عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 1

1469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضوان یوسفی» در این صفحه: 18
  1. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام خدایی که زیباست و زیبا می آفریند.

    سلام خدای مهربونم، سلام خدای هدایتگرم به سمت خوبی و زیبایی، سلام خدای رزاق و وهابم

    سلام استادم،سلام استاد فرزانه ام، سلام بر وجود الهی ات

    سلام مریم جونم، سلام بر دستان نازنین ات که نیم ساعت گوشی رو در دست گرفته تا ما را در این جریان آگاهی ها همراه کند، بوسه ای از دور بر آن دستان خدایی ات

    سلام دوستان الهی و توحیدی ام، سلام بر متعهدانِ به عمل به قوانین بدون تغییر خداوند، عاشقانه دوستتان دارم.

    استاد همون ابتدای فایل که گفتید؛ هزار بار تا حالا آمدید و هر بار این شن ها برایتان تازگی دارد، من یه ترمز مخفی در خودم در مورد ثروت پیدا کردم و اون این بود که اگه تو کاخ هم زندگی کنی آخرش برات عادی میشه، اگه بهترین ماشین رو سوار شی برات عادی میشه. و این رو همیشه می‌شنیدم و خودم هم بهش باور داشتم و برای همین وقتی میدیدم کسی در یک خانه ی قصر مانند و بزرگ زندگی می کند دلم میگرفت و میگفتم بیچاره، چقدر زندگی برایش تکراری شده و حسش خوب نیست. و غروب ها دلش میگیره.

    آره غروب ها یکی از دلگیرترین ساعات روز برایم بود. ولی الان تبدیل شده به بهترین ساعات روزم.

    استاد موقع غروب مخصوصا اگر تکه های ابر در آسمان باشد دیوانه کننده است، خداوند تمام رنگ ها رو در اون لحظات به رقص در می آورد و از همه رنگ های مدهوش کننده اش استفاده می کند.

    استاد از موقعه ای که سریال ها رو نگاه می کنم به این گنج عظیم خداکند پی بردم و منتظر غروب میمونم و کلی عکس های شگفت انگیز گرفتم که اگه ساعت ها بشینم و این عکس ها رو نگاه کنم سیر نمیشم.

    استاد مگر غروب خورشید مدلش عوض شده که از حالت دلگیر به حالت لذت تبدیل شده‌؟

    مسلما این منم که مدل نگاهم عوض شده که پدیده ای که زمانی از اون متنفر بودم(بخاطر تلقیناتی که بقیه به ما داده اند) الان تبدیل شده به لذت بخش ترین اتفاق روزم.

    طلوع آفتاب هم همین شگفتی رو دارد. فقط اینجا بخاطر حضور مقتدرانه کوه زیبا طلوع آن را نمی بینم.

    استاد شما عملی به ما یاد دادید که چگونه زیبابین باشیم. شما با دیدن منظره هایی که هر روز آنها را میبیند،ذوق میکنید، ما هم اول ادا درآوردیم،ولی الان واقعا از ته دل ذوق می کنیم.

    پیدا شد.اولین کار برای زیبابین شدن ادای زیبابینی رو در بیاری، و بعد نهادینه میشه

    به قول بابا بزرگم برای نماز خوندن بچه ها میگفت، که اول عادت بعد عبادت یعنی اول شاید ظاهری باشه، بعد کم کم دلی میشه، مثل کارهایی که خودم تو این مسیر کردم، به زور ادا در میوردم ولی الان دلی دلی شده.

    استاد منم یاد گرفتم فقط زیبایی ببینم.

    استاد خانه مان برایم مثل قصر شده، این‌قدر در نظرم زیبا شده، و بخاطرش خدا را شکر میگم.دیگه هیچ چیز تکراری نیست، رختخواب ام را با عشق مرتب میکنم، و هر روز رنگ هایش، شاداب تر و قشنگ تر می شوند.

    استاد در مورد اون فیلم های به ظاهر فان، این ها یکی از فیلم هایی که با علاقه نگاه می کنم و کلی باهاشون می‌خندیم، ولی از این به بعد هرگز.

    حالا یکی از تاثیرات این گونه فیلم ها روی خودم چی بود، از رفتن روی تردمیل می ترسیدیم، بخاطر دیدین عدم تعادل افراد و افتادن آنها و کلی خندیدن خودم.

    اما چند وقت پیش گفتم باید به ترس خودم غلبه کنم و رفتم و تمام حالات ممکن رو امتحان کردم و الان دیگه نمی ترسم.

    قبلا وقتی پیاده روی می کردم بعضی جاها مقداری آشغال ریخته بود ، و من طبق آموزه‌های استاد سریع رویم برمی گردوندم، و به چیز دیگری نگاه می کردم، الان دیگه مدتی میرم بیرون اصلا حتی یک کاغذ هم نمیبینم.(ذهن نجواگر، آره دیگه شهرداری اومده تو منطقه شما باید هم منطقه شما تمیز بشه) ولی ما دیگه تو خوندن دست این ذهن نجواگر مثل استادمون داریم خبره میشم، این ماییم که توجه به زیبایی ها داریم زیبایی های بیشتری خلق می کنیم، نه شهردار و نه هیچ عامل دیگه ای.

    نوشتن زیبایی ها

    من یه دفتر گذاشته بودم که اگه یه چیز جالب دیدیم همون لحظه می رفتم و اون رو می‌نوشتم و خدا را شکر می کردم.

    َ

    دیدین، تحسین کردن، صحبت کردن ،نوشتن، عکس گرفتن و توجه کردن به زیبایی ها

    1_ ما را به زیبایی های بیشتر هدایت می کند.

    2_ زندگی را لذت‌بخش تر و هیجان انگیزتر می‌کند.

    3_ باعث کشف گنج هایی از زیبایی ها

    4_ هیجان برای کشف زیبایی های بیشتر

    5_ شناخت بهتر خودمون و خدای زیبا آفرین

    وقتی تجلی خدا را در همه چیز ببینی مگه میشه چیزی جز زیبایی دید.

    به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 399 رای:
  2. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام سمیه جان

    نوشتن خیلی تاثیر گذار است، خداوند به قلم و آنچه نگاشته می شود قسم خورده است.

    و اما در مورد بچه یه کاری هم میتونی انجام بدی و اون بری یه دست لباس بچه گونه، یه اسباب بازی، یه جورابی بخری، و هر روز نگاهشون کن، ذوق و شوقت بیشتر میشه.

    حس مادری چیز عجیبی است، وقتی فرزندم بدنیا آمد، احساس کردم یک تکه از وجودم کنده شده و یک حسی داشتم که حتی در دوران بارداری اون رو نداشتم.

    امیدوارم به زودی شما هم از این نعمت دلنشین بهره مند شوید.

    در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم.

    منتظر خبر خوش باردارشدنت هستیم. بوووس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام آقا مصیب عزیز

    چقدر صادقانه و دلنشین نوشته بودید. و چقدر پیشرفت شما قابل تحسین است.

    تحسین ات میکنم بخاطر تعهد به تغییر و الحق خوب آن را انجام دادی.

    نوش جانت نعمت هایی که بدست آوردی، چرا که لایق آنها بودی و لیاقت شما بهترین از این هاست. و مطمئنا پیشرفت صعودی شما همچنان شگفت انگیز و شگفت انگیز تر خواهد بود.

    در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام مونای عزیزم

    چقدر زیبا، هر چقدر بکم کم گفتم، چقدر زیبا مسیر به این زیبایی رو توصیف کردی.

    خونه جدید،محله جدید، حال جدید،مدار جدید مبارکتون باشه عزیزم.

    تحسین ات میکنم که اینقدر با تعهد روی خودت کار میکنی و نتایج فوق العاده خلق میکنی، که باورهای همچون منی تقویت بشه، و راه هموار.

    مررررسی عزیزم

    منتظر کامنت، جابجایی به اون محله اروپایی هستیم.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام لیلا جان

    واقعا درست میگید که برایتان عادی بوده و الان فرق کرده، خود من قبلا روم نمیشد بگم کجا زندگی میکنم، فکر میکردم یه جورایی پایین شهر حساب میشیم.ولی الان که پیاده روی میرم، میبینم چقدر اینجا زیباست، چه خونه های قشنگی داره، همه سنگکاری شده و چراغانی، بیشتر خونه ها جلویشان باغچه دارند و کلی گل و درخت کاشتند و همه چی تمیز و مرتب است، واقعا تعجب می‌کنم از اینهمه زیبایی و فراوانی نعمت.

    میگم وقتی در یک شهرستان کوچیک اینهمه خونه زیبا و لوکس وجود داره، بقیه جاها چه خبره.

    لیلا جان مررررسی بابت کامنتت عزیزم.

    من بچه خوزستان ام در شهرستان امیدیه زندگی می کنم، شهر ما کلی جاهای دیدنی داره، جنگل،کوه، دشت های سرسبز(البته در سه ماهه زمستان)

    آتشفشان خاموش که بعضی درز هاش آتش پیداست.

    رودخانه مارون و زهره. و هر چند صد متری یه پارک با کلی امکانات هست.در کل 8 تا پارک معروف و پر تردود، بغییر از محله ای ها.

    ان شاءالله زمستان بیایید خوزستان، بهشت رو تجربه کنید.

    تابستان ها هم یه سونای طبیعی داریم، اگر دوست داشتید در خدمت هستیم.

    در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  6. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام آنکه با عشق گِل ما را سرشت

    سلام مریم جان.

    چه اسم زیبایی دارید. لیلا و مریم، اسم خواهرام است. خیلی از اسم مریم خوشم میاد و دوست داشتم اسمم مریم می‌بود.

    مررررسی مریم جان که پاسخ کامنت مرا دادی .تشکر عزیزم.

    یکی از کارهایی که انجام دادم برلی اینکه یادم باشه لحظه به لحظه شکر بگم، روی تمام آیینه ها، دم درها، دم یخچال، ماشین لباسشویی، روبروی گاز روی مانیتور و هر جا فکرش رو بکنی، نوشتم خدایا شکررررررررت

    دم در هال نوشتم خدایا به امید تو

    و این باعث میشه، یادم باشه که مرتب شکر کنم. و خیلی هم نتیجه خوبی داد، وقتی نگا به نوشته ی خدایا شکرت میکنم، یه لذتی وصف ناشدنی میبرم.خدایا شکرت.

    مررررسی مریم جان.

    در پناه حق، لحظه به لحظه غرق و مست حضورش باشی.آمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام هدایتگر انسان به سمت خوشبختی

    سلام آقا رضا ی عزیز

    سپاس گذارم بخاطر پاسخ پر شورتان. مررررسی از تعریفی که ازمن کردید.

    این ترمز رو همون موقع که داشتم می نوشتم یهو پیداش شد.کامنت نوشتن انگار یه دستگاه غربالگری است که میاد تمام درونت رو شخم میزنه و همون لحظه یه چیزایی رو بیاد میاری که اصلا فراموششان کرده بودی. مثل همین ترس ار تردمیل. من خیلی میترسیدم و دلیلش رو میدونستم که چون صحنه هایی از فیلم های افرادی که از تردمیل می افتند ولی هیچ وقت فکر نکردم، که این فیلم ها رو نگا نکنم. تا اینکه استاد که گفت، گفتم دیگه به هیچ وجه نگا نمی کنم. وقتی آثارش رو به صورت ظاهر دارم روی خودم میبینم، خدا میدونه در نهان چه ضررهایی داره که من خبر ندارم.

    مررررسی آقا رضا

    در پناه حق لحظه به لحظه از شراب الهی مست باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام آنکه زیباست و زیبایی را دوست دارد

    سلام سیده مینا ی عزیزم

    سلام نویسنده الهی ام، سلام قشنگ و نازنین ام

    مررررسی عزیزم از تعریف و تمجید های قشنگ و دلنشین ات. سپاس گذارم.

    پروفایل هم هدایتی درست شد. من اصلا یه چیز دیگه در نظر داشتم ولی فعلا خدای مهربونم مرا به این عکس زیبا هدایت کرده.

    فایل های سفرنامه لحظه به لحظه اش زیبایی است و میشه ازش شات بگیری و ساعتها نگاه کنی و این زیبایی ها تمومی نداشته باشه.

    قبلا شعر سهراب سپری رو شنیده بودم که میگفت؛ زندگی شستن یک بشقاب است.

    ولی الان متوجه شدم از شتن یک بشقاب هم ساده تر و لذت بخش تر است. خدایا شکرت

    سیده مینا عزیزم دوست دارم مراقب حال دلت باش.

    لحظه به لحظه شاکر تر و شادتر و توحیدی تر باشی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام شیرین جان

    تو را سپاس بخاطر توجه زیبایت و نوشته دلنشین ات.

    شعری از مولوی هدیه ایست برای شما

    نه مرادم نه مریدم

    نه پیامم نه کلامم

    نه سلامم نه علیکم

    نه سپیدم نه سیاهم

    نه چنانم که تو گویی

    نه چنینم که تو خوانی

    و نه آنگونه که گفتند و شنیدی

    نه سمائم نه زمینم

    نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم

    نه سرابم

    نه برای دل تنهایی تو جام شرابم

    نه گرفتار و اسیرم

    نه حقیرم

    نه فرستادۀ پیرم

    نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم

    نه جهنم نه بهشتم

    چُنین است سرشتم

    این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم

    بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم…

    گر به این نقطه رسیدی

    به تو سر بسته و در پرده بگویــم

    تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را

    آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی

    خودِ تو جان جهانی

    گر نهانـی و عیانـی

    تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی

    تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی

    تو خود اسرار نهانی

    تو خود باغ بهشتی

    تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی

    به تو سوگند

    که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی

    نه که جُزئی

    نه که چون آب در اندام سَبوئی

    تو خود اویی‌

    بخود آی

    تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و

    بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی

    و گلِ وصل بـچیـنی

    ………………………………………..

    در پناه حق روز به روز توحیدی تر، ثروتمند تر، سالم تر ، شادتر و هدفمند تر باشی عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق، بدون حساب و کتاب

    سلام عمران عزیز و ثروتمند

    خدا را سپاس که آنچه بر قلبم جاری کرد، بر قلب پر مهر شما نشست.

    اوایل که تازه شروع کرده بودم به خواندن کامنت ها، یه علامت سوال بزرگی روی سرم سنگینی می کرد، و آن این بود که این بچه‌هایی که این کامنت ها را می نویسند، چطوری و از کجا ؟

    جنس کامنت ها برایم جالب بود، و سعی می کردم یاد بگیریم منم مثل اونها بنویسم. مثلا فایل رو نگاه می کردم بعد کامنت ها رو میخوندم، و برام سوال بود که این یه فایل ساده چطوری میتونه این حجم از نکات رو در بر بگیره.

    همین طور ادامه دادم تا به جواب رسیدیم، و جواب چیزی جز رهایی نبود.

    موقعه ای که می خواهی بنویسی

    فقط گوش کن ببین چی می شنویی، همون رو بنویس.

    بدون نگرانی از قضاوت.

    وقتی اختیار قلم رو بسپاری به نگارنده اصلی، بهتر میدونه چه چیزی رو بنویسی، که زمانی یه نفر هم که شده، پیام رو از نوشته ات دریافت می کنه.

    وقتی این اصل رو متوجه شدم و اون رو اجرا کردم، چقدر سرزنش ها که نشدم ولی مقاومت کردم، الان اون ذهن نجواگر اون گوشه نشسته و با اون چشم های ورقلمبیده اش مرا نگاه می کنه، ولی هر چه خودش رو به در و دیوار بزنه من کاریش ندارم. خسته میشه یه گوشه میشینه، (ذهن نجواگر بی تربیت)

    عمران جان مررررسی بابت نوشته دلی تون که مسیر زیبای کامنت نوشتن ام را بیادم آورد، مسیر لذت بخشی است و خواهد بود. و ان شاءالله روز به روز بهتر و بهتر می شود.

    در پناه حق روز به روز توحیدی تر، ثروتمند تر، شادتر ، متعهد تر هدفمند تر باشید.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: