در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
با درود و سپاس از شما برادر بزرگوار جناب آقای رضا عطار روشن عزیز من از مطالعه متن شما خیلی لذت بردم و چندین بار مطالعه کردم و موضوعاتی که بارها و بارها در محل کارم باهاشون مواجه می شدم رو نوشتم و بهشون فکر کردم
شما درست نتیجه گیری کردید ما همه باورهای مخربی داریم که اگر به درستی خودمون رو بشناسیم میتونیم اونها رو تغییر بدیم و دیگه از اون نقطه لطمه نخوریم
من هر وقت در محل کارم وارد قسمت جدیدی می شدم با وجود تواناییهای زیادی که داشتم با یک همکار که قدیمیتر و مدعی تر بود به چالش برمی خوردم با بررسی باورهام متوجه شدم همیشه باورم این بوده که در شغل جدید افراد باید حداقل دو سال تجربه کسب کنند تا کاری رو یاد بگیرن. من باور جدید رو روی خودم ایجاد کردم که من توانمندی و در همون هفته اول کار جدید رو بهتر از بقیه یاد می گیرم و انجام میدم و نیازی به آموزش طولانی مدت ندارم و مورد بعدی این بود که همیشه از دست همکاران کم کار عصبانی میشم بازهم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که باید توجه ام رو از روی اونها بردارم و بر روی موضوعات مفید و لذت بخش بذارم به همین سادگی و مورد بعدی این بود که چون من کارهایی که بهم محول میشه به بهترین شکل ممکن انجام میدم و دیگران همیشه کارها رو به گردن من می انداختند و من از سو استفاده که از من میشد ناراحت و عصبانی می شدم بازهم نتیجهای که از موضوع گرفتم این بود که هر چی کارهای متفاوتی انجام بدم با تجربه تر و ماهر تر میشم و من خودم باید از این موقعیت ها به نحو احسنت استفاده کنم
با درود و سپاس از شما علی آقای عزیز
از مطالبتون خیلی لذت بردم اصطلاحات خوبی به کار بردید مثل تنظیم دوربین ها روی خودمون و تنظیم فرمون (ذهنمون) برای خارج نشدن از مسیر درست و کاربرد چاقو هم برای خیر و هم برای شر مطالبتون برای من خیلی جالب و کاربردی بودند
در خصوص تجربه درخواست هدایت من هم تجربه ی هدایت از طرف خدا رو داشتم
من از سال 96هرچی فکر می کردم که چه کاری رو باید در این دنیا انجام بدم که هم دوست داشته باشم و هم ازش لذت ببرم و هم بتونم به راحتی انجام بدم اصلا راه به جایی نمی بردم و چند بار هم شغل های مختلف رو کنار شغلم امتحان کردم. یک روز با خدای مهربانم صحبت کردم و به من گفتند صبر داشته باش برایت راهنمایی خواهد آمد و پس از دو ماه مشکل شما حل خواهد شد که دوره حل مسائل استاد عباس منش رو خریدم و درها برایم باز شد من از خدای مهربانم سپاسگزارم که راه رو به آسانی برایم آشکار کرد.