روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2 - صفحه 26
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-27 10:19:542025-02-25 20:09:04روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداب مهربان خداوندا تو را سپاس سپاس سپاسی ابدی و جاودانه سپاسی همیشگی و بی پایان سپاسی که افزون شود و نابود نگردد آن گونه که تو پسندی و خوشنود گردی ای خالق بی همتای من خدایا شکرت برای این زندگی و هوای تازه برای هر چیزی که منو یاد تو میندازه برای امروز که نمیزاری تمام بشه من تورو دوست دارم بی حد و اندازه خدایا برای آگاهی و دانایی روزافزونم ممنونم خدایا برای توفیق عمل به آگاهی های جدیدم ممنونم خدایا برای وجود ارزشمند و پیامبرسان استاد عباسمنش از تو ممنونم استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم سلام و درود فراوان خداوند و صالحین و نیکان درگاهش بر شما باد من به دلیل تغییرات مثبتی که در روزمرگی زندگیم ایجاد شده و توجه بر نکات مثبت زندگیم بیشتر شده هر روز که با شما و شنیدن فایل ها و دیدن زندگی در بهشت که عاششقشم و با تمام وجود خودمو تو پارادایس میبینم و لذت میبرم از دیدنی ها و آفرینش زیبای خداوند همراهم و استفاده میکنم اما هنوز نتونستم با شرایطم کاملا هماهنگ بشم و فرصت دیدگاه جانانه نوشتن پیدا نکردم اما چون به خودم تعهد دادم دوباره عهد بستم تا زمانی که وقت پیدا کنم بنویسم از تغییرات زندگیم که به هدایت الله و باورهای توحیدی که از استاد یاد گرفتم فقط دیدگاه سپاسگزاری بزارم مطمئنم خداوند هدایتم میکنه به مسیر آسانتر زندگی نتیجه بخش تر تا بتونم دیدگاه بنویسم از تاثیر فایل ها و صحبت های استاد در زندگیم از ساعت چهار و چهل پنج دقیقه بیدار شدم به مراقبه با خالق بی نظیرم محبوب و معبودم و الان ساعت شش صبح که دارم براتون مینویسم و باید آماده بشم برم سرکار دوستون دارم در پناه الله یکتا شاد و سلامت سعادتمند در دنیا و آخرت باشید الهی به امید تو عاسششقتم
سلام ب روی ماه همتون.
استادعزیزم و مریم مهربانم.
خداروشکر میکنم ک منو ب خودم واگذار نمیکنه و ب واسطه کانون توجه هم همچنان کنار شما هستم.و خدارو سپاس گزارم از این بابت.
استاد جان شما همیشه میگی ک شما خودتو فرکانستو ورودی ها در اصل کانون توجه پایدار تو بزار رو فراونی هر چیزی بقیَشو بسپار ب خدا.اون خودش برات همه چیز میشه.
استاد جانم من یک پیج دختری رو تو اینستا دنبال میکنم ک خیلی حال و هوای خوبی داره و کلا تقریبا نا آگاهانه داره درست ب قانون عمل میکنه.و همین باعث پیشرفت فراوانی براش شده.شاید هم خودش ندونه برا اینه ک این همه نتیجه از نظر من دنبال کننده داره.
امروز دیدم این دختر یک پستی گذاشته با وین مضمون ک (چقدر خوبه خواهر شوهرم در هر شرایطی ویس های آقای عباس منش رو گوش میده و از وقتش درست استفاده میکنه)
واز قضا فایل حزن در قران رو داشتن گوش میدادن. ک این خانم بلاگر هم جذبش کرده بود و در مدار فایل شما قرار گرفتن و چقدر هم جالب ک اسم پیج شمارو تگ کردن ک فالووراش استفاده کنن از پیج اینستای شما. این در حالیه ک تبلیغ تو پیچشون هزینه داره.چون بازخوردایه زیادی دریافت میکنه.
این شد ک ایمانم بیشتر شد ک شما گفتی تو رو خودت کار کن خداوند از هزاران راه برات ورودی مالی میاره.باتوجه ب توضیح بالا شما حتی روحتونم خبر نداشت ک ایشون شمارو تبلیغ کردن.
دلم گفت بنویسم و نوشتم تا بماند ب ی رد پا در پاییز۹۹
😊کار اونه ک خدا بکنه سلطان محمود خر کیه😉
درپناه خدای عادل باشید.
سلام
جلسه ۵۵ مصاحبه با استاد جلسه ۶
منم مثل همسایه هاتون کامفیوز شدم
الله اکبر از این همه آگاهی که دارم دریافت می کنم
خدایا هزاران بار شکرت ازت ترمزهای که مانع از ازدواجم شده رو خواستم
تو دنیایی از آگاهی به من نشون دادی؛ که پایه و پی رو از درونم درست بچینم دیگه نگران نباشم به طور طبیعی اتفاق می افته
بهم میگی این رابطه فانی است از طریق کامنت های فوق العاده بچه ها با من حرف میزنی و اون رابطه که چقدر برام مهم و بزرگ بود و کوچک کردی و خودت رو برام بزرگ کردی و با این کامنتهای بچه ها مهر تایید به باورهای جدیدم میزنی:
*
افراد زیادی، اصل و اساس زندگی شان را، رابطه ای می دانند که با یک فرد دیگر دارند. یعنی روی عاملی به شدت حساب باز کرده اند، که ذاتاً مانا نیست و در ساده ترین حالت، مرگ می تواند آن را در یک لحظه تمام کند. به همین دلیل است که به شدت از تمام شدن آن رابطه وحشت دارند و قادربه درک این نگاه توحیدی در روابط شان نیستند و حتی با وجود تجربه بدترین احساس در روابط شان، همچنان در آن روابط مانده و این زندگی را تحمل می کنند.
*
این باور توحیدی که “فقط روی خدا حساب باز کنم و فقط به او وابسته باشم”، مرا قادر ساخته، تا با وجود داشتن رابطه ای عاشقانه و زیبا، نه تنها ذره ای به آن وابسته نباشم بلکه هرگز نگران تمام شدنش نیز نباشم. زیرا چیزی که مهم تر از این نوع رابطه است، نحوه نگاه و منطقی است که تجربه چنین رابطه ای، تنها یکی از موهبت هایش است.
*
رابطهای که مثالش در هیچ فیلم و کتاب و افسانهای وجود نداره. رابطهای که دو طرف، در زندان هم نیستند و هرکدام، در اوج رهایی هممسیر و همپرداز هم هستن و در حال اوجگیری به سمت معشوق اصلی خودشون، یعنی خالق اعظم، حرکت میکنن.
آره خالق اعظم! چی باعث میشه آدم داخل یک رابطهی عاشقانه باشه اما وابسته نشه؟! چی باعث میشه آدم از کسی عشق دریافت کنه اما عاشق صاحب عشق بشه؟! یا بهتره بگم چه باوری؟! چه باوری در پشتصحنه وجود داره که چنین عملکردی رو میآفرینه؟!
وقتی من باور داشته که همه چی ازآن خداست و هر آنچه خیر در زندگی من وجود داره از سمت خداست، دیگه خوب میدونم که این شریک عاطفی من، نمودِ خودِ خداونده! انگار که خداوند در قالب این شخص داره به من عشق میده و با من عشقبازی میکنه! این باعث میشه سرچشمه و اعتبار اصلی تمام اتفاقات و احساسات خوبی که در رابطم دریافت میکنم رو از خداوند بدونم نه کس دیگه
زمانی که سرچشمهی تمام اون لذتها و محبتها و اتفاقات خوب رو از خداوند بدونم، خیلی خیلی خیلی عشق بیشتری رو در رابطم احساس میکنم! اصلاً انگار خودِ خداست که داره با بندهی مخلص و مؤمنش عشقبازی میکنه و عشق میگیره و عشق میده! خود خداست که به صورتهای مختلف به من محبت میکنه و با من عشق میکنه! برای من یکی، احتمال اینکه چنین عشقی رو با سرچمشه ی خداوند تجربه کنم، بهاندازه زمین تا آسمون بیشتر از هر حالت دیگست! و این خوده توحیده! این خوده عبادته! چون وقتی چنین باوری در ذهنت جایگذاری شده باشه، بدون شک تمام لحظاتی که مشغول معاشقه و لذت بردن و محبت کردن هستی، خوده عبادت خداست! بهجایی میرسی که با دیدن طرف مقابلت، خدا رو میبینی! و این خود ذکر خداست! خود خداست! این اوج نزدیکی به خداست!
*
میزان ایمان هر شخص رو میزان وابستگی اون شخص به معبودش مشخص میکنه!
چی بهتر از اینکه طرف مقابلت نهتنها تو رو از خدا دور نکنه، بلکه باعث بشه تو وابستگی بیشتری رو به خداوند احساس کنی!
*
طرف مقابل شایسته ست برای من، چون به مداری هممدار من رسیده و افتخار اینو داره که خداوند، در قالب او تجلی بشه! مگه هرکسی شایستگی اینو داره که تجلی خداوند بشه برای من؟! اون هم بهعنوان شریک عاطفی من که بیشتر از افراد دیگه با منه؟! طرف مقابلم برای من بینهایت قابلتحسین و قابل احترامه که تونسته که اینقدر قشنگ روی خودش کار کنه! دقیقا مثل من! تا او هم من رو در رابطه تجربه کنه! یعنی اتفاقاً ارزش و اعتبار اون شخص به میزانی بالاست که من ارزش و اعتبار خودم رو بالا میدونم. اصلاً به همین خاطره که استاد همیشه میگن شما فقط روی خودتون کار کنید تا به مدارهای بالاتر برید و افراد پیرامونتون هم تغییر کنه.
ما میایم سرچشمهی همه خیر و نیکیهایی که از طرف مقابل دریافت میکنیم رو به خدا میدیم. چون باور داریم که خداوند الآن داره بهوسیلهی این شخص به من خیر و نیکی میرسونه و بهمحض اینکه ما از مدار هم خارج بشیم، به هر دلیلی، از بینهایت دستان دیگش به من کمک میکنه. چون به فراوانی او ایماندارم. اما …
طبق قانون، کسی که با ما هممداره، در بیش از ۹۰% موارد همراه با ما رشد میکنه. یعنی پا به پای ما اوج میگیره. اگه به هر دلیلی نخواد با ما اوج بگیره و فاصلهی فرکانسی ما زیاد بشه، جهان ما رو از هم جدا میکنه بدون اینکه من اذیت بشم. چون من آموختم که رها باشم!
ممکنه در ظاهر نسبت به این رهایی مقاومت داشته باشیم ولی همین رهایی رو که تزریق رابطه میکنی، به طرز عجیبی عشق بیشتری رو احساس میکنی! چون این رهایی، دنیایی حرف داره! این رهایی یعنی پذیرفتن طرف مقابل اون جور که هست، بدون قضاوت و بدون تلاش برای تغییر! بدون تمام معضلات و مشکلات ریزودرشت رایج بین طرفین در روابط عادی! این رهایی یعنی سبکی! یعنی تو فقط مسئول به پرواز درآوردن خودت هستی و طرف مقابل، خودش توانایی به پرواز درآوردن خودش را دارد.
این رهایی یعنی، من مسئول پرواز طرف مقابلم نیستم! درصورتیکه توان هم پروازی با من را داشته باشد، همراهم میشود و من، نمیتوانم او را روی دوشم بذارم و پرواز کنم! من توانایی وزن کس دیگری را ندارم!
*
اون الله ای که من رو به اینجا رسونده، من رو به همه جا می رسونه
*
هر بار به یک تضاد می خوردم این باور منفی که باید بمونی و بسازی این شرایط رو تحمل کنی، احساس من رو خیلی خیلی بد می کرد بعد کلی سعی می کردم اون ویژگی همسرم رو تغییر بدم، یا به زور کاری کنم که توی این مسیر بیاد ، به خدا استاد من با درک اون چه شما توی این دو فایل میگید، اون توحیدی که بیان کردین، این وابستگی نداشتن تون در بحث روابط، این رها بودنتون از عرف و رسوم اشتباه جامعه، نمی دونید چه آرامشی در وجود من ایجاد کرد، ببین وقتی شما به یک چیزی به اسم اجبار نگاه کنی، نه تنها ازش لذتی نمی بری بلکه به کوچکترین تضاد هم بربخوری بهم می ریزی. ولی اگر بحث انتخاب و آزادی در عمل باشه، از لحظه به لحظه اون لذت می بری و اگر به تضادی بربخوری می دونی هزار تا راه حل داره.
*
وقتی نتیجه درست باشه یعنی داری راه و درست میری
اگه کسی قانون و بدونه و فقط و فقط روی خدا حساب باز کنه و نگاه توحیدی داشته باشه
دیگه نمیخواد کسی و تو زندگیش با غل و زنجیر نگه داره
دیگه به خاطر حرف مردم کاری انجام نمیده بلکه به سبک شخصی خودش زندگی میکنه
دیگه نگران از دست دادن کسی نیست چون میدونه طبق قانون اگه کسی باهاش هم فرکانس باشه میمونه تو زندگیش و اگه کسی هم فرکانس نباشه میره
من نباید به زور بخوام یه رابطه رو حفظ کنم چون اگه من در مسیر درست باشم جهان خود به خود افراد مناسب رو سر راه من قرار میده
*
نکته مهم دیگه اینکه کسی و بت نکنیم چون وقتی من یه نفر و بت میکنم اون موقع هست که خدا رو یادم میره و این یعنی من دارم شرک میورزم
*
مهم ترین عاملی که باعث میشه افراد نتونن به قانون عمل کنن نگرانی از حرف مردم هست
افراد میدونن که قانون چیه ولی به خاطر حرف مردم اونطوری که خودشون دوست دارن عمل میکنن
*
وقتی چیزی رو دوست نداری،اصلا بهش فکر نکن،راجبشم صحبت نکن(اعراض از ناخواسته ها)
وقتی یک نفر حرفی رو میزنه برات خوشایند نیست ازش اعراض کن(این تمرین رو امروز انجام دادم خیلی عالیه به جای توجیه بقیه به نکات مثبتش توجه کنی خدایا شکرت)
*
استاد با تموم وجودم رابطه شما و خانم شایسته رو تحسین میکنم،چرا که با دیدن سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت باور کردم که میشه جوری زندگی کرد حتی فراتر از تصور بدون هیچ وابستگی و در حین حال آزاد و رها.خدایا شکرت
*
،انسان یعنی آزادی،رهایی
خدایا شکرت که دارم به درک درستی از ازدواج میرسم
من باور دارم خداوند هدایتگر من است💚
وقتی باورهای درست داشته باشی،هدایت میشی به مسیر درست
استاد عزیزم با تموم وجودم درک کردم من یک بار قرار زندگی کنم پس برای خودم زندکی میکنم نه حرف مردم
من فقط و فقط روی خداوندم حساب میکنم چون خداوندم به شدت برایم کافی ست
نمیشه قانون رو دور زد اینکه بخوای گذشتت و دیدگاه قبلت رو با خودت همراه کنی و اینکه تجربیات جدید بسازی
باید شجاعانه گذشته رو پاک و اینده رو ساخت در همین لحظه
*
نفهمیدمش! یعنی من محتاجِ مال و ثروتِ یکی به نامِ همسرم؟!
یعنی من محتاجِ آدمهام؟!
یعنی خودم قدرت ندارم از پسِ زندگیِ خودم بر بیام؟!
یعنیخدایِ من منو محتاح به خلقش آفریده؟!
یعنی شرک برای خدا پذیرفته اس؟!
اصلا درکش نکردم!
اصن برمیخوره بهم محتاجِ سند و مال و منالِ هرکسی حتی پدر و مادرم باشم چه برسه به همسر!
هیچ وقت این مسئله توی ذهنم حل نشد! به این فکر میکردم که آخه یعنی چی آدم ها مالِ کسی باشن! یعنی چی سندِ منو بزنن به نامِ کسی و شرط و شروط برام بذارن! یعنی چی آدمها رو برای هم انتخاب میکنن!!و یه کوه سوال بی جواب که واقعا نمیفهمیدمشون و به خاطر همین اعراض میکردم ازش و این شد که هیچوقت نتونستم به ازدواج فکر کنم!
من یه آدمیم که بشدت دلم رهایی و استقلالِ فردی و تام میخواد، که البته بنظرم این ذاتِ همه آدمهاس فقط تفاوت در میزانِ فهمیدنشه!
من فقط و فقط مالِ خودم و خدامم و دلم میخواد کاملا آزاد و رها و شاد با آدمهای زندگیم در ارتباط باشم. دلم میخواد با فردی که به عنوانِ عشقِ زندگیم در کنار هم قرار میگیریم حقیقتا دوست و همراه و پایه و هم مسیر و هم رؤیا باشیم و این هم ها بشه برامون هم راهی نه فقط هم سری!!!!
همراهی ای که در سندِ قلبهامون که محضرخانهٔ خداست ثبت میشه نه در محضرخانهٔ رسمیِ آدمها!
دلم عشق و رابطه ای بی پروا میخواد که از عشقِ حقیقی خودمون باشه نه از کسبِ تکلیف و خوشامدِ دیگران!
عشقی که الگو بشه برای بقیهٔ اونهایی که دلشون رهایی و استقلال میخواد نه برگه ای مهر و موم و امضا شده به تأییدِ این و اون!
دلم میخواد انقدر این عشق قدرتمندانه و رها و الهی باشه که هر لحظه اش، حتی اگر روزها و کیلومتر ها بین جسم هامون فاصله باشه خدا اتصال و مهر و موم و تاییدِ پایِ عشقمون باشه!
دلم میخواد عشقی در کنارم باشه که در آغوش گرفتنش برام لمسِ خدا باشه، بوسیدنش حسِ خدا باشه، دیدنش دیدنِ خدا باشه، بودنش تجلیِ خدا باشه، نبودنش آرامشِ حضورِ خدا باشه…
و من و او رشد کنیم در کنارِ هم به عشقِ معبود، نه به عشقِ چسبنده و دست و پا گیرِ جسمِ زمینی!
این اتصالِ زمینی و الهی قدرت گرفتنِ هردومون باشه برای در پیِ اصل رفتن نه در پیِ فرع و خوش آمد آدمهایی که در حصارِ دنیا گم شدن!
دلم میخواد این عشق منو پیدا تر کنه نه گم و گور در شرک و حصارهای دنیوی!
*
فکر میکردم ازدواج یعنی ایجاد محدودیت
ازدواج یعنی اگه فردا طرف مقابلم رو از دست بدم داغون میشم پس هرگز ازدواج نمیکنم
باورهایی بشدت مخرب راجع به ازدواج داشتم ، که ازدواج چیز بدی نیست ما بد باوری نسبت بهش ساختیم!!
زندگی کردن بخاطر حرف مردم زندگی نیست!
اگر بخوایم به حرف مردم اهمیت بدیم یعنی داریم شرک انجام میدیم یعنی داریم برای اونا زندگی میکنیم و این نهاااایت بدبختی و بیچارگیه و درنهایت میتونه عزت نفس رو از بین ببره!
*
عااااشق این درصلح بودن مریم جان با خودشم که وقتی یه مسئله ی کوچیک توی رابطتون ایجاد میشه طرف مقابلش رو مقصر نمیدونه و از خودش میپرسه که من چه باور و فرکانسی رو فرستادم که چنین قسمتی از وجود استاد رو تجربه کردم مریم عزیزم عااااشقتم که انقدرررر خوب قوانین رو درک کردی
خدایا هزاران بار شکرت و سپاس گذارم استاد عزیز و مریم جان دستان عاشق خدا
سلام . درود به استاد عزیز و خانم شایسته
درون این فایل من تجربه یه عمر زندگی رو دریافت کردم از شما.ما انسان ها از وقتی درکمون از اطرافمون بیشتر میشه تا اخر عمر مطیع این جمله هستیم(مردم چی میگن)و این باور زندگی هممون رو نابود کرده.من یکی از همون آدم ها بودم و حتی جاهایی بوده که کسی فکری هم نمیکرده در مورد من ولی افکار من عادت کرده بود که مردم چی میگن اگه فلان کارو بکنم.من سبک زندگیم رشته تحصیلیم حتی کارهایی که دوست داشتمو براساس همین جمله بنا میکردم و از درون زجر میکشیدم و این روند ادامه داشت تا وقتی بهترین ادم زندگیم فوت کرد.اونجا بود که تلنگری بهم زده شد که وقتی ما فقط یه بار زندگی میکنییم چرا به حرف مردم باشم؟اونجا یه چی میگن و میرن ولی من دارم این زندگی رو زندگی میکنم اگه خوشحال نباشم اونا جوابگون؟نه.پس شروع کردم اونجوری که خودم میخام زندگی کردم در به صورت ناباورانه زندگیم تغییر کرد کسایی که مسخرم میکردن یا ازم بدشون میومد باهام رفیق شدن.حس زنده بودن بهم دست داد و انگیزه گرفتم خودم رو دوست داشته باشم.هرکسی بهم پیشنهادی میده یا حرفی میزنه بهش به چشم فقط یه پیشنهاد نگاه یکنم که هم میتونم بپذیرم هم رد کنم.ار وقتی دنبال تایید گرفتن از مردم نیستم حس آزادی بیشتری دارم که حق دارم نظر بدم حق دارم انتخابای خودمو داشته باشم.
استاد زندگی خانواده من هم خوب نبود و اونها باهم سازگار نبودن مادرم بخاطر من تحمل میکرد و نمیدونست من بیشتر دارم زجر میکشم اخر هم واسه یه بار بهش گفتم همه چیز رو و اینکه اگه جدا بشن من راحتتر زندگی میکنم و حس ارامش بیشتری دارم این اتفاق هم افتاد و الان من از لحاظ روحی و جسمی به سلامتی بهتری رسیدم.امیدوارم ریشه ی این تفکر غلط درمورد طلاق زود از بین بره.به امید سلامتی ثروت و فراونی ممنون از وقتی که برای ما میزارید.
سلام
جلسه ۵۴
توحید عملی ۶
توحید و دیدگاه توحیدی برای من کافی است
همه جهان از انرژی که اسمش خداست
خدایی که، یک سیستم و انرژی کل کیهانه که در همه چیز هست و همه چیز از خودش بوجود اومده
این سیستم به نام خداوند مالک و تنها قدرت جهان هست
تنها قدرت جهان رب هست و هیچ کسی قدرتی نداره
این قدرت مطلق یگانه ،قدرت خلق کردن زندگی رو به من داده
چطور؟
به واسطه افکار و فرکانس هام ، این قدرت مطلق ، در اختیار من و فرکانس هام هست و سیستم طوری ساخته شده که به صورت طبیعی من رو به درخواستهام می رسونه
برای رسیدن به هر خواسته ای فقط خدا براورده کننده است و بس (من ارسال کننده فرکانسم و خداوند گیرنده فرکانس )و هیچ حائلی بین ما نیست
با توجه به فرکانس ارسالی من، انرژی اش رو در اطرافم دریافت می کنم
بپذیر بتول که تو ارسال کننده فرکانسی و خدا اجابت کننده میلیاردها بار تکرار کن
این سیستم (خداوند) هر گناهی رو می بخشه به جز اینکه قدرت رو از این قدرت مطلق و بی نهایت بگیرم و به یک عامل بیرونی از خودم بدم برای رسیدن به درخواستهام
حال اگر به خواسته ای نمی رسی یعنی توی ذهنت و باورهات نسبت به اون خواسته ترمزهایی داری اونها رو برطرف کن ،نه اینکه برای رسیدن به خواسته ات به چیزی به غیر از فرکانسهای ارسالی ات متوسل بشی سمت خودت رو درست انجام بده خدا سمت خودش رو انجام داده
حتی افکار من هم انرژی ان
خدایا سپاس گذارم سپاس گذارم سپاس گذارم ای تنها قدرت مطلق تو را می پرستم و از تو هدایت می طلبم که اینگونه هدایتم می کنی
الان می فهمم که استاد میگه :من اعتقاد دارم خدا همه کارها رو برای من انجام میده یعنی چه
الان می فهمم اینکه نگاه سیستمی به خداوند آرامش داره یعنی چه
الله اکبر ، الحمدالله رب العالمین
این نگاه توحیدی رو اگر درک کنی
چقدر شرک مسخره است ، توقع از دیگران داشتن !! قدرت دادن به کسی یا چیزی که تو رو به خواسته ات برسونه یا مانع از اجابت خواسته ات بشه که تو دلت ایجاد ترس و نگرانی کنه که نکنه اذیتم کنه نکنه ولم کنه تنهام بذاره نکنه جلو پیشرفتم رو بگیره
استاد جان و مریم عزیز تحسینتون می کنم که به چه دیدگاه توحیدی عالی رسیدین و با ما به اشتراک میذارین خدایا هزاران بار برای این دستان هدایتگرت سپاسگذارم
خدایم هدایتم کن که هر روز قدمم رو استوارتر بردارم و قلب و ذهنم رو بیشتر آماده دریافت و پذیرش آگاهی ها کن و هدایتم کن در زندگی ام اجراشون کنم و هر لحظه تکرار کنم که من ارسال کننده فرکانس و تو اجابت کننده ای و بس
چقدر با این دیدگاه به احساساتم تسلط بیشتری دارم چقدر آرامشم بیشتره و خیالم راحتتر و نگاهم بیشتر به درونه
و یک حسی بهم میگه همه چیز درست میشه نترس و نگران نباش من هستم و برات کافی ام
خدایا هزاران بار شکرت
سلام سپاسگزارم بابت آگاهی و تجربه عالی
به نام خدای مهربان،سلام به همه ی دوستان ،استاد و مریم جان
اگر بخوام از روز شمار امروزم بگم،باید بگم واقعا دارم سعی میکنم که اجرای توحید در عمل را واقعا رعایت کنم.من چند سالی هست که گواهی نامه ی رانندگی دارم ولی چون پشت فرمون نشستم وماشین که بابام داره که میتونم باهاش رانندگی کنم بزرگه،راستش قبلا این ایمان ونداشتم که منم میتونم این کارو انجام بدم و خیلی وق ها تحت تاثیر حرف های بقیه که این ماشین گندس و تو نمیتونی قرار میگرفتم
ولی الان مدتی هست که دارم فایل های استاد را دنبال میکنم و چند وقت پیش تصمیم گرفتم که اجرای توحید در عمل را به معنای واقعی کلمه در حد و اندازه ی خودم انجام بدم و به قول استاد نشم توحید بدون عمل.
با این که واقعا برام سخت بود و نجواهای شیطان واقعا اذیتم میکرد ولی این تصمیم و گرفتم که من میرم من میرم و خدا کمکم کنه و خدا کمکم کرد و من سعی میکنم روزهای بیشتری و تمرین کنم و بیرون برم و امروز که باهاش چند تا جا رفتم سعی کردم خییلی بهتر شدم خدارو شکر و از خدای خودم هزاران مرتبه سپاسگزارم🙏🙏
واقعا وقتی آدم میره تو دل کار خدا کمک میکنه واقعا کمکت میکنه فقط مهمش اینه که از پس نجواهای اولش بربیایم و واقعا اعتماد به نفسمونو تقویت کنیم
مریم جان واقعا ازت سپاسگزارم برای این متن های تاثیر گذاری که روی هر برگه از این سفرنامه میداری واقعا تک تک این حرفا ارزشمند هستند
اون قسمتی که گفتی خدا هیچ چیز بی ارزشیو خلق نمیکنه و ما همه ی آفریننده ی الله هیم
واقعا منو تحت تاثیر قرار داد و واقعا همینه.
از الله مهربان میخوام که کمکمون کنه تا بتونیم درک عمیق و بهتری از خودش و از این جهااان داشته باشیم🙏😍
از استاد نازنینم به خاطر این همهههههه فایل های تاثیر گذار و مریم جان شایسته که واقعا آموزه هاش کم از استاد نداره سپاسگزارم و دعا میکنم خدا هر روز آگاهی ها و رشد بیشتر ،سلامتی و همه چیز های خوب در انتظارمون باشه.
در پناه الله یکتا باشین
🌸🌸🌸🌻🌼🌺
به نام خداوند یکتا
کدام مسیر را انتخاب کرده ای هموار یا سنگلاخی
دروووووغ بزرگ ……..!!!!!!! بله من این دروغ بزرگ واقعااا باور کرده ام به این خاطر میخوام کامنت بزارم تا بتونم تو این دروغ برگ از ذهنم پاک کنم ومسیر درست و همواری رو انتخاب کنم تا بتونم به راحتی به هر آنچه بخواهم به اسونی به دست بیارم
جاده ای که هیچ دست اندازی ندارد احتمالا به جایی نمیرسد
ماباید زمانی چیزی رو باور کنیم (مهم نیست گوینده اش چقدر معروفه یا چقدر بزرگه یا چقدر کتاب نوشته،چقدر جایزه برده یا بازیگر معروفی بوده یا دیالوگی از یک فیلمی) که پذیرفتن شان کمک کنه به ما ،به پیشرفت ما ،به باورهای تقویت کنندمون کمک کنه
مثلا فیلمی براساس داستان موفقیت یک فرد ساخته شده که یه عالمه از بدبختی ها،زجر ها ،دردهای اون فرد نشون میده که طرف پشتکار به خرج داده واین کارو میکنه و اون کارو میکنه وکلی مسیر ناهموار طی میکنه تا میشه یک ادم موفق و هممون هم دوست داریم اینها رو بشنویم و تو همه کتاب ها و فیلم ها یک همچین سیری داره که اول اون ادم بدبخت بوده ،پدرومادرش بد بوده ،شرایطش بد بوده ، خونه بد بوده ،پول نداشته و معلول بوده ، کار نداشته و هزار جور مسائل بد دیگه که هزاران بار هم شنیدیم بعد به اون موفقیتی که خواسته رسیده و جالبه این کتاب ها و فیلم ها تمرکزش روی اون پارت از زندگی اون فرد بوده که خیلی بدبختی کشیده ،یعنی روی نیمه مثبت لیوان تمرکز نداشته
وخود من هم اینجوری باور کردم که رسیدن به موفقیت ملزم هست به این که باید خیلی زجر و بدبختی و بیچارگی بکشم
وقتی این دروغ بزرگ “نابرده رنج گنج میسر نمی شود ” اینقدر تکرار میشه توسط کتاب ها ، فیلم ها و بزرگان و پدر ومادر که فکر نکنیم همه چی به راحتی به دست می آید
و تو تمام فیلم هم سناریوها اینجوری نوشته شدن این فرد موفق این بلاها سرش اومده ، این بیچارگی ها رو کشیده ، این بدبختی ها رو تحمل کرده ، این جا صبر کرده ، اینجا کلی پشتکار به خرج داده این توهین و تهمت ها رو شنیده بعد به موفقیت رسیده و بعد متوجه میشیم که این سناریو پر مخاطب تره و جذابیت بیشتری داره تا این که سناریو این جوری نوشته شده باشه که به راحتی و از مسیر درست وارد شده ودردسری هم نداشته و به جاهای خوبی هم هدایت شده و همیشه هم هدایت پروردگار هم همراهش بوده و فقط یک سری مسائل کوچک که تو زندگی همه ماها هم بوده مثل بی خوابی ، بی پولی ، توهین و تحقیر …. و واقعا همه مردم دوست دارند این چیزها رو بشنوند که اره با بدبختی کشیدن میشه به موفقیت رسید .و به خاطر اینه که همه کتاب ها و فیلم ها اینجوری نوشته شدن که مسیر هموار احتمالا به جایی نمی رسد
و وقتی هم که ما این رو باور میکنیم زندگی ما مصداقی میشه از تلاش کردن ، زمین خوردن ،تحقیر و تهمت شنیدن، شکست خوردن و بعد هم یه ذره نتیجه گرفتن و دوباره یک سری مشکلات و یک ذره نتیجه دیدن
چرا ما اینجوری زندگی میکنیم ، به خاطر اینه که اینجوری باور داریم که غیر از این هم راهی نیست .اصلا خیلی از ماها وقتی که چیزی رو به راحتی به دست می اوریم شک میکنیم بهش ، نکنه این حروم باشه نکنه این موفقیت اشکال داره نکنه خدا دوست نداره و ناراضیه.
در واقع ” جهان آینه باورهای ماست ” هر چی رو بشنویم ، هر چی رو ببینیم ، هر چی رو در موردش صحبت کنیم هر چیزی رو که تجسم کنیم ، هر چیزی رو به خاطر بیاوریم وقتی که تکرارش می کنیم باورهایمان شکل میگیره و جهان اون باورها رو بهمون ثابت می کنه . زندگی ما مثالی میشه از تلاش تلاش تلاش و سختی و در انتها نتایج خیلی کوچک
اما ما وقتی رو باورهامون کار میکنیم و آنچه که در درونمون هست ،بیاییم زیرو رو کنیم و مهم تر از همه ورودی های ذهنی مون رو کنترل کنیم نه اینکه تلاش و زجر و بدبختی بکشیم و کوه بکنیم و تو جاده پر سنگلاخ مسیرمون رو طی کنیم
بیاییم چیزهایی رو قبول کنیم و باور کنیم و بپذیریم که به رشد ما کمک کنه ،به سلامتی و موفقیت ما کمک کنه به ثروت ما کمک کنه
باورهای اشتباه در وجود همه ما انسان ها هست و هیچ کس کامل نیست تو هر موقعیتی که میخوادباشه . ما باید سعی کنیم حرف هایی از افراد رو بپذیریم که به ما کمک کنه که پیشرفت کنیم ، که کمک کنه شادتر باشیم ، ارامش بیشتری به ما بده،
وقتی که ما میشنویم جاده ای که بدون دست انداز به جایی نمیرسه ، ناخوداگاه استرس می گیریم ،ناخوداگاه به خودمون میگیم باید پدرمون دربیاد تا به جایی برسیم ولی واقعیت اینه که جهان خداوند نیازی نداره که ما زجر بکشیم مثل حضرت سلیمان که درخواست کرد و خداوند به راحتی بهش داد،به بی نهایت قدرت و ثروت و نعمت به راحتی رسیدف هیچ زجری ،در به دری و کوه کندنی در کار نبود
و چقدر این جمله قشنگه ” خداوند وقتی که می خواهد به ما نعمت بده نیازی به زجر کشیدن ما نداره ”
ما اگر باورهای درست و فرکانس درستی به جهان ارسال کنیم نعمت هایی هم سنگ و هم فرکانس با اون باورها رو دریافت خواهیم کرد .پس بیام باورهای خوب برای خودم بسازم ، الگوهای خوبی انتخاب کنم،افرادی را پیدا کنم که الگوهای مناسبی در رسیدن به موفقیت باشه
اگر دلیل موفقیت زجر کشیدن ،تهمت شنیدن،غیبت شنیدن،دربه در بودن،بی پولی وفقرو اینها باشه میلیون ها نفر این بلاها سرشون اومده چرا اون ها به نتیجه نرسیدن نه اصلا دلیل موفق شدن بدبختی وزجرکشیدن وزمین خوردن و شکست خوردن نیست .بعضی ها باورشون اینه تا شکست نخوری موفق نمیشی .هزاران هزار بار این جمله تو کتاب ها و فیلم ها تکرار شده “شکست پایه موفقیت است ” که کاملا اشتباهه
اگر قانون رو بفهمیم و عمل کنیم می فهمیم راه رسیدن به موفقیت اصلا شکست نیست بلکه هر کاری رو انجام بدهیم نتیجه می دهد،وقتی در مسیر درست قرار می گیریم وباورهای درست می سازیم مسیر درست به ما الهام میشه اینجوری نیست که بری شکست بخوری بعد نتیجه ببینی ،بلکه از همون اول مسیر درست به ما الهام میشه و هدایت میشیم که جمله کلیدی استاد همیشه همینه
همین جور که تو قران هم گفته شده انسان درستکار و با ایمان رو هدایت میکنه به مسیرهای درست و انسان بی ایمان ،انسان ناصادق و ناپاک رو هدایت میکنه به مسیرهای نادرست
وقتی در مسیر های درست و باباورهای درست هستیم هر کاری رو که انجام می دهیم نتیجه خوبی به ما میده .هرقدم و هر مسیری وهرکاری رو که شروع کنیم موفق می شویم به شرط باورهای درست. نه اینکه به هرجایی که بخواد برسه باید زجر بکشه بلکه این یک دروغ بزرگه
بلاهایی که سرمون میاد به خاطر باورهای خودمونه
باور درست اینه که برای موفق شدن حتما نیاز نیست که شکست بخوریم ،نباز نیست زجر بکشیم و پدرمون دربیاد .مثل مسی که هیچ زجری نکشیده که شده بهترین فوتبالیست جهان که از سن سیزده سالگی رفته بارسلون وحقوق دریافت میکرده .جا و مکان داشته و همیشه هم در زمان مناسب و مکان مناسب بوده (شعار همیشگی استاد و مریم جان) این همان هدایت خداونده به خاطر داشتن باورهای درست ،به خاطر ذهن پاک پس نتیجه اش هم همین میشه که حتی تو زندگی اش هیچ حاشیه ای هم نداشته .ما باید بیاییم از این الگو ها استفاده کنیم .افرادی رو به عنوان الگو قرار بدیم که به راحتی به خواستشون رسیدن و همین که اینها رو باور کنیم به مسیر های درست هدایت میشیبم پس باید رو باورهامون کار کنیم نه اینکه زجر بکشیم .و وقتی هم رو باورهامون کار میکنیم همون لحظه حالمون خوب میشه،ارامشمون و شادیمون بیشتر میشه دریچه های قلبمون بازتر میشه وهمون لحظه تاثیرش رو جسم و ذهنمون و روحمون نشون داده میشه و بعد نتایج و اتفاقات خیلی بزرگی برامون رخ میده
هر چیزی که وارد زندگیمون میشه به خاطر اعتقادات و باورهامونه. و باورها و اعتقادات هم یک شبه تغییر داده نمیشه چون یک شبه به وجود نیامدن
با تشکر از استاد عزیزم به خاطر این فایل ارزشمند …چون این باور که یک دروغ بزرگی بود که ذهن من این همه سال داشت ازش تغذیه میکرد و روز به روز هم داشتم تقویتش میکردم .و از این لحظه باید رو خودم کار کم تا این باور کم کم نابود بشه
در پناه الله یکتا شاد باشید سالم باشید ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و اخرت .
سلام به استاد عزیزم و دوستان نازنینم
من در حین خوندن کامنتهای دوستان ناگهان یک دریافت پیدا کردم
واون این که:
اساس این تفکر که برای موفقیت باید سختی بکشم ،غیر الهیه
چرا؟
چون اگر توحیدی زندگی کنم هر لحظه منتظر هدایت الله هستم
و الله مهربون هم وعده داده که هدایتم میکنه
پس با هدایت خداوند من در هر کارم به مسیر میانبر و صاف و بی دست انداز راهنمایی میشم
کسی که در زندگیش به خودش و تواناییهای خودش تکیه میکنه و هدایت الله رو نمی طلبه،با انواع سختیها دست وپنجه نرم میکنه چون خودبخود در چرخه آزمون و خطا میفته ولی کسی که به هدایت خداوند ایمان داره و خودشو لایق ارتباط با خدا میدونه و خودشو لایق دریافت هدایتهای خداوند میدونه و در درون به خدا وصل میشه و راهنمایی میگیره،به اندازه ایمانش و به اندازه اعتمادش به الهامهای درونیش،از آزمون و خطا مصون میمونه و راست میره و میرسه به هدفش.
پس من اگر باورهام قدرتمند کننده باشن اگر از هدایت خداوند بهره مند باشم بدون شک مسیر پیشرفتم رو با کمترین سختی و مشکل طی میکنم
مگر این که جایی باوری ضعیف یا نادرست داشته باشم که نتیجه اون باور ،مشکل و تضادی میشه بر سر راهم
ومن باید اون مانع رو که ریشه در افکار و باورهام داره،از سرراهم بردارم
این قانون خداونده که تمام اتفاقات زندگیم حاصل باورها و کانون توجهم هست
پس هرچه باورها قدرتمندکننده تر و خالص تر ،نتایج عالی تر و اتفاقات فوق العاده تر میشن
از خدای مهربون که قوانین ثابتی در جهان هستی داره سپاسگزارم
واز استاد نازنینم که دستی از دستان خداوند در زندگیمه
برای همه بهترینها رو آرزومندم
سلام به همه عزیزان این روز شمار تحول زندگی من
جلسه ۵۳
کدام مسیر رو انتخاب کردی ؟هموار یا سنگلاخی؟
ای تنها فرمانروای جهان تو را می پرستم و از تو هدایت می طلبم .
سپاس گذارم که یکی از پاشنه های آشیلم رو برام واضح کردی.
یادمه دانشجو بودم یک تابلویی توی دانشگاه بود: شکست ابتدای راه پیروزی است .
این جمله توی تمام وجود من رخنه کرده ولی من نادانسته پذیرفته بودمش
من از موفقیت می ترسیدم الان دلیلشو فهمیدم میترسیدم موفق بشم چون مسیرش خیلی سخته هر کسی میدیدم فقط توی راه سختی و بدبختی کشیده بود
کلی در مورد این الگو که شکست راه پیروزی است در مورد تجربیات گذشته ام نوشته بودم ولی یک حسی بهم گفت پاک کن و توی دیدگاهت ننویس
از این به بعد این الگو رو بپذیر:
حرفهایی رو از افراد بپذیریم که به رشد ؛ آرامش ، شادی ؛به سلامتی ؛موفقیت ؛خوشبختی وثروت ما کمک می کنه
شما وقتی در مسیر درست هستی کار درست بهت الهام میشه
جهان و خداوند نیازی نداره که شما زجر بکشی تا به چیزی برسی
حضرت سلیمان درخواست کرد و به راحتی به قدرت و ثروت های فراوان رسید
هر نعمتی به راحتی به ما داده می شود مثل حضرت سلیمان فقط کافیه مثل اون باور کنیم
برای موفقیت نیازی نیست زجر بکشی
خداوند هدایت می کنه نگران نباش روی خودت و عقلت حساب نکن، روی هدایت خدا حساب کن.
هر چیز که راحت بدست میاد بیشتر قدرش رو میدونم
همه چیز به راحتی بدست میاد
برای اینکه به چیز خاصی برسی نیازی نیست زجر بکشی ؛ نیازه روی خودمون کار کنیم کارکردن روی باورها به شدت نیاز هست اما نه زجر کشیدن ، چون اعتقاد دارم جواب میدهد با عشق روی باورهام کار می کنم، همون لحظه که دارم روی باورهام کار می کنم حالم خوبتر ؛آرامشم بیشترو دریچه های قلبم بازتر میشه ؛ اصلاً کاری ندارم که نتیجه مادی یا معنوی اش بیاد ؛ تاثیرش روی جسم، ذهن و روح من همون لحظه نشون داده میشه و بعدش نتایج خیلی بزرگ می گیرم
خدایا هزاران بار شکرت که من رو به این مسیر هدایت کردی با تمام وجودم ازت ممنون و سپاسگذارم
اگه باورهای خوب ایجاد کنی نعمتهای همسنگ با فرکانست رو دریافت می کنی
* من اعتقاد دارم انسان هدایت می شود خداوند انسان را هدایت می کنه :
وقتی شما در مسیر درست با باورهای درست هستید مسیرهای درست بهت الهام میشه لازم نیست بخوری زمین از شکستهات درس بگیری بعد مسیرهای درست رو پیدا کنی از همون اول مسیر درست بهت الهام میشه گفته میشه ،هدایت میشی*
هر چیزی که به سختی بدست میاد الهی نیست ، مسیرش درست نیست غلطه الهی نیست
من همه چیز رو به راحتی بدست میارم چون من بی نهایت لایق خلق شدم
سیستم به این شکل طراحی شده که من به راحتی به صورت طبیعی به بی نهایت ثروت و نعمت و خوشبختی و سلامتی و زیبایی برسم بدون اینکه زجر و یا سختی در کار باشه، تنها چیزی که نیازه: ایمان و باورهای درست هست تا به صورت طبیعی ، نه شانسی نه با سختی وزجرو یا هر چیز دیگه ای، بلکه به راحتی به طورطبیعی مسیر درست بهم گفته بشه و من ثروتمند و سالم و خوشبخت بشم
ایمانی که به لطف این روز شمار یاد گرفتم : یعنی داشتن احساس خوب ، امید ، شور وانگیزه
چیزی که من یاد گرفتم مهمترین الویت احساس خوب هست تا احساس خوب نداشته باشی اگه میلیارد بار باور مناسب رو تکرار کنی نتیجه ای نمی گیری
بذر باورهای مناسب فقط روی زمین هموار و حاصلخیز ایمان یعنی احساس خوب شروع به رشد می کنه
چشمانم بینا شده و یک الگوی عالی پیدا کردم:
من یک استاد بی نظیر دارم یک فرشته زمینی ،استاد عزیزم تو بهترین الگو هستی بهترین بهترین
استادی که بعد از شناخت قانون و عمل کردنش به همه چیز به راحتی رسیده
استاد عزیزم بهترین الگو: رابطه ای عالی با عزیز دلش داره که به راحتی بهش رسیده که تکه هایی از این رابطه عالی رو در سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت دیدیم
استاد عزیزم بهترین الگو: پول داره بیش از نیازش به استقلال مالی رسیده، هر چی بخواد می تونه بخره زیاد زیاد زیاد داره خدا بیشترش کنه براش
استاد عزیزم بهترین الگو : ارتباط عالی با خدای خودش داره که نتیجه اش آرامش بی نظیره
استاد عزیزم بهترین الگو: خیلی خوش رفتار ، باادب ، قلب پاک ،پاکرفتار همه چیز تمومه از اخلاق نمره اش عالیه عالی چون مهمترین رابطه اش با خدا رو تنظیم می کنه؛ تحسینت می کنم استاد جان
استادعزیزم بهترین الگو : در سلامتی کامل به سر میبره خدا حفظت کنه
پس من از این الگو رو انتخاب می کنم و بهش افتخار می کنم و چیزهایی که از قبل پذیرفتم و رها می کنم
منم از امرزو بیشتر حواسم به ورودی های ذهنم میدم
بیشتر حواسم به احساسم هست
بیشتر در گفتگوهای ذهنی ام دخالت می کنم تا افکاری را تکرار کنند که تا دریچه های قلبم باز تر،شادتر،آرامشم بیشتر و حال و احساسم بهتر باشد
بیشتر به سیستمی بودن خدا ایمان میارم
من به صورت طبیعی ثروتمند و خوشبخت و میشم و فقط باید همین روال رو ادامه بدم
هر چی بخوام به راحتی به صورت طبیعی وارد زندگی من میشه این اصول و طبیعت و سیستم جهان
مریم شایسته عزیزو استاد عزیز خیلی ازتون ممنونم
سلام
شکر خداوند بزرگ که دوباره تونستم یکی دیگه از اگاهی های فوق العاده جهان را از زبان با ایمانترین فرد زندگی ام بشنوم و درک کنم.
بله استاد،میلیون ها نفر در زمین های خاکی بازی کردند و میکنند ولی تنها تعداد کمی به سطح بالای فوتبال رسیدند.
من هم یکی از اون میلیونها نفر بودم،همیشه خودم و اطرافیانم باور داشتیم که استعداد خوبی دارم ولی یه عالمه باور محدود کننده دیگه باعث شد که استعدادم را سرکوب کنم.
رویا داشتم و تجسم کودکانه ام فوق العاده بود ولی در حد همان محله ماند تا من هدایت بشم به همان مسیری که باورهایم ساخته بودند.
برای پولدار شدن که نه ولی برای لقمه ای بخور و نمیر باید زجر کشید،کار بدنی کرد،عرق ریخت و…..تا حلال در بیاری و خدا را شکر کنی که البته خستگی پای سفره شام امان نمیداد که خودت را به رختخواب برسونی چه برسه شکر خدا کنی .
اما یه چیز همیشه حالم را خوب میکنه،که اگر زمین خاکی یا اسفالت داغ تابستانی بازی میکردم،اون لحظه لذت میبردم ،فارغ از اینده ای که نیامده بود.
همه همبازی هام بعد بازی و کلی حرص و جوش یه کتک هم از بابا میخوردند،ولی من یاد ندارم.
دوست هایی هم داشتم که خودشون را ممنوع البازی کرده بودند و ساعت ها فقط درس میخوندند،نمیدونم چرا؟!!!!
اما نهایت نتیجه ای که میگرفتند،همون نمراتی بود که من میگرفتم و شاگرد دوم یا سوم کلاس میشدم.
احساس خوب= اتفاق خوب
کلاس سوم راهنمایی بودیم،چندتا از همکلاسی هام با مربی ورزشمون چند هفته تمرین میکردند برای تیم بسکتبال،من رفتم کنار زمین،
تا حالا دستم به توپ بسکتبال هم نخورده بود.
چند دقیقه نگاه کردم،مربی صدا زد بیا یه سه گام برو..
یادم نمیاد چجور سه گام رفتم که دو هفته بعد عضو تیم منتخب شهرستان شدم……
فقط یادم میاد لذت میبردم از حرکات ورزشی.
ذهن عادت داره بولد کردن زجر و بدبختی ها ولی قلب لذت ها را بیاد میاره