https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/12/عکس-فصل-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-02-25 06:26:362024-12-27 06:15:52روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 4
160نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و شترهای چاق و فربه را (در مراسم حج) برای شما از شعائر الهی قرار دادیم؛ در آنها برای شما خیر و برکت است؛ نام خدا را (هنگام قربانی کردن) در حالی که به صف ایستادهاند بر آنها ببرید؛ و هنگامی که پهلوهایشان آرام گرفت (و جان دادند)، از گوشت آنها بخورید، و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید! این گونه ما آنها را مسخّرتان ساختیم، تا شکر خدا را بجا آورید. (36)
امروز توی قرآن زمانی که سرچ میکردم یه جایی به آیه خوردم که توش گفته بود که مظمونش این بود که شتر را برای شما مسخر کردیم برای اینکه شکر گذاری کنیم
همون موقع ذهن نجواگرم گفت
چرا خدا همش مثالهای باران و این چیزا رو واسه ی نعمت میزنه
یا همین گوشت چهارپایانو اینا
اینا که خیلی نعمت نیست
چرا مثال ماشین های گرونو نمیزنه
چرا مثال کسایی که جزایر شخصی خفن داشتن
یا حداقل اون زمانی خیلی ثروتمند بودنو برای نعمت نمیزنه؟
وقتی که یکم فکر کردم
آره درسته از نظر ما
نعمت اون پورشه و مازراتیه از نظر ما
ولی یه لحظه دنیا رو بدون گوشت تصور کنید همش باید از گیاها میخوردیم
یه لحظه دنیا رو بدون باران تصور کن
واقعا دنیایی مزخرفی میشه و آخرشم به بن بست میخوره
چون یه جورایی اینا اصل جنسه
یه جورایی انگار سلامتی ما
انگار این ک بتونیم یه زندگی معمولی هم داشته باشیم به اینا گره خورده
بدون غذای سالم تو سلامتی نداری و اصن نمیتونی بری پشت اون ماشین بشینی
یا بدون آب سالم تو اونقدر تشنه ات که اصن دیگه همه ی دنیا رو که داشته باشی بازم دنبال یه لیوان آب گوارایی
و حالا بیاین یه حالت دیگه رو بررسی کنیم
اصن خدا گفته بود مثلا خدا رو شکر کنید به خاطر اون مرکب خفنی که بهتون دادیم
ما چی میگفتیم
میگفتیم این که مخاطبش ما نیستیم که
مخاطبش اون کسی که وضعش توپه
ما که چیز خاصی برای شکر گذاری نداریم
و همین باعث شکل گیری که سیکل معیوب میشد
همین باعث میشد که اونهایی که فقیرن الان دیگه تلاشی نکنن برای اینکه ثروتمند بشن
دیپرس بشن
همین باعث یه حائل بین فقیر و ثروتمند میشد
آدما دو تا گروه بشن مثل همین چیزی که توی ذهن آدمهای فقیره
که همه چیزو پول میبینن اونم پولی که هیچ وقت نداشتنش
و از همه ی اینا گذشته
ما آدمها چه سوار پورشه باشیم چه سوار یه دونه الاغ
هممون از لحاظ نعمت از چشم خدا
یه جورایی خیلی تفاوت آنچنانی نداریم
فوقش سی درصد
نمیخام بگم ثروت بده
میخام بگم ما اصل نعمتو خدا همین الانم بهمون داده
همین که بهمون چشم داده که الان داریم این کامنتو میخونیم
همین که بهمون دست داده که بتونیم گوشی رو توی دستمون نگه داریم
همین که یه اکسیژنی هست که اطرافمون میتونیم نفس بکشیم
اگه خدایی نکرده یکی از اینا رو خدا ازمون بگیره زندگی دیگه معنی داره؟
تو اصن بهترین ماشین دنیا رو داشته باش بدون چشم معنی داره؟
و خدا همه ی اینا رو بهمون داده
انگار پیش فرض هفتاد درصد راهو رفتیم
خدا بهمون هدیه داده اینا رو
میتونس نده
مگه نداشتیم کسی رو که مادرزاد نابینا بوده؟
و تفاوت ما با مثلا استاد عباسمنش اونقدرا هم که برای خودمون گنده اش کردیم نیستا از نظر مالی
خودشم هزار بار اینو توی فایلهای مختلف گفته که
من الان احساس خوشبختی با اون موقعی که توی بندر عباس بودم تفاوت خاصی نکرده
و از اون طرف میخام بگم آخرین باری که برای چشممون از خدا شکر گذاری کردیم کی بوده؟
واقعا اینجور موقع هاس که میرسم به اون چیزی که خدا میگه
که انسان از زاتش کفوره
یعنی بسیار بسیار ناسپاس
انگار همش از خدا طلبکاره
خدایا چرا اینو به من ندادی
چرا فلان نکردی
حالا هزار تا نعمتی که شاید ده سال دیگه نداشته باشه رو گذاشته کنار
چسبیده به اونی که نداره
و همه ی ما میدونیم اگه بچسبیم به یه چیزی اون ازمون دور میشه
نمیدونه که باید روزی هزار بار خدا رو واسه ی مادرش شکر کنه که شاید چن سال دیگه تو دنیا رو داشته باشی ولی اون دیگه نباشه
اینا کم نعمتی نیست
خیلی هامون داریمش
چرا شکر گذاری نمیکنیم
حیف نیست واقعا؟
بازم میگم کم نعمت نداریما
گوش چشم دست و پا
آب شیرینی که توی دست هممون هست
این همه عذاهای خوشمزه
سلامتی خودمون
سلامتی خانواده امون
هفتاد درصد همیناس
به خدا اینا کم نیست
اینا نباشه دنیا رو داشته باشی بازم نمی ارزه
و اگه برای اینا شکر کنی اون سی درصد دیگه رو هم خدا بهت میده
قانونش اینه
از چشم اونی که اینا رو نداره
از پشت پنجره بیمارستان
پیش چشمش این نمیاد که وای فلانی نگاه داره با فلان ماشین خفنش چه عشقی میکنه
اون یکی رو نگاه بیچاره سواره پرایده
اینجوری نگاه نمیکنه
میگه نیگا کن این رو خدا
همشون سالمن
اصن ماشین به چشمش نمیاد
میگه خدایا این همه سر و مر گنده ان خوش ب حالشون
همه رو یه دست میبینه
همه رو یه گروه میبینه
فقیر و غنی رو چون توی سلامتی مشترکن همه رو یه شکل میبینه
حالا توی دید ما
ما هم خومونو با اونی که وضعش خیلی خوبه یه شکل میبینیم؟
توی یه گروه میبنیم؟
راه درست چیه
اولا اون چیزایی که بهش رسیده چیز خاصی نیست پیش قدرتی که خدا به ذهن من داده
دوما اصن اون خفن ترین آدم دنیا خدای من اون با هم متفاوت؟ اگه به اون داده به منم میده خدای ما یکیه
ما باهامون یه جور رفتار میشه
خدا که همون خداس
باورهاس که متفاوته
اونم تغیر این باورها شاخ غول شکوندن نیست
که انقدر برای خودمون گنده اش کردیم
قابل انجام
اگه قابل انجام نبود خدا اینقدر توی قرآن تاکید نمیکرد که فلانی ها تغیر نکردن همشون رو با عذاب گرفتیم
همه رو از دم هلاک کردیم
قابل انجام شدنیه
توی هر زمانی یه سری بی ایمان و بیچاره بودن
یه سری هام خودشونو تغیر میدنو و رشد میکنن بعدم وارث همون بی ایمانا میشن
باز یه آیه دیگه امشبم خوندم خیلی تاثیر گذار بود
میگفت این زمینی که الان زیر پای شماس قبلا مال یه سری آدم بوده که عذاب شدن
دقیق آیه رو یادم نیس ولی مضمونش همین بود
بعد فک کردم با خودم گفتم این خونه ای که ما الان توشیم
کی میدونه چند هزار سال پیش جای کیا بوده
و چه قدر احتمالش زیاده توی این عمر چن ده هزار سالی
چه قدر احتمالش زیاده همین جایی که منو شما الان نشستیم یه سری ها عذاب شدن و از تاریخ اصن محو شدن چون ایمان نداشتن
چون ما در برابر خدا ضعیفیم
همش میخایم خدایی کنیم
همش میخایم بگیم من بلدم
الان حسم بده نمیخام خوبش کنم با اینکه میدونی باید حستو خوب کنی ولی میگی من بلدم من میدونم این راه درسته
همش میگیم خدایا چرا فلانی رو بهش اونو دادی به من ندادی
با اینکه میدونی که مشکل از خودته ولی بازم گلایه بازم شکایت
و از اون طرفم یه سری ها هستن که توی زمان ما دارن زندگی میکنن ولی زندگی رو بردنا
ولی برنده شدنا
همونایی که ایمان دارن
همونایی که به خدا تکیه میکنن فقط ایده ای که خدا بهشون بعد از کار کردن روی باورها رو بهشون میده رو بهش عمل میکنن و دیگه میشنن یه گوشه اجازه میدن خدا خدایی شو کنه
توی وقت مناسبش خدا میگه که گام بعدی چیه
اینا کسایی ان که میبرن بازی رو
چون بلدن خودشونو کنترل کنند
چون بندگی کردنو بلدن
نمیخان خداییی کنن
میگن خود خدا بقیه راه بلده منم هدایت میکنه بار من روی زمین نمیمونه من فقط باید گوش دلمو باز بذارم تا صدای خدا رو بشنوم و بهش عمل کنم حتی اگه سختم بود این میشه ایمان
این میشه کار کردن روی خودمون
وگرنه ادا درآوردن توی تایمی که عمر مثل برق و باد داره میگذره چرنده عین اشتباهه عین باختن یه آدم توی زندگیه
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند مگر آنکه شریک قرار می دهند. (106)
وای که چه قدر این آیه خوبه
مگه داریم از این آیه خفن تر؟
چنتا آیه قبل از این از لفظ ناس استفاده میکنه
یعنی مخاطب این آیه مردم هستن
بعد همینجوری میاد جلو تا به این آیه میرسه
من قبلا از خودم همیشه میپرسیدم که این عذاب های خدا که اینقدر توی قرآن اومده چرا توی زمان اینقدر کمه
یعنی مثلا شاید چن سال یه بار یه زلزله ای بیاد که تعداد قابل توجهی بمیرن
این که آمار این عذاب ها به نسبت قبل کاهش پیدا کرده یا نه رو من نمیدونم
ولی چیزی که حداقل از اطرافیانم از آدمهایی که توی جامعه میدیدم و باهاشون برخورد داشتم میدیدم این بود که
تقریبا همشون خدا رو قبول داشتن
هیشکی تقریبا من ندیدم که بگه خدا نیست
مثلا ندیدم کسی رو که بگه این مجسمه رو میپرستم
ولی داستان اینکه الان شرک بیشتر این شکلی شده که مخفیه
و خبر بد اینکه این شرک مخفی ام از نظر خدا حسابه
یعنی اونم قاطی بازیه
درسته درجه اش پایین تره به شدت اون بت پرستی نیست
ولی مثل تفاوت کارت ها توی فوتبال میمونه
اونی که خطای وحشی انجام بده کارت قرمز مستقیم میگیره و اخراج مثل همون بت پرستی
ولی اونی که خطای درجه پایین تر انجام بده اینجوری نیست که داوره بگه فدا سرت همین که این بازیکن که روش خطا کردی نمرد برا من کافیه
نه این شکلی نیست کارت زردی هم وجود داره
و این کارت زرد بعدا عواقب داره
برای خدا هم این شکلیه
اون شرک خفیه که توی اکثر آدمها هست به قول قرآن توی این آیه گفته اکثر مردم (مردم توی چن تا آیه قبلش آورده شده و ادامه پیدا کرده) که ایمان آوردن (مثل همه افراد جامعه که خدا رو قبول دارن) ولی مشرکن
اینجاس که با این آیه معنی ایمانو میشه فهمید
ایمان یعنی قدرت محضو بدی به خدا
یعنی همه هیچ کاره ان
من فقط با خدا در ارتباطم
اونه که برای من روابط خوب میشه
اونه که برای من سلامتی توی بدنم میشه
اونه که برای من مشتری میشه و ازم خرید میکنه
چه قدر از آدمها این شکلی به خدا قدرت میدن؟
خود من یک از هزارم نیستم
و ثمره اش خیلی واضحه
به اندازه ای که این قدرته رو از بنده های خدا بگیریم بدیم به خود خدا
به اندازه ای که خودمونو مستقیما با خدا در ارتباط بدونیم به همون اندازه نعمت وارد زندگی مون میشه
اگه بتونیم دنیایی و تصور کنیم که از صب که از خونه میزنیم بیرون فقط خدا رو با خودمون در ارتباط ببینیم اون موقع اس که با تکرار این میتونیم به خیلی چیزا برسیم
اگه کسی بهم عشق ورزید اینو در واقع خدا ببینم که داره خودش بهم عشق میورزه
خدا توی قرآن یه آیه ای هست یادم نیست کجای قرآنه
به پیامبر میگه
تو نبودی که تیر زدی من بودم
خب با اون تیرا یه سری آدم کشته شدن
خدا اینجوری میگه که انگار خودش اون آدما رو کشته
خودش عذابشون کرده
و این خیلی نگاه خوشگلیه
این که بتونیم خدا رو همه جوره با خودمون یه تیکه بدونیم
یاد اون آیه میوفتم که خدا میگه ما از رگ کردن به شما نزدیکتریم
وای که چه قدر خوبه
واقعا اگه همه چیو خدا بدونیم
اگه منبع رزقو خدا بدونیم
اگه بتونیم اینجوری نگاه کنیم که اون خدایی که بالا سرمونه از ما بیشتر میخاد که به نعمت ها برسیم
چون این نعمت ها نشانه ی ایمانه
مثل یه بازی که هرچه قدر بیشتر بتونی سکه بخوری زودتر میتونی بری مرحله ی بعد
اینجا ام هرچه قدر بیشتر به ثروت برسی به نعمت برسی نشونه از بیشتر شدن ایمانه
نشونه از پیشرفته
رقم دارایی های هرکدوم از ما بهمون میگه که چه قدر ایمان داریم
بهمون میگه چه قدر از شرک دور شدیم و به خدا نزدیک شدیم
راه راست راه اونایی که بهشون نعمت داده شده
خود خدا تقسیم بندی کرده توی قرآن
اونجایی که میاد میگه شیطان به شما وعده فقر میده و امر میکنه به فحشا
و خدا به شما وعده فضل و آمرزش میده
با یه همچین خدایی طرفیم
که طرف خودشو با فضل همراه میدونه
با فروانی همراه میدونه
با نعمت فراوان دریافت کردن همراه میدونه
یا این همه جا اومده گفته که عذابم رو به هرکس که در میشتش باشه میرسانم و رحمت همه چیز را فرا گرفته
دیگه از این واضح تر
اگه ما رقم درشت توی حسابمون نمیبینم به خاطر اینکه ایمان نداریم
قدرتو به خدا ندادیم
هنوز بابا و ننه اینو و اونو مقصر میدونیم
هنوز ته ذهنمون این شرکه هست
وگرنه به نعمت نرسیدن مثل شنا کردن خلاف جهت روده
و کل بازی اینکه ما بتونیم قدرت خدا رو باور کنیم
کل بازی اینکه بتونیم به خودش تکیه کنیم
یاد اون مثالی میوفتم که
هروقت به یکی میخایم بگی خیلی بی خیال تو اصن عقل نداری
بهش میگیم مثلا ماشینو قفل نکردی ولش کردی به امون خدا؟
درسته قطعا اون قسمت خودمونو باید انجام بدیم و ماشینو قفل کنیم
ولی اینکه تکیه کردن به خدا رو مساوی با دیوانگی میبینیم
نشون میده که ما خیلی دیگه منطقی شدیم
اونم نه با منطق درست
با منطق غلط
با منطق شیطانی
با منطق پر از شرک
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
پس هنگامی که به آن زن و شوهر فرزندی تندرست و سالم داد برای خدا در کنار نعمتی که به آنان عطا کرده بود، شریکان وهمتایانی قرار دادند!! پس خدا برتر و والاتر از آن است که برایش شریکان و همتایان قرار دهند. (190)
این آیه به اون صورت کلمه ی گنگی نداره
که بخاد معنی کردنشو سخت کنه
ولی این آیه رو از اون جهت دوس داشتم
که خیلی جاها اون چیزی که من از قرآن میدیدم این بود که
مثلا فلان قوم کافر بودن بعد خدا عذابشون کرد
دهنشونو سرویس کرد
کمتر چشم من خورده بود از آیه هایی که شرک خفی رو بخاد به رخ بکشه
توی این آیه خدا خیلی خوشگل شرک خفی رو به رخ کشیده
اینجا نه خبری از بت پرستی هست
نه خبری از بی ایمانی هست
نه هیچ چیز دیگه ای
ولی خدا خیلی قشنگ از لفظ شرک استفاده کرده
این همون شرک خفی که خیلی از ماها داریم
و دلیل اینکه نمیتونیم نعمت ها رو اونجور که باید شاید دریافت کنیم همین شرک خفی هستش
داستان این آیه داستان بچه دار شدن آدمه
توی آیه قبلش میگه ک از خدا درخواست کردن که اگه به ما فرزند سالمی بدی حتما از شکر گذاران خواهیم بود
توی آیه بعدش میاد میگه که وقتی که بهشون این فرزند سالم رو دادیم برای خدا شریکانی قرار دادند
کلا اول بگم که اون آیه هایی که من تا الان خوندم رسیدم به اینکه کلا آدم یکی از شخصیت منفی های قرآنه
کلا ساده لوح بوده
اون اول میره از اون میوه میخوره در صورتی که خدا بهش گفته بود نکن این کارو
بعدشم که خدا روی زمین قرارش میده
الانم توی این آیه اینجوری خدا رو خونده بعدش میاد شرک میورزه
کلا من تا الان شخصیت درستی ازش ندیدم
همش انگار هی گند میزده فقط
نمیدونم به خاطر این بوده که تکاملشو طی نکرده بوده
زات انسان این شکلیه اونم فابریک بوده
ولی کلا بازم میگم توی آیه هایی که من دیدم شخصیت درستی نبوده
اینجا هم میاد بعد از اینکه خدا دعاش رو میشنوه و بهش فرزند سالمی میدی
اینجوری با خدا شریک هایی قرار میده
اما اون زمان که گذشته
این داستان ها رو هم خدا برای ما میگه که ما ازش درس بگیریم
وگرنه قرآن کتاب تاریخ نیست
اما اون چیزی که برای من جالب بود اون شرک خفی بود که حتی از اون زمانم بوده
و شاید مشکل اصلی زمان ما هم همین شرک خفی باشه
الان دیگه حداقل من بت پرستی ندیدم
حالا هنوزم هست تکذیب قیامت و اون دنیا و اینا ولی
من ندیدم کسی بگه خدا نیست
بماند که همونایی ام که مذهبی ان الان به جای بت پرستی کارای مشابهش رو انجام میدن
ولی به صورت مستقیم من ندیدم لااقل
ولی اون شرک خفی که هرکسی یه جوری باهاش درگیره
و به میزانی که بتونیم خودمونو به راه راست نزدیک کنیم میتونیم از این دور بشیم
یکی از مواردی که به عنوان شرک خفی الان درگیرش ممکن باشیم کم یا زیاد
عوامل بیرونیه
همون چیزی که استاد هم توی دوره روانشناسی ثروت کامل توضیحش میده
امروز یه نفر به من پیام داد از آمریکا
من کلا به لسانجلس علاقه دارم نمیدونم چرا
ولی حس بدی از این شهر نمیگیرم
پیامشو باز کردم دیدم پیشنهاد همکاری بهم داده
من براش جواب رو ارسال کردم ولی چون الان آمریکا اول تایم کاریشون هست هنوز جوابی دریافت نکردم
ولی چیزی که برای من جالب بود این بود که
توی همین شرایطی که میگن وضعیت دلار اینجوری
الان میشه خیلی ساده درآمد دلاری از همین ایران داشت
و اون بالا رفتن دلاره به جای اینکه بد بشه میتونه خوب باشه
حساب کردم بیست دلار که برای یه آمریکایی میشه فک میکنم پول چند کیلو گوجه
به پول ما میشه یک میلیونو دویست هزار تومان
این فوق العاده اس
یعنی کسی اگه بتونه هشتاد دلار درآمد داشته باشه در ماه
سوره حج آیه 36
سلام به همگی
امیدوارم که اشک شوق روی گونه هاتون باشه از شکر گذاری نعمت های خدا
اومده امشب یه آیه دیگه رو بنویسم
بعد همینجوری حسی شروع کردم به نوشتن
یهو دیدم یه عالمه مورد در مورده یه آیه ای که اصن خود آیه رو یادم نمیاد کجای سوره ی حج بود نوشتم
ولی رفتم بالاخره آیه رو پیدا کردمش
وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَکُمْ فِیهَا خَیْرٌ ۖ فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا صَوَافَّ ۖ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ ۚ کَذَٰلِکَ سَخَّرْنَاهَا لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿٣۶﴾
و شترهای چاق و فربه را (در مراسم حج) برای شما از شعائر الهی قرار دادیم؛ در آنها برای شما خیر و برکت است؛ نام خدا را (هنگام قربانی کردن) در حالی که به صف ایستادهاند بر آنها ببرید؛ و هنگامی که پهلوهایشان آرام گرفت (و جان دادند)، از گوشت آنها بخورید، و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید! این گونه ما آنها را مسخّرتان ساختیم، تا شکر خدا را بجا آورید. (36)
امروز توی قرآن زمانی که سرچ میکردم یه جایی به آیه خوردم که توش گفته بود که مظمونش این بود که شتر را برای شما مسخر کردیم برای اینکه شکر گذاری کنیم
همون موقع ذهن نجواگرم گفت
چرا خدا همش مثالهای باران و این چیزا رو واسه ی نعمت میزنه
یا همین گوشت چهارپایانو اینا
اینا که خیلی نعمت نیست
چرا مثال ماشین های گرونو نمیزنه
چرا مثال کسایی که جزایر شخصی خفن داشتن
یا حداقل اون زمانی خیلی ثروتمند بودنو برای نعمت نمیزنه؟
وقتی که یکم فکر کردم
آره درسته از نظر ما
نعمت اون پورشه و مازراتیه از نظر ما
ولی یه لحظه دنیا رو بدون گوشت تصور کنید همش باید از گیاها میخوردیم
یه لحظه دنیا رو بدون باران تصور کن
واقعا دنیایی مزخرفی میشه و آخرشم به بن بست میخوره
چون یه جورایی اینا اصل جنسه
یه جورایی انگار سلامتی ما
انگار این ک بتونیم یه زندگی معمولی هم داشته باشیم به اینا گره خورده
بدون غذای سالم تو سلامتی نداری و اصن نمیتونی بری پشت اون ماشین بشینی
یا بدون آب سالم تو اونقدر تشنه ات که اصن دیگه همه ی دنیا رو که داشته باشی بازم دنبال یه لیوان آب گوارایی
و حالا بیاین یه حالت دیگه رو بررسی کنیم
اصن خدا گفته بود مثلا خدا رو شکر کنید به خاطر اون مرکب خفنی که بهتون دادیم
ما چی میگفتیم
میگفتیم این که مخاطبش ما نیستیم که
مخاطبش اون کسی که وضعش توپه
ما که چیز خاصی برای شکر گذاری نداریم
و همین باعث شکل گیری که سیکل معیوب میشد
همین باعث میشد که اونهایی که فقیرن الان دیگه تلاشی نکنن برای اینکه ثروتمند بشن
دیپرس بشن
همین باعث یه حائل بین فقیر و ثروتمند میشد
آدما دو تا گروه بشن مثل همین چیزی که توی ذهن آدمهای فقیره
که همه چیزو پول میبینن اونم پولی که هیچ وقت نداشتنش
و از همه ی اینا گذشته
ما آدمها چه سوار پورشه باشیم چه سوار یه دونه الاغ
هممون از لحاظ نعمت از چشم خدا
یه جورایی خیلی تفاوت آنچنانی نداریم
فوقش سی درصد
نمیخام بگم ثروت بده
میخام بگم ما اصل نعمتو خدا همین الانم بهمون داده
همین که بهمون چشم داده که الان داریم این کامنتو میخونیم
همین که بهمون دست داده که بتونیم گوشی رو توی دستمون نگه داریم
همین که یه اکسیژنی هست که اطرافمون میتونیم نفس بکشیم
اگه خدایی نکرده یکی از اینا رو خدا ازمون بگیره زندگی دیگه معنی داره؟
تو اصن بهترین ماشین دنیا رو داشته باش بدون چشم معنی داره؟
و خدا همه ی اینا رو بهمون داده
انگار پیش فرض هفتاد درصد راهو رفتیم
خدا بهمون هدیه داده اینا رو
میتونس نده
مگه نداشتیم کسی رو که مادرزاد نابینا بوده؟
و تفاوت ما با مثلا استاد عباسمنش اونقدرا هم که برای خودمون گنده اش کردیم نیستا از نظر مالی
خودشم هزار بار اینو توی فایلهای مختلف گفته که
من الان احساس خوشبختی با اون موقعی که توی بندر عباس بودم تفاوت خاصی نکرده
و از اون طرف میخام بگم آخرین باری که برای چشممون از خدا شکر گذاری کردیم کی بوده؟
واقعا اینجور موقع هاس که میرسم به اون چیزی که خدا میگه
که انسان از زاتش کفوره
یعنی بسیار بسیار ناسپاس
انگار همش از خدا طلبکاره
خدایا چرا اینو به من ندادی
چرا فلان نکردی
حالا هزار تا نعمتی که شاید ده سال دیگه نداشته باشه رو گذاشته کنار
چسبیده به اونی که نداره
و همه ی ما میدونیم اگه بچسبیم به یه چیزی اون ازمون دور میشه
نمیدونه که باید روزی هزار بار خدا رو واسه ی مادرش شکر کنه که شاید چن سال دیگه تو دنیا رو داشته باشی ولی اون دیگه نباشه
اینا کم نعمتی نیست
خیلی هامون داریمش
چرا شکر گذاری نمیکنیم
حیف نیست واقعا؟
بازم میگم کم نعمت نداریما
گوش چشم دست و پا
آب شیرینی که توی دست هممون هست
این همه عذاهای خوشمزه
سلامتی خودمون
سلامتی خانواده امون
هفتاد درصد همیناس
به خدا اینا کم نیست
اینا نباشه دنیا رو داشته باشی بازم نمی ارزه
و اگه برای اینا شکر کنی اون سی درصد دیگه رو هم خدا بهت میده
قانونش اینه
از چشم اونی که اینا رو نداره
از پشت پنجره بیمارستان
پیش چشمش این نمیاد که وای فلانی نگاه داره با فلان ماشین خفنش چه عشقی میکنه
اون یکی رو نگاه بیچاره سواره پرایده
اینجوری نگاه نمیکنه
میگه نیگا کن این رو خدا
همشون سالمن
اصن ماشین به چشمش نمیاد
میگه خدایا این همه سر و مر گنده ان خوش ب حالشون
همه رو یه دست میبینه
همه رو یه گروه میبینه
فقیر و غنی رو چون توی سلامتی مشترکن همه رو یه شکل میبینه
حالا توی دید ما
ما هم خومونو با اونی که وضعش خیلی خوبه یه شکل میبینیم؟
توی یه گروه میبنیم؟
راه درست چیه
اولا اون چیزایی که بهش رسیده چیز خاصی نیست پیش قدرتی که خدا به ذهن من داده
دوما اصن اون خفن ترین آدم دنیا خدای من اون با هم متفاوت؟ اگه به اون داده به منم میده خدای ما یکیه
ما باهامون یه جور رفتار میشه
خدا که همون خداس
باورهاس که متفاوته
اونم تغیر این باورها شاخ غول شکوندن نیست
که انقدر برای خودمون گنده اش کردیم
قابل انجام
اگه قابل انجام نبود خدا اینقدر توی قرآن تاکید نمیکرد که فلانی ها تغیر نکردن همشون رو با عذاب گرفتیم
همه رو از دم هلاک کردیم
قابل انجام شدنیه
توی هر زمانی یه سری بی ایمان و بیچاره بودن
یه سری هام خودشونو تغیر میدنو و رشد میکنن بعدم وارث همون بی ایمانا میشن
باز یه آیه دیگه امشبم خوندم خیلی تاثیر گذار بود
میگفت این زمینی که الان زیر پای شماس قبلا مال یه سری آدم بوده که عذاب شدن
دقیق آیه رو یادم نیس ولی مضمونش همین بود
بعد فک کردم با خودم گفتم این خونه ای که ما الان توشیم
کی میدونه چند هزار سال پیش جای کیا بوده
و چه قدر احتمالش زیاده توی این عمر چن ده هزار سالی
چه قدر احتمالش زیاده همین جایی که منو شما الان نشستیم یه سری ها عذاب شدن و از تاریخ اصن محو شدن چون ایمان نداشتن
چون ما در برابر خدا ضعیفیم
همش میخایم خدایی کنیم
همش میخایم بگیم من بلدم
الان حسم بده نمیخام خوبش کنم با اینکه میدونی باید حستو خوب کنی ولی میگی من بلدم من میدونم این راه درسته
همش میگیم خدایا چرا فلانی رو بهش اونو دادی به من ندادی
با اینکه میدونی که مشکل از خودته ولی بازم گلایه بازم شکایت
و از اون طرفم یه سری ها هستن که توی زمان ما دارن زندگی میکنن ولی زندگی رو بردنا
ولی برنده شدنا
همونایی که ایمان دارن
همونایی که به خدا تکیه میکنن فقط ایده ای که خدا بهشون بعد از کار کردن روی باورها رو بهشون میده رو بهش عمل میکنن و دیگه میشنن یه گوشه اجازه میدن خدا خدایی شو کنه
توی وقت مناسبش خدا میگه که گام بعدی چیه
اینا کسایی ان که میبرن بازی رو
چون بلدن خودشونو کنترل کنند
چون بندگی کردنو بلدن
نمیخان خداییی کنن
میگن خود خدا بقیه راه بلده منم هدایت میکنه بار من روی زمین نمیمونه من فقط باید گوش دلمو باز بذارم تا صدای خدا رو بشنوم و بهش عمل کنم حتی اگه سختم بود این میشه ایمان
این میشه کار کردن روی خودمون
وگرنه ادا درآوردن توی تایمی که عمر مثل برق و باد داره میگذره چرنده عین اشتباهه عین باختن یه آدم توی زندگیه
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم
آیه 56 سوره اسرا
سلام به همگی
امیدوارم اول دلتون شاد باشه دوم جیباتون پر پول باشه
و شب عیدی راحت هرچی دلتون میخاد بخرید
امشبم به ایده ام عمل میکنم
یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا مینویسم
قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلَا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَلَا تَحْوِیلًا ﴿۵۶﴾
بگو: کسانی را که به جای خدا پنداشتید، آنها نمی توانند آسیب و گزندی را از شما دفع کنند، و نه انتقال دهند. (56)
اول کلمات مشکلش:
زعم: ضمانت کردن / گمان بی خود و بدون پشتوانه
حول: پیرامون/ سال / چاره / حائل شدن مانع شدن / دگرگونی تغیر
همه ی این معانی با مصدر های مختلف برای یه دونه فعل اومده
ولی اینجا از تحویل استفاده شده به معنی دگرگونی به معنی تغیر
واضح ترین جایی ام که میشه بهش استناد کرد همون آیه ای که میگه تو در سنت خدا تغیری نخواهی یافت
این آیه رو برای این خیلی دوستش داشتم که توش از ریشه ضرر استفاده شده در کنار شرک
زمانی که این ریشه میاد
یعنی همین چالشهایی که ما داریم
تضادهایی که پیش میاد
اتفاقات به ظاهر بد
مثل مشکلات مالی
مثل کمبود سلامتی
مثل مشکلات روابطی
کلا هرچیزی که دیگه اونقدرم سنگین نیست یعنی برای هر آدمی ممکن به شکل تضاد براش پیش بیاد
بیشتر به زبون خود ضر به معنی همون تضاد خودمونه
که خدا رقم میزنه که پرتت کنه تو رو به سمت خواسته هات
آیه رو ساده اش کنم
“بگو
اونایی که برای قدرت خدا به گمان غلط خودتون شریکش قرار دادید
اونا نمیتونن از شما این تضادهایی که براتون پیش اومده رو برطرف کنن
و نمیتونن دگرگونی ایجاد کنن”
این چیزی که من با علم الانم میتونم به عنوان معنی کلمه به کلمه ای بهش رسیدم
اما داستان چیه
داستان اینکه همه ی ما بالاخره توی زندگی مون یه سری تضادها داریم
هیشکی نیست که زندگیش از اول تا آخر عمرش خوش و خرم بوده باشه
اما برخورد ما تضاد ها مهمه
یکی تضادها به سمت هدفهاش پرتش میکنه
میگه حالا که اینجوری شد من فلان میکنم
یکی ام تضادها سر خورده اش میکنن
خدا اینجا داره میگه درمون اون تضاد تو منم
نه اونایی که تو بهشون قدرت دادی
خیلی وقتها شده برای خود من
وقتی به یه مشکل مالی برمیخورم
سریع میگم بذار به فلانی زنگ بزنم پدرشو در بیارم بهش بگم چرا پول منو نریختی
یالا همین الان کارت به کارت کن
ولی سریع به خودم میام
میگم تو اون میپرستی؟
تو اون کاری که باید انجام میدادی رو انجام دادی
قسمت خودتو انجام دادی
بقیه اش دیگه کار تو نیست
بقیه اش کار خداست
و اتفاقا عیار آدمها توی یه همچین شرایطی مشخص میشه
خدا آزمایش هاش فک کردیم فقط اینجوری که مثلا تق میزنه بچه اتو جلو چشمت میکشه
نه خیلی وقت ها به صورت مشکل مالیه
نمیخام بگم اونی که فقیر این امتحان خداست
نه اون که از فرکانس بد خودش که توی اون شرایط مونده
و خدا هم سالی یکی دو بار امتحان میکنه
بازم واسه ی اینم آیه هست ولی چون دقیقشو یادم نیس نمینویسم
ولی امتحان خدا نهایتا سالی دو باره
بعدم مگه فقط فقیرا امتحان میشن
خدا مگه اصن معیارش برای امتحان فقر یا ثروته؟
اینا از کجا آوردیم که فقر امتحان خداس
این چه امتحان شبانه روزیه که تموم نمیشه؟
یاد اون مثال استاد میوفتم
اون شبی که سایتشو فیلتر کردن
من عضو سایت بودم
اصن موندم
بعد تازه خودش گفت که توی اون تایم اتفاقا خیلی براش مهم بوده که سایت سالم باشه و چه قدر توی برهه ی بدی این اتفاق میوفته
ولی کاری که کرد چی بود
پا شدن رفتن همگی باهم سوار تله کابین شدن توی شهر مادرید
توی امتحانای خدا
مهم اینکه حالمون بد نشه
خیلی وقتا میشه توی این امتحانا ما اصن کاری از دستمون بر نمیاد
دستمون بسته اس
ولی باید بذاریم بگذره
باید عیار خودمونو نشون بدیم
از بحث تضاد خودمون دور نشیم
توی این آیه
وقتی از شرک کنار ریشه ضرر استفاده شده
خیلی ساده هرچی ما میکشیم از بی ایمانی مونه
و اتفاقا اینا میاد که مار روی خودمون کار کنیم
و وقتی روی خودمون کار کردیم ایده میرسه که الان این کارو انجام بده
وقتی انجام دادی اون تضاد احتمالا برطرف میشه
اینجوری ام نیست که بگیم خب خدایا ما ایمان آوردیم و تمام
نه نیاز به اقدام عملیه
نیاز به حرکت داره
اینا رو برای خودم میگم که یاد آوری برام بشه
و یادم باشه هر اتفاقی بیرون میوفته به خاطر فرکانس های منه
قرار نیس یه عاملی توی بیرون تغیر کنه تا منم تغیر کنم
اول یه چیز از درون من تغیر میکنه
منم گوش به فرمانم
اون کاری که باید انجام بدمو انجام میدم
بقیه اش میسپارم به خدا
مشکل اینجاس که ما میخایم خدایی کنیم
صبر کردن برامون سخته بندگی کردن سخته
سپردن به خدا و خیالت راحت بودن که خدا بار منو روی زمین نمیذاره برامون سخته
و همینهاس که آدم ثروتمندو فقیرو مشخص میکنه
همین هاس که عیار آدما رو مشخص میکنه
بهشت و جهنم این دنیا و اون دنیا رو مشخص میکنه
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم
آیه 106 یوسف
سلام به همگی
امیدوارم جیباتون شب عیدی پر پول باشه
اونقدری که ندونید چی کارش کنید
امشبم میخام به ایده ام عمل کنم
یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو بیام اینجا بنویسم
وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ ﴿١٠۶﴾
و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند مگر آنکه شریک قرار می دهند. (106)
وای که چه قدر این آیه خوبه
مگه داریم از این آیه خفن تر؟
چنتا آیه قبل از این از لفظ ناس استفاده میکنه
یعنی مخاطب این آیه مردم هستن
بعد همینجوری میاد جلو تا به این آیه میرسه
من قبلا از خودم همیشه میپرسیدم که این عذاب های خدا که اینقدر توی قرآن اومده چرا توی زمان اینقدر کمه
یعنی مثلا شاید چن سال یه بار یه زلزله ای بیاد که تعداد قابل توجهی بمیرن
این که آمار این عذاب ها به نسبت قبل کاهش پیدا کرده یا نه رو من نمیدونم
ولی چیزی که حداقل از اطرافیانم از آدمهایی که توی جامعه میدیدم و باهاشون برخورد داشتم میدیدم این بود که
تقریبا همشون خدا رو قبول داشتن
هیشکی تقریبا من ندیدم که بگه خدا نیست
مثلا ندیدم کسی رو که بگه این مجسمه رو میپرستم
ولی داستان اینکه الان شرک بیشتر این شکلی شده که مخفیه
و خبر بد اینکه این شرک مخفی ام از نظر خدا حسابه
یعنی اونم قاطی بازیه
درسته درجه اش پایین تره به شدت اون بت پرستی نیست
ولی مثل تفاوت کارت ها توی فوتبال میمونه
اونی که خطای وحشی انجام بده کارت قرمز مستقیم میگیره و اخراج مثل همون بت پرستی
ولی اونی که خطای درجه پایین تر انجام بده اینجوری نیست که داوره بگه فدا سرت همین که این بازیکن که روش خطا کردی نمرد برا من کافیه
نه این شکلی نیست کارت زردی هم وجود داره
و این کارت زرد بعدا عواقب داره
برای خدا هم این شکلیه
اون شرک خفیه که توی اکثر آدمها هست به قول قرآن توی این آیه گفته اکثر مردم (مردم توی چن تا آیه قبلش آورده شده و ادامه پیدا کرده) که ایمان آوردن (مثل همه افراد جامعه که خدا رو قبول دارن) ولی مشرکن
اینجاس که با این آیه معنی ایمانو میشه فهمید
ایمان یعنی قدرت محضو بدی به خدا
یعنی همه هیچ کاره ان
من فقط با خدا در ارتباطم
اونه که برای من روابط خوب میشه
اونه که برای من سلامتی توی بدنم میشه
اونه که برای من مشتری میشه و ازم خرید میکنه
چه قدر از آدمها این شکلی به خدا قدرت میدن؟
خود من یک از هزارم نیستم
و ثمره اش خیلی واضحه
به اندازه ای که این قدرته رو از بنده های خدا بگیریم بدیم به خود خدا
به اندازه ای که خودمونو مستقیما با خدا در ارتباط بدونیم به همون اندازه نعمت وارد زندگی مون میشه
اگه بتونیم دنیایی و تصور کنیم که از صب که از خونه میزنیم بیرون فقط خدا رو با خودمون در ارتباط ببینیم اون موقع اس که با تکرار این میتونیم به خیلی چیزا برسیم
اگه کسی بهم عشق ورزید اینو در واقع خدا ببینم که داره خودش بهم عشق میورزه
خدا توی قرآن یه آیه ای هست یادم نیست کجای قرآنه
به پیامبر میگه
تو نبودی که تیر زدی من بودم
خب با اون تیرا یه سری آدم کشته شدن
خدا اینجوری میگه که انگار خودش اون آدما رو کشته
خودش عذابشون کرده
و این خیلی نگاه خوشگلیه
این که بتونیم خدا رو همه جوره با خودمون یه تیکه بدونیم
یاد اون آیه میوفتم که خدا میگه ما از رگ کردن به شما نزدیکتریم
وای که چه قدر خوبه
واقعا اگه همه چیو خدا بدونیم
اگه منبع رزقو خدا بدونیم
اگه بتونیم اینجوری نگاه کنیم که اون خدایی که بالا سرمونه از ما بیشتر میخاد که به نعمت ها برسیم
چون این نعمت ها نشانه ی ایمانه
مثل یه بازی که هرچه قدر بیشتر بتونی سکه بخوری زودتر میتونی بری مرحله ی بعد
اینجا ام هرچه قدر بیشتر به ثروت برسی به نعمت برسی نشونه از بیشتر شدن ایمانه
نشونه از پیشرفته
رقم دارایی های هرکدوم از ما بهمون میگه که چه قدر ایمان داریم
بهمون میگه چه قدر از شرک دور شدیم و به خدا نزدیک شدیم
راه راست راه اونایی که بهشون نعمت داده شده
خود خدا تقسیم بندی کرده توی قرآن
اونجایی که میاد میگه شیطان به شما وعده فقر میده و امر میکنه به فحشا
و خدا به شما وعده فضل و آمرزش میده
با یه همچین خدایی طرفیم
که طرف خودشو با فضل همراه میدونه
با فروانی همراه میدونه
با نعمت فراوان دریافت کردن همراه میدونه
یا این همه جا اومده گفته که عذابم رو به هرکس که در میشتش باشه میرسانم و رحمت همه چیز را فرا گرفته
دیگه از این واضح تر
اگه ما رقم درشت توی حسابمون نمیبینم به خاطر اینکه ایمان نداریم
قدرتو به خدا ندادیم
هنوز بابا و ننه اینو و اونو مقصر میدونیم
هنوز ته ذهنمون این شرکه هست
وگرنه به نعمت نرسیدن مثل شنا کردن خلاف جهت روده
و کل بازی اینکه ما بتونیم قدرت خدا رو باور کنیم
کل بازی اینکه بتونیم به خودش تکیه کنیم
یاد اون مثالی میوفتم که
هروقت به یکی میخایم بگی خیلی بی خیال تو اصن عقل نداری
بهش میگیم مثلا ماشینو قفل نکردی ولش کردی به امون خدا؟
درسته قطعا اون قسمت خودمونو باید انجام بدیم و ماشینو قفل کنیم
ولی اینکه تکیه کردن به خدا رو مساوی با دیوانگی میبینیم
نشون میده که ما خیلی دیگه منطقی شدیم
اونم نه با منطق درست
با منطق غلط
با منطق شیطانی
با منطق پر از شرک
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم
آیه 64 سوره یونس
سلام به همگی
امیدوارم حال دلتون توپ باشه
و تیک هدفهاتون رو شب عیدی برای خودتون بزنید
که یکی یکی پشت سر هم بهشون رسیدید
امشبم میخام به ایده ام عمل کنم یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا بنویسم
لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ ۚ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿۶۴﴾
آنان را در زندگی دنیا وآخرت مژده و بشارت است در کلمات خدا هیچ دگرگونی نیست؛ این است کامیابی بزرگ. (64)
اول کلمات سخت ترش:
بشری: مژده خبر خوب/ به معنی انسان هم اومده بشر/ برای کافرها هم بشارت داده شدن به عذاب دردناک
فوز: / موفقیت / تشویق
توی آیه قبلی میاد میگه اونایی که ایمان آوردن و همواره تقوا داشتن یعنی همون کنترل ذهن خودمونو داشتن
بعد توی این آیه ادامه میده که
اونها در دنیا و آخرت بهشون خبر خوب میرسه
بهشون خبرهایی میرسه که خوشحال میشن
در کل تقوا در کنار ایمان منجر میشه به خبرهای خوب در دنیا و آخرت
خیلی لذت میبرم از این که اولا
دنیا و آخرت و شادمانیش کنار هم اومده
اونهایی که این طرف حالشون خوب
این طرف بهشون مژده میرسه
اون طرفم حالشون خوب میمونه
و خدا هم خلف وعده نمیکنه
و آخرش میاد میگه این همون موفیت بزرگه
اصن یه لحظه بیایم مرور کنیم داستان زندگی کسی که توی اون دنیا جایگاهش بهشته و به قول قرآن به اون موفقیت عظیم رسیده
این طرف که بوده توی این دنیا که بوده
شاید زندگیش حداقل یه تایمی اونی که باید باشه نبوده
خود خدا بارها گفته فک کردید به شما اون چیزهایی که به قبل از شما رسیده به شما نمیرسونیم؟ برای همه یه سری تضاد یه سری اتفاقات به ظاهر بد میوفته
یه سری ها هستن از اینا انرژی میگیرن و با هر بار خوردن به تضاد پرت میشن به سمت خواسته هاشون
یادم استاد توی دوره روانشناسی ثروت توی یکی از قسمت هاش میگه
شخصیت حضرت موسی شخصیت خیلی جالبیه
هر بار که به تضاد میخوره با یه غدی تمام میاد مییگه من اینو میخام بایدم بشه
یه غروری داشته برای خودش که حالا که اینجور شد پس یه باره دیگه قطعا اون کار انجام میشه
از بحث مون دور نشیم
اونا به یه سری تضاد خوردن و اونا رو حلش کردن و شد براشون موهبت
شد براشون موفقیت
هر بار که به تضاد بر میخوردن ازش انرژی میگرفتن
میگفتن حالا که اینجوری شد دیگه من کارو تموم میکنم
تسلیم اتفاقات ناخواسته نمیشدن
بلکه ازش انرژی میگرفتن
توی این دنیا اونقدر به این شرایط برخوردن تاا یه زندگی توپ براشون ساخته شد
و بعدش از این نعمت ها استفاده کردن
توی مسیر انعمت علیهم خدا بودن تا زمان مرگشون رسید
و بعدش شدن از کسایی که جایگاهشون بهشت
سر منشاش از اونجایی شروع شد که این طرف خوب زندگی کردن
این طرف اتفاقات با فرکانس هاشون جوری رقم خورد که بهشون خبر خوش میرسیده بهشون مژده میرسیده
برای خود من اگه بخام خبر خوبو معرفی کنم
میشه پروژه هایی که مبالغ واقعا خوبی براشون بگیرم
این برای من حکم بشارتو داره
و اونقدر از این حس خوب میگیرم که شاید با هیچ چیز دیگه اینقدر حالم خوب نشه
اصن این ویژگی پول
من قبلا بارها گفتم
شیطان با عصبانیت تمام به خدا گفته که تو اکثر بنده هات رو ناشکر پیدا میکنی
وقتی خودمو بررسی میکنم میبینم تایمی من خیلی شکر گذارم خیلی حالم خوبه که تازه برام پول اومده باشه
و پول به حسابم نشسته باشه
اصن کاملا توی فرکانس شکر گذاری تمامم
این پول که اینجوری میتونه ورق منو برگردونه
این پول که باعث میشه من به سمت انعمت علیهم هداایت بشم
اصن پول آدمو از حاشیه دور میکنه
تو وقتی که پول داشته باشی دیگه نیازی نیست برای چندغاز توی یه محیطی باشی که توش همه کارمندن همه حقوق بگیرن همه از دولت و از همه طلبکارن
همه توی یه کلام مشرکن
وقتی پول داشته باشی از این حواشی دور میشی یه سمت کسایی هدایت میشی که اونام برای خودشون کار میکنن
اونام درآمدهای خیلی خوبی دارن
و اونام پر از ایمان به خدان
قدرت به چیزی و به کسی نمیدن
خودشونو تنها میبینن برای خلق سرنوشتشون
و این به نظرم بهترن حال دنیاس
اینا به نظرم کاملا منطقیه
منطقشم خیلی ساده اس
پول هرچه قدر بیشتر بشه در ظاهرش میشه از حاشیه دور شدن
در باطنش میشه افزایش نعمت هدایت شدن به سمت راه راست و دور شدن از بی ایمانی و شرک
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست و به هرچی که میگن عمل میکنن
دوستون دارم
سلام به همگی
امیدوارم حال دلتون عالی باشه
امشبم میخام به ایده ام عمل کنم
یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا بگم
فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَکَاءَ فِیمَا آتَاهُمَا ۚ فَتَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿١٩٠﴾
پس هنگامی که به آن زن و شوهر فرزندی تندرست و سالم داد برای خدا در کنار نعمتی که به آنان عطا کرده بود، شریکان وهمتایانی قرار دادند!! پس خدا برتر و والاتر از آن است که برایش شریکان و همتایان قرار دهند. (190)
این آیه به اون صورت کلمه ی گنگی نداره
که بخاد معنی کردنشو سخت کنه
ولی این آیه رو از اون جهت دوس داشتم
که خیلی جاها اون چیزی که من از قرآن میدیدم این بود که
مثلا فلان قوم کافر بودن بعد خدا عذابشون کرد
دهنشونو سرویس کرد
کمتر چشم من خورده بود از آیه هایی که شرک خفی رو بخاد به رخ بکشه
توی این آیه خدا خیلی خوشگل شرک خفی رو به رخ کشیده
اینجا نه خبری از بت پرستی هست
نه خبری از بی ایمانی هست
نه هیچ چیز دیگه ای
ولی خدا خیلی قشنگ از لفظ شرک استفاده کرده
این همون شرک خفی که خیلی از ماها داریم
و دلیل اینکه نمیتونیم نعمت ها رو اونجور که باید شاید دریافت کنیم همین شرک خفی هستش
داستان این آیه داستان بچه دار شدن آدمه
توی آیه قبلش میگه ک از خدا درخواست کردن که اگه به ما فرزند سالمی بدی حتما از شکر گذاران خواهیم بود
توی آیه بعدش میاد میگه که وقتی که بهشون این فرزند سالم رو دادیم برای خدا شریکانی قرار دادند
کلا اول بگم که اون آیه هایی که من تا الان خوندم رسیدم به اینکه کلا آدم یکی از شخصیت منفی های قرآنه
کلا ساده لوح بوده
اون اول میره از اون میوه میخوره در صورتی که خدا بهش گفته بود نکن این کارو
بعدشم که خدا روی زمین قرارش میده
الانم توی این آیه اینجوری خدا رو خونده بعدش میاد شرک میورزه
کلا من تا الان شخصیت درستی ازش ندیدم
همش انگار هی گند میزده فقط
نمیدونم به خاطر این بوده که تکاملشو طی نکرده بوده
زات انسان این شکلیه اونم فابریک بوده
ولی کلا بازم میگم توی آیه هایی که من دیدم شخصیت درستی نبوده
اینجا هم میاد بعد از اینکه خدا دعاش رو میشنوه و بهش فرزند سالمی میدی
اینجوری با خدا شریک هایی قرار میده
اما اون زمان که گذشته
این داستان ها رو هم خدا برای ما میگه که ما ازش درس بگیریم
وگرنه قرآن کتاب تاریخ نیست
اما اون چیزی که برای من جالب بود اون شرک خفی بود که حتی از اون زمانم بوده
و شاید مشکل اصلی زمان ما هم همین شرک خفی باشه
الان دیگه حداقل من بت پرستی ندیدم
حالا هنوزم هست تکذیب قیامت و اون دنیا و اینا ولی
من ندیدم کسی بگه خدا نیست
بماند که همونایی ام که مذهبی ان الان به جای بت پرستی کارای مشابهش رو انجام میدن
ولی به صورت مستقیم من ندیدم لااقل
ولی اون شرک خفی که هرکسی یه جوری باهاش درگیره
و به میزانی که بتونیم خودمونو به راه راست نزدیک کنیم میتونیم از این دور بشیم
یکی از مواردی که به عنوان شرک خفی الان درگیرش ممکن باشیم کم یا زیاد
عوامل بیرونیه
همون چیزی که استاد هم توی دوره روانشناسی ثروت کامل توضیحش میده
امروز یه نفر به من پیام داد از آمریکا
من کلا به لسانجلس علاقه دارم نمیدونم چرا
ولی حس بدی از این شهر نمیگیرم
پیامشو باز کردم دیدم پیشنهاد همکاری بهم داده
من براش جواب رو ارسال کردم ولی چون الان آمریکا اول تایم کاریشون هست هنوز جوابی دریافت نکردم
ولی چیزی که برای من جالب بود این بود که
توی همین شرایطی که میگن وضعیت دلار اینجوری
الان میشه خیلی ساده درآمد دلاری از همین ایران داشت
و اون بالا رفتن دلاره به جای اینکه بد بشه میتونه خوب باشه
حساب کردم بیست دلار که برای یه آمریکایی میشه فک میکنم پول چند کیلو گوجه
به پول ما میشه یک میلیونو دویست هزار تومان
این فوق العاده اس
یعنی کسی اگه بتونه هشتاد دلار درآمد داشته باشه در ماه
به پول ما میشه حدود پنج میلیون
هشتاد دلار درآمد یه روزه یه دونه کارگر آمریکاییه
اگه دیگه اون کارگری هیچی بلد نباشه هشتاد دلارو بهش میدن
همون پول برای ما یه پولی میشه که میشه باهاش یه یخچالو برای یک ماه کامل پر کرد
حالا
به راحتی هرکدوم از ما میتونیم یه همچین درآمدی داشته باشیم
خیلی به نظرم اینا قشنگه
خیلی خوبه
اصن دلار هرچی بره بالا
به نفع اونی که درآمد دلاری داشته باشه
چون بالاخره درسته خیلی چیزا گرون میشه
ولی خیلی چیزام کمتر گرون میشه یا قیمش تغیری نمیکنه
من براتون میتونم کلی مثال مواد غذایی الان بزنم که دلار که رفت بالا قیمش هیچ تغیری نکرده
این خودش به نظر من میشه یه دید مثبت
و اینو اصن میخاسم بگم که
اگه کسی باور داشته باشه قیمت دلار تاثیری توی زندگیش نداره
یعنی از شرک دور شده
چند درصد ایرانی ها اینو قبول دارن؟
چرا اینو میگن
چون کارمندن
اول سال بهش میگن دلار بشه یک میلیون بشه هزار تومن
تو حقوقت تا آخر سال ثابته
و چون اکثر مشرکها کارمندن
و درآمدشون ثابته
به همین دلیل ثمره اش میشه شرک روی شرکشون میاد
چون ترسیدن برای خودشون کار کنن
چون اصن ویژگی جهنمی هاس که اکثریت مردم رو تشکیل میدن
پا روی ترسهاشون نمیذارن چون ایمان ندارن
سراغ علاقه شون نمیرن چون ایمان ندارن
چون خدا رو وسط رینگ نمیبنن
خدا رو یه خدای منفعل میبینن که ی گوشه نشسته کاری ام براشون نمیکنه
ولی اونی که تول مرحله ی اول برای خودش کار میکنه
هرچه قدرم دلار بره بالا مثل خود من
میگه من اونقدر دستمزدمو بالا میگیرم که دلار هرچی ام بره بالا من ازش جلو ام
یا توی مرحله ی بالاترش
میگه آقا من اصن درآمدم به دلاره
هرچی میخاد بشه بذار بشه
اتفاقا بهتر
من قدرت خردیم توی خیلی چیزا که به نسبت دلار گرون نمیشه من راحتر میتونم بخرمشون
این فقط یه مورد از اون شرک خفیه که گفتم
و دیدن فرصتها توی یه چیزی که برای بقیه اینکه وای چی کار کنیم حالا
برای خیلی ها این بالا رفتن دلار میشه عذاب
برای یه سری هام میشه موهبت میشه رحمت خدا
چون زور خردیشون در کل بیشتر میشه
چون راحتر به خواسته هاشون میرسن
اگه ام خارج از ایرانم باشن که از دلاره تاثیری نه مثبت نه منفی براشون نداره
مهم اینک توی بدترین شرایط هم بتونیم تاثیر مثبت یه اتفاقو برای خودمون بیرون بکشیم
اینجوری ام نمیخام بگم که سرمونو کنیم زیر برف
نه با منطق
مثل همین منطقی که اینجا آوردم
با شرایط من کاملا برای خودم ساده بگم حرف حقه
و برای خیلی های دیگه ام میتونه به راحتی اتفاق بیوفته
خدایا ما رو به راه راست هدایت که راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم
سلام اکرم خانم
ممنون از حسن نظرتون
ممنون از حس خوبی ک بهم دادی
دیدگاه تون بهم انرژی میده و باعث میشه محکم تر برم جلو
امیدوارم همه مون ب راه راست هدایت بشیم راه اونایی ک بهشون نعمت داده شده
باز هم ازتون سپاسگذارم
بهترین ها رو برات آرزو میکنم
سلام سمیه عزیز
لذت بردم از حال دله خوبت
ک حرفی ک از دل بر اومده بر دل شما هم نشسته
قطعا همینطوره
این چن وقته بارها برای من این اتفاق افتاد ک از خدا خواستم درها رو برام باز کنه و رو مو زمین ننداخته
خیلی وقتا میشه ما از ی سری ها انتظار داریم ک اصلا سر سوزن قدرتی توی زمین و آسمون ندارن
و اینجاهاس ک پس گردنی ها رو میخوریم حالمون بد میشه
ولی کافیه ب خودش تکیه کنیم همه چی برامون ردیف میشه
ب قول خداش
آیا خداوند برای بندگانش کافی نیست؟
سلام اقا جمال
امیدوارم تو مسیر موفقیت باشی
مرررسی واقعا دلمو آروم کردی با کامنتت
مرسی از حس خوبی ک اینقدر صادقانه بهم دادی و احساسی که واقعا دست خدا خودمو دیدم و چیزهایی ک مینویسم واقعا همش دلیه
من شروع ب نوشتن میکنم و مطالب میاد و خدا انگار باهام صحبت میکنه منم مینویسم و حس خوبی ک بعد از نوشتن کامنت میگیرم
ممنونم ازت و خدا رو شکر میکنم برای اینکه یکی از مخاطبهای کامنتام شما هستی
سلام آقا مصطفی عزیز
مرسی از نظر خوشگلت
خوشحالم ک داری روی خودت کار میکنی و منم دست خدا شدم توی مسیرت
واقعا از خودم بعضی وقتا تعجب میکنم ک چ جوری هم رو واسه خودم بت میکنم
واقعا خدا برای همه ی ما کافیه
ب شرطی ک بفهمیم
و یادمون نره توی قرآن زمانی ک مرگ رو میخاد ب کافرا بگه تجربه اش میکنید
میگه این همون چیزی ک ازش فرار میکردید
ما یه خط پایانی داریم و یه زمان محدود
و ثروته ک دسته بندی ما رو مشخص میکنه ک چپیم یا راست
با قدرت ادامه بده دوست من
سلام الهام خانم
ممنونم ازتون
خدا رو شکر
امیدوارم بتونیم این کتاب خدا رو هم بخونیم هم بفهمیم و هم عمل کنیم
همون لایق بهترین ها هستیم
چون جانشین خدا روی زمینیم
میشه بگیم ک خدا دیگه لیاقت مثلا فلان خونه رو دیگه نداره دیگه بسش
اینجوری نیس
پس ما هم جانشینیم نباید ب کمتر از اون راضی بشیم
مرسی از انرژی ک بهم دادی
بهترین ها رو برات آرزو میکنم