کلیپ انگیزشی | شماره 1 - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوند بخشنده ی مممهربااااان…

سلااام به استاد عزییییز و دوست داشتنیمون.

سلاااام به مریم گلی ناااازنینمون.

سلااام به همکلاسی های قشششنگ و باااهووووش خودم.

این سایت دنیاااایی از امید رو به دیدگان من باز کرده.من…آرزو…چیزی درونم داشتم که ههههیچوقت از بین نمیرفت و اون امید بود…امید به وچود چیزی فراااتر از این سبک زندگی عامیانه و به قول استاد شعبانعلی…زندگی گلله وار…امید به چیزی که باعث بشه من انسان…زندگی ای لاااایق اشرف مخلوقات رو تجربه کنم.

آره…وااااقعا این سایت و دونه دونه ی فایل هاش…کلمه به کلمه ی مقاله ها و دیدگاه هاش و تکالیف شاگردانش پپپپر از مممفهومه…پپپر از امید دادنه.

ههمین جمله ی اول تقریبا همه ی فایل ها که گوینده میگه:

با گروه تحقیقاتی عباسمنش…تغییر وتحول زندگی ممکن و بلکه بسیاااار آسان است….

و نتایج استاد..راهکارهاش…کتاب های فففوق العاده ش…نتایج بچه ها…همه وهمه نشان از درست بودن این ادعا…

و اما این فایل تصویری پپپپراز انرژی و زیییبااااا و شااارژ کننده…

این فایل…آگاهی های فراموش شده را به تو یادآور میشود…

یادمه این جمله رو از استاد شنیدم که گفتن : من چیزی رو به شما یاد نمیدم…درواقع دارم آگاهی هایی رو که قبلا میدونستین و یااادتون رفته رو بهتون یادآوری میکنم و توی فایل اول دانلودی ها..میگن که ما انسانها از منبع آگاهی اومدیم…

آره…یاد آوری اینکه ممن هستم که توانایی خلق زندگیم رو دارم…این ممن هستم که توانایی تغییر شرایط نادلخواه زندگیم رو دارم..با تغییر رفتارم..دیدگاهم..با تغییر باورهام.

دقیقا این فایل کمک میکنه که انگیزه ی خلق و تغییر اتفاقات در زندگیم رو در درونم زنده نگهداره.مثل یک سوخت عمل میکنه…مثل روغن کاری کردن یک موتور زنگ زده ی از کار افتاده..این فایل باعث میشه تادوباره موتور درونم روشن بشه و چرخ هاش روغن کاری بشه و به حرکت دربیاد.

این موتور زنگ زده…باید آرااام آرااام روال بشه…اولش با کلی سسسختی و سسسفتی و با کلی سر و صدای زنگ زدگی که گوشت تن آدم رو میریزه واذیتت میکنه.این صداهای عذاب آور تو رو خخخخسته میکنه و میخواد این کار رو بیهوده نشون بده…این صداها یعنی تلاش برای به راه انداختن موتوری که سااالهاااست گوشه ی انبار خاک خورده .تو رو این صداها کلافه میکنه.اما با دیدن این فایل و تصاویر قدرتمند کننده ش…راه انداختن موتور رو ادامه میدیم و انگیزه هامون رو بیدار نگه میداریم و دوباره روغن کاریش میکنیم و دوباره روغن کاری و تکرار …تکرار…تکرار….تا جااایی که صداهای قییژ و ویژ زنگ زدگی کمتر بشه و موتورمون کم کم دور بگیره و حتی اگر توی راه از مسیر خارج شد و ناتوان شد وخخخسته از ادامه ی مسیر..دوباره باکمی روغن کاری راهش بندازیم.و سوارش بشیم و لذت ببریم از سواری با این موتور…

این جمله ی بسیاار شششگفت انگیز و پپپر از خبرهای خوووب:

تمااام تجااارب تو…در روزها و هفته های آینده…با فرکانس های امروز من ساخته میشه.

پس

مهمه که من انتخاب کنم آگاهانه که امروز..الآن..چه فرکانس هایی رو ارسال کنم تا در روزها و هفته ها و ماه ها و سال های آینده چه اتفاقاتی رو تجربه کنم.مگر نه اینکه من خالق اتفاقات زندگیم هستم.و این روند تاا ابد ادامه داره .روغن کاری تااا ابد ادامه داره.سوخت رسوندن به موتور تااا ابد ادامه داره تا از حرکت نایسته.این فایل با من حرف میزنه..انگشت اشاره ش به سمت منه.منی که توو روزمرگی گیییر کرده بودم.وداشتم توو باتلاق باورهای منفی دست وپا میزدم و هههمینجور که پااایین و پااایین میرفتم خدااارو ففریاااد زدم که خداااایا کمکم کن…نجاتم بده …من و را کن از بند متعفن روزمرگی…از ایییینهمه تکراااار روز های سسسخت و ببد تر و سسسخت تر شدنش…راه چاااره بهم نشون بده و بعد خداوند صدام رو شنید و عطش من رو دید برای انسان بودن و خلق زندگی شاسته ی انسان و شروع شد.

به قول استاد با قطعه ی آخر پازل مثبت اندیشی ها و خوندن کتاب های مختلف و امتحان هزااارااان راااه بیراهه…من رو آشنا کرد.این قطعه ی پازل…معرفی سایت عباسمنش بود به من.

نقطه ی بلند شدنم..نقطه ی بیداری من…نقطه ی حرکت من.

بلند شو و حرکت کن هههرچقدر هم که اشتباه رفته باشی..ههرچقدر هم که خطا کرده باشی.هههرچقدر هم زمین خورده باشی ..۹بار اگر زمین خوردی برای دهمین بار بلند شو.کسیکه توو حرکته زمین میخوره نه کسی که ایستاده باشه.ناهمواری ها همون تضاد هایی هستن که باهاشون برخورد میکنی و برای بزرگتر شدن ما اومدن و باعث میشن خواسته هامون رو بببهتر بشناسیم.

حریفی که در برابرمونه و گرمی نفس هاش رو احساس میکنیم…این حریغ همون نجات دهنده ی ما میتونه باشه.من هم میتونم به خودم ظلم کنم و هم میتونم به خودم یاری برسونم.هم میتونم منجی خودم باشم و خودم رو به خواستههام برسونم و هم میتونم حریفی سسسرسخت و مااانعی مهار نشدنی برای خودم باشم و حاضر نباشم از حریم امنم بیرون بیام و زندگیم رو به تباهی بکشونم.

جدال بین روح وشیطان.خود واقعی و ذهن.شیطانی که دشمن قسم خورده ی ماست… عدو مبین.نجواهای شیطان که هههمیشه با ماست و همراه با ترس و نگرانیه.گوشزد میکنه که این مسیری که میری…این روغن کاری ها بی فااایده س.

من با مشعل ایمان باید همواره علف های هرز ذهن رو بسوزونم.شیطان همیشه میخواد من رو ناامید ببینه.نا امید از خداوند…نا امید از خودم …اون هههیییچوقت موفقیت های ریز ودرشت من رو نننمیبینه و یادم نمیاره.همیییشه من رو میکوبه.

من همواره به خودم یاد آوری کنم که من مخلوق قدرتمند و ففوق العاده ی خدا هستم و نیروهایی دارم که میتونم زندگیم رو خلق کنم و با دست به عمل شدنم…شیطان رو ضعیف و ضعیف تر کنم. باااور کنم که من میتونم به رویاهایی که رویا نیستند برسم با تلاش…با پشتکار…با عملکرد…خودم فرصت رو بسازم…نقطه ی شروع رو تعیین کنم و منتظر کسی نباشم که بیاد و یه کاری برام کنه …پون اون آدم و اون زمان ههههیچوقت نمیاد….

موفقیت نصیب کسانی میشود که ههرگز منتظر کسی نمی مونن.

تلاش…تکرار تمرین…

رنگین کمان سهم کسانی است که تا آخرین قطره ی باران میمانند…

به قلبم گوش بدم که تنها وعده ی وفور وفراااوااانی و برکت و پیروزی میده.

یادم میندازه که من از میییلیون میلیون سلول فففوق هوشمند تشکیل شدم.

قرارنیست کارهای خارق العاااده انجام بدم..فففقط باید به هنر کنترل ذهن مسلط بشم. و یادم نره که نتایج …آرااام آرااام نمایان میشن.

خداروشششکرر بابت اینهمه آگاهی که داره بهم یادآوری میشه.

من با افتخار یک عباسمنش ی ام…

آرزومند آرزوهاتون..آرزو…

در پناه الله یکتا…