درس هایی از طوفان مایکل

سلام به استاد عزیز ، مریم گلی نازنین ، همکارانشون و دوستان

من این فایل سالها پیش شنیدم و در ذهنم بود ی نکته بگم که آموزشهای استاد تاریخ نداره و میشه از نکته هاش در هر شرایط بهره برداری کرد ، مسیر پیدا و جهت درست انتخاب کرد .

در سال گذشته اتفاقی افتاد که تونستم با یادآوری جریان طوفان مایکل و صحبتهای استاد به اتفاقات جور دیگه ای نگاه کنم .

در یک حادثه آتش سوزی حدود 16 مغازه با طبقه بالا دفاتری که بود سوخت و من شاهد این اتفاق بودم اول تلاش کردیم لوازم از مغازه خارج کنیم بعد هم وقتی آتش جدی شد فقط نگاه میکردیم و همون لحظه فکر کردم اینجا زیباتر از قبل ساخته میشه و خیلی تمیزتر و عالیتر . چون یکم قدیمی بود فکر کردم این اتفاق همرو مجبور میکنه نما و داخل مغازه ها رو بروز کنن . خیلی آسوده بودم با اینکه محل کارم میسوخت اما ذره ای حس بد نداشتم حس میکردم لازم بوده اما فردی اونجا ی دفتر اجاره ای داشت چنان خودشو باخت و گریه میکرد خیلی برام جالب از اون محیط دور شد و نتونست برگرده با اینکه همه چیز محیا شده بود اما با نگاهی که به حادثه داشت و حس بدی که بهش دست داده بود رفت جایی دیگه که اصلا مناسب نیست و الان هم دچار افسردگی با اینکه اصلا آسیبی ندید در حد ی میز و دو تا صندلی جهان از این تصویر زیبایی که در این محیط ایجاد شده پرتش کرد بیرون . افرادی هم که از حادثه مطلع هستند مدام میپرسن بیمه بودین و اینکه بیمه چقدر پول داد و همچنین بجای ما حالت تاسف میگیرند که این چه بلایی بود سرتون اومد و از روی آموزه‌های استاد یاد گرفتم نباید بحث کرد با کسی که در مدار ما نیست سعی میکردم و میکنم بحث عوض کنم یا با لبخند اشاره میکنم به نظرتون این راسته همه چیز زیباتر نشده و بیشترشون لبخند میزنن و اعتراف میکنن و حس میکنم فضای فکرشون مثبت تر میشه .

آنچه من دیدم همدلی کسبه با هم ، خارج کردن لوازم همدیگه و کمک مردم در جابجایی و بار گیری و حفظ اموال و اینکه با این حال که مغازه ما و بقیه پر از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر و لوازم دیگه بود، ی سوزن گم نشد و بعد ی هفته لوازمی که اشتباه رفته بود با کسبه مبادله کردیم . بعضی از کسبه با هم قهر بودن آشتی کردن ، در پیدا کردن نیروی کار و بنا و غیره بهم کمک میکردن جلسه میزاشتن برای سهولت کار و سرعت بخشیدن به روند بازسازی البته اینقدر خسارت سنگین بود که میشه گفت کلا دوباره سازی شد مقاوم‌تر و ایمن‌تر از قبل . هوای همو داشتن ، انگار تمام گذشته در آتش سوخته بود و اونا هم تغییر لازم را پذیرفته بودن و جهان پا پیش گذاشت تا همرو بهم پیوند بده .

مغازه ها بسیار شیک و عالی ساخته شد که واقعا آدم دلش میخواد بره داخل هر کدومشون و لذت ببره از محیط ، همه بیمه نبودن یا اگر هم بودن بیمه ها کارشکنی میکردن اما کسی منتظر کمک نموند و با همراهی هم محیطی عالی هم از نظر بصری و هم از نظر دوستی و همدلی ایجاد کردن ، واقعا نمیتونم بگم اون آتیش نتنها رنج نبود بلکه نعمت بود و برکت ، اونهایی که آماده تغییر نبودن از این تابلو زیبا حذف شدن الان من در مغازه شیک با امکانات بیشتر نشستم در مغازه ام سرویس بهداشتی و دوش و همچنین ی آشپزخونه کوچیک دارم خیلی نقلی و شیک و همچنین میز کارم ، کامپیوترها ، لوازم چاپ عالیتر از قبل بروز و شیک طوری که مشتری هم تا کارش انجام بشه از محیط لذت میبره و مکان نشستن و استراحت زیباتر و شیکتری براش محیا شده . در ضمن حدود چند ماه که تعمیرات طول کشید من دو تا مدرک فنی در ضمینه کارم گرفتم و در عرض شش ماه تونستم مهارتم بیشتر کنم همین امر باعث شد الان درآمدم هم بیشتر بشه بقیه کسبه هم در زمینه کار خودشون تغییراتی دادن که مشتری بیشتری جذب کنن . من چقدر نعمت و ثروت و برکت در این حادثه دیدم . امیدوارم این تجربه نگاه منو به دنیا عوض کنه و همیشه بتونم با درسی که گرفتم از زاویه مثبت دنبال نکته ها و درسهای حوادث بگردم و در ورود نعمتهارو در پس هر چالشی که جهان پیش پام میزاره پیدا کنم . حالا که مجدد صحبتهای استاد شنیدم واقعا درک کردم که جهان داره چیکار میکنه . ایشون یجایی درباره کمبود آب گفتن وقتی این همه اقیانوس و دریا هست چرا باور کنیم که آب کمه و منابع تمام میشه . هیچ چیز از کره خاکی خارج نمیشه واقعا همینه شاید شکلش عوض بشه و ما باید با این تغییرات خودمون تغییر بدیم و راههای جدید پیدا کنیم و بهره برداری کنیم من وقتی به گروه عباس منش هدایت شدم که در دوره بحرانی بودم و جهان به درخواست من پاسخ داد و معدنی از جواب به سوالاتم پیدا کردم .

چالش‌ها اجتناب ناپذیر اما امیدوارم نگاه متفاوت به اونها نتیجه ای عالی در مسیر رشد و تعالی در اختیارمان بزاره . باز هم خدارو شاکرم و از استاد تشکر میکنم که امکان درست دیدن و درست اندیشیدن در اختیارمون گذاشتن .