دلیل نتایج پایدار - صفحه 3

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خورشید گفته:
    مدت عضویت: 1947 روز

    به نام خداوند وهابم

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم

    و سلام به دوستان هم فرکانسی خوبم

    خدای وهابم رو سپاسگزارم که امروز هم آگاهی های بیشتر و نابی رو روزی من کرد.

    اول باید بگم که چقدر مسیری که رانندگی کردین زیبا و چشم‌نواز بود، خیلی از تماشای این بک گراند لذت بردم.

    یه استاد پرانرژی و خوش تیپ پشت فرمون یه ماشین زیبا در حال رانندگی توی یه مسیر زیبا

    چه صحنه و منظره ی زیبایی، به به

    خدای وهابم رو سپاسگزارم بابت این همه زیبایی و نعمت

    استاد عزیزم من فقط با گوش کردن به فایلهای رایگان سایت و عمل کردن به اون‌ها در حدی که مدارم اجازه می‌داد، و کنترل ورودیهام و کنترل ذهنم، تونستم از درآمد صفر به یه درآمد قابل قبول برسم و تونستم مهاجرت کنم به یه شهر دیگه و از آدمهای منفی که توی زندگیم بودن، خیلی راحت جدا شدم و یه خونه برای خودم دارم و شرایط طوری شد که میتونم خیلی راحت‌تر روی خودم و باورهام کار کنم و اوضاع رو بهبود ببخشم.

    خیلی آرامش روانم بیشتر شده، شبها تا سرم رو روی بالشت میزارم خوابم میبره و از اون بی خوابی های ناشی از ترس و استرس خبری نیست، زیبایی های اطرافم رو خیلی بیشتر میبینم انگار که تازه چشمم باز شده، تمرکزم روی بهبود شرایط و زندگی خودمه، رابطه ام با اعضای خانواده ام خیلی بهتر شده، توی زندگی اطرافیانم دخالت نمی‌کنم و به خاطر تغییر دادنشون تلاشی نمی‌کنم و استرس در این زمینه دیگه ندارم، وقتی که تمرکزم رو از روی تغییر خانواده ام برداشتم انگار یه وزنه به اندازه یه کوه از روی روحم برداشته شد و دیگه اون بحث و جدل ها و جنگ اعصاب های مسخره تموم شد. چقدر آرامشم بیشتر شد. چقدر الان از خودم‌ راضی ترم. چقدر الان رهاتر شدم. چقدر آزادترم.

    اما وقتی شرایطم اوکی شد یه جورایی انگار خیالم راحت شد که همه چیز دیگه اوکی شده، و انگار نمیتونستم شرایط بهتر از این رو تصور کنم و کمی سهل انگاری کردم و الان یه مدت کوتاهی هست که به خودم اومدم دیدم که بازم دارم آهنگ های غمگین با مضمون منفی گوش میدم، بازم دارم گله و شکایت می کنم و از حقوقی که میگیرم ناراضی ام و گاهی توی ذهنم غر میزنم ، بازم دارم خیلی ریز حسادت می‌کنم و بازم دارم به آدمها وابسته میشم. بازم دارم با آدمها رقابت می‌کنم و می‌خوام خودم‌ رو به اون‌ها ثابت کنم.

    اما خدارو هزاران مرتبه شکر که خیلی زود متوجه این موضوع شدم و دوباره دارم با جدیت بیشتری روی خودم و باورهام کار میکنم و دوره عزت‌ نفس رو تهیه کردم و در این مسیر دارم با تعهد پیش میرم.

    خدایا شکرت

    شکرت

    شکرت

    استاد عزیز سپاسگزارم بابت فایل امروز

    از دوستان خوبم بابت کامنت های عالی شون سپاسگزارم

    برای همه تون ثروت روزافزون رو خواستارم

    دوستتون دارم

    خورشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    علی وجدانی گفته:
    مدت عضویت: 834 روز

    سلام به آقا معلم گل وخانم عزیزت

    امیدوارم همیشه درحال لذت بردن از خوشی و زیبایی های زندگیتون باشه

    راستش من یک تجربه خیلی بزرگ دارم تو این قضیه پایدار بودن روی خواسته‌ام

    هرچند که خدا گفته عیب خودتو بازگو نکن ستار عیوب باش هم برا خودت هم برا مردم ولی خودش چندین مثال تو قرآن زده از کسایی که خطا کردن و عذابشم دیدن که ماازشون درس بگیریم انجام ندیم اون اشتباهات رو

    منم از خطاهام، ومصیبت هایی که با انجام دادن اونا دیدم میگم انشالا که حتی به درد یک نفر هم بخوره من کارمو کردم

    حقیقتش من سالها درگیر معضل اعتیاد به مواد مخدر و جنس مخالف و تبعاتی که تو این مسیر گریبانگیر آدم میشه بودم و خیلی مصیبت کشیدم ده سال از عمر با ارزشم‌ تو اوج جوانی و سرشار از انرژی رو صرف تجربه تلخ به دست آوردن بودم شاید بالغ بر هزار بار اقدام به ترک کردم تمام راهایی که به ذهنم می‌رسید رو امتحان کردم‌ یه مدت خیلی کوتاه خوب بود همه چی زندگیم تا یکم رو قلتک میفتاد باز نمیدونم چی میشد به خودم میومدم میدیم زندگیم ترکیده من باز بدتر از جای قبلیم‌ واستادم و دنبال راه فرار میگردم که خودم از باتلاق نجات بدم واصلا هم به این موضوع فکر نمیکردم‌ که چی میشه من دوباره برمیگردم به پایین تر از نقطه شروع تا این که دیگه واقعا از همه چی خسته شده بودم و از خدا هم‌ناامید شده بودم که اصلا خدایی وجود نداره وگرنه اون که داره میبینه حال منو زندگی فاجعه بار منو چرا کاری نمیکنه پس نیست واقعا ناامیدی مطلق رو اونجا درک کردم یعنی دنبال هر دست آویزی میکشم که تقصیر رو بندازم‌ گردنش و حتی یک درصد هم‌خودم رو مسوول نمیدونستم تو این قضیه که تو زندگی داشتم تا اینکه یه روز یه معجزه یا یه تلنگر یا یک نشانه بهم داده شد از طرف اون که حتی من دیگه وجودشو قبول نداشتم و انکارش میکردم ولی اون با من بود و یک لحظه هم از برگشتن من ناامید نشده بود همون بهم‌کمک کرد که بفهمم مشکل منم نه مواد نه سکس نه الکل نه قرص متادون نه حشیش نه سیگار نه خانواده نه جامعه نه حتی “خدا ” فقط منم ومن ومن ومن ومن تو باید بفهمی که باید تغییر کنی باید به عادت‌های تکرار شونده پی ببری که وقتی نارحتی وقتی افسرده ای وقتی خسته ای حتی وقتی خوشحالی خودتو با چی سر گرم میکنی اونا رو پیدا کن و با چیزها و کارهای مفید جایگزین کن ببین چه اتفاقی برات میفته بعد به خودت به زندگیت و به من افتخار میکنی و الان شاید باور خیلی ها نشه علی که ده سال درگیر هشت نوع اعتیاد مرگ آور بود و داشت با ناامیدی و حتی فکر کردن به پایان دادن به زندگیش بقیه عمرشو میگذروند الان نزدیک به دوسال حتی یک دونه قرص هم نخورده یک بار به دکتر برای حتی سرما خوردگی نرفته و حتی به یک کلنیک ترک اعتیاد فکر هم نکرده هیچ انجمنی نرفته برای کمک گرفتن و الان تو رشته ورزشی که عاشق بوده و خودش خبر نداشته نزدیک به گرفتن کمر بند مشکی هست یعنی تو رشته بوکس که اون ورزش به من انگیزه وشهامت مقابله با هر مشکل رو داد من از خدای خودم هر ثانیه و هر دم در حال تشکر هستم که با 38 سال عمر تازه امسال برج ده میشه دوسالم چون واقعا فهمیدم که هرچیزی که تو رو تو راه کج برده قدرت اینو داره که وقتی ترکش میکنی دفه بعد بدتر از دفه قبل زمینت بزنه واقعا نمیدونم این آگاهی ها که نوشتم از کجام نشات گرفت ولی هر چی بود کار ذهن من نبود فقط من دستم تایپ کرد و خدای من هر کلمشو گفت من نوشتم اون میدونه این متن به درد چند نفر ‌خواهد خورد که تشنه یک جرقه هستن برای شروعی دوباره خدامیدونه چقد حال دلم خوبه بعد نوشتن این متن امیدوارم در پناه رب سلامت پایدار در کار درست ثروتمند و خوشبخت باشین

    آقا معلم دوست دارم میبینمت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      اعظم م گفته:
      مدت عضویت: 1341 روز

      سلام برادر گرامی و عزیز

      آفرین واحسنت به اراده ی الهی شما

      بسیار خوش حالم که کامنت شما را خواندم ،،بسیار خوش حالم که به عشق الهی زنده شدید،آفرین به اراده ی الهی شما وبه جسارتتان،،،خداوند لحظه به لحظه در کنار شماست ..بهترین ها را برایتان آرزو میکنم..از خدای بزرگ میخواهم که خداوند بزرگ برادرانم را نیز مانند شما در مسیر درست قرار دهد

      موفق و سربلند باشید تا بی نهایت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        علی وجدانی گفته:
        مدت عضویت: 834 روز

        سلام خواهر گلم اعظم خانم با عشق با انگیزه

        ممنونم از دل بسیار بزرگتون که اینقدر چیزهای قشنگ و زیبا برای اطرافیان خودتون میخواین و آرزو میکنین خدایی که من شناختم و درکش کردم صد درصد خاطرم جمع هستم که فقط همین چیزهای قشنگ رو برا بندهاش میخواد کسانی که واقعا صداش کن از ته دل باور کنن که اون زورش میرسه هر چقد زندگیت ترکیده باشه برات جوری بچینه که اصلا خودت انگشت به دهن بمونی که چیشد اینقدر تغییر چی شد اینقدر تحول اینقدر حال خوب امیدوارم هرکس که هم درد هست واقعا این حال رو تجربه کنه دستای خدارو بالای شانه‌اش حس کنه که میگه برو جلو من پشت سرت مثل کوه دارم میام هرکجا خسته شدی به من تکیه کن نترس و اندوهگین نباش که من یار و یاور کسانی هستم که به من ایمان کامل دارن من همه دنیامو میدم براشون که باهاش عشق وحال کنن فقط خدا توفیق بده ایمانمون بهش زیاد بشه به نظر من تو این دنیا و اون دنیا هیچ چیز مهمتر و اصل تر از ایمان نیست هرکه تو را داشت چه کم داشت وهرکه تورا نداشت چه داشت

        روزو شبت طلایی باشه خواهر گلم درپناه خدای زیباییها شاداب و سلامت باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    پارسا پوررضا گفته:
    مدت عضویت: 1328 روز

    سلام استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان

    استاد چقدر این فایل برام تاثیر گذار بود واقعا استاد همینه شما یه مثال خیلی قشنگ و به موقع زدید تو دوره 12 قدم که هر وقت نجوا میاد سراغم که میخوام از مسیر خارج شم این حرف شما رو همیشه تو ذهنم ‌پرورش دادم دقیقا شما گفتید وقتی تو مسیر درست میوفتم اگر اتفاقی بیوفته که بخوام تصمیم بگیرم از مسیر خارج شم انگار دارم از کوه پرت میشم پایین وقتی این آگاهی داشته باشم که اگر من از مسیر درست خارج شم انگار از ارتفاع خیلی زیاد دارم پرت میشم پایین و اگر بیوفتم احتمال مرگ من 100٪ هست با دندون هم که شده خودمو نگه میدارم و نمیذارم پرت شم مثالش دقیقا همینه که من اگر از مسیر درست خارج بشم انگار دارم از کوه و ارتفاع خیلی بلند پرت میشم پایین و وقتی از مسیر خارج شم 100٪ نابود میشم و منطقی هست که نتایج هم برگرده باید هر روز رو خودمون کار کنیم من سعی میکنم با تمام وجود به این آگاهی های ناب عمل کنم و واقعا ازتون ممنونم بابت این فایل تاثیر گذار

    ممنونم از شما و زحمت های شما استاد عزیزم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  4. -
    هدیه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1238 روز

    به نام خدای مهربان

    سلاااام به همگی

    این فایل برای منههه خدای من !

    مسئله ای که هست در زندگی من همینه ‌استمرار !

    وقتی میگفتین دلیل اینکه من روز به روز بهتر میشم چون متعهدم و برنگشتم به مسیر نادرست از خودم سوال پرسیدم چرا من با وجود احساس خوب و نتایجی که ظاهر میشه و اگه ادامه بدم خیلی خوب میشه دوباره متوقف میشم و برمیگردم فرکانس پایین ارسال میکنم؟یادم افتاد که با چالش ها که مواجه میشدم هی انرژییم برای ادامه کم میشد و توجه میذاشتم روی اون مشکله و میگفتم انگار برای من نمیشه دقیقا همون لحظه شما گفتید مگه من کم مسئله برام پیش اومد؟ بدهکار شدم مسائل مختلف ولی من توی راه درست موندم ! و این ایمان باید هم نتیجش این باشه

    خیلی کار بزرگیه از نظر من که بتونی توی اون شرایط ثابت قدم بمونییییی

    دقیقااااا استاد احساس ارزشمندی تا زمانی که برای خودت ارزش قائل نباشی به راحتی خودت رو به دردسر میندازی

    باید یادآوری بشه همیشه اصلا من هر لحظه باید به خودم یادآوری کنم چون خیلی زود یادم میره این به یادآوردن خیلی کمک کنندست

    مثلا دیروز نجواهای ذهنی میخواست هدایتم کنه که فرکانس بد بفرستم همونجا از خودم پرسیدم خب چرا چرا باید این ورودی نامناسب رو دریافت کنم ؟ که احساسم بد میشه

    و این صحبت کردن با خودم باعث شد خیلی راحت این ورودی رو دریافت نکنم . به یادآوردم که اینکار در گذشته چه نتایجی داشته و اگه امروز هم همین کارو کنم نتیجش دوباره همون میشه خوب آدم چرا باید خودشو انقدر اذیت کنه ؟؟ به خاطر بقیه که ناراحت نشن ؟؟؟ خب بشن ! من مهمم یا بقیه؟

    الان متوجه میشم عزت نفس چقدر مهمههههه

    مهم تر از اون چیزی که فکرشو میکردم

    اگه برای خودم ارزشمندم کاری میکنم که روز به روز بهتر بشم

    چقدر با خودم در صلح نبودم و خودم به خودم ظلم میکردم

    دوست دارم هزار بار این حرفا برام تکرار بشه

    تا یادم نره این استاد عباسمنش که اینقدر دوست داری شبیهش بشی تا این حد متعهده تا این حد کنترل میکنم ذهنش رو

    از خودم توقع ندارم خیلی زود بتونم مثل شما تقوا داشته باشم ولی کم کم پیش میام و همه چیز درست بهتر و بهتر خواهد شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    مهراد رستمی گفته:
    مدت عضویت: 844 روز

    سلام استاد

    من دو سالی هست که باشما اشناشدم و فایل های شما رو پیگیری کردم اما با قطعیت میتونم بگم تمام زندگی من به شکل نمودار سینوسی بود

    و حالا علت این شکل زندگی رو خوب میفهمم

    من دوروز روی خودم کار میکردم و روز سوم انتظار داشتم اون دو روز روز سوم من رو خود به خود درست کنن وزمانی که میدیدم این اتفاق نمی‌افتد از زمین و زمان و خدا شکایت میکردم

    در واقع این چیت دی های مغز من به شکل ترمز جلوی ماشین پیشرفت من رو میگرفت

    حالا میفهمم که که باید همیشه روی یک مسیر درست موند

    فعلا خداحافظ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1416 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد جان جان جان من و خانم شایسته عزیز جانم و دوستان بینظیرم

    استاد این فایل جواب خواسته ی من از جهان بود که بیام از شما سپاسگزاری کنم به خاطر اینکه مسیر درست رو به من نشون دادید .

    من قبل از آشنایی با شما دوره های مختلفی رو با اساتید مختلفی گذروندم. یکی از این دوره ها ، کلاس های مثنوی بود . استادمون داستان آشنایی شمس و مولانا را بهمون گفت و یک جمله ایی رو مولانا بعد از دیدارش با شمس میگه و اون جمله این بود : صراف عالم مرا دریاب .

    صراف به کسی میگن که اصل رو از فرع تشخیص میده .

    شمس اومد و با گفتن حقایق عالم ، تمام آنچه را که مولانا توی زندگیش بر پایه ی فرع ساخته بود رو از بین برد و یک زندگی بر پایه ی اصل بنا کرد و در اون پایدار موند و نتیجه اش ،مثنوی و غزلیات شمس و … شد .

    من هم همیشه دوست داشتم مثل مولانا ،چنین استادی داشته باشم . و خداوند خواسته ی من رو اجابت کرد و شما رو در مسیر زندگیم قرار داد‌. و چون مولانا به شما میگویم : صراف عالم مرا دریاب. و شما استاد عباسمنش عزیزم، نشانم دادید .

    من از وقتی که تعهد دادم که فقط در مسیر آموزش های شما باشم ،هیچ آموزش دیگه ایی رو گوش نکردم و روی تعهدم با افتخار موندم ، چون به اصل رسیدم .

    بزرگترین دستاورد من تا به امروز اول آرامشم هست بعد رابطه ی خوبم با خدا ، رابطه ی خوبم با خانواده ام و هدفم رو مشخص کردم که میخوام کجا برم و چه کارایی رو باید انجام بدم و شور و ذوقی رو که در خودم ایجاد کردم و به من انگیزه میده تو این مسیر باشم تا به هدفم برسم .

    استاد من بیش از 2 سالی هست که در مسیر خودشناسی هستم .با آموزش های شما تقریبا 6 ماه هست که تو این مسیر هستم . جالبه دیشب به همسرم میگفتم که اگر این 2 سال و نیم زندگیم رو تو یه کف ترازو و 37 سال گذشته زندگیم رو تو کفه ی دیگه ی ترازو بزارم ، اون 2 سال و نیم هزاران برابر سنگین تر هستش . مخصوصا از زمانی که تصمیم گرفتم فقط با آموزش های شما باشم.

    استاد شما هیچ کم و کاستی روی آموزش هاتون نذاشتید .هیچ کس مثل شما این چنین آموزش و آگاهی در اختیار دانشجویانش قرار نداده و حجت برای همه ما تمام شده. فقط آنچه هست، عمل کردن به آموزش های شما و استمرار داشتن و پایبند بودن به این قوانین هست .

    ان شاءالله در زمان و مکان مناسب من شما و مریم جانم رو از نزدیک ملاقات خواهم کرد ، به امید اون روز

    دوستتون دارم آرامش من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  7. -
    ایوب عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1714 روز

    سلام به استاد و خانم شایسته و همه عزیزان

    مرسی که با این فایل بهمون یادآوری کردی که مشکل چیه و باید چیکار بکنیم

    من خودم یکی از اونایی بودم که دوره قانون سلامتی رو تهیه کردم و نتایج خوبی گرفتم. البته من بیماری نداشتم ولی تو اون یکی دوماه از لحاظ انرژی خیلی خوب بودم، جوش هام رفت بدنم داشت هر روز تمیز تر و سرحال تر میشد که یه حسی اومد که انگار دیگه بستمه و استاد یه چیز دیگه ای هم بود انگار از اون اتفاقات خوبی که وعده میدادین و قرار بود برام بیفته میترسیدم. انگار یه چیزی از درون جلومو میگرفت. بعد خوب یه بهونه هایی پیدا کردم و برگشتم به حالت قبل(البته نه کاملا)و انرژیم اومد پایین،جوش ها دوباره برگشتن و … .

    یه مثال هم در مورد تمرکز روی یه موضوع و تعهد به تغییر و ادامه دادن: من آدمی بودم که خیلی کم پیش میومد که به خودم روی خوش نشون بدم و همیشه خودمو تخریب میکردم ولی از وقتی که با استاد آشنا شدم یواش یواش یاد گرفتم که با خودم مهربان باشم و درست رفتار کنم. از اون موقع انتقاد های(به قصد تخریب)دیگران خیلی کم شده به نسبت قبل خیلی کمتر شده و خودمم حالم بهتره از خودم راضیم و با خودم حال میکنم.

    من عادت داشتم هرچند وقت یه بار سر یه کاری باشم و بدون علاقه هم کار میکردم. کلی کار شروع کردم که بعد یه مدت ازش نا امید شدم و بیخیالش شدم. اما با تعهد یه کاریو از تقریبا صفر شروع کردم و الان نزدیکه یه ساله که هستم(بیشترین تجربه کارآفرینیم) و کلی نتیجه گرفتم از لحاظ اعتماد بنفس زیاد ولی از لحاظ مالی هنوز نه خیلی ولی راضیم و احتمالا هنوز تکاملم رو طی نکردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    یداله رحمانی قورتانی گفته:
    مدت عضویت: 1040 روز

    بنام خدایی که من را آفرید تا خالق زندگی خود باشم

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و تمام اعضای خانواده گلم که با خواندن کامنتاشون لذت میبرم و کیف میکنم

    وای که چقدر در مورد این فایل مثال دارم برا خودم،

    ولی من تمام حرفهای شما را قبلاً با گوشت و پوست و استخونم درک کردم و از این جهان یاد گرفتم،در مورد مواد که من الان 12سال که پاکم و بدترین و سخت‌ترین موادها را کنار گذاشتم و اوایل درک کردم که مهم نیست چقدر پاکی ولی با یک بار مصرف برمی‌گردم نقطه اولم و جالبیش برای مواد اینه که مصرفت از قبل اینکه ترک کنی هم بیشتر میشه برا همینه دور همشا یک خط قرمز کشیدم بقول یکی از دوستان تو کامنتا ی جمله از امام علی گفته بود که من نمی‌رم همچین جایی که بخوام رهنما کنترل کنم منم واقعا دیگه نرفتم که بخوام کنترل کنم چون واقعا چنان کولت میزنه که اصلا متوجه نمیشی،یادمه 10سال بود سیگارا ترک کردم بودم و تو یک شرایط خیلی بد وسوسه شدم ی نه بکشم و یک نفهمیدم چجوری یک نخ رسید به روزی 3تا پاکت اونم تو مدت زمان 2هفته منی که شاید قبلاً هم کهمیکشیدم شاید روزی یک پاکت میکشیدم،برا همین سریع به خودم اومدم و کنار گذاشتم اینم بگم استاد من چون ترک کردم و تو انجمنم چند بار رفتم متوجه شدم تا آدم ی مشکلی را از ریشه حل نکنه هیچ فایده ای ندارد فقط شکلش عوضمیشه،من فقط پاکی نمی‌خواستم چون می‌دیدم طرف پاک ولی سیگار میکشم و خیلی کار دیگه خب چه فایده ،برا همینم وقتی اومدم تو قانون سلامتی و کمی نشانه دیدم دیگه با خودم عهد بستم برنگردم و خدا را شکر تا الان که تقریبا یکسال میشه چیت نکردم با وجود تمام فشارها و حرفا چون واقعاً سلامتیم برام با ارزشتره تا حرف بقیه دقیقا پریروز بود که خونه مامانم بودم و کلی میوه از درختان تو خونمون چیده بود و گفت بخور گفتم مامان شما که میدونید من نمی‌خورم چرا اسرار می‌کنی ی لحظه گفت که چقدر لجبازی،ی لحظه خواستم ناراحت بشم ولی به خودم گفتم چقدر خوب معادن تو اینجور مسایل لجباز باشه لجبازی هم خوبه،خدا شاهده ی یکماه پیش بود که دیگه ذهنم داشت زیاد فشار بهم میاورد آخه بعد یکسال با وجود اینکه خیلی نتیجه گرفته بودم ولی هنوز قند ناشتام نرمال نبود و ذهنم می‌گفت دیگه بسه تا کی میخوای ادامه بدی این دوره برا دیابت نوع دو هستش نه تو که میگفتن نوع یک و خلاصه خیلی نجوای دیگه و نمی‌دونم چجوری هدایت شدم به فایل جلسه نهم دوره و اونجایی که شما می‌گفتید برا بعضی شاید زیاد طول بکشه تا خوب بشن شاید تا یکسال و گفتم راست میگه منی که 8سال فقط انسولین میزدم نباید توقع داشته باشم زود خوب بشم و ادامه دادم و چند روز پیش که آزمایش دادم قند 86بود،اینقدر خوشحال بودم که کم نیاوردم و ادامه دادم و ادامه خواهم داد و این شده برای من درس توی قانون زندگی هر جا میخوام نجوا کنه میگم من فقط باید ادامه بدم و اینجور خودما ها میدم تو مسیر من وقتی اومدم تو قانون سلامتی به خودم گفتم من بدترین موادا را ترک کردم اینا که چیزی نیست و میدونستم که اگه یکبار چیت کنم مثل مواد میمونه برمی‌گردم سر جای اولم،من وقتی سلامتی میخواستم فهمیدم که باید بهاشم بدم و ذهنما کنترل کنم و این کارا کردم و خواهم کرد،از اول دوره گفتم هر ماه ی فست 3روزه باید برم و تا الآنم هر ماه انجامش دادم فقط میخوام بگم روی اصل خودم و چیزی که یاد گرفتم موندم و ادامه دادم و دارم نتیجشا میبینم و به خودم عهد بستم باید توی تمام زمینه ها نتیجه بگیرم همش کنترل ذهن پس باید ادامه بدم به نظرم شاه کلید این مسیر فقط تکرار تکرار تکرار

    عاشق همتون هستم ،نمیدوتم تونستم منظورما بگم یا ن چون خیلی اهل نوشتن نیستم الآنم ذهنم خیلی مقاومت میکرد که اینا چیه می‌نویسی یا خیلی حرف دیگه ولی گفتم بذار بنویسم تا یک ردی باشه برا خودم امیدوارم که مفید بوده باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    فاطمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2619 روز

    باسلام استاد عزیز

    به نظر من اینکه یه سری از بچه های این سایت از جمله خود من وقتی یه مسیری رو ادامه نمیدن همینه که شما میفرمایید که من دیگه هیچ وقت اشتباه نکردم وبرنگشتم به مسیر قبل در صورتی که من فکر میکنم ابتدای مسیر حتی بعدش طبیعی هست که انسان بعضی وقتها از مسیر خارج بشه واگر اینطور فکر کنه که باید مثل شما باشه وهیچ وقت از مسیر خارج نباید میشده بی انگیزه میشه وبه راه اشتباه قبل برمیگرده.این قضیه مخالف این هست که شما می فرمایید نباید کمالگرا باشی وباید یه مسیری را کم کم به حالت رویایی برسی .ببخسید این رو میگم این صحبتهای شما برای ما ایرانی ها که کمالگرایی مشخصه واضحمون هست از بس که در دوران کوردکی بهمون گفتن باید بهترین باشی.استاد چند وقت پیش از خدای مهربونم خواستم بهم بگه که چرا اززندگیم لذت نمی برم و خدای مهربونم از راهی که نمیتونم بگم چطوری بود به من گفت که مشکل اینه که تو کمالگرا هستی ونمیتونی درک کنی که نمیشه از روز اول خوب باشی پس از کوچکترین پیشرفت خوشحال باش واگر یک درصد هم برگشتی ناراحت نشو چون ناراحتی برمیگردی به صفر وحتی اون قدم اول رو هم نداری.باز هم سپاسگذارم از فایلهای زیباتون مخصوصا فایلهای زندگی در بهشت که برای من روحیه بخش هست.استاد من فکر میکنم اگر هفت سال پیش که اون روزهای اول خیلی پیشرفت کردم وبعد ول کردم همین بود که چون فکر میکردم استاد عباس منش هیچ وقت به قبل برنگشته پس من نمیتونم هیچ وقت پیشرفت کنم چون مثل استاد عباس منش قوی نیستم وهمینطور برگشتم به حالت خیلی بد تر از حالت اولیه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    اصغر آذرکمان گفته:
    مدت عضویت: 854 روز

    به نام الله همیشه همراه ومهربان

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته.

    استاد به نکته بسیار مهمی اشاره کردید ،من خودم هم که حدودا 4 ماهه که عضو سایت شما هستم و تصمیم گرفتم که به طور جدی روی خودم کار کنم.

    واقعا با این چیت دی که اشاره کردید یاد خودم افتادم که مثلا 20 روز در ماه روی خودم کار میکنم و 10. روز به خودم شل میگیرم و تغییر آنچنانی هم نکردم.ولی از لحاظ معنویت، روابط، حال خوب ،بسیار تغییر کردم .یه 40 روزی میشه که آگاهانه برای خودم فضای تنهایی درست کردم ،البته شبها.چون روزها سر کارم .و شبها با خودم حرف میزنم ،درباره اهدافم فکر میکنم.روبه آسمان شب با خدای خودم راز و نیاز میکنم و از ازش کمک و هدایت میخوام.خیلی با تنهایی خودم حال میکنم.در صورتی که سالهای قبل اصلا جرعت تنها خوابیدن رو نداشتم، و نجوا و ترس اینکه الان جن میاد سراغت یا دزدها میان ویا… نمیزاشت من تنهایی بخوابم.ولی الان به لطف الله همیشه همراه حدود 40, شبه که تنهای تنهای تنهام.و تصمیم گرفتم آگاهانه روی باورهام کار کنم.قرض نگیرم و آرام آرام توی شغلی که دوسش دارم رشد کنم.و به موفقیت و اهدافی که دارم برسم.

    خیلی ازتون ممنونم به خاطر این همه اگاهی و تجربه عالی که در اختیار ما قرار میدید،خداشاهده بعضی از تجربه هایی رو که در اختیار ما قرار میدید عینا توی زندگی تجربه میکنیم و یاد سخنان ارزشمند شما میافتیم.خیلی ازتون سپاسگزارم .انشالله همیشه موفق باشید استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: