روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 5 - صفحه 1

476 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «جواد بایرامی» در این صفحه: 16
  1. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان

    سلام و عرض و ادب و احترام خدمت استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیز و تک تک دوستان ارزشمندم

    به لطف و مرحمت خداوند رسیدم به سالروز تولد ، تحول و هدایت خداوند مهربان و وارد شدن به مدار استاد عزیزم

    4 اردیبهشت ماه 1399 ، سالروز تولد دوباره من هست . من 10 شهریور 1358 چشم به جهان باز کردم ،

    ولی در چهارم اردیبهشت ماه 1399 ، چشم دل و گوش جان من بر روی حقایق جهان هستی باز شد.

    در چنین روزی من مجددا متولد شدم

    خداوند رحم و فضل و مغفرت خودش رو شامل حال من کرد و من وارد مدار استاد عباسمنش عزیز شدم

    و اگر این رحم و فضل و مغفرت خداوند شامل حال من نمی شد و من در همون مسیر غلط و تاریک و گمراهی ادامه مسیر می دادم ، فقط خدا می دونه که الان چه وضعیتی داشتم.

    به قول استاد عزیز در این فایل ، هر چیزی که خوب پیش نمی ره ، طبیعی نیست

    ولی من در اون روزها و در تمام گذشته زندگیم ، از پدر و مادر و گذشتگان و مذهب و جامعه ، شنیده بودم که این دنیا محل زجر و سختی و مشقت هست . این دنیا محل آرامش نیست و این مشکلات و فقر و سختی و دعواها و اتفاقات ناخوشایند جزئی از روند طبیعی زندگی هست و من هم این دورغ ها رو باور کرده بودم و بر اساس قوانین بدون تغییر خداوند در حال تجربه اتفاقات و شرایط هماهنگ با همین باور ها بودم.

    دعواها و فحاشی ها با همسر و خانواده همسرم

    بی ایمانی و ترس

    شرک و آدم پرستی و مرده پرستی و توسل !!!

    برگی در دل باد بودن

    بی هدف و بی انگیزه بودن

    مشکلات جسمی و روحی زیاد

    روابط بسیار بد

    رابطه اشتباه و غلط با یک جنس مخالف و ریخته شدن بنزین بر روی آتش روابط بسیار بد با همسرم

    باورهای غلط مالی و ضررهای مکرر

    فرو رفتن در دل شرایط نادلخواه و نازیبا

    لعن و نفرین انسانهای گذشته تاریخ و بعضی دولت ها

    تقلید کردن از انسان ها و مشرک و کافر بودن

    کپی کردن اصول و عقاید و رفتارهام از انسان های به ظاهر مذهبی!

    و دهها و دهها رفتار وباور و نگرش غلط دیگه

    که همگی زندگی من رو به یک طوفان و گردباد بسیار بزرگ و نادلخواه تبدیل کرده بود.

    .

    .

    .

    و در چنین روزی ، در دل کویر کاشان ، در مسیر اصفهان به تهران ، در نیمه شب ، زیر نور زیبای مهتاب که بر دشت های اطراف جاده تابیده بود و در زیر آسمان زیبای کویر کاشان ، که پر شده بود از ستاره های بسیار زیاد و زیبا ،

    با صدای ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

    نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

    یک نیرویی و یک انرژی و یک قدرتی ، من رو هدایت کرد به سرچ کردن در گوگل و تایپ کردن فایل های استاد عرشیانفر

    همون پشت فرمان و در حین رانندگی

    دیدم که کنار اسم استاد عرشیانفر (که در بین اساتید ایرانی فقط ایشان رو می شناختم) یک اسمی توجه من رو به خودش جلب کرد

    لایو استاد عرشیانفر با استاد عباسمنش

    خدایا آقای عباسمنش دیگه کیه؟

    روی فایل کلیک کردم و هدفون رو تو گوشم گذاشتم و گوشی رو پشت فرمان ، روی کیلومتر ماشین گذاشتم و فایل پلی شد

    و من برای اولین بار چهره زیبای استاد عباسمنش رو که تا اون روز حتی اسمشون رو هم نشنیده بودم رو ، دیدم.

    .

    هنوز هیچی از داستان نمی دونستم

    نمی دونستم قراره که چه اتفاقی بیوفته

    اون روز نه چیزی از مدار می دونستم ، نه هدایت رو شنیده بودم نه درکی از توحید این مسائل داشتم

    فقط و فقط یک نیرویی من رو ترقیب می کرد به دیدن این فایل

    و تا خود تهران من فایل رو دیدم

    و صدای و کلام استاد ، یک تحول عجیب و غریبی در وجودم رقم زد

    یک حس و حال کاملا متفاوت با تمام گذشته خودم

    من یک انسان مذهبی بودم و شاید بیش چندین هزار جلسه مذهبی بزرگ در تهران رو شرکت کرده بودم

    منبر ها و سخنرانی ها و موعظه ها و صحبت های بسیار بسیار زیادی رو تا اون روز شنیده بودم (که خب بعدا فهمیدم که همه اونها من رو غرق در شرک و گمراهی کرده بود)

    یادمه وقتی همون شب رسیدم تهران (شب چهارم اردیبهشت ماه 1399) فردای اون روز ، شیفت کاریم تو فرودگاه بود .

    و همون 4 اردیبهشت ماه ، من وارد سایت شدم و ثبت نام کردم

    و جریان وارد شدن من به مدار استاد عزیزم رقم خورد

    و با دیدن فایل های مختلف و ادامه اون حس و حال بسیار خاص و غیرقابل وصف ، هدایت شدم به تهیه دوره 12 قدم

    و گذشت و گذشت و گذشت

    تا آرام آرام شدت شرایط بد و زشت و نادلخواه ، کمتر و کمتر شد

    سرعت تغییرات من بسیار بسیار کند بود و بعدا فهمیدم که دلیل این امر ، شدت باورهای غلط من و ریشه ای که این افکار در وجودم داشت و البته نشتی های بسیار بسیار زیادی که داشتم.

    من در چهارم اردیهشت 1399 ، از مسیر ضلالت و گمراهی و تاریکی و زشتی و شرک و ترس و بی ایمانی ، وارد مسیر نور و رحمت و زیبایی و ایمان و توحید شدم.

    و به لطف خدا و با تعهد و امید بسیار ضعیفی که داشتم ، نوری که در دلم بسیار ضعیف روشن شده بود رو دنبال کردم.

    و به لطف الله ، سعی کردم کلام استاد رو تنها راه رهایی از شرایط بد خودم بدونم.

    ایمان و باور ضعیفی در وجودم شکل گرفته بود که من رو به جلو حرکت می داد. ومن سعی می کردم به این نیرو رو بیشتر بیشتر پیگیری کنم و دنبال کنم.

    و خدا رو شکر معجزات شروع شد

    اتفاقات بد کمتر شدند

    هم زمانی های کوچکی رو تجربه می کردم

    امید و آرامش مقداری بهتر شد

    و کم کم تونستم به این اصل باور داشته باشم که من دلیل و خالق تمام اتفاقات زندگیم هستم . من هستم که می تونم شرایط رو تغییر بدم و تا زمانی که من تغییر نکنم ، رفتار خداوند با من هیچ تغییری نخواهد کرد

    درک این موضوع بیش از 3 سال برای من زمان برد.

    و به لطف خدا بدهی های سنگین من پرداخت شد

    ریشه دعواها و بحث ها کمتر شد

    آرامش کم کم به لحظاتم برگشت

    حضور آدم های نامناسب در زندگیم کمتر و کمتر شد

    زیبایی ها رفته رفته بیشتر شدند

    خسارت های ریز و درشت کمتر شدند

    گل های بیشتری رو می تونستم تو مسیر ببینم و تحسین کنم

    چراغ های سبز در مسیر بیشتر شد

    گوش من رها شد از شنیدن صحبت ها و کلمات نازیبا

    گفتار من رفته رفته بهتر شد

    جسم من قوی تر و سالم تر شد

    و کم کم ارزش بیشتری برای خودم قائل شدم

    .

    و گذشت و گذشت تا مجددا رسیدم به چهارم اردیبهشت این بار در سال 1402

    سومین سالگرد تولد و تحول و هدایت شدن من به استاد عباسمنش عزیز ، مصادف شد با یک اتفاق بسیار بزرگ و مهم و سرنوشت ساز برای من

    از ماهها قبل از رسیدن به چهارم اردیبهشت ماه 1402 ، من دوره 12 قدم رو مجددا با کلی مقاومت ذهنی شروع کردم.

    ذهنم می گفت دوباره 12 قدم ؟

    مگه چیزی از صحبت های استادت مونده که نشنیده باشی؟

    من سعی کردم مقاومت ها رو بشکونم و شروع کنم

    و از جلسه اول قدم اول مردونه شروع کردم

    همزمان دوره عزت نفس و بعد دوره کشف قوانین رو هم شروع کردم

    و رفته رفته من در حال تجهیز شدن به ابزارهای مختلف برای بهبود شخصیت و تقویت ایمان و شجاعت و خوباوری بودم.

    و در چهارم اردیبهشت 1402 ، خداوند باز هم لطف و رحمت و فضل خودش رو شامل حال من کرد .

    کی ؟؟ زمانی که من اعتراف کردم در برابرش هیچ هستم .

    از مسیر ارزش های دیجیتال و معاملات اهرمی و کلی احساس بد ، بیرون اومدم و اجازه دادم خداوند نور و هدایت خودش رو بر من بتابه

    و من که 3 سال قبل از این روز ، در گیر شرک و ترس و بی ایمانی و احساس بی ارزشی و کلی باورهای مخرب بودم ، هدایت شدم به مسیر خالق ارزش .

    و خداوند مثل روز مسیری که ازش خواسته بودم رو برام نمایان کرد

    من ماهها بود که به دلیل ناخواسته نان و وعده صبحانه رو حذف کرده بودم و ناخواسته کلی وزن کم کرده بود .

    و خداوند من رو هدایت کرد به مسیر مطالعه در مورد اصول تندرستی و اجرا کردن این اصول درمورد خودم و رقم خوردن نتایج رویایی و بی نظیر در جسم خودم

    و در مرحله بعد هدایت شدم به خلق دوره اصول تندرستی با درک و مطالعه خودم و با امضای شخصی خودم (بدون دوره قانون سلامتی استادم)

    و این برهه و این هدایت و شروع دوره احساس لیاقت ، یک تحول بسیار بزرگتری رو در من رقم زد که اصلا تمام ابعاد زندگی شامل یک رشد و بهبود باورنکردنی شد.

    و این اتفاق فصل دوم تحول من شد.

    تا گذشت و گذشت و گذشت

    .

    و رسیدم به امروز 4 اردیبهشت ماه 1403

    زبان ناتوانِ از شکرگزاری برای نعمت ها و معجزات و اجابت های خداوند

    تحقق آروزی 12 ساله من و منصوب شدن به سمت سرپرست خدمات بار هواپیمایی ماهان و دریافت اولین حقوقم در روز گذشته با افزایش 120 درصدی ، موجب شد تا سالروز تحول و تولد دوباره من ، رنگ و بوی خدایی تر و زیباتری به خودش بگیره.

    و امروز صبح که با کلی احساس ذوق و شوق و لذت بی نظیر از خواب بیدار شدم ، از خدا خواستم که امروز هم من رو سورپرایز کنه و یک هدیه دیگه رو امروز دریافت کنم.

    چشم که باز کردم و از پنجره کوههای البرز و پارک جنگلی لتمان رو نگاه کردم ، زبانم به شکر و سپاس و تحسین باز شد

    گفتم خدایا شکر شکر شکر

    یک باران بی نظیر بهاری

    با یک هوای فوق العاده زیبا

    مه بسیار بسیار زیبا که کوههای البرز رو پوشانده بود

    و وقتی پنجره رو باز کردم ، بوی نم بارون و خنکی مست کننده رو لمس کردم

    و فقط گفتم خدای شکرت

    تو مسیر اداره ، شیشه ها رو پایین دادم و از این هدیه بی نظیر خداوند که به مناسبت سالروز هدایت و تحول و تولد دوباره برام رقم خورده بود لذت بردم.

    وقتی شروع کردم به خوندن سوره حمد ، مثل همون باران بهاری که خدا بهم هدیه داده بود ،مثل یک طفل خردسال اشک های جاری شد

    گریه ای که از بندگی کردن و شوق و لذت و خوشبختی جاری شد

    و خداوند رو برای رحم و فضل و رحمت بی کرانش شکرگزاری کردم و بعد که رسیدم محل کار ، هنوز سیراب نشده بودم.

    رفتم تو رمپ و در بین هواپیماهای جت شخصی ، زیر باران رحمت خداوند از هوای بی نظیر و باران فوق العاده زیبا که برای زیباتر شدن روز تحول و تحول و هدایت جواد بایرامی ، رقم خورده بود لذت بردم .

    هر پروازی که بلند میشد ، خدا رو شکر می کردم برای قوانین بدون تغییرش که ما می تونم به عمل کردن به اونها خواسته هامون رو محقق کنیم.

    حرکت کنیم

    پرواز کنیم

    رشد کنیم

    خلق کنیم

    و لذت ببریم از زندگی بی نهایت زیبا و کوتاه

    .

    و چه زیبا گفت که

    خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان ، اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید

    هر چقدر ازش درخواستم کنیم ، باز هم عطا می کنه

    و هیچ وقت خسته نمیشه از درخواست های ما ، بلکه خوشحال میشه که ما بیشتر و بیشتر ازش درخواست کنیم

    چقدر این خدا زیبا و دوست داشتنی هست

    چقدر خدای ما قدرتمند و دقیق و بدون خطاست

    واقعا مگر از زندگی چه می خواهیم که در خدایی خدا یافت نمی شود ؟

    خداوند همه چیز می شود همه کس را

    به شرط اعتقاد

    به شرط ایمان

    به شرط پاکی دل

    به شرط طهارت روح

    به شرط تسلیم بودن و رها بودن

    به شرط باور قلبی داشتن به قدرت بی نهایت او

    به شرط سپردن سکان زندگی به دستان خداوند

    به شرط داشتن احساس خوب و شکرگزار بودن

    به شرط تمرکز بر زیبایی ها و اعراض از ناخواسته ها

    و به شرط صبر ، استقامت و ادامه دادن مسیر

    استاد عزیزم ، بابت تمام بهبودها و دستاوردهام که در نتیجه عمل کردن به آموزش های شما بود ، با تمام وجود از شما سپاسگزارم.

    انشاالله در پناه الله مهربان ، شاد موفق و ثروتمند و سعادتمند باشید.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 106 رای:
  2. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان

    سلام و عرض ادب خدمت همه عزیزان و دوستان ارزشمندم

    دوست دارم اتفاق عالی رو که همین امروز درباره تسلیم بودن در مورد جریان هدایت تجربه کردم رو به اشتراک بذارم.

    از حدود 3 ماه پیش برای رشد بهتر عضلات سرشانه و بازو ، شروع کردم با دمبلی که از سالها پیش داشتم ، تمرین کردن.

    به لطف الله بعد از درک اصول تندرستی بدن و رسیدن به تناسب اندام عالی و خلق شرایط بی نظیر در جسم خودم و چربی سوز کردن بدن به جای قند سوز بودن ، تصمیم به کار کردن روی عضلات بالا تنه گرفتم.

    من از سن حدودا 11 سالگی ورزش کاراته رو شروع کردم و سالیان سال با ورزش زندگی کردم.

    به لطف خدا نتایج و قهرمانی های خوبی رو هم به دست آوردم.

    سالها در رشته فوتبال در زیر گروه امید تهران و بعد هم در تیم امید نفت تهران هم بازی کردم.

    و در کل همیشه اهل ورزش بودم و به معنی واقعی معتاد ورزش بودم.

    اما بعد از شروع زندگی مشترک و کار و غیره ، کم کم ورزش در زندگیم کم رنگ شد.

    و به لطف و مدد و اذن خداوند و با الگو قرار دادن استادعباسمنش ، شروع به مطالعه بسیار سنگین در مورد عملکرد هورمون و ژن ها کردم و تونستم با توکل به خدا خودم به این اصول دست پیدا کنم.

    که داستان هدایت به مسیر خلق ارزش رو در کامنت قبلی مفصل مکتوب کردم.

    فهمیدم که داشتن سلامت و تندرستی در سطح سلولی و قرار گرفتن در مسیر اصولی بدن و داشتن اندام زیبا و عالی و وزن مناسب ، هیچ ربطی به انجام ورزش های سنگین نداره.

    و در اصل این سبک زندگی و نوع تغذیه هست که باعث تفاوت در شرایط جسمی انسان ها میشه.

    خب ، من اطلاعات و تجارب زیادی در مورد عضلات و حرکات بدنسازی و غیره داشتم ، اما ، از استاد آموخته بودم که هیچ وقت در هیچ موردی روی تجربه و دانش و سابقه خودم حساب نکنم.

    از خداوند خواستم برای رشد و پرورش عضلات سرشانه و بازو و کلا بالا تنه ، هدایتم کنه.

    بلافاصله جریان هدایت الهی من رو با موضوع بسیار مهم هیدراته کردن بدن با آب و مواد معدنی و ضروری لازم برای سلول ها ، آشنا کرد.

    موضوعی که در تحقیقات و مطالعاتم ازش غافل بودم.

    از 3 ماه پیش که این درخواست رو از خدا داشتم ، هدایت شدم به کار کردن با دمبل و انجام حرکات بسیار ساده در منزل .

    دمبل من کلا 5 کیلو بود (مجموعا 10 کیلو)

    ابتدا کار ، برای خودم پذیرش اینکه من با این وزن شروع کنم یک مقدار قابل پذیرش نبود و فکر میکردم که بابا ، اصلا زشته که من با دمبل 5 کیلویی شروع کنم ، یکی بفهمه چی میگه ؟

    و کلی نجواهای ذهنی که من رو وادار می کردم که وزن دمبل رو بالاتر ببرم ، ولی اون صدا و اون ندایی که ایده دمبل زدن رو به من گفته بود ، (ندای قلبم) می گفت که همون 5 کیلو برای شروع کافیه.

    من هم سعی کردم جلو نجواهای ذهن رو بگیرم و به لطف خدا از 3 پیش ماه شروع کردم.

    بعد از حدود 40 روز به قدری عضلات سرشانه و جلو بازوی من به عالی رشد کردند و حجم گرفتند که همسرم تعجب کرده بود که چطور ممکنه که بدون کربوهیدرات بدون مواد قندی بدون میوه و نشاسته و غیره ، عضلاتم به شکل زیبایی رشد کنند!

    انصافا من خودم هم انتظارش رو نداشتم . بعد از 40 روز ذهنم و تجربه ها و دانسته هام !!! شروع کردند به سر و صدا کردند که آقا جان دیگه وقتشه! دمبل 5 کیلویی ها رو رد کن بره و دمبل 10 کیلویی رو بخر و ادامه بده…

    بعد پیش خودم گفتم که عزیز دلم ، اولا همین شرایط چیزی بوده که خداوند هدایت کرده و تا اینجای کار این اندام بی نظیر ، شکم فلت ، پوست شفاف ، آرامش و خلق و خوی عالی ، انرژی عالی ، خواب راحت و دهها دستاورد دیگه رو مگه من رقم زدم ؟

    مگه من این برای اینها کاری کردم ؟

    مگه من یک عمر درگیر کلی مشکلات و بیماری های فصلی و جوش و اضافه وزن و کمر درد و غیره نبودم ؟

    چه کسی من رو هدایت کرد به درک این مسیر ؟

    چه کسی قدم به قدم من رو کمک کرد؟

    اصلا ایده این ارزشی که الان در مورد خودم خلق شده و میخوام به بقیه آموزش بدم رو کی داد؟

    مگه من تا همین 1 سال پیش درگیر ارزش دیجیتال و ترید و معاملات اهرمی و استرس فیلتر شکن و ضرر کردن و غیره نبودم ؟

    چه کسی من رو از اون مسیر غلط بیرون آورد و ایمان و خودباوری من رو تقویت کرد و هدایتم که به این مسیر؟

    مگه من کار خاصی کردم ؟

    نه عزیزم ، تو هیچی نیستی !

    تو در برابر علم و آگاهی و هدایت خداوند هیچی نیستی.

    تو فقط درخواست می کنی و خدا لطف می کنه عطا می کنه و بعد می تونی دریافت کنی

    همه چیز اونه

    همه ذرات و قوانین و انرژی ها همگی خودش هستند

    فکر نکن شاخه غول شکوندی!

    این چیزی که الان هستی در نتیجه تسلیم بودن و رها بودن پذیرش هدایت خداوند بوده

    فکر نکن تو کار خاصی کردی

    همین وزنه رو ادامه بده

    شاید 5 کیلو از دید همه ، خنده دار باشه ، ولی این برات مناسبه

    من هم سعی کردم هدایت رو بپذیر و تسلیم باشم و ادامه دادم ..

    بعد به خدا گفتم خدایا هر وقت زمانش شد خودت بهم نشونه بده

    بسیار زیاد حواسم به بحث تکامل هم بود که یک وقت جو گیر نشم و به گذشته خودم اتکا کنم و سریع بخوام وزن دمبل ها رو دو برابر کنم.

    شدیدا سعی می کردم تکامل رو رعایت کنم و اسیر نجواهای ذهن نشم.

    گذشت تا دیشب

    یک حسی بهم گفت که الان می تونی وزن دمبل ها رو زیاد کنی اما نه از 10 کیلو ، بلکه یک پله بیا بالاتر و از 5 کیلو به 7.5 افزایش بده.

    یک نشونه هم گذاشتم که خدایا اگه هدایت اینه ، شرایطی فراهم بشه که با یک دمبل 6 ضلعی 7.5 کیلو به راحتی معاوضه کنم.

    همین دیشب دمبل ها رو آگهی کردم .

    ایده من این بود که دمبل های 5 کیلویی رو بفروشم و بعد برم منیریه یک جفت دمبل 7.5 کیلویی(مجموعه 15 کیلو) بخرم.

    ولی از خدا خواستم که اگر باید این کار انجام بشه ، یک راه راحت برام باز کن.

    به خدا قسم به 24 ساعت نرسید که بعد ، یک نفر پیام داد که من دمبل 7.5 کیلویی دارم و قصد معاوضه دارم.

    بعد از چت کردن و دیدن عکس دمبل های اون دوست عزیز ، از خدا خواستم که این مبادله به آسانی هر چه بیشتر انجام بشه و این رو هم نشونه بعدی گذاشتم.

    امروز صبح که به اون دوست عزیز زنگ زدم ، متوجه شدم که این دوست عزیز مثل من کارمند فرودگاه مهرآباد هست و خودش درخواست کرد که فردا تو فرودگاه کار رو انجام بدیم…

    .

    همون جا گفت ای خدا …. شکرت شکرت شکرت

    الان وقتش هست که من

    چقدر لذت بخش و شیرینه این تسلیم بودن و سپردن تمامی امور به تو

    چقدر زندگی آسان و درست و سالم و راحت و لذت بخش می شه وقتی بتونم روی خودم حساب نکنم و همه چیز رو به قدرت بی نهایت تو بسپارم

    چقدر زیبا میشه زندگی وقتی ، عقل و تجربه و دانش و سابقه و فهم و دانسته های خودم رو کنار میذارم ، و در تمام کارها و تصمیمات و اقدام ها ، از خدا طلب هدایت و محافظت و یاری و مدد می کنم.

    و به درستی که

    أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ

    مگر ندانستى که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن خداست و شما جز خدا سرور و یاورى ندارید

    آری

    خدایا جز تو یار و یاوری نداریم

    تو تنها منبع زیبایی ، هدایت ، یاری ، اجبات ، ثروت ، نعمت ، خوشبختی ، لذت ، نشاط ، شادی ، معجزات ، رفا ، امنیت ، آسایش ، ایده ها ، راهکارها ، جواب سوالات و سلامتی و تندرستی هستی

    خدایا من تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنها همه چیزهای خوب رو یک جا عطا کرده ای

    نه کسانی که به واسطه افکار خودشان به آنها غضب کرده ای و نه گمراهان

    الهی برای تک تک اجابت ها و الهامات سپاسگزار تو هستم

    الهی برای تمام داشته ها و نعمت ها سپاسگزار تو هستم

    خدایا در تمام امور ما را هدایت و یاری کن

    شاد و موفق و ثروتمند و خوشبخت باشید

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
  3. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم ، خانم شایسته مهربان و همه دوستان ارزشمندم

    الله اکبر…

    عجب هدایت و آگاهی های بی نظیری در این سری از فایل ها وجود داره

    چقدر لذت بخشه دقیقا چیزی که در حال حاضر نیاز داری و تو کلام استاد در این فایل ها دریافت می کنی

    این یعنی حضور در مسیر درست و هدایت شدن برای بهبود شخصیت و مرور مسیری که من رو به اینجایی که هستم رسونده.

    با دیدن عکس این قسمت ، و پلی کردن فایلی که در آبان 1401 تهیه شده بود ، دو خاطره بسیار بسیار زیبا و لذت بخش برای من مرور شد.

    دیدن این فایل در همون شرایط و داستان ها ، باعث تقویت باورها و تمرکز بهتر روی مسیر خودم و هدایت شدنم به شرایط بسیار ارزشمندی که الان توش قرار دارم ، شد.

    چقدر مرور شرایط اون زمان و دیدن مسیر رشد برام جذابه و لذت بخش هست.

    دو نقطه عطف در زندگیم

    اولین نقطه عطف ، در اردیبهشت 1399 که در اوج مشکلات و سختی ها و مشقت های بزرگ زندگی ، با لایو استاد عرشیانفر با بزرگ ترین استاد زندگیم استاد عباسمنش عزیز برای اولین بار آشنا شدم و در مسیر تغییر شخصیت و موفقیت شروع به حرکت کردم و دوره مقدس 12 قدم رو تهیه کردم.

    و دومین و بزرگترین نقطه عطف من ، در 27 مهر ماه 1401 چند روزی قبل از این لایو ، اتفاق افتاد.

    .

    استاد عزیزم ، میخوام یک نتیجه بسیار ارزشمند و بزرگ رو که در نتیجه عمل کردن آگاهانه به قوانین جهان هستی و اعراض از اتفاقات اون زمان برای من رقم خورد رو کامنت کنم.

    مسیری بسیار زیبا و بسیار ارزشمندی که کل زندگی من رو تغییر داد

    مسیری که در نتیجه عمل کردن به آگاهی های همین فایل و سایر فایل های شما استاد عزیز برای من خلق شد

    مسیری که جریانی از احساس ارزشمندی و لیاقت رو برای من در پی داشت

    مسیری که خدای مهربان در نتیجه اعراض از ناخواسته به من عطا کرد

    راهی که در نتیجه تمرکز بر زیبایی و ندیدن نازیبایی ها برای من رقم خورد

    در اون روزها ، من یک کارمند معمولی تو فرودگاه بودم .

    من در اون زمان در حال کار کردن روی خودم با دوره 12 قدم بودم و با فایل های شما استاد عزیزم ، در حال تلاش برای تغییر کردن بودم.

    هر روز صبح روی زیبایی ها تمرکز می کردم

    شکرگزاری هام رو هر روز انجام می دادم

    ستاره قطبی رو به شکل بسیار منظم و عمیق انجام می دادم

    و در کل در حال بمباران کردن ذهنم و هم جهت نشدن با اطرافیانم بودم.

    به خوبی تونسته بودم خودم رو از بدنه اصلی جامعه جدا کنم .

    روابطم بهتر شده بود

    یک سری آدم ها خود به خود از زندگیم در حال حذف شدند بودند

    مشکلات و اتفاقات بد بسیار کمتر شده بود

    و در کل اوضاع و احوال زندگیم مطلوب تر و آرام تر شده بود

    ولی در مورد کار و مسیر علایقم هیچ چیزی نمی دونستم

    درگیر بازار های مالی و ارز دیجیتال بودم و در این مسیر غلط در حال تلاش و دست و پا زدن بودم. و این مسیر رو هم با عقل ناقص خودم انتخاب کرده بودم.

    هیچ برنامه و پلن خاصی نداشتم ولی به شدت دوست داشتم که خودم رو بهتر بشناسم و بتونم علایقم رو شناسایی کنم و در مسیر خلق ارزش قرار بگیرم.

    کلمه خلق ارزش رو هم برای اولین بار از زبان شما در مورد نتایج آقای عطارروشن عزیز شنیده بودم.

    ولی اون اتفاق بزرگ هنوز در زندگیم رخ نداده بود و نمی دونستم که کدوم مسیر ، برای من مناسب هست.

    یک اتاق کار 4 نفره داشتیم که هر روز صبح مسن ترین همکارمون ، نان سنگک می گرفت و دور هم صبحانه می خوردیم.

    این همکار عزیز ما بازنشسته ایران ایر بود و از مدیران قدیمی و بسیار باتجربه شرکت هما بود که از قبل از انقلاب در صنعت هوانوردی مشغول به کار بود.این همکار عزیز من به بسیاری از کشورهای دنیا سفر کرده بود و از لحاظ علوم هوانوردی و کارگو بسیار زبده و با تجربه هست.

    این بنده خدا علاقه زیادی به حکومت قبل داشت و همیشه درگیر بحث های سیاسی و مشارکت در گروه های فضای مجازی سیاسی بود. اون موقع من و همین همکار عزیزم به دلیل کمبود فضای اتاق کار ، روی میز کنفراس کنار هم می نشستیم و شرایط خیلی مطلوبی نداشتم .

    هر بار موقع رد شدن ایشان من باید جابجا می شدم

    یک فایل و کشو برای خودم نداشتم

    وسایل شخصی همیشه روی میز کنفرانس رها بود

    و در کل شرایط مطلوبی رو نداشتم.

    .

    این دوست عزیز من ، همیشه از جیب خودش نان می خرید و هر روز صبحانه دورهمی رو کنار هم تجربه می کردیم.

    دقیقا در صبح روز 27 مهر (فردای اربعین سال 1401) که اون خانم عزیز به رحمت خدا رفته بودند و اون جریانات شکل جدی به خودش گرفت ، وقتی این همکار با نان سنگگ وارد دفتر شد ، بحث و صحبت در مورد این ماجرا بین همگی شروع شد!

    خب ، من نظر کاملا متفاوتی با ایشان و بقیه هم اتاقی ها و همکارانم داشتم.

    همین ابتدا بحث بسیار شدیدی و سختی بین من و ایشان به وجود اومد!!

    به شکلی که بقیه با سلام و صلوات موضوع رو تمام کردند.

    چند دقیقه ای گذشت و من از شدت ناراحتی و فشار عصبی زیادی که داشتم ، از سر میز صبحانه بلند شدم و اون روز برای اولین بار در عمرم صبحانه نخوردم

    ماهها قبل یک جمله شما در قسمت 136 سریال سفر به دور آمریکا در فروردین 1401 ، ذهن من رو مشغول خودش کرده بود.

    abasmanesh.com

    دقیقه دوم این فایل ، و این جمله شما وقتی دوربین روی میز صبحانه و قسمت نان رفت شما فرمودید :

    اون دوستایی که تو دوره قانون سلامتی هستند می دونند که اینا ، چه سم هایی هستند که مردم می خورند.

    استاد عزیز ، جمله معروف شما که اتفاقات نیستند که زندگی ما رو رقم می زنند بلکه واکنش ما به اتفاقات هست که نتایج رو رقم می زنند برای من پر رنگ شد.

    من دو تا انتخاب داشتم ،

    اول ادامه بحث و جدل و دعوا با این همکار عزیزم

    دوم اعراض کردن و نگاه کردن به این موضوع ناخواسته ، به شکلی که احساس بهتری به من بده.

    .

    انصافا تمام سعی خودم رو کردم که انتخاب دوم رو انجام بدم.

    اون روز یک تصمیم بزرگ و به دلیل رخ دادن یک اتفاق به ظاهر بد ، گرفتم .

    تصمیم گرفتم که دیگه به هیچ وجه تو محل کار صبحانه نخورم. چون هم پول این نان رو این همکارمون از جیب می داد هم خودش می رفت می گرفت.

    برخورد بسیار بد ایشان با من ، من رو به این تصمیم واداشت . من اصلا نمی دونستم که قرار هست که چه اتفاقی برام بیفته!

    غافل از اینکه در پس این اتفاق به ظاهر بد ، دریایی از رحمت و هدایت و خوشبختی الهی وجود داشته.

    اون موقع یاد جلسه قرآنی قدم 5 دوره 12 قدم افتادم و بارها و بارها اون فایل رو دیدم.

    من رابطه بسیار عجیبی با این فایل داشتم هم قبل از داستان و هم بعدش.

    پیش خودم گفتم خدای من ، من که در حال تمرکز بر زیبایی ها هستم

    من که احساس خوبی رو هر روز دارم

    من که هر روز دارم روی خودم کار می کنم

    به نکات مثبت تک تک افراد زندگیم توجه می کنم

    هر روز شکرگزاری می کنم

    چرا باید این اتفاق برای من رخ بده ؟

    چرا باید این تجربه بسیار بد رو خلق کنم؟

    کلی سوالات تو ذهنم بود . ولی جوابی براشون نداشتم . استاد یک چیز رو از شما خوب یاد گرفته بودم که مهم نیست ظاهر یک تجربه و اتفاق چقدر بد هست ، اگر سعی کنم از زاویه ای به این برخورد بسیار بد همکارم نگاه کنم که احساس بد رو کمتر و کمتر کنم و در ادامه به احساس خوب برسونم ، حتما ته داستان برای من خوب خواهد شد.

    و شروع کردم روی نکات مثبت همکارم توجه کردن

    ایشان در بحث پذیرش و حمل و بارگیری کالاهای خطرناک با هواپیما استاد هستند.

    شروع کردم روی این موضوع تمرکز کردن

    و کلی نکات مثبت شخصیتی و کاری رو در مورد ایشان پیدا کردم.

    جالبه که ایشان در سالهای گذشته سرپرست بار داخلی ماهان (رئیس ایستگاه تهران) بودند و تقریبا 99 درصد همکاران از ایشان خاطرات بسیار بدی داشتند . از نوع رفتارها و حذف کردن تایم خواب و استراحت بچه ها و …

    و هر وقت در مورد ایشان صحبتی می شد همه پرسنل از رفتارهای بد گذشته ایشان صحبت می کردند ، ولی من آگاهانه همون لحظه به بچه ها می گفتم که ، بچه ها خداییش حاجی فلانی با این سن خیلی خوب کار می کنه.

    هم سن های ایشان الان خونه نشین هستند ولی ایشون مسئول کالاهای خطرناک هست

    سطح زبان انگلیسی خوبی داره

    به کتاب کالای خطرناک مسلط هست.

    و شروع می کردم نکات مثبت واقعی ایشون رو ذکر کردند.

    .

    .

    استاد واقعا خدا رو شکر می کنم که در محضر شما توحید و موفقیت و خلق کردن آگاهانه نتایج رو یاد آموختم.

    با عمل کردن به تک تک صحبت های شما ، تونستم ذهنم رو آروم کنم و به لطف خدا رابطه ما بهبود پیدا کرد.

    بعد از مدتی من چشم باز کردم و دیدم که ، من ماههاست صبحانه نخوردم ، نان رو کنار گذاشتم و وزنم کلی پایین اومده

    بعد یاد اون فایل شما و توضیحات شما در مورد سمی بودن نان افتادم.

    با تمرکز کردن به الهامات و هدایت های خداوند، به لطف الله و به کمک تک تک فایل های شما ، از دل این درگیرها و جنگ ها و دعواها تونستم با تغییر نگاهم به شرایط ، خودم رو تحویل خدا بدم تا اون من رو هدایت کنه.

    به لطف الله تونستم دوره عزت نفس و کشف قوانین رو شروع کنم و تو همین مسیر بهتر و بهتر حرکت کنم.

    با ادامه دادن این مسیر زیبا ، احساس کردم شخصیتم در حال تغییر هست

    از برخورد با اطرافیان

    خواب آرام

    بیدار شدن با احساس شور و امید و انگیزه

    امید به آینده روشن

    بهبود روابط با همسرم

    و کلی اتفافات ریز و درشت دیگه ، داشت کم کم من رو آماده می کرد برای یک اتفاق بزرگ.

    از مهر ماه 1401 تا اردیبهشت 1402 ، یک تغییراتی در وجودم رخ داد که من رو به این باور رسوند که باید از مسیر غلط خودم بیرون بیام . (ارزهای دیجیتال)

    هنوز تا اول اردیبهشت 1402 هم نمی دونستم هدایت خدا به چه سمتی هست

    مطلقا! هیچ چیزی نمی دونستم

    فقط یک چیز رو خوب فهمیده بودم ، که هر چقدر من خودم رو بهبود بدم ، شرایط بهتر خواهد شد.

    هر چقدر رهاتر تسلیم تر و آرام تر باشم ، جنس هدایت ها و الهامات بهتر خواهد شد

    هر چقدر بیشتر خودم رو فقیر بدونم به آگاهی خداوند ، اوضاع برای من بهتر خواهد شد فارق از اینکه بقیه چه شرایطی دارند.

    هر چقدر من تمرکز و توجه ام به زیبایی ها باشه ، زندگی شخص من به زیبایی های بیشتر هدایت خواهد شد فارق از اینکه تو خیابان ها چه خبره

    همه چیز به ارتعاش و فرکانس و کانون تمرکز من بر می گرده

    و من نشستم مرد و مردونه ، فقط و فقط روی خودم تمرکز کردم.

    از دل این اتفاق ناخواسته در 27 مهر 1401 و تغییر نوع نگاهم و کنار گذاشتن نان و وعده صبحانه به شکل کاملا هدایتی ، و تمرکز بر تک تک آموزش ها و دوره های استاد عزیزم ، جریان هدایت من رو رسوند به 4 اردیبهشت ماه 1402.

    در این روز نشستم و نوشتم :

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الهی و ربی من لی غیرک

    خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم

    خدایا تنها کسی که می تونه من رو هدایت کنه ، تو هستی

    من فقط دست نیاز به سوی تو دراز می کنم

    هدایتم کن

    خدایا مسیر خلق ارزش و خلق ثروث و حرکت به سمت خوشبختی رو به من بگو

    خدایا جایگاه من در این کیهان رو برام مشخص کن

    تنها راهنما تویی

    تنها منبع هدایت و یاری و مدد و سرپرستی تو هستی

    الله مهربان ، عقل ناقص من در برابر تو هیچه

    من خودم وارد ارز دیجیتال شدم و فهمیدم که مسیرم اشتباهه

    تو هدایتم کن

    .

    استاد عزیزم ، به لطف و یاری الله از مسیر قبلی خودم بیرون اومدم و از دل اون اتفاق به ظاهر بد که منجر به ترک نان و حذف وعده صبحانه شد و با توجه به شرایط عالی فیزیکی و جسمی که کسب کردم ، خداوند مثل روز ، مسیر رو برام روشن کرد.

    و من از 4 اردیبهشت 1401 شروع کردم به مطالعه در مورد تغذیه مناسب ، روش کار کردن ارگانها ، اهمیت اپی ژنتیک ، پاکسازی سلول ها ، تعادل هورمون ها و ….

    و چقدر زیبا ، 4 اردیبهشت ماه دقیقا سالروز تولد دوباره من در سال 1399 بود که من با شما و با این مسیر زیبا و رویایی آشنا شدم.

    و در همین روز ، نقطه عطف من رقم خورد . الهی شکرت

    و من شروع کردم به مطالعه بسیار بسیار سنگین و ترجمه مقالات و پادکست ها و آزمون و خطا کردن و خلق نتایج بسیار ارزشمند.

    و خدا رو شکر الان در مسیر آموزش این اصول تندرستی هستم.

    ارزشی که اول برای خودم خلق کردم و بعد با تغییر زوایه نگاهم به شرایط ، خداوند من رو هدایت کرد به درک کامل این اصول و حرکت در مسیر آموزش به انسان ها .

    .

    .

    .

    الان که 30 فروردین 1403 هست ، 40 روز از ارتقا شغلی خودم می گذره.

    از اون وضعیتی که در کنار همکار عزیزم داشتم ، به سمت رییس ایستگاه تهران و سرپرست کارگو هواپیمایی ماهان رسیدم.

    از اون شرایط نامطلوب در محل کارم ، با تمرکز روی داشته ها و زیبایی ها و با آموزش پذیر بودن ، الان در شرایط بسیار بسیار عالی با آزادی زمانی و بهره مندی از کلی امکانات و حقوق عالی تر و … قرار دارم.

    با جدا کردن مسیرم از بدنه جامعه و خالی کردن خودم از پیش فرض ها و تجربیات و با دل سپردن به جریان بی نقص هدایت الهی ، به توانایی درک اصول تندرستی و آموزش اون رسیدم.

    با سپری کردن دوره بی نظیر احساس لیاقت ، به سطحی از خودباوری و احساس ارزشمندی رسیدم که اتفاقات خوب هر روز بیشتر و بیشتر و بیشتر میشه.

    استاد هر لحظه نفس کشیدن من در مسیر توحید و موفقیت و بهبود شخصیت ، برای من خود خود خوشبختی است

    احساس شادی و نشاط و شور و امید و انگیزه بسیار بالایی که دارم رو از عمل کردن مردونه و متعهدانه به آموزش های شما ، آموختم.

    دل سپردن به جریان هدایت الهی ، یعنی رهایی از مشکلات و سختی ها

    دل سپردن به جریان هدایت الهی و زیبابین شدن ، یعنی حرکت به سمت زیبایی ها

    دل سپردن به جریان هدایت الهی و اعراض از ناخواسته ها ، یعنی باز شدن درهای نعمت و رحمت الهی

    دل سپردن به جریان هدایت الهی ، یعنی داشتن زندگی هدفمند و تجربه لذت های بیکران

    استاد عزیزم ، از شما و خانم شایسته عزیز بی نهایت سپاسگزارم که به عمل کردن به الهامات این سری از فایل ها رو در سایت قرار می دید و این چنین باعث تقویت باور ها و دیدن مسیر رشد در ما میشه.

    با آروزی بهترین ها برای تک تک عزیزان

    در پناه الله مهربان شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند باشید

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
  4. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام الله بزرگ و منزه و مهربان

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم ، بانو شایسته عزیز و همه دوستان ارزشمندم

    خدای مهربان رو برای حضورم در مسیر رشد و بهبود شخصیت و کسب آگاهی های بی نظیر شکرگزارم.

    امروز صبح با وجود اینکه چند روزی مهمان داشتیم ، سعی کردم زودتر بیدار بشم ، برای مهمان ها نان تازه بخرم و برم به دل طبیعت بی نظیر آبشار تهران در روبروی خونه مون.

    درسته که اصول و سبک تغذیه من با تمام خانواده خودم و همه بستگان و نزدیکانم کاملا متفاوته ، ولی سعی می کنم به روش تغذیه بقیه احترام بذارم و اجازه بدم هر کسی واکنش افکار و اعمال خودش رو تجربه کنه و برای هیچ کسی نقش خدا و معلمی رو بازی نکنم.

    یکی از بی نظیر ترین و ارزشمندترین و بزرگترین دستاوردهای من ، دست یافتن به اصول تندرستی جسم ، عملکرد طبیعی بدن ، درمان بیماری های فراگیر ، رشد عضلات و رسیدن به یک اندام بی نظیر و رویایی برام بوده .

    و این دستاورد به قدری برام مهم و ارزشمند و بی نظیر و گرانبهاست ، که هر روز بارها وبارها فایل صوتی خودم در مورد اهمیت ارزشی که برای خودم خلق کردم رو تکرار می کنم و لذت می برم .

    و جایی این ارزشمندی برام بسیار مهم میشه که خودم در طول یکسال با تلاش و مطالعه و تمرکز و تعهد مثال زدنی تونستم ، بدون تهیه دوره استادم با توکل به خدا به این مهم دست پیدا کردم.

    .

    بادیدن این قسمت از فصل 5 روز شمار و با تجربه بی نظیر و فوق العاده امروز صبح ، هدایت شدم به نوشتن این کامنت.

    در این اواخر با دیدن سریال های مختلف استاد ، تمرکزم فقط بر روی زیبایی های پرادایس و فلوریدا و مسافرت های استاد بود.

    اما غافل از اینکه من با تحسین و توجه به فایل های استاد و با تحسین و تک تک قشنگی های این فایل ها ، باید به یک سبک شخصی برای دیدن و تمرکز بر تک تک زیبایی های زندگی خودم و شهر خودم می رسیدم.

    نه اینکه فقط بیام و توکامنت ها زیبایی های استاد و لباس و ساعت و ماشین و جنگل و بنویسم و .. به به چه چه کنم ، و بعد از اون برگردم به همون سبک زندگی خودم و تمرکز بر نکات منفی زندگیم!!

    اعتراف می کنم این آگاهی رو شاید یک سال و نیم هست که بهتر درک کردم و دارم سعی می کنم آگاهانه هر روز بهتر عمل کنم.

    از دیدن و نوشتن زیبایی های همسرم ، به جای تکرار احمقانه نکات منفی ایشان با بقیه و در و دل کردن های بیهود و مضر!

    دیدن تک تک زیبایی های خانه ، محله ، خیابان ها ، شهر زیبای تهران ، محل کار و در کل جهان اطرافم.

    و با شروع این کار و تغییر نوع نگاهم به محیط اطرافم ، شرایط به شکل بی نظیری برای من تغییر کرد.

    فهمیدم که اگر دوست دارم که به زیبایی های بی نظیر تر در جهان هدایت بشم ، تنها و تنها راه توجه کردن به نکات مثبت و زیبایی های اطرافم و اعراض از ناخواسته هاست

    درسته که نگاه و باور و اعتقاد من با نگاه مذهبی جامعه و حکومت تغییر کرده ،

    درسته که اصل و اساس برای من توحید و دوری از شرک هست ،

    درسته که باورهای من با اکثر اطرافیانم تغییر کرده

    درسته که اعتقاد و باور جدید من (یکتاپرست بودن مثل ابراهیم) با نگاه و اعتقاد و باور اکثر مردم و حکومت و دولت و نگاه غالب جامعه تفاوت داره

    ولی وظیفه من دیدن و تحسین کردن و توجه کردن به زیبایی های جهان اطرافم هست

    هر کسی با هر نگاه و باور و مذهبی و اعتقاداتی که هست ، برای من قابل احترام هست.

    وظیفه من توجه و تمرکز به زیبایی های شهر و محله و حکومت و دولت و مردم کشورم و جهان هست

    وظیفه من دیدن نکات مثبت رهبر و رییس جمهور و تمام هموطنانم هست

    رزق و روزی و موفقیت و خوشبختی من ، توسط افکار و باورها و ایمان و عملکرد من رقم می خوره ،

    قدرت رهبر و حکومت و مردم و رییس اداره و … در زندگی من مساویست با صفر

    هیچ کس با هر اسم و عنوان و منسب و قدرتی ، به اندازه ارزنی در زندگی من قدرتی ندارد

    قدرت از آن خداوند است و تمام

    در کنار این باور ، وظیفه دارم فقط و فقط نکات مثبت انسان ها و جهانیان رو ببینم و هر نوع باور و سبک زندگی که دوست ندارم رو توجه نکنم و در موردش بحث نکنم.

    هر نوع بحث و به اصطلاح تبادل نظیری ، قطعا به احساس بد منجر میشه و احساس بد مساویست با اتفاقات بد.

    هر کسی با هر نوع نگاهی ، نسخه ای از وجود خداوند بر روی زمین هست ، من فقط و فقط باید روی تقویت باورهای خودم کار کنم و توجه کنم به زیبایی های انسان ها و جهان.

    درسته که من آروزی مهاجرت به یک کشور آزاد و زیبا و پیشرفته رو دارم ، ولی به جای نق زدن و گلایه کردن و ایراد گرفتن از وضعیت کشور و حکومت ،تمرکزم رو روی پیشرفت ها و بهبود و زیبایی های اون میگذارم.

    با دیدن هر بلوار زیبا و گلهای رنگارنگ و درختان زیبا و تمیزی معابر ، آگاهانه تمرکزم رو بر روی این قشنگی ها میذارم و از کارگر شهرداری تا مدیری که برای این زیبایی ها کار انجام داده ، سپاسگزاری می کنم.

    رنگ های جدید جدول های مسیرم رو می بینم و تحسین می کنم

    و بابت امنیت آرامش آسایش و رفاهی که دارم شکرگزاری می کنم.

    نیروهای نظامی و انتظامی و راهنمایی و رانندگی رو که می بینم ، در وجودم ازشون سپاسگزاری می کنم و براشون خیر و سلامتی طلب می کنم

    هر نوع خدمات خوبی رو که در سطح شهر می بینم تحسین و شکرگزاری می کنم.

    و به لطف خدا این نوع نگاه به شکلی معجزه وار تمام انرژی های اطراف من رو به شکل دلخواه تغییر داده.

    از سبز شدن مکرر چراغ های راهنمایی

    برخورد خوب انسان ها

    روان شدن چرخ زندگی

    ارتقا شغلی عالی بعد از 12 سال

    قرار گرفتن در مسیر خلق ارزش

    بهبود بی نظیر روابط

    شرایط جسمی بی نظیر و رویایی

    آرامش و امید و انگیزه و شور و اشتیاق عالی

    و …

    .

    .

    امروز که از خدا هدایت خواستم برم به ارتفاعات آبشار تهران ، با وجود اینکه من از سال 68 در این منطقه (5 قدیم و 22 فعلی) بودم و اکثر جاهای دیدنی محل رو می شناختم ، برای اولین بار هدایت شدم به یک جای دنج و زیبا و بی نظیر با ویوی بی نهایت زیبا و لذت بخش….

    جایی بالاتر از پرچم زیبای ایران که بر فراز آبشار تهران به احتزاز در اومده . رنگ سرخ و سفید و سبز اون با کلمه الله زیباش ، چشم نوازی می کرد.

    هوا به قدری سرد و دلچسب شده بود که مجبور شدم کاپشن بهاری رو بپوشم .

    سررسیدم از شدت باد ، بارها ورق می خورد

    رسیدم به یک جایی مثل نوک قلعه ، با دیوارهایی با ارتفاع 1 متر و به حالت گرد که از اونجا یک ویوی بی نهایت زیبا و حیرت انگیز روبروی نگاه من بود

    برج های بسیار زیبای منطقه 22 که هر کدوم زیبایی منحصر بفردی داشت ،

    دریاچه زیبای چیتگر که درخشش آب اون بی نهایت تصویر این قاب زیبا رو رویایی تر و زیباتر کرده بود

    takeoff هواپیماهای فرودگاه مهرآباد ، که به دلیل ورزش بادهای غرب به شرق معمولا از روی دریاچه رد می شوند ، به زیبایی های این قاب بی نظیر که برای من رقم خورده ، اضافه کرده بود

    بلوار هاشم زاده و جنگلبان که بسیار عریض و زیبا هستند ، و خانه های 500 متری لاکچری محله و نظم و ترتیب اونها از اون ارتفاع بسیار چشم نواز و تحسین برانگیز بود.

    ابرهای بی نهایت سفید و زیبا در یک آسمان بسیار صاف و تمیز و آبی ، این نقاشی رو بی نهایت زیباتر و بی نظیر تر کرده بود.

    به قدری هوا بی نظیر و پاک بود که کوههای

    به سمت شرق که نگاه می کردی برج میلاد ابراز وجود می کرد و کوههای شرق تهران هم به زیبایی قابل رویت بود.

    ترکیب باد بسیار خنک و گاها سرد ، با گرمای حاصل از تابش نور خورشید ، یک ترکیب بسیار بی نظیر و رویایی رو رقم زده بود .

    به نظر من آبشار تهران که در دل رشته کوههای البرز ساخته شده ، یکی بی نظیر ترین و زیباترین نقاط تهران زیباست .

    چشم و دل من از دیدن و لذت بردن از این قاب بی نظیر ، سیر نمی شد…

    همیشه این منظره زیبا رو به شهر استانبول تشبیه می کنم و انصافا یک جاهایی زیباتر از اون

    به قدری هوا و فضا عالی بود که فقط تحسین بود که از لب هام جاری میشد…

    .

    .

    بعضی وقتها به خودم میگم ، آدم اگر زیبابین باشه تو هر موقعیتی که باشه می تونه زیبایی ها رو ببینه و تحسین کنه ، ولی اگر زیبا بین نباشه ، تو بهشت هم که باشه می تونه یه ایرادی پیدا کنه.

    وقتی به صحبت های استاد در مورد طوفان مایکل فکر می کردم ، دیدم که دقیقا این نوع نگاه من هست که شرایط و متفاوت می کنه.

    من در همین گذشته نه چندان دور ، آدمی بودم که همیشه در حال بحث و نق و گلایه و شکایت و ایراد گرفتن از رهبر و رییس جمهور و مجلس و حوزه علیمه و سود بانکی و ربا و غیره بودم.

    همیشه عدم موفقیت خودم رو گردن این عوامل می انداختم

    مثل تمام دوستان و اطرافیانم و همکارانم

    همیشه به دنبال پیدا کردن یک ایراد و یک نقص در عملکرد سیستم و حکومت بودم و در این حالت عملا چشم هام بر روی زیبایی های شهر و کشورم بسته شده بود.

    ولی به لطف خداوند و با حضور در سر کلاس استاد عباسمنش عزیز ، به این توانایی و خودباوری و ایمان رسیدم ، که خودم و مسیرم رو جدا کردم از تمام نگاه ها و جناح ها و مذهب و هیات و شرک و آدم پرستی و مرده پرستی و جهل و نادانی

    و در عین حال ، به هر کسی با هر نوع باور و نگاه و مذهب و اعتقاد و طرز فکری از درون ارزش و احترام قائل هستم .

    به لطف خدای مهربان به جای لعن و نفرین گفتن به انسانهای 1400 سال پیش و مرگ بر گفتن به کشورها و ملت ها (مثل گذشته خودم) تمرکز توجه خودم رو بر زیبایی و شادی و لذت و آرامش و بهبود بذارم و برای همه خوبی بخوام.

    به لطف الله ، تونستم جلوی نشتی بسیار زیاد انرژی خودم رو بگیرم و به دنبال امر به معروف و نهی از منکر و بیدار کردن انسان ها نباشم.

    اگر چیزی رو بلد هستم و فهمیدم ، فقط و فقط برای بهبود هر چه بهتر خودم استفاده کنم نه برای بلندگو شدن برای بقیه .

    این یکی از بزرگترین باگ ها و ایراد های شخصیتی من بود که به لطف الله و با عمل کردن به تک تک آموزش های استاد در این یک ساله اخیر ، به شرایط عالی در این زمینه دست پیدا کردم.

    به جای دلسوزی برای مظلومین و بدبخت بیچاره های خاور میانه تمرکز رو روی شرایطی بذارم که دوست دارم تجربه کنم.

    به خوبی درک کردم که این فرصت بسیار کوتاه زندگی رو فقط باید صرف رسیدن به لذت و خوشبختی بیکران کنم.

    باید اول برای خودم و بعد برای خانواده ام تبدیل به یک الگو تمام عیار بشوم ، به جای اینکه معلم اخلاق باشم!

    باید فقط روی اصلی ترین و تنهاترین و ماندگارترین رابطه خودم حساب باز کنم و تمرکز کنم ، رابطه با خداوند

    باید این فرصت کوتاه رو قدر بدونم و برای این قدردانی هیچ راهی جز زیبابین بودن و بهبود شخصیت وجود نداره.

    اینکه رهبر چه تصمیمی می گیره

    اینکه دولت چه لایحه ای رو ارائه می کنه

    اینکه مجلس چه قانونی رو تصویب می کنه

    اینکه نیروهای نظامی چه تصمیمی می گیرند و به کجا حمله می کنند

    اینکه کجا جنگ و بدبختی و فقر و فلاکت هست

    اینکه کی ترور شد و عکس العمل بعدی چیه !

    اینکه دلار چند میشه و تورم کجاست

    اصلا و ابدا به من هیچ ربطی نداره !!

    اون چیزی که به من ربط داره ، اینه که من چقدر نسبت به دیروز بهبود پیدا کردم

    چقدر آرام تر و متوکل تر شدم

    چقدر احساس خوبم بیشتر شده

    چقدر خودشناسی رو بهتر انجام میدم

    چقدر روی دوره هام و تمرین هام با تعهد و دقت بیشتری کار می کنم

    چقدر زیبابین تر شدم

    چقدر شکرگزار تر شدم

    چقدر بیشتر از قبل احساس لیاقت و ارزشمندی رو تقویت می کنم

    چقدر به الهامات و ایده های خداوند ارزش قائل هستم و عمل می کنم

    چقدر امید و انگیزه و مثبت اندیشی و منش و نگرش من بهتر و بیشتر شده

    چقدر واکنش من به اتفاقات بهتر شده

    چقدر توانایی اعراض از ناخواسته های من تقویت شده

    .

    به من چه ربطی داره که بقیه چی میگن؟؟

    به من چه ربطی داره که کجا صلح شد و کجا دعوا شد؟

    به من چه ربطی داره که اخبار داخلی و خارجی چی می گه ؟

    به من چه ربطی داره که بقیه به جای توکل به خدا و درخواست از خدا ، سراغ امام و امامزاده و ضریح میرن و شرک می ورزند؟(مثل گذشته خودم)

    به من چه ربطی داره که نگاه بقیه به روزه و نماز و دین چیه ؟

    به من چه ربطی داره که بقیه به توسل و به امامان هزاران امامزاده باور دارند ؟(مثل گذشته خودم)

    به من چه ربطی داره که مردم همیشه به دنبال عزا و ماتم و تو سر زدن هستند ؟(مثل گذشته خودم)

    اون چیزی که به من ربط داره اینِ که من چقدر توحیدی تر عمل می کنم

    اون چیزی که به من ربط داره اینِ که من چقدر ایمان و توکلم بهتر شده

    اون چیزی که به من ربط داره اینِ که من چقدر توحیدی تر عمل می کنم

    اون چیزی که به من ربط داره اینِ که من چقدر تو قلبم قدرت رو فقط به خداوند میدم

    اون چیزی که به من ربط داره اینِ که من چقدر توانایی توجه به زیبایی های کشورم و دولت و رهبر و حکومت رو دارم

    اون چیزی که به من ربط داره اینه که چقدر من توانایی هام رو بیشتر شناختم

    چقدر به خودم و به توانایی هام ارزش قائل هستم

    اون چیزی که به من ربط داره اینه که فقط خداوند هست که در زندگی من قدرت داره .

    چون با رعایت و عمل کردن آگاهانه و متعهدانه به این عوامل ، ظرف من بزرگتر خواهد شد و زیر باران رحمت نعمت های الهی که همواره در حال بارش هست ، نعمت ها و موهبت ها و زیبایی های بیشتری رو دریافت خواهم کرد.

    چیزی که به من ربط داره درک بهتر و بهتر و عمیق تر این قانون هست ، که جهان واکنشی بسیار دقیق و منظم به فرکانس ها و باورهای من هست.

    چیزی که به من ربط داره اینه که در مسیر علاقه و توانایی هام ، یک ارزش ماندگار در این جهان خلق کنم و به زیباتر شدن و آسان تر شدن و بزرگ تر شدن جهان کمک کنم . با این کار ثروت و نعمت و خوشبختی پایدار وارد زندگی من خواهد شد.

    الهی شکرت برای آگاهی های امروز

    الهی شکرت برای قوانین بدون تغییر جهان

    الهی شکرت برای حرکت متعهدانه و بهتر در مسیر رشد و بهبود شخصیت

    الهی شکرت برای شکرگزاری بهتر و واقعی تر

    الهی شکرت برای رها کردن و نجسبیدن به گزینه های پیش رو

    الهی شکرت برای بهتر شدن در کار و مسیر خلق ارزش

    الهی شکرت برای حس زیبای رهایی و زیبابینی و توکل

    و قانون اینِ که احساس خوب = اتفاقات خوب

    خدایا شکرت که موهبت نصیب من شد که در این محله زیبا و بی نظیر و عالی حتی زیباتر از فلوریدا :)

    احساسم خوب بشه و هدایت بشم به این فایل و نوشتن این کامنت

    الهی شکرت برای نفس کشیدن در این مسیر

    انشاالله هر روزتون زیباتر و لذت بخش تر و موفق تر و آسان تر از روز قبل باشه

    خدانگدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
  5. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم و همه دوستان نازنین

    قبل از شروع به نوشتن تجربه بسیار مهم خودم در مورد ایده های الهامی، دوست دارم همین چند تا جمله استاد در این فایل رو برای خودم مرور کنم .

    مهم ترین بحث در عمل به ایده ها ، اینه که باور داشته باشیم این ایده الهام خداوند است.

    و بدون اینکه بحث کنم و شک داشته باشم انجامش میدم ، چون این باور در وجود من هست که این ایده از یک آگاهی بالاتر اومده .

    خدا از بالا ما رو می بینه . مثال جنگل و نگاه از بالا و دیدن مسیر درست .

    چون این تصور رو دارم که خدا از بالا مسیر درست رو بهتر از من می بینه و می دونه ، و می تونه به این شکل هدایتم کنه به مسیرهای زیبا

    و اون چیزهایی رو می بینه که من نمی بینم ، به همین دلیل خیلی با ایمان بیشتر به ایده ها عمل می کنم.

    اگر ایمان داشته باشیم و باور کنیم که این ایده ها اومدن که به ما کمک کنند که ما به خواسته هامون برسیم ، و همچنین باور کنیم که این ایده ها از آگاهی بالاتری میان که تو عقلت به اونا نمی رسه ، و بدونی که اون آگاهی کامل تر از تو هست ، اون وقت خیلی راحت تر به ان ایده ها عمل می کنی.

    جای این سوره در شروع کامنتم خالیه

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿1﴾

    سوگند به خورشید و تابندگى‏ اش (1)

    وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿2﴾

    سوگند به ماه چون پى [خورشید] رود (2)

    وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿3﴾

    سوگند به روز چون [زمین را] روشن گرداند (3)

    وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿4﴾

    سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد (4)

    وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿5﴾

    سوگند به آسمان و آن کس که آن را برافراشت (5)

    وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿6﴾

    سوگند به زمین و آن کس که آن را گسترد (6)

    وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾

    سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد (7)

    فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾

    سپس پلیدکارى و پرهیزگارى‏ اش را به آن الهام کرد (8)

    قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا ﴿9﴾

    که هر کس آن را پاک گردانید قطعا رستگار شد (9)

    وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿10﴾

    و هر که آلوده‏ اش ساخت قطعا درباخت (10)

    .

    .

    .

    درک بهتر و عمل کردن به این چند تا جمله شما استاد عزیز ، یعنی قرار داشتن در مسیر خوشبختی و لذت بیکران.

    قرار داشتن در مسیری که خداوند هدایت می کنه ، بهترین و درست ترین و نزدیک ترین و راحت ترین راه برای رسیدن به زیبایی هاست.

    قرار داشتن در این مسیر باعث تصاعد و خلق نتایجی میشه که همگان انگشت بر دهان می مونند.

    حرکت در مسیر هدایت الهی ، تنهاترین راهی هست که همه چیز های خوب یکجا در اون مسیر وجود دارند.

    روابط خوب

    ثروت و نعمت

    سلامتی و تندرستی

    آسانی و راحتی

    سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت

    آرامش و امید و لذت های بیکران

    موفقیت در تمام کارها

    و …

    استاد عزیزم میخوام تجربه خودم رو از این داستان ایده های الهامی خداوند بنویسم.

    انصافا تمام این چند قسمتی که از این سری فایل ها دیدم ، به خدا قسم دقیقا مرتبط با شرایط فعلی من و نیاز من بوده.

    استاد داستان از جایی شروع میشه که جواد بایرامی ، در اوایل اردیبهشت سال قبل (که دقیقا مصادف بود با سومین سال حضور من در این سایت الهی و مقدس) تصمیم بزرگ و اساسی رو گرفت.

    جواد بایرامی داستان ما ، تا اردیبهشت امسال فکر می کرد که داره روی خودش کار می کنه ،

    تصور می کرد که در مسیر رسیدن به خواسته هاش هست ،

    اون ، با توجه به افکار و باورهای قبلی خودش ، به غلط فکر می کرد که مسیری که در اون قرار داره مسیر درستی هست.

    تلاش و دست و پا زدن در بازارهای مالی و ارز دیجیتال

    ولی جواد قصه ما ، در حال تغییر بود

    جواد دوره عزت نفس رو چند وقت قبل از اردیبهشت شروع کرده بود

    جواد با شروع مجدد دوره بی نهایت ارزشمند 12 قدم ، فهمیده بود که برداشتش از صبحت های استاد ، غلط بوده

    جواد بایرامی دوره کشف قوانین رو هم شروع کرده بوده

    اون ، داشت هر روز بارها و بارها خودش رو بمباران می کرد با فایل های توضیحی استاد ، درباره هادی عزیز و آقای عطارروشن عزیز و اهمیت بهبود شخصیت .

    اون خبر نداشت ، ولی کم کم و نم نمک شخصیت اش در حال تغییر بسیار آهسته بود.

    سیمان های مغز او و پیچ و مهره های زنگ زده مغزش ، در حال شل شدن بود.

    جواد بایرامی نازنین قصه ما ، ناخودآگاه در حال بهبود و آماده شدن برای دریافت باران رحمت الهی بود

    باران رحمت الهی از قبل در حال باریدن بود ، ولی جواد کوچکترین ظرف رو برای دریافت باران رحمت الهی انتخاب کرده بود.

    او ، در فایل های استاد بارها شنیده بود ، وقتی ما تغییر می کنیم ایده ها میان ، موقعیت ها و شرایط دلخواه به وجود میان

    جواد تصمیم تمام عیاری گرفته بود که دیگه سراغ وام نره

    دیگه سراغ دسته چک نره

    سعی کن خوش پوش و مرتب و معطر باشه

    سعی کنه زیبا بین باشه

    سعی کن شکرگزارتر باشه

    سعی کنه شرک نورزِ و شجاع و توحیدی باشه

    اون تصمیم گرفته بود تمام صحبت های استادش رو فصل الخطاب بدونه

    جواد فهمیده بود که تنها وتنها راه رسیدن به موفقیت ها و خواسته ها ، بهبود تمام عیار شخصیت خودشه

    او فهمیده بود که همه چیز به بهبود تمام ابعاد شخصیت اش برمی گرده

    جواد فهمیده بود که با محمد و موسی و یوسف و ابراهیم هیچ تفاونی نزد خدا نداره ، تفاوت فقط در ایمانِ

    و اگر اون تغییر کنه ، خداوند مابقی کارها رو در زمان و مکان مناسب انجام میده ، همان طور که برای موسی و ابراهیم و محمد انجام داده بود

    همان طور که برای استادش انجام داده بود

    او فهمیده بود که برای تجربه زیبایی ها ، نیاز به هیچ دست و پا زدن و زجر و سختی نیست

    جواد قصه ما ، از یک زندگی طوفانی و بسیار کریح و بسیار بد ، به این مرحله خودش رو رسونده بود.

    شرایطی مثل دعواهای بسیار بسیار شدید با همسرش

    دعواهای شدید بین خانواده های دو طرف

    فحاشی و بی حرمتی و ناسزا شنیدن

    درمانده بودن و برگی در آب بودن

    تصمیم گرفتن برای سقط بچه دومش (که الان کلاس دوم هست…)

    بارها اقدام به طلاق و مراجعه به مشاور و روانپزشک و …

    مصرف داروی آرام بخش

    شرایط بد در محیط کار

    خشم و ناراحتی و غم و ناامیدی محض

    رابطه غلط با یک زن دیگه و شعله ور شدن مجدد و وحشتناک این آتش ها …

    احساس بد همیشگی

    بی انگیزگی

    شرک و بی ایمانی

    عدم توانایی در کنترل شرایط

    و ….

    .

    .

    اما یک حسی ، یک نوری ، یک سو سوی امیدی با کلام استادش ، اون رو امیدوار کرده بود به روزهایی که فقط بتونه شدتِ شرایط بد رو کمتر کنه ، شرایط خوب پیش کش!

    جواد قصه ما شرایطش به جایی رسیده بود که برای خرید ماست نون و پنیر ، باید چند تا سرویس اسنپ می رفت تا دست خالی خونه نیاد!

    اما …

    تو اردیبهشت ماه وقتی با دوره کشف قوانین و عزت نفس و دوره 12 قدم و سریال های استادش در حال نفس کشیدن بود ، دید که عجب…

    چقدر اوضاع آرام تر شده

    چقدر دعواها و بحث ها شدتش کمتر شده

    چقدر خوابش بهتر شده

    چقدر دلایل بحث ها کمتر شده

    چقدر جو خونه تفاوت کرده

    دارو ها رو ترک کرده

    ادب و اخلاقش عالی شده

    مهربان تر و صادق تر شده

    چقدر از سنگین بودن چرخ زندگیم کاسته شده

    چقدر احساس امیدش بیشتر شده

    چقدر شرایط مالی فرق کرده

    بدهی های چند ده میلیونی صفر شده!!!

    ولی هنوز استرس و ناراحتی و اضطراب و ضررهای ناشی از ترید کردن با اون بود!

    یه جایی تو اوایل اردیبهشت 1402 ، وقتی جواد قصه ما مقداری بهبود کرده بود

    وقتی به این درک رسیده بود که الهامات و وحی الهی زمانی جاری میشه که اون آماده باشه

    وقتی باور کرده بود که جاری شدن الهامات و راهکارها و ایده های الهی فقط و فقط به بهبود اون بستگی داره

    یک تصمیم بزرگ و سرنوشت ساز گرفت

    نشست و نوشت

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایا تو خالقی من مخلوق

    تو ربی و من بنده تو

    تو توانایی و من ناتوان

    خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم

    الهی ، دستم رو بگیر

    به ناتوانی و ضعف و جهالت خودم اعتراف می کنم

    الله مهربان ، منبع تمام خوبی ها تویی

    خدایا تا الان روی عقل ناقص خودم حساب کردم این شدن نتیجه اش

    اما فهمیدم که برای تجربه خوشبختی و هدایت شدن به مسیر راست ، تنها راه تسلیم شدن در برابر توست

    الله مهربان ، هر چی تو بگی من اطاعت می کنم

    من آزادی زمانی ، ثروت بغیرالحساب ، آرامش و تندرستی و تجربه خوشبختی و لذت رو میخوام

    میخوام این دو روز دنیا ، اثر خوبی از خودم به جا بذارم و لذت ببرم از وجود خودم

    خدایا ، تو همه چیز می شوی همه کس را

    به شریط ایمان و اعتقاد و تسلیم بودن

    راه خلق ثروت برای من چیه ؟

    از چه راهی باید به خواسته هام برسم ؟

    مسیر خلق ارزش من رو به من بگو ؟

    چه مسیری با توانایی ها و تجارب گذشته من هماهنگ هست ؟

    خدایا با خودت قسم من نمی دونم…

    ولی تو می دونی

    من برای تو هیچ تفاوتی با ابراهیم و موسی و سلیمان ندارم

    همه به یک اندازه به تو دسترسی دارند

    تا الان سراغ تو نیومدم و روی عقل و فهم و درک ناقص خودم حساب کردم

    خدایا طلب عفو و بخشش و مغرفت دارم

    .

    .

    .

    .

    .

    اینها رو نوشت و ندا اومد که

    اگر میخوای هدایت بشی اول باید از مسیر غلط گذشته بیرون بیایی

    جواد گفت ، خدایا آخه اندک سرمایه ای که دارم تو معاملات مختلف بایننس ، هنوز باز هستند و قرار هست که اون ارزها رشد کنند و مسیر رشد اونا کم کم تازه شروع شده؟

    اون ندا گفت :

    اگر میخوای هدایت بشی ، باید و باید از مسیر غلط گذشته بیرون بیایی تا قدم های بعدی گفته بشه ، باید قدم اول رو برداری

    جواد ، تصمیم اش رو گرفته بود

    یک جماعتی باور داشتند که جواد تو ارز دیجیتال قرار هست که موفق بشه و چون اون دوره های بسیار خوبی رو گذرونده بود و کلی زمان و هزینه صرف کرده بود ، براش سخت بود که از مسیر غلط برگرده!

    ولی اون بسم الله رو گفت

    تمام معاملات رو با سود یا ضرر بست

    تمام تترهاش رو به ریال تبدیل کرد

    و تسلیم ندای پروردگار خودش شد

    بلافاصله بعد از چند روز بایننس ایمیل زد که حساب منقضی شده و اگر تعلل کرده بود اندک سرمایه اش هم از دست رفته بود.

    این اولین نشونه ای بود از طرف خدای جواد ،

    که مسیرش درسته.

    بله استاد عزیزم ،

    من جواد بایرامی نازنین ، از شاگردهای ته کلاس درس شما ، بعد از 1100 روز تازه اصل داستان رو درک کردم.

    خیلی دیر ، اما خدا رو شکر بالاخره اصل رو درک کردم

    فهمیدم که این جهان و این خداوند ، تمام افکار و باورها و کانون توجه من رو ، به دقیق ترین شکل بدون ذره ای کم و زیاد به شکل اتفاقات و تجربیات و شرایط ، وارد زندگی من می کنه

    فهمیدم که من خدایی هستم در این کیهان که فقط و فقط می تونم خدای زندگی خودم باشم

    فهمیدم که جهان به شکلی بسیار دقیق واکنش نشون میده به فرکانس های من

    استاد خیلی بیشتر از حد معمول طول کشید ، به این دلیل که باورهای غلط مذهبی و گذشته من بسیار ریشه دار و قوی بودند!

    .

    تازه مغز کلام شما رو فهمیدم و تازه !باید شروع می کردم به عمل کردن

    تا اون مرحله من فکر می کردم که حرفهای شما رو می فهمم ، اعتراف می کنم که تا اون زمان من توهم زده بودم.

    به الله قسم تحولات اساسی زندگی من از همین روزها اول این تصمیم بزرگ ، شروع شد.

    احساس آرامش بیشتر

    خواب راحتر

    ایمان و توکل بیشتر

    ورود جریان ثروت از راه های مختلف

    خریدن کلی لوازم و امکانات جدید زندگی

    روابط بسیار بسیار عالی با همسرم

    خریدن ماشین دوم

    و از همه مهمتر ، هدایت شدم به مسیری که از خدا درخواست کرده بودم ،

    او گفت من نوشتم

    استاد من هم مثل شما به این باور رسیدم که الهامات و ایده هایی که الان در این شرایط به من گفته میشه ، از طرف خداست

    به این دلیل که یادمه چقدر آروم بودم

    هر روز صبح با شکرگزاری و تمرکز بر زیبایی ها و تمرین ستاره قطبی و دوره کشف قوانین ، روزم رو شروع می کردم

    سبک بودم

    از درون آرام بودم

    و در کل حالم خیلی خوب بود

    یک احساس امیدی داشتم که میگفت ، اتفاقات خوب در راهه …

    فقط آرام باش..

    .

    .

    استاد تو اون شرایط بسیار لذت بخش به جملات این فایل شما ، ایمان آورده بودم و تونسته بودم به شکل مناسبی جلوی نجواهای منفی درونم رو بگیرم.

    خدا موجودیتی است که از بالا ما رو می بینه . مثال جنگل و نگاه از بالا و دیدن مسیر درست .

    چون این تصور رو دارم که خدا از بالا مسیر درست رو بهتر از من می بینه و می دونه ، و می تونه به این شکل هدایتم کنه به مسیر زیبا ، و اون چیزهایی رو می بینه که من نمی بینم ، به همین دلیل خیلی با ایمان بیشتر به ایده ها عمل می کنم.

    اگر ایمان داشته باشیم و باور کنیم که این ایده ها اومدن که به ما کمک کنند که ما به خواسته هامون برسیم ، و همچنین باور کنیم که این ایده ها از آگاهی بالاتری میان که تو عقلت به اونا نمی رسه ، و بدونی که اون آگاهی کامل تر از تو هست ، اون وقت خیلی راحت تر به ان ایده ها عمل می کنی.

    استاد تو او شرایط ، لحظه ای تایم خالی نداشتم . مدام فایل های شما رو گوش می کردم

    مجددا فایل های دوره 12 قدم رو گلچین و میکس و ادیت کردم

    مدام تمرین و تمرین

    مدام تمرکز بر کوچکترین نکات مثبت و اعراض از نازیبایی ها اطرافم.

    و ندا اومد…

    بنده من ، مسیر تو مسیر خلق ارزش هست

    همون ارزشی که برای خودت کردی

    همون مسیری که سالها تجربه داشتی

    همون مسیری که توش زندگی کردی

    اون سلامتی و تندرستی که حاصل سالها در ورزش کسب کردی

    همون ارزشی که الان خلق کردی

    همین تناسب اندامی که نا آگاهانه بهش عمل کردی و کلی وزن کم کردی و سلامت شدی

    همین مسیری که با الگو قرار دادن استادت بهش عمل کردی

    مردانه عمل کردی و نتایج بی نظیر کسب کردی

    همین دستاوردها رو اصولی یاد بگیر و به ساده ترین شکل به جهان عرضه کن

    (چه مسیری از این زیباتر؟ ارزشی که در خودت خلق کرده ای رو به بقیه آموزش بدی؟ هم بقیه حالشون خوب بشه و هم تو ثروت خلق کنی؟)

    اون هم چه ارزشی

    چه چیز گران بها و ارزشمندی

    سلامتی و تندرستی و درمان ریشه ای بیماریها

    سلامتی در سطح سلولی

    و دهها دستاورد جسمی بی نظیر دیگه در این مسیر

    .

    .

    بله استاد عزیزم ، من با الگو قرار دادن شما در بحث ایمان و هدایت و توکل و ارزش دادن به ایده های خداوند ، به این مسیر زیبا هدایت شدم.

    در این 11 ماه گذشته ، غرق در مطالعه و تحقیق شدم

    دفترها کردم

    هزاران کلیپ و سخنرانی دیدم

    صدها و صدها مقاله و تحقیق رو ترجمه کردم

    و به قول همسرم ، مثل یک عاشق به دنبال درک اساسی این اصول رفتم.

    و به لطف خدا به شرایطی دست پیدا کردم بی نظیر و منحصر بفرد

    بیش از 25 ماه هست نه قرصی نه شربتی نه مریضی نه سردردی نه سرماخوردگی

    سالم و پرانرژی و بسیار با انگیزه و مثبت و الهام بخش

    اندام و عضلاتی بسیار زیبا

    تست 53 موردی آزمایشاتم پرفکت و عالی

    و کلی بهبود در تمام شرایط جسمی خودم

    و مهمتر از همه ، رسیدن به سطحی از خودباوری و احساس لیاقت و ارزشمندی بعد از یک بار دیدن و انجام دادن تمرین های دوره احساس لیاقت

    استاد به لطف و هدایت الله مهربان و با پذیرش تک تک جملات شما و با الگو قرار داد شما در تمام ابعاد ،کارم رو ادامه دادم

    و به لطف الله تعطیلات امسال رو تعطیل کردم و در همین روزهای اول سال ضبط جلسات رو شروع کردم

    به خوبی درک کردم که این مسیر مسیری است که خداوند در پی بهبود نسبی شخصیتم به من هدیه داده است.

    استاد به لطف خداوند ، من از اردیبهشت امسال پی به اهمیت بهبود شخصیت خودم بردم ، با توضیحات بی نظیر در مورد فایل های آقای عطارروشن.

    من از 25 دی ماه برای پیشرفت بهتر در بهبود شخصیتم دوره احساس لیاقت رو مجددا شروع کردم و شما هم دقیقا در 28 اسفند همین موضوع رو مطرح کردید.

    .

    .

    .

    استاد ایمان دارم که این مسیر مسیری است که الله مهربان برایم محیا کرده

    این مسیری است که به طرق مختلف سالها در ابعاد مختلف در این مسیر فعالیت کردم و دوره های حضوری برگزار کرده بودم

    این مسیر با درون من و با توانایی ها و استعدادهای خدادای من کاملا منطق است

    استاد لذت و خوشبختی حاصل از پیدا کردن مسیر خلق ارزش ، انصافا وصف ناپذیر است

    هر لحظه اون سرشار از لذت و پویایی است

    البته در این اواخر و به لطف عمل کردن به دوره احساس لیاقت و به مدد و فضل خداوند به یکی از اهداف 12 سال پیش خودم رسیدم .

    و بعد از 15 سال سرشفیت بودن در خدمات بار هواپیمایی ماهان ، اواخر اسفند ماه به عنوان سرپرست بار داخلی ماهان منصوب شدم که این ارتقا و این بهبود و این دستاورد عالی هم در نتیجه بهبود تمام عیار شخصیت خودم بود.

    البته که اهداف و خواسته های من به قدری بزرگ هستند که لذت و شادی این سمت جدید و بسیار مهم و ارزشمند ، فقط برای چند روز اول من رو سورپرایز کرد .

    من با تمرکز روی اهداف بزرگ خودم در مسیر خلق ارزش و تهیه و آماده سازی دوره اصول تندرستی خودم و تحول در سلامتی و درمان بیماریهای جهان ، از این شادی و خوشحالی موفقیت بزرگ و ارتقا شغلی خودم بعد از 12 سال بیرون اومدم و به خوبی درک کردم که

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی

    أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ ﴿١﴾

    آیا سینه ات را گشاده نکردیم؟

    وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ ﴿٢﴾

    و بار گرانت را فرو ننهادیم؟

    الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ ﴿٣﴾

    همان بار گرانی که پشتت را شکست.

    وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ ﴿4﴾

    و آوازه ات را برایت بلند نکردیم؟

    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾

    پس بی تردید با دشواری آسانی است.

    إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿6﴾

    [آری] بی تردید با دشواری آسانی است.

    فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾

    پس هنگامی که فراغت می یابی، به برای چالش بعدی بکوش

    وَإِلَىٰ رَبِّکَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾

    و مشتاقانه به سوی رب خود رو آور.

    استاد عزیزم ، برای تک تک رشد ها و بهبود ها و دستاوردهای بی نظیر و استثنایی خودم و برای حضور در مسیر خودشناسی و بهبود همیشگی ، با تمام وجودم از شما سپاسگزارم.

    با آرزوی سلامتی و تندرستی و ثروت و موفقیت و خوشبختی و لذت بیکران برای همه شما استاد عزیزم ، خانم شایسته نازنین و تک تک دوستان ارزشمندم

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    وَالضُّحَى ﴿1﴾

    سوگند به روشنایى روز (1)

    وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى ﴿2﴾

    سوگند به شب چون آرام گیرد (2)

    مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ﴿3﴾

    [که] رب تو ، تو را وانگذاشته و مورد خشم و کینه قرار نداده است (3)

    وَلَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَى ﴿4﴾

    و قطعا آخرت براى تو از دنیا نیکوتر خواهد بود (4)

    وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ﴿5﴾

    و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردى (5)

    أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى ﴿6﴾

    آیا تو را یتیم نیافت، پس پناه داد؟(6)

    وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿7﴾

    و تو را بدون شریعت نیافت، پس به شریعت هدایت کرد؟(7)

    وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى ﴿8﴾

    و تو را تهیدست نیافت، پس بی نیاز ساخت؟ (8)

    فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ ﴿9﴾

    و اما [تو نیز به پاس نعمت ما] یتیم را میازار (9)

    وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ ﴿10﴾

    و گدا را مران (10)

    وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ﴿11﴾

    و از نعمت پروردگار خویش [با مردم] سخن گوى (11)

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 77 رای:
  6. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیزم و همه دوستان نازنین

    زبان ناتوان میشه از علم و حکمت خداوند در مسیر هدایت .

    (استاد عزیزم ، مخاطب تمام حرفها و پند ها و یادآوری ها خودم هستم ! چون به خوبی از شما استاد بزرگوار و توحیدی خودم آموختم که ، من فقط و فقط باید روی خودم تمرکز کنم و به دنبال حرفهای قشنگ زدن برای بقیه نباشم . این نگاه و این رفتار برای من بی نهایت لذت بخش و کارساز بوده . سعی می کنم انگشت اشاره رو همیشه به سمت خودم بگیرم و به خودم یادآوری کنم که جواد نازنین ، اون قدر جای کار داری که اگه از خدا 120 سال عمر با عزت بگیری ، باز هم وقت کم داری برای خودشناسی و کارکردن و بهبود و حرکت خودت! حواست باشه ، هر چقدر که مخاطب حرفهات خودت باشی و دنبال نصیحت کردن و بیدار کردن و نهی از منکر و امر به معروف بقیه (حتی فرزندان خودت) نباشی ، به همون اندازه موفق تر خواهی بود و زودتر به خواسته ها میرسی و تبدیل میشی به یک الگوی تمام عیار برای هر کسی که در مدار دریافت و دیدن و درک درستی ها باشه!افراد موفق داستان تعریف نمی کنند ، بلکه خود زندگیشان الگو و سرمشق دیگران می شود(مثل استادم)

    پس برای الگو شدن باید دست بکار بشی. )

    وقتی خودت رو از پیش فرش ها و باورهای مخرب و نگاه غلط و منش و بینش و نگرش اشتباه رها می کنی ،

    وقتی با تلاش و صبر و حرکت ، خودت رو ریست فاکتوری می کنی و این بار باورهای توحیدی و فراوانی و قوانین بدون تغییر خداوند رو در وجودت می کاری ،

    وقتی تمام تلاشت رو به کار می گیری تا خودت رو به جریان هدایت الهی بسپاری ،

    وقتی سعی می کنی فقط روی خدا حساب باز کنی ،

    وقتی تمام تمرکزت رو روی بهبود خودت می ذاری ،

    وقتی احساس خوب خودت رو هر روز بیشتر و بیشتر تقویت می کنی ،

    وقت تصمیم می گیری متفاوت از قبل فکر کنی و متفاوت از قبل حرکت کنی ،

    وقتی کار کردن روی خودت و وقت گذاشتن بر روی خودت اصلی ترین الویت تو میشه ،

    وقتی برای تک به تک کارها و تصمیم ها و رفتارها و مسائل مختلف زندگی ، از تنها منبع قدرت و علم و بصیرت و آگاهی ، هدایت می طلبی ،

    وقتی کاری به هیچ کسی نداری و فقط روی بهتر شدن خودت در تمام ابعاد تمرکز می کنی ،

    وقتی خودت رو لایق تجربه تمام موهبت ها و نعمت ها و امکانات دنیا می دونی ،

    وقتی خداوند رو به عنوان تنها منبع و تنها سرچشمه تمام زیبایی ها و لذت ها و شادی ها و موفقیت ها و تندرستی و ثروت ها می دونی ،

    وقتی تنها رابطه مهم زندگیت ، رابطه با خداوند میشه ،

    وقتی انتقاد و سرزنش و تمسخر بقیه و حتی تعریف و تحسین و تمجید بقیه ، برات خیلی مهم نمیشه و فقط عمل کردن به الهامات خداوند برات اصل میشه ،

    وقتی درک می کنی که این جهان یک فرصت بسیار کوتاه برای تجربه خودت و لذت بردن از نعمت های الهی هست ،

    اون وقت هر روز و هر ساعت و هر دقیقه و هر ثانیه زندگیت ، سرشار میشه از حضور خداوند

    اون وقت مثل همین الان من ، وقتی از خدا حرف می زنی چشمهات پر میشه از اشک شوق و اشک شکرگزاری

    در این شرایط رها میشی و خیالت راحت هست که هر اتفاقی رخ بده ، در مسیر رشد و خوشبختی من هست

    در این وضعیت هر چالش و مسئله ای رو با آغوش باز می پذیری و درک می کنی که با حل این چالش قرار هست که یک پله مدارم بالاتر بره

    در این حالت هست که قدم برمی داری و وارد دل ترس ها میشی

    در این صورت هاست که زندگی سراسر زیبایی و لذت و آرامش میشه

    با درک هر چه بهتر این آگاهی ها ، می فهمی که برای تجربه هر چه بهتر زندگی ، باید شجاع و جسور و نترس باشی و از نقطه امن خودت خارج بشی.

    می فهمی که زندگی مثل مسیر پر پیچ و خم رودخانه جاریست ، و برای لذت بردن از این فرصت کوتاه باید مثل رود جاری و روان باشی .

    یک جا بودن و ساکن بودن آب ، باعث فاشد شدن آب میشه ، من هم که یک انسان هستم و مثل زمین ، بیشتر بدن من از آب تشکیل شده . زمین و سیارات و کهکشان ها در حال حرکت هستند و راز این خلقت در حرکت نهفته است.

    پس اگر من حرکت نکنم ، قطعا بی مصرف و خنثی و فاسد خواهم شد

    استاد ، تصمیم به حرکت گرفتم

    تصمیم گرفتم متفاوت فکر کنم و متفاوت عمل کنم تا متفاوت نتیجه بگیرم.

    یکی از بزرگترین نعمتها وموهبت های خداوند برای من ، در این مسیر و حضور در آموزشهای ناب شما ، رسیدن به سطحی مطلوب از خودباوری و اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی بود ، تا بتونم خودم رو وارد مسیر خلق ارزش کنم.

    کلمه خلق ارزش رو برای اولین بار در عمرم از زبان شما شنیدم . و بیش از 3 سال زمان برد تا درک کنم.

    بیش از 1 سال هم زمان برد تا ترس ها و تردید ها کمتر و ایمان و شجاعت و جسارتم بیشتر بشه و غالب بشه بر ترس ها و شک ها ..

    ولی با قرار داشتن در ابتدری مسیر خلق ارزش به یک احساس خوشبختی و پویایی و لذتی رسیدم که برام بی نهایت ارزشمند هست.

    هنوز بعد از یک سال در حال جمع آوری مطالب هستم و به لطف و مدد خداوند زودی زود به مرحله تولید محتوا و نشر خواهم رسید ، ولی در همین جای مسیر ، قشنگ خوشبختی رو لمس می کنم.

    همین که در این مسیر خودم رو قرار دادم ، باعث تجربه احساس خوشبختی و شادی بی نظیری در من شده.

    هیچ چیزی جز هدفم برام مهم نیست ، هیچ چیزی جز اهدافم رو نمی بینم .

    صبح ها با این شور و اشتیاق از خواب بیدار می شم و در طول روز فقط به دنبال بهبود شخصیتم و همچنین تسلط بیشتر و بهتر روی موضوعات کاریم هستم و شب ها با مرور مسیر رشد و تسلط و حرکت خودم می خوابم.

    در تمام طول روز تو مسیر رفت و برگشت و هر زمانی که بشه ، درحال بمباران خودم هستم با فایل های شما در مورد حرکت و خلق ارزش و شجاعت.

    و مجددا این فایل شما یک انرژی مضاعف یک تایید محکم یک سوخت عالی تر یک مهم دیگه از طرف خداوند برای من شد

    که مثل ابوموسی نباشم

    الهی شکرت.

    استاد عزیزم ، با اشک چشم هام ، با تمام قلبم ، با تمام وجودم از شما سپاسگزارم ، برای تمام آموزشها و صحبت ها و نشر الهامات خودتون

    .

    .

    وقتی تو مسیر دیدن زیبایی ها خودت رو قرار می دی ، حضور خداوند رو در تمام اتفاقات زندگی بیشتر حس می کنی.

    وقتی تو مسیر تمرکز بر نعمت ها و کارکردن روی خودت ، قرار می گیری ، جهان به بی نهایت طریق تو رو کمک می کنه.

    وقتی تسلیم جریان همیشگی هدایت می شی ، معجزات رو تجربه می کنی

    و من دیشب یک معجزه بزرگ و بسیار بسیار منحصر بفردی رو تجربه کردم

    و می خوام در ادامه کامنت درباره این معجزه که در ادامه مسیر حرکت و شجاعت و توکل و احساس خوب برام رقم خورد صحبت کنم.

    و با تجربه کردن این معجزه خیلی بهتر درک کردم که خدایا من در برابر تو فقیر و ناتوان هستم و اگر تو من رو هدایت و محافظت و یاری نکنی ، از زیان کنند گان خواهم بود

    دیشب رفته بودیم منزل خواهرم برای سالروز تولدش. کلی زدیم و رقصیدیم و شادی کردیم و فضا پر شده بود از حضور خدا.

    احساسات خوب و خنده و حال خوب و بازی و موزیک و تبریک و تحسین کردن همدیگه ، تمام این ساعات رو پر کرده بود.

    به لطف خدا خیلی وقت هست که تمام دورهمی های ما کاملا خالی شده از غیبت و بدگویی و بحث های بیهوده و مرور خاطرات بد و مشکلات و حواشی جامعه.

    آخر شب که برگشتیم خونه ، همسرم در کمال بهت و حیرت ، من رو صدا کرد ! جواد زود بیا…

    رفتم دیدم که بخاری برقی تابشی که چند وقتی مشکل پیدا کرده و حرارت بسیار زیادی هم داره ، خود به خود روشن شده و چرخیده و چسبیده به پرده اتاق بچه ها!!!!

    در حالت طبیعی بیاد پرده آتش می گرفت و …..

    به الله قسم پرده سردِ سرد!!!!! ولی دیوار که پشت پرده بود و از بخاری تابشی 5 سانتی فاصله داشت ، از شدت داغی و حرارت نمی شد دست بزنی!!!!!!

    همونجا بود که فهمیدم که معجزه برای ما رخ داده

    پرده ای که به بخاری چسبیده یخ باشه ، ولی دیواری که از پرده و بخاری 5 سانت فاصله داره داغِ داغ باشه!

    من هم مثل همسرم بهت زده و گیج فقط داشتم نگاه می کردم.

    بعد از چند دقیقه که به خودم اومدم یاد تمرین های اول صبح افتادم که مثل هر روز از خدا خواسته بودم ، که امروز بهترین روز زندگیم باشه و سراسر زیبایی و آسانی و امنیت و رفا و آسایش باشه.

    یادم افتاد که من دارم سعی می کنم به زیبایی ها دقت کنم

    یاد افتاد که تمام تلاشم ماندن در مسیر تمرکز بر زیبایی هاست

    یادم افتاد که هر روز از خداوند برای امنیت و آسایش و رفاه و سقف بالای سرمون ، تشکر می کنم

    یادم افتاد که هر روز خودم و همسرم و فرزندانم و پدر و مادرم و استاد و دوستان سایت رو به دستان پر مهر خداوند می سپارم و برای همگی آرزوی موفقیت و امنیت و آسایش و رفاه دارم.

    یادم افتاد که در تلاش برای رها بودن و تسلیم بودن هستم

    یادم افتاد تو تمرین هر روز صبح ، اون روز رو به عنوان بهترین روز زندگیم نامگذاری می کنم ، چون فهمیدم که می تونه هر روزی روز آخر زندگیم باشه و از آموزشهای استادم فهمیدم که هر روز می تونه از روز قبل زیباتر و راحت تر و آسان تر و مطلوب تر باشه و هیچ محدودیتی و نهایتی وجود نداره.

    یادم افتاد که هر روز سعی می کنم برای رفاه و امنیت و آرامش خونه و مسیر رفت وبرگشت خودم و عزیزانم شکرگزار باشم

    یادم افتاد که سعی می کنم همه چیز رو از خدا بخوام

    و دیشب که این معجزه برای ما رخ داد ، خداوند یکی از صفات بسیار بزرگ خودش رو به من یادآوری کرد،

    دافع البلایا

    بله ، وقتی منطبق باشیم با فرکانس خداوند همه خواسته ها اجابت میشه ، همه زندگی ساده و آسان میشه ، همه احساس خوب بیشتر میشه ، همه چرخ زندگی روان تر میشه ، هم انرژی های اطراف ما هماهنگ با افکار ما میشه ،

    و هم خطرات و بلایا و مشکلات از ما دور میشوند

    .

    الله مهربان من ، به خودم یادآوری می کنم که ، من برای تو با ابراهیم تفاوتی ندارم

    تفاوت ، تفاوت ایمان و باور هست

    دیروز مثل ابراهیم ، آتش رو بر ما گلستان کردی…

    اگر این معجزه نیست ، پس چیه ؟

    اگر این نشانه و هدایت و محافظت الله نیست پس چیه؟

    ارحم الراحمین بودن الله یعنی همین.

    خدای بر من و خانواده ام رحم کردی

    صفت رحمانیت و رحیم و بودن و غفور بودن و محافظت و یاری خودت رو بر من نمایان کردی.

    خدای به همه ما رحم کردی

    هر لحظه بر ما رحم می کنی

    هر لحظه جریان محافظت و امنیت و رفاه و آسایش و دفع بلایا ، از طرف تو بر ما جاریست ولی این منه خطاکار و فراموش کار هستم که حواسم به این جریان لطف و رحمت و مهربانی تو نیست!

    خدایا هر لحظه از اموال و جان و جسم و وجود ما حفظ و حفاظت و مراقبت می کنی ، ولی من فراموشکار و ناسپاس حواسم به این موهبت ها و معجزات و لطف و ترحم و مهربانی تو نیست.

    خدایا ، طلب بخشش و مغفرت دارم برای تمام ناشکری ها و ناسپاسی ها وندیدن نعمت ها و درک نکردن موهبت آسایش و رفاه و امنیت و محافظت

    خدایا با تمام وجودم عرض می کنم : أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ رَبِّی وَأَتُوبُ إِلَیْهِ

    به من گفتی که این معجزه رو کامنت کنم ، چشم.

    خدایا در مسیر زیبای زندگی و مسیر موفقیت و بهبود و پیشرفت ، بهتر از قبل ما رو محافظت و هدایت و راهنمایی کن

    خدایا در مسیر تقویت ایمان و توکل همه جوره ما رو هدایت و یاری بفرما

    خدایا تمام بلاها و خطاها و ناخواسته ها رو به بهترین شکل از ما دفع و دور بفرما

    خدایا ما به هر خیر و رحمت و برکت و هر دفع بلایی از طرف ، تو فقیر و محتاج و نیازمند هستیم.

    خدایا در تک تک لحظات زندگی و حرکت و رشد و بهبود ، با قدرت بی نهایت خودت ما رو از فضل و رحمت و مغفرت و لطف و عنایت خودت ، لبریز کن

    آمین یا رب العالمین

    در پناه الله مهربان شاد و موفق و تندرست و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 93 رای:
  7. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان

    استاد، من اصلا توجه ای به این سری از فایل ها نداشتم و بی تفاوت از کنارشون می گذشتم و در کنار کار کردن روی دوره ها ، همیشه منتظر فایل جدید شما بودم.

    تا چند روز پیش که فایل روز 132 رو دیدم و یک حسی من و ترغیب کرد که روی فایل کلیک کنم . و از همین جا فهمیدم کههدایتی که در درون اینها و ترتیب این ها وجود داره چقدر تاثیر گذار هست برای من.

    استاد از روز 132 و اون فایل بی نظیر که شروع کردم ، چقدر مطالب و آگاهی های اون برام مهم بود و خدا می دون چقدر به این صحبت ها نیاز داشتم. مطالب بی نظیر این فایل و کامنتی که برای رسد خودم نوشتم ، چقدر حالم رو خوب تر کرد و پاشنه های آشیل رو بهتر شناختم . همیشه یادم میره که اصول نیاز به تکرار کردن دارند و فکر می کنم که اگر قبلا 10 بار یک موضوعی رو شنیدم و تکرار کردم کافیه . نه ! اصلا برای من اینجوری نیست . من نیاز دارم که همیشه این آگاهی ها رو تکرار کنم تا ریشه هام قوی تر بشوند . مگه یک درخت برای رشد کردن کارهای متنوع و جدیدی رو انجام میده ؟؟؟

    چند تا عامل هر روز تکرار می شوند یا یک درخت رشد کنه و ثمره بده .

    حالا ثمره این درخت جذب کردن بو‌ها و گاز‌های آلاینده (اکسید نیتروژن، آمونیاک، دی اکسید گوگرد و اوزون) و اکسیژن تولید کردن هست یا میوه دادن .

    ولی چند تا کار کاملا ساده و اصولی ، سالها تک می شوند تا نتیجه به وجود میاد.

    مسیر ما هم همینه ، تکرار و تمرین

    و بعد فایل 133 و بحث تقسیم کار با خداوند

    استاد این فایل و این سخاوت شما و خانم شایسته عزیز برای اشاره کوتاه از دوره کشف قوانین ، چراغ هایی رو در وجودم روشن که تا الان تجربه نکرده بودم.

    چقدر این فایل کوتاه ، سرشار از نکته و آگاهی برای من بود و چقدر کامنتی که نوشتم مجددا انرژی و امید و انگیزه من رو در مسیری که توش هستم رو تقویت کرد.

    مرور شدن شعر پروین برام بی نهایت الهام بخش شد و کلی آگاهی ها برای من نمایان شد. و با مقایسه کردن شرایط گذشته ام با الان ، چقدر عالی تونستم تغییرات و بهبودهام رو ببینم و ایمانم قوی تر بشه.

    و این فایل 134 صحبت های آریا عزیز و توضیحات عالی شما ، برای من یک همزمانی عالی و یک هدایت بی نظیر خداوند رو در پی داشت. و این فایل هم مثل 3 فایل قبلی شدیدا برام لازم بود .

    فقط باید عظمت و آگاهی و قدرت و رحمت خداوند رو شکرگزار باشیم که صفات بی نظیر خودش رو در قالب همزمانی ها و هدایت ها به ما عطا می کنه.

    بحث بخشش دیگران و تمرکز کردن روی ایرادهای خودمون .

    من دقیقا دیشب به دلیل رفتار غلط خودم باعث خلق یک دلخوری و بحث و ناراحتی با همسرم شدم . وقتی که بحث تمام شد تا 5 دقیقه اصلا نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و یک جورایی کاملا مغلوب بودم!

    حدود 5 دقیقه که گذشت ، به خودم اومدم و جعبه ابزار رو باز کردم …

    به خودم گفتم ، حالا اگر مردی بسم الله…

    این همه آموخته داری ، اگر نتونی استفاده کنی عملا یعنی هیچ تغییری نکردی!

    شروع کردم از زوایه های دیگه این بحث رو مرور کردم

    گفتم اصلا این یک چالش هست که من ببینم آیا می تونم از آموخته هام در زمان مناسب و در وقوع چالش ها استفاده کنم؟

    آیا توانایی عمل کردن به آگاهی ها رو دارم یا فقط کامنت نوشتن و حرفهای قشنگ زدن رو بلدم؟؟

    خیلی سخت بود

    ولی حدودا بعد از 15 دقیقه تونستم به خودم بیام

    بعد گفتم راست میگه همسرم ، به من چه که همسرم تغذیه درست رو رعایت نمی کنه ؟

    به من چه که چی براش بد هست و ضرر داره ؟

    من چیزی رو که فکر می کنم درست هست رو خودم با تلاش یاد گرفتم و عمل کردم و نتیجه بسیار عالی گرفتم و بیش از 2 سال هست که وزن و سلامتی و انرژی و همه چیزم عالی شده نه دارویی نه قرصی نه جوشی نه مریضی خدا رو شکر.

    من چه نتیجه ای از یادآوری نکات مهم تغذیه و بحث هورمون ها به همسرم گرفتم؟؟

    تا زمانی که ایشان در مدار دریافت این اصل نباشند من دارم انرژی خودم رو از بین می برم.

    چه چیزی برای همسرم بهتر از نتایجی که من گرفتم ؟؟؟

    هر وقت دوست داشت می پرسه و من هم با عشق براش توضیح می دم.

    .

    دیشب نتوستم همسرم رو بابت رفتار غلط و برخورد نامناسبی که با من داشت ببخشم!

    ولی امروز صبح با صبحت های ساده و دلنشین و بسیار خالص آریا عزیز و توضیحات شما استاد عزیزم ، فهمیدم که باید ببخشم .

    ببخشم تا بزرگتر بشم

    ببخشم تا درسش رو یاد بگیرم

    ببخشم و بفهمم که اون قدر من ایراد دارم و جای کار دارم که باید فقط روی خودم تمرکز کنم

    ببخشم و این اشتباه دوباره تکرار نکنم

    ببخشم چون باید حالم خوب باشه

    ببخشم و یاد بگیرم که حرف نزنم ، ساکت باشم ، در کار خدا و جهان دخالت نکنم. از این اصول و قوانین نه برای همسرم و نه برای هیچ کسی که در مدارش نیست حرف نزنم چون باعث نشتی انرژی میشه.

    این درس بزرگ و این آگاهی بی نظیر خداوند برای من بسیار ارزشمند و گرانبها بود.

    همین دیشب به مشکل و چالش خودم ، الله مهربان در این سایت الهی و مقدس من رو هدایت کرد به جواب مسئله ام.

    الهی و ربی من لی غیرک

    خدایا شکرگزارم برای تمام نعمت هام

    خدایا سپاسگزارم برای حضورم در این مسیر درست و زیبا و الهی

    خدایا سپاسگزارم برای موهبت رشد و بهبود شخصیت

    خدایا سپاسگزارم برای لطف و رحمت و فضل و بخشش بی نهایت تو

    خدایا سپاسگزارم که همیشه در قالب هدایت ، رحمت و یاری و مهربانی خودت رو بر ما جاری می کنی

    خدایا سپاسگزارم برای قوانین بدون تغییرت که به ما این امکان رو میده که زندگیمون رو رهبری کنیم

    خدایا سپاسگزارم که در مسیری هستم که می تونم زندگیم رو اونجوری که دوست دارم شکل بدم نه اونجوری که عموم مردم زندگی می کنند

    خدایا سپاسگزارم برای موهبت درک این آگاهی ها و عمل کردن به اونها

    خدایا سپاسگزارم برای اینکه من رو خدایی خلق کردی در این کیهان و قدرت رو به خودم عطا کردی

    این عین عدالت هست

    الهی شکرت

    در پناه خدای مهربان همیشه و بیشتر از قبل شاد و تندرست و موفق و ثروتمند و خوشبخت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 65 رای:
  8. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام الله برزگ و منزه و مهربان

    سلام و درود خدمت دوست عزیزم ، مختار نازنین

    با تمام وجودم حضور و حرکت شما در مسیر رشد و بهبود رو تحسین می کنم.

    برای خودم هم یادآوری می کنم که ،

    همین که در این فضا و در این سایت هستیم ، همین که در حال دیدن فایل های استاد و خواندن کامنت ها هستیم ، یعنی بر اساس یک درخواست یا یک نیاز و طلب درونی ، هدایت شدیم به این مسیر.

    به روشی که هدایت شدم به این سایت همیشه توجه می کنم.

    یک خواسته یا یک طلب درونی به وجود میاد ،

    طلب کردن نعمت ها ، طلب بهبود ، طلب خوشبختی و ثروت و …

    و بعد جریان هدایت استارت می خوره

    در این شرایط باید با دقت حواسمون به تک تک صحبت ها و آموزشهای استاد باشه

    ما بر اساس یک نظم بسیار دقیق و به کمک جریان جاری جهان هستی ، در این مسیر قرار داریم.

    پس بی دلیل اینجا حضور نداریم.

    وقتی فایل های استاد رو با مقاومت کمتر گوش می کنیم ، وقتی ظرف خودمون رو خالی می کنیم و اجازه می دیم خداوند آگاهی های خودش رو بر ما جاری کنه ، هر کلمه از استاد می تونه تحول بزرگی رو در ما به وجود بیاره ، به شرط مقاومت نکردن و پذیرش درونی و تعمق کردن درباره تک تک جملات استاد.

    اوایل فکر می کردم که استاد اطلاعات خاصی در مورد بازارهای مالی به خصوص ارز دیجیتال ندارند و من به دلیل طی کردن دوره های بسیار سنگین و زیاد ، اطلاعات کامل تری نسبت به استاد در این زمینه دارم.

    کامنت های من در دوره عزت نفس درباره این نوع نگاه در سایت موجود هست.

    بحث رسیدن به ثروت ، یک بحث بسیار مهم هست که نیاز داره فایل های استاد در دوره های مختلف درباره ثروت رو همیشه تکرار کنیم.

    ثروت یک فرکانس هست

    یک سطحی از مدارها هستند که ثروت و نعمت و پول و رزق در اون قرار داره ،

    و ما برای تجربه ثروت باید خودمون رو از سطح فرکانسی که توش هستیم رشد بدیم و به مدارهای بالاتر برسیم.

    حضور من در مداری که هستم ، بر اساس افکار و باورهای گذشتگان و مذهب و غیره و فرکانس های غالب من ، هست.

    پس اولین نکته مهم برای من ، این هست که شروع کنم مدار خودم رو بالا بیارم. با کار کردن روی کانون توجه ام ، دیدن زیبایی های عزیزانم ، زیبایی های محل کارم ، زیبایی های خونه ام ، و در کل دیدن و توجه کردن و تمرکز کردن بر روی تک تک نکات مثبت اطرافم.

    این اولین قدم برای رسیدن به یک سطح مناسبی از احساس خوب هست. و این احساس خوب نسبی ، نیازمند ادامه مسیر رشد و بهبود شخصیت هست.

    باید به این باور برسم که تمام نتایج من در روابط ، ثروت ، شغل ، سلامتی و هر بعد دیگه ای از زندگیم ، فقط و فقط بر اساس افکار تکرار شونده من (همون باورها) رقم خورده و اگر از این شرایط راضی نیستم تنهاترین راه تغییر افکار تکرار شونده من هست.

    همین که در سایت حضور داشته باشم ، تمرین ها و دوره ها رو با جدیت تکرار کنم ، کامنت بخونم و بنویسم ، دقیقا در مسیر تحول هستم .

    حالا ،سرعت رشدِ این تحول می تونه کم یا زیاد باشه .

    و کم و زیاد بودنش هم دوباره به تعهد و تمرکز و باور من بر میگرده .

    .

    .

    من فهمیدم که رسیدن به ثروت نیازمند درک بهتر این هست که ثروت باید توسط من خلق بشه.

    ثروت پایدار و همیشگی

    ثروت فقط پول نیست

    ثروت یعنی همه چیزهای خوب

    ثروت یعنی پول ، ماشین ، خونه ، حساب بانکی ، ملک ، سفرهای عالی ، روابط عالی ، آرامش ، خواب راحت ، امید و انگیزه عالی ، احساس خوب همیشگی ، سلامتی و تندرستی ، رها بودن و همه چیزهای خوب

    و رسیدن به ثروت نیازمند طی شدن یک روند تکاملی بسیار مهم و احتمالا طولانی هست

    .

    اولین و مهم ترین نکته که فهمیدم مسیر ارز دیجیتال و بورس کاملا غلط هست ، این بود که دیدم من همیشه با این احساسات درگیرم اضطراب ، استرس ، ناراحتی ، پریشونی ، نگرانی ، حرص و طمع و احساس کمبود!

    درک این موضوع انصافا خیلی زمان برد ، ولی امیدوارم هر کسی این کامنت رو می خونه ، از تجربه سنگین و سخت من ، استفاده کنه.

    بعد دیدم که طبق قانونی که استاد تاکید می کنند ، هر مسیری ، هر روشی ، هر کاری که احساسات منفی توش باشه ، صد در صد به اتفاقات بد منجر خواهد شد.

    .

    نکته بعدی ، فهمیدم که برای خلق ثروت پایدار ، باید و باید یک اتفاق خوب رو خلق کنم

    یک ارزشمندی رو خلق کنم و یک چیزی به جهان اضافه کنم

    یک خدمت

    یک راهکار یا راه حل

    یک ارزش

    یک چیزی که به بهتر شدن و گسترش و زیبا شدن جهان کمک کنه

    با فرض اینکه من همیشه در ارز دیجیتال سود کنم ، من دراین حالت چه چیزی به جهان اضافه کردم ؟

    گسترش جهان پیش کش!!! آیا به شخصیت خودم چیزی اضافه کردم؟

    آیا بهبود خاصی در من رخ داده ؟

    واضحه که نه

    پس سود و درآمدی که توش بهبود شخصیت و آرامش و لذت و احساس خوب و خلق ارزش و گسترش و خدمت نباشه ، پایدار نخواهد بود.

    نکته بعدی که از استاد یاد گرفتم ، این بود که سرمایه اصلی من ، باید شخصیت والای من باشه

    صداقت

    اعتماد

    راستگویی

    درستکاری

    امانت داری

    مهربانی

    پاکی

    الگو بودن

    سلامت روح و روان

    خلاق بودن

    اعتماد به نفس و خودباوری

    عزت نفس

    پویایی

    جسارت و شهامت و شجاعت

    توحید و یکتاپرستی و دوری از شرک

    داشتن احساس خوب ، امید و آرامش

    اینها سرمایه اصلی باید باشند ، نه اینکه چند تا صفر جلوی موجودی من در حساب صرافی!!

    با بهبود شخصیت و درک سرمایه اصلی ، من همیشه و در حالتی می تونم موفق باشم.

    خداوند و جهان آدم ها و ایده ها و شرایط و موقعیت ها و فرصت ها رو برای من محیا می کنه ، نه اینکه من دنبال آدم خاصی برم!

    وقتی باور کنم که وعده خدا حق هست ،

    وقتی باور کنم که خدا خلق وعده نمی کنه ،

    وقتی باور کنم که صبر و استقامت و کنترل ذهن و داشتن احساس خوب و شکرگزار بودن به پاداش الهی منجر میشه ،

    وقتی باور کنم که خدا اجر صابرین و محسنین رو ضایع نمی کنه ،

    وقتی باور کنم که باران رحمت و ثروت و پول و موفقیت و خوشبختی هر لحظه در حال بارش هست و این من هستم که باید با ظرف بزرگتر زیر این باران قرار بگیرم ،

    و وقتی فهمیدم که :

    وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ۖ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ

    و وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما می‌افزایم و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است

    اون وقت فقط و فقط روی خودم و بزرگتر کردن ظرف وجود تمرکز می کنم و تنهاترین راه بزرگتر کردن ظرف وجودم ، بهبود شخصیت تمام عیار و بنیادی هست.

    با این باورها دیگه محکم قدم برمی دارم

    خیالم راحته که ، چیزی که من از خدا درخواست کردم ، خلق شده و اتفاق افتاده

    وحی آمد کاین چه فکر باطل است

    رهرو ما اینک اندر منزل است

    خواسته هام به وجود آمدند فقط با بهبود شخصیت و داشتن احساس خوب باید فاصله فرکانسی خودم رو با خواسته هام طی کنم.

    نکته بعدی که از استادم آموختم این بود که :

    هر کسی در هر جای جهان به هر موفقیتی رسیده من هم می تونم ، به دو شرط

    باورهام مثل اون فرد باشه

    و مثل اون فرد عمل کنم

    ودر خیلی موارد من استادم رو الگوی تمام عیار خودم قرار دادم.

    البته یک نو باوری در من از بچگی وجود داشت . من کاراته رو پیش عموی خودم شروع کردم . و بعدها پیشرفت های خوبی رو کسب کردم . در زمان هایی که مربی های مختلفی رو داشتم ، به این باور رسیدم که من می تونم حتی از استاد و مربی خودم بهتر عمل کنم. این باور هم از باور فراوانی میاد که وقتی من به خدایی وصل هستم که موسی و ابراهیم و محمد و سلیمان رو هدایت کرده ، وقتی من خدای بی نهایتی وصل هستم که استادعباسمنش رو هدایت کرده و ایده های ناب و منحصر بفرد رو به ایشان عطا کرده ، من هم با کارکردن متعهدانه

    شاید در این زمان دو تا سوال مهم در ذهنم شکل بگیره :

    1 – چطور و به چه روشی من به خواسته ها میرسم ؟

    2 – کی و چه زمانی من به خواسته هام می رسم ؟

    جواب این دو سوال به نظیرترین و واضح ترین و تاثیرگذارترین شکل در جلسه نهم و جلسه آخر دوره بی نظیر کشف قوانین برای من داده شد.

    دوره بی نظیر کشف قوانین ، مهارت کد نویسی در تمام زمینه من جمله ثروت رو برای من به همراه داشت.

    واقعا این دوره بی نهایت در مسیر رشد و بهبودم تاثیرگذار بود.

    در کل فهمیدم که ثروت باید خلق بشه

    برای خلق ثروت باشد ارزش خلق کنم

    برای خلق ارزش باید و باید روی بهبود شخصیتم کار کنم

    و برای بهبود شخصیتم نیاز به احیای احساس لیاقت ، درک قوانین زندگی ، تقویت عزت نفس و برداشتن 12 قدم مهم در دوره 12 قدم را داشتم.

    از شما مختار عزیز ، دوست نازنین و ارزشمندم بی نهایت سپاسگزارم که دست خدا شدید برای من و باعث شدید این آگاهی ها برای خودم مرور بشه.

    هر جایی که گیر می کنم ، قدم بعدی رو نمی دونم ، حتی زمانی که مسیر خلق ارزش رو هم نمی دونستم ، می نوشتم و از خدا کمک می خواستم

    و واقعا چه کسی بهتر از خداوند برای درخواست کمک و یاری

    چه منبعی بهتر از خداوند برای رسیدن به جواب سوالها

    چه کسی بهتر از خدا برای طلب هدایت برای رسیدن به خواسته ها

    مختار عزیزم ، امیداورم در مسیر خلق ثروت و رسیدن به خوشختی و لذت بیکران ، به نتایج بزرگ و بی نظیر برسید و همه ما رو از این دستاوردهای عالی خودتون مطلع کنید.

    بهترین ها رو براتون آرزو می کنم.

    در پناه الله مهربان ، شاد و موفق و تندرست و ثروتمند و خوشبخت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    به نام خداوند بزرگ و منزه و مهربان

    سلام و درود خدمت دوستان ارزشمندم خانم برنی عزیز

    بسیار سپاسگزارم از کامنت ارزشمند و عالی تون

    سپاسگزارم برای لطف و محبت و انرژی مثبتی که به من هدیه دادید

    لذت بردم از نوع نگاه زیباتون

    و تحسین می کنم شما رو برای این درک عالی و تعهد و اراده فوق العاده شما از حضور در مسیر رشد و توحید

    چقدر نکته عالی رو به من یاد دادید و برام یادآوری کردید که :

    قبل از خسته شدن و دور زدن ها و تلاش هایی که بر اساس عقل ناقص خودم هست ، همون اول برم سراغ منبع بی نهایت قدرت و بصیرت و آگاهی.

    واقعا ممنون از شما دوست ارزشمندم

    کاملا درست اشاره کردید

    باید هر روز تکرار کنم تا بهتر یاد بگیرم که ، عاقلانه ترین و درست ترین و بهترین روش زندگی ، سپردن تک تک کارها و امورم به خداوند هست.

    دل سپردن به جریان جاری جهان هستی ، یعنی اینکه من روی عقل ناقص و فهم کم خودم حساب نکنم ، چون عقل و فهم و تجارب من چیزی جز شنیده و ها و دیده های من در طول زندگی نیست.

    من 45 سال هستم که بنده خداوند هستم ولی خداوند میلیاردها و میلیاردها سال که خدایی می کنه ،

    به قول استاد عزیزم ، خداوند کارش خودش رو درست انجام می ده ، این من هستم که باید کارم رو درست انجام بدم.

    و کار درست یعنی ، بپذیرم که من هیچ چیزی نمی دونم و این خداوندِ که کامل ترین و آگاه ترین و داناترین هست.

    انرژی که جهان رو خلق کرده و با قوانین بدون تغییر و بسیار دقیق ، اون رو مدیریت می کنه.

    قوانینی که برای درک بهتر و عمل کردن متعهدانه تر به اونها ، فقط یک راه وجود داره :

    تکرار و تکرار و تکرار

    چیزی که من همیشه مشکل داشتم و دارم

    فکر می کنم که این کارهای به ظاهر ساده و شنیدن اصول بدون تغییر ، چیز خاصی نیست!

    اتفاقا اصل و اساس و دلیل قوی ترین باورها و در ادامه تفاوت در نتایج ، تکرار همیشگی همین قوانین ساده اما مهم هست.

    باید درک کنم که فقط با تکرار کردن و درک بهتر و عمیق تر و عمل کردن بهتر از قبل ، می تونم شرایط رو هر روز بهبود بدم.

    با تکرار همین اصول می تونم شخصیتم رو بهبود بدم و با این کار خودبخود اتفاقات و ایده شرایط هماهنگ با مدار فعلی من ، به من عطا میشه.

    باید هر روز این رو تکرار کنم که الهامات و هدایت های الهی ، دقیق متناسب با مدار فعلی من هست ، و برای بالاتر رفتن مدارم ، فقط باید شخصیتم رو بهبود بدم.

    از صمیم قلب از شما خانم برنی عزیز دوست ارزشمندم ، تشکر می کنم که کلام خدا شدید برای من.

    با قلبتون نوشتید و به قلبم نشست.

    از صمیم قلب برای شما آرزوی ثروت و نعمت بغیرالحساب الهی و خوشبختی و سعادت و لذت بیکران رو از خدای مهربان خواستارم.

    در پناه الله یکتا و بی همتا موفق و سربلند و تندرست باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1901 روز

    سلام و عشق قلبی من خدمت احسان عزیزم

    دلم برات تنگ شده بود …

    احسان جان ، با کلماتی که از قلبت به قلبم هدیه دادی ، اشک هام رو مثل همین چند روز پیش جاری کردی…

    با اشک های شوقم( بابت پاداش های بی نظیری که از خداوند دریافت کردی )، دارم می نویسم…

    با تمام وجودم تحسینت می کنم آفرین بر عزم و اراده و ایمان و شجاعت تو

    کلاه از سر بر میدارم

    و ایستاده برات دست می زنم

    خدا رو صدهزار بار شکر برای این حجم از تحول و بهبود و ایمانی که خلق کردی

    الهی شکر

    الهی شکر

    الهی شکر

    این عشقی که به من هدیه دادی ، از یک قلبی میاد که فقط جای حضور نورانی خداست…

    آفرین بر تو دوست ارزشمند و با لیاقت من

    چقدر از کلمات و نتایج بی نظیرت ، ایمان قوی شد

    می بوسمت که اینقدر در پاک و زلال و خالص عشق رو به من هدیه دادی

    از خدای مهربان ثروت بغیر الحساب و خوشبختی بیکران رو طلب میکنم.

    انشاالله که امسال سال تصاعد و پیشرفت بی نظیر باشه برات.

    تو رو به دستان پر مهر خداوند می سپارم و از صمیم قلب برات خوشبختی و لذت و سلامتی و سعادت رو از خداوند طلب می کنم.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: