روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2 - صفحه 23

771 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    جعفر کوسه لو گفته:
    مدت عضویت: 2474 روز

    سلام و درود بر استاد و خانوم شایسته عزیز..‌

    خانوم شایسته یه مطلبی هست که میخواستم بفهمم که آیا درست درکش کردم یا نه…

    در فایل ۴۷روز شمار زندگی استاد یه جمله ای با این عنوان که (مخصوصا رسانه های آمریکا انقدر دوست دارند که مسائلی مربوط به موضوعهای منفی مثلا موضوع ایجاد یاکشتارهای گروه تروریستی داعش در جهان یا موضوع القاعده ویا موضوعات همچنینی رو در موردش بحث کنند و در رسانه ها و همه جا پخش کنند ودر کل بیشتر بهش توجه میکنند)حالا یه سوالی که تو ذهن من ایجاد شده اینه که با اینکه استاد هم اون موقع قصد مهاجرت به آمریکا رو داشتند یا اصلا یه شخص دیگه ای قصد مهاجرت به آمریکارو اگه داشته باشه آیا اون جمله استاد که داخل پراننز عرض کردم که حاصل باور استاد از آمریکا هست آیا ممکنه یه ترمز برای استاد یا هر شخص دیگه ای که قصد مهاجرت به آمریکارو داره،باشه؟

    ممنون میشم اگه جوابم رو بدین…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    نجمه لطیفی گفته:
    مدت عضویت: 1777 روز

    سلام و عرض ادب خدمت همه ی عزیزان.یه سوال دارم اینکه بعد از شناخت باورهای مخرب چطوری باورهای خوب رو جایگزین کنم؟باورهای بدی که راجب پول داشتم رو شناسایی کردم ولی احساس میکنم هنوزم چسبیده به مغزم با اینکه هر روز تکرار میکنم حرفای مثبت و خوب رو..حسم هم نسبت به گفته هام خوبه ولی باز نمیدونم چرا عکس العملم نسبت به بعضی مسائل مالی بده هنوز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    باسلام به همه دوستان. چندین سال قبل از آشنایی با استاد عباسمنش کتابهای متعددی با برخی دوستان همدل هفته ای یک جلسه مطالعه میکردیم در زمینه عرفان و رشد آگاهی. و سالهای قبلتر آن کتبی در زمینه موفقیت و شاد زیستن خوانده بودم. ترکیب این مطالعات در من آگاهی ارزشمندی ایجاد کرده بود که: تمام اصول موفقیت و شاد زیستن و ثروتمند شدن و….. بدون یافتن نگاهی توحیدی و وحدت گونه، همیشه ناقص و ناکارآمد هستند و در صورتیکه تغییری هم ایجاد کنند معمولا زودگذر و ناپایدار است. فهمیده بودم که بدون یافتن نگاهی توحیدی، تمام آموخته ها پراکنده و بی پایه و اساس هستند و انسان در بلندمدت دچار سردرگمی ها و کثرتهای متعدد میشود بطوریکه تغییرات بنیادین در انسان ایجاد نمیشود. زمانیکه با استاد عباسمنش عزیز آشنا شدم با خودم گفتم اگر آموزه های استاد دقیق و درست و موثر باشند، قطعا باید ریشه در چنین آگاهی توحیدی داشته باشد. تا اینکه به مرور قویترین و موثرترین عامل موفقیتهای استاد و همچنین مهمترین آموزه های استاد را مبتنی بر نگاه توحیدی ایشان یافتم. حتی در دوره عزت نفس که بقول ایشان بتنهایی کفه سنگینتر ترازوست، مهمترین عامل عزت نفس، باز هم ایمان بخدا و یافتن نگاه توحیدی است. نگاه توحیدی در من به راههای گوناگون تقویت گردید که همچنان ادامه دارد: مطالعات کتب عرفانی و معنوی که از, قبل با آن آشنا بودم- علاقه شدید به زیست شناسی و طبیعت- علاقه و مطالعه در مورد کیهان و تکامل زمین سیاره ها و جانداران- مطالعات فیزیک کوانتوم و نظریات بزرگانی چون انیشتن و…. – علاقه شدید به گوش جان سپردن به موسیقی سنتی ایران- و در پایان فایلهای استاد عباسمنش که بسیار قدرتمند تمام این اجزا را بهم پیوند میداد و از همه مهمتر تمام این اجزای هماهنگ را به ثروت و ثروتمند شدن پیوند میداد. باتشکر از همه عزیزانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2470 روز

    به نام ایزد یکتا…

    سلام به استاد عزیزم و عزیز دلش،

    سلام به همسفرای خودم،

    سلام به آقا ابراهیم گل و خانوم فرهادی عزیز، خدا قوت و سپاس بخاطر تمام زحماتتون،

    خوب بریم سراغ موضوع این جلسه امیدوارم خداوند هدایتم کنه و بتونم هرچی که میگه رو بشنوم و بنویسمش،

    خیلی خوشحالم از اینکه دیگه خودمو مسبب ظلم به دیگران نمیدونم،

    خیلی خوشحالم از اینکه من هیچ تأثیری تویه زندگی دیگران ندارم،

    خیلی خوشحالم از اینکه تونستم شرکای درونم رو بشناسم و تا حدودی زیادی اونارو برطرف کنم،

    چقدر من بخاطر اینجور مسائل خودمو اذیت میکردم و همیشه عذاب وجدان داشتم و در صدد جبران اون بدی هایی که در حق بغیه کردم بر اومدم،

    تقریبا روزی نبود که اینجوری فکر نکنم، همیشه میخواستم جوری زندگی کنم که حرفی توش نباشه، یعنی اینقدر درگیر بغیه بودم که اصلا از خودم هویتی نداشتم و همه کارام رو جوری انجام میدادم که نکنه این کارم موجب اذیت شدن خونوادم بشه یا در مورد مشتری هام میگفتم نکنه دارم بی انصافی میکنم و اگه یه مشکلی برام پیش میومد میگفتم این بخاطر اون موضوع بوده و آه اون طرف پشت سرم بوده که این مشکل پیش اومده،

    وای خدای من، چقدر فرق کردم نصبت به اون روزا، سپاس گذارم خداوندی را که مرا هدایت کرد،

    من زیاد به طبیعت علاقه دارم و هر هفته سعی میکنم که برم تو دل طبیعت و از انرژی مثبتش تمام استفاده رو ببرم و قبل آشنایی با قانون این کار برام خیلی عذاب آور بود که بدون خونواده برم و اگه هم میرفتم جسمم اونجا بود ولی ذهنم درگیر همسر و پسرا، که من چقدر آدم فلانیم که تنها میام یا اینکه دارم در حق اونا ظلم میکنم ولی خودم عشق

    و حال میکنم،

    یا در مورد کارایی که در دوران نوجوانی انجام دادم، دیگه فکر که من چقدر انسان پست و بی ارزشی هستم، و هیچ موقه نمی‌تونستم با خداوند به صورت مستقیم ارتباط برقرار کنم یعنی خودمو لایق این ارتباط نمی‌دونستم و بخاطر احساس گناهی که از پیشینیانم و یا به اصطلاح بزرگان دین دریافت کرده بودم همیشه فکر میکردم باید توسط یه فرد یا یه مکان خواص با خداوند ارتباط برقرار کنم، و فقط اینجوری خودمو می‌تونستم به خدا وصل کنم و اصلا به ذهنم نمی‌رسید که حقیقت شاید چیزه دیگه ای باشه،

    اینقدر درگیر این مسائل حاشیه ای بودم که اصلا حواسم به ظلمی که به خودم میکنم نبودم،

    همیشه این سوال برام پیش میومد که چرا هیچ موقه وقت ندارم، یا چرا همش درگیر مشکلاتی هستم که فقط برای من پیش میاد تو خونوادم، یا چرا نمیتونم پول پس انداز کنم یا چرا ارتباطم با همسر و فرزندام یا اطرافیانم اینقد بد،

    من مظلوم درونم رو تا حدود زیادی از بین بردم و در نبود مظلوم ظالمی هم نیست،

    من نصبت به خیلی چیزا شرک داشتم و این باعث بروز تمام اون مسائل بود،

    من در درون خودم خدایی رو پیدا کردم که نیاز به هیچ مکان یا فرد و یا کار خواستی برای ارتباط باهاش ندارم،

    من در درونم خدایی رو پیدا کردم که با تمام کارهای بدم در گذشته عاشق منه، همون‌جوری که هستم منو دوست داره و منو پذیرفته،

    من خدایی رو پیدا کردم که همه چیزه…

    من این باور در خودم پروروندم که من در زندگی هیچ کسی هیچ تأثیری ندارم و هیچ کسی هم در زندگی من هیچ تأثیری نداره،

    من به این باور دارم که هر کسی در هر جایگاهی هست سر جای درستشه و اگه من به مسائلی که برام پیش میاد واکنش مناصبی نشون ندادم به بقیه ربطی نداره، و اگه بقیه هم واکنش مناصبی نشون ندادن به مسائلشون به من ربطی نداره،

    هر کسی پتانسیل این داره که به هر سمتی که بخواد حرکت کنه چه خوب چه بد،

    عشق رو در درونتون پیدا کنید اگر میخواهید در تمام جنبه های زندگی موفق بشید،

    خدایی نمی‌خوام تبلیغ کنم بچه ها ولی برید دوره عزت نفس استاد تهیه کنید قبل از هر محصول دیگه استاد و بعد میفهمید احساس خوب و حال خوب چیه، اون وقت سرعت رشدتون خیلی بیشتر از اون چیزی میشه که فکرشو میکنید،

    الان سراسر زندگی من شده آرامش، نه اینکه مسئله یا چالشی در زندگی نداشته باشم ولی اینقدر آرامش دارم که اگه مسئله ای هم برام پیش بیاد بر افروخته نمیشم (واکنش مناصب نشون میدم) و اینه که روند زندگی رو تقییر میده و مارو هدایت می‌کنه به سمت زیبایی های بیشتر،

    (اتفاقات به خودی خود هیچ معنایی ندارن ما هستیم که به اونا معنا میدیم)

    میدونم که دارم حرص میخورم برای اینکه بغیه رو به هدایت کنم به این سمت چون دوست دارم این احساس رو تجربه کنید میگم، البته کسایی که تویه مدار نیستن هیچ موقع هدایت نمیشن چه ما بخوایم و چه نخوایم، و کسایی که بخوان هدایت بشن میشن بازم چه ما بخوایم یا نخوایم،

    در هر صورت برای هممون از رب منان بهترین هارو آرزو میکنم و اینکه هر روز به درک صحیح بیشتری ازش برسیم و در زندگیم استفاده کنیم.

    سپاس گذارم بخاطر تمام آگاهی و انرژی مثبتی که دریافت کردم،

    عاشق همتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      امیر طرلانی گفته:
      مدت عضویت: 2596 روز

      سلام دوست هم فرکانسی من علیرضا جان

      کامنتت رو خوندم وج تشابهات زیادی با من داشت، که چقدر تمرکزم روی تغییر زندگی برادرهام گذاشتم و نتیجه ای جز احساس بد برای من نداشت ، چقدر پول دادم به عنوان کمک و بخشش در راه خدا که نه تنها زندگی اونها تغییر نکرد بلکه چون توقع داشتم تغییر کنند ولی نمیشد و احساسم بد میشد.

      ولی حالا خدا رو شکر که تو جمع خانواده بزرگ عباسمنش هدایت شدم و با الهاماتی که از زبان استاد عزیزم شنیدم و درک کردم و عمل کردم چقدر آرامش دارم و تمرکزم روی خودم و زندگی خودم هست و چقدر راحت از اون محیط هدایت شدم به کشور دیگه تو یک قاره دیگه و از زندگیم لذت بیشتری ببرم

      خدایا شکرت که به من هر روز آگاهی جدید میدی

      استاد عزیم ممنونم با این همه عشق

      خانم شایسته متشکرم چقدر کار شایسته ای کردی

      علیرضا جان دمت گرم با کامنتت

      گروه تحقیقاتی عباس منش خدا قوت

      🙏🌺❤️✌️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        علیرضا قلیزاده گفته:
        مدت عضویت: 2470 روز

        سلام امیر جان، سپاس گذارم بخاطر انرژی مثبتت، پروفایلتو نگاه کردم از عکست معلومه که احل طبیعتی، بخاطر پیشرفت هات بهت تبریک میگم و از خداوند بهترین هارو برات آرزو میکنم،

        منم یکی از خواسته هام مهاجرت از ایران هست،

        خیلی خوشحال شدم که کامنتم روی شما تاثیر گذاشته،

        به امید روزهای بهتر و زیباتر در تمام جوانب، عاشقتم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 3087 روز

    سلام

    جلسه ۴۷

    با هر چه بجنگی آن را ماندگار تر می کنی

    قوانین ثابت جهان هستی که به هر چه توجه کنی توی زندگی ات گسترش پیدا میکنه

    توجه کردن به گروه هایی مثل داعش باعث گسترشش میشه وقتی توجه کلی جهان رو دریافت می کنه طبق قانون بیشتر رشد می کنه و وقتی کارهای گروهی مثل داعش برای مردم عادی شد توجه کمتری دریافت می کنه و یکم یکم از درون از بین می ره.

    وقتی این فایل رو گوش کردم گفتم خدایا چند روز درس تکراری میگی ؛ که به هر آنچه توجه می کنم از جنس همون بیشتر توی زندگی ام دریافت می کنم اگه به احساسم خوبه در مسیر خواسته هام اگه احساسم بده در مسیر ناخواسته هام

    یاد ثمره ی به روز رسانی فایلها افتادم که استاد عزیز گفتید:

    آگاهی ها آگاهی الهی است و همون تکرار میشه و هر دفعه با درک کردن عمل کردن یکم ظرفت بزرگ میشه و وقتی دوباره تکرار میشه بهتر عمل می کنی و بازم یکم دیگه ظرفت بزرگ میشه

    به فایل یکی از خواسته هام هدایت شدم یک لحظه متوجه شدم ؛ من در مورد خواسته ام احساس ترس از دست دادن، ترس از تایید نشدن ، نگرانی و کمبود دارم و فکر می کردم که نه دیگه این فایل رو چند بار دیدم یادداشت هم کردم دیگه مسلطم ولی ته دلم احساسم با من یار نبود و من تازه چشمم به این ترمزهای مخفی افتاد که اصلا باورم نمیشه انگار داشتم با یک پا گاز می دادم با اون یکی پام و دوتا دستم و ترمز دستی، ترمز می گرفتم :) برای همینه که بهش نمی رسم

    خدایا شکرت برای هدایتت سپاس گذارم ظرفم یک کوچولو داره رشد می کنه و دارم ترمزهام رو میبینم که مانع از احساس خوبم شده ، خدای عزیزبدون نقص ،هدایتم کن که یاد بگیرم در مورد خواسته هام به احساس خوب برسم به جای ترس ها و نگرانی ها و کمبودها ؛ ایمان ، امید ، یقین و باور به فراوانی هات در ذهنم نقش ببنده

    خدایا تو چقدر خوبی ، چقدر به طریق مختلف هدایت می کنی تا بشنوه اون گوشی که می خواد بشنوه .چقدر خوب زیاد تکرار میکنی تا بشه جزئی از وجودم جزئی از قلب و ذهنم تا به محض شنیدن نجواهای شیطان مهر ابطال به حرفهاش بزنم و بهش بگم ببین مهمترین کار من اینکه احساسم رو خوب نگه کنم ب این طریق ایمانم رو می تونم ثابت کنم و از این طریق می تونم به گسترش جهان کمک کنم انوقت صداش دیگه کمرنگ میشه .

    قسمت هایی از فایل رو برش زدم تا بیشتر و بیشتر تکرار کنم این آگاهیهای ناب از زبان استاد عزیزم:

    اگه ما به عنوان عضوی از جامعه بشری کمک کنیم به خودمون که حالمون بهتر باشه ؛؛این انرژی رو گسترده تر می کنیم

    اگه می خوای موفق باشی باید اول روی خودت کار کنی که احساس خوبی داشته باشی

    به چی توجه می کنی در زندگی ات همون رو بیشتر تجربه می کنی

    به هر چی توجه کنی توی زندگی ات بیشتر و بیشتر گسترش پیدا می کنه در موردش بنویس صحبت کن بهش فکر کن و یادت باشه اگه احساس خوبی بهت میده اون فکر رو ادامه بده

    قانون ابدی جهان هستی به هر چی توجه کنی توی زندگی گسترش پیدا می کنه از اساس همون چیز

    نشونه اینکه داری به چیزی که می خوای توجه می کنی اینکه حالت بهتره قلبت آرومتره احساست بهتره تو مسیرت درست قرار گرفتی و هر روز زیبایی های بیشتری از این کره خاکی خواهی دید

    وقتی در مسیر درست قرار میگیرید مهم نیست در جهان چه اتفاقی می افته شما در امان خواهی بود

    هر وقت که امیدوارید اتفاقات بهتری براتون رخ میده

    ——————————————————————————-

    جلب توجه و ترحم یکی از نکات ضعف یا همون پاشنه آشیلم هست

    داشتم فکر می کردم چه جاهایی از این جلب توجه ضربه خوردم

    این آیه اومد تو ذهنم:

    …گفت آیا به جاى چیز بهتر خواهان چیز پست‏ترید پس به شهر فرود آیید که آنچه را خواسته‏ اید براى شما [در آنجا مهیا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پیشانى] آنان زده شد…

    چیز بهتر : غذای آماده معحزه وار بدون زحمت

    چیز پست تر : غذای عدس و سیر که با زحمت و کشاورزی بدست میاد

    انگار خدا به من میگه :

    چیز بهتر : توجه من رو به خودت جلب کن

    چیز پست تر : به دنبال توجه دیگران باشی با منت هست یعنی شرک یعنی احساس بد و تجربه سختی و احساس بی ارزشی

    خدایا هدایتم کن تا این خلا تاریک بی تو رو ، با نور هدایتت پر کنم و هر لحظه به دنبال جلب توجه تو باشم.

    استاد عزیزم و مریم شایسته عزیز خیلی از شما دستان خدا ممنونم انشالله هر روز ایمانتون بیشتر بشه. دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سپید گفته:
    مدت عضویت: 1793 روز

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم جان

    چقدر خوبید شما چقدر قشنگه آگاهی ها

    مثل و مانندشو جایی ندیدم و نشنیدم

    چقدر عالیه

    بهشتیه …

    حس خوبی دارم

    امشب به معنای واقعی کلمه درک کردم که تک تک اتفاقات حاصل فرکانسهاتونه یعنی چه

    یعنی چه که رفتار آدمها و حتی اونچیزایی که فکر میکنیم ظلمه بهمون و بابتشون حرص میخوریمم خودمون اینجوری ساختیم

    چه دنیای باعدالتی

    شما حتی تو فرکانس اون وقایع نموندین و زودتر ترک کردین پاریسو

    بخاطر اینه که تک تک لحظات مراقبید که چی از ذهنتون میگذره

    یک لحظه غافل بشیم شیطان کار خودشو میکنه

    ولتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله 🕊

    واقعا استاد کنترل ذهن کار راحتی نیست

    حداقل اولش راحت نیست دیگه بعدشو که من نمیدونم

    اما در هر روز چقدر فکر از سرمون میگذره

    مراقبت میخواد که اتفاق بد برامون نیفته و اتفاقای خوب بیفته

    به بدیها توجه نکنیم که قدرت ندیم بهشون

    اعراض⚡

    خذ العفو و الامر بالمعروف و اعرض عن الجاهلین🌸

    خیلی قشنگ بود حتی تو مقالات، مریم جان نوشتن حتی اون صفت بدتم نمیخواد باهاش بجنگی بلکه از وجه خوبش بهره ببر

    چقدر قشنگ حتی از صفات بد خودمونم اعراض کنیم

    تا بهتر رام خودمون کنیم

    چقدرررر زیباست 😍

    عاشقتونم ☺️ دوست داشتم بگم اینو به لحن خودتون استاد 😊

    مراقب وجود باارزشتون باشید❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهدیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    سلام استاد عزیزم

    الان بعد از چند وقت شروع کردم به خوندن قرآن اما با این تفاوت که معنیشو بفهمم نه اینکه یه ختم قران به سایر ختم هام اضافه شه و برم بهشت!

    واقعا دارم میشنوم و به یاد میارم حرفای شما رو تو خط به خط قران…

    من خیلی ختم قران داشتم دیگه این اواخر شبانه روز میخوندم که زودتر ختم شه! حتی یه بار تو 3روز ختم کردم!

    اما چه فایده؟

    الان بدون عجله دارم میخونم ، معنیشو میفهمم و حرفای شما رو توش پیدا میکنم .

    حرفاتون کمک کرد تا قران رو اونجور که باید بخونم و بفهمم.

    واقعا بسیار زیاد ازتون تشکر میکنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مریم علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 3381 روز

    سلام به همه دوستان

    وای خدای من شکرت که هر لحظه چه آگاهی های نابی رو داری به من میدی خدا جونم شکرت که به خاطر این آگاهی ها چقدر آدم سبک میشه وقتی این حرفا رو میشنوه

    استاد تو محشری واقعا ازت ممنونم که بخاطر این فایلهای زیبا نمیدونین چه احساسی دارم چقدر احساس سبکی میکنم احساس میکنم ی بار خیلی بزرگی از رو دوشم برداشته شده

    خانم شایسته عزیز نمیدونی که چقدر دوست دارم چقدر از دیدنت خوشحال شدم دستت طلا بخاطر شروع دوباره این سفر و این به روز رسانی فایلها که اینقدر دارین به ما کمک میکنین شما راست میگین همه اینا ی گنج نهفته اس که تا حالا شای اصلا گوش ندادم یا با دقت بخاطر رایگان بودنش گوش نکردم ولی هر دفعه که دارم گوش میکنم دارم ارزش این فایلها رو میفهمم این فایلها میلیاردها ارزش داره استاد ممنونم که این آگاهی ها رو سخاوتمندانه دارین در اختیار ما میذارین

    من با شنیدن این فایل چقدر حالم خوب شد از اینکه دیگه میدونم هیچکس نمیتونه زندگی منو نابود کنه هیچکس نمیتونه به من ظلم که چه بسا که با تفکر ظلم کردن داره بهم خیر میرسونه چقد من با این باور (که تمام افرادی که تو زندگی من هستن دستانی هستن از بهترین دستان خدا که اومده انند که فقط به من خدمت کنن )آرامش گرفتم چقدر راحت همه رو بخشیدم

    چقدر احساس سبکی کردم وقتی فهمیدم هرکار کنیک فقط به خودمون برمیگرده چه دعای خیر بکنیم برای بقیه و چه بدی بخواهیم و دیگه باعث شده که خیلی خیلی راحت برای همه فقط خیر و خوبی بخوام

    چقدر آرامش گرفتم از اینکه فهمیدم نفرین دیگران در زندگی من هیچ تاثیری نداره و فقط به خودششون ضرر میرسونن

    چقذر آرامش گرفتم از اینکه فهمیدم هیچ حق الناسی وجود نداره همیشه به ما میگفتن خدا حق خودشو میبخشه ولی حق الناس رو نه و هیچوقت حتی مفهوم حق الناس رو حتی درست نفهمیدیم

    یادمه تو دوران دانشگاه مسول حراست ی دفعه به من گفت تو آرایش میکنی یا فلان لباس رو میپوشی و اگه با این کارت ی پسر دلش بلرزه تو حق الناس کردی چه باورهای مزخرفی رو تو ذهن ما کردن و من همیشه اگه دوست داشتم که آرایش کنم یا لباسی رو بپوشم که دوست دارم و همیشه فکر میکردم که دارم حق الناس مینکم

    خدا جونم اگه بخاطر این آگاهی ها تا آخر عمرم ازت سپاسگذاری کنم کمه.

    خدا جونم عاشقتم.استاد عزیزم خانم شایسته دوست داشتنی ام و تمام بچه های سایت عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    هاله ریاحی گفته:
    مدت عضویت: 2385 روز

    سلام خانم شایسته جان 🌹

    خیلی خوبه ، البته اگه درست حدس زده باشم

    هر دو روز یک فایل میزارید

    اینطوری خیلی خوبه و زمان کافی برای درک و مرور آگاهی ها داریم

    از اینکه سفرنامه رو با اون حس خوبش بازم شروع کردین ممنونم

    شاد و خوشبخت باشین 💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 3087 روز

    سلام

    جلسه 46 الخیر فی ما وقع

    ایمان داشته باش روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبی است

    با این دید به جهان نگاه کردن به زندگی چه آرامشی توی زندگی تجربه می کنم

    که هر اتفاق نامناسبی که می افته بدون شک در اون اتفاق خیریتی هست

    خدا می گه بنده عزیز و دوست داشتنی ام نگران نباش ناامید نباش من همیشه هستم کنارتم

    اگر مشکلی توی زندگی ات پیش میاد بخاطر اینکه برگردی به من تا من رو ببینی

    که من منبع رزق و روزی ام

    من منبع سلامتی ام

    من منبع روابط عالی ام

    من منبع اعتبار و عزتم

    من منبع خیر مطلقم

    نتیجه بی من بودن دور بودن از من ؛ احساس بد هست و نتیجه اش جز دریافت بدی و سختی نیست

    چون تو وقتی از من دور میشی در فرکانس های بدی قرار می گیری

    چون وقتی از من دور میشی روی کسان و چیزهایی به جز من حساب می کنی نتیجه اش نگرانی ترس بی آبرویی و فقر هست

    از من بخواه من بهت میدم

    هر چی بخوای بهت میدم فقط من رو بشناس باورم کن

    من وهابم من رزاقم من توابم من مهربانم

    برگرد به من تا احساس آرامش داشته باشی ایمان داشته باشی

    استاد عزیز ؛چه تعریف راحت و ساده ای از ایمان بیان می کنی

    ایمان یعنی آرامش درونی یعنی احساس خوب

    ایمان یعنی اعتقاد به نیروی ماورای نیروی خودمون که ازمون محافظت می کنه

    اگر سعی کنید در تمام شبانه روز در هر شرایط و موقعیتی احساستون رو خوب کنید مطمئناً اتفاقات خوب از در و دیوار وارد زندگی تون میشه

    خدایا سپاس گذارم که در این سفر با خودت قدم میزنم و کوچک کوچک یادم میدی که چطور در هر شرایطی احساسم رو خوب نگه کنم که کل ایمان در احساس خوب معنی میشه دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: