عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1

سلام،

به نام خداوندی که زیباست و زیبایی را دوست دارد…

استاد عزیزو دوست داشتنی اول از هر چیز خدارو شاکر هستم بابت وجود شما و بالاخص سایت فوقالعاده ای که در اختیار ماست که هم توجه ما به کسب اگاهی های خالص و ناب است و هم توجه به طبیعت و نعمت های زیبا و پاک و ناب خداوند در فایلهای شما،

اول از هر چیز تحسین میکنم بدن و اندام زیبای شما رو که هر سری با دیدن شما این رو به مجتبی یاداوری میکنم که ببین اقا میشود ، سید خواست وشد،چون تناسب اندام و کم کردن 10 کیلو وزن از تعهدات امسال منه که تا الان موفق بودم،مورد دوم که من تحسین میکنم نعمت طبیعت و آب و دریا و درختان سبز هستش که خداوند مشت مشت نعمتش رو تو این سرزمین ارزونی داشته،

استاد تا قبل از ابن فایلها من فکر میکردم مردم امریکا هروز با اسلحه به جان هم می افتند و کشت و کشتار راه می اندازند،اما تمااام پیش فرض های من با وجود فایلهای شما تغییر کرد،و من هروز تحسین میکنم این مردمی رو که سالهاس به خدا اعتماد دارند،

چقدر من سعادتمند و خوشبختم که عضو ارزشمندی ازین خانواده هستم،

میدونید استاد جان،من تو شرایط کاری هستم که برای کار روزانه ام 16 الی 17 ساعت با رفت و آمدم مشغول به کسب ارتزاق هستم،من به جرات عرض میکنم که این شش ماهی که این زیبایی هارو میبینم خیلی ساده و راحت به طبیعت های بکر و ناب هدایت میشم و توی این چند ماه به اندازه تمام عمرم تفریح و مسافرت کرده ام،خب من هروز قانون رو به خودم یادآ‌‌‌وری میکنم و خودآگاه،میگم ببین مجتبی تو هدایت شدی به اینجا،وزندگی ام هروز شده دیدن زیبایی های خدا و حس قشنگ سپاسگذاری،

میدونی استادچیه،من خیلی تمرین میکنم،خییییلی،

سر کار،توی سرویس،توی خونه،و حتی توی حمام و سرویس بهداشتی،من توجه ام رو به زیبایی با دیدن و اقرار به زیبایی های که میبینم جلب میکنم،ولی زمانی که خیلی حالم بد باشه و فکر یا اتفاق به ظاهر بد برام پیش اومده باشه سریع شروع میکنم به نوشتن،چه روی کاغذ و چه توی موبایل،

چندروز پیش از خانمم عجیب و شدید ناراحت بود و تمام وجودم درگیر نجواهای ذهنم بودم،خب هدایت شدم به یه کوهنوردی سبک که تا حدودی اروم شدم ولی بازم فکر داشت ازارم میداد و هرچقدر توجه ام رو به نقاط مثبت زندگی ام معطوف میکردم فایده نداشت،اینقدر عاجز شده بودم که به خدا گفتم خدایا من این حال بدو نمیخوام،من ارامش میخوام،گفتم شیطان روازم دور کن خدایا،خیلی طلب هدایت کردم،خیلی،

یهو به قلبم برات شد که مجتبی برو بنویس،و منم چون حرف شنوی قلبم هستم رفتم نوشتم،نوشتم و نوشتم،

خدارو شاهد میگیرم 2 دقیقه بعداز که نوشتم یهو دیدم قدرت قلبم زیاد شدو قلب بر ذهن قالب شد،اونقدر ارامش یافتم که اشک تو چشام جمع شد،میدونید بچه ها اصلا نوشتن برای من معجزه میکنه،من مینویسم،من میبینم،من حرف میزنم،من شاگرد خوبی هستم استاد جان،من عملگرا هستم،من به خودم میگم استاد این کارارو کرده و تمرین کرده و شده،پس واسه من هم باید بشه،اصلا چرا نشه،وقتی من صدق بالحسنی رو عملی میکنم باید بشه برام،و میشود،و خداوند بهترین است در عمل به قول و تعهدش،

یه چیزی هم بگم استاد جان،نمیدونم چقدر این صحبت من برای شما قابل قبوله،ولی میگم چون حقیقته منه،

زمانی که تازه عضو سایت شدم و فایلها رو دیدم به خودم گفتم خب هروقت حالم گرفته بود و افکارم به هم ریخته بود میام توی سایت و با دیدن کلیپ های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت توجه ام رو به زیبایی ها جلب میکنم،ولی خدا رو شاهد میگیرم 99 درصد زمانهایی که اومدم توی سایت و فایلهارو دیدم توی یالاترین و عالی ترین احساس بودم،اصلا زمانی که حالم بد بود و میگفتم بزار برم توی سایت،یه کاری چیزی پیش میومد و نمیشد که بیام توی سایت،و بعداز چند ساعت که از فکر فارق میشدم با حال نرمال و خوب هدایت میشدم به سایت،

و این شده قطب نمای من برای خانواده و فرزندانم ،که میگن بابا زمانی که توی سایت استاده حالش خوبه و خوشحال میشند،

ببخشید عزیزای من،طولانی شد،

الان هم حالم عالیه و توی مسیر برگشت به خونه هستم از سرکار،

و خداوند را هزاران با شاکرم بابت این قوانین و سنت بدون تغییرش

با احترام و افتخار…

عاشق همه ی دوستانم،

مجتبی