پس از دیدن و شنیدن توضیحات استاد عباس منش درباره موضوع این فایل، پاسخ های خود به سوالات زیر را در بخش نظرات این صفحه بنویسید:
سوال 1: درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟
سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟
سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟
منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
دسته بندی ” توانایی تشخیص اصل از فرع “
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری دلیل نتایج پایدار691MB46 دقیقه
- فایل صوتی دلیل نتایج پایدار22MB46 دقیقه
به نام خالقی که مرا خالق زندگی خود آفرید
سلام و خداقوت
مرسی استاد که با این بک گراند زیبا این حرف های فوق العاده را زدید و هنیشه به ما یاد میدید که چشمتون باید فقط زیبایی ببینه
قبل اینکه بخوام جواب سوالات ابن فایل را بدم باید بگم چقدر خوشحالم معلم یا استادی مثل شما دارم که انقدر میدونه کجا و چطور و با چه مثال های خوبی شاگردهایش را از خواب بیدار کنه
وگوش دادن این فایل و در کنارش فایل جلسه 7 دوره کشف قوانین و ابن همزمانی باعث آگاهی های بهتری برای رسیدن به خواسته هایم شد
سوال اول:درباره تجربیات شخصی خودت از زمانی بنویس که آگاهانه سعی داشتی آموزش های استاد را در زندگی ات اجرا کنی، چه نتایجی گرفتی و چه تغییرات مثبتی در هر جنبه از زندگی ات ایجاد شد؟
من بزرگترین آگاهی هایی که از استاد یاد گرفتم مبحث توحید بود اینکه بهم فهموند ند غیر خدا رو کسی حساب نکن واین موضوع چقدر منو بیدار کرد و بندهای وابستگیم را به مرور پاره کرد
آگاهی بعدی این بود که خدا اندوه را دوست نداره و هرجا اندوهی باشه(ترس. اضطراب. نگرانی و…) شیطون هم همون جاست و اندوهگین بودن مثلکردن دستمون تو آتیشه و همین موضوع چقدر بهم یاد داد سریع خودم را خواسته از احساس بد بخوام دور کنم و صد درصد نتیجه های خوبی گرفتم. من خیلی با عارفه قبلی فرق دارم شاید از لحاظ درآمد مستقل نشده باشه ولی موفقیت تو قدم های اول همیشه مالی نیست و من پاشنه آشیل هایی داشتم که الان فکر که بهشون میکنم خندم میگیره
الحمدلله
سوال 2: (اگر در مورد شما صدق می کند) درباره تجربیاتی بنویس از زمانیکه از این فضا دور شدی؛ به مسیر قبلی خودت برگشتی و دیگر این آموزه ها را در عمل استفاده نکردی، شرایط شما چگونه تغییر کرد و نتایج به چه شکل اُفت کرد؟
من شخصا خداراشکر از وقتی جدی با استاد آشنا شدم در سایت ثبت نام کردم نتونستم رها کنم چون همبن که هربار آگاهیم میره بالا و هی باعث میشه سعی کنم امروزم مثل دیروزم نباشه خیلی برام احساس خوبی داره
و هیچ وقت و اصلا هم دویت ندارم به اون زندگی قبلی برگردم
درسته به ظاهر زندگی خوبی داشتم ولی از درون عارفه پر از شرک و اشتباه های پی در پی بود ولی الان احساس میکنم مدارم تغییر کردم و اون اتفاقات قبلی که سال ها در مورد های مخالفت تکرار میشد دیگه دور شده ازم پس باز بیشتر رو خودم کار میکنم که زندگی رویایی خودم را بسازم
سوال 3: به نظر شما، چه عواملی باعث می شود افراد بعد از اینکه مسیر درست را (در هر جنبه ای) می شناسند و از آن نتیجه می گیرند، آن را ادامه نمی دهند و دوباره به الگوهای قبلی خود برمی گردند؟
یکیش میتونه این باشه که به خودشون میگند خب ما که راه را یاد گرفتیم نتیجه هم دیدیم پس اگه برگردم عقب بلدم چطوری برگردم
یا درگیر یک نواختی میشند و چالش برای رشد بدی را برای خود در نظر نمیگیرند و هی عادی شدن زندگی اونا را به عقب برمیگردونه
مثلا نجواهای فکر خودم در قانون سلامتی را بگم که اگه اشتباه بالای 7ماه هست تو این دوره هستم و خب نتیجه های جذابی هم دیدم
مثل اینکه از 81کیلو رسیدم به 62
قاعدگیم نامنظمم بعداز زمانی که یک خانم قاعدگیش شروع میشه منظم شد
بوی عرق ازم دور شد
هر بار برای سفر تو ماشین که مینشستم حال تهوع بهم دست میداد و فکر میکردم خب این چیزیه که همیشه همراهمه و قرص صکضد تهوع میخوردم در صورتی که الان هیچ نشانه ای ازش نیست
موهای زائد. ترک های کف پا و خستگی خواب آلودگی بعد خواب و شب بیداری ها و… همه رفت کنار
و چون من این نتیجه هارا زود بهشون رسیده بودم ولی مثلا لک های صورتم کامل نرفته بود یا میخواستم ترک های روی شکمم همون اندکی هم که بر اثر زایمان به وجد اومده از بین بره (که البته اینم میدونستم که تو آموزش های استاد بهمون یاد داده بودند وقتی بدن کامل چربی سوزی میکنه میره سراغ سلول های مرده و کار جوانسازی را انجام میده) ولی ذهن من تو اون لحظه همه این دستاورد هارا نمیبینه میگه حالا فلان چیز را هم بکم خوردی طوری نیست تو که به فلان چیز نرسیدی حداقل اینو لذت ببر و اون موقع ذهن میره سراغ مقاومت
که به این نجواها گوش نده
و هیچ وقت یادمون نره بارها خود خدا گفته انسان فراموش کاره
ما درسته حافظه های خوبی خدا بهمون داده ولی تو این موارد فکر میکنیم همه چیز همین جوری بوده و هی باید به خودمون یاد آوری کنیم
من نباید یادم بره که چقدر برده شکم بودم و غذا خوردن بهترین لذت دنیا بود برام
من نباید یادم بره که پشت ناهارم حتی روی صندلی هم نشسته بودم خوابم میبرد و بی حوصله بودم
من نباید یادم بره این اواخر خجالت میکشیدم جلوی آینه بایستم و خودم را ببینم از بس چاق شده بودم
من نباید یادم بره جقدر زمانم الکی سر درست کردن غذای های مختلف صرف میشد و چقدر نظر آدم ها درمورد طعم غذام مهم بود
و
و
و
استاد در بهترین زمان فایلی را گذاشتید که دقیقا نیاز داشتم بشنوم و بدونم چرا نتایجم تو ابعاد مختلف هنوز با زندگی رویاییم فاصله داره
این فایل را باید بارها گوش داد
خدا پشت و پناه شما باشه
سلام سمانه عزیزم
باورت نمیشه امروز تو تمرین کد نویسی نوشته بودم کامنتی بخونم که برام نشانه باشه برای روشنایی مسیر و هدفی که دارم
و از قسمت دوم صحبت هات مه داشتی میگفتی اون سمانه که نیاز به محبت داشت و…. انگار فقط باید جای اسم سمانه عارفه نوشته میشد و میبینم منم چقدر از وابستگی هام گذشتم و حال کسی را داره که حسابی فنرش فشرده شده و وقتشه که رها بشه تا اوج بگیره
منم 12سال زندگی را جلو بردم که نشون بدم من زن سازگار و زندگی سازی هستم و هیچ وقت اون زندگی رویایی که دوست داشتم را تجربه نکرده ام و میگفتم همینه که هست بهبد سعی کنم هنبن را بسازم
و تو سرم رفته بود که زن کانون زندگی را گرم میکنه و چقدر دنبال شوخی و حال خوب و حرف زدن تو خونه بودم که جو خونه شاد باشه
ولی از درون احساس خوبی نداشتم
زندگی با مردی که….. بگذریم اگه حرف بزنیم میشیم همون آدم های قبلی پس اعراض میکنم
و به نظر من طلاق فقط اون جیزی نیست که تو دفتر خونه ثبت میشه
وقتی مهری و عاطفه ای بین دو نفر نباشه ماها حتی اندازه یک دست دادن هم را مورد محبت قرار نداده باشند ابن بزرگترین طلاقه و جداییه
و البته این چیزی که رخ داده خواست خودم بعد شبی بود که خدا پرده ای را برام کنار زد که بهم بفهمونه زندگی که 13سال داری میبری جلو گول زنی خودت بوده بندت را بکن تا رها بشی و از همون شب که هیچ وقت یادم نمیره من دیگه معضب بودم نقش همسری برای ایشون داسته باشم و از خدا خواستم و جوابم داد الحمد الله ولی حتما پاشنه آشیل شرک آلود آخرم که باعث شده این بند کامل و جدی پاره نشه باور اشتباه ابنکه من که مستقل نیستم چطور خرج خودم را بدم من که دوست ندارم حتی بک ساعت هم خونه مامانم و بابام زندگی کنم
من ما دوست دارم بچه هام پیش خودم باشند چطور میتونم زندگی را با خرج هاش جلو ببرم و هی به خودم میگم عارفه روزی رسون خداست
سمانه جان ببخشید رو کامنت خیلی افشا گری کردن چون اصولا من تو فایل های دانلودی ابن احساس درونم و اون جیزی که اون شب بهم گذشت را نمیگم ولی انگار جنس کامنتت جوری بود که خودم را دیدم
خیلی تحسینت کردم مهراحت رفتی در جمع حرف زدی و خودت را معرفی کردی آفرین عزیزم
بهترین هارا برات میخوام
سلام علیرضا جان
علیرضا چقدر احساسات درونیم را با کامنتت همراه کردی و چقدر هنیشه از صداقت کلامت تو کامنت هات لذت میبرم ابنکه خودتی و فکرت را تایپ میکنی
علیرضا جان خیلی از ماها تو خانواده ای بزرگ شدیم که فشارهای روحی زیادی رومون بوده و شاید فرق شما پسر ها با دختر های خانواده مذهبی مثل ما این باشه که شما میتونید حالتون که خراب شد از خونه بزنید بیرون ولی دخترایی مثل من باید تنها محیط امنشون بشه اتاقی که حتی با خواهر برادرت مشترک توش هستی
علیرضا جان گاهی یادم که میاد برای اشتباهی که تو دوران دانشجوییم داشتم که اونم نمیشه گفت اشتباه ولی خانواده بدون ابنکه دنبال ریشه یابی باشند فقط منو برند زیر سوال و بابام دوسال کامل تا قبل ازدواجم باهام قهر بود پدری که هیچ محبتی ازش نمیدیم ولی همون چند کلام حرف زدن هم رفت که رفت
یا گیرهایی که میدادند نه حق داشتم از خونه برم بیرون نه تفریحی نه چیزی به هرکاری من میکردم گیر میداد بابام اونم نه اینکه به خودم بگه تازه به مامانم میگفت و بعد تازه مامانم به روم میآورد
مثل یکی از گیرهاشون این بود چرا دستمال توالت زیاد مصرف میکنه خخخخخ جوری شده بود که من یک دستمال را تازه نصف میکردم
مامانم هم میگفت حالا ما که مصرف نمیکردیم مگه چی میشدخخخ
یادمه شب ها چقدر گریه میکردم میگفتم خدایا فقط یکی بیاد منو ببره از ابن زندگی
علی جان میخوام بدونی با تمام وجودم امشب بهت افتخار کردم از اینکه تو چه شرایطی بودی چقدر رو خودت کار کردی
علیرضا عارفه ای که داره باهات حرف میزنه دنیاش را روی تایید مردم میبرد جلو
انقدر که هی به همسرم میگفتم بگو چی میخوای که من برات همون بشم و اونم هی میگفت همه چیز خوبه یعنی فکر کن چقدر حماقت داشتم
ولی کیف میکنم از این همه تغییر
از اینکه ساعت ها تلفنی چقدر با خواهر هام غیبت میکردیم و حالم خراب میشد و هربار گوشی را که قطع میکردم میگفتم خدایا دیگه تکرار نمیشه ولی میشد
چقدر زندگیم از درون داشت تو باتلاق فرو میرفت و هی حالم خراب میشد و آرزو میکردم زودتر بمیرم که حداقل کمتر اشتباه کنم
چون واقعا راه را از بی راه نمیتونستم بفهمم ولی یه روزی به عجز افتاد ازش خواستم راه نشونم بده
من احساست را میفهمم که ناامیدی میاد سراغت ولی من چند وقتی هست هر روز صبح که میرم پیاده روی یا میرم باشگاه سه تا از فایل های انگیزشی فوق العاده استاد را گوش میدم و هیچ وقت برام تکراری نمیشه
الان لینک هاش را برات میزارم میدونم حتما گوش کردی ولی دوست دارم این هدیه از سمت من باشه خخخخخ
1.
abasmanesh.com
2.
abasmanesh.com
3.
abasmanesh.com
بفرمایید
یعنی اونجایی که استاد میگند باید از خودت بپرسی این زندگی دقیقا اون چیزیه که میخوای بلند میگم نه پس باید قدم هام را محکم تر بردارم
گاهی تنها بودن خیلی لذت بخش تر از بودن تو یک زندگی بدون احساسه
ولی ما هر کداممون حق داریم خودمون را لایق بدونیم
تو هم بهترین رابطه و دوست های درجه یک میاد تو زندگیت و اصلا فکر نکن که اگه وارد رابطه با یکی بشم که ایده آل من باشه خانواده ام را چطور بهش معرفی کنم و خجالت بکشم نکنم برای همین ازم دور بشه و…. هر باور دیگه
قدر این همه شور هیجانات را بدون قدر این همه رو خودت کار کردن را بدون
گفتی نماز کیف کردم دقیقا منم تازه بعد چندسال دولا راست شدن تازه وقتی حمد میخونه قَنج میزنم از این حرفی که به خدا میزنم اونجایی که معنیش میشه تنها تورا میپرسم و تنها از تو یاری میخواهم اصلا وجودم پر از قدرت میشه
علیرضا من این عارفه را بیشتر عارفه قبلا دوست دارم و از اینکه نتیجه های بزرگ هنوز نگرفتم ناراحت نیستم و همش از خدا خواستم ظرف وجودم را بزرگتر کنه
حالا تو ببین این علی رضا را دوست داری یا قبلی را
بهترین هارا برات میخوام
سلام امیر عزیز
امیر جان نکته ای که هست این اتفاق که براتون افتاد بحث شاگرد تنبلی نیست
نکته ای که هست ذهن فراموش کاره و شما وقتی حرفای استاد را گوش کردید ایمان و باورتون رفت بالا و رفتید تو دل سالم زندگی کردم و زدنتون را سالم خور کردید ولی چون آگاهی ها هی تکرار نشد علف های هرز رشد کردند اونم نه یهویی حتما یواش یواش
مثلا بابا حالا بزار یه بار بخورم ببینم بدنم واکنش نشون میده یا نه
یا حالا یه بار که طوری نمیشه
و خیلی نجواهای دیگه که لامصب میاد سمت آدم پس باید هر بار جز برنامه هامون باشه که فایل های سلامتی را گوش بدیم
انشاالله به زودی با نتیجه های فوق العاده ات تو دوره سلامتی میبینمت