کلیپ انگیزشی | شماره 1 - صفحه 9

خدا را شاکرم من مسیر زندگی ام طوری رقم خورد که جز مخلوقان شایسته خدا شوم و ما همه شایسته تمام بهترین ها هستیم من در زندگی پیروزی های ناتمام داشتم هدفهام کوچیک بودن باورها شخصیت ام را می ساخت خودم ناآگاه بودم ذهن ام ابزاری برای درک واژه ها هدف و رویا و آرزو و پول و خیلی چیزها نداشت برام در قالب نوشته بودن و همه می دونید که یه کلمه که نوشته میشه اگه توجه نکنی بهش یه نوشته هست اگه بخوای بفهمی خیلی وقت نیاز هست تا جزء جریان خون ات کنی من اصلا مهارت فکر کردن را بلد نبودم و فقط برام در اصل نوشته بود و دیدم زندگی بر پایه فکر جلو میره و نسبت به مخلوق دیگه برترش میکنه من آگاهی نداشتم من از کائنات نمدونستم چی بخوام اصلا به عرصه و چرخه کائنات آگاهی نداشتم با باورهام و ترس هام زندگی کردم به چیزهایی که ساده بودن نسبت به حل اش عاجز بودم در قبال اون مسول نبودم هی دروغ گفتم که شد و به تن من نشست 10 سال گذشت و کم کم به تمام زوایای آن میرسم اما این را میدانم اگر با این اندیشه جلو برم و با دوستان و اساتید خوب هم فکر و هم نظر شوم مطمئنا من هم جزی از آن ها می شوم من خیلی مشکلات دارم و می دانم که هرچی این ها را به زانو دربیارم بزرگ می شوم من حساب بانکی ام صفر است و باورهام محدود کننده بودن و هدفهام ضعف داشتن و آگاهی نداشتم کلا میخواهم وجودم ام را از نو بسازم من دیگه با این کامنت ها زندگی میکنم ماهی را از آب هر وقت بگیری تازه اس اما اول بهش نگاه کن ببین اگر محدودات کرد یا چیزی از دست دادی باورش نکن اگه موفق ها با اون موفق شدن شک نکن قبول کن خیلی عاشق سایت شدم و 20 تا کار عوض کردم کاری که میخواستم نتونستم پیدا کنم ازدواج نکردم و نگاه کردم به گذشته درس و اشتباه هاتم را نوشتم و وبعداز 3 ماه مطالعه که خیلی سمینار دیده بودم و خیلی سایتهای موفقیت را پشت سر هم گذاشته ام و دیدم که چی بر سر من آمده من که تمام اشتباه ها را نوشتم و درس گرفتم و دارم مطالعه میکنم چرا خنده و شوقی که دارم قلبی نیست برگشتم عقب عقب یه کلیپ از استادن قانون جذب دیدم متوجه شدم که من طی طول زندگی از هر جهتی ناراضی بودم از هر جهت و دیدم که شکر نعمت نعمت ات افسون کند را من نداشتم اما یه درس گرفتم تو تمام مسیر هایی که رفتم درس اش این بودکه ترس ام را بشناسم و دروغ نگم به ظاهر که باور میشه مثلا رفتم سرکار کارفرماش غور میزد ال بود بل بود شد باور اینکه تو جامعه همه کارها عیب دارن از هر کدوم رفتم یا مجبور بودم انجام بدم یا بهانه داشتم بعد خیلی رفتم عقب زمان کودکی متوجه تربیت ها شدم و الان حالم خوب خوب الان ظرف وجودم را دارم کم کم سوراخ هاش را پر میکنم که دانشی یا محبتی یا فرصتی یا دوستی اومد توش و خوبی کرد راهنمایی کرد دیگه این محبت زمین نریزه و این بشه برام راهنما کلا اما به زمان بندی خدا اعتماد دارم خیلی ها میگن کاش مثلا 10 سال پیش به من میگفتن نه خدا به ظرف من نگاه میکنه به هرکسی نسبت به اون زمان و تواناییش سر راه اش یه معما میذاره وقتی چندسال پیش به من میگفتم برو مطالعه کن اونقدر جوان بودم که اصلا رغبت به این ها نبودم اصلا نمیدونستم چی بخونم به جایگاه خوب برسم اصلا نمیدونستم رسالت چیه کلا به زمانبدی خدا اعتماد کن زمانی شاید از خدا یه قطعه زمین یا خونه یا همسر یا هر چیزی که میخواستم توافق نشد من به خواسته هایی که خدا برام در نظر گرفته متشکرم شاید زمانی برای من قابل هزم نبود من الان از گذشته از هر شرایط زندگی راضی هستم و تشکر می کنم و خیلی دوست دارم این دنیام را آباد کنم به ذهنی که خدا برام داده و اگه نتونم ازش خوب استفاده کنم در دنیای بعدی انتظار بهشت دارم خوب باید در قبال این وجود مسول باشیم خیلی باور ها بود دیگه تمام آپدیت اش میکنم خدا همه شما عزیزان را حفظ کن یا حق .