سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 10 - صفحه 76 (به ترتیب امتیاز)

1006 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شاد هستم گفته:
    مدت عضویت: 3440 روز

    سلام به همه ی دوستان . دومین باره که این فایل رو میبینم . شاید برای بار اول ،حرفی برای گفتن نداشتم .اما الان میتونم بگم دقیقا همینطوری هست که جناب عباس منش فرمودند . سپاسگزاری غوغا میکنه در زندگی . نتیجه هایی که دارم میبینم کوچیک اما بسیار شگفت زده م میکنه . خوشحالم از اینکه که جدی تر روی تغییر باورهام دارم کار میکنم و بیشتر فایل میبینم و سایت و دنبال میکنم . به جرات میگم عاملی که باعث شد مصمم تر بشم در این راه سفرنامه بود . که جا داره از خانم شایسته ویژه تشکر کنم بابت این حرکت عالیشون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 0 روز

    سلام و با آرزوی سلامتی برای شما استاد بزرگوار آقای عباس منش عزیز و تمامی اعضای محترم

    من حقیقتاً معجزه های خداوند را در زندگی خودم بارها و بارها دیدم و هر جا توکلم به خدای یکتا و مهربان بوده واقعاً جواب قطعی و مطمئن گرفتم

    دوستان عزیز خداوند عاشق ماست و خودمون رو بسژاریم بهش

    به عزیزانی که مجرد ماندند و نگران روزی و هزینه ها هستند میگم که خداوند رحیم در حدیث قدسی و در قرآن کریم فرمودند که در امر ازدواج توکل به من کنید و تمام امور رو به من بسپرید من هم تمام قد پشتیبانی می کنم از شما

    باور کنید تمام چیزهایی مادی جور میشه به طور معجزه آسایی فقط کافی است در آغوش خداوند آرام بگیرید

    حق نگهدار همه شما

    یا علی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    New.freeman گفته:
    مدت عضویت: 2327 روز

    سلام به همه همفرکانسی های عزیزم ،دوستان من باور کنید که میشود من مدت یکماه تقریبا با استاد و مباحث آشنا شدم البته خیلی سال هست به دنبال این مباحث رفتم ولی چیز خاصی عایدم نشد چون قوانین رو نفهمیده بودم بلطف حق و توضیحات استاد اتفاقات و نشانه های عجبی در زندگی من در همین مدت کم افتاده که مرا آنچنان به وجد آورده که دیدم کم لطفی اگه حتی یه متن کوتاه ننویسم و سپاسگذاری خودم رو از خداوند مهربان و استاد گرامی نشون ندم و البته بشما هم فرکانسی های عزیز تازه وارد مثل خودم این رو بگم که به عظمت خودش اگه شک نکنید و فقط ادامه بدید آموزشهای استاد رو به طور حتم در تمام جنبه های زندگیتون نتیجه خوب و مورد نظرتون رو میگیرد من تا بحال فقط از فایلهای استفاده کردم که بنظر من اصلا رایگان نیست و فقط لطف استاد هست که اینا رو برای پیشرفت همه ما رایگان روی سایت قرار میدن ،اگر واقعا تصمیم به تغییر درست در زندگیتون گرفته باشد بهتون قول میدم بهترین جای ممکن که فعلا وجود داره در این زمینه اومدید ،باتشکر از محبتهای استاد عباسمنش عزیز و دوستان فعال سایت و همه عزیزانی که با تجارب خوب خودشون به همه ما انگیزه و نشاط میدن ،باتشکر برادر تازه آزاد شده شما

    (((((((همه از کارکرد الله است ،خوش به حال کسی که آگاه است .))))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    ماهیار رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2424 روز

    نشانه هایی که براشون شکر گذارم: امروز به عید دیدنی نرفتم اما از سه جا عیدی گرفتم! امروز صبح به بازار کرمان رفتم و برنامه نوروزی عالی موسیقی زنده رو دیدم و لذت بردم. امروز دوست دانشگاهیمو توی بازار دیدم که قوتو دستش بود و به مردم میداد تست کنن و گفت که ۱۰،۱۲ ساله که خونوادگی توی این کارن. اینجوری فراوونی نعمت، ثروت و فرصت رو دیدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    شهلا ابراهیم نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    بنام خدایی که بهترین روزی دهنده است

    خدا رو بی نهایت شکر سال 97 برای من سال خیلی خوبی بود و اتفاقات خوب زیادی تو این سال برام افتاد از جمله اینکه سه تا مقاله مون تو همایش پذیرفته شد، دو مقاله مون تو مجله پذیرفته شد و مهمتر این که نکات بسیار زیادی رو در مقاله نویسی یاد گرفتم. چند تا مسافرت خاطره انگیز نیز داشتم یه اتفاق فوق العاده مهم هم آشنایی خودم و خانواده و فامیلم با سایت عباس منش بود و قرار گرفتن در این مسیر سراسر نور وپاکی بود یه اتفاق خیلی خوب که آخرای سال 97 برام افتاد و من نشانه هایی از تغییر باورهام در این مورد را دیدم مسئله آزمون MSRT بود که می خوام این مورد را بیشتر توضیح بدم. من اهل ارومیه هستم و آزمون زبان بر خلاف سالهای قبل سال 97 تو ارومیه برگزار نشد ومن مجبور بودم آزمون رو تو تبریز رزرو کنم منتها چون ظرفیت تبریز محدود بود و داوطلبان آذربایجان غربی هم اونجارو رزرو می کردن ظرفیت تبریز در عرض 2-3 دقیقه پر میشد و رزرو کردن آزمون خودش یه مسابقه سرعت تمام وکمال شده بود و اینترنت جواب نمی داد و من چندین دوره موفق به ثبت نام نشدم و حتی یکبار مجبور شدم آزمون رو در تهران رزرو کنم که موقع آزمون هم امکان سفر به تهران برام جور نشد تا اینکه زمان رزرو آزمون اسفند ماه سال 97 رسید ومن ای بار باورهای توحیدی بهتری داشتم و به یاری خدا به سرعت برق تونستم آزمون رو رزرو کنم و کل رزرو آزمون وپرداخت هزینه دو دقیقه هم طول نکشید و همینطور روزی که داشتیم می رفتیم تبریز برا آزمون، تو مسیر خونه تا ترمینال تمام چهار راهها چراغش سبز بود وحتی یه چهارراه که چراغش قرمز بود به محض نزدیک شدن ما به چهار راه اونم سبز شد و ما حتی سرعتمونم کم نکردیم. اتفاق بی نهایت شیرین این مسافرت عبور از دریاچه ارومیه بود که بعد از سالها خشکسالی بیشتر قسمتهاش پر آب شده بود و من با همه ی وجودم از تماشای دریاچه لذت بردم و تمام مسیر خدارو شکر کردم اتفاق فوق العاده دلنشین دیگه ای که تو این سفر برامون پیش اومد این بود که موقع برگشتن از تبریز به ارومیه تاکسی ما رو از دانشگاه تبریز آورد و جلو در ورودی ترمینال تبریز پیاده کرد ولی چون هیچ رفت وآمدی اونجا نبود ما از اون در وارد نشدیم ودیدیم یه در دیگه ای چند متر اون طرفتر هست که چند نفر اونجا ایستادن و یه اتوبوس هم اونجا ایستاده، گفتیم بریم واز اونا پرس وجو کنیم که از کجا بلیط برگشت تهیه کنیم وقتی رسیدیم دیدیم اتوبوس میره ارومیه و اونجا در خروجی ترمیناله و خداوند ما رو به این مسیر هدایت کرد و ما سوار شدیم و اتوبوس راه افتاد، که اگه از در ورودی رفته بودیم باید کلی معطل اتوبوس بعدی میشدیم. در نهایت هم اواخر اسفند ماه نتیجه آزمون اومد و من به یاری خدا مدرک زبان رو گرفتم.

    خدای خوبم، یگانه معبودم، بی نهایت ممنونتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2859 روز

    سلام به همگییییی

    استاد و بچهاا و خانم شایستههه عیدددددددتون مبارککککککککک

    واقعاااا مبارکککک همیشه خوش باشین و با حال خوب زندگی کنید

    استاد جان راستییی تولدتون مبارک ، من به سهم. خودم تولدتون تبریککککک میگم البتههههههههههعههه درسته یکم دیر شده

    ولی من همیسه میگم هر روز تولد ماست

    اومدم چندتا نشونه خوب و عالی بنویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2859 روز

    خب

    اول از این نشونه بگم

    چند روز پیش یکی از دخترای اقواممون بهم گفت که ازت خوشم میاد کلا ادم متفاوت و خاصی هستی

    که اینو بزرگترین نشونه میبینم از تغییرم نسبت به گذشته

    و اینو از خودم سوال میکنم که چرا قبلا از این جور حرفا بهم نمیزدن

    قبلا که بیشتر مدعی میشدم و میگفتم که علایق من خاص و متفاوتِ

    نشونه دوم این هست که موقع عیدی دادن بود

    که پدر پدرم (پدربزرگم ) بهم عیدی داد 15 هزارتومان

    بعدش یه لحظه صبر کردم و گفتم بهش میشه بجای 15 هزار تومن 20 تومن عیدی بدی

    اونم بدون هیچ مقاونت و راحت گفت بیا 5تومن بده تا بجاش 10 تومنی بهت بدم

    عجب حرکتی بود

    اعتماد به نفسم توی درخواست کردن و جلو رفتن قوی شد

    پاداششم پول بیشتر بود

    جالبِ بگم که همه میگن بابا بزرگم پول دوستِ و پول به کسی نمیده یا بزور میده

    اینم بگم که امسال بیشترین عیدی بهمون داد

    و موقع رفتن خیلی گرم باهام خدافطی کرد

    انگار از اومدن من خیلی راضی و خشنو بود

    در صورتی که ما با هم زیاد صحبت نمیکنیم

    و همش بیرون بودیم با بچهاا بازی میکردیم

    و یا خونه اینو و اون رفتیم

    و توی این مدت که خونهشون بودم به زن عموم گفته بود که منو خیلی احترام کنن چون سالی یه بار میام

    و از این خیلی حال کردم

    البته بگم من قبلنا سالی یه بار نهایتا یه عروسی میشد دوبار میومدم روستا

    ولی اون دفعه هاا اصلا این حرف نزده بود. ولی این سری با وجود اینکه نزدیک به 1 ماه پیشم باز اومده بودیم روستا و اونم واسه عروسی

    نشونهههه دیگه ای که خیلی دوست دارم از صحبت کنم

    در مورد زمین کشاورزی شوهر خالم هست که گندم کاشته

    و چند وقت دیکه باید برداشت کنه توی پرانتز بگم (

    من خوزستان زندگی میکنم

    و این چند وقت خیلی باد و بارون بود

    اینقد اب اومدبالا که بخشیش رو سرایز کردن توی بیابون

    و توی جادع پر از ابِ

    کانالا پر پر اب شده

    و به قول شوهرم که میگفت اگر این اب میخواستن وارد کشور کنن چندین میلیارد باید خرج میکردن و عدد بالایی بود

    اما خیلی جالب بود که وقتی میخواستم از ارزشمند بودن این نعمت بگم به بقیه ، که اگر این مقدار اب نمیومد باید هزاران میلیارد خرج میکردن تا این اب تأمین شه

    همه خودکار ذهنشون روی سیل زده هاا بود

    و مدام آخ و اوخ میکردن

    ا،نجا بود که معنی حرفای استاد میفهمیدم

    وقتی باورت محدود و خراب باشه

    همین میشه که بارون عامل بدبختی میبینی و کفر میورزی و میگی اره دیگه بارون نحسیِ

    یا بارون اومده چون گناه زیاد شاه

    اخه جالب اینجاست که اگر بارون نمیومد. خشکسالی میشد میگفتن بخاطر اینه که گناه زیاد شده

    )

    داشتم از زمین شوهر خالم میگفتم

    قبل از دوروزی که خیلی باد ببیاد و بادش شدید باشه

    خلیا از گندما میشکنن ، خالم بهم گفت قبل از این باد های شدید بوده ابن اتفاق

    و جالب اینجاست که گندم های هیچکسی اینطوری نشده

    و جوری شد که توراه من باهاشون بودم و اونا خواستن برن سر زمین رفتیم و منم دیدمش اررره گندم ها شکست بودن و افتاده بود روی زمین

    خیلیییییییی جالب بود که

    زمین دختر خالمم که گندماش باریکتر و یکم شاخه و تنشون ضعیف تر بود هیچیشون نشده

    و مدام شوهر خالم میکفت بیا مال هیشکی اینطوری نشده

    تا اینکه خالم بهش گفتم همش تقصیر خودته

    هی گفتی چشمش میزنن و چشمشون دنبالش هست و این حرفا

    و تو نباید اینا بگیییی

    قشنگ انگار از ربونش قانون. داشت شرح پیدا میکرد

    و اون موقع بیشتر فهمیدم که شوهر خالم واقعا فرکانس فرستاده این اتفاق نتیجه فرکانساشِ

    استاد

    ممنونم از فیلمهاایی که توی کانال گذاشتین

    وقتی گفتبن بیشتز بچهاا اونجا خوزستانی هستن انگار بال در اوراه بودم و خیلی حال کردم که اگر اونها تونستن منم میتونم

    مهاجرت کنم

    دیشب یکی از خاله هام برای دخترش شربت پرتقال درس کرد

    و منم دیدم هوس کردم اومدم لیوان برداشتم که درس کنم و دیدم یه لیوان دست خالمِ داره همِش میزنه و گفت بیا اینو بخور

    نمیدونم برا خودش بود یا یکی دیگه که نصیب من شد

    و

    اینم بگم چقد نشونه از شهر تهران و کشور امریکا شنیدم

    مثلا یکیش این بود که داییم از روستای های امریکا صحبت میکرد که یکی از اشناهاایی که میشناخت و رفته بود براش صحبت کرده بود

    و پسر دختر خاله مامانم که از بس گفت لاس وگاس

    و میگفت میخوام برم اونجا

    که بعدش دیدم استاد یه فایل گذاشته توی کانال از یکی از دوستان که براش فرستاده از مناظر داخل شهر

    که اصلا شاخ در اوردم که قانون چه خوب جواب داد

    استاد راستی من به کلی از خواسته هام دارم میرسم ک رسیدم تا حالا

    بابام بهم عیدی داد 80 تومن

    به جز 50 تومنی که قبلا بهم داده بود

    و من 10 تومنش رو عیدی دادم به یکی از نزدیک ترین و عزیزترین ادمای نزدیکم

    و خیلی بیشتر از اون وارد زندگیم شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: