روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2 - صفحه 53

771 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهرنوش گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    با نان او…

    روز سی و سوم

    نمیدونم کدوم فایل بود ولی این فایل من رو‌یاد اون انداخت که شنیدم استاد راجب درد و دل کردن با اطرافیان و… صحبت می‌کرد چقدر لذت بردم از قدرت استقلال روحی استاد عزیز ایشون بی نظیر هستند بی نظیر در استفاده از قوانین بی تغییر خداوند چقدر زیباست وابسته نبودن و قادر بودن در حل مسائلی که هر لحظه زندگی پیش رویت میگذارد،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مهرنوش گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    با نام او…

    روز سی و دوم

    برای ثروتمند شدن اول باید ذهنمون رو با باور های ثروت ساز اماده کنیم

    و با هرانچه که در حال حاضر داریم شروع کنیم

    و در طول مسیر پیام هارو دریافت کنیم

    و‌با تعهد و تداوم کم کم مسیر تکامل رو طی کنیم

    منتور و راهنما داشتن کسی که نتیجه در دستش داشته باشه راه را بسیار هموار و سیدن به هدف را سریعتر میکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مهرنوش گفته:
    مدت عضویت: 2401 روز

    با نام او…

    روز سی و یکم

    به گذشته که نگاه میکنم دقیقا متوجه این مسئله میشم که هرکجا آسیب دیدم ریشه اش به عزت نفس و احساس لیاقتم برمیگرده

    پاشنه اشیل دیگه ام ضعف در برابر قضاوت شدن از جانب دیگران هست مخصوصا در برابر مسائل ظاهری و رفتاری

    خیلی جالب قبلا اصلا به این صورت نبودم یا خیلی کمرنگ بود ولی الان مخصوصا این سال های اخیرا با تغییر محیط زندگیم و بعد از ازدواجم این مسئله پر رنگ تر شده و این چند وقته بدنبال راه حل برای رفع این موضوع هستم

    ممنونم استاد عزیز پدر و برادر و دوست و رفیق و همراه ارزشمند شکر بابت وجودتون امید دارم در کنار شما به سعادت دنیا و آخرت دست پیدا کنم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام خدای مهربان

    خداوند رو بارها سپاس میگویم بابت این سایت ارزشمند و نمیدانم چگونه شکرش را به جای آورم

    آیا شکرگزاری این سایت غیر از این است که تمرکز صد در صد بزارم روش و ازش بهترین استفاده رو بکنم؟

    تمرین هارو با جان دل انجام بدم.

    خودمو مثل یک دوره ایی در زندگی استاد قرنطینه کنم و فقط روی باورام کار کنم و روح بشم و غیبم بزنه از تمام جمع های چرت و پرت و مزخرف.

    خب امروز یک تصمیمی گرفتم که دارم اینجا کامنت میگذارم

    من تصمیم دارم روزشمار تحول زندگی من رو ادامه ندهم دیگه نه به دلیل تنبلی یا بی حوصلگی بلکه به دلیل تمرکز بیشتر روی دوره کشق قوانین چون واقعا خیلی کم تمرکز دترم کار میکنم و از طرفی مغزم کلا کار کردن رو چیز بزرگی میدونه توی سایت چون هم باید بیام روزشمار رو کار کنم هم تمرین ها و جلسات طولانی و بسیار مفید دوره و اینطوری میشه که اخر سر هیچکدومش رو به سر انجام شاید درست نرسونم پس تصمیم گرفتم که دیگه ادامه ندم

    و سنگین روی همون دوره خودم کار کنم و با تمرکز بریم بخوریم دوره رو خدایا به امید تو:)

    خداانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام الله یکتا

    ردپا روز 39

    خب خب خب خب

    اقا من به این نتیجه رسیدم که ردپا هام رو ازین به بعد توی فایل همون روز بزارم(اصلا اصلشم فکر کنم همینجوری بوده) و اگر یوقت اتفاق جالبی افتاد که توی اونجا ذکر نشده اینجا بگم

    و بیشتر اینجا از کلیّت موضاعات صحبت کنم.

    مثلا اینکه اتفاقات چطوری پیش میره احساسم چیه مسیر رو چطوری پیش میرم و بیشتر جنس ردپا داشته باشه که هرکی میخونه قشنگ واضح بفهمه که چی به چیه بعدم از کیفیت کلی کامنت هام کم نشه دیگه.

    این خداست ک کارارو ب من الهام میکنه برای سریعتر و راحتتر پیش رفتن همه چیز و البته که با کیفیت تر

    خدایا سپاسگزارم:)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام انرژی که همیشه و همه جا هست

    ردپا روز 38

    خارج شدن از مسیر

    این چیزیه که بدترین اتفاق ممکن هست که میتونه برای افراد سایت بیفته

    چندروزه برای من این اتفاق افتاده نه به تعهدم توی عمل کردن به کنترل ورودی ها نه به تعهدم توی تمرکز لیزری و… عمل نکردم اینها همش و همش بخاطر از بین رفتن تمرکز لیزری من بخاطر یکسری مسائل هستش.

    چقدر این مسیر جذابه چقدر زیباست شناسایی ترمز ها و رفع انها چقدر قشنگه وقتی یک باور عالی میسازی و نتیجش رو میبینی

    جالبه چند دقیقه پیش زدم روی نشانه روزم و عاجزانه از خدا درخواست کردم که خدایا کمکم کن دیگه

    و اون فایل چی اومد؟ تمرکز لیزری برای بهبود پاشنه آشیل

    خودشه چیزی که من نیاز دارم

    برم ببینم اون فایل رو و خوب روی هممن فایل کار کنم و سعی کنم عملیش کنم برنامه هایی ک درش گفته میشه

    خدای عزیزم کمکم کن میدونم که همیشه درحال کمک به من هستی و من در مدارش قرار نگرفته بودم ولی از همین الان منو در مدار هدایت و حفاظت خودت قرار بده میخوام بشم مثل یک پسر شاه که پدرش ثروتمند ترین و رفیق ترینِ پدر هاست.

    خدایا خیلی مشتی هستی ها دمت گرم:)

    اخه کجا بهتر از این سایت واقعا

    من روی خودم کار کنم جهان باید زیبایی هاش رو فدای من کنه

    یا الله

    بریم سراغ فایل. ;)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام خدا

    ردپا روز 37

    داشتم به این فکر میکردم رنج اور ترین و عذاب ترین اهرم رنج و لذت رو چطوری بسازیم.

    و

    البته خوب لذت بخش ترین بخش قضیه رو هم توجه باید بهش داشته باشم.

    یادمه استاد یک داستانی رو تعریف میکرد که یک خانومی بوده خیلی چاق درحد دویست کیلو (بر اساس واقعیت بوده استاد توی یک برنامه دیده) بعد این خانم خیلی وزن کم میکنه میرسه به 70 اینا

    حالا ازش میپرسن چی شد که اینقدر وزن کم کردی گفت که: من یک روز رفته بودم لباس بخرم با دوستام بودیم بعد یهو خانم فروشنده با یک لحن بدی بهم گفت که: خانم اینجا سایز لباس تو پیدا نمیشه ها برو اون ته و مَه ها شاید برات پیدا شد(با لحن تمسخر امیز و بد تصور کنین)

    بعد این خانمِ هم گریش میگیره میاد بیرون و با خودش میگه من باید این لنتی رو درست کنم، چربی هارو آب کنم و این اتفاق یکی از بزرگترین اهرم های رنجش شده برای این خانم

    من خودم یکی از اهرم هایی که یکم منو میترسونه و رنجم میده اینه ک خودمو یک سال یا دوسال دیگ تصور کنم و ببینم هنوز توی همین موقعیت و همین اوضاع مالی و روابطی و… هستم و کلی بهم میریزم.

    فقط بحث اینه که چطور مغزمو شفاف کنم یکم این چند روز انگار اهرم ها کلا کنده شدن، انگار باور ها مخرب شدن بخاطر ورودی های نامناسبم دیگه داره حالم بد میشه از شل گرفتن توی کار کردن روی خودم

    چند وقت پیشا دوره گرفتم هنوز اونجور ک باید روش کار نکردم هنوز سه جلسه گوش دادم و تمرین دو جلسش رو انجام دادم هنوز تمرین جلسه دو رو انجام ندادم

    خودمو از بالا ک نگاه میکنم خجالت میکشم از خودم از این نوع سبک زندگی (خیلی داشتم چند هفته پیش خوب پیش میرفتم یهو نمیدونم چی شد همه چی رو بهم ریختم) اینا ز کنترل ذهن میاد.

    و الان ک میبینم متوجه این شدم که چه ظلم بزرگی به خودم کردم میدونی چرا؟ چون وقتی ک از مسیر خارج بشی و باز بخوای بیای تو مسیر کلی باید کار کنی روی ذهنت تا دوباره شروع کنی کلی باید متقاعدش کنی کلی کارارو دوباره راست و ریس کنی و این الان برای من سخت شده:

    اهرم هام مشکل داره

    باور هام مشکل داره.

    این دوتا درمورد اهرم ها ک صحبت کردم

    حالا درمورد باور ها:

    ببین باور نشدن رو شاید داشته باشم تو وجودم اون باور لایق نبودن اون باور من نمیتونم و شاید همینا دست به دست هم داده ک من متوقف بمونم

    دلم میخواد بیام و فردا از درست شدن این قضیه و افتادن روی دور باهاتون صحبت کنم خدایا یاریم کن (من تسلیم توعم)

    من به هر خیری ک از تو رسد فقیرم

    خدایا خودت کمکم کن

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام خدا

    ردپای روز 36

    خب

    روز 35 رو من متاسفانه نتونستم ردپا بزارم و اونم بخاطر کنترل نکردن ورودی هام بوده

    این چندروز به معنای واقعی اشتباه رفتم مسیر رو به بیراهه رفتم

    سمت نجواهای شیطان رفتم، در پرداخت بها اشتباه عمل کردم. کم کاری کردم. تمرین اصلا انجام ندادم،

    اهرم های ذهنیم دوباره اشتباه تنظیم شده یک لحظه یک تصویری دیروز اومد جلوم که اگر همینطوری پیش برم تهش چیمیشه و نتیجه افتضاخ بود اصلا به رویاهای من نمیخورد

    خدایا کمکم کن تعهدم رو جدی تر کنم

    خدایا رفیقم شو و حمایت ازم کن، هرچند که تو همیشه بودی و فقط منتظر دعوت من بودی، خدایا الان دعوتت میکنم و نشانش رو با قدم برداشتن هرچی که بهم بگی هرچی که به عنوان قدم میتونم بردارم انجام میدم، فقط و فقط کار های درست و مناسب حال خوب، تمرین، نوشتن رنج و لذت،بهبود گرایی،کسب مهارت،

    متمرکز قوی!

    یادم میارم اون روزایی که چقدر خوب و متمرکز تر بودم و چقدر همه چیز لذت بخش تر بود:)

    چقدر حالم بهتر بود.

    خدایا شکرت

    بریم فایل امروز رو ببینیم:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام خدای عزیز فرمانروا تمام جهان

    ردپا روز 34

    خداروصدهزار بار شکر امروز خیلی حالم بهتره و خیلی عالی تره

    امروز یک چیز جالبی رو متوجه شدم

    و اون این بود پسررر!! چقققدر من باید وقت بزارم و روی خودم کار کنم یعنی قشنگ این موضوع رو درک کردم که حتی یک ثانیه هم برای موضوعات چرت و پرت وقت ندارم

    البته این الان درحد درک کردن به مقدار زیاد هست یکم تا عمل کنم شاید زمان ببره

    چون هنوز ایمان ندارم

    حالا چطور اون عمل رو بسازم؟

    اینکه این باور رو ایجاد کنم که کلی تایم باید روی خودم بزارم کلی وقت لازم دارم چطور؟

    بنویسم… بنویسم چه کارهایی رو باید انجام بدم برای فایل گوش دادن ها، اجرای قوانین، انجام تمرین ها و…

    یعنی کلی کار هست ک من یکی دو ماه تمرکزی هم بزارم فقط روی این قضیه بازم هنوز اول کارم

    فایل گوش دادن ها هم توی سایت مثلا نیم ساعت زمام فایلِ یهو میبینی نیاز داره 5،6 ساعت درگیر بشی باهاش با کامنت هاش باددرک کردنش با موضوعش با تمرینش و…

    باز من که الان توی “روز شمار تحول زندگی من” هستم که هرروز کلی باید تایم خالی بزارم برای اینکار

    یعنی رسما من وقت بزارم نیم ساعت که نه یک دقیقه هم بزارم برای تلگرام و اینستا و اینا احساس میکنم ظلم کردم به خودم

    یعنی بزار برات بنویسم:

    من اقا باید دوره کشف قوانین رو کار کنم، تمرین هاش رو انجام بدم، بارها و بارها گوشش کنم کامنت هاش رو بخونم تمرین های روتین و انجام بدم(یعنی اگر فقط هدفم این باشه روی دوره کار کنم روزی 7،8 ساعت درگیرش میشم)

    باز فکر کن مثلا روزشمار رو هم باید ادامه بدم اونم تا کامنت بزارم، درک کنم موضوع رو، تمرینش رو انجام بدم حداقل دو سه ساعت طول میکشه(بستگی به سایز ویدیو و تمریناش بالا پایینم داره)

    حالا تو فکر کن تمرکز هم میخوام بزارم رو کارم که دیگه نور علی نور میشه اصلا نمیرسم به یک ثانیه چرت و پرت فکر کنم

    حالا من باید یک جوری اهرم اهرم‌های ذهنی و تنظیم کنم که این کار برام لذت بخش انجام بشه یعنی زجر نکشم برای انجام این کار یا تحمل نکنم اتفاقا داشتم فایل جدید استاد رو گوش می‌دادم که در مورد تحمل کردن بود که استاد می‌گفتند که شما شرایط سخت رو نباید بپذیرید حالا کاری که من باید بکنم چیه اینه که اگه تمرین کردن یا کار کردن برام سخته این اهرم‌های ذهنی رو جوری تنظیم کنم که این کار لذت بخش‌ترین کار برام بشه و رسماً دیگه یک ثانیه هم تایمم رو هدر نکنم.

    خب الان کاری که میخوام بکنم اینه که اول واضح شفاف کنم که کلی کار هست که باید انجام بدم یعنی بنویسم کارهامو:

    یکیش که میشه همین روزشمار تحول که هرروز باید انجام شود

    پروژه بعدی که میخوام کار کنم دوره کشف قوانینکه باز خودش شاخه شاخه میشه مثل: تمرین های صبح و شب، جواب به سوالات و تمرین جلسه های اینده، کشف ترمز های توی کارم و ترمز های ثروت، شیوه انجام پیدا کردن ترمز هام و کار کردن روشون، رفع کردن ترمز ها و کلی کار دیگه….

    یعنی این کار ها کی تیکش میخوره؟؟ وقتی ک لیزر فوکوس بزارم دیگه وقتی یک ثانیه هم نرم توی تلگرام دنبال چرت و پرت و اگه کار واجبی دارم یک تایم مشخص کنم براش و انجام بدم

    و کلی کار دیگه که لازم هست برای این مسیر انجام بدم.

    یک عالم کار یک عالمِ پروژه

    و تازه برای اینکه درست حسابی انجام بشه فقط تمرکز رو نیاز داره

    بعد کاری که میکنم چیه؟ اهرم رنج و لذت رو براش فعال میکنم…

    مثلا مینویسم اگر تمرکز نزارم و نتونم این کار هارو انجام بدم چی میشه؟

    اگر بشود چه میشود؟

    و بعد هم جواب میدم

    اصلا همین نوشتن اهرم رنج و لذت یک کاریه که زمان میبره و تمرکز میخواد باز باید برای کلی کار دیگه اهرم رنج لذت بنویسم باز باید بیام فایل روز 34 رو ببینم باز کامنت بزارم براش باز تمرین کنم اوووو کلی کار که رسما دیگه وقت چرت و پرت من ندارم و این یک تمرکز لیزری رو میطلیه

    تازه باید اهرم رنج و لذت قویی برای خوابیدن بنویسم چون جدیدا زیاد میخوابم.

    وای خدایا یعنی همینا کلی کارِ

    الان هم این کامنت رو تموم میکنم تا دوباره بخونم و برم تیک کار هارو بزنم

    چقدر نوشتن کامنت کمک میکنه مغز بهتر فکر کنه

    خدانگهدار!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام خداوندی که تمام عالم را مدیریت میکنه

    ردپا روز 33

    داشتم ب این فکر میکردم که گاهی افراد دلسرد میشن از اجرای قوانین (البته بعضیا) چند. موردش رو توی کامنتا دیدم

    یا حتی خیلیادیگ الان توی سایت نیستن

    ی چیزی ک شاید دچار منم شده و یا بشه بیشتر

    میدونی

    انگار قبلنا ک حرفای استاد رو میشنیدم یک اتیشی توم روشن میشد

    مثلا دقیقا اون حس و حال استاد عباسمنش توی بندر عباس رو داشتم اوایل

    اما انگار این سرد و سرد تر شده ذهن یکم منطقی تر شده و دارع باور های مخربش رو میاره بالا نجوا میکنه

    البته مقصر منم همش تقصیر ورودی هایی هست ک این چند وقت دادم به خودم

    ولی خیلی دوست دارم اون حس و حال و ایجاد کنم

    مثلا قبلا ارزو داشتم یک دوره بگیرم الان با اینکه دوره گرفتم اما باز خشک و سرد باهاش رفتار میکنم

    انگار اون عطش اون تشنه بودنه در من نیست

    (همین الان بهم الهام شد ک گفتگو با دوستان اونایی ک تو کلاب هاوس بوده رو ببینم) خیلی کمک میکنه گفتگو با دوستان باعث میشه ببینم بچه ها چطوری با این قوانین رفتار کردن چطوری ذهنشون رو کنترل کردن چطور خلف کردن چقدر تشنه بودن

    میدونی انگار اون انرژی ک باید بزارم رو نمیزارم مغزم فرار میکنه

    انرژیم به شدت افت کرده

    (بنظرم از بی تحرکی باشه خیلی دوست دارم برم بیرون بدوم هرروز) چون ورزش کمک میکنه واقعا به انرژی و حال خوب مخصوصا اگ صبح این حرکت رو بزنم عالی میشه

    تغذیم خیلی دوست دارم قند و شکر مصنوعی رو کات کنم چون اونم فکر میکنم نا مناسب باشه ی روز قانون سلامتی رو میخرم:) (قانون وضوح از طریق تضاد)

    یکی دیگ میدونی چیه ک باعث میشه حالم خوب نباشه

    اینه ک میگه تو هیچی فلا نداری خیلی دغدغه بهم میده مخصوصا بحث پول چون من. اگ تا الان طبق برنامه ایی ک برای خودم تعیین کرده بودم پیش میرفتم الان خیلی بهتر باید میبود اوضاع مالیم برای همین خیلی ازم انرژی گرفته شده

    (خدایا شکرت که میتونم کامنت بزارم و اینارو از توی ذهنم بندازم بیرون)

    چون وقتی اینارو بنویسیم ب طرز عالی ذهن خالی میشه و میفهمه چیکار کنه وسژط نوشتن بهش ایده الهام میشه و کلا نوشتن خیلی خوبه

    داشتم درمورد اون دغدغه میگفتم.

    خب من راستش 17 سالمه سال دیگ کنکور دارم اما اصلا علاقه ایی ب درس ندارم و کلا نمیپسندم کنکور و اینارو با اینکه درسم خوبه.

    بعد مثلا میبینم طرف ده ساعت درس میخونه زمان میزاره حتی کسایی ک شاید علاقه ندارن ولی میزارن

    بعد من به خودم میگم که یعنی اینا چی توی ذهنشون تنظیم شده اهرم ها دارن چطوری توی ذهنشون کار میکنن

    اره اره! این سوال درست تره ک:

    اهرم ها دارن چطوری کار میکنن توی ذهنشون!

    یعنی من میدونم اگه مثل اونا زمان بزارم روی کار خودم و کار کردن روی قوانین اما اینکارو نمیکنم

    حتی با اینکه میدونم نتیجه بزرگتره و عظیم تره

    میدونی انگار اونا درواقع اون حقوقی ک میخوان بگیرن رو یک هدف قرار میدن

    اونا این توی ذهنشون تنظیم شده ک اشکال نداره سختی شاید یکم داشته باشه ولی در عوض یک عمر راحتیه…

    بحث منم همینه من همون سختیه رو هم نمیخوام

    میخوام اینقدر عطش و عشق درمن باشه ک قبح به ذوق انجام قوانین و تمرکز روی کارم بیدار شم

    یادم زمستون که بود دقیقا یک همچین حالتی داشتم خیلی مرتب شبا ذه میخوابیدم 4.30 بیدار میشدم و کار میکردم و ذوق داشتم و با خدا صحبت میکردم اصلا ی حال و هوای فوق العاده

    بنظرم این تحرکه که گفتم لازمه چون الان ک تابستونه خیلی کمتر کلا از اون موقع ها تحرک میکردم

    خوابمم سر همین قضایا بهم ریخته

    یعنی من دیشب نه شب خوابم گرفت بعد دوازده بیدار شدم دیگ خوابم نبرد بعد واز. 6 7 صبح خوابیدم و تا ظهر

    یکم همینا داره اذیتم میکنه

    الان میرم گفتگو با دوستان رو ببینم

    بعد پلن ملن ورزش رو هم اگ بشه تیک بزنم عالی میشه(خیلی خوبه بدون کمالگرایی باشه ها یعنی مثلا میخوام برم جایی هم مثلا بدوم و برم و بگم اوکی درسته تایم ندارم ولی میتونم همین مسیر رو بدوم یا پیاده روی سریع بکنم یا توی برگشت فرقی نمیکنه)

    اره پس هرجور شده تو روز باید حرکت دویدن رو داشته باشم

    به هر حال تستش کنیم ببینیم چی میشه

    اقا برم گفتگو با دوستان ببینم ب چی هدایت میشوم

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: