روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2 - صفحه 60
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-27 10:19:542025-02-25 20:09:04روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای عزیزم
الهی شکر گذارتم بابت اینکه این همه دستان هدایت گر و زیبا و عشق و ثروت و سلامتی و شادی برای بنده های عاشقت داری
امروز یه چند تا مسیر هدایت شدم که برام درس شد و آگاهانه به راحتی میدونستم که امروز مسیر رو کج رفتم و به لطف خدا نشستم فکر عمیق کردم , یکی از چالش درسم از جهان این بود که همایون به فکر خودت باش و کسی هم از تو کمک خواست مسیر رو به لطف خدا بگو اگه طرف اماده باشه هدایت میشه به لطف خدا اما نزدیک دو ساعت من وقت گذاشتم تا یه نفر رو بتونم هم در مهارت شغلم هم در قوانین جهان بینی توحیدی بگم اما یهو به خودم گفتم همایون تو قرار نیست زندگی کسی رو تغییر بدی کسی اگه بخاد از ته دلش خدا هدایتش میکنه صد در صد و خدارو شکر میکنم امروز یدونه موسیقی 12 دقیقه با شعر منفی گوش میدادم که دیدم حرفای نادرست و تخطی از قوانین جهان میزنه و دیدم که داره رو ذهنم این موسیقی میره و خدارو شکر آگاهانه سریعا با شکر گذاری و عشق دادن به خودم و زندگیم سریعا حال و حسم رو تغییر دادم و تصمیم گرفتم به هیچ عنوان همچین موسیقی هارو به ذهنم جا ندم تا برگردم به مدار این دیدگاه رو میزارم تا هر لحظه فراموش نکنم که باید حس عالی داشته باشم و تسلیم خدا باشم رهای رها با عشق ریلکس .تا اتفاقات عالی لاجرم هدایت شوم و دریافت کنم الهی شکرت میکنم خالق زیبایم خدایاااا من تسلیمم در درگاه لطف تو و ایمان دارم از بی نهایت ترین راه ها به راحتی و زیبایی سادگی عزتمندانه خواسته های منو لطف میکنی, و من واقعا لایق این خواسته هام هستم چون در قلبم همیشه خداست فقط از او میخاهم هر چه که هم مهارت دارم در شغلم دست خداست برای من , من فقط رو خودم تمرکز میکنم و تسلیمم در مقابل لطف بی کرانت به دستان تو میسبارم ادامه میدهم با عشق مراحل زندگیم را .
زمانی که مینویسم دیدگاهم رو انگار خدا منتظره که بفرستم براش. الهییی شکرت عشقی که در قلبم گذاشتی خواب رو ازم گرفته فقط میخام با تو ادامه بدم این زندگی زیبایم را من واقعا عاشق زندگی ام هستم.من با تو من هستم الهی من بی تو منی وجود ندارد من با تو قدرتمندم من با تو ثروتمندم الهیی شکرت کجایی که بشم آستین بوست
تنهااا تورا میبرستم و تنهااا تنهاااا تنهاا از تو یاری میجویم…
به نام خداوند بخشنده و مهربان وغفار و روزی دهنده خودم
خدارو هزاران بار شکر که بازهم اومدم بنویسم
،بنویسم برای خودم تا ردپایی باشه ازمن دراین مسیر
چندوقت پیش یکی از اشنایان خونه ما بودن و داشتن راجع به یه موضوع حاشیه ای صحبت میکردن خیلی خندم گرفته بود که بعداز مدتهااااااااااای طولانی غیبت میشنیدم ولی خنده داشت برام
چون معمولا یاسعی میکنم نشنوم یا حس خیلی بد داره برام شنیدنش
نمیدووونم چرا انقد حس عجیبی بابتش داشتم،عذاب وجدانه بودها ولی اون حس عجیبه هم بود،خودم هنوووز نمیدونم
شاید به این خاطر بود که:
گاهی من فکر میکنم که من از قانون چی بدست اوردم خب انتظارات خیلی بالایی ازخودم دارم میدونم شاید کارعملی مثل نوشتن رو به اون صورتی که باید انجام بدم،انجام ندم ولی وااااقعا برای توحاشیهنبودن غیبت نکردن و…تلاشمیکنم نمیگم 100درصد موفق بودم ولی خداااایی تلاش کردم
ولی خب نمیدونمچرا انگار نمیدونستم که من الان تو نتیجه اون تلاشام
انگار دستاورد به حساب نمیومد برام حسی که بود،دیدین میگن برات عادیه برام عادی بود که حالا خیلی حاشیه هارونمیشنوم اصلا انگاروجود نداشتن
اون روز وقتی داشت اون خانم از چندتا اتفاق تعریف میکرد من متوجه شدم که چقددددددددددددر حاشیه وجود داشته و ما نفهمیدیم حتی،و یکهو یادم اومد که چقددد بعضیا بحث میکنن حرف میزنن ذرباره این چیزا یادم اومد قبلنا چقدددد میشنیدیم چقد حرص میخوردم چقد تحلیل میکردیم چقد باید میگفتیم میشنیدم وااای وای وای
تاااازه یادم اومد که ععع فاطمه تو الان داری دستاورد اون تلاشاتومیگیری ها
شاید دلیل اون حس عجیبه این بود
که یک لحظه به خودم افتخار کردم که رفتم سراغ قانون جذب و دوری میکنم از حرف زدن یا شنیدن درباره ادما
(پ ن:میدونم همه ادما تو تاریکی یکی هستن و ممکنه منم خیلی ساده ذرگیرهمینحاشیه هاشم،و قصد قضاوت کسیوندارم)
خلاصه که شبش توبه کردم و گفتم خدایا کمکم کن بازم بتونم درست جلوبرم
حس خوبی بود که فهمیدم بابا من همین الانم همین که این حرفای الکیونمیشنوم چقدددجلوتر از بقیم
به امید هدایت من و همه عزیزانم
واقعا خدا باید کمکت کنه دستتو بگیره یااااریت کنهکه توحاشیه نباشی
من منتقد خودم بودم که فاطمه باید بیشتر تمرکز کنی….بعد دیدم بابا اره تمرکزم باید بیشترشه،ولی تاهمین جاشمحوب تلاش کردم که کمتر حرف الکی میشنوم دیگه
ارزومه که متمرکز بشم فقط روی خوبی ها
و میدونم هرچی که از ته دل بخوای،میشه برات
سلام به استاد جان و مریم بانوی مهربان. روز دوم سفر نامه من امروز همه چیز عالیست و من در کمال سلامتی و حال خوب و آرامش هستم و خداوند مرا به سوی روزشمار تحول زندگی من هدایت کرد که چهل روز در این سفر نامه با شما همراه باشم بابت هدایت پروردگارم که سکینه و آرامش قلبم شده و چرخ زندگیم روی غلتک افتاده سپاسگزارم سرمایه گذاری روی باورهایت یعنی اول درک قوانین و ساختن باورهای هماهنگ با قوانین زندگی است و تنها راه تجربه این زندگی ،سرمایه گذاری روی خودم و باورهایم است و من باور دارم تکرار و همراه شدن این چله مرا آنچنان از فقر و بیماری و نگرانی دور می سازد و به ثروت و سلامتی و عشق و آرامش می رساند و باور دارم من هستم که زندگی خودم را خلق می کنم هر انسانی فیلم زندگی خودش را می سازد قهرمان زندگی خودمان هستیم من می خواهم فیلم زندگی خودم را که. نگاه می کنم از آن لذت ببرم و بطبع دیگران هم لذت ببرند من هر روز صبح از خداوند سوال می کنم که امروز چه چیز زندگی مرا عالی میکند چه چیز زندگی مرا فوقالعاده می کند چه چیزی امروز مرا خوشحال می کند و خداوند هم هدایتم می کند به سمت چیزهایی که باید بشنوم ،ببینم ،و بفهمم خدایا به لطف تو امیدوارم که هر آنچه نیکو و زیباست در زندگی من پدیدار شود و من به نهایت شکرگزاری و عشق برسم بابت این سایت پر از نور و روشنایی و هدایت از استاد عزیزم و مریم جان جانان تشکر می کنم دوستتون دارم
1403/5/21
روز 36
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزومریم عزیز دوستان گل
خداروهزارمرتبه شکر بخاطر یک روز زیبای دیگه
چقدر زیبا بود این فایل ومقاله
دقیقا بعدازچندروز که بخاطر دلایل جسمانی از برنامه هام عقب افتادم وامروز که میخواستم شروع کنم این فایل و مقاله یک سوخت بی نظیر بود برای اینکه با سرعت جت ایمانم قوی تر بشه و برگردم توی مداری که با اهرم رنج و لذت برای خودم ترسیم کردم خدایا شکرت چقدر این صحبت استاد بی نظیر بود (وقتی هدف مینویسی جوری بنویس که شک نداشته باشی بهش میرسی ) چقدر این جمله منو متحول کرد خدایا شکرت
سلام به همه
فصل دوم از روزشمار تحول زندگی من به پایان رسید
خیلی خوشحالم که تونستم با تعهد تااینجا بیام وزندگیمو خلق کنم
خداروشکر امروز هم مثل همیشه پربود ازاتفاقات عالی ویکم اتفاقات نادلخواه که با کنترل ذهن تونستم ازش ردبشم
امروز همه چیز عالی پیش رفت انگار یک نفرو خدا فرستاده داره همه چیرو برام انجام میده
ازهدایت پروردگار که واسه هرچیزی دارم ردپاشو حس میکنم تاارامش
جورشدن مسائل مالی که تا ماه پیش خیلی سخت پیش میرفت ولی حالا چرخ زندگیم روی روال وبه قول استاد روی غلتک افتاده
خیلی همه چیز عالی بود وکنترل ذهن هم یادم بود تا مانعی پیش اومد اعراض کردم ودیگه عین قبل سخت نبود
قابل حل بود فقط کافیه انقدی ازمرحله پرت نشی وحواست باشه هرجا ناخواسته بود باید اعراض کنی
خدایا شکرت بعد خریدن دوره روان شناسی ثروت یک من غرق خوشبختی شدم
همه چیز داره عالی پیش میره طبق گفته استاد هیچی عوض نشده جای زندگی یا شغل یا همسر همه چیز سرجاشه ومن حالم خوبه
امروز یه پیام ناخواسته اول صبح اومد که پاکش کردم وواکنشم خنده بود چون یک نفر میخواست حالمو بدکنه کمی با همسرم راجب موضوعی حرف زدیم وبعد دیگه مشغول شدم ورزش کردم تا کامل فراموش شد دوباره چند ساعت دیگه همین طور من اعراض کردم سکوت کردم حل شد
داشتم فکر میکردم چی باعث شده این اتفاقات انقدر بهتر پیش بره چون اتفاقی که همیشه برام میفتاد دیدم اول خدا بعد اگاهی دوره وبعد تعهدم به انجام تمرینات
همون که استاد میگه هیچ کس جز خودم خالق زندگیم نیست خودم افکارم باورام باعث هرگونه اتفاق بد میشدم بعد میگفتم چرا
خدایا شکرت استاد عزیزم عاشقتم دوستان با تمام قوا روی خودتون کار کنیدواقعا زندگی شیرین ولذت بخش میشه فقط کافیه باور کنید عمل کنید موفق باشید
بنام خداوند جان و خرد
سلام استاد وهمه دوستان جآن دراین بهشت زمینی
خداروشکر برای همه لحظات عالی وزیبای زندگیم
برای هوای گرم تابستان برای سلامتی خوشبختی ارامش
دیروز نتونستم بنویسم چون تا شب درگیر کاری بودم
امروز هم همین طور اما یاد تعهدم افتادم
خوشحالم تاامروز که پنجاهمین روز با تعهد واشتیاق دراین مسیر بودم
واقعاً دارم تاثیر کار کردن واقعی رو روی خودم میبینم
اینکه استاد میگفت چرخ زندگی روون میچرخه
من دارم فصل دو رو گام به گام جلو میرم
دارم ازمسیر لذت میبرم وجلو میرم وداره اتفاقات خوب برام میفته
خدایا خواستم شکرکنم وبگم من ازت راضی ام ودوست دارم توهم ازمن راضی باشی
برای همه بهترینها رو ازخدا میخام
اینو نوشتم تا یادم نره حتی توی لحظات عالی وشاد هم سر تعهدم هستم
همونطور که توی شرایط یکم شلوغ وناراحتی هم مدام اسمشو صدا میزنم
بنام خداوند هدایت گر
فصل دوم روز شمار تحول زندگی من هم داره به پایان میرسه
روزهایی پراز آگاهی وعشق وسلامتی وثروت
کم کم حس میکنم چرخ زندگیم افتاده روی غلتک
همون مسیری که استاد میگه قدم بزن وازمسیر لذت ببر
دیروز نتونستم چیزی بنویسم چون مشغول بودم ولی یادم بود باید حواسم باشه تا غفلت نکنم ازاین بذری که کاشتم ودراومده باید مراقبت کنم ،نزارم علفهای هرز ذهنمو پرکنه
امروز متوجه شدم که من نشتی انرژی زیادی داشتم چون مدام خودمو مسؤل دیگران وکمک به اونا میدونستم
ازخدا میخام عزیزانمو هدایت کنه ،همون جور که منو هدایت کردی من تسلیمم در برابر تغییر دیگران امروز توجه وتمرکزمو میزارم فقط روی خودم ،باورام،
خدایا شکر برای این آگاهی ها
خدایا شکر برای این مسیر درست
فقط برای امروز توجهمو نمیزارم بره جای دیگه
استاد عاشقتم
بنام خداوند هدایت گر
خدای من ،نمیدونم چی بگم ازشدت ذوق وشادی میخام ازنتیجه سپردن وایمان امروزم براتون بگم
امروز صبح چشامو باز کردم چند تا کار مهم بود که باید انجام میشد اونم نه به وسیله من ایمانم راه گشا شد
چکی که داشتم دقیقه نود وصول شد ومن باخودم عهد بستم به گفته استاد عمل کنم وهرگز چکی چیزی رو نخرم
یک کار دادگاهی داشتم که نیرویی که خدا بهم داد ودوماه هیچ نتیجه ای نداشت رفتم صحبت کردم بدون دعوا فقط محکم ایستادم مجبور کردم امروز کارم انجام بشه اعتماد به نفسی که گرفته بودم هدایت الله همسرم خیلی حالش بدبود زیر فشار ولی من اروم تر بودم ولی یکم روم فشار بود ولی به همسرم گفتم امروز بشین فقط تماشاکن کار خداوند ونمایش ایمان وحق زنگ زدن به هیچ کسی رو نداری همون گزینه های پوشالی که بعدها جز حال بدی ومنت چیزی عایدم نشد
خیلی سخت بود ،فقط باید باارامش میرفتم بانک وپول ازمبلغ چک کمتر بود گفتم تا پایان وقت اداری واریز میکنم باقیشو که همینم شد وبه شکل عجیبی این اتفاق افتاد شاید دوستان فکر کنند من دارم ازچک ووصول حرف میزنم ،
ولی من از نمایش ایمان حرف میزنم ونگاه توحیدی که نمیدونستم قراره چی بشه فقط میرفتم جلو بدون حال بدی ،واقعا اینو نمیشه نوشت ،
ازخدا لحظه به لحظه امروز شکر گذاری کردم ،اومدم بگم من امروز توی تمرین ستاره قطبی نوشتم خواستم اعراض کردم از ناخواسته سپردم ونتیجه همونی شد که استاد گفت
لذت این سپردن به رنج وای حالا چیکارکنم بادنیا عوض نمیکنم ،
نمیدونم چی بگم امروز خدارو بیشتر ازقبل صدا میکردم ولی نه با ترس وتردید امروز خدارو دیدم حضورشو که حمایتم کرد وبهم میگفت چیکار کنم
امروز من حس خلبانی رودارم که تونست پرواز کنه ،اوج بگیره همیشه خدا منو کمک میکرد ولی من لای انبوهی از افکار وهیجانات منفی وترس اونو حس نمیکردم اخرش میشد همون چیز ولی من جون به لب میشدم ازاسترس زیاد
امروز صددرصد اروم نبودم ولی تا حد زیادی ذهنمو کنترل کردم ،مثل قبل نبودم واخرش ازنیرویی که خدا پشتمه رفتم جلو عین کوه واستادم ونتیجه عالی بود ،
خدایا عاشقتم ،استاد ازت ممنونم،
ودر اخر آرام باش ،توکل کن،تفکرکن،آستین ها را بالا بزن آنگاه دستان خدا را میبینی که زودتر از تو دست به کار شده
بنام الله
روزشمار تحول زندگی من
شعار امروز ،in God we trust
امروز هم یک هدیه دیگه ازطرف خدا بدون اینکه تلاش کنم به من به طور طبیعی داده شده و وظیفه من اینه با فرستادن فرکانس مثبت باافکارم اونو بسازم چون من خالق زندگی خودمم این هم یک هدیه گرانبهاست
وقتی چشمامو باز میکنم انتخاب میکنم که چه فرکانسی به جهان بفرستم ودنیا طبق قوانین همون رو پاسخ میده
شکرگذاری ،تمرین ستاره قطبی ،وبه یاداوردن نعمتهای دیروز جز کارهای منه ومن منتظر پاسخ هستم
خدایا به لطف تو امیدوارم تاامروز غرق شادی ومعجزه بشه
دوست دارم لحظات خوشی رو تجربه کنم برای رسیدن به هدف تلاش میکنم وباقی شو به تو میسپارم
صدای پرنده ها،روشن روشن هوا،خواب عالی،هوای مطبوع ،همه هدایای تواند که ازتو سپاسگذارم
به امید بهترین ها برای همه دوستان
بنام خدا
روزشمار تحول زندگی من
امروز هم عالیییییی بود ،اصلا چرخ زندگی روون شده ومن هرروز شاهد تحولات هستم ونعمتهای زیاد که به شکل عشق ،ارامش وسلامتی داره توزندگیم میباره فقط جای ثروت کمه که اونم دارم روی باورام کار میکنم ومیاد
داره ایمان من محک میخوره ازاونجا که خیالم راحته وکنترل ذهن داشتم به همسرم که نگران چک فرداست گفتم خدا هرگز دیر نمیکنه
یه جورایی خیالم راحته ،بدون هیچ نشانه ،امروز دوباره دعوت شدم به یک جای سبزو عالی یه جنگل زیبا مثل همون فیلمهای زندگی دربهشت ،همونجا که مراقبه میکردیم وسکوت یکی از فایلهای استاد پلی شد وهمون که به طرز عجیبی ربط داشت به دقدغه امروز همسرم نگران بود من گفتم طبق اموزش های استاد هروقت یک اتفاق افتاد باید ذهنتو کنترل کنی بیا بریم بیرون ولی ذهن همسرم درگیر بود اونجایی که استاد بایه لحنی میگفت مردم کیه ان خدا فقط میتونه صداش توی جنگل پیچیده بود وبه دلم مینشست ونگرانی منو ترک کرد
استاد میگفت هرکس هرکاری برای من بکنه باز اون خداست ومن اعتبارشو میدم به خدا
درسکوت وارامش جنگل گفتم وعده خدا حقه برای کسانی که بهش ایمان دارن هیچ ترسی تودلم نیست چون نگاه من به خداست
اونجا که استاد میگفت من بنده گی مو میکنم وظیفه خداست اربابی کنه من نمیدونم وای همه حرفهاش توذهنم حک شده انگار
امروز پرازعشق ،سلامتی،حس خوب وارامش بود ،امروز باشکرگذاری گذشت وحس خوب
خدایا شکرت خدایا ممنونم منو به این مسیر قشنگ هدایت کردی فردا یه کار اداری دادگاهی هم داریم ،برای مطالبه یک حق که میدونم الخیر مافی وقع
هراتفاقی پیش بیاد به نفع منه اینا شعار نیست ،
من این نتیجه رو با کارکردن روی باورام گرفتم
شاید قبلاً شعار بود ولی امروز ایمان دارم خدا هدایتم میکنه
خدایا شکرت استاد عاشقتم برای همه دوستان بهترینها روارزو میکنم