عادتی که زندگی شما را برای همیشه تغییر می دهد | قسمت 1 - صفحه 1

1469 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید امیری Maverick» در این صفحه: 17
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    «در نمازم خَمِ ابرویِ تو با یاد آمد ؛ حالتی رفت که محراب به فریاد آمد»

    «باده صافی شد و مرغانِ چمن مست شدند ؛ موسمِ عاشقی و کار به بنیاد آمد»

    «بویِ بهبود ز اوضاعِ جهان می‌شنوم ؛ شادی آورد گل و بادِ صبا شاد آمد»

    «دلفریبانِ نباتی همه زیور بستند ؛ دلبرِ ماست که با حُسنِ خداداد آمد»

    سلام و درود فراوان به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار ، خداوند متعال رو شاکرم بخاطر این فایل و این احساس خوب. سلام به دوستان نازنینم که همتون رو از صمیم قلبم دوست دارم. عصر جمعه یه کامنت طولانی نوشتم ولی بنا به دلایلی پاکش کردم و الان ساعت 2:33 (شیفت شبکار) دوباره دارم کامنت مینویسم. الان احساس مثبت تری دارم. با اینکه از بی خوابی خوشم نمیاد ولی خداییش نمیتونم از سکوت و آرامش و احساس مثبت این موقع شب لذت نبرم. به قول حافظ شیرازی «آن زمان وقتِ میِ صبح فروغ است که شب ؛ گِردِ خَرگاهِ افق پردهٔ شام اندازد» حافظ میگه اون احساس توحیدی که قلب انسان رو روشن می‌کنه رو توی این دل آرامش و سکوت و تنهایی شب میتونی دریافتش کنی.

    استادان عزیزم من بسیار لذت بردم از این ساحل ماسه ای و این امواج دریا. چند روز پیش خیلی اتفاقی یه فایل ویدیویی رو جایی دیدم که شخصی روحش از جسمش خارج شده بود و دوباره بعد از چند دقیقه برگشته بود به کالبدش. توصیفاتی از جهان پس از زندگی داشت (خیلی ها باور نمیکنن و رد میکنن، هر کسی اجازه داره هر جوری دلش میخواد برداشت کنه) و نکته اش اینکه من میگفتم چه جالب، این ها همون انرژی بودن جهانه، این صحنه هایی که افراد دیدن همون انرژی ها و همون قوانین کیهانیه که استاد عباس منش همیشه می‌گفت. برام جالب بود که صحبتهای اون شخص هیچ تناقضی با آیات قرآن و صحبتهای استاد عباس منش نداشت. اون انرژی بودن، اون یکدست بودن. شخصی می‌گفت وقتی دستم رو وارد تنه درخت میکردم میشدم جزیی از اون درخت، یا وقتی فردی احساسی داشت و من بهش توجه میکردم من میشدم بخشی از اون افکار و ذهن و انرژی طرف. همه به نوعی اذعان میکردن که ما بخشی از یک انرژی الهی یکپارچه هستیم. شخصی می‌گفت وقتی شب روحم داشت به جسم برمیگشت توی درختان کنار خونه متوجه حضور سه تا پرنده شدم که صدایی از خودشون تولید میکردن ولی من میدونستم مفهوم این صدا حمد و تسبیح خداست،یا یه حشره ریزی که لابلای چمنها حرکت میکرد اون هم داشت تسبیح خدا رو می‌گفت. حتی ذرات خاک و برگ سبز درختان همه دارن خدا رو نیایش میکنن.

    شاید مردم عادی به راحتی از کنار این زیبایی های طبیعت عبور کنن، نکته اش اینه که انسان توحیدی و زیبا بین بیشتر لذت میبره چون این هنر دیدن زیبایی رو در خودش پرورش داده. امواج زیبای دریا با قدرت و انرژی و قوانین خداوند به حرکت در میان و خدا رو تسبیح میکنن.

    تصور ما از تسبیح اینه که یه نخ دراز و چندین مهره دستمون بگیریم و بگیم پیس پیس پیس پیس ، نه دوست عزیزم. همین صدای جریان آب ، همین صدای پرنده ها، همین صدای امواج که حال آدم رو خوب می‌کنه و آرامش برامون داره ، و یاد خدا در قلبمون میاد، الهی شکر میگیم ، همین خودش تسبیح خداست. تسبیح برای دریا میشه صدای امواج و نسیم، برای من انسان میشه احساس مثبت و گفتن کلماتی که دلالت کنه بر شکرگزاری خداوند و تقویت کنه این احساس مثبت و توحیدی. شما اگه با یه نفس عمیق هم بیاد خدا بیافتی و احساس شکرگزاری قلبی از خداوند به شما دست بده باز هم تسبیح محسوب میشه.

    یه وقتایی که از سر کار برمی‌گردم آنچنان غرق در تماشا و تحسین زیبایی آسمان و منظره غروب و ابرها و انعکاس نور رویی امواج دریا و نخل‌های کنار مسیر میشم، و متعجب از اینکه بقیه چرا به این زیبایی ها توجه نمیکنن، اون لحظه ای که من توی سرویس هستم و دارم از محل کار به طرف خوابگاه برمی‌گردم و دارم به این زیبایی ها نگاه میکنم بقیه دارن در مورد مشکلات خوابگاه و برنامه غذایی و جلسات اداری حرف میزنن. استاد تا پیش از این حتی من به جزئیات به این موضوع دقت نکرده بودم. ولی الان که شما توضیح دادین بهتر میتونم بفهمم. الان به همکاران حق میدم. شما توی همون فضای اداری، خوابگاهی خودتون بمونید، منم غرق در زیبایی های پروردگار میشم. این صحبتتون به جانم نشست که توی هر شرایطی میشه زیبایی ها رو دید و تحسین کرد، الان میفهمم چرا بقیه حواسشون به این زیبایی ها نیست. یعنی اون موقعی که حمید امیری عین دیوونه ها دهنش بازه و داره ذوق مرگ میشه از دیدن رگه های نور خورشید که از بین یه ابر پفکی رد شده و هایلایت های زرد و نارنجی و قرمز و پیوند خوردنشون با آبی بیکران دریا و عکس میگیره ، بقیه بی تفاوت میگذرن. اعتراف میکنم یه وقتایی شیطنت درونم گل می‌کنه و میگه: اشکالی نداره ، بهتر ، بذار این زیبایی ها همش مال خودم تنهایی باشه» من وقتی عکس میگیرم متوجه نگاه های سنگین و نیشخند های اطرافیان میشم ولی چه اهمیتی داره، شاگرد استاد عباس منش اولین درسی که باید یاد بگیره هنر اعراض کردن از افکار منفی دیگرانه. پیامبران الهی هم مسخره شدن، من که جای خود دارم. خدا حسرت میخوره به حال این افراد؛ «یَا حَسْرَهً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ حسرت بر این بندگان. هیچ پیامبرى بر آنها مبعوث نشد مگر آنکه مسخره‌اش کردند»

    من وقتی بوشهر، خونه هستم ، یا عسلویه ،سر کار ، هر روز به فراخور تحرک و جابجایی از منظره ساحل و دریا متنعم میشم. خداوند هر روز این زیبایی رو رزق من قرار می‌ده. حتی زمانهایی که حالم مثبت نیست، وقتی از کنار دریا می‌گذرم و به زیبایی بی نهایت دریا نگاه میکنم خواه ناخواه یه حس توحیدی و زیبا و آرامش دریافت میکنم. حداقلش اینه که اون احساس منفی کاهش پیدا می‌کنه. استاد یه جایی مثال زدین از سفر به دور آمریکا و تمرکز بر زیبایی ها و وارد شدن این زیبایی ها به زندگی افراد. بعد از این جمله تون گفتم آره استاد راست میگه ، همینه، من این اتفاق برام افتاده. من جاهای جدیدتری رفتم، مکانهای زیبا تر و آرامش بخش تر. حتی چند ماه پیش که اسباب کشی کردیم و به این خونه جدید اومدیم ، این خونه جدید با پنج دقیقه پیاده روی میرسم به ساحل. خونه قبلی نیاز به ده دقیقه رانندگی داشت برای رسیدن به ساحل. چند ماه قبل از اون خوابگاه شرکت عوض شد، از یه جای شلوغ و پر سر و صدای شهر اومدیم یه نقطه آرامش بخش، با ماشین ده دقیقه راه برم میرسم به جنگلهای حرّا (انبوه درختان مانگرو که توی سواحل ماسه ای رشد میکنن،درختان آب شور هستن، دوستانی که تمایل دارن تصاویر خلیج نایبند و جنگلهای حرّا عسلویه رو سرچ کنید) برای من تجربه جدیدی بود. یه جایی لابلای درختان چیزی شبیه یه فضای خالی بود که برای من معبد سکوت و تنهایی میشد، زیر سایه درختان حرا مینشستم و به آبی بیکران چند لایه دریا و آسمان نگاه میکردم و از صدای نیایش پرنده ها لذت می‌بردم.

    دیروز که رفته بودم داخل شهر عسلویه برای خرید همزمان داشتم همین فایل رو میدیدم. با اینکه عسلویه یه شهر کوچیک‌ در حال توسعه است و نیاز به کلی رسیدگی به زیرساختهای شهری داره ولی من آگاهانه داشتم دقت میکردم به نکات مثبت. تمام این مسیری که من رفتم و برگشتم نازیبایی هم داشت ولی الان بخوام نازیبایی ها رو بگم شاید دو مورد به ذهنم برسه ولی میتونم ده ها مورد مثال بزنم براتون از زیبایی ها. کلی ساختمان و ماشین زیبا که بیانگر ثروت بودن. و من آگاهانه تحسین میکردم که ثروت هست ، زیاد هم هست. برای همه و بیش از تصور ما. تا دلتون بخواد درخت و گل و بوته و نیزار های زیبا توی مسیرم دیدم. بخوام دونه دونه بگم خیلی طولانی میشه. حتی رقص نیزار با باد و انعکاس نور خورشید ، حتی اون دو تا یاکریم که روی کابل برق نشسته بودن. حتی اون پسر بچه زیبا که رد شد و تا منو دید یه لبخند زیبا بهم هدیه داد. استاد یه باوری در ذهن من شکل گرفته و اونم اینکه جهان بر مدار زیبایی و انرژی مثبت در حرکته، حتی اگه جایی باشه که نازیبایی موج‌ بزنه به مرور زمان و به صورت تکاملی از نازیبایی اون مکانها کاسته میشه و بر زیبایی شون افزود میشه. کاری به مهارت زیبا بینی خودمون ندارم. جهان لاجرم در حال گسترش زیبایی هاست. همه مون بسیار دیدیم مناطقی توی شهرمون بوده، مناطق داغون و نازیبا ولی به مرور زمان به صورت تکاملی ساخت و ساز شده،زیرساختهای شهری و فضای سبز اومده و جاده کشیدن و کلی کار مثبت انجام شده. ابر و باد و مه خورشید و فلکی دست به کار شدن و زیبایی ها رو به اون منطقه آوردن. همه مون تجربه اش کردیم رفتیم یه جایی و گفتیم اااعععع اینجا قبلاً این شکلی نبود،چقدر قشنگش کردن. جهان قشنگش کرده. این خاصیت و مأموریت جهانه. یبار قبلاً مثال پله برقی رو زده بودم. اگه جهان رو یه پله برقی بزرگ فرض کنیم ما میتونیم برخلاف حرکت پله برقی حرکت کنیم، فقط با تقلا کردن اسباب زحمت خودمون میشیم. به هیچ مقصدی نمیرسیم، ولی میتونیم با پله برقی بریم بالا. آرام باشیم و با جریان همراهی کنیم. حتی اگه کمی تلاش کنیم با سرعت بیشتری هم میریم بالا.

    یادم میاد روزهایی که احساسم خیلی مثبت نبود. ولی آگاهانه تصمیم گرفتم برم به نقاط زیبا تر . برم تو پارکهای ساحلی و مسیر پیاده روی ساحل قدم بزنم. یه فایل استاد عباس منش هم به این ترکیب پیاده روی و زیبایی اضافه کنم تا تاثیر زیبایی ها بیشتر و بیشتر بشه. یه جایی فکر توی قدم چهارم باشه. استاد عباس منش یه جمله ای رو میگن با این مفهوم که تمام کاری که ما باید بکنیم اینه که مدت زمان بیشتری در احساس خوب باقی بمونیم، و هر بار مدت زمان احساس خوب بیشتر و بیشتر میشه، اتفاقات خوب هم یکی یکی وارد زندگی مون میشه.

    استاد هر چقدر بخوام از زیبایی های روزانه ام بگم تمامی نداره. الان که کامنتم به اینجا رسیده ، یادم اومد چند مورد از زیبایی های دیگه رو میخواستم تویی کامنت بنویسم ولی ننوشتم، بخوام اونها رو هم اضافه کنم فکر کنم کامنتم دیگه خیلی طولانی تر بشه.

    در پناه جان جانان ،خالق و گستراننده زیبایی ها، رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید و متنعم از بینهایت زیبایی.

    الهی صد هزار مرتبه شکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 178 رای:
  2. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام و درود به خواهر بزرگوار و گرانقدرم سعیده خانم بنده حنیف و توحیدی خداوند. ازت ممنون و سپاسگزارم که لطف کردی برام کامنت نوشتی ، مخصوصاً اینکه بعد از شیفت که نیاز به استراحت داشتی. تک تک کلمات کامنتت به جانم نشست و برام بسیار ارزشمند بود. پس وقتی کامنت طولانی میشه اجازه بده هر چی به قلبت الهام میشه توی صفحه کامنت نوشته بشه. من اینجا چند بار میخونمش. پس نگران طولانی شدنش نباش.

    داشتم کامنتتو میخوندم رسیدم به اینجا که نوشته بودی (پسر دمت گرم ،چه جوری میتونی تو همه زمینه ها انقدر فوق العاده باشی ؟) یهو با تعجب گفتم کدوم زمینه ها، مگه من چی نوشتم ؟ هیچی رفتم کامنت خودمو یبار دیگه نگاه کردم. به جان خودم من کاملاً معمولی هستم. اصلا مگه من چی دارم؟ اگه چیزی نوشتم یا کاری کردم همش لطف خداست. اینقدر اینقدر حضور خدا و قدرت و انرژی اون پر رنگه که اگه الان موجودیت خودم رو به کلی انکار کنم بازم بیراه نگفتم. همه چیز خداست. همون تک تک سلولها که خودت گفته بودی، خودت بهتر از من میدونی یه سلول به تنهایی به اندازه یه کارخانه پیچیده است، میلیارد ها سلول، خالق هم خداست، روح هم که متعلق به خودشه ،سند و فکت قرآنی براش موجوده. پس این وسط من چیکاره ام؟

    مسائلی که توی کار حل کردم در برابر مسائلی که پیشنهاد دادم و مخالف شده ناچیزه. شاید از هر ده تا پیشنهاد فنی که دادم یکیش اجرا شده باشه و منم خیلی چیزا رو فراموش میکنم.

    چقدر از این جمله ات لذت بردم و خدا رو شاکر شدم که در مدار عالی قرار داری (ی وقتایی به خودم میام و با تعجب از خودم میپرسم من الان چرا انقدر حالم خوبه ؟ این ذووق ته دلم برای چیه ؟؟) واقعا خدا رو شاکرم بخاطر اینکه به جایی رسیدی که اینقدر با خودت در صلحی و اینقدر ایمان عملی داری ، اینقدر احساست خوبه، که هر لحظه ذهنت داره سیگنال مثبت ارسال می‌کنه به جهان هستی. در مدار بسیار درستی هستی و لاجرم جهان هستی نعماتش رو بهت میبخشه.

    در مورد صدای پرنده ها گفته بودی ، یه زمانی رو یادمه پشت پنجره اتاق خوابمون یه لونه گنجشک بود که بشدت روی اعصابم بود. همش میگفتم کاش میتونستم از شرشون راحت بشم. ولی چند روز پیش یه زنبور توی اتاق بود پنجره باز کرده و آروم آروم هدایتش کردم بره بیرون. میگم تو هم بخشی از جهان خداوندی، طبیعت به ماموریت تو احتیاج داره. برو که تو هم تسبیح گوی پروردگار عالم هستی. گنجشک ها که سر صبح سر و صدا میکنن توی درخت‌ها میگم خدایا این گنجشک داره تسبیح تو رو میگه ولی من انسان به درگاهت نیایش نمیکنم.

    چقدر خوبه که جایی برای خلوت و تنهایی داری. خدا رو شکر. یه وقتایی لازمه آدم بره توی معبد تنهایی. یادمه توی یکی از فایلها ، فکر کنم یکی از فایلهای مصاحبه با استاد بود ، استاد عباس منش می‌گفت اگه همه چیز از همون ابتدا توی زندگیم بود شاید اینقدر شاکر نبودم، بخاطر اون گذشته سخت بود که وضعیت خوب الان اینقدر دلچسب و خواستنی شده. الان که اینقدر روی خودت کار کردی اون حیاط خواستنی تر و جذابتر میشه. خدا رو شکر میکنم که اینقدر کنترل ذهن داری. اینقدر عالی میتونی احساست رو آگاهانه متمرکز کنی روی خوبیها و زیبایی ها. خدا خیرت بده که اینقدر با مهر و محبت با انسانهای نیازمند مراقبت برخورد می‌کنی. وقتی در مورد اون جوان 21 ساله نوشته بودی از صمیم قلبم از خداوند براش درخواست سلامتی کردم و یه حسی بهم می‌گفت این پسر حالش خوب میشه، اصلا قرار نیست تو این وضعیت بمونه.

    تحسینت میکنم که وقتی بحث و اخبار پیش میاد تو چای میریزی و میری بیرون و از عطر بهارنارنج لذت میبری، نوش جانت این آرامش. باورت نمیشه همین چند دقیقه پیش توی اتاق آماده بودم صدای تلویزیون زیاد بود دیدم دارم منفی میشم اومدم بیرون توی ماشین نشستم. ترجیح میدم صدای بویلر و توربین گوش بدم تا صدای تلویزیون. یه عده همکار باحال داریم خدا هدایتشون کنه، از صبح تا شب دارن به حکومت فحش میدن ولی 24 ساعته تلویزیون روشنه دارن نگاه میکنن. بعد من که تلویزیون نمی‌بینم ، هیچ احساس طلبکاری و درگیری با حکومت ندارم. میگم اونها هم یه عده کارمند هستن دارن کار خودشون رو انجام میدن. و نکته موضوع اینکه این اعراض کردن از بحث و تلویزیون کاملاً به ناخودآگاه مون نشسته. الان میفهمم استاد عباس منش عزیز چی می‌گفت وقتی می‌گفت باید اونقدری روی خودتون کار کنید که بدون زور زدن و بصورت کاملاً ناخودآگاه این رفتارها و عادتهای مثبت رو داشته باشید. تو کامنتت چه اصطلاح جالبی نوشته بودی ، افسار ذهنم رو بدم دست بقیه. واقعاً همینه. اگه بخوایم با دیگران همراهی کنیم انگار بهشون گفتیم اجازه داری هر جوری دلتون خواست ذهن منو کنترل کنی. تحسینت میکنم که وقتی رفتی دنبال کارهای اداری اینقدر به خوبی کنترل ذهن داشتی ، اعتراف میکنم من هنوز در برابر کوتاهی و قصور کاری دیگران از دستشون شاکی میشم ولی تو خیلی با آرامش و سکوت برخورد کردی و خودت شخصاً رفتی پیگیر شدی ، چقدر با خودت در صلحی. ذهن نجواگر عین فرودگاهه برای شیطان ، بیاد بگه و بهم بریزه و ریخت و پاش کنه و بره. ولی قلب قلب قلب … قلبی که جایگاه خداست. کارش فقط آرامشه. تموم آیات هدایت در قرآن اولین چیزی که اشاره شده به قلب اشاره شده. امروز توی بالکن خوابگاه نشسته بودم. و یهو یه فکر منفی اومد که فلان وضعیت موجود رو چطوری میخوای درست کنی. احساس نگرانی شروع شد. گفتم حمید بیخیال، مگه خدا تو رو رها کرده؟ مگه بارها و بارها توی موضوعات مختلف خدا دستتو نگرفت؟ هدایتت نکرد؟ گره ها رو باز نکرد؟ از جایی که مخیله آن خطور هم نمی‌کرد مسایل رو درست نکرد؟ بقول بوشهری‌ها چته عامو ؟ بی‌خیال ، آروم باش. خدا هست …

    امشب اول شیفت که اومدم سر کار دیدم یکی از همکاران داره بشدت اعتراض می‌کنه و لابلای اعتراضاتش به بقیه توهین می‌کنه. بخاطر یه مسئله ای که چند وقته پیش اومده و برای همه باعث نگرانی شده. دیدم داره میگه هیچکس اینجا جرأت نداره که اعتصاب کنه نیاد سر کار . میدونستم داره به من کنایه میزنه و همش میگه یه نفر یه کاری بکنه. چرا به من کنایه میزنه، چون همه شون میدونن، من وقتی وارد یه پروسه قانونی میشم با قانون پیش میرم بخاطر همین به نتیجه میرسم. میخواد با حرفاش منو هیجان زده بکنه که برم پیگیر مسئله بشم. و منم میدونم میتونم این مسئله رو هندل کنم از پسش برمیام. میدونم که میتونم با چند خط گزارش شرایط رو خیلی بهتر کنم. ولی اصلا نمی‌خوام حتی ذره ای برای این مسئله انرژی و تمرکز بذارم. همیشه میگم بجای اصلاح ساختار معیوب بروکراسی اداری اینجا، خودمو اصلاح کنم بهتره، هم انرژی کمتری میبره، هم به جاهای بهتری هدایت خواهم شد و هم دستاوردهای طلایی و ارزشمند تری بدست میارم. تصور کن استاد عباس منش میخواست توی دانشگاه بندرعباس بمونه و اون ساختار رو اصلاح کنه …. (تصورش هم ترسناکه)

    واقعاً حق با توه. ما نمی‌دونیم و خداوند دانای کل . حتی اگه قرار نباشه کاری هم برام انجام بده بازم اختیار با خداست. من چه حقی دارم. دانای مطلق اونه من چی میفهمم که بخوام تو خواست خدا دخالت کنم.

    سعیده یه چیزی بگم نمیدونم اصلا گفتنش درست باشه یا نه؟ یه وقتایی وقتی می‌شینم و به خدا فکر میکنم و باهاش گفتگو میکنم ،میگم خدایا مگه منو خلق نکردی که نهایتاً به تو برسم؟ خدایا من الان تمام وجودم مشتاق توه. ازت خواهش میکنم ، التماس میکنم منو ببر پیش خودت. و بعد از چند دقیقه میگم خب اگه تا الان نبردی پس حتماً باید بمونم یه کار مهم انجام بدم، پس ماموریتم رو بهم ابلاغ کن. که البته همه اش از عجول بودنم میاد. همش عجولم برای تکامل.

    خدا رو شکر بخاطر حال خوبت که با وجود بی خوابی ولی حالت خوبه. یه کمی بیشتر در مورد خواب مراقب خودت باش. خواب برای سلامت و آرامش خیلی مفیده. و البته حضور تو هم برای این سایت خیلی مفیده. سعیده همه بچه های سایت از وجود ارزشمندت دارن بهرمند میشن. لطفاً یه کم بیشتر مراقب سلامتیت باش.

    خدا رو شکر میکنم بخاطر وجود ارزشمندت ،بخاطر موفقیتت، بخاطر در صلح بودن با خودت. از درگاه خداوند بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و برکت برای زندگیت درخواست میکنم در کنار خانواده گرانقدرت. الهی که همیشه همیشه حال دلت مثبت و عالی و توحیدی باشه. در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم. سپاسگزارم بخاطر این کامنت ارزشمند تون. از درگاه خداوند براتون بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. امیدوارم که در اولین فرصت بتونید بیاین بوشهر. اگه خواستین تشریف بیارید منطقه جنوب ، بهتون پیشنهاد میکنم حدفاصل بهمن تا فروردین باشه. بعضی وقتا اتفاقی اردیبهشت هم هوا خوبه. ولی چیزی که به تجربه ثابت شده از نیمه فروردین تا نیمه آبان تابستون محسوب میشه. شدت گرما و شرجی خیلی بالاست، ما را به سخت جانی خود این گمان نبود… ولی اگه بخوام شیطنت کودک درونم رو بگم میگم طرفای مرداد و شهریور بیاید تا بدونید بوشهر واقعی یعنی چی ، بهش میگن فصل خرما پزون. فصل برداشت و رسیدن خرماهای جنوبه. فصلی که کولر ماشین نه تنها جواب نمیده، که ازتون سوال هم میپرسه، میگه واقعاً چرا اینجایی؟؟

    منم دقیقا همون برنامه زندگی پس از زندگی رو دیده بودم. چند قسمتش رو توی آپارات دیدم،هر چند زیاد اهل تلویزیون نیستم. اینم که باعث شد ببینم خیلی هدایتی شد. قرآن رو باز کردم یه آیه ای اومد در مورد مرگ و زندگی پس از مرگ. و کنجکاو شدم و خواستم در مورد این موضوع بیشتر بدونم. خب اعتراف میکنم یه ترسی از مرگ همیشه در وجودم بود. ولی بعد از دیدن برنامه و شنیدن تجربه افراد، بخش زیادی از ترسم تبدیل به آرامش شد. دیدم که این موضوع بخشی از تکامل مون هست که لاجرم باید ازش بگذریم. اما قرار نیست فقط توی این بخش بمونیم ، دونستن این موضوع باید فقط مایه قوت قلب و اعتماد ما به خالق باشه و نه اسباب نگرانی و متوقف شدن. چون ذهن چموش خیلی راحت می‌تونه آدم رو گول بزنه. با دیدن همین چندتا تجربه افراد دست تسلیم ما رو بیاره بالا بگه ما نهایتاً باید تسلیم بشیم و نباید تلاش کنیم.

    امیدوارم همیشه همیشه احساس درونی تون مثبت و عالی و توحیدی باشه ، که همین احساس خوب کلید اتفاقات خوبه.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام و درود به شما خانم حسینی، امیدوارم در پناه هدایت‌های رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و متنعم باشید. چقدر عالیه وقتی انسان بتونه آگاهانه کنترل ذهن رو بدست بگیره و بحدی این مهارت در درونمون تقویت کنیم که به صورت طبیعی متمرکز باشیم روی زیبایی ها. اعتراف میکنم من هنوز کیلومترها راه دارم برای بهتر شدن. هر چی بهتر و توحیدی‌ تر بشم نتایج هم بهتر و پایدار تر‌ میشه.

    اوایل که باید آگاهانه تلاش کنیم ذهنمون رو گول بزنیم. ولی از جایی که ذهن تربیت بشه و عادت کنه به تمرکز بر زیبایی الان دیگه این میل به جستجوی زیبایی ها اونقدر در ذهن قوت میگیره که هر لحظه در هر مکان بدنبال جستجوی زیبایی هاست.

    براتون از درگاه خداوند درخواست هدایت به بهترین و زیباترین شرایط و لحظات رو دارم . در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام و درود فراوان به شما ، در پناه رحمت و برکت و فراوانی نعمتهای وهاب عالم باشید.

    بسیار ممنون و سپاسگزارم از شما بخاطر کامنت ارزشمند تون. خدا رو شاکرم که کامنتی که نوشتم تونسته باعث ایجاد احساس خوب در قلب بندگان ارزشمند خداوند بشه. امیدوارم رب العالمین در هر لحظه احساس خوب و مثبت و آرامش رو به قلب شما هدیه کنه.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این مسیر توحیدی و زیبا.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام و درود به شما ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه شما هم تجربه این مکان زیبا رو دارید. ازتون سپاسگزارم بخاطر نوشتن این کامنت ارزشمند.

    این جهان همواره بر مدار قوانین فیزیکی بوده و هست ، دانشمندان بخشی از اونها رو کشف کردن و ما فکر میکنیم که این قوانین فقط برای پرتاب فضاپیما و ماهواره کاربرد داره. غافل از اینکه همون قانون سوم نیوتن که باهاش میشه راکت به فضا پرتاب کرد باهاش میشه بهای رسیدن به خواسته رو هم پرداخت کرد. همون قانون دوم نیوتن که باهاش یه ماهواره رو‌ جوری توی مدار قرار میدن که همیشه در یک نقطه ثابت بمونه یا با سرعتی ثابت حرکت کنه ، در مرود ذهن ما هم کاربرد داره. ذهنی که عادت کرد به ایستا و راکد بودن میل به تلاش و فعالیت ندارن و ذهنی که عادت کرد به تلاش و فعالیت و خلق نتایج مثبت دیگه تمایلی به متوقف شدن نداره. مگر اینکه یک عامل بیرونی به هر دلیلی این شرایط رو تغییر بده. ذهن بسیار بسیار تلاش می‌کنه برای حفظ وضعیت موجود و عدم تغییر. همین ذهنی که انسان رو طی هزاران سال به تکامل رسونده با افزایش امنیت در جامعه زیستی انسان، میل به تلاش و تکاپو هم براش کمتر و کمتر شده.

    اصلا موفقیت یعنی حرکت کردن خلاف قوانین ذهن. ذهن انسان برای بقا و حفظ حیات و حفظ انرژی طراحی شده. ولی ندای قلبی یعنی به دنبال خواسته و هدایت الهی رفتن، یعنی به رشد رسیدن. 124 هزار پیامبر و چندین کتاب آسمانی اومد تا همینو به انسان بگه، یه وقتایی ذهن منطقی رو ساکت کن، این بزرگوار مشاور خوبی برات نیست. در عوض به ندای قلبت گوش بده. اینه که تور به تعالی می‌رسونه.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام و درود به شما دوست عزیزم ، علی آقا، برادر گرانقدرم. سپاس و درود به شما و قدردانی ویژه بخاطر کامنتی که لطف کردین بهم هدیه دادین و همینطور توصیه ارزشمند تون. بین خودمون و بچه های سایت بمونه، یه کارایی دارم میکنم در زمینه نوشتن. یه سررسید دارم که هر روز دریافت‌های قلبیم رو از قرآن و باورهای توحیدی رو داخلش مینویسم، و دفترهای دیگه برای موضوعات دیگه. حتی همین نوشتن کامنت بخشی از تمرینات منه، عین همون دفتر مشق زمان مدرسه. از خداوند درخواست هدایت میکنم ، جوری منو هدایت کنه و بر قلبم الهام کنه تا چیزی که درسته رو بنویسم. پناه میبرم به خدا از غرور و تکبر که زمینه گمراهی میشه.

    من هم از شما سپاسگزارم که کامنتتون باعث ایجاد احساس خوب و مثبت شد برام و هم اینکه با نوشتن پاسخ فرصت تمرین برای تثبیت باورهای توحیدی در ذهنمون فراهم میشه.

    هر چقدر از اهمیت توحید بگم بازم کمه. اعتراف میکنم هنوز هیچی از توحید نمیدونم. فقط میدونم وقتی خداوند به موسی پیامبر داره ماموریت میده برای ارائه رسالتش، تمام توصیه خداوند به موسی اینه که در مدار توحید بمون. تصور کن بخوای یه نفر رو بفرستی توی دل تمام خطرات و حوادث که ممکنه به قیمت جونش تموم بشه، ولی بجاای توصیه های ایمنی بهش توصیه کنی در مدار توحید بمون. خیلی این موضوع ذهنم رو درگیر کرد. مگه این توحید چقدر مهمه که خداوند به موسی نمیگه بیا تا بهت فنون دفاع شخصی یاد بدم که اگه بهت حمله کردن بتونی از خودت دفاع کنی، ولی میگه موسی تو فقط ارتباط قلبیت رو با من خدا حفظ کن من شخصاً میشم محافظ شخصی تو.

    امیدوارم خداوند کمکمون کنه، هدایت و حمایت مون کنه که هر روز در مدار توحید باشیم و هر روز در مدار توحید بهتر از گذشته خودمون بشیم.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم ، الهی که همیشه در پناه رب العالمین از جریان هدایت و حمایت خداوند بهرمند باشید و همیشه به شرایط بهتر هدایت بشید.

    در مورد خداوند هر چقدر صحبت کنیم بازم کمه. هرچقدر از توحید و ایمان بگیم بازم کمه. در مورد کامنتهایی که پاک میکنم و دوباره می‌نویسم شاید چندان از نظر معنا و مفهوم تفاوتی نداشته باشن، ولی میدونم احساسم بر کلمات تاثیر میذاره. بهتره اون زمانی کامنت بنویسم که از نظر فرکانسی در شرایط بهتری باشم. هر چقدر احساس بهتر‌ و مثبتتر تاثیرگذاری کلام بیشتر. امیدوارم اونقدر بتونم شاگرد خوبی باشم که بتونم به دوستان نازنینم توی این سایت کمک کنم. خدا خودش شاهده که بچه های این سایت چقدر خوبن و چقدر من لذت میبرم از وجود ارزشمند شون. چقدر از تجربیاتشون درس میگیرم.

    اون موضوع برنامه زندگی پس از زندگی و مرور اتفاقات خیلی خوبه درصورتیکه باعث درک‌ بهتر ما از قانون بشه، باعث رشد و پیشرفت مون باشه ‌‌‌.

    ذهن انسان خیلی چموشه، بقول جناب خان خیلی مویرگی آدم رو گول میزنه. چطوری ؟ میگه تو اینقدر در مورد جهان بعد از مرگ اطلاعات گرفتی ، دیر یا زود همه باید بریم، دست از هر گونه تلاش برداریم. نه نه نه ، خداوند خودش انسان رو دعوت می‌کنه به نعمتها ، دعوت می‌کنه به لذت بردن ، دعوت می‌کنه به درخواست کردن. احساس وابستگی بده. ولی ذهن میگه چرا چیزی بدست بیاری که بعداً میخوای بذاری و بری.

    اگه اون برنامه رو می‌بینید حتماً با آگاهی های سایت تکمیلش کنید، با صحبتهای استاد عباس منش متعادلش کنید. ذهن گرایش عجیبی داره برای از اون ور بوم افتادن. جهان پس از مرگ وجود داره لازمه اش رشد و پیشرفت در همین زمان حیات زمینی مون هست.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید، با احساس مثبت و توحیدی، در بهترین زمان و مکان و شرایط.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم. سپاس فراوان از بزرگواری شما و ممنونم بخاطر زمان ارزشمندتون که برای هدیه دادن کامنت به من اختصاص دادین، ازتون سپاسگزارم. امیدوارم بزودی در اولین فرصت بتونید تشریف بیارید بوشهر و عسلویه از زیبایی های سواحل خلیج فارس لذت ببرید و رنگارنگی خلیج و ساحل رو ببینید که خداوند چطوری زیبایی ها رو گسترش داده. نمیدونم اهل کجا هستین و چقدر تحمل آب و هوای گرم و شرجی رو دارید. از بهمن تا فروردین هوا خیلی سمت جنوب خوبه. میتونید در اون زمان برنامه سفر بچینید، هم هوا خوبه، و هم تمیزه، آبی دریا و ابرهای پفکی و منظره های غروب شگفت انگیز. من 35 ساله اینجا دارم زندگی میکنم ، پنج سال شغلم روی دریا بوده. ولی هنوز دیوونه دریا و ساحل و منظره ها و سواحل بکر هستم. از اردیبهشت روند افزایشی گرما شروع میشه ، خرداد تا مهر اوج گرما ست ولی بهترین زمان برای تهیه خرما و رطب تازه مرداد و شهریوره. بهش میگن خرماپزون. حتی تا آبان هوا گرمه. بهمن و اسفند بهترین زمانه، هوا کاملاً بهاریه، ولی یه وقتایی بارون های غافلگیر کننده هم داره.‌تا یادم نرفته اینو بگم، اگه استان بوشهر رو روی نقشه جهان در امتداد مدار ادامه بدین می‌رسید به فلوریدا جان استاد جان. خودم وقتی این موضوع رو دیدم بشدت ذوق زده شدم.

    امیدوارم خداوند اونقدری درک‌ و فهم و آگاهی توحیدی از قوانین جهان بهم عنایت کنه و اونقدری بتونم شاگردی خوبی برای کلاس درس استاد عباس منش باشم‌ تا بتونم با نتایج عملی الگوی خوبی باشم برای انتقال باور اینکه میشود. برای اثبات اینکه توحید انسان رو به اوج رشد و تعالی و پیشرفت می‌رسونه. خداوند بیشتر از ما دوست داره که ما بندگانش متنعم باشیم.

    الهی که همیشه همیشه حال دلتون عالی عالی باشه ، احساس قلبی تون مثبت و توحیدی باشه ،بقول خانم شایسته: اگه بخوام تمام آموزشهای استاد عباس منش رو در یک جمله خلاصه کنم اون جمله اینه « احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب »

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این مسیر توحیدی مون. بخاطر این استاد نازنین.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام و درووووووود فرااااااااااااااوان جواد عزیز. قربان مهر و محبت و بزرگواری شما.

    جواد جان من واقعاً مشتاقم با دوستان عباسمنشی ملاقات کنم و باهاشون گفتگو کنم. اگه لایق نبودم میزبان باشم منو ببخش، من از بوشهر نرفتم ، فقط چندتا محله جابجا شدم. ان شاالله در بهترین زمان و مکان بتونم باهاتون ملاقات کنم و کلی گفتگو کنیم و کلی بخندیم و کلی باور توحیدی بسازیم.

    راستی یه چیزی بگم بخندی، بعد از چند ماه دوباره بابت یه کاری اینستاگرام رو‌ نصب کردم بگو کیو پیدا کردم ، خیلی اتفاقی محمد مارکو فتحی رو پیدا کردم. این پسر بمب انرژی مثبته.

    در مورد عکسهای قدیمی گفتین (همون استیکر که با دست زده تو پیشونیش به مقدار لازم) هم به نکته خوبی اشاره کردی هم یاد گذشته تباه خودم افتادم. آره واقعا هم چهره ها ، هم پوشش ها ، هم زندگی ها و هم امکانات و هم خود زیبایی شهرها و روستاها ، همه و همه ، زیبایی های این جهان درحال گسترشه. وقتی به عکسهای قدیمی شهر خودمون نگاه میکنیم و مقایسه میکنیم با الان ، میبینیم که چطوری زیبایی ها گسترش پیدا کرده.

    جواد جان از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات و شگفت انگیز ترین تجربیات رو برات میخوام، همه زیبایی های ایران و جهان رو ببینی و لذت ببری . منو ببخش اگه نتونستم میزبانت باشم. از درگاه خداوند میخوام که من رو لایق این موضوع قرار بده.

    در پناه جان جانان رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی جواد عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: