سلام استاد عزیزم
نمیدونم چطور احساسمو بیان کنم.
ازینکه تو اولین قسمت از نتایج دوره قانون سلامتی در مورد من و نتایجم صحبت کردید فقط اشک ریختم و اشک ریختم.
انقدر خوشحال شدم که حد نداشت.
چقدر خوشحالم به لطف خدا در زمانی زندگی میکنم که شما استاد من هستید و من افتخار اینو دارم که از شما چیزی یاد بگیرم
این کامنتی که من گذاشتم دقیقا مال روز نهم از شروع دوره بود.
من از هفده خرداد این دوره بینظیرو شروع کردم و الان حدود شست و خورده ای روز داره میگزره.
و انقدررررر اتفاقات شگفت انگیز برام افتاده که تعدادش از دستم در رفته.
از وزنم که حدود پونزده کیلو کم شده
از سایزم که 2xlبودم و الان مدیوم شدم
از سلامتی که تازه دارم میفهمم یعنی چی
از خواب راحتم
از دردهای گاه و بیگاه در کمر و پاهام که دیگه وجود نداره
از تعرقی که دیگه وجود نداره
از قند خونی که دیگه در بهترین حالت خودشه
از چربی و فشار خونی که تنظیم شده
من بارها و بارها بخاطر کلسترول بالا بستری شدم یعنی ضربان قلبم به حدی بالا میرفت که دیگه قابل کنترل نبود.
الان دیگه خبری ازون اتفاقات نیست.
من تقریبا تووتمام طول سال لباسهام خیییس عرق بود الان دیگه یادم رفته اصلا عرق کردن چیه
من تابستونا روزی چهلر بار دوش میگرفتم ولی با وجود مصرف بالای دئودورانت و مام باز هم همیشه لباسهام بو میداد ولی الان اصلا دیگه هیچ بویی وجود نداره
من همیشه گرسنه بودم و با وجود اووونهمه غذا و خوراکی که میخوردم همیشه ضعف داشتم الان روزی یک وعده و هفته ای بک بار هر دو روزی یک وعده غذا میخورم و تو این دو ماه یک ساعت هم گرسنگی نکشیدم.
قبلا هر شب یک یا دوبار واسه رفتن به دستشویی بیدار میشدم اما الان حتی یک دفعه هم دیگه این اتفاق نیفااده.
خیلی جالبه که با وجود اینکه انقدر وزن کم کردم به دلیلی که خودتون میدونید اصلا پوستم نیفتاده و هی داره خودشو جمع میکنه
من حدود پونزده شونزده سال حتی یک ذره نمک نخوردم و الان با لذت غذاهامو نمکی و خوشمزه میخورم
علاوه بر تمام این موارد در مورد جسمم من چقدر درک بهتری در مورد قانون و دوره ثروت یک پیدا کردم
چقدر بهتر درک کردم که تا وقتی از قانون بهره نگیری همه مسیر سختی و رنج و مصیبت و بدبختیه
و به محض اینکه به قانون عمل کنی دیگه همه چیز اسون میشه همه جیز لذت بخشه همه چیز راحت بدست میاد.
درسته از نگاه اطرافیان ممکنه اینطور بنظر برسه که داری رنج میکشی ولی فقط تویی که میدونی داری با عشق و لذت به خاسته هات میرسی
چقدر بهتر معنی تکاملو درک کردم
چقدر بهتر معنی تعهد و پرداخت بها برای رسیدن به هدفو فهمیدم
چقدر بهتر فهمیدم خدا و دنیا و قوانین این دنیا هیچ نیازی برای سختی کشیدن ما برای رسیدن به خواسته هامون نداره.
چقدر بهتر فهمیدم رسیدن به هدف فقط یه ایمان و تعهد میخاد برای پا گذاشتن تو مسیر.مسیری که از نگاه نود و نه درصد ادمهای اون بیرون ممکنه احمقانه باشه. ولی فقط تو میدونی این منطقی ترین و درست ترین کاریه که بلید انجام بدی.
تو تمام سالهای بیماریم من این بیماریو یک ظلم از طرف خدا میدونستم و چقدر تو این دوره فهمیدم حتی تو همین مورد هم هیچ چیز اتفاقی و شانسی نیست.
اگر ورودی هاتو کنتزل کنی خروجی میشه سلامتی محض.
یعنی این بیماری هم ظلم نبود بلکه ورودی های نامناسب غذایی باعث این اتفاق شده بود.
و چون اتفاقات تو این دوره خیلی سریع رخ میده به شکل کاملا ساده ای میتونی نتیجه تغییر ورودی ها رو مشاهده کنی و این موضوع چقدر تو درک بهتر قانون کمکت میکنه.
استاد عزیزم بسیار بسیار ازتون ممنون و سپاسگذارم که زندگیو با اموزه هاتون تو تمام ابعاد دارید برای همه زیباتر میکنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD189MB25 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوره قانون سلامتی | قسمت 131MB25 دقیقه
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به شما استاد ارزشمند، به استادیار قشنگم بانو مریم شایسته بینظیر و یک سلام گرم و صمیمی به دوستان و هم خانواده ایی های من در این سایت الهی و بینظیر
اکنونی که مینویسم تو مترو به سمت دیدن و تجربه کردن زیبایی و فراوانی ها سمت نیاوران هستیم، اونم روز جمعه، بعد یک هفته پرماجرا و روزهای قشنگ و چالشی …
این هفته من آخرین ارائه کلاسی خودمو داشتم و البته باید بگم برام مهم ترین و پر درس ترین بود.
چهارشنبه به خوبی با تمام شب نخوابیدن ها و تازه از شهرمون مهمان داشتیم و یکجورایی عواملی برای حواس پرتی و عدم تمرکز بود برام، یعنی یک چالش کاملا جدید، که تو در روزهای مهم دانشگاهی خودت باشی و مهمون های عزیزی هم برای اولین بار بیان خونتون اونم دیداری که بعد ماه ها بود شاید بیشتر از یکسال بود که ندیده بودیمشون.
خب طبیعتا خیلی دوست داشتم کنارشون بشینم، خب طبیعتا خیلی دوست داشتم بتونم بصورت شایسته و باعشق پذیرایی کنم یا نهار و شام براشون آماده کنم.
اونم چالش جایی بیشتر میشه و کنترل ذهن چندجانبه که ما چند روزی هست داریم سعی میکنیم به مسیر قانون سلامتی و تغذیه به اون سبک بشیم، یعنی من و همسرم که در حال ترک یکسری مواد غذایی و عادت ها هستیم و دوباره شروع کردیم(چون به دلایلی با اینکه کلی نتیجه گرفتیم از مسیر و سبک زندگی به شیوه قانون سلامتی دور شده بودیم و چقدر هم اذیت شدید، چقدر هم عذاب میکشیدیم و چقدر هم دیدیم ورودی های نامناسب آرام آرام داره چه علائم و دردهایی رو بهمون نشان میده، جوری که یکبار همسرم بخاطر درد قلب سرکارش همکاراش میبرنش بیمارستان… دیگه فکر کن چقدر درد، چقدر عذاب، چقدر اشتباه،…)
خلاصه براشون قورمه سبزی درست کرده بودم، کلی هم شکلات کاکائویی(که اصلا نقطه ضعف من در دوره قانون سلامتی محسوب میشه) و یکسری خوردنی های غیرمجاز دیگه… حالا فکر کنین دقیقا دوستت آدم در ابتدای تغییر همچین چالشی رو واردش میشن(بالاخره به مهمان نمیشه گفت کی بیان کی نیان…) و زمین بازی و توپ بازی و همبازی برای معتادان به کربوهیدرات فراهم بود و قطعا غیر از من، همسرمم در کنترل ذهن بالایی باید ادامه میداد. البته بنظرم یک رنج رو هم ناخوداگاه می دیدیم، علت اومدن اون دو مهمان عزیز که برای مراجعه به دکتر و وقت ویزیت و بیمارستان بود. وقتی برای ما گفتن چه مشکلی دارند تو ذهن مون بود فقط کافیه یک هفته، فقط یک هفته به قانون سلامتی عمل کنن و متوجه خواهند شد علت همه ی این علائم که داره بدن هاشون نشان میده، علتش سبک تغذیه و زندگی هست، علتش ورودی نامناسب به بدن دادن هست.
خیلی کنترل کردیم چیزی نگیم البته یک اشاره کوچیک کردیم اما اصلا آماده دریافت نبودن، اصلا اعتمادی که به دکتر و همسایه و بیمارستان و… داشتن بیشتر از ما بود. اصلا ما و نتایج ما رو نمی دیدن یعنی دبده بودن، درک نمیکردن یا شاید باور نمیکردن، یا شاید چون خودشون رو آسان کردن برای سختی ها، باورشون نمیشد به این راحتی و آسانی بتونن سلامتی کامل بدست بیار، یا شاید اغلب آدم ها نمیخوان تغییر کنن، میخوان همون کارای قبلی، رفتارها و باورها و حرف های قبلی رو داشته باشن و نتیجه ها تغییر کنه، شاید همین که دردهاشون در حد مسکن خوب میشه براشون کافیه، شاید سقف ارزوهاشون کوچیکن، نمیدونم من جای اونا نیستم و نمیخوام اونا رو تجزیه تحلیل کنم(که هر چند ذهن من این کار رو خیلی خوب بلده) من فقط با همه این چیزایی که دیدم و درک میکنم سعی میکنم برگردم به قانون، و با عینک قوانین ثابت الهی همه چیز رو بسنجم و ایمانم رو تقویت کنم، بله من باید اینکار رو بکنم.
هر کسی هرجایی هست جای درستشه.
من فقط توانایی تغییر خودم و زندکی خودمو دارم.
هیچ کسی تاثیری در زندگی دیگران نداره، ما خالق زندگی خودمون هستیم.
ورودی نامناسب قطعا خروجی نامناسب به همراه داره.
اعراض کردن به ناخواسته ها(این مال اوناست)
اگر نتیجه متفاوت میخوای مثل قبل خودت و مثل بقیه ایی که نتایج شون خوب نیست عمل کنن.
به خودت احترام بگذار تا جهان هم بگو احترام بگذاره.
داشتن زندگی زیبا، روابط زیبا، اتفاقات زیبا، بدن زیبا همه و همه بخاطر اینه که توجه و افکار غالب تو که تبدیل به رفتار و اعمالت میشه رو زیبا کردی، هم جهت با خداوند کردی.
بسم الله الرحمن الرحیم
شکر الله بابت این نتایج دوستان عزیز و چقدر لذت بردم از این کامنت بینظیر
شکر الله بابت استاد عزیز و این بدنی که برای خودشون ساختن و این واقعا لذت بخش هست برای من
شکر الله بابت این همه تعهد استاد که تونستن اینقدر جادویی و بی نظیر روند زندگی شون عالی کنند و نتایج خارق العاده ای کسب کنند
این فایل هدایت من هست برای امروز – و از این فایل متوجه شدم که کسی که قانون رو درک کنه و ادامه بده قطعا و قطعا میتونه روند زندگی اش رو در هر شرایطی بهترو بهتر بکنه
شکر الله بابت این نتایج جادویی و خارق العاده
شکر الله بابت این همه آگاهی جادویی و لذت بخش برای این روند عالی!
شکر خدا که همگی ما این الگو رو داریم که به این روش عالی پیش بریم و روند زندگی مون رو ادامه بدیم و لذت ببریم!
سلام به استاد عزیزم و دوستای گلم
من امروز اومدم بچه ها تجربه خودمو که از درونم هدایت شدم که دوره سلامتی رو شروع کنم و الهام و نشونه هاشو دیدم و منتظر قدم بعدی هستم تا خدا هدایتم کنه رو بگم
بچه ها من خب با قوانین و دوره ها نزدیک پنج ساله آشنام و خیلی به استاد و قوانین باور دارم و حرفاشون برام وحی منزله و هر فایلی که حالا خریدم و یا فایلای رایگان گوش دادم تلاشمو میکردم بهشون عمل کنم
دوره سلامتیو پارسال دوسته خواهر شوهرم خریده بود و دستو پا شکسته راجبش بهمون گفتو ماهم با با تجربه بچه ها تو سایتو حرفای خواهر شوهرم تا حدودی متوجه شدیم و نزدیک به دو ماه انجام دادیم و نتایج همسرم خیلی عالی بود اما من نیمه راه رهاش کردم چون کنترل ذهن نداشتم و تو مسیر با دلایلی مثه اینکه دو تا بچه دو ساله و سه ساله نیمه داشتم شیر نمیخورد اما باید غذا درست میکردم واسشون و ذهنم درگیر میشد که تمرکز رویه تغذیه بچه هام نیس یا خرید کردن سخت بود که چیا بخریم و کلا نمیدونستم واسه بچه هام رژیم و نوع تغذیه ما مفید هست یا نه چون دوره رو که گوش نداده بودم و همسرمم وزنش خوب بود اما با دوره ماهه اول خیلی وزن کم کرد و حرفای اطرافیان که میگفتن نکنه مریضی نکنه چیزی میزنیو داری با خودت با این رژیم ضرر میزنی دور از جون مریضی میگیری دیگه آقا همسرمم از یک کنار کم کم رژیمو شکستو برگشت و دارم میگم ما دوره رو گوش نداده بودیم که ذهنمون بابتش قوی بشه و نتایجمون پایدار باشه رفتم و نتایج دوستانی که تو سایت دوره رو خریدن و راضی هستن رو خوندم و متوجه اشتباهات باورام و انجام دادن رژیم تا حدودی شدم … دوستان من با اینکه کتاب میخونم فایلارو گوش میدم مراقب ورودیامم ذهنی خیلی تلاش میکنم رو خودم کار کنم و حال و احساسمو تو مسیر نگه دارم 2ساله پای راستم درد میکرد و هیچ باوری به دارو نداشتم و نتایج مادرم و کسایی که سالها دارو میخورن و نتیجه ندیدن از سلامتی رو دیدم و نتیجه خودم که با دارو دو سال خوردن باردار نشدم اما وقتی تو فرکانس خوب قرار گرفتم بدون دارو بعد سه ماه فایل گوش دادن باردار شدم.. اینا برام باور و مثال هایی شد ک به دارو باور نداشته باشم به اصرار همسرم و دردای شدید تسلیم شدم رفتم یکسال پیش دکتر و یک پلاستیک آرام بخش و خواب اور و مسکن دادن گفتن سیاتیک دارین بعد خوردن سه ماه دارو کلی اضافه وزن پیدا کردم و سرچ زدم فهمیدم این داروها همه کورتون داره و عوارضه خیلی بدی داره همه رو ریختم دور همونجا گفتم میرم ورزش میکنم 5ماه ورزش کردم بدنم خیلی زیبا و خوش فرم شده چون با احساس خوب و مرتب بود و قندو خوراکیای مصنوعی رو هم نمیخورد اما قطع کامل نکردم مثه برنج و نون و خیلی چیزایی که بچه ها میگفتن تو دوره ممنوعه و اینکه کارم به جایی رسیده که یکساله با اینکه ورزشم کردم همه میگن چرا میلنگی و این حرف خیلی اذیتم میکرد تا اینکه یک شب همسرم گف لنگ نزن درست راه برو
دیگه واقعا خسته شدم از خونه رفتم بیرون که ذهنمو کنترل کنم گریه نکنم حرفی نزنم که پشیمون شم
از در خونه که اومدم بیرون گفتم ببین خدایا دستتو میگیرم منو ببر بگو چیکارکنم دیگه تحمل ندارم دیگه اذیتم بابت این موضوع ،من که تو مسیرتم خب هدایتم کن ،رفتم سمته داروخانه گفتم میرم با دکتر حرف میزنم باز خومو میکشیدم بیرون سحر تو که باور نداری ولش کن بیا دوباره برو دکتر و فیزیوتراپیو مسیرایی که نرفتی باز میرفتم تو داروخانه آخرش رفتم به دکتر داروخانه گفتم من مساله پام اینه یک دارویی که الکی منو نخوابونه مسکنم نباشه بهم بدین که من لنگ نزنم یکم به حرفام گوش داد گفت یک قرص بهت میدم ماله ادمایه دیابتی هست چربی سوزه الان اینو میدن به مریضایی که دستو پا دردن بیا ده دونه ببر اگه خوب بود باز بیا بیشتر ببر گفتم مسکن نیس گفت نه گفتم چیه گفت یه نوع قرصه چربی سوزه دیگه گفت حالا تو یک ده تا ببر خوب بود باز بیا رفت بیاره کفت تموم کردم برو فردا بیا بچه ها تو مسیر داشتم میومدم مثه لامپ تو ذهنم روشن شد بابا دنبال چی میگردی قرصه واسه ادمایه دیابتی همه دردارو حل میکنه اما تا وقتی که قرص بخورم اونم با عوارضاش چرا قانون سلامتی رو انجام ندم مشکل من قنده خدا بجه ها دستمو گرفت برد جوابمو بهم داد ولی وقتی من زنگ نزدم گلایه کنم درد دل کنم وقتی من از خودش هدایت خاستم من امروز دیگه متعهد شدم که انجام بدم هزینه دوره نیومده که بخرم اما امروز قدم برداشتم و به اندازه ای که میدونستم عمل کردم منتظرم هزینش امشب تا فردا اکی شه دوره رو بخرم و برای همیشه به این سبکی که خدا هم تائیدشو بهم داد زندگی کنم الاهی شکرت بابت قوانین زیبای افرینش
به نام الله مهربان…
امروز 2 دی ماه 1403 هدایت شدم ب این فایل بی نظیر.
سپاسگزارم استاد عباسمنش توحیدی…
سپاسگزارم که ما رو در تجربه های بسیار بسیار ارزشمندتون سهیم میکنید
من مدتهاس ک دلم میخاد دوره قانون سلامتی رو بخرم.
اضافه وزن فجیعی ندارم ولی خب اضافه وزن دارم و دلم میخاد به 72 کیلو ک وزن رویاییم هس برسم انشاالله…
این رد پا رو میزارم تا انگیزه ای باشه برام…
من چون دیدم فعلا شرایط خرید دوره رو ندارم لذا تصمیم گرفتم با توجه ب کلیپ های استاد ک در سفرنامه دست و پا شکسته با نحوه غذا خوردنشون اشنا شدم و تجربیاتی ک دوستان عملگرا در کامنت های خودشون ب یادگار گذاشتن هدایت بشم ب راه درست…
لذا از 15 آذر 1403 سایز و وزن خودم رو نوشتم و شکر رو سعی کردم ک کامل حذف کنم ک البته امروز ک روز مادر بود خودم رو ب دور از چشم خانواده دعوت کردم به صرف باقلوای پسته ای ترکیه ای ک عاشقش بودم و رفتم قنادی بوی گندم ک بهترین قنادی قم هس و 4 تا دونه باقلوای ترکیه ای توی بشقاب خریدم و اومدم نشستم تو ماشین تنهایی خوردم///\\\و البته انچنان لذتی ک تو ذهنم بود نداشت برام و بعدشم گفتم اخه مادرت خوب پدرت خوب بیگیر یخده جلو اون شیکمو
:))))) :)))))
خلاصه دیگه مصرف کربوهیدرات رو هم تا حدود 90درصد کم کردم
ولی خب کامل هنوز نمیدونم چکار باید بکنم…
یه سری سلف کنترل ها رو باید تمرین کنم داشته باشم…
یه سری عادات غذاییمو باید بهبود ببخشم…
دلم میخاد ب زودی دوره رو بخرم…
امید ک برم توی مدار قشنگ و اسونش…
این روزها برام روزهای قشنگیه…
بابتش خدای مهربانم رو سجده میکنم و سپاس میگویم…
ورودی های مالی بسیار شیرین و دلچسب…
هدیه های قشنگ و بسیار دلچسب…
و روابط بهبود یافته …
الحمدالله رب العالمین…
باز هم سپاسگزارم استاد…
خدا بهترین ها رو روزیتون بکنه
و روزی تک تک ما هم بکنه
خدایا …
تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم…
ما را به راه راست هدایت کن…
راه آنان ک بهشان نعمت دادی…
نه اونهایی ک بهشون غضب کردی و نه گمراهان.
الهی امین
در پناه الله مهربان و روزی رسان و غفور و رحیم باشبم همگی…
سلام
عذا نخوردن برای مدت طولانی باعث افزایش هورمون رشد یا همون hgh میشه اما نقشی در عضله سازی نداره چون Igf-1 بالا نمیره و اینکه میگن هورمون رشد در عضله سازی تاثیر داره بخاطر اثرش در ترغیب کبد برای ترشح igf است که در فستینگ مقدار Igf ثابت میماند بنابراین هورمون رشد یک اثر غیر مستقیم دارد در عضله سازی که در این نوع به اصطلاح روزه داری های متناوب این اتفاق نمی افتد و فقط هورمون رشد زیاد میشه و درضمن مقدار اندکی در کاهش بقیه هورمون های اندروژنیک هم که مسئول عضله سازی هستند نقش داره و به هیچ عنوان اینکه جدیدا توی اینترنت و فضای مجازی میبینید میگن فستینگ تا 1000 درصد و حتی عدد های بیشتر در ترشح تستسترون تاثیر داره اشتباهه و اگر اینطور بود بدنسازا این همه عوارض رو به جون نمیخریدند و فست میکردند فقط اما با تزریق آمپول هم در نهایت تا 350 درصد افزایش وجود داره اما خب خیلی فواید دیگه هست که نمیشه چشم پوشی کرد و خودمم استفاده میکنم و اصلا مخالف فستینگ نیستم و بسیار سودمنده فقط خواستم از نظر عضله سازی چون آزمایش شده و منابع و نتایجش موجوده اطلاع رسانی کنم