سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10 - صفحه 59

1006 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ماهک گفته:
    مدت عضویت: 1788 روز

    سلام به همه ی دوستان و همفرکانسیهای زیز خانواده ی عباسمنشیم.

    بچه ها اول اینو بگم با خوندن کامنتاتون کلی ذوق کردم وچشمام تر شد بابت تمامی کامنتهایی که خوندم،، واقعا خدارو شکر کردم که اینقدر توی فرکانس درست هستیم.

    حالا جریان خودم رو میگم که هفته ی پیش با ماشینم تصادف کردم لحظه ی تصادف کلی ناراحت شدم اما واقعا تمام سعیم رو داشتم میکردم تا ذهنم رو کنترل کنم و به نکات منفی توجه نکنم در حالی که هرکسی که صحنه ی تصادف رو میدید سریع میگفت من مقصر صددرصد هستم که حتی خودم هم اینو داشتم باور میکردم که من مقصر هستم اما بچه ها در کمال ناباوری بعداز اومدن پلیس به صحنه ی تصادف، بلافاصله مقصر ماشین روبرو شناخته شد، به طوری که خودمم چشمام گرد شد و هاج و واج موندم، همون لحظه متوجه شدم که کنترل ذهنم کار خودشو کرده و خدای مهربون با قانون بدون تغییر خودش هدایتم کرده و با نوع نگرش مثبت من بعد حادثه همه چی به نفع من رقم زد و از یه خسارت تقریبا 16،17،میلیونی رها شدم.خدایا هزاران بار شکرت.

    این قانون استاد عزیزم رو همیشه یادمه که میگه حتی اگه اتفاقی به ظاهر بد براتون پیش اومد اگه احساستون رو خوب نگه دارین نتیجه برای شما به بهترین نحو رقم میخوره البته ناگفته نمونه بعد از اون تصادف و اتفاق به ظاهر بد از مشکلی که ماشینم داشت و بسیار خطرناک بود مطلع شدم و اونو برطرف کردم که این همون میوه ی وشمزه ی تصادف من بود.

    سپاسگذار استاد عباسمنش هستم که قوانین خدا رو اینقدر عالی به ما یاد میده،، دمت گرم استاد..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مهدی بیگی گفته:
    مدت عضویت: 3761 روز

    سلام

    کنترل کانون توجه و توجه به قطب نمایی درونی

    کتاب استر هیکس را مطالعه میکردم و از اول تا اخر کتاب فقط روی توجه مثبت و کنترل ذهن و قانون احساس خوب اتفاقات خوب نوشته شده

    من حدود بیست روزه مهمترین کار زندگیم را گذاشتم گنترل ذهن و اتفاقات خوب از دوروز بعدش شروع شد به اتفاقا خوب قول استاد با برداشتن مقاومت(احساس خوب) اتفاقات خوب که همان خواسته های ماست وارد زندگیمون میشه

    پس به قول استاد به عنوان یک تمرین مهم به این فایل نگاه دکنیم و بنویسیم اتفاقات خوبمون را بعد اجرایی قوانین تا لاجرم اتفاقات خوب وارد زندگیمون بشه

    1.من شغلم فروشنده لوازم یدکی دارم از شخصی پول میخواستم خدایی دوماه هم طول کشید چقدرم زنگ زدم بهش و چقدرم زیاد بود .من شروع کردم به کار روی افکارم وتوجه به افکاری که احساس کمی بهتر به من میداد یا میشه گقت تغییر زاویه دیدم به اتفاقات زندگیم چند روز پیش خودش اومد کارت کشید کلی عذر خوهی.

    اگه فقط تنها کار همین بود چرا پس اینقدر خودما اذیت کردم گوشی جواب نمیداد و منم خود خوری میکردم توی ذهنم جروبحث میکردم که من فلانی کار تو را راه انداختم اخرین فنون کونگ فو را روش میزدم و ……. و همین طور بد بیاری میومد مشتری های خوش حسابمم بد حساب شده بودند. من یاد گرفتم نجنگم یادگرفتم از احساسم خوب استفاده کنم

    فقط ایمان زیادی میخواد که رهاش کنی که من اجراش کردم و خدا هم سریع العجابه

    من به یکی ازکارخانه جات بزرگ اصفهان لوازم دادم چندصد میلیون اقا مثل اب خوردن ریختن به حساب و فروش لذت بخشی بود البته به خاطر سود

    من توی یک روز درامد صد تومن رازدم یعنی تا شب فقط واریزی بود منا میگی روپام بند نیودم وفرداش که جمعه بود هم 30تمون دیگه امد

    مشتری های خوب عالی درجه یک پشت سر هم میومدند وهمه نقد عالی بعدظهر پنج شنبه بود به نهار نرفتم و مشتزی میومد اخرش گفتم میخوام برم خدایی رزق ولم نمیکرد فرار کردم (خوب گوشنم بود)

    من با دوستانم شبش رفتیم سینما و ماشین را گذاشتیم پارکینگ وقتی برگشتیم پارکینگ بسته بود و مسولش در رابازنکرد گفت مسولیت دار اصلا حرفشم نزنید برید صبح بیااید اولش حالم خراب شد که ای بابا حالا چکارکنم وباچی برم اما دیدم حالم داره خراب میشه دوستام داشتن باهاش جروبحث میکردن من رفتم نشستم وشروع کردم به ارامش و تغییرزاویه دیدم

    یهوو یافتم گفتم بچه ها هوا که گرمه بیاید بریم توی میدان امام نزدیک بود حدود 10دقیقه پایده روی داشت تا صبح میشینیم ورق بازی (پاسور)اولش یکی شون مقاوت کرد ولی دید چاره نداره کلید دادم نگهبان حصیرا از ماشین اورد یک دست ورق خریدیم

    جاتون خالی بود توی میدان امام اصفهان هوای عالی نشستیم ورق بازی وخداییی خیلی خوش گذشت تازه من بخاطر حال خوبم همه اش می بردم باورتون نمیشه تا هفت صبح خندیدیم و بازی کردیم خیلی حال داد و جاتون خالی بعد رفتیم نون تازه وحلیم خریدیم و. شد یه خاطر خوش .اگه من شروع میکردم به داد و بیداد و…..

    بعد باتاکسی میرفتم و و زهر مار میشد بهمون صبح دوباره برگرد بیا ماشینا ببر و……………….

    الهی شکر

    من اگر وارد زنجیره حال بد نشم هم به خودم هم به اطرافیانم خدمت می کنم وزندگی لذت بخش تر مشیه

    ممنونم برای نشانه امروزم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نفس آریان گفته:
      مدت عضویت: 1330 روز

      سلام جناب بیگی،از خوندن دیدگاههایی که در فایلهای دانلودی گذاشتید خ لذت بردم، توی یکی از فایلها گفته بودید که آدم تا خسته نشه از وضعیت بدی که داره تغییر نمیکنه، منم با شما موافقم، من ۴ساله توی این سایتم و اما هیچ وقت جدی کار نکردم روی خودم و ورودیهامو کنترل نکردم، شاید باور نکرده بودم استاد رو و درک نکردم که همه چیز باوره،همش ادا درآوردم که دارم روی خودم کار میکنم… تا اینکه اینستا فیلتر شد و من که یه پیج لباس به تازگی زده بودم خ ناراحت شدم و از اینستا یکم فاصله گرفتم، دوباره یاده استاد افتادم و بخودم تعهد دادم جدی فایلها رو گوش بدم و صبور باشم تا نتایج بدست بیاد، الان که جدی فایلها رو گوش میدم واقعا چیزهای جدیدی از فایلها متوجه میشم، مثلا من قبلا چندین بار فایلهای سه برابر کردن درامد در یک سال رو گوش داده بودم اما اینبار اصلا مات و مبهوت شدم چون خیلی بهتر فایلها رو متوجه شدم و آگاهیهای بیشتری به ذهنم رسید، اصلا الان لذتبخشتر شده شنیدن فایلها. در مورد کنترل ورودیها هم سعیم اینه به حرفهای منفی اطرافیان گوش نکنم، اما مادرم متاسفانه وقتی بهم زنگ میزنه همش از مشکلات اخیره ایران، مسائل سیاسی و بیماری و غیبت نزدیکان و… حرف میزنه، البته میدونم که باید حواسمو جمع کنم که بحث رو عوض کنم ولی فعلا هنوز استاده این کار نشدم، الان هم خونه مادره همسرم توی اتاق خواب دراز کشیدم و مادرشوهرم داره اخبار میبینه، میدونید این قانون خیلی جالبه چون بیشتر از ۹۹ درصده مردم قبولش ندارن… و بنظرم ما که قبولش داریم اگه واقعا بهش عمل کنیم خ خ نتایج عالی میگیریم. من الان بیشتر از ۱۰ساله تلویزیون نگاه نمیکنم، کلا فکر میکنم وقت تلف کردنه.

      توی یکی از فایلها از اینکه خدارو خیلی شیرین حس کردید نوشته بودید، از خدا میخوام این حس شیرین رو هم به من بچشانه، بنظرم وقتی میای توی این مسیر اولش آدم خیلی تنها میشه، چون هیچ کسی فکرش مثله ما نیست، حتی همسره آدم و من وقتهای تنهاییم رو با خوندن دیدگاههای زیبای شما دوستان سپری میکنم و خیلی لذت میبرم. من خنده ام میگیره از این مردم کشورم که روز بروز ناسپاس تر میشن و به مشکلات ایران اضافه میکنن، به قول استاد تا وقتی مردم ایران ناسپاسن و ضعیت همینجوری میمونه و بهتر نمیشه، البته برای من اصلا مهم نیست و اخبار را پیگیری نمیکنم.

      یه تمرین جالبی در مورد باور کمبود پول و عدم فراراوانی به ذهنم رسیده که انجامش میدم خیلی لذت میبرم و احساسم خوب میشه.اینکه هر روز چند مورد کالا به ذهنم میارم و یکی یکی به ذهنم یادآوری میکنم که از این کالاها کجا دیدم و به ذهنم یادآوری میکنم که ببین از اینا خیلی زیاده، مثال در مورد طلا باخودم میگم بی نهایت توی دنیا هست، توی بازار طلافروشهای همدان کلی طلا هست، همسایه بغلیمون کلی النگو داره، خواهرشوهرم ۱۰۰ تومن طلا توی دستاش داره و یکی یکی هر کی رو که طلا داره مثال میزنم و به ذهنم میگم ببین چقد طلا هستا، چقد فراوانیه طلا هست و اینجوری حسم خوب میشه و مقاومتش کم میشه، کلا در مورد همه چیزها روزانه چندتا از این مثالا رو میگم، در مورد میوه ها، ماشین، خونه، گوشت، لباس، گوشی، ویلا و همه چیزهایی که ممکنه خواسته مون باشه…

      خلاصه اینکه تمام سعیم اینه که صبور باشم و ادامه بدم، چون من آدم عجولی بودم، از خدا میخوام هدایتم کنه توی مسیر بمونم و مدارم بالتر بره قانونو بهتر بفهمم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        مهدی بیگی گفته:
        مدت عضویت: 3761 روز

        سلام خواهر گلم

        الان اومدم توی سایت چون احساسم بد شده بود و داشت بهم میگفت که داره از مسیر خارج میشه .کلی کارهام داشتم سرم شلوغ بود اما باخودم گفتم مهمترین کار زندگیه همینه به فکرم رسید بیام داخل سایت اومدم دیدم نظرت را و کلی انرژی گرفتم امیدوارم اتفاقات خوب به زندگیت جاری باشه همیشه

        یه نکته کلیدی بهت بگم به تازگی بهش رسیدم

        روی ایمان به این قانون بیشتر از هر چیز دیگه ای کار کن .مثل من عجول نباش برای کسب ثروت .به نظرم بگو مهمترین کارم اینکه اول از همه این قانون را باور کنم و باخودت تکرار کن فایل ها را تا اول قانون را باور کنی وتایکم کار کردیی ونتیجه نگرفتی ناامید نشی

        موفق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سمیع اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1522 روز

    استاد جان واقعا لذت بردم از اون جا که من خیلی ماشین بازم و واقعا کل نگاهم بیشتر به ماشین بود تا به شما استاد 😂 اما نکاتی که شما در خصوص شکرگذاری گفتیم واقعا درست اصلا به نظر من خدا تو اول راه میاد و با چیز های خیلی کوچیک مارو میسنجه ازون جا که من اول راهم و این چیزهای کوچیکو بعضی شبها به خودم یاداوری میکنم ، یادم میاد من عاشق یک مدل بنزم که تو ایران زیاد نیست این مدل با یکی از دوستانم تو مسیر بودیم اسمشونو صدا زدم گفتم به نظرت ما امشب این مدل بنزو میبینیم خیابون استاد باورتون نمیشه یک ساعت بعد اونو تو اون یکی لاین خیابون دیدیم بعد به اون دوستم گفتم گفتم ببین بهش فکر کردیم فرکانسشو فرستادیم الان دیدیمش ، حالا این دوست من کمی شوخ طبع هست میگه هر وقت با تو میام بیرون ماشینای خوب و گرون قیمت میبینم😂😂 و واقعا من اینو یه نشونه ازینکه خدا داره باهام حرف میزنه میبینم، و یک درصدم شک ندارم ، فقط میخوام بگم دوستان من به اندازه ای که رو باورام دارم کار میکنم داره نتیجه ها معلوم میشه این رو میپذیرم که کمی عجولم و تکاملو میخوام سریع طی کنم اما واقعا نمیشه مسیری هست که باید بریم ارزوی موفقیت های روز افزون برای خانواده ی دومم دارم و دوست دارم که هر کسی که روی باوراش کار میکنه در زمان مناسبش به هر ارزو و هدفی که داره تو زندگی برسه و از دیده من خوشبختی یعنی رسیدن به هر چیزی که ارزوشو داشتی و الان داریش💫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    شفیق هوتک گفته:
    مدت عضویت: 1551 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم🌹 سلام به استادبزرگوار🌹 خیلی خوشحالم وازخداممنونم که منوبه این فایل ارزشمندهدایت کردوبهم گفت که این قانون مهم و بزرگ روهمیشه جدی بگیرم وبخاطر کوچیک ترین چیزاواتفاقات ازش تشکرکنم یجورایی جدی نبودم دراین مورد والان یاداون موقع هایی افتادم که به این قانون خوب عمل میکردم چه احساس فوق العاده ای داشتم وچه اتفاقات فوق العاده ای برام رخ میداد

    استاد مثال گوشی موبایل خیلیییی جالب بود من یه گوشی خریده بودم یه سال پیش مهلتی که باید گوشی رو تست میکردم نکردم واستفاده ای هم نکردم ازش چندوقت بعدکه خواستم استفاده کنم دیدم حتی موقعی که گوشی خاموشه شارژخالی میکنه،داداشم تعمیرکاره موبایله گوشی رو دادمش روش کارکرده بود درست نشد گفت بردش جریان کشی داره وازاین حرفا دیگه یخورده ناراحتم شدم حقیقتش ههههه،الان دو سه روزه که ازش استفاده میکنم میبینم سالمه سالم شده هیچ عیبی نداره عیبش به لطف خدا برطرف شده بدون اینکه براش هزینه ای بکنم وقتی متوجه شدم درست شده وخوب کارمیکنه خداروشکرکردم بابتش

    ولی الان که این صحبت های ارزشمندشمارو شنیدم وکامنت های قشنگ دوستان روخوندم واین قانون مهم بهم یاداوری شد

    خیلی ازخداتشکر کردم وجنس این شکرگزاریه خیلی فرق کردبااون شب قبل

    ازخدامیخوام که کمکم کنه بیشتر و واقعاازته دل شکرگزارش باشم

    خداروصدهزارمرتبه شکر که تحت هدایت وحمایتش هستم

    بی نهایت ممنونم ازاستادعزیزم

    ازخدابرای خودم و همه سعادت وثروت دنیاواخرت رو میخوام🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    محجوبه گفته:
    مدت عضویت: 2136 روز

    سلام سلام

    نشانه ها ….

    چند وقته دوباره دارم روی دوازده قدم قدم نهم جملات تاکیدی کار میکنم.همه انسانها اوضاع و شرایط وسیله ای هستن که من رو به خاستم برسونن.امروز یکی از فامیلای نزدیکم بهم زنگ زد و اومد خونمون صحبت شد از حجاب و اوضاع الان من نظر خودمو گفتم کح حجاب زوری نیست ولی اون بنده خدا که در ظاهر ادم مومنیه (ظاخر منظورم با حجاب بودنه)میگفت ایران دین اسلام داره و همینی که هس همه باید حجاب داشته باشن باید مسلمون باشن اسلام که میگن یعنی با خدا بودن حجاب داشتن و….خلاصه من هر چی گفتم راضی که نشد متهم به بی دینی هم شدم.خلاصه بعد از رفتن اون بنده خدا خیلی فکر کردم من تو این چند سالی که خدا رو به گونه ای که هست شناختم هم از لحاظ روحی مالی معنوی و خیلی چییزای دیگه پیشرفت کردم من لحظه هایی رو تجربه میکنم که از شوق خدا گریه ام سرازیر میشه از شدت خدا قلبم پر میکشه لحظاتی که حس کردنش رو با هیچ چیزی تو دنیا هیچ چیز قسم میخورم با هیچ چیز عوض نمیکنم لحظاتی که خدا به صورت واضح بهم میگه اینجوری کن اونجوری کن لحظاتی که بهم میگه تو بنده خوب منی بهم میگه خونه خریدنت رو بسپار به من به هیچیش کار نداشته باش و دقیقا روز بعد از معامله که هنوز ۹ ساعت نگذشته صاحب خونه هه میاد میگه من دیشب نفهمیدم چرا اینقد براتون کم کردم چرا این معامله رو نوشتم و هنوز بعد از گذشت ۴ ماه هنوز میگه نمیدونم چی شد نفهمیدم و من با خودم میگم ولی من خوب میدونم چی شد اونی که گفت بسپار به من کار خودش بود و هزار مثال دیگه.امروز این بنده خدا اومد تا بگه راهت درسته سعی کن قوی بشی از کجا میدونی راهت درسته از اونجا که امثال این بنده خدا در اطرافم زیادن دم از خدا میزنن ولی در زندگی نتیجه ای نمیگیرن لحظاتی دارن که از شدت افسردگی پیش ۱۰ تا دکتر رفتن ولی بی نتیجه.گاهی دیدن بعضی افراد به ما نشون میده اگرچه مسیر ما با بقیه فرق داره ولی نتایجش نشون میده که مسیر مسیر یکتا پرستیه.

    خدایا کمکمون کن تو این مسیر موفق تر بشیم

    خدایا مارو به راه راست راه کسانیکه بهشون نعمت دادی هدایت کن.الهی امین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      شمیم کردستانی گفته:
      مدت عضویت: 1520 روز

      سلام دوست عزیزم

      کلی از کامنتتون لذت بردم

      فقط طبق گفته های ایتاد خواستم بهتون یاداوری کنم که نیازی نیست با این جور افراد بحث کنید.

      هر چند که من خودمم کامل این موضوع رو نمیتونم اجرا کنم ولی هر لحظه ای که یادحرف استاد بیفتم ،حرفم رو قطع میکنم و دیگه ادامه نمیدم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        محجوبه گفته:
        مدت عضویت: 2136 روز

        سلام دوست عزیزم.

        بله حق با شماست همه ما گاهی قانون یادمون میشه مخصوصا خودم و مخصوصا وقتایی که دو روز یا ۳ روز کار نمیکنیم.فراموش میکنیم و به قول استاد یه پس گردنی اروم میخوریم .زرنگا زود متوجه میشن ولی اگه متوجه نشیم بعدی رو محکم تر میخوریم.خدا رو شکر میکنم در بیشتر اوقات زود متوجه شدم.و باز هم از شما عزیز دل ممنونم که باز هم یاداورم شدین😍😍😍

        و خوشحالم که وقت گذاشتین کامنتمو خوندین و نظرتون رو گفتین.به امید موفقیتهای بیشتر برای تمامی این خانواده بزرگ و دوست داشتنی و علی الخصوص شما دوست عزیزم😍

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سید علی رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1007 روز

    سلام خیلی ممنون بابت فایل عالیتون چند روزه شروع کردم تو دی جی کالا ی کد تخفیف ۲۰هزار تومنی هدیه داد بهم دقیقا به محض اومدن پیام به یاد این بودم که کار خداست و نشانه هستش استفاده نکردم امروز ۲۵تومنی داد 😂

    بازم میخوام شکر گزاری کنم ببینم نشانه بعدی چیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1149 روز

    به نام خدایی که همه جامحافظ منه.

    سلام به استادعزیزودوست داشتنی خودم.

    ازوقتی که منم یادگرفتم توجه وتمرکزمو،روزیبایی هابزارم،واقعن اتفاقات ،طوردیگه ای میفته.

    همه ی کارها،راست ورسیتر،راحتروبی دردسرتر،پیش میاد.

    نمی‌دونم انگاروقتی ذهنت ازمنفی هاوافکارسمی ،دورمیشه.باحال خوب ،همه ی کارها هم بهتر پیش میره .

    همانطورکه استاد گفتن ،منم نشونه های زیادی دیدم ومی بینم .مثلابانک‌ میرم ،همسرم میگه این تایم که میری ،شلوغه ولی وقتی میرم میبینم که خیلی زودنوبتم میشه وکارم سریع پیش میره بدون اللافی.

    برای یه موردی ،تهران میرفتم ومیومدم ،همه میگفتم این تایم ترافیک سنگینیه وخیلی اسیرمیشی ،درحالیکه خیلی راحت میرفتم ومیومدم بدون اینکه به ترافیکی بخورم .اگه یه کمی هم ترافیک پیش میومد،بازتوجهم به ماشینهای خوشگل وگرون قیمت وساختمونای زیبابود.به همین خاطراصلن متوجه چیزی که حالموبدکنه ،نمی شدم .

    توکلینیک ،هزینه کاری که میخواستم انجام بدم را،دکترخیلی تخفیف دادوقتی به هرکسی می گفتم حتی اون کسی که خودش منومعرفی کرده بود،دکتربهش تخفیفی نداده بود ولی به من تخفیف چشمگیری داد.واقعن تعجب انگیز بود.به هرکسی که میگفتم باورش نمیشد.

    بیشترخریدام ،حالاهرچی که میخادباشه ،باقیمت مناسب خریداری میشه ،درحالیکه همه ازگرونی ناله میکنن ولی من گرونی راحتی نمیکنم.

    الان توکشورم خیلی ناراحت وغمگین وافسرده چناران زندگی میکنن ولی ماچون دنبال هیچ خبرگزاری نیستیم ،انگارتودنیای دیگه ای هستیم نه چیزی می بینیم ونه میشنویم .

    بیشتربه کارای روزمره ی خودمون ،مشغول هستیم.

    به لحاظ توجه وتمرکزرونکات خوب و مثبت همسرکه خیلی اتفاقات خوبی بوجوداومده،مثلاسالهاس دارم به همسرم میگم ،ورزش کن ولی نه علاقه ای درش می دیدم ونه انجام میداد.چون منووپسرم ودخترم ،ورزش کردن جزع الویتهامونه.

    ازوقتی که استاد گفتن که نگاهتون راعوض کنیدوحرفی نزنید،منم اینکاروانجام دادم و دیگه کاری به کارش نداشتم ،اماالان ۶ماهه خودش هرروز باشگاه میره حتی وقتهایی که خستس،بازوقت میزاره ومیره .

    نزدیک دوماهه که سیگار کشیدنش راترک کرده .چیزی که من خیلی مخالفش بودم .همه ایناراخودش اقدام کردش بدون اینکه من دیگه تقاضا کنم .

    آزادی ،کاملاوقتی این حرفوبهش میزدم مخالفت میکرداونم به شدت زیاد.

    ولی یه روزباهاش صحبت کردم واحساسات درونیم رابهش گفتم وایشون قبول کردن که سختگیریاشونو،اونم به خاطرزن بودنم ،تموم کنن واین حق رابه منم بدن که منم نیازدارم یه وقتهایی تنها باشم و بدون ایشون جایی برم.منم این حق رابه ایشون دادم.

    دوره ی عشق ومودت راخریدیم ،من که خیلی گوش کردم وبازگوش میکنم ولی ایشون یه باربیشترگوش نکردن .بازم خداروشکرهمون یه بارش هم جای شکرداشت چون می‌گفت من ،اوکیم .توگوش بده.

    منم کنترلش نمی‌کردم چون دیگه باوردارم همه چیوخودم خلق میکنم ،کاری به کارش نداشتم .ازلحاظ مالی هم خیلی نسبت به پارسال ،پیشرفت داشتن البته که اونم به خاطر دوره ی ثروت ۱و۳بود.خب توهمین دوره ها،به همین نکته ی تمرکزبه مثبتها،اهمیت دادن وجزعه باورهاشون کردن ،فکرمیکنم این نکته هم تاثیرگذار بوده توروندکاریشون .

    بابت وقت گذاشتن من برای نوشتن دیدگاه شما،هم خیلی گیر،میداد.الان خیلی بهتر شده قورنمیزنه ولی یه کم بانگاهش اعتراضش رانشون میده.وقتی نیس تامن کارای بچه هارا،راست وریس میکنم وغذادرست میکنم ،بعد،ایشون میادخونه .

    چون شغلش آزاده،بیشترخونس و دوست داره وقتی هست من پیشش باشم ،البته خیلی خیلی تغییرکرده ودرکش بالاتررفته.ولی هنوزبازکنترلم می‌کنه ،یه کم تمرکزمومیگیره.طبق روندتکاملی بازم راضیم .

    استادجونم دوستت دارم

    عاشقتم

    هزاربارم این مطالب را یادآوری کنید،بازم عالیه

    مرسی که هستید🙏😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    🙏🏼🌱👍😍🌦️🌈

    … یکی از چیزهایی که خیلی توی فیلمها برام جلب توجه میکنه فراوانی جا هست! یعنی انقدر جا برای همه هست که خونه های چچند طبقه و برج نمیبینم؟.. یعنی انقر جای پارک هست که ماشینا از هم با فاصله زیاد پارک شدن؟ ترافیک نیست! درختها با فاصله مناسبی از هم کاشته شدن و مزاحم رشد هم نیستند!… خونه ها به اندازه کافی فضا داره! حتی برای انبار کردن و خرید کردن وسایل زیاد نگرانی وجود نداره!

    چه عجیب

    چه خوب

    ممنون برای یادآوری وجود چیزهای خوب، مثبت و فراوان

    مدتهاست صبح به صبح یه سر به سایتتون میزنم و اونچه میشنوم و میبینم روزمو میسازه

    و حتی فراوانی مطلب در سایت شما هم همیشه به چشمم میاد!

    آدم که سایت میزنه گاهی ممکنه باخودش بگه من که حرفی برا گفتن ندارم چی بذارم تو سایتم!

    ولی انگار عین یه چشمه… خودش میجوشه و زاده میشه : نعمت مطلب فراوانی

    خلاصه که سپاس. خداقوت. دمتون گرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    زهرا کیماسی ام عاشق خدایی که منو لایق زندگی کرد گفته:
    مدت عضویت: 1689 روز

    نشانه های این چند مدت که دوباره جدی و مدام دارم اموزش ها رو گوش میدم

    شوهرم به طرز باورنکردنی دست و دل باز،شده در خالی مه تا قبل ازین بیشتر به عنوان یه مرد خسیس میشناختمش

    حقوقش اضافه شده

    هزینع دندانپزشکی که هر ماه رداخت میکردیم تا ۶ماه دیگه قط شد

    اداره اقلام داد

    هر جمعه میریم تفریخ جوجه و خوراکی و …

    هر جممعه صبح با همسرم میرین کوه در حالی که تو این همه مدت هرگز نرفته بودیم

    روابطم با شوهرم عالی شده

    همیشه تو حسابم پول هست

    از کاری که دپسش نداشتم اومدم بیرون و حالا بیزنس خودمو دارم

    شوهرم از کارم حمایت میکنه در حالی که قبلا به شدت مخالفت میکرد و حالا خودشم کمکم میکنه

    دیروز با من اومد پارک کلاس اموزشی گذاشت برای بچه ها ی شهرک فک کن شوهر من با اینهمه محافظه ماری باورم نمیشه راضی به همچین کاری شده باشه

    از اموزشگاه و بسیج تماس گرفتن برای تدریس

    کار اموز خونگی دارم در حالی که الان ده سال ارشد دارم و هیچ وقت کاراموز نداشتم

    برخورد ادمای بیرون باعام عوض شده

    خانوادم اصلا یه جور دیگه شدن بابام بهم میگه خانم دکتر در حالی که نیستم

    همه چیز خیلی خوب شده

    نمیدونم الان دقیقا تو چه مداریم

    ولی افرادی که باهاشون اشنا میشم هم متفاوتن و از وضع مالی خوبی برخوردارن

    خلاصه همه چی خوبه

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    منیره صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1190 روز

    سلام به استاد خوبم مریم جان و دوستان عزیزم.

    استاد خیلی از شما سپاس گزارم که به خاطر شما که دستی از خدا برایم هستید من هی روز به روز قانون تکامل را بشتر درک می کنم.

    استاد یک هفته ای میشه که روی باور های ثروت ساز کار می کنم چون من قبلا معلم بودم به دلیل این که هیچ عشق و علاقه ای به این کارم نداشتم فکر می کردم به زنحیرم وقتی مدیر می گفت مثلا فلان اسناد را جور کن یا سوالات امتحان شاگردان این طوری درست باید بشه احساس بدی داشتم دلم می خواست خودم مدیر و به اصطلاح بادار خودم باشم و کاری داشته باشم که از آن ثروت بسازم یک چیز دیگر هم بگم استاد، من وقتی آخر برج ها می رفتم به بانک که معاشم را بگیرم با خود می گفتم میشه همیشه بخاطر همین معاشی بخور و نمیر عمرت را ضایع کنی و یک جورایی وقتی می دیدم همه به صف بانک به خاطر گرفتن معاش مان ایستاده ایم حس بدی برایم رخ می داد دو اتفاق جالب افتاد برایم استاد به شهر ما که هرات است گرجه کیلوی ۶۰ افغانی است اما دیروز که من رفتم که گرجه بخرم به نصف قیمتش یعنی کیلوی ۳۰ روپیه خریدم واقعا خودم متعجب شدم، اتفاق جالب دیگر که امروز رخ داد این بود که وقتی صبح برادرم سر وظیفه می رفت گفت منیره بگیر این ۵۰ روپیه مال تو. این در حالی است که در گذشته تا خودم برایش نمی گفتم برایم پول نمی داد.

    این دو نشانه ای بود که استاد برای تان نوشتم.

    خدا می داند دیگر چه نشانه های خوبی منتظرم است.

    تا کامنت دیگر شمارا به الله یکتا می سپارم همیشه شاد و سر حال باشید.♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: