اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداند - صفحه 28

827 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کیانوش نسیم سبحان گفته:
    مدت عضویت: 2908 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوندی که جهان هستی را آفرید و با قوانین ثابتش موجب پیشرفت جهان هستی هست

    قوانینی که به قدری ساده اند که گاهی اوقات فراموش میکنیم چون انسانیم و این خصلت انسان است

    خدایا شکرت?

    سوال:من چطور باید باورسازی کنم

    و باورهای عالی برای یک زندگی ایدآل بسازم؟

    نکته:اولویت من در زندگی راحتی و لذت بردن از آن است پس از مسیر راحت و لذت بخش میخوام باور سازی کنم

    جواب:راحترین و لذتبخش ترین مسیر باور سازی در دل اصلی ترین قانون جهان هستی نهفته است

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    این قانون، بسیار ساده و بسیار کاربردی هست و باید زیر شاخه های اون را برای باور سازی در تمام ابعاد زندگی شناخت و پیدا کرد و بیس و زمینه باور سازی قرار داد

    خب اول باید بشناسیم احساس خوب را چطور و از کجا میتوان بدست آورد؟

    جواب این سوال هم بسیار ساده است و فقط وفقط در توجه به نکات مثبت هر موضوع، در لحظه زندگی ما، نهفته است

    میشه بیشتر توضیح بدید و مفهوم را راحت تر برسانید؟

    بله قطعا

    اول باید مشخص کنی اولویت اصلی زندگی تو که میخوهی تقویت بشه و پیشرفت داشته باشی کدوم بعد از زندگیت هست

    و بعد ضعف هایت را بشناسی

    و بعد نکات مثبت همون وضعیتت را شروع کنی به پیدا کردن و یاد آوری و سپاسگذاری کردنش و همین و همین و همین

    به نظر من این ساده ترین راه ممکن است، که ما به خاطر سادگیش نمیپذیریم که،، این اصلی ترین و موثرترین راه شناخت خود و شناخت خدای خود و رسیدن به اهداف و ساخت باور های قدرتمند در تمام ابعاد زندگی هست

    به قول انیشتین تنها راه آموزش مثال زدن است میشه لطفا مثالی ساده و قدرتمند بزنید؟

    بله حتما

    مثال:در بعد سلامتی

    من مشکل تنگی نفس و آسم شدید دارم

    نکات مثبت این بیماری برا من چیه؟

    بالا بردن قدرت تمرکز و رفع این بیماری در خودم است،، یعنی باعث بالا بردن قدرت تمرکز، برای حل این مسئله را به میده

    به من قدرت شناخت تضاد و شناخت خواسته ام را میده

    خدایا شکرت که به خاطر شناخت قدرتی که به واسطه این تضاد پیدا کردم

    خدایا شکرت به خاطر تمرین بالا بردن قدرت تمرکز در این تضاد

    خدایا شکرت به خاطر شناخت این مسئله که سالم و پر انرژی زندگی کردن حق طبیعی و نرمال من در این جهان است

    خدایا شکرت که به این شناخت رسیدم و لحظه لحظه باور میکنم که سالم و پرانرژی هستم

    و چقدر حال من خوبه خدایا سلول به سلول بدنم سپاسگذار تو ام و شادم که تو را با تمام قدرتهایت در درون خودم دارم

    (من هنوز دارم دارو مصرف میکنم ولی نصف شده و جای اون نصفه ی حذف شده را باورهای سلامتی بخش من گرفته است و امید دارم در بهترین زمان او نصفه دیگه شم نصف و نصف و تموم میشه(تکامل)) انشالله

    چقدر جالب و موثر و انرژی بخش بود میشه لطفا در بعد ثروت هم مثالی بزنید؟

    چرا که نه با کمال میل

    مثال:بعد ثروت

    من وقتی زندگی گذشته ام را بررسی میکنم، میبینم در جامعه متوسط رو به پائین زندگی کردم(غیر از ۸سال اول متوسط رو به بالا) و در خانواده ای که اکثر ورشکست بود و رفاقتی با پول نداشتن و اکثر دیدم و شنیدم و باور کردم که باید سخت کار کنی تا ارزشمند باشی و سر ماه پولی بهت بدن توجه کنید پول بهت بدن و با این باور بزرگ شدم که خودم ارزش و لیاقت پول را ندارم

    من در گذشته یا شاگرد بودم یا کارگر و این اوخر (تا دوسال پیش)به اسم کارمند ولی حقوق بگیر ساده و تنها شغل آزادی که داشتم کلوپ فیلم بود(۵سال) و صبح تاشب کارم این بود که فیلم و سریال ایرانی و خارجی ببینم و شخصیتهای مختلف را در خودم شخصیت سازی کنم و اشک بریزم و غصه بخورم و سوپر من بشم (فاجعه به معنای واقعی کلمه)

    پس با این پیشینه و باورها پا به دنیای جدید قدرت باورها و شناخت فرکانس گذاشتم و شروع کردم به کنترل ورودی ها و شناخت باورهای مخرب و کار روی باورهای ثروت ساز

    پس قطعا من به شدت باور های محدود کننده مالی و ثروت داشتم و دارم

    به شدت شروع کردم تغییر کردن و متفاوت زندگی کردن و یه سری کار ها را انجام دادن و مهمتر از اون یه سری کار ها را انجام ندادن

    تا رسیدم به مرحله ای که درخواست های کوچیک میدادم و انجام میشد و یکی از اون درخواستها داشتن دوستی که از نظر تمام ابعاد شبیه به خودم باشه و از نظر مالی یکی دو مدار بالاتر از من

    درخواست دادم و فرداش انجام شد و من به مدت سه ماه در دفتر کار ایشون حضور پیدا کردم و با حرفه ی ایشون آشنا شدم که با توجه به شرایط گذشته این دوست و تمرکزی که روی کارش داشت و باورهای بسیار قدرتمند در بعد ثروت پول خوبی هم میساخت و منم شروع کردم به همراهی این دوست و مشغول شدن به این کار و چون به نیت دیگری رفته بودم و قصد کارمندی این دوست را نداشتم و از همه مهمتر باور های محدود کننده خودم پس از سه ماه در عین رفاقت و حتی بیشتر از قبل از ایشون جدا شدم و طبق آشنایی که از این حرفه پیدا کرده بودم، مستقل شروع به کار کردم

    بیش از ۲۵معامله را تا پای قرار داد آوردم که حتی سه تای اونها گفتند حسابداری شرکت آماده واریز پول هستند ولی لحظه آخر نشد که نشد

    داستان از اینجا شروع میشه

    خب این تضاد بسیار آزار دهنده و بسیار سخت بود چرا؟چون ٫٫٫٫٫٫ میدونم که متوجه میشید شرایط را،،،من و بی پولی و همسر و دوتا بچه با هزار آرزو و خواسته

    حالا حق انتخاب داشتم

    بشینم و تو سر بزنم و گریه و زاری و اعصاب خوردی یا

    ریشه یابی چرا نشد،در درون خودم داشته باشم و طبق آموزشهای استاد نازنین سید حسین عباسمنش در این دوسال

    راه دوم و دوباره تسلیم شدن در برابر خداوند و خواستن خیر از نیروی هدایتگر جهان هستی شدم چون باورش داشتم٫

    هدایت شدم با اشتیاق بیشتر، به دوره کشف قوانین که شش ماه قبل خریده بودم و زندگی من را متحول کرده بود و شخصیت جدیدی به من داده بود و به نظر من بهترین و بهترین و بهترین دوره استاد نازنینم سید حسین عباسمنش است

    در قسمت دوم این دوره که بیش از ۱۰بار گوش کردم یه جاش استاد همین موضوع را گفت که همه کد ها را درست نوشتی و همه ی مسیر را درست رفتی ولی یه کد نیم خطی میگه هر وقت رسید به مرحله آخر و خواست اجرا بشه سیستم را قطع کن و اجازه نده اجرا بشه و باید اون را پیدا کنی

    خیلی فکر کردم که این کد نیم خطی من چی هست و کجاست و دوباره هدایت خواستم و گفته شد و اون کد چی بود ؟؟؟؟؟؟؟

    نزدیک به ۱۵سال پیش یه روز خسته از بی پولی بی کاری طبق معمول و عادت،،، رفتم پیش پدربزگم و موضوع را مطرح کردم و اون طبق مثالی که از یکی از اقوام ثروتمندمون(دامادش،شوهر خاله ی من)تنها فرد ثروتمند فامیلمون بود،، زد و گفت ببین عجله نکن و این آقا مرتضی هم در سن چهل سالگی خدا رو بهش کرد و ثروتمند شد و پول اومد به زندگیش

    ((همین یه جمله بود))

    کد مخرب ویروسی من تو تمام این چندین چند سال همین بود چون باورش کرده بودم و لحظه شماری میکردم که چهل سالم بشه و به شدت باورش کرده بودم که من ثروتمند میشم اما از چهل سالگی به بعد

    سه سال و نیم دیگه

    شب متوجه این کد شدم و تا صبح از خوشحالی خواب نرفتم از خوشحالی میخواستم جیغ بزنم و نمیشد ساعت پنج و نیم صبح بود که دیگه بیهوش شدم??

    خب حالا اصل موضوع توجه به نکته ی مثبت:

    یه فلش بک بزنیم:

    حضور سه ماهه ی من در دفتر نازنین رفیقم و آشنا شدن با این حرفه و مستقل شدن من و انجام نشدن معاملات و بی پولی شدید(حتی به اندازه خرید یه دونه نون که البته قربونش برم خدا که همیشه هوا و زمین منو داشته و داره،)باعث شد من کد مخفی مخربی را پیدا کنم که مطمئنم هستم اگه تو این وضعیت نبودم و به این تضاد بر نمیخوردم این کد نازنین و عزیز دردونه پیدا نمیشد و من سالیان سال دیگه باید همین طور درجا میزدم

    خدایا شکرت به خاطر شناخت هر چه بیشتر خودم و یاد آوری اصل خودم

    خدایا شکرت که از این به بعد میتونم با کار کردن روی این کد و باورهای جدید که میدونم حالا چی میخوام پول و ثروت را از مسیر راحت و لذتبخش بسازم

    خدایا شکرت که ذهنم منطقی شده و پذیرفته که چی میخواد و پول به راحتی و عزتمندانه به حسابم واریز میشه

    خدایا شکرت که خوشحالم و از زندگی در لحظه لذت میبرم، چرا که پیدا کردم این کد مخرب را و وجودم و سلول سلول بدنم داره فریاد میزنه تو لیاقت ورود پول به زندگیت را از مسیر راحت و لذتبخش داری

    خدایا شکرت

    و این است داستان ساده و زیبای جهان هستی با قوانین ثابتش که خدا هم تابع این قوانین است(ان شالله) با توجه به اینکه داشتن تمام نعمتهای خودش را در حد اعلا برای ما اراده کرده(اراد الله)

    و نکته مهم و خبر خوب اینه که به قول خداوند در قرآن فقط عده کمی(مومنان)به درک این موضوع میرسند و بهش ایمان دارند و در وقت ناخوشی هم امید و ایمان دارند و به دنبال حل مسئله در درون خودشون هستند (صابرین)

    امیدوارم که تونسته باشم حق مطلب را ادا کرده باشم هرچند که من سوال میکردم و اون پاسخ میداد

    علت سوالات در داخل متن هم این بود که من باورش کردم و دارم،،که خودش هست که میگه و من فقط مینویسم

    در پناه خداوند این رب لاشریک قادر و حکیم و وهاب شاد و پر روزی باشید

    ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  2. -
    الا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 3033 روز

    بسیا بسیار بسیار عالی بود استاد. جواب کلیدی درونی ترین و عمیق ترین پرسش من.

    بسیار ممنونم و برای آشنا شدن با شما، کسی که قوانین را درک نموده و با آنها زندگی میکند و به زبانی شیوا و ساده اونها را با عشق و خلوص با ما در میان میگزارین، بینهایت سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سعید خیراندیش گفته:
    مدت عضویت: 2701 روز

    سلام استاد عباسمنش و خانم شایسته و تمام دوستانی که باعشق مشغول یادگیری هر چه بهتر قوانین هستند.

    امشب شب ۱۹ ماه رمضان هست و من داشتم دعای جوشن کبیر می خواندم اما متفاوت تر از سالهای قبل و وقتی می خواندم همش یاد استاد می افتادم که درباره خدا و توحید صحبت می کرد و این دعا چقدر زیبا و کامل خدا را توصیف می کند و تک تک قسمتهایش حاوی باورهای توحیدی بسیار عالی هست و وقتی داشتم می خواندم با خودم میگفتم مگر ما از زندگی چه می خواهیم که در خداوندی خدا یافت نمی شود.

    دوستان به شما پیشنهاد میکنم اگر دنبال باورهای توحیدی ناب هستید این دعا را بخوانید و به این حرفها فکر کنید.

    امشب موقع خواندن دعا یاد جلسه ۲ دوره روانشناسی ثروت ۳ افتادم.در اون جلسه استاد چقدر زیبا درباره خداوند صحبت میکند که یکی از بهترین و کامل ترین فایلهای استاد هست و چقدر خوبه که خدا هست و چقدر آرامش بخش هست.

    خدایا سپاسگزارم که من را هدایت کردی و از طریق فردی که واقعا بی ریا صحبت میکنه به من قوانین جهان هستی را شناختی و در پایان میخواستم قسمتی از آن دعا را بنویسم:

    *ای کفایت کننده هر که از او کفایت خواهد،

    *ای راهنمای هر که از او راهنمایی جوید،

    *ای نگهبان هر که از او نگهبانی خواهد،

    *ای رعایت کننده هر که از او رعایت خواهد،

    *ای شفا دهنده هر که از او شفا طلبد،

    *ای داور هر که از او داوری خواهد،

    *ای بی نیاز کننده هر که از او بی نیازی جوید،

    *ای وفادار به هر که از او وفا جوید،

    *ای نیروبخش هر که از او نیرو خواهد،

    *ای سرپرست هر که از او سرپرستی خواهد…

    شاد و پیروز و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      طلعت شایگان مراد گفته:
      مدت عضویت: 2297 روز

      سلام دوست همفرکانسی عزیز

      واقعا از خوندن کامنتتون لذت بردم چون دقیقا منم همین حس رو در شب نوزدهم داشتم ، با این که چندین ساله که شبهای احیا دعای جوشن کبیر گوش میکنم ولی امسال حس و حالم خیلی عجیب بود و وقتی معنی دعا رو میخوندم حس و حالی داشتم که نمیتونم توصیف کنم و خیلی جالبه که این روزها هر حسی رو دارم چند روز بعد ی کامنت از سایت رو میخونم یا یکی از فایلهای استاد رو گوش میدم دقیقا همون حس رو بیان میکنند ، مثلا چند هفته پیش در خلوت خودم حس خیلی خوبی داشتم و با خدای خودم راز و نیاز میکردم و از خوشحالی بی اختیار اشک میریختم و یکی دو روز بعد ی فایل از استاد گوش دادم که گفتن وقتی روی خودم کار میکردم مدتها تنهایی قدم میزدم و گریه میکردم و احساس لطیفی داشتم ، و الانم با خوندن کامنت شما این تجربه دوباره برام تکرار شد ، از خدای مهربونم واقعا سپاسگزارم که منو در مسیر یکتا پرستی و ثروت و نعمت و فراوانی و سلامتی قرار داده و سپاسگزارم به خاطر وجود استاد عزیزم که هر لحظه ما رو با الهاماتی که دریافت میکنه به مسیر درست راهنمایی میکنه ودوستای همفرکانسیم و تمام داشته هام …..خداااااااااااااایا شکرررررررررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    منصوره حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2253 روز

    سلام نمی دونم ذهن ما انسانها اینطور طراحی شده از اول یا شرایط زندگی باعث شده اینطور بشیم .با اینکه من باور کردم و بارها نتیجه شو دیدم اما بازم نمیدونم چرا نمیتونم از قوانین استفاده کنم هر چند

    الان حدود دو هفته س شروع کردم خیلی از نظر روابط پیشرفت کردم چون منم مثه استاد روابطم و افکارم درباره دیگران اصلا خوب نبود حتی با خانواده خودمم نمیساختم?

    اما از وقتی که درباره مدار ها و فرکانسها یاد گرفتم به وضوح میبینم که مدارم عوض شده منظورم اینه که رفتار دیگران خیلی باهام فرق کرده و خوب شده و به چندتا مهمونی دعوت شدم .قبلا بیخودی با والدینم و همسر صبورم دعوام میشد اما الان اصلا اینطور نیست. دی ماه ۹۷ هم نه انقدر دقیق ولی کمی درباره قانون جذب یاد گرفتم و تونستم سایز کم کنم بدون هیچ رژیم یا ورزشی طوریکه واسه تولد پسرم همه میگفتن چقدر لاغر شدی …البته اون زمان بیشتر روی لاغری تمرکز داشتم و خود به خود یک پولِ مُرده ای که از زمان مجردی شوهرم بود تا تولد یکسالگی پسزمون و اصلا کسی امیدی بهش نداشت اون پول به دستمون رسید که من آرزوی ماشین داشتم و با اون پول ماشین خریدیم البته اینم بگم که اصلا فکر نکردم پولش از چه راهی جور میشه و کلا به راهش فکر نکرده بودم.

    قبلنم ناخود آگاه بدون اینکه قانون جذب و فرکانس رو بشناسم چیزهایی که خواسته بودمو جذب کردم مثلا عروسیم همونی بود ک میخاستم و انقدر رویایی بود که هیچکس باورش نمیشد و حتی جاری ها قهر کردن از بس مراسم باشکوه بود??

    یا خونه یی که میخاستیم بگیریم قرار بود خیلی معمولی بگیریم ولی من در ذهنم یک خونه صد متری فول امکانات واسه اول زندگی خواستم که همونم گرفتیم و همه حتی خودمون شاخ دراوردیم که چطور شد و اون زمان میگفتیم قسمت بود و خدا خواست و من به یدالله فوق ایدیکم ایمان کامل اوردم.

    فقط یه مشکلی درباره من وجود داره که فکر میکنم درباره همه یا اکثریت همینه و اون اینه که اگرم انکار کنیم ولی واقعیت داره که اکثر مردم “با بدبختی خوشبختیم”ینی چی ؟؟گذشته از بحث ثروت درباره روابط این خیلی زیاده که دوست داریم بگیم فلانی بد کرد اما ما جوابشو با بدی ندادیم و اینو یک افتخار میدونیم در واقع ته ذهنمون دلمون میخاد همون فلانی که بدی کرده همیشه تو زندگیمون باشه تا ما به تلافی نکردن افتخار کنیم و در واقع قربانی بودن رو دوست داریم .

    و من فعلا دارم تلاش میکنم که این اخلاقو کنار بذارم و این چطور ممکنه ؟

    ۱_اگر کسی بدی کرد جوابشو بدم یا اگر جواب ندادم عیبی نداره ازش اعراض کنم ینی زیاد به اتفاق پیش اومده فکر نکنم

    ۲_اگر اون آدم عزیز منه به خوبیاش فکر کنم و نکات مثبتشو بشمارم اینجوری همه چیز خود به خود حل میشه و الان واقعا خود اون شخص که عزیز منه خودش جذب شده سمتم و این بار با عشق و محبت باهام رفتار کرده

    ۳_با کسانیکه واسم مهم نیستن ولی آزارم میدن فعلا و فقط فعلا قطع رابطه کردم تا در آینده ببینیم چی پیش میاد. شاید یه روزی انقدر قوی بشم که بتونم همه رو ببخشم و به اشتباهاتشون بها ندم.

    و همه اینها درباره روابط بود اما درباره ثروت هم حتما ترمزهایی وجود داره که من فعلا نمیشناسم چیه و اگر دوستان میدونن راهنمایی م کنن

    ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    احسان مناجاتی گفته:
    مدت عضویت: 3507 روز

    توی جاهای مختلفی شنیدم و خواندم که سلیمان نبی به خاطر ثروت اش روز قیامت آخرین پیامبری هست که وارد بهشت میشه و باید سالها (حالا با واحد زمانی همون روز قیامت) سیم جیم بشه.

    ببینید چطور با این خیال‌بافی ها و باورهای اشتباه، ثروتمند شدن رو می‌کوبند، واقعا برام جالبه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    تیپ تاپ گفته:
    مدت عضویت: 3389 روز

    استاد شما میگید چرا افراد وقتی یه دوره ای از محصولات رو تهیه میکنند میرند بقیه محصولات رو هم میگیرند؟ میگفتید چون دارن نتیجه میگیرن. چیزی که میخوام بگم اون گذشته خودم اون روزایی که چون عمل نمیکردم که نتیجه بگیرم اصلا عمل نمیکردم که قانون درک کنم بعد میگفتم دروغه اون روزا من فکر میکردم مشکل با این دوره است به همین دلیل فکر میکردم راه رسیدن من به خواسته ام تو اون دوره هست و این شد که تقریبا اکثر محصولاتتون رو بدون اینکه از هیچکدومشون نتیجه بگیرم رفتم کار کردم پولشو دادم به سایتتون و تهیه کردم، بدون اینکه از دوره قبلی که داشتم هیچ نتیجه ای بگیرم تازه اوضاعمم و احساسم بخاطر اینکه عمل نمیکردم و فقط گوش میدادم و عمل نمیکردم حالم احساسم هم درب و داغون شده بود. یعنی در این حالت هم افراد دوره تهیه میکنند اونایی که نتیجه میگیرند و اونایی که نتیجه نمیگیرند و فکر میکنند مشکل با این دوره است بریم اون یکی رو تهیه کنیم این دسته افراد دوست دارن کالکشن جمع کنن با اینکه شاید هنوز به اون دوره خاص نیازی نداشته باشم ولی میرفتم تهیش میکردم. گفتم که در جریان باشد، منظورمو بد نگیرید از وقتی که واقعا کار کردم رو خودم و با تعهد متعهد عمل کردم عمل عمل عمل عمل کردم به صحبتاتون اصلا زندگیم از این رو به اون رو شده. عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 2972 روز

    سلام استاد جان حالت خوبه؟ سپاس بابت فایل پرمفهومی که قرار دادید.

    داشتم دقیقه 30 به بعد رو گوش می‌دادم یاد یه موضوعی افتادم من خب الان مشغول خدمت سربازی‌ام بخاطر همین یه سری کلاس‌های مذهبی برامون برگزار می‌شه به صورت هفتگی در مورد مسائل دینی صحبت می‌شه، یادمه توی یکی از این جلسات که اوایل حضورم بود در مورد اصول دین صحبت شد و اولیشم توحید بود شخصی که داشت توضیح می‌داد آدم مذهبیه و عاشق صحبت کردن در مورد این چیزاست، توی این جلسه من داشتم با دقت گوش می‌دادم همه رو تقریباً خوب توضیح می‌داد ولی رو مسئله توحید خیلی ساده و گذرا گفت ما که هممون خدارو قبول داریم پس مسئله توحید هیچی دیگه : اون لحظه با تعاریفی که از شما شنیده بودم کُپ کردم ولی چیزی نگفتم چون می‌دونستم بحث بیهوده‌ای و نمی‌شه قانع کرد کسی رو!

    در مورد خودمم بگم خیلی از فضای سایت و فایل‌ها دور شده بودم و بهانه‌ هم خیلی داشتم که نمی‌تونم با اینکه دسترسی نسبی و کم و بیش داشتم خیلی اتفاقات ناجور برام افتاد و سرم به سنگ خورده ولی انگار هنوز کافی نیست اما می‌خوام این تفکر که کافی نیست رو دنبال نکنم حقیقتاً از زمانی که توی سایت بودم و فعالیت می‌کردم کم کم به‌ جزء اتفاقات خوبی که برام می‌افتاد لذت می‌بردم، توی همین کامنت به خودم تعهد میدم یه بار برای همیشه تمرکزم رو بذارم روی تغییر باورهام با توکل به خدا و کمک استادم و توی این مسیر ادامه بدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: