دلیل نتایج پایدار - صفحه 1

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعیده شهریاری» در این صفحه: 11
  1. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

    ای اهل ایمان! [در برابر حوادث] شکیبایی کنید، و دیگران را هم به شکیبایی وادارید، و با یکدیگر [چه در حال آسایش چه در بلا و گرفتاری] پیوند و ارتباط برقرار کنید و از خدا پروا نمایید تا رستگار شوید

    سلاااام به استاد هااای نازنینم …دلتنگ روی ماهتون بودددیم حسابی …

    خداروصدهزار مرتبه شکر برای سلامتیتون

    سلااام به رفقای غار حرای من …به تکه های آینه که هرکدوم نور خداوند رو بازتاب میکنند …

    درود خداااوند به این جهان مجااازی توحیدی …به غارحرای من ….

    خدا این سایت و این جمع و جو رو برام حفظ کنه که احساس میکنم من یک کعبه دارم که میتونم هررووز راحت برم اونجا و طوافش کنم و یاد خدا توی قلبم روووشن بشه …

    استاد قشنگم دور سرت بگردم که حتی پشت فرمون هم به فکر بچه هاتی…سرررت سلااامت…نفسست حق…هیکل بینظیرتون روی فرررم و برقرار…خداوند همیشه سایه ی شمارو روی سرما حفظ کنه …

    نازنین استادم … سعیده قبل ازآشنایی با شماهیچ وقت آدم بااراده ای نبود،هیچ وقت کار هارو عالی ادامه نمیداد،همیشه ی جایی بیخیال میشد ..میگفت ولللش کن بابا!

    من خودم الان این سعیده رو میبینم اصلا خوودمووو نمیشناسم خداشاهده :)))

    من کجا و این همه اراده کجااا …؟ این لطف خدا و آموزش های شما و کاریزما و استادی به حق شماست که این اراده رو توی وجود من شکل داد ….

    سعیده ای که قبلا تو اینستا بلاگری میکرد…الان صداشو اگر از گوشی کسی بشنوه ی جوری ازون منطقه فرار میکنه که انگار ضامن نارنجک کشیدن!

    سعیده ای که همشش میخواست از همه حمایت کنه،الان روزی هزار بار به خودش میگه به من چه؟همه ی ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم

    سعیده ای که همش حواسش بود اطرافش چه خبره!چه اتفاقی افتاده،بیشتر از یک هفته ست همسرش درگیر ارث و میراثه با خانواده ش،یک بار!محض رضای خدا یکبار نپررسید چی شده؟

    به من چهههه؟؟؟؟ارث و میراثی که میخواد به همسرم برسه اونم با این درگیری!دقیقابه من چهههه؟

    سعیده ای که نوشابه شیشه ای رو با باکس میخرید میزاشت توی یخچال خنک باشه،سعیده ای که تفریحش خووردن بود،سعیییده ای که به شکمووو بووودن معرروف بود!چه جوری امروز توی جشن لب به شیرینی و کیک و شربت یخ وساندویچ الویه نزد…؟درحاالیکه از 5 صبح بیدار بود،درحالیکه کلل مراسم سرپا وایساده بود به فیلم و عکس و پذیرایی…؟

    سعیده ای که عین خررس گریزلی،همه جا دنبال یک بالشت بود بتونه بخوابه …صبح …عصر…شب…

    حالا این همه انرژی،سرحالی …نشاط ..تمرکزی که توی رویاهاش نمیدید از کدوم تعهد اومد ….؟

    سعییده ای که همش میگفت من مردم روی قبرم بنویسید،سعیده ای که هیچ وقت خوشبخت نبود!سعیده ای که نایلون قرص نگه داشته بود برای خودکشی …

    حالا وایمیسته جلوی پنجره و عین دیوووونه داد میزززنه،خدااایاااا عاااااششقتم؛رااااضی باش ازمممم،راااضیم ازت …

    سعیده ای که روووزی که کتاب معجزه ی شکرگزاری رو خوند،چهارتا جمله ی کلیشه ای یاد گرفت که بنویسه توی دفترش ..بدون هیچ احساس خاااصی

    حالا وقتی دفترشو باز میکنه میگه خداجونم سلام …من اومدم باهات حرف بزنم …

    به خودش میاد میبینه کلی زمان گذشته و صورت و دفتر و میز از اشک هاش خییسسسه….

    سعیده ای که یکروز رفت سوپرمارکت،چون پول توی هییچ کدوم از کارتهاش نبود،مجبور شد با بغض نصف خریدش رو پس بده …

    مدت هاست به مشکل مالی برنخورده و راحت داره برای خودددش هزیینه میکنه …

    سعیده ای که توکاررش همشش توسری خوور بود،همش شیفت های دااغون ..همش اعزام …همش حقشوو میخوردن!

    چی شده که مدت هاست داره سرکارش عششق میکنه …؟انگار اومده مهمونی انقدر بهش خوش میگذره!

    بزارید تعریف کنم :)

    20 روز سرپرستارمون عوض شده!همه نگران بودن،همه شرک داشتن که الان بعدی میاد چی میشه …کلی حرف و حدیث …من فقط یک جمله گفتم رئیس همه ی ما خداست …چه اهمیتی داره کی سرپرستاره …؟بعد دیدم دارند ی جوری نگام میکنند انگار فحش دادم …

    حاالااا چی شددد؟

    همون آدمی که نگران بود!اولین دعوا با سرپرستار جدید رو داشت!اولین تنش ناجور …انقدر که به گریه و …ختم شد …

    هنووز هم توی تنش و درگیریه …هربار به یک دلیل !

    ولی من اون آدمی بودم که با سابقه ی کمتر …بهترین برنامه رو داشتم …تازه چی؟

    شخص سرپرستار صدام کرد خانم شهریاری عذر میخوام اگر برنامه ی این ماهت یکم سنگینه …ماه بعد جبران میکنم …

    ازشون تشکر کردم و توی دلم خدااار وووبغل کردم و کله ی خدای درونمو مااچ کردم گفتم فرمانروا تووییی …

    اینایی که بقیه بهشون قدرت میدن ،قادر به خلق یک بااال پشه هم نیسستن بااابااا …خودم دور سرت بگررردم

    یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوب

    ای مردم مثلی زده شده است گوش به آن فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا می‏خوانید هرگز نمی‏توانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند و هر گاه مگس چیزی از آنها برباید نمی‏توانند آن را باز پس ‍ گیرند، هم این طلب کنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان

    (درپرانتز دلم خوااااست دووور سر این انرژی و این فرمانروا و این آیات شییرین و حضرت محمدی که چهل سال فوق العاده روی خودش کار کرد و تونست الهامات رو دریافت کنه بگررردم :))))

    تموم این نتایج پاایدار فقط و فقط بخاطر تعهد …

    تعهدی که همسایه مون رو وادار کرد از سرکنجکاوی از همسرم بپرسه خانومت داره برای کنکور دکترا میخونه که همش داره به صدای یک استادی گوش میده …؟

    تعهدی که وقتی میخوام برم دوش بگیرم میگم نه وقتم تلف میشه،اسپیکر میزارم پشت در حموم صدای استاد رو بشنوم

    تعهدی که نمیزاره رودبایسی کسی رو کنم توی جمع و اگر دیدم داره غیبت میشه یا اعلام میکنم تمومش کنن یا پا میشم میرم!

    تعهدی که براااش مهم نیست روزی صدنفر بهش میگن دختر داری میمیری ی چیزی بخور،من فقطط میخندددم بهشون …فقققط

    خداااروصدهزاااار مرتبه شکر که اگر هدایتم نمیکرد من هم از گمراهان بودم …

    استاد جان دلم …امروز جشن بازنشستگی هدنرس سابقمون بود …با اینکه کلی زمان هدر دادم…با اینکه تعهدم رو،روی آموزش دیدن نرم افزار پریمیر خوب انجام ندادم …اما توی 24 ساعت …ویدئوهایی که گرفتم،ادیتی که با ی گوشی ساده کردم…

    چیزی رو ساختم که کل این بیمارستان توی عمرش همچین کلیپ نساخته بود از کسی…

    من که انقدر استانداردهام بالاست نمیتونم به این کلیپی که ساختم نمره پرفکت بدم امااا ….

    اشک های جمع و احساساتشون و تحسین هاشون بهم میگفت کارت درسته سعیده …

    کاش اینجا هم تعهد بزاری زودتر مسیر بیزنس خودت رو شرووع کنی …

    استاد شیطان دم گوووشم میگه حاالا ی جشن ساااده بود!حااالا کلا صدنفر بودن …حالا یک کلیپ ده دقیقه ای درست کردی …حالااا …حالا …

    ولی من آگاهانه به خودم میگم این استااادی که وقتی دهان مبارکش رو باااز میکنه در و گوهر ونور خداااوند ازش تراوش میکنه …انقدر مسلطه که پشت فرمون و حین راانندگی فایلی رو آماده میکنه که صدتا استاد توی استدیو نمیتونند انقدر تاثیرگزار باشند…

    از کلاس سی نفره ی دانشگاه شرووع کرد! با یک برگه ای که توش از قانون نوشته بود …درحالیکه دست و پاااش میلرزید …ولی ادامه داد …تسلیم نشد …نگفت حالا این که چیزی نیست …

    و حالا تو داری میوه های درختی رو میبینی که ریشه هاش تو دانشگاه بندرعباس تازه توی خاک تشکیل شدددد..

    و امیید و انگیزه میگیرم برای ادامه دادن …

    ایمان دارم خداوند هرلحظه با منه …خودش همیشه اینو بهم میگه …از طریق بینهایت دستانش …

    سخن کوتاه کنم و برررم شیفت شب

    خداایااا عاااشقتم که اجازه دادی بنویسم …ممنونم ازت ..دوور سرتم میگردم …ماچ به کله ت …

    استاد عباسمنش …استاد شایسته …رفیق های توحیدی من

    عاشقتونم …بی نهایت …بی نهایت ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 258 رای:
  2. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    سید علی عزیزم…سلام بروی ماهت …

    از قلبم برات مینویسم …خداوند به قلبت نور بباره …

    کامنتت رو وقتی دریافت کردم که توی اتاق استراحت بیمارستان بودم و تایم استراحت شیفت شبم

    اعتراف میکنم تا اسمت رو دیدم برام کامنت گذاشتی،در اوج خواب و خستگی مثل فشنگ پریدم و نشستم تا با تمرکز بخونمش …

    اعتراف میکنم بار اولی که کامنتت رو خوندم انقدر گیج شدم که نفهمیدمش …

    اعتراف میکنم بار دومی که خوندم حس کردم انقدر فرکانس این کامنت بالاست سرم داره گیج میره و چند ثانیه چشامو بستم

    اعتراف میکنم خواب از سرم پرید و چند بار خط به خط کامنتت رو خوندم ….

    قسم به پروردگار عالم …به تنها هدایتگر جهان …به نور جاری …که دست بینظیرش رو برای سعیده فرستاد …

    خدایا من تو شکرگزاری همین نعمت هایی که بهم داده بودی مونده بودم …هرروز برات با اشک مینویسم من از عهده ی شکرگزاریت برنمیام …به بزرگی خودت منو ببخش …

    چرا انقدر دلبری میکنی خدا …؟

    سید علی …سیدعلی خوشدل …

    the best of the best

    نور خداوند از قلب شما دریافت و به قلبم نشست.

    صدبرابر آگاهی که شما بهم سخاوتمندانه رسوندی از جمله به جمله ی کامنتت دریافت کردم …در تموم زمینه ها نه فقط شغلم…

    برادر عزیز راه دور من …

    بزودی زود میام و معجزات خداوند برات مینویسم …

    ازت معذرت میخوام پاسخ دادن به کامنتت زمان برد ..احتیاج داشتم به هضم کلمه به کلمه ی پیغام خداوند در کامنتت …

    برای شما …برای قشنگترین عادله ی دنیا …از خداوند بهترین رو میخوام …دعا میکنم زودتر عکس پروفایلتون رو درکنار استاد ببینم …

    فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ

    نور و عشق و رحمت و مودت رو از ته قلبم براتون میفرستم …و از خداوند دیدارتون رو طلب میکنم …در بهترین زمان و مکان…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  3. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    فهیمه ی عزیزم سلام بروی ماهت

    ازت سپاسگزارم وقت ارزشمندت رو برام گذاشتی و نوشتی

    دریافت هر نقطه ی آبی برای من یک لبخند از خداونده …

    برای تموم تحسینت که تجلی عشق درونته ازت سپاسگزارم

    برات بهترینِ بهترین هارو میخوام از الله …

    دعا میکنم خداوند بزودی …با معجزاتش …اشک ها رو،روی صورتت جاری کنه …

    دوستت دارم بی نهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    شیمای عزیزم …سلام بروی ماهت …

    جملات ساده ت پر از نور و عشق خداونده رفیق ارزشمندم

    خدا سرم منت گذاشته که بنده های خوبش رو برام فرستاده …

    نگاهت برام بسیار بسیار ارزشمنده …ممنونم که نوشته هام رو میخونی …ممنونم که وقت گذاشتی و برام نوشتی …

    خیلی خیلی دوستت دارم …

    نور خداوند همیشه بر قلبت جاری باشه نازنینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    حمید امیری عزیزم …حمیدِحنیف …برندِ سایت عباسمنش دات کام

    سلام بروی ماهت …

    از قلبم برات عشق و مودت و رحمت خداوند رو با نسیم خنک ساحل و موج های آروم دریای امروز رو برات میفرستم…الهی که به قلبت بشینه …

    الان که دارم برات مینویسم ..در یک گیجی بسر میبرم …گیجی از قدرت پروردگار…از فرمانروای کل…

    صبح امروز من رو با معجزه بیدار کرد …معجزه ای که فقط و فقط از خودش برمیومد …

    اجازه میدم قدم های بعدی برداشته بشه …و برات بنویسمش …برای همه بنویسم …

    تا باهم ایمان بیاریم به قدرت پروردگار …

    به قول استاد در جلسه3 قدم 9

    آدم ها همه به یک اندازه قدرت دارند،قدرتش رو دقیقا صفره!قدرت فقط دست فرمانرواست

    حمید …حمید عزیزم …دوست دارم یک اسپری رنگ بردارم …برم رو تموم در و دیوار های این شهر بنویسم …

    خداهست و خدا هست و خدا هست

    خدا سرم منت بزاره …تاج بندگیشو روی سرم بزاره …و بهم اجازه بده دست کوچیکی باشم براش که توحید رو گسترش بدم …

    حمید ….همه چیز توحیده همه چیز…

    ببخش اگر جملاتم پراکنده و شاید بیربطه …

    گیجِ گیجم …

    گیجِ قدرت پروردگار و معجزاتش ….

    قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَا أَمِنْتُکُمْ عَلَىٰ أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ ۖ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  6. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    سلام آقا سید عزیزم …سلام بروی ماهتون

    سپاسگزار خدایی هستم که من رو غرق نعمت دوستان ارزشمند توحیدی کرده …

    منت سرم میزارید که نوشته های منو میخونید …که وقت ارزشمندتون رو میزارید و برام مینویسید …

    این روشنی قلب شماست که میتونید انقدر زیبا بقیه رو تحسین کنید …

    براتون از هرچییز بهترین رو میخوام …

    دعا میکنم بزودی خداوند شمارو با معجزاتش به سجده بندازه …

    همین یکی دوساعت پیش …همین کار رو برای من انجام داد ….

    ومن هنوز گیج قدرت این فرمانروام …

    دوستون دارم آقای بساطیان …

    به دستان قدرتمند الله میسپارمتون …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    سمیه عزیزم…سلام بروی ماهت …

    ازت سپاسگزارم وقت ارزشمندت رو برام گذاشتی و نوشتی …

    عاشقتم دوست توحیدی من

    خداروصدهزار مرتبه شکر…

    بارها و بارها …من از کامنت بچه ها هدایت شدم و جواب مسئله م رو گرفتم …حالا منت سرم گذاشت که دست کوچیکی بشم برای بنده ی توحیدی قشنگش…سمیه ی عزیزم …

    به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت نازنین …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    نسسسیم عزیییزم سلااام بروی ماااهت

    من چقدر خوشبختم که هربار یک نقطه ی آبی پر از نوراز شما خانواده ی نورانی زمانی ها دارم …(به مقدار لازم شکلک چشم قلبی)

    عزیزمن …بی نهایت سپاسگزارم ازت برای تموم تحسینت که تجلی قشنگی های درون خودته ….

    چقدر من تک تک شمارو از ته قلبم دوووست دارم

    چقدر دلم میخواد همتون رو ببینم و در آغوووش بککشششم

    الهی که همیشه غررق نووور و عششق پروردگار باشید

    بووس به کله ی همتون

    قلبِ فراااوانِ فراااوانِ فرااااواااان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    آقا مهدی عزیز

    سلام بروی ماهتون

    سپاسگزارم برای اینکه وقت ارزشمندتون رو گذاشتید و برام نوشتید

    خدا سرم منت گذاشته اگر جمله ای در نوشته های من به قلب شما نشسته …

    الهی که همیشه غرق نور و آرامش فرمانروا باشید …

    خیلی خیلی از لطفتون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿119﴾

    [با این همه] پروردگار تو نسبت به کسانى که به نادانى مرتکب گناه شده سپس توبه کرده و به صلاح آمده‏ اند البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است (119)

    إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿120﴾

    به راستى ابراهیم پیشوایى مطیع خدا [و] حق‏گراى بود و از مشرکان نبود (120)

    شَاکِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿121﴾

    [و] نعمتهاى او را شکرگزار بود [خدا] او را برگزید و به راهى راست هدایتش کرد (121)

    وَآتَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿122﴾

    و در دنیا به او نیکویى و [نعمت] دادیم و در آخرت [نیز] از شایستگان خواهد بود (121)

    حمید حنیف عزیزم سلام بروی ماهت

    سلام از تلاش آگاهانه یک‌عدد سعیده برای باز شدن بند های دستش برای فعالیت در غار حرا

    ازت معذرت میخوام اگر پاسخ دادن بهت انقدر طول کشید…

    میدونی که ؟عادت ندارم با دستام بنویسم ،خط به خط نوشته هام از قلبم نوشته میشه برای بچه ها …

    پس صبر میکنم تا قلبم برای نوشتن باز بشه …

    وضو گرفتم …هدایت خواستم از الله …

    و شگفت زده شدم از آیات بینظیرش …

    امیدوارم شماهم غرق لذت شده باشی …

    حمیدجان از خط به خط کامنتت لذت بردم ،میدونی که چقدر عاشق کامنت هائیم که هرچی اسکرول کنم تموم نشه دیگه…؟

    علاقه به خوندن از بچگی توی وجود من ریشه داشت،انقدر که تموم داستان های کتاب فارسی رو قبل از شروع سال تحصیلی من خونده بودم …

    اما داستان ها و رمان ها و کتاب ها کجا …؟

    کامنت دوستان توحیدی غار حرای من کجا …؟

    لذت میبرم از خط به خط کامنت خوندن چون نور خداوند رو به قلبم باز می‌کنه و هرچقدر بیشتر میخونم این نور قلبم رو روشن و روشنتر می‌کنه …

    حالا اگر حمیدِ حنیف اون ور خط این تلگراف باشه که فبها المراد :)

    از تموم تجربیاتت لذت بردم …از مدار آسونی هات …از روی دوش خدا نشستنت…

    دمتم گرم…

    جات رو سفت بچسب روی دوشش …

    ی جایی استاد تو قدم نه میگه …

    به خدااا بگووو آقاااا من بلددد نیستم راااه برم :) منو بزار اون بالاااا:)))

    و اون تمرینت برای نوشتنِ فکت های زندگیت

    دقیقا صحبت استاد تو قدم ١٢..که تنها ابزار ذهن منطقه …نتایج رو ی جا ثبت کنید و منطقی به ذهنتون بگید این مسیر این نتایج رو داده …پس همین مسیر رو ادامه میدم تا نتایج بزرگتر و بزرگتر بشه …این ذهن خیلی چموشه …ولی اگر رامش کنی خوووب سواری میده :)

    حمید جان …این چند روز انقدر محو قدرت پرورگارم که حتی وقتی می‌خوابم یهو یادم میاد چه اتفاقاتی افتاده …خواب از سرم میپره…حتی اگر کل شب قبل نخوابیده بوده باشم …

    به خودم قول دادم بیام و ازش بنویسم …ولی هروقت پروردگارم اجازه داد …

    در همین راستا …داشتم با یکی از اعضای خانواده صحبت میکردم بهم گفت چطور این اتفاق فوق العاده برات افتاده …؟نکنه فلانی سفارشت رو کرده ؟

    حمید احساس کردم یکی پاش رو گذاشته روی گلوم…احساس عصبانیت و انزجااار وحشتناک …ازین شرک واضح …

    احساس موسی داشتم که میخواد خرخره ی هارون رو بجوعه:) که چرا بقیه گوساله پرررست شدند …

    خیلی طول کشید تا تونستم عصبانیتم رو کنترل کنم …

    چند ساعت بعد …باز از اعضای همین خانواده ی عزیز داشتم صحبت میکردم …ی درخواست معقول ازش کردم گفتم بخدا وقت ندارم ،با اولین بخدا من گفتم اووووکی،اصلا مهم نیست ،بیخیال

    بعد اون شروع کرد

    به خدا ، به الله.. والله …

    ببین نفهمیدم چطور این فریاد از من درومد که سرش داد زدم به چه حقی داره برای ی مسئله ی به این کوچکی اسم الله رو میاری وسط …؟

    ببین ادا و اطوار نبود ،نفهمیدم اصلا این انرژی از کجا اومد

    حس این رو داشتم یکی داره مقدساتم رو زیر سوال می‌بره …

    مقدساتی که این چند روز من رو به سجده ی سکوت انداخته …

    بعد ازین اتفاقات درخواست هدایت کردم …گفتم خدایا من چم شده؟ چرا دارم پاچه ی بقیه رو میگیرم …؟

    قرآن رو باز کردم وفکر می‌کنی چه آیاتی اومد ؟ صفحه ی اول و دوم سوره توبه !

    حتما خودت خوندیش …آیات بسیار سنگینیه… حتی سوره بسم الله هم نداره…

    اما احساسم خوب بود ،احساس بدی نداشتم … همه ی آیات رو خوندم …

    و سعی کردم بهش فکر کنم و هدایتش رو دربیارم …

    باورت میشه …شاید قضاوت بشم اما واقعا احساسم این بود خدا هم همراه من عصبانیه:)از آدم های مشرک:)

    گفت عصبانیتت طبیعیه :) منم عصبانی میشم عزیزم :)

    منم برائت اعلام میکنم از مشرکین :) اینکه عصبانی شدی نشونه بدی نیست ،یعنی روحت دیگه ظرفیت پذیرش شرک رو به هیچ عنوان نداره…

    حمید عزیزم فکر کنم قبلا هم بهت گفتم که این کتاب انقدر فرکانسیه که اگر با حالت منفی یا فرکانس بد(نه نگرانی و اضطراب) بری بازش کنی آیاتی میاد که انگار بدترم میشی :)

    ولی وقتی سعی میکنی حداقل از حالت منفی یکم به خنثی برسی و طلب هدایت کنی قششنگ میارتت بالا ….

    می‌خوام بگم وقتی حااالت خوبه !وقتی روی فرکانس توحیدی …حتی سوره توبه هم پر از آرامش برات …پر از فرکانس خوب …

    به قول استاد، البته این نظر منه نه قانون …ممکنه دقیقا درست نباشه …

    ی سعیده و ی عقل ناقص و پونصد شصت روز تلاش برای فهمیدن قرآن …

    امیدوارم خداوند لیاقت بده بیشتر و بیشتر ازین اقیانوس آگاهی و نور و عشق و عسل برداشت کنم …

    خداروصدهزاااار مرتبه شکر …فکرش رو نمی‌کردم همینقدر هم بتونم برات بنویسم …

    نگاه کردم نفیسه جان نوشته که حتما سعیده پاسخ همتراز میده …

    نفیسه جانم …ممنونم از لطف و محبتت ،من هم خیلی وقت ها به فرکانس کامنت ها دسترسی ندارم …

    ببین چقدر طول کشید تا بتونم جواب بدم…؟

    هیچکس پرفکت نیست …

    مهم اینکه همه ی ما تلاش می‌کنیم در مسیر درست بمونیم …این مهم ترین تلاش زندگیمونه …

    حمید حنیف عزیزم ،به دستان قدرتمند الله بینظیر میسپارمت …

    الهی که در بهترین زمان و مکان این تلگراف رو دریافت کنی

    بهترین ها نصیب قلب موحدت …

    عشق توحیدی …ثروت توحیدی …مهاجرت توحیدی …

    غرق نور الله باشی همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: