشتر شد . الان که دارم فکر میکنم قبلا اینهمه آرزو و خواسته نداشتم و با موفقیتهای کوچیکم چقدر شاد بودم و شاکر، الان دستاوردهام خیلی زیاده خیلی، کلی ذوق و اضطراب و هیجان دارم تا مسیر رسیدن به هر آرزو رو طی کنم وقتی میرسم باخودم میگم همین بود!!! باید دوباره مثله قدیمها یاد بگیرم شکر کنم خودمو تحسین کنم و کم نبینم دستاوردهامو!
استاد یادمه وقتی فایلهای رایگان رو گوش میدادم فروردین 1400 بود باخودم میگفتم یعنی میشه مشکل رابطه من حل شه! هیچ کدوم از دستاوردهای الانم اصلا جزو آرزوهام نبود ، فقط رابطه م که خوشحال نبودم و بمن هیچی اضافه نمیکرد انگار یه سیب بزرگ راه گلومو بسته بود همیشه بغض داشتم اصلا وقتی قدم رو خریدم گفتم به نیت این میخرم که رابطه م یا درست شه یا تموم و بعدش دومین خواسته م ثروت بود!
استاد واقعا زندگی و آرامش ، شخصیت و نتایج الانم بخاطر عمل به آگاهی های قدم بود من قدم 7 و 8 بهم الهام شد برای رابطه م چیکار کنم بهم گفت تو خفا انجامش بده و عجیب به وعده ش عمل کرد و «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً»
و تمام ترسهامو زیر پا گذاشتم قرارمون با خدا این بود تو خفا باشه ،تک و تنها من بودم و خدا بدون هیچ پشت و پناهی بدون هیچ پولی و ایده ای برای بعدش، چیزی که بهم الهام شد و خواسته قلبی من بود رو انجامش دادم و قلبم باز شد. حتما برسم آلمان براتون ویدیو میگیرم تعریف میکنم
یه راه منحصر بفرد بهم الهام شد که تا حالا ندیدم کسی برای حل مشکل روبطش انجام داده باشه. الان بعد سه سال و خورده ای که با شما همراه هستم منتظر ویزای خودم و پسرم هستم مهاجرت کنم به آلمان . یکشنبه پیش 19 ژانویه رفتم درخواست ویزا دادم که همش معجزه بود معجزه پشت معجزه. و تماما هرچه میخواستم تو ستاره قطبی می نوشتم و اتفاق میفتاد. من از خرداد 1400 تا الان هر روز ستاره قطبی نوشتم و تقریبا 99 درصدش همیشه تیک میخوره و اتفاق میفته.
صبحی که میخواستم برم ویزامتریک(نمایندگی سفارت آلمان) تو ستاره قطبیم نوشتم خوش اخلاقترین و صبورترین کارمند مجموعه پرونده منو انجام بده و اتفاق افتاد. حتی ایشون از من سوال به آلمانی نپرسید و گفت شما بالاترین مدرک زبان رو داری با نمره بالا و نیازی به مصاحبه نداری. و خداروشکر هیچ نقص مدارکی برام نزد. فردای انروز هم از سفارت تماس گرفتن و چند سوال راجع پرونده پسرم پرسیدن
و الان روزهای پایانی رو تو ایران دارم میگذرونم، منتظر ویزام برای شروع تازه تو سن 42 سالگی بهمراه پسرم با دوتا چمدان و فقط خدا همراهمه مشوقمه و بس! و راضیم که خدا همراهمه
هدایتگرمه، پشتیبانمه و برای من خودش یعنی کل جهان!
من سه ساله هر جا نشستم هرکی ازم پرسید گفتم من که دارم میرم آلمان. از وقتی تصمیم به مهاجرت گرفتم حتی برای خونه م وسیله جدید نخریدم. خودمو دیگه اینجا نمیدیدم که بخوام خونه زندگی براش بچینم. و تقریبا دیگه همه مسخره م میکردن. که تو همش میگی میخوای بری توهم زدی . و با مسخره میگفتن آره حتما میری! من تو ذهنم میگفتم تو از قدرت من و خدای من خبر نداری تلاش منو و توکل منو ندیدی حق داری مسخره کنی. و برام واقعا مهم نبود. خیلی هیجان دارم خیلی خوشحالم که هر چی بهم الهام کرد اجرا کردم عمل کردم و الان بعد سه سال و خورده ای کلی نتیجه تو دستمه.
و همش از الهامی که برای رابطه بهم شد و قدم اول رو برداشتم سخت بود ولی توکل کردم و فقط به غیب ایمان داشتم و خدا برام راه شد، حال خوب شد، آرامش قلب و ذهن شد، رفیق شد، پارتنر شد پدر و مادر شد و تربیتم کرد با دوره احساس لیاقت خودمو شناختم جایگاهم بعنوان انسان شناختم فهمیدم ارزشمندم هیچ کس از من برتر یا کمتر نیست یاد گرفتم مقایسه کردن خودم با دیگران بی احترامی به خودمه و نابود کردن عزتنفس خودمه و رفتن تو حاشیه س! چون هر کس اثر انگشت منحصر بفرد خودشو تو دنیا داره. من انقدر ارزش وجودیم بالاست که حسادت و مقایسه در من جایی نداره ، آرزوها و هدفهای خودمو دارم و خدا رو هر لحظه در حال اجابت و هدایت خودم میبینم. برای همین سرمو انداختم پایین فقط جلو پای خودمو دیدم فقط به الهامات گوش دادم و عمل کردم ، از دور همی هایی که غیبت و حرف لغو بود فاصله گرفتم،
هر لحظه احساسم رو سنجیدم تا بتونم بفهمم راهم ،فکرم، عملکردم درسته یا نه! احساسم شد قطب نما
استاد خیلی ازتون یاد گرفتم تا ابد سپاسگذارم بخاطر اینکه منو آگاه کردی و سپاسگزار خدایی هستم که منو هدایت کرد این آگاهیها رو بشنوم و قدرت خالق بودنه خودمو بشناسم، و تا الان تو مسیر نگهم داشته. از الان به بعد هم ازش می خوام ببره منو مدارهای بالاتررر.
کلی هیجان دارم برای سرزمین جدیدم، آشنایی با ملیتهای مختلف، یاد گرفتن قوانین اون کشور، ارتقا زبان و حرفه م، و چالشهای جدید که مثله همیشه باید خودم و خدا باهم حلش کنیم. مثله خونه اجاره کردن، حساب بانکی باز کردن، ملده کردن خودم و بچه م، ……من عاشق تجربه های جدیدم. زندگی روی خط صاف برام لذتی نداره، اینکه از محیط امن مون خودم و بچه م میزنیم بیرون برای پیشرفت و تجربه آزادی
هیجان داره برام.
استاد هوا امروز تهران عالیه بارون میاد رفتم صبح پیاده روی تو پارک نشستم یک لحظه با خودم و خدا خلوت کردم پرنده ها هم زیر بارون آواز میخوندن. صدای بارون، اکسیژن خالص تصور کنید بهشت همینه دیگه! بعد مسیر زندگیمو مرور کردم میدونید چی دیدم،؟هر سختی بود من تبدیلش کردم به پله گذاشتم زیر پاهام رفتم بالا، به جای اینکه خودمو قربانی ببینم مسئول زندگیم دونستم، مسیری که اومدم قشنگ بود
خودمو بعنوان نماینده خدا روی زمین تحسین کردم بهتر از این نمیشد زندگی کرد عمل کرد که من انجامش دادم. با هدایت خالقم
.وَلَسَوۡفَ یُعۡطِیکَ رَبُّکَ فَتَرۡضَىٰٓ
استاد راستی باز خوابتونو دیدم تو ماشین کنارتون نشسته بودم و انگار صمیمی ترین دوستم بودین و باهم کلی از قانون صحبت میکردیم.
خانم شایسته هم بودن. فعلا که خوابتونو زیاد میبینم امیدوارم به زودی تو بیداری هم ملاقاتتون کنم هر قاره ای که خدا صلاح بدونه.
استاد دوستون دارم
و به زودی خبر اومدن ویزامو بهتون میدم و زمانی که برسم آلمان
تصمیم دارم با درآمد یورویم دوره های ثروت و قانون سلامتی رو تهیه کنم
در پناه خدا قلبتون پر از نور هدایت باشه
سارا