سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10 - صفحه 30

1006 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یونس منصوری گفته:
    مدت عضویت: 3476 روز

    باسلام وخداقوت

    اینکه استاد می گه باور سازی کنید واقعا خیلی مساله مهمیه واقعا

    1-چند روز پیش توی فکر خرید یک کت بودم و به خاطر شلوغیه کار نمی تونستم برم کت رو تهیه کنم و بعد از یه مدتی یکی از دوستان یک کت رو که مدلش و رنگش هم همونی بود که من می خواستم بهم هدیه داد به همین راحتی و خوشمزگی بدون هیچ هزینه ای

    2-یه مدتی به مشکل مالی خوردم وبعد هی به این درو اون در می زدم بعد دیدم نمی شه بعد اومدم باور سازی رو کنترل کردم و اتفاق جالب از طرف شرکت برام پول واریز شد به همین راحتی به همین خوشمزگی

    یاعلی مدد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    دانیال صمدی گفته:
    مدت عضویت: 2812 روز

    سلام دوستان مثبت و شاد من.

    خدایا شکر که هر چی بیشتر فایل گوش می کنم. بیشتر نشانه می بینم. من ۳ بار در نروژ سوار اتوبوس شدم. و هر ۳ بار راننده اتوبوس پول / کرایه اتوبوس نگرفت. و به خودم می گفتم : خدا را هزاران بار شکر این یه نشانه است. چند روز قبل رفتم پمپ بنزین و دیدم چندین کارمند پمپ بنزین کف زدن و گفتن شما در ساعت خاصی از روز ودر روز خاصی از سال به این پمپ بنزین اومدی. واسه همین یه چرخونه را بچرخان. و من هم بعد انجام این کار یه کد شستشوی کارواش برای ماشین گرفتم. که البته هدیه دادم به خواهرم.

    ولی نکته اینجاست که من مدام می گفتم. من در شرایط درست در جای درست و با افراد درست قرار دارم.

    همچنین من چندین بار کافی رایگان در پمپ بنزین گرفتم.

    شاد و مثبت و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سعید حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2753 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خدایا شکرت که هروز بهترو بهترو بهتر میشم

    اصلا نمی‌دونم چی بگم واقعاااااااااا خدایا سپاسگزارم

    امروز اتفاقات جالبی از دل تضاد ها برام افتاد

    چند روزی بود که ذهنم بسته شده بود واسه گرفتن مشتری ولی امروز که یه جنسی میخواستم و هیچ جا پیدا نشد مجبور شدم مسیر طولانی برم تا پیداش کنم وتو همین مسری متوجه شدم که ترمز من چیه و باورتون نمیشه تا رسیدم محل کارم همکارم بهم گفت که یه تلفن خوب داشتیم که سه تا ماشین همزمان میخواد بیاد واسه اینکه کارشونو انجام بدیم و من متوجه شدم که ترمزم چی بود ،همین که احساس کردم که بازار هدف من خیلی گسترده تر می‌تونه باشه و خیلیها هستن که دلشون میخواد از خدمات من استفاده کنن سیل مشتریها به سمت من روانه شده و تو فکرم هست که کارمو گسترش بدم خدارو شکر

    تماس آخرش شب بهم گفتن که قرارداد جدید بسته شده

    وقتی اومدم خونه خواهرم بهم چایی داد و مهربونتر از همیشه برخورد کرد

    این یکی واقعا جالبه وقتی امشب رفته بودم رستوران توی پک خلال دندان بجای یکی دوتا بود و این یکی از اتفاقات نادر بود که تا حالا نیوفتاده بود واسم،???

    امشب یه شام عالی خوردیم و با سالاد مورد علاقم سورپرایز شدم

    پیشنهاد همکاری خوبی داشتم

    خدایا بی نهایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    تا از این فایل نتیجه های دلخواهمو نگیرم فایل بعدی رو دانلود نمیکنم

    واقعا تمرکز روی نکات مثبت همون لحظه حالمو خوب می‌کنه و بعدش اتفاقات عالی شروع می‌کنه به افتادن

    ???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سعید حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2753 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    خدایا شکرت که هروز بهترو بهترو بهتر میشم

    چند روزی هست که دلم میخواد بیام و از نشونه هام بنویسم ولی فرصت نمیشه واقعا اینقدر زیاد شده که نمی‌دونم از کجا شروع کنم

    امروز مشتر یان فراوانی داشتم بیشتر از دیروز و هروز داره بیشتر میشه خدارو شکر

    امروزیه سفارش عالی گرفتم از جایی که اصلا فکرش رو هم نمی‌کردم

    خواهرم از قانون جوابهای خوبی داره میگیره واقعا خیلی عالیه

    هرروز درآمدم داره بیشتر و بیشتر میشه

    مشتریان بیشتری میان و تصمیم میگیرن که از خدمات ما استفاده کنن

    اینو بگم که من یه کارواش تاسیس کردم حدود سه ماهه و مشتریانی میان و میگن که چند ساله یه کارواش دیگه میرفتم ولی از این به بعد میام اینجا

    و اینا کلی نرژی میده بهم خدارو شکر

    خدایا منو به راه راست ،راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه کسانی که بر آنها غصب کردی ونه گمراهان هدایت کن.

    من دلم میخواد که ازدواج کنم ولی چندتا ترمز توی ذهنم دارم که باید روشون کار کنم ودلم میخواد که بیام و بنویسم که خیلی راحت و از اونجایی که فکرشو نمی‌کردم شرایط آماده شد???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محبوبه سادات مهربان گفته:
    مدت عضویت: 2620 روز

    سلام دوستان واستادعزیز وبزرگوارم ??گفتم بیام از نشونه ها براتون بگم

    ??چند وقت پیش هوس بستنی کردم ویه همسرم گفتم دلم بستنی میوه ای میخواد همون شب خونه دوستم دعوت شدم دقیقاً با بستنی میوهایی ازمون پذیرایی کرد راستی همون شب دلم بادام زمینی هم میخواست وتو دلم گفتم به همسرم بگم بخره دوستم بادام زمینی هم آورد وازمون پذیرایی کرد ??همسرم گفت حتما میدونستی بستنی خریده? اونم گفت دلم هوس دوغ کرده خدا کنه نوشیدنی دوغ بیارن سر سفره البته گفت واسه اینکه سناریو بسازه ولی اصلا نوشیدنی نیاورد برگشتیم خونه من نشونه هامو هی مرور میکردم شکر میکردم وذوق زده بودموشوهرم گفت پس چرا مال من نشد فرداش دوستم گفت چرا یادم ننداختی دوغ درست کرده بودم تو یخچال یادم رفت بزارم سر سفره دیروز ظهر سر سفره به همسرم گفتم دلم هوس سبزی پلو با ماهی وسیر ترشی کردم شب شام خونه خواهرم دعوت داشتیم دقیقاهمون منو ظهری که گفتم درست کرده بود باورش واسه خودم سخت بود ولی بود تو بحث شکمی خیلی فرکانسام قویه خدا کنه تو ثروتمند همین طور قوی بشم از این نمونه ها خیییییلی دارم خدا رو هزاران مرتبه شکر که نشونه ها انقدر پر رنگ راستی خیلی زیادی پیش میاد که به دوستی فکر میکنم همون لحظه زنگ میزنه یا دارم درآورد موضوعی فکر میکنم همسرم همون لحظه درموردش حرف میزنه بازم خدا رو هزاران هزار بار شکر میکنم که درگیر درست در حرکتیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سینا خواجوند گفته:
    مدت عضویت: 2416 روز

    سلام به استاد عباس منش،پیامبر عصر ما،خدا رو شکر به خاطر شما به خاطر این دنیا به خاطر همه،به خاطر این سایت،به خاطر همه کاربران،به خاطر این زندگی که روز به روز بهتر وقشنگتر میشه،خدارو شکر بخاطر تمام اتفاقهایی مثبت و منفی،که به قول استاد باید از تک تک آین اتفاقا درس گرفت،با دوستم در مورداین نشانه صحبت میکردیم،بهش گفتم شروع کن از همین فایلها استفاده کن هر روز گوش بده باخودت تکرار کن برو بیرون قدم بزن باخودت حرف بزن ،اون هم استارت زد وبعد از چند شب بهم گفت سینا تو مسیر ی 50 هزار ی پیدا کردم،واسم خیلی جالب بودید حرف استاد افتادم که این نشونه است بهش گفتم دیدی جواب داد چقدر انگیزه من بیشتر شد ی درس بود واسم،بازم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مهدیه شهبازخانی گفته:
    مدت عضویت: 2417 روز

    سلام استاد واقعا درسته من دوسال پیش وارد سایت شما شدم تمرینات را انجام دادم وواقعا تاحدودی نتیجه گرفتم ولی چون اون چیزها را بدست آورده بودم فکر میکردم اینا طبیعی وفراموش کردم تمرینات را ادامه بدم الان که دوباره دارم فایلاتون رو گوش میدم میبینم واقعا همینه که شما میفرمایید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مهدیه غیبی گفته:
    مدت عضویت: 3521 روز

    اولش واقعا خواسته های ادم واضح نیست بعد هرچی که جلوتر میری و میطلبی و دریافت می کنی برات واضح تر هم میشن و تمام این تجربیات من که در زیر تعریفشون می کردم هم حکایت همین داستان دارن که خواسته های من از جهان و از خودم واضح تر کردند.

    ?

    من دنبال کار بودم که یک رستوران – به صورت کاملا معجزه وار – قبول کرد برای یک هفته به صورت آزمایشی صندوقدار اونجا بشم. منم رفتم چندروزی نگذشته بود که یک مشتری 50 هزار تومن انعام بهم داد اولین انعامی که تو زندگی کاریم می گرفتم خیلی خوب بود خداروشکر خداروشکر?

    این آخرین جایی هم که رفته بودم آزمایشی کار کردم بهم انعام دادن هرچند زیاد نبود اما این 3_4 تومن هم هدیه خداست و باید براش شکرگذار بود. خدارو شکر.

    یک بار هم یه چندروزی میشد زندگیم تو حال و هوای خوبی داشتم سپری میکردم که تو کوچه تو پیاده رو 3 تا 10 هزارتومنی پیدا کردم نوی نو مثل عیدی بود برام.?

    وقتی خوب زندگیم مرور میکنم میبینم چقدر جهان خداوند همواره با من به سخاوتمندی رفتار کرده و متاسفانه (برای همون گذشته ام) وخوشبختانه (برای اکنونم) من بودم که ناسپاس و قدرناشناس عمل می کردم.

    خدایا شکرت دمت گرم با این جهان سخاوتمند و دهنده ای که آفریدی و با این قوانینی که این چنین زیبا پایدار و استوار دارن عمل می کنن ?

    از سخاوت مندی ها و خوبی های دیگه جهان بخوام برای هممون بگم در ارتباط با وسایل الکترونیکی هست که داشتم و دارم در رابطه با لپ تاپم و تمام گوشی هام، یعنی هم گوشی های قدیمم که هنوز نسبت به قوانین اگاه نبودم و هم گوشی اخیرم، این چه قانونیه نمی دونم این چه قانونی که هر موقع گوشیم خراب میشد و میشه دوباره خودش درست میشد و میشه و این اتفاق زیاد افتاده زیاد مثلا یه بار تصویر گوشیم چرخید و سروته شد ولی باز خودش درست شد یا الان بلندگوی گوشیم برای چندروز قطع بود اما بعد چند روزی خودش وصل شد و خیلی تکرار شده اتفاق هایی از این دست.??

    یا یه چیز دیگه وقتی پول توجیبی اون ماهم تموم می کنم و حسابم صفر میشه از خداوند درخواست پول میکنم یعنی تصمیم گرفتم خودم مستقیم به بابام درخواست ندم آخه زیاد پیش میاد پولام تموم میکنم و بابام اذیت میشه بنابراین از خدا راه چاره می خوام، دیگه خلاصه خداهم بعد از لحظاتی حسابم پر میکنه وبله خداروشکر ? و اتفاقا جالبیش اینجاست که تقریبا تمام مواقع خود بابام بوده که پول رو برام ریخته با این که من ازش نخواستم و از خدا خواستم جالبه نیس؟! ?

    ااااا آهان یه مدت کار بازاریابی امتحان کردم خیلی خوب بود هرجا میرفتم برخوردهای مختلفی باهام میشد و غالبا باهام به احترام رفتار میشد بین این ها چندتا از مشتری ها من دعوت به چیزی میکردن مثلا یکبار صاحب رستوران یک وعده غذا من مهمون کرد که یکبار هر موقع خواستم برم و به حساب خودش غذا بخورم. یا مشتریم شال فروشی داشت 2_3 تا شال می خواست هدیه بده که دیگه البته من از اون کار بیرون اومدم. و یا شیرینی فروش شیرینی بهم تعارف کرد. ایناهم خودشون یه نوع انعامن دیگه. خداروشکر. واقعا جالبه توجه اند.خدایاشکرت.

    آها از تخفیف براتون بگم من تصمیم به سفر گرفتم سفری بدون برنامه از پیش تعیین شده، تو ترمینال مسافربری نشسته بودم داشتم میومدم شمال ولی تصمیم داشتم فقط با اتوبوس معمولی سفر کنم که یکی از راننده ها ازم پرسید خانم کجا میرین و وقتی من اسم شهر گفتم گفت این اتوبوس آخرین اتوبوس اون شهر و دیگه اتوبوسی براش نمیاد که از قضا اون انوبوس vip بود منم گفتم نمی تونم پول vip بدم نه ممنون اونم گفت شما پول اتوبوس معمولی بده مشکلی نیس و اینجوری شد که با پول معمولی سوار vip شدم خداروشکر.

    وباز هم مهربانی و سخاوت خدایاشکرت.

    اوه جلوتر دوباره توی ترمینال دیگه برای حرکت به یه مقصد دیگه منتظر حرکت کردن ماشین بودم که ظرفیتش تکمیل بشه و بعد حرکت کنه خلاصه من گشنه ام بود و طول میکشید تا ماشین حرکت کنه بنابراین دوروبر ترمینال به دنبال فست فود گشتم که پیدا نکردم رفتم سوپرمارکت گفتم اقا شما شماره فست فود دارین زنگ بزنم برام یه ساندویچ بیارن که دوست اون سوپر مارکتی گفت خانم چی می خواین من با موتورم میرم براتون میخرم اون اقا یک تعمیرکار بود اولش تعجب کردم از این لطفش اما خب بهش گفتم اون اقا هم رفت خرید کرد و آورد بهم داد و جالبتر این که هرچی اصرار کردم پولش قبول نکرد یعنی یه غریبه مهمانم کرد خدایاشکرت.

    توی همین سفرم داشتم به یک شهر دیگه میرفتم که مسافر بقل دستیم پیرزنی بود ازم سوال کرد که کی هستی و چه میکنی؟ منم گفتم مسافرم و الانم دارم میرم به همین شهرشما اون خانم هم پرسید جایی رو برای خوابت در نظر گرفتی و منم گفتم نه واقعیتش وقتی رسیدم دنبال مسافرخانه ای یا هتل میگردم بعد خانم گفت خب بیا شب خونه ما خسته ای و سختت میشه بری دنبال جا بگردی بیا خونه ما من پسر ندارم فقط یه دختر دارم و تو خونه ما راحتی و اون شب هم اینچنین شد که لطف خدا شامل حال من شد و بدون پرداخت هزینه مالی و بدون که انرژی و وقت بزارم برای پیدا کردن جا شب تو خونه اون خانم سپری کردم و جالب تر اینکه قبلش از خدا یه آرایشگاه خواسته بودم که کارش خوب باشه ولی خوب به دلیل غریبه بودنم با اون شهر پیدا کردنش سخت میشد برام که از قضا دختر همون خانم ارایشگر هم بود و قبل از اینکه برم خونشون رفتم به ارایشگاه دخترش. اتفاق اون شب واقعا برام خاطره انگیز شد و هیچ وقت فراموشش نمی کنم خداروشکر خدایاشکرت ?

    چه حس خوبی، اون سفر خیلی بهم خوش گذشت خداروشکر چون با کلی معجزه سپری شد البته مهم ترین نکته ای که پشت همه این اتفاقاتی که تعریف کردم وجود داره هم سفرم و هم زندگیم عدم نگرانی منه من کلا ادمی هستم که با کمترین نگرانی زندگی میکنم یعنی یه جورایی بیخیال و اگه در گذشته اتفاقی میفتاد من عصبانی یا غمگین می کرد اما خب از بعد از آشنایی من با قانون احساس خوب = اتفاقات خوب سعی می کنم که در مواقع خطرناک یا نامساعد خونسردی خودم حفظ کنم و وارد چرخه ی معیوب عصبانیت و احساسات بد نشم والبته الان با کمک تغییر باورهام اوضام داره به شرایطی میرسه که اصلا وارد این اتفاقات نامطلوب نشم. خداروشکر

    دم خدا گرم دم استاد گرم و دم همه بچه هایی که اینجا جمع اند هم گرم

    خدایاشکرت?

    راستی مرور همه این اتفاقات چقدر حالم بهتر هم کرد خداروشکر ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: