درس هایی از طوفان مایکل

این فایل حاوی چندین نکته اساسی درباره قوانین ثروت و تصاویری زیبا و آهنگ هایی دلنشین است.  اما در این متن، فقط یکی از این نکات توضیح داده شده است. لازم است برای شنیدن بقیه مطالب، از فایل تصویری این برنامه استفاده نمایید.


همان گونه که می دانید، چندی پیش طوفانی سهمگین سواحل شمال غربی فلوریدا را درنوردید. پس از طوفان به این منطقه رفتم. اما فارغ از خسارت های وارد شده به این نواحی، آنچه مشاهده کرده ام، درس های بزرگی برای زندگی بوده که که نباید به سادگی از آن گذشت.

اولین درس این طوفان برای من، رفتار مردم در شرایطی بود که اکثر آنها تمام داریی های خود را از دست داده بودند.

در چند روزی که به خاطر قطع برق و… در جمع این مردم در صفوف طولانی بنزین، یخ و … همراه بودم، همه چیز کاملاً متفاوت بود. من نشنیدم افراد داد و فریاد یا گله و شکایت کنند یا انتظار داشته باشند تا دیگرانی مثل دولت و … مشکلات شان را حل نمایند. آنها نه تنها امیدشان را از دست نداده بودند، نه تنها منتظر دولت یا دیگران نبودند، بلکه در کمال آرامش و امیدواری، هر فردی مشغول ترمیم و بازسازی پاکسازی خرابی های طوفان بود. انگار این مردم یادگرفته اند که مشکلاتشان را بپذیرند و خودشان برای حل آنها به پا خیزند.

از روی آرامش و صبر این جماعت که همه زندگی شان را از دست داده بودند، به خوبی می شد فهمید، فارغ از اینکه چه اتفاقی رخ داده، آنها به زندگی پس از طوفان امیدوارند و خود را برای ساختن دوباره این زندگی آماده کرده اند.

مگر توحید عملی  غیر از این است که به جای نا امید شدن یا دست روی دست گذاشتن، روی نیرویی حساب کنیم که به ما توان ساختن دوباره هر شرایطی را بخشیده است!

اگر بتوانیم در هر شرایطی به یاد بیاوریم که همه ما به نیرویی متصل هستیم که قانونش ان مع العسر یسری  است (همانا با هر سختی آسانی است) و فارغ از اینکه اوضاع چقدر سخت است، اما قطعاً راه حلی دارد، آنوقت می توانیم باور بپذیریم، قدرتی که به شکل طوفان آمده، سازندگی هم به همراه دارد و نه تنها بد نیست، بلکه موجب ساخته شدن بناهای باکیفیت تر و با مقاومت بیشتر و ساختن شهر و کشوری زیباتر می گردد.

قطعاً چنین نگاهی موجب می شود در سالهای آینده آدمها از همین طوفان ثروت را به شکل نیروی برق و انرژی هایی خلق نمایند که الان هیچ ایده ای برایش ندارند.

درس بعدی، نقش زیبای ثروت و شکوهمندی آن بود. در شرایطی که سهمگین ترین طوفان فلوریدا تمام جاده ها را بسته بود، قدرت سازندگی ای ثروت، موجب شد تا حتی قدرت تخریب طوفانی مثل مایکل نیز روند عادی زندگی را متوقف نسازد. هزاران ماشین آلات پیشرفته از سرتاسر آمریکا به این منطقه روانه شدند و از همان لحظه توقف طوفان، بازسازی آغاز شد. در عرض کمتر از دو روز تمام جاده ها باز شد، فروشگاه ها و پمپ بنزین ها به روال طبیعی برگشت و زندگی دوباره جریان یافت.

شرکت های ثروتمند مثل مک دونالد و … ساختمان های موقت برای پخش غذای تازه و رایگان بر پا کرده بودند و…

این شکوه و زیبایی ثروت است که باید تحسین شود.

در واقع کشوری ثروتمند مثل آمریکا حاصل تفکر چنین انسانهایی است که به جای تلاش برای حفظ آنچه داشته اند، تمرکز را بر خلق ثروت های جدید گذاشته اند. به همین دلیل تقریباً اکثر تحولات جهان در آمریکا رخ می دهد و سپس به سراسر جهان گسترش می یابد. به همین دلیل مهم ترین ویژگی این کشور وجود بسیار زیاد کسب و کارهای شخصی است. کسب و کارهایی نوپا و ساده که هر روز از مرز یک میلیون دلار دارایی می گذرند، در این کشور کم نیست و دلیلش نوع تفکری است که به جای تلاش برای حفظ داشته ها یا نگرانی درباره از دست دادن آنها، تمرکزش بر ساختن ثروت بیشتر است زیرا توانایی خود در خلق ثروت را درک کرده و از این توانایی استفاده می کنند.

افرادی که از دوره هایی مثل روانشناسی ثروت1، 2 و 3 استفاده نموده اند، تفاوت این دو دیدگاه را به خوبی درک کرده اند.

زیرا ما در جهانی هستیم که انتهایی برای ثروت ها و فراوانی هایش نیست. اما اینکه سهم ما از این ثروت چقدر است، کاملاً بستگی به این تمرکز دارد.

تفاوت نتایج دو نفری که یکی بر” تلاش برای از دست ندادن” و دیگری بر “تلاش برای ساختن” متمرکز است، دقیقاً تفاوت میان فقر و ثروت و تفاوت میان نگرانی های مالی و آرامش ناشی از استقلال مالی است.

تمام تلاش من در دوره های مختلف، خصوصاً دوره روانشناسی ثروت1 و 2 و 3،  انتشار همان آگاهی هایی است که درک و آموختنش ثروتهایی بی شمار را وارد زندگی تان می نماید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درس هایی از طوفان مایکل
    1150MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی درس هایی از طوفان مایکل
    16MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

325 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بهنام» در این صفحه: 3
  1. -
    بهنام گفته:
    مدت عضویت: 2480 روز

    سلام و درود بر همزاد خودم

    خیلی صحبتهای خوبی بود و گردش هم خوش گذشت…

    اینکه گفتم همزاد به این دلیله که بنده و شما تنها ۱ روز فاصله سنی داریم و تمام اونچیزی که در گذشته تجربه کردین واو به واو برای منم پیش اومده و تمام اونچیزی که امروز تجربه می‌کنین سالهاست که در ارزوشم و جز به جز رو در فایلهاتون دارم میبینم.

    لذت میبرم از اینکه لذت میبرید… و خدا رو شکر میکنم که به اونجا رسیدید و خوشی و سعادت و ثروت بیشتری براتون ارزو میکنم.

    داستان اینکه چرا من به خواسته هام نرسیدم تنها برمیگرده به یک علت و اونم اینکه من سالها پیش خودم رو وقف کسی کردم که از ورطه نابودی نجاتش بدم اما مجبور شدم پا به پاش پیش برم و فرصت ادامه دادن و رسیدن به ارزوهای خودم رو پیدا نکنم. اما هر بار که شما رو میبینم به خودم میگم هنوز دیر نشده…

    و استاد من به خودم قول دادم که جلوی خونه ت بغلت کنم و بگم دیدی منم موفق شدم، دیدی منم اومدم… و اون روز مثل روز برام روشنه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    بهنام گفته:
    مدت عضویت: 2480 روز

    سلام بابت ثبت دیدگاهتون متشکرم.

    البته مواردی رو که فرمودین مثل کمک های مردمی ، بله قبول دارم اما این مساله در همه دنیا رایجه و ایران منحصر بفرد نیست.

    چیزی که تفاوت داره اینه که کمکهایی که از خارج رسید رو به جای اینکه به مردم بدن انبار کردن و بارها شاهد این ماجرای کثیف در بحران ها بودم.

    پلیس و امنیت ایران در حد زیر صفره! و اگر زیر آب زنی خودجوش مردم نباشه عملا پلیس به کشف یه جیب زنی ساده هم نمیتونه نایل بشه. پس باید ممنون مردم باشن که عین خیار همدیگرو میفروشن.

    همون پلیسی که یه روز کسب و کارم رو نابود کرد، و همه لوازمم رو به تاراج برد، بدون اینکه هیچ توضیحی به من بدن، و دو سال طول کشید تا من بفهمم چه خطایی از من سر زده که همچین رفتاری با من شده و در نهایت متوجه شدن که اصلا آدم رو اشتباهی گرفتن… و ده سال من رو از زندگیم عقب انداختن.

    این همون امنیتیه که ازش حرف میزنین؟

    یا همون پلیسی که وقتی کیف همسرم رو که حاوی داروی مهمی بود دزد در تاریکی کوچه زد، و شخصاً دو روز بعد دزد رو پیدا کردم ، ولی هنوز پلیس تحقیق اولیه رو هم شروع نکرده بود… و بازهم من ضرر کردم به خاطر از دست دادن گوشی، و پول و مواردی که در کیف موجود بود..

    همون پلیسی که وقتی برادر معتادم با قمه به من حمله کرد و خطر مرگ تهدیدم میکردم، وقتی بهشون زنگ زدیم در جواب گفتن مسایل خانوادگی به ما ربطی نداره!!؟؟

    میشه بفرمایید از کدوم حس امنیت صحبت میفرمایید؟

    از همونا که توی فیلمها و مستندهای خبری نمایش میدن؟

    بحث ما سر قانونمندی های یک کشوره. که چقدر همه چیز سر جاشه و چقدر دست آوردهایی که بدست اومده و در اختیار مردم قرار گرفته.

    اینه که درد داره.

    بنده به عنوان کسی که تا بحال چندین استارت آپ رو تا مرحله اجرا پیش بردم و در نهایت یک سری دست های مافیایی اون رو ازم گرفتن، خیلی خوب میدونم که برای قشری مثل من جایی تو این مملکت نیست و اگر بخوام با قانونمندی زندگی کنم باید در جایی مثل امریکا باشم. و این خواسته امروز و دیروزم نیست. بکله از زمان طفولیت وقتی حرکت های این مردم رو در مقابل رویدادها میدیدم همیشه به خودم میگفتم خدایا، یعنی میشه من از این وحشیگری و عقب ماندگی این جماعت یه روزی رها بشم؟

    شاید شما شرکت در مراسم روضه و عزا رو دوست داشته باشی.

    ولی من همچین چیزی رو برنمی تابم….

    شاید تقلید از یک مرجع تقلید کار درستی باشه از نظر خیلی ها!

    اما من بر نمیتابم که پیرو کسی باشم که دیدگاهش نسبت به دنیا با من متفاوته

    و خلاصه مطلب اینکه هرکسی زیبایی اطرافش رو در چیزی میبینه و به یک وضعیتی راضیه…

    اما من چیزی رو که میخوام، همونی که سالها در پی اش هستم، همونی هست که اقای عباس منش داره به همه نمایش…

    بقول آمریکاییها… Thats what I’m talking about

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: