سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10 - صفحه 38 (به ترتیب امتیاز)

1006 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3386 روز

    سلام

    دو نکته:

    یکی اینکه وقتی استاد آهنگهای هر فایل را گوش می کنیم درهر جایی تمام فایل برایمان تکرار می شود و همه چیز را انگار می شنویم و این خیلی عالی است و انگار هر فایلی یک نشانه هم دارد.

    دوم اینکه دفتری درست کردم که یکسره همراهم هم باشد و هر معجزه ای دیدم را با شماره در آن همان موقع بنویسم . مرسی از همه کامنتها که عالی است . وقتی با نوشتن نشانه هاو معجزات بیشتر می شود چرا این کار را نکنیم. به این سادگی و با موفقیتهای بیشتر .

    موفقیت ادامه دارد……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    حسین رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 2828 روز

    سلام استاد عزیز و دستان گل من

    استاد عزیز به مناسبت حمایت از حیوانات همایش دوچرخه سواری گذاشته بودن در زمان گرفتن قبض قرعه کشی من گفتم همین قبض من که میخام قرعه کشی رو برنده باشم بهم بده خلاصه گرفتم. ای خانمی هم بعد از من گفت منم برنده این قرعه کشی هستم

    زمان قرعه کشی از بین 6 نفر اسم من هم اسم همان خانومه در اومد. خخخخ

    و دقیقا هفته بعدش همایش پیاده روری به مناسبت هفته تربیت بدنی با خانومم رفتیم قبض قرعه کشی گرفتیم

    به خانومم گفتم نمیخواد خودتو به شلوغی بزنی کنار وایستیم که اسممون میخونن که برنده میشیم

    دقیقا هم اسم من خوندن هم خانومم

    اولش شاخ در اوردم

    ولی بخوبی دونستم قانونش همینه رهایی ، از خدا درخواست کن میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ثریا مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3418 روز

    به نام الله یکتا

    خدایا شکرت بابت این فایل زیبا ازتون ممنونم که توی نظرات قبلی گفتم که دوست دارم برامون فایل تگلرامی بزارید و گذاشتید استاد چقدر خواسته هام زود دریافت میشوند.

    این چند روزه کلی اتفاقای خوب برام افتاد یه عالمه کادو گرفتم از یه ست ادکلن گرفتم از دوستان مادرم که اصلا فکرشو نمی کردم. دیروز خونه یکی از فامیلای مادرم که تازه از امریکا اومدند رفتیم یه شلوار و روسری و لباس که از امریکا سوغاتی اورده بودند گرفتم. امروز صبح الان مدیرم بهم گفت که نوشته هام محتواهام خیلی بهتر شده اند.

    چندتا دورکاری دارم انجام میدم که انشالله پول خوبی میگیرم

    خدایا شکرت که فضای نت اینقدر مطمئنه و همه حساب خودشونو به موقع میدن.

    یه ایده هایی راجب کارم بهم الهام شده که دارم روش کار میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    آقای2026 گفته:
    مدت عضویت: 2509 روز

    سلام دوستان عزیز هم فرکانسی

    دوستان من با یکی از همکاران که مشکل داشتم امروز با خودم به نکات مثبت اون همکارم توجه کردم که بابا این بنده خدا بعدازظهر ها با ماشین مسافر جابجا میکنه برای بچه هایش و خانواده اش داره تلاش میکنه برای گسترش جهان کمک میکنه و این قضیه همکارم را اینجوری چند بار باورسازی کردم و الان چقدر احساس ام بهش خوب شده استاد سپاسگزارم سپاسگذارم??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مریم یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2954 روز

    سلام استاد و دوستان هم فرکانسی

    من میخوام همین اتفاقاتی ک در یک هفته اخیر برای سفر ب یزد و شیراز برام افتاد رو براتون بگم.اتفاقا تمام راه و تمام مدت ک جاها و مکانهای دیدنی رو میدیدم هنزفری گوشم بود و داشتم فایلهای استاد حتی اون فایل ک راجع ب سفر با هزینه کم و حتی دوچرخه ک استاد میگفتن رو هم گوش میکردم.روز اول ک رسیدم یزد به اولین مسافرخونه ایی ک رسیدم شکر خدا اتاق گیرم اومد و صاحبش گفت فعلا یه تخته نداریم ولی فعلا این اتاق دو تخته ک گرونتر هم بود باش در طول روز اگه یه تخته خالی شد انتقالت میدم اونجا ک البته تا ظهر هم خالی شد ولی من بخاطر اپشنهایی ک این اتاق دو تخته داشت ترجیح میدادم همون اتاق دو تخته و گرونتر باشم ک در نهایت صاحب مسافرخونه با قیمتی کمی بالاتر از یه تخته و کمی ارزونتر از دو تخته بهم داد بخودم گفتم این اولین نشانه در این سفر و تاییدش کردم.

    روز بعد ب موزه ماشینهای کلاسیک رفتم دم در نگهبان گفت ورودیش 5 تومن میشه بعد بهش گفتم اصلا ارزش دیدن داره گفت بستگی داره به ماشین علاقمند باشی یا نه.شما 4 تومن رفتی داخل ورودی بده .ولی وقتی رفتم داخل همون 5 تومن رو دادم چون واقعا برام جالب بود در هر صورت اون تخفیف هزار تومنی رو تایید کردم و گفتم اینم یه نشانه دیگه.

    خیلی تصادفی هر مکان دیدنی رو ک میخواستم ببینم مسیرش رو میشد با اتوبوس رفت با کمترین هزینه و این در حالی بود ک.کرایه تاکسی ها در یزد و شیراز نسبت ب شهر خودمون بالا بود و من باز هم این نشانه ها و اینکه از هر طرف بهم کمک میشه تا با کمترین هزینه سفر کنم رو تایید میکردم.

    3 روز بعد ب شیراز رفتم ب اولین مسافرخانه ک وارد شدم اقامت کردم و در نهایت فهمیدم صاحب مسافرخانه شمالی هست و کلی من و تحویل گرفت و هی بهم میگفت همشهری در صورتی ک من رشتی و اون واسه استارا بود و فقط هم استانی بودیم.و این رو هم یک نشانه دیدم

    صبح فردا ک در کوچه دنبال نانوایی میگشتم پیرمردی ک صاحب مسافرخانه بود گفت تو برو توی همون پذیرش بنشین من نون میخرم براتون من گفتم میخوام تخم مرغ هم بخرم و نیمرو درست کنم اخه .شما بگو نونوایی کجاست خودم میخرم برا خودم .گفت اتفافا منم میخوام نیمرو درست کنم خلاصه رفتم پذیرش دیدم یکی دیگه ازدوستان صاحب مسافرخونه و دختری ک اهل بندرعباس بود و در ان مسافرخانه کار میکرد منتظر صاحب مسافرخانه بودند ک نان بخرد و بیاید و صبحانه بخورند و در نهایت ما 4 نفری انگار سالها یکدیگر را میشناسیم نشستیم دور یک سفره و نیمرو خوردیم ب همراه چای بعد از ان.همانجا ان دختر هم با من دوست شد و شماره خودش را ب من داد گفت عید بیا بندرعباس خودم همه جا را نشانت میدهم .بعد این صبحانه بی هزینه و این دوستان جدید رو به عنوان نشانه دیگر تایید کردم .دیروز ک تصمیم گرفتم تاکسی بگیرم و بعد از یک سفر یک هفته ایی ب شهرمان برگردم صاحب مسافرخانه ک انگار برای نوه خود تاکسی میگرد ب یکی از دوستانش ک دم در مسافرخونه ماشینش پارک بود مرا سپرد ب او و گفت این همشهری مرا ب ترمینال برسان و اینقد ازش کرایه بگیر و من در تمام طول مسیر خدا را شاکر بودم ک با کمترین هزینه بیشترین مکانهای دیدنی را دیده بودم هر چند برای دیدن این شهرای تاریخی شما نیاز دارید چند بار ب انجا سفر کنید.

    خلاصه استاد از وقتی با قانون اشنا شدم چه یک تخفیف هزار تومنی چه محبت یک دوست همه مرا ب این نتیجه میرساند ک قانون جواب میدهد و ان را تایید میکنم.

    برای همه دوستان و شما سلامتی ثروت و ارامش ارزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    س.خ گفته:
    مدت عضویت: 2597 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    با سلام خدمت دوستان و استاد عباس منش عزیز

    در جواب خانم علیزاده عزیز در صفحه ١١

    من پارسال همین موقع ابان ٩۶ از اندام خودم خیلی در عذاب بودم اون موقع اصلا با قوانین اشنایی نداشتم و همیشه از خداوند کمک میخاستم که یه راهی بهم نشون بده که بتونم به اون تناسب اندان برسم و اون شکم بد فرم خودمو اب کنم من به طرز عجیبی این خواسته را با شدت هر چه بیشتر از خداوند طلب کرد و چون همیشه رژیم میگرفتم و نا موفق بودم وهمیشه تو رژیمام شکست میخوردم وخداوند بعد از یک ماه مرا توسط یکی از دستان خودش به طرز عجیبی با یک روش تغذیه سالم اشنا کرد که نیازی به رژیم غذایی نبود و من از اون به بعد همیشه توسط میوه ها بدن خودمو سم زدایی میکنم و در ضمن شکمم هم اب شد و حالا این باور را در خودم ایجاد کردم که بدن من هوشمند ومن با روش درست تغذیه وبا خوردن بیشتر میوه ها و کم کردن غذا به سلامتی و تناسب اندام کامل میرسم و هیچ وقت بدن من چربی زیاد ذخیره نمیکند و میوه ها بدن من را از چربی ها سم زدایی میکنن امیدوارم که از این نظر من استفاده کرده باشید و به دردتون بخوره و خداوند را سپاسگزارم که همواره در حال هدایت کردن ماست و همیشه راه را به ما نشون میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    مریم حیدرپناه گفته:
    مدت عضویت: 2753 روز

    بنام خدایی که تنها قدرت جهان است خدایی که رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگی است

    سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان خوبم اول از خدای خوبم ممنونم منو هدایت کرد و ممنون از همه شما که وقت میزارید نظرمنو بخونید راستش حدود10ماه با سایت اشنا شدم کاملا اتفاقی در اصل مدتی بود از خدا میخواستم حقیقت زندگی بفهمم و یکروز برای خرید برای دختر خواهرم رفتیم مغازه لوازم تحریر جملات کوچکی از کتاب 4میثاق بین قفسه ها بود برام جالب شد و اسم کتاب یادداشت کردم تا بخرم جالبتر رفتیم صندوق دیدم طبقه بالا کتابفروشی و 4 میثاق خریدم وقتی خوندم فهمیدم سرنخ چیزی که خواستم .بعدتو گروهای تلگرام دنبال موارد مشابه بودم که دوست عزیزی منو به سایت معرفی کرد و کلی در مورد قانون جذب راهنمایی کرد خوب بدلیل مشکل گوشیم نمیشد از سایت دانلود کرد و ایشون لطف میکردن وبرام فایلهای استاد میفرستادن من 9ماه اینجوری کار کردم میبینید که دور بودم ولی با اینحال همه چیز عالی بود.کتاب کیمیاگر خوندم از صدای خدای درونم کمک خواستم والان گاهی صداش میشنوم تو شرایطی که نیازه خیلیییی کمک میکن سرکارم بموقع از اشتباه نجاتم داده . و اما نشانه ها اوایل عجله داشتم چطور نشانه بفهمم ولی الان متوجه میشم و تایید میکنم و خوشحالم تازه تواینمدت مرتب روی باورها کار نکردم ولی بااینحال دقیقا دارم حس میکنم و میبینم تغییر مسیرم و دیدن و درک چیزهایی که قبلا متوجه نمیشدم . مثلا مرتب فکر ایده بودم برای کار و میگفتم تو روستا چطور کار بهتر موقعیت بهتر اما کاملا اتفاقی و خیلییی عجیب افرادی ایده هایی بهم دادن هرچند برای عملی کردنش کمی زمان لازم بخاطر فصل اما خوشحال و امیدوارم چون میدونم همه چیز خوب و عالی و بموقع اتفاق میافته . یه مورد دیگه 9سال بود میخاستم برم مشهد واقعا جالب از طرف کار برادرم با اینکه فقط 2 نفر میش همراه ببره ولی برادرم بخاطر من 3 نفر درخواست کرده بود همراه باش و قبول کرده بودن .به لطف خدا ی خوبم جدیدا مشکل نت حل شده و میتونم با لب تاب بیام سایت راستی در مورد کنار گذاشتن عینک هم سوال داشتم سریع سایت سوال مربوط دیدم و با توجه به صحبت دوستان با جسمم حرف زدم قدرتش باور کردم و الان فقط وقتی سرکار با سیستم کار میکنم استفاده میش در حالی قبلا مرتب استفاده میکردم و واقعا خوشحالم و میدونم بزودی تکامل کامل بش کاملا عینک حذف میش دوستان خوبم من فقط میخوام بگم مرتب روی باورها کار کنیم مسیر سریع و راحت طی میش الان که فکر میکنم اگر مرتب روی باورهام کار میکردم شرایط بهتر بود ولی بازم خوشحالم که ناامید نشدم و ادامه دادم من هیچ محصولی نخریدم و فایلهای رایگان هم به تعداد محدودی گوش دادم ولی در زمینه کار و روابط و از همه مهمتر خودم اتفاقات خوبی تجربه کردم مثلا چند کتاب که دوست هم فرکانس معرفی کرد خیلی اتفاقی چند نفر اومدن سرکار و تونستم بخرم که تو ابن چند روز تو سایت دیدم خیلی از دوستان معرفی کردن مثل 4 اثر فلورانس یا اثر مرکب و چند کتاب دیگه . واقعا خوشحالم کنارتون هستم

    با نهایت تشکر از خدای خوبم استاد ممنونم بابت این سایت فوق العاده

    و دوست خوبی که منو راهنمایی کردی به سایت ازتون ممنونم هرچند مدتیه ازتون بیخرم و دلم میخواد از موفقبتها بگید

    به لطف خدای خوبم امیدوارم همیشه شاد و موفق شکرگزار و سربلند ثروتمند و سعادتمند باشید.

    امیدوارم اینبار زودتر بیام نظر بزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    یوسف بلوچ گفته:
    مدت عضویت: 3499 روز

    سلام

    نشانها در مورد همه چیز اسون و راحت بدست میاد:

    روابط:میشه با همه بصورت اسون و عادی ارتباط گرفت دو نشونه ۱رابطه عالیم و ساده با استاد کل زبان انگلیسیه شهرمون

    ۲ارتباط عادیم با نفر اول جهان که خیلی چیزه عادی بود چون خودشون رو تزکیه کرده بودن پس میشه باهمه افراد خوب ارتباط گرفت.

    شغل:وقتی توی ذهنم بود که اسون میشه برسم بهش سر کار رفتم اما لذت بردم اصلا احساس کسالت نداشتم اونم خودشون هم انعام دادن

    برنامه ریزی:با همین باوری که میشه راحت رسید چندین ساعت رو یه هدف کار میکردم اما لذت میبردم چون دنبال راحت بودن و لذت بردن از تمرکز بودم

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    داود حیدری گفته:
    مدت عضویت: 3892 روز

    سلام دوستان هم فرکانسی و استاد نازنینم جناب عباسمنش عزیز خدا رو شکر میکنم به خاطر شما سایت زیبا پر محتوا و حال خوب و لذت های زندگی شما خدایا شکرت به خاطر مسیر هدایتی که پیش رویم گشودی و من را لحظه به لحظه حمایت و هدایت میکنی خدایا شکرت به خاطر اینکه احساس میکنم در وجودمی با من حرکت میکنی عاشق منی منو تنها نمیگذاری و با وجودت حسم همیشه خوبه . سپاسگزارم از جنابعالی و همسر گرامیتون که این فایلها رو برای من و دوستانم تهیه می کنید .و این حس رو ایجاد می کنید که رسیدن به هر آرزویی ممکنه .برای شما و خانواده محترمتون و همه دوستان عزیزم بهترینها رو آرزو میکنم در پناه خدا شاد آزاد توانمند موفق سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    زهرا قسم گفته:
    مدت عضویت: 3465 روز

    استاد اگه میشه درباره پاکسازی ذهن هم صحبت کنید.اینکه میگن اگه ذکر استغفر الله ربی و اتوب الیه رو تکرار کنیم اون بار خاطره منفی ازمون برداشته میشه و سریعتر جذب میکنیم.دکتر هولن

    میشه توضیحی در این باره بگید؟

    ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: