اصل و اساسی که «صاحب یک کسب و کار موفق» باید بداند - صفحه 36 (به ترتیب امتیاز)

827 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میلاد گفته:
    مدت عضویت: 859 روز

    به نام خدا

    سلام

    سپاسگزارم از استاد عزیز بابت این راهنمایی من الان در مرحله ای از زندگی هستم که من اسمش را مرحله عمل گذاشتم و به اتفاقی هدایت شدم به سمت این فایل که واقعا جواب سوال های بیشترمو در اینجا یافتم و هدایت شدم به سمت عمل کردن خدا شما را حفط و همیشه استوار در قدمتان نگه دارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سیما گفته:
    مدت عضویت: 1438 روز

    سلام استاد مهربانم ای دست پر برکت خدای رحمن ام در زندگی من ای کسی که حریص هستید برای رسوندن راه خیر و خوبی به بندگان خدا

    من سیما بعد از یکی دو سال تقلا کردن امروز از ابن تاریخ میخام به مدت یک سال روی خودم فقط و فقط روی خودم کار کنم شکرگزاری رو بهش عمل کنم به قول خداوند که به حضرت داوود و خانواده اش میگه

    (اعملو آل داوود شکرا)

    یعنی حرف نزنید عمل کنید به شکر گزاری عمل تون نشان دهنده درون تون باشه

    در حال حاضر که به لطف خداوند در کشور آلمان مدرک پایان تحصیلی مو گرفتم دوتا فرزند هم دارم و گواهینامه ام هم باموفقیت انجام شد دوره فنی حرفه ای آرایشگری رو که سه سال طول میکشه تا مدرک اش رو بگیرم شروع کردم سال اول اش نصف اش هستم

    هدف ام و رویام این هست که یک مادر موفق ثروت ساز و هدفمند باشم و دوم اینکه آرایشگاه خودم رو بزنم با نوفقیت دوره آموزشی مو تموم کنم و بعد مایستری و بعد آرایشگاه خودم رو افتتاح کنم با لطف و هدایت و نیروی خدای بزرگ و بابرکت ام و تصمیم گرفتم به مدت یک سال فقط و فقط و فقط وفقط روی خودم کار کنم همه جوانب زندگیم رو بپذیرم به تمام جهات زندگیم از ضاویه ای نگاه کنم که بهم حس بهتری بده راه خودم رو برم کار خودم رو انجام بدم اگاه الهامی بهم شد رو انجام بدم دست از تغییر دیگران بردارم و نخام کسانی که آماده نیستند رو تغییر بدم حتی همسرم در خلوت خودم به الهامات خدای رحمن ام عمل کنم و مسیر خودم رو برم و کاری هم نداشته باشم که همسرم چه مسیری رو میخاد بره من موفقیت کسب کنم من روی خودم کار کنم من به زندگیم از ضاویه مثبت نگاه کنم و اگه اون خواست تغییر میکنه و اگه هم نخواست مسیر خودش رو میره و من نمیخام چیزی و یا کسی رو به زور همراه خودم کنم و بخوام که اون هم موفق بشه اون خودش میدونه و خدای من خدای اون هم هست و راهی که من میرم شاید راه اون نباشه ولی ایمان دارم که خدای من خدای همسرم هم هست و خودش بهتر میدونه همسر من کجای مسیر هست و من نه به محل کارم نه به همسرم و نه محل زندگیم نمی‌چسبم همه بند هارو رها میکنم و اجازه میدم خدای من مارو هدایت کنه هر کس رو به مسیر خودش آگاهانه سعی میکنم ذهنم رو کنترل کنم دست از گله و شکایت بردارم تمام جوانب زندگیم رو بپذیرم و اجازه بدم و بند هایی که به دست هام گره زدم رو از دستام باز کنم بندی مثل بودن و هم‌جهت کردن همسرم با خودم که واقعا بهم آسیب زده بندی مثل محل کارم بندی مثل محل زندگی ام و همه این بند هارو با کمال ایمان به خدا تقدیم کنم و اجازه بدم اون این ها رو مدیریت و کنترل کنه

    ابن مسیری نیست که هر کسی بره اینکه بتونی در هر شرایطی در هر موقعیتی از ضاویه ای نگاه کنی از جایی بهش نگاه کنی که نکات مثبت رو توش پیدا کنی و ببینی کار هر کسی نیست که واکنشی عمل نکنی میدونم این مسیر روی خودم انتخاب کردم کار کردن و کنترل و تغییر ضاویه دیدم ام مسیری هست بی انتها و تا آخرین لحظه ای که زندگی میکنم باید ادامه بدم اگه میخام نتایج بهتری بگیرم من خودم آگاهانه این مسیر رو انتخاب کردم و بهاش هم زمان ام انرژی ام و تمرکز ام هست و عاشقانه پرداخت اش میکنم و این مسیر من هست نباید هم مسیر همگی باشه همگی به قول استاد نه توان شو دارند و نه قدرت شو دارند و نه هم میخان ماشین پورشه و یا بنز سوار بشن من میخام و مسیر اش و بهاش رو هم میپردارم و من دوست دارم به اهداف ام به خواسته های قلبی ام برسم من دوست دارم انسانی هدفمند توانا شحاع و قدرتمند باشم من میخام ارزش خلق کنم به جهان خالقم من میخام بدون وابستگی به عوامل بیرونی زندگی خودم رو خودم بسازم من میخام یا تمام وجودم میخام و بهاش هم این هست که ذهنم رو مدیریت و کنترل کنم با خودم دوست باشم نخوام یک روزه یک انسان توحیدی و ابراهیمی بشم نخام به خودم سخت بگیرم خدارو رحمن و رحیم و بخشنده در وجود خودم بسازم و هر جا هم از مسیر خارج شدم و از لاین بیرون رفتم با اولین نشانه ها اولین سنگ ریزه هایی که نشون بده از جاده اصلی بیرون شدم و رفتم تو جاده خاکی برگردم همیشه درها رو باز بدونم و هر جا و هر چقدر هم که شده برگردم اصلاح کنم درسته این اسب و این وجود من سرکشی میکنه و تربیت نشده و رام نیست ولی اگه بتونم در نهایت رام اش کنم و تحت کنترل و اختیار خودم قرار اش بدم این ذهن نجوا گر ام بعد اش میتونم تا عرش بالا برم و ازش نتیجه بگیرم این ذهن من هست و من میدونم و براش زمان میزارم بها براش پرداخت مبکنم و نتایج عالی اش هم بینهایت لذت بخش و گوارا خواهد بود و بینهایت لذت خواهم برد

    که خدا و فرشتگان به اون انسان که به این درجه رسیده درود خواهند فرستاد .

    از خدای رحمن ام میخام که‌در این مسیر همراهم باشه هدایت ام کنه دست پر برکت شو همراه من و پشتیبان من قرار بده و نور اش چراغ راه همه ما بشه

    آمین

    از شما استاد نازنینم دست بینهایت مهربان خدای رحمن ام هم‌ بینهایت سپاس گذارم و برای شما آرزوی موفقیت برکت نور و رحمت دارم که هر جایی که هستید در نور و رحمت و برکت باشید و امیدوارم و از خدا میخام که یک روز بتونم شمارو ببینم و مستقیم باهاتون حرف بزنم و به من افتخار کنید و بگید این شاگرد من است و موفقیت های من نوری بشه که قلب نازنین دوستانم در این مسیر رو هم روشن کنه و چراغی بشم که قلب نازنین دوستانم در ابن مسیر روشن و پر نور بشه ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    علی فیروزی گفته:
    مدت عضویت: 3050 روز

    به نام خداوندی که همه در خواست های ما رو می شنود و اگه با ذهنمون جِلوشو نگیریم همه رو برآورده میکنه،با سلام خدمت استاد عزیزم واقعا این فایل بی نظیر بود خیلی لذت بردیم ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    New.freeman گفته:
    مدت عضویت: 2325 روز

    به نام او که بهترین است

    باسلام خدمت استاد گرامی و تمامی عزیزان

    ممنونم از استاد که همیشه با صحبتهای زیبا و موثرشون ما رو تحت تاثیر قرار میدهند و تمام تلاش خودشون رو برای ما در پیدا کردن راه سعادت انجام میدهند ،و اما درباره این فایل نظر بنده اینکه اگر انسان بواسطه عشق و علاقش دنبال کاری بره و بعد ببینی که اون عشقه واقعا عشقش نبوده مثلا یکی مهندس شده رفته تو یک شرکت که نهایت حقوق اون شرکت ایکس تومن بیشتر نیست و طبق افزایش حقوق مصوب شرکت و دولت اگر خدا هم از آسمان پایین بیاد نمیشود از اون عدد ماکزیمم تعیین شده بیشتر گرفت و میبینی در مقام مقایسه در همین رشته در کشورهای همجوار چند صد برابر میدن و اصلا هم کارمند ایرانی اونجاها نمیگیرن ،اون وقته که دیگه به عشق و علاقه بعد سالیان سال تلاش فکر نمیکنی و فقط میگی برم از این کار دولتی راحت بشم و یک کاری رو حالا پیدا کنم که با شرایط روحی و جسمی من سازگارتره و پول بیشتری هم با زمان مناسب کاری ،توش هست و استاد تقریبا تو تمام صحبتهاشون اصلا به مقوله کارمندای که بخاطر علاقه در حال نابودی هستند ،درباشون صحبت نمیکنند و خیلی راه کار نمیدن که یک نفر با کلی زمان و علاقه که تو یک شرکت مونده و حقوق اونجا یک سطح معینی داره و اون نفر هم هرچی عشق میورزه بکارش ولی هیچ اتفاق جالبی از لحاظ مالی براش نمیوفته و حالا بعداز سالیان سال وشناخت قانون میخواد ،دل بزنه به دریا و بره تو کار آزاد و شانسو اینطور امتحان کنه و بخاطر اون شرایط دیگه نه عشقی براش مونده که بخواد خرج کنه و فقط به یک کسب و کار گفتم با شرایط خودش فکر میکنه و از ارباب هم درخواست کمک کرده و باور کرده که میتونه شرایطش رو تغییر بده و بلطف پروردگارش اعتماد کرده و ایمان اورده که با نگرشی که استاد میده و ساختن باورهای قدرتمند و درست همه کار امکان پذیره و شاید اونشرایط و عشقم بخاطر باورهای محدود کننده اش بوده و دلش میخواد که بهترین شرایط رو برای خودش رقم بزنه و عشقی رو نمیشناسه واز هر چی عشقه خسته است ،فقط داره سعی میکنه به قابلیتها و مهارتهاش فکر کنه که بمدد همونا دنبال حرفه ای خوب و پر درآمد باشه با شرایط دلخواهش باشه و فکر میکنم دوستان کارمند مثل من باید تصمیمشون رو بگیرن که واقعا میخوان چکار کنن و بقول استاد دنبال این هستن که تو این مدت کوتاه زندگی خالق زندگی رویایی خودشون باشن و یافقط میخوان وسیله ای برای رسیدن دیگران به خواسته هاشون باشن و من تصمیم خودمو گرفتم و درحال طی کردن تکاملم هستم و ساختن باورهای قوی و شاختن ترمزها و پذیرفتن مسولیت انتخابهای خودم تا بتونم با ایمان واقعی و توکلم منتظر هدایت به اون راهی که دوس دارم باشم ٫امیدوارم بتونم ثابت قدم و استوار در راهی که قدم برداشتم مثل همین مدت محدود آشنایی با استاد گرامی و شناخت قانون و عمل به اون تونستم حالم رو بهتر کنم و دنیام رو جوری که دوست دار م خلق کنم و اتفاقات داره برام هر روز بهتر و کارها داره برام آسون تر پیش میره و فقط میدونم کسی موفق میشه که بطور صد درصد قوانین رو باور کنه و بصورت عملی در زندگیش انجامش بده چون شک و تردیدها به انسان خیانت میکنند و من هر زمان خودم رو از آموزشها، ساعتی و لحظه ای جدا کردم نتیجه بدش رو هم دیدم و کار من شده از صبح تا شب سپاسگذاری ،گوش دادن هزار باره فایلها و درنهایت عمل به اونها درسایه لطف و فضل اربابم ٫همگی موفق و شاد باشید٫ باتشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 2449 روز

    سلام استاد عزیز

    خیلی متشکرم بابت ویدیوهای لایو به خصوص داستان جذب شدن پردایس که عالی بود.

    وقتی داشتم لایو رو میدیدم یک سوالی برام پیش اومد. توی لایو پرسش و پاسخ گفتید که اگر ازدواج میکردید، حتما همون اول، رابطه خراب میشد!

    این سوال برای من پیش اومد که آیا این خودش یک باور منفی نیست؟ باوری که میگه «ازدواج چیز بدیه»

    تفاوت رابطه ی ثبت نشده و ثبت شده(ازدواج قانونی) فقط در چند تا امضا هست. من قبول دارم که قوانین ازدواج در ایران خوب نیستن اما در نهایت زن و مرد با باورهاشون رابطه رو میسازن، درسته؟ من ازدواجهای طولانی مدت موفق اطرافم دارم میبینم. یک نمونه اش پدر و مادرم. بنابراین، طبق چیزهایی که از خودتون یاد گرفتم، فکر میکنم موفقیت یک رابطه مربوط به باورهاست نه ثبت شدن و نشدن به صورت قانونی. (البته من دوره ی عشق و مودت رو هنوز ندارم) شاید هم من منظور شما رو درست متوجه نشدم. به هر حال من نمونه های واقعی موفق دارم میبینم. واقعا این قسمت از لایو برای من مبهم و سوال برانگیزه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    نفس آریان گفته:
    مدت عضویت: 2764 روز

    سلام به استادعزیز, همه عوامل زحمت کش سایت و سلام به دوستان عزیزم. حدودا یه ماهی میشه که من در مورد شغل مورد علاقم و کاری که عاشقشششششم تردیدهام رو کنار گذاشتم و قلبم مطمعن شد که اگه شروعش کنم برام پول ساز هم میشه. یکسالی بود که فهمیده بودم عاشق قنادی و مخصوصا دکوراتوری کیک شدم اما تردید داشتم که بتونم ازش پول دربیارم و شروع به کارنکردم. میدونید ترس از شروع کردن و ترس از اینکه مشتری از کجا میاد , ترس از موفق نشدن و اینکه دیگران گفتن کسی کیک خونگی نمیخره وخلاصه باوره مخربه عدم فراوانی.بزرگترین باور مخرب من این باوره فراوانیه…هر وقت شیطان از طریق این عدم فراوانی سراغم اومد من کلا از ریل قانون خارج میشم.اما یک ماهی میشه که من دارم به سمت عشقم دکوراتوری کیک میرم, اطلاعاتم رو دارم زیاد میکنم و با اینکه سرمایه کافی برا شروع ندارم اما میدونم که موفق میشم و این برام محدویت نیس و خدا سرمایشو هم برام جور میکنه.از کم شروع میکنم و مطمعنم روزی بهترین میشم در این شغل. استاد سریال یوسف پیامبر رو با اینکه اهل تلویزیون نیستم اما شبها با همسرم نگاه میکنیم. بنظرم شما مثله یوسف پیامبر دارید ما رو راهنمایی میکنید.زلیخا وقتی خدای یوسف رو شناخت دیگه محبت یوسف در دلش کمرنگ شد و عاشق خدای یوسف شد. بنظرم شما هم همون حرفهای توحیدی یوسف رو به ما میزنید. و متاسفانه باورهای توحیدی ما خ کمرنگه که زود نتیجه های بزرگ نمیگیریم. وقتی به خدا از صمیم قلب ایمان بیارم دیگه نباید ترس نداشتن مشتری سراغمون بیاد.وقتی باورررر کنیم خدا همه چیز بهمون میده باید خ آرام باشیم. اصلا چرا باید بترسیم.مگه این دنیا صاحب نداره.مگه خدای به این بزرگی نداره. مگه خدا بزرگترین قدرت حهان نیس. پس چرا میترسیم؟چرااز آینده ای که نیومده میترسیم؟ واقعا خوب که فکر میکنم میبینم خیلی باید روی باورام کار کنم. والا کلید هرچیزی همین عشقه. اگه به همه چیز با عشق نگاه کنی ,تمام سلولهای بدنت رو آرامش پر میکنه, حتی با اینکه کلی خواسته کوچیک و بزرگ داری, دیگه نگران نیستی.چون میدونی که خدا برات همه چیز میشه. به شرط اینکه بخوای.به شرط اینکه خدا رو باورررر کنی. این مدتی که مشغول مطالعه درمورد شغلم بودم به اینجا اصلا سر نزدم کامنتی هم نذاشتم …انقدر که غرق در اون شده بودم و اعتراف میکنم باورام داشت ضعیف میشد.باورهای توحیدیم و باوره فراوانی..خدا رو شکر که اینجا هست. از این به بعد زودتر میام سر میرنم به اینجا. کامنتای شما دوستان عزیزم خ بهم همیشه انرژی میده. سپاسگذارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    تیپ تاپ گفته:
    مدت عضویت: 3387 روز

    اول باورها رو درست کنیم بعد اقدام به عمل کنیم یا با همین باورای درب و داغون عمل کنیم و طول مسیر که با نتیجه ی همان باورهای قبلی درب و داغون اذیت میشیم و آرام آرام باورها را تغییر بدیم، مثلا تو موضوع مهاجرت اول ایمانمون رو به خدا ثابت کنیم بعد که اونجا در نتیجه باورهای قبلی داریم اذیت میشیم آروم آروم در طول مسیر باورها رو تغییر بدیم یا نه اول وایسیم همینجایی که هستیم باورا رو تغییر بدیم بعد مهاجرت کنیم؟ یا تو موضوع استارت بیزینس اول باورای ثروت رو درست کنیم بعد بیزینسی که عشقمونه رو شروع کنیم یا بیزینس رو شروع کنیم بعد در طول مسیر باورها رو تغییر بدیم؟

    شما رو که میبینم با باورهای نامناسب مهاجرت کردید به تهران و خیلی اذیت شدید چند ماه تو مسافرخونه ها بودید و لباس نداشتید و از این حرفا یا تو بیزینستون چند سال کار با اینکه لذت میبردید از کارتون با اینکه ایمانتونو به خدا نشون دادید و عمل کردید ولی هیچ نتیجه ای نگرفتید چند سال با اون باورای درب و داغون کار رو راه انداختید و اتفاقا بدهکارم شدید!

    حالا ما چیکار کنیم مثل شما اول عمل کنیم بعد باورا رو تغییر بدیدم که نتیجش میشه زجر میکشیم زجر میکشیم بعد آروم آروم شرایط خوب میشه یا مثل مهاجرت شما به آمریکا اول باورها را درست کنیم بعد عمل کنیم که نتیجش خییلی عالی مثل یک پادشاه به قول خودتون به امریکا رفتید!

    این فقط در مورد مهاجرت نیست در همه موارد میتونید اینو ببینید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سیدمحمد لایق گفته:
      مدت عضویت: 2274 روز

      سلام دوست عزیزم و سلام ب همه ی عزیزان .دوست داشتم چیزی که ب ذهنم رسید راجع به سوالاتون و واستون بنویسم اونم این بود که استاد درتهران زجر و بدبختی و تجربه نکردن ب معنای زجر و بدبختی ایشون با عشق و لذت زندگی میکردن درهمان زمان ولی ب گفته خودشون بخاطره باورهای نامناسبی که راجع ب ثروت داشتن از لحاظ مالی پیشرفتی نداشتن و…پس بنظره من خیلی مهمه که ما شروع کنیم ب اقدام که هم ایمانمون بیشتر بشه و هم لذت ببریم البته این مسیر همراه با تکامل که پیش بره ما میتونیم همزمان که پیش میریم لذت ببریم و روی باورهامون کارکنیم و اینکه تضادها باعث شناخت باور های مخرب میشه و ما وقتی اقدامی نکنیم طبیعتا با تضادی هم مواجه نمیشیم و شناخت ترمز هم بسیار مهمه که میتونه همون تضاد ب ما ترمز و نشون بده و بعدش ما با کار کردن روی باورمون ترمز و برداریم و رشد کنیم توی اون زمینه ،خلاصه جهان هدایت میکنه مارو به سمت خواسته هامون حالا گاهی اوقات با تضاد ها و خیلی مهمه که ما با اقدام کردن ایمانمون و نشون بدیم تا گام بعدی واسمون مشخص تر بشه

      امیدوارم تونسته باشم پاسخ خوبی داده باشم و درخواست من اینه از دوستانی که این پیام و میخونن نظرات شونو بگن تا من بیشتر آگاه بشم مرسی ازتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مسعود خداداد گفته:
      مدت عضویت: 3851 روز

      باسلام

      دوست عزیز

      من در قالب جواب شما سؤال خودم که شباهت زیادی به مطلب شما داره رو بگم.

      احساس اول من نسبت به این موردها اینه که:

      من در حالت عادی و ریلکس زمانهای زیادی رو گذروندم و احتمالا” هم حس های خوبی رو تجربه نکرده ام و به قول معروف در کلاف خودم ( افکار قدیمی ) پیچیده بوده ام ، حالا یه دفعه از خواب بیدار شده ام و خیلی چیزها رو فهمیدم که هیجانزده ام کرده . و همینطور که توی جام نشستم با خودم میگم یعنی میشه من به اونی که مثلا” توی زمان خواب من داشته میدویده و حالا روی قله است برسم؟

      ولی این سؤال جنبه رقابتی داره و حس الآن مارو بد میکنه . و ممکنه باعث بشه با دیدن فاصله خیلی زیاد با او از حرکت بایستیم ، و میدونیم که از حالت خواب هم نمیتونیم یه دفعه به حالت دویدن برسیم ، پس قدم اول اینه که از جام پاشم و سناریویی بنویسم و قدرتمند کارهایی رو که در حد توانم هست رو انجام بدم و توجه به خدایی داشته باشم که همیشه با منه . وقتی مشکلی داری چشمت به کیه تا دستت رو بگیره؟ آیا مطمئنی که راهی و نه یک راه بلکه هزاران راه برات هست یا اینکه نگرانی میاد سراغت ؟ و اگه توجهت رو تغییر ندی ممکنه به کارهای احمقانه منجر بشه .

      با این حال آگاهی هایی هست که با عمل به اونها و اضافه کردن کمی شجاعت و جسارت ، ایمان رو تقویت کرد . مثل این مطلب که معمولا” انسان از آگاهی به ایمان و عمل میرسه و روح تعالی پیدا میکنه ولی اگه به چیزی که تجربه اش نکرده و اطمینانی هم به اون نداره عمل کنه مسیری کوتاهتر و بهتر را برای رسیدن به تکامل روح و ایمان رفته است و روح پذیرای آنست .

      وقتی ایمان رو حس کنی ، وقتی به درستی کار و راه مطمئن باشی ، اطمینانی رو درونت حس میکنی که باعث میشه راهت رو ادامه بدی و از اون برنگردی . کنترل ورودیها هم مثل یک هاله محافظ عمل میکنه .

      وقتی جادوگران فرعون در زمان حضرت موسی به حقانیت و هدایت او پی بردند دیگر نگران جان خود نبودند و حاضر نشدند از خدا منحرف شوند ، آنها حتی با دادن جانشان هم ذره ای شک نکردند و با افتخاری جاودان به دیدار خدایشان رفتند .

      وقتی پیش فرض های ما نسبت به آینده و نتیجه کارمان امیدوار کننده نباشد و نگران باشیم همان را بوجود می آوریم که در ذهنمان ساخته و پرداخته ایم و به وضوح دیده ایم .

      زمان حرکت موقعی خوبه که باور کنی و توی ذهن و پیش فرض مثبتی اونو پشتیبانی کنه ، خلاصه بگم تا سیمت وصل باشه هیچ باکی نیست و همواره ارتباط با او نقش خودت در این مسیر رو فراموش نکنی .

      اگه پشت پرده رو نمیبینی و بهت هم گفته اند که از پشت پرده بترسی

      و تو هم باور کرده ای حالا هدایتگری میاد و بهت میگه نترس

      پشت پرده همونیه که خودت ساختی و اگه دوستش نداری میتونی

      بسازیش . از اون به بعد انتخاب با خودته که اون باور دروغین رو بشکنی

      و قدم به قدم به اون چیزی که میخواهی برسی یا توی خانه عنکبوتی بمونی

      مراقب باش توی دانشگاه خدا شاگرد اول بمونی . مرسی از شما شاد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ajabpour گفته:
    مدت عضویت: 2226 روز

    سلام بچه ها واقعا لذت بردم از پیامهای روشنگر وعالی من همه رو می خونم چقد کتاب خوندم که به یک درکی برسم ولی بی نتیجه بود از استاد بسیار عزیز واگاهم بسیار تشکر میکنم که به یک آگاهی روشنی از زندگی به من آموخت واقعا از ته دل این مطلب نوشتم واین راه روشن را ادامه میدم ونتیجه این همه زحمتهای استاد را به یاری الله جواب خواهم داد.تشکر از عزیزان دل که مطالب عالی می فرستن خدا خیر همتون را با روشنگری بیشتر بیشتر بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    امین شاه کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2239 روز

    با سلام و درود فراوان

    من از خودم میگم براتون من تا زمانی که باورم اینه که کار خرابه و درامد نیست واقعا نه کار هست نه درامد ولی زمانی که باورم رو تغییر دادم که کار هست و درامد هست واقعا کار بوده و هست و افکار اشتباهی هنوز دارم با اینکه کارمو واقعا دوست دارم فشار زیادی از طرف خانواده هم تحمل میکنم که شغلتو عوض کن ما تمام هزینه هاتو میدیم کارت خوب نیست ولی بخاطر اینکه کارمو دوست دارم و حس خوبی بهش دارم اینکارو نمیکنم و به کار خودم ادامه داده ام و تا به الان تمام پیچو خماشو یاد گرفتم و فکرم بر این باوره که من میتونم پیشرفت کنم و شاید باور نکنید من نسبت به تمام دوستام و همکارانم دارم پیشرفت چشم گیری میکنم و خودم این احساسو دارم و دارم میبینم من تو کار دکوراکسیون و ساختمانم باورتون میشه کسایی زنگم میزنن و دنبالم روزها میان تا وقت بگیرن من بتونم برم پروژه اونا رو ببینم دوستان همه چیز در ذهن شماست همه چیز در باور شماست با سلام و درود فراوان

    من از خودم میگم براتون من تا زمانی که باورم اینه که کار خرابه و درامد نیست واقعا نه کار هست نه درامد ولی زمانی که باورم رو تغییر دادم که کار هست و درامد هست واقعا کار بوده و هست و افکار اشتباهی هنوز دارم با اینکه کارمو واقعا دوست دارم فشار زیادی از طرف خانواده هم تحمل میکنم که شغلتو عوض کن ما تمام هزینه هاتو میدیم کارت خوب نیست ولی بخاطر اینکه کارمو دوست دارم و حس خوبی بهش دارم اینکارو نمیکنم و به کار خودم ادامه داده ام و تا به الان تمام پیچو خماشو یاد گرفتم و فکرم بر این باوره که من میتونم پیشرفت کنم و شاید باور نکنید من نسبت به تمام دوستام و همکارانم دارم پیشرفت چشم گیری میکنم و خودم این احساسو دارم و دارم میبینم من تو کار دکوراکسیون و ساختمانم باورتون میشه کسایی زنگم میزنن و دنبالم روزها میان تا وقت بگیرن من بتونم برم پروژه اونا رو ببینم دوستان همه چیز در ذهن شماست همه چیز در باور شماست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    جلال موحدی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 1850 روز

    بنام خداوندمهربان و بخشنده سلام ودرودخدابراستادعزیزتراز جانم من حدودیک سال است که باشما آشناشدم وفایلهای شماراگوش دادم حرفاتون خیلی به دلم نشست من فقط حرفاتون راگوش مدادم ولی متوجه تغییرات در زندگیم نمیشدم منظورم وضعیت مالی و ثروتم است فکر میکردم بطور اتفاقی وارد زندگیم شده پس از مدتی موفقیتم خیلی کم شد باخودم گفتم چرا و خیلی فکر کردم دوباره برگشتم به اولین فایلهایی که گوش داداه بودم و تا اینکه افتخار پیدا کردم عضو سایت بشم ودر بخش عقل کل جوال دوستان عزیز وفایلهای شما را گوش دادم تا فهمیدم باید در هر زمینه ای باید باورهای مناسب بسازم که داره مثل بم بم جواب میده که خیلی برام شگفت انگیز شده و دوست دارم هرروز به آگاهی من بیشتر بشه تا به موفقیت بیشتری برسم ازشما استاد عزیز وتمام دوستان عزیزم آرزوی موفقیت شادی سلامتی وثروت را دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: