دلیل نتایج پایدار - صفحه 42

717 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3770 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام استاد جانم

    سلام بانو شایسته عزیزم

    و سلام به دوستان و هم مدارهای عزیزم

    شاید بتونم بگم یکی از بزرگترین مسائلی که همیشه باهاش مواجه بودم نداشتن استمراره.

    توی اون فایلی که استاد 4 دسته از انسان هارو در برابر تغییر معرفی می کنن، به جرات میتونم بگم من یا دسته چهارمی هستم و یا با ارفاق سومی…

    یعنی یا از شدت تغییر نکردن میمیرم و یا اینقدر دیر تغییر می کنم که کلی برای من تبعات ایجاد می کنه.

    همیشه هم خداوند با ایجاد تضادها من رو به سمت جلو به حرکت آورده. از این منظر من تضادهارو خیلی مقدس میدونم. تضادهای مالی برای من همیشه عاملی بودن که جدی تر روی خودم کار کنم. و خداوکیلی هر زمانی هم که متمرکز روی خودم بودم و سعی کردم با دقت روی ذهنم کار کنم، از هر لحاظی پیشرفت های خیلی خوبی داشتم. اما صد حیف که یک انسان فراموشکار هستم و به محض این که اون تضادهای اولیه کمی برطرف میشه، منم یادم میره که چه چیزی باعث شده بود که اون نتایج برای من ایجاد بشه.

    باز دوباره همه چیزو ول می کنم و برمیگردم به مسیر قبل!

    یعنی این موضوع برای من به شکل اگزجره ای بوده ها! اصلا این طور نیست که بگم دارم شکسته نفسی می کنم یا هرچیزی شبیه به این! نه! اصلا اینطور نیست.

    من واقعا آدم فراموشکاری هستم و با وجود این همه تکرار این موضوع، باز هم عبرت نگرفتم…

    این یک الگوی تکرار شونده در وجود منه که نمی تونم در مسیر درستی که بارها و بارها ازش نتایج فوق العاده ای گرفتم بمونم و با قدرت ادامه بدم.

    اما خداروشکر می کنم که هیچوقت نشد ارتباطم با استاد، فایل هاشون و این آموزه ها صفر بشه. یعنی کج دار و مریز با فایل ها در ارتباط بودم و الان تنها چیزی که در زندگیم مهم میدونمش اینه که با کنترل ذهنم اون چیزهایی رو که می خوام خلق کنم.

    چه از لحاظ مالی، چه شخصیتی، چه روابط، معنویت و هر چیز دیگه ای…

    عمیقا باور دارم که از طریق کار ذهنی میشه هر مساله ای رو در زندگی حل کرد.

    و میخوام این بار دیگه به قول استاد من و این همه خوشبختی محاله نشه واسم! بمونم توی سایت و تا آخر عمرم کار کنم. البته همین تعهد رو هم بارها و بارها دادم ولی ادامه پیدا نکرده. اما بالاخره خداوندی که میگه ان الله یحب التوابین، با آغوش باز از این بنده فراموشکار و ظالم به خودش استقبال می کنه.

    و من با همین چشم امید به پروردگارمه که میخوام برگردم به مسیر درست. و خداوند با این همه لطف و محبتی که در حق من بنده حقیرش کرده یه جورایی منو شرمنده خودش کرده تا دیگه خجالت بکشم که از مسیر بیام بیرون.

    پس از خودش میخوام با همه وجودم من رو در این مسیر نگه داره و یار و یاور و همراه من باشه که در این مسیر به بیراهه نرم.

    آمین یا رب العالمین…

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید

    خدانگهدار

    1403/5/14

    22:31

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    زهرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1001 روز

    به نام خداوندی که همه چیزم از آن اوست

    سلام استاد عزیزم و دوستان گرامی

    استاد جان دوتا تجربه ی بی نظیر دارم که احساس میکنم شنیدنش خالی از لطف نباشه و به دوستان عزیزم هم میگم که امکان داره براتون کاربردی و مفید باشه

    اولیش در مورد ه اینه که من حدود 5 سال پیش متوجه شدم که کبدم در حد انفجاره و وضعیت خیلی بدی داره طوری که دکترها با اینکه چند بار از من آزمایش گرفته بودن ولی باورش براشون سخت بود که انزیمهای ی کبد که باید به طور معمول از 10 تا نهایتا حالت آخرش روی 30 باشه برای من روی 300 بود و این یعنی اینکه دکترم به من گفت خانم محمدی خیلی دیر کردی و انگار به من با زبون بی زبونی گفت ساید این مسعله باعث مرگت بشه و من پیش 5 الی 6 تا از بهترین دکتراهای تهران که من رو معرفی کردن دکترهایی که پرفسور بودن رفتم و همشون میگفتن وضعیت خیلی بد و باید بستری بشی و نمونه گیری از کبد بشه و داروهایی که به من میگفتن همش کورتون بود و من اصلا دوست نداشتم که با این روش درمان بشم و میدونستم که این روش داروهای کورتون بعد از ی مدت عوارزش از جاهای دیگه میزنه بیرون

    اون زمان ی گروهی درش عضویت داشتم با اینکه خودم اصلا خام خواری نمیکردم ولی به خاطر انرژی خوبی که از حرف های این آدم ها میگرفتم این کانال رو نگه داشته بودم ی دفعه به خودم گفتم برم مرکزش ببینم چی میگن رفتم مرکزش ی خانم خیلی بی نظیر خانم حسینی با چهره ی نورانی ی خانم با کمالات و من ازمایشاتم رو به ایشون نشون دادم و ایشون به من توضیح دادن که باید چطور شروع کنم و چه چیزهایی رو حذف کنم و کلا سبک تغذیه که باید داشته باشم رو برام گفتن و من انقدر ناخود آگاه با اینکه مسیر سختی بود خداوند قدرتی در وجود من نهاد که من از پیش خانم دکتر که برگشتم شروع کردم به تغیر تغذیه که واقعا عملا فقط خوردن مواد خام بود سبزیجات میوه جات حبوبات که البته جوانش و مغزی جات و هیچ خوراک پخته در برنامه ی غذایی من نبود و این رو اضافه کنم من به شدت خارش پوستی داشتم طوری که بدنم تماما کهیرهای وحشتناک میزد و خانم دکتر به من گفتن بعد از حدودا فکر میکنم 8 ماه آزمایش دادن آنزیم های کبدی من از 300 رسیده بود به 30 فقط فقط با تغذیه سالم و طبیعی و تعهد سرسخت خودم من در این دوران به قدری تعهد داشتم که البته در 8 ماه قطع نکردم و ادامه دادم ولی به قدری تعهد داشتم که یک لقمه نون یک قاشق برنج دهانم نمیزاشتم وبدون مصرف یک آستامینوفن خارش بدنم قطع شد و من احساس میکردم کبدم د حد کبد یک بچس انقدر که احساس من خوب بود و خیلی هم مسخره شدم طوری که کسی که من رو خیلی مسخره کرد بعد از ی مدت خارش وحشتناکی گرفته بود که میخواست از روش من استفاده کنه ولی من اصلا به روش هم نیاوردم که شما در اون دوران چه مسخره هایی من رو میکردی و وقتی به دکترها میگفتم اونا اصلا قبول نمیکردن ولی من اصلا به حرفشون گوش نمیدادم و فقط روش خودم رو داشتم چون اگر دکترها بخوان این روش ها رو قبول کنن آسیب وحشتناکی به خودشون و جامعه پزشکی و دارویی میزنن و تمامی بیمارستان ها جمع میشه و تمامی مراکز ساخت دارو جمع میشه و باید در تمامی مطب ها بسته بشه با اینکه فقط به اصل خودت بر گردی و از مواد طبیعی استفاده کنی که البته فکر میکنم که روش استاد حتی به مراتب راحت تر از روش خام خواری باشه

    و تجربه ی دومم در مورد کار کردن روی خودم

    من وقتی خودم هستم خیلی عالی برنامه دارم حالم خوبه و روز خودم کار میکنم و واقعا از خودم راضیم ولی وقتی (چون ماشهرستان خونه داریم در روستامون )حدودا هر ماه 2 بار اونجا میریم البته در ماه های بهار و تابستون و پاییز و زمستان خیلی کم و من وقتی که اونجا میرفتیم کلا خودمو ول میکردم انگار طوری که به قول استاد میگفتم باید شیت باشم و وقتی برمی گشتم انگار باید از اول مسیرم رو شروع میکردم وقتایی که خونمون مهمون میومد و مهمونی هم میرفتم همینطور بودم میگفتم حالا دیگه از فردا دوباره خوب عمل میکنم وبعد از دوسال ادامه دادن من دیدم نه هیچ نتیجه چشمگیری که من باید ببینم رو نمی بینم و وقتی ریشه یابی کردم دیدم تنها عاملی که باعث شده من مسیرم رشد نکنم اینه که من شیت میکنم در مسافرت در مهمان اومدن در مهمانی رفتن و این باعث شده نتیجه چشمگیری نداشته باشم و تصمیم گرفتم که زهرا خانم شما خدا رو شکر وقتی خودت هستی که در 99 درصد مواقع خوب عمل میکنی ولی وقتی که براش ی دفتر جداگانه درست کردم و اسمش رو گذاشتم دفترچه مسافرت و مهمونی که وقتی که میخوام مسافرت و مهمونی بیاد یا مهمون میرم باید عمل کردم چطور باشه و به خودم تعهد دادم که در این مواقع باید عملکردت حتی بهتر از زمانی که خودت هستی باشه تا نتاجت چشمگیر بشه و انشالا که درش موفق بشم چون تازه شروع کردم چون میدیدم که همون یک روزی که مهمون خونمون میاد و من خودم رو رها میکنم تا دو 3 روز طول میکشه دوباره من به خودم بیام و در مسیر بیفتم و چه آسیب ها ک چه رفتارها که باعث میشد من از خودم ناراحت بشم و به خودم گفتم اخه این آدمی که امروز اومد خونه ی تو چرا تو باید خودت رو شبیه اون کنی که اون ناراحت نشه مگه کم زحمت میکشی زمان میزاری برای رشد خودت که ی نفر به سادگی بتونه حالت رو برای چند روز بعد خراب کنه و فقط و فقط مقصر خودت هستی نه اون شخص و انشالا که با این روش که در پیش گرفتم احساس میکنم نتایج خیلی عالیدتری بگیرم هر چند که واقعا زندگی من رویایی و زیبا شده با اینکه تعهدم هم میگم در اون حد بالا نبود و آرامشی دارم لذتی دارم انقدر توحیدی شدم انقدر آروم شدم که اصلا فکر میکنم دنیا برام شبیه بهشت شده و انشالا منتظرم که ببینم با عمل کردن به این روش مطمعنم که دیگه نتایجم بی نظیرت از الان میشه روابطم با همسر اطرافیان فرزندانم منی که قبلا داعما با همسر و فرزندان درگیر بودم بحق داشتم الان اصلا به هیچ عنوان بحثی در کار نیست واز وقتی من به خودم و به دیگران احترام گذاشتم چقدر اونا به من احترام میگذارند و اینها همه از محبت های خدای عزیزم هست که من رو به سمت استاد عباسمنش عزیز هدایتم کرد و ایشون دنیای من رو تغیر داد با آرزوی سلامتی برای استاد عزیزم و بهترین ها در نیا و آخرت

    شاد و سر بلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرزاد بازیار گفته:
      مدت عضویت: 776 روز

      سلام خدمت همه و شما خانوم

      خیلی کامنتتون زیبا بود به جا،من میخواستم راجع به آخر کامنتتون بگم که به نظرم البته تجربه منه که وقتی کسی میاد پیشت یا هم صحبت میشی،بهتره سعی کنیم از دید طرف به خودمون نگاه کنیم یعنی طوطی وار نشیم و بخوایم طبق سلیقه طرف مقابلمان عمل کنیم چون حداقل اتفاق ناجالبی که میفته اینه که چیزی بهمون اضافه نمیکنه،چون تو تضاد ها هستند که آدم چیزای جدید یاد میگیره و باعث خواسته میشه،البته با احترام متقابل به نظرم خیلی بهتره،هر چند اگه دیگه خیلی فرکانسش با ما تفاوت داشت یا باعث بی احترامی شد دیگه مجبور به مهمونی نیستیم…

      هر چند خودمم دچار این تضاد ها هستم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 580 روز

    سلام استاد عزیزم تحسین میکنم حرف های که می زنی از،خداوند درخواست کردم که مرا در مداروفرکانس آگاهی،این قوانین وفرکانس،استاد وجذب کنن نوکات مثبت،رو استاد من چندوقتیه که نتیجه نگرفتم به خاطر درک نادرست از قوانین بوده وه همیشه می،دونستم اگه قوانین رو درست درک کنم خیلی زودتر نتیجه گیرم ومطمعنم خداوندمرا در مداری قرار میده که جذب ودرک کنم اون چیزی رو من این مدت وتوجه ام فقط روی حاشیه ها وفرعیایت وهمش،فرکانس،برقرار داده بودم چند روز،خداروشکر،روی ایمانم به خداوندکارکردم وداره ازدرون تعمیرات خودم رو میبینم خداوند خودش کمک میکنه هدایت میشم به واصل قانون رو می گیرم وتعغیرات خودشو توی زندگیم نشون میده مثل همین حالا که در خواست کردم که بر خورد کردم به این فایل که این متن رو بنویسم که هیچ چیز،شناسی نبوده من مورد هدایت خداوند قرار گرفتم وبازخودش درخواست میکنم مرا در مدار،درست قراربده چون آمادگی تعغیر،رو دارم تکاملی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    فاطمه ذوالفقاری گفته:
    مدت عضویت: 406 روز

    به نام پروردگاه هدایتگر

    سلام استاد عزیزم.

    چقدر آگاهی های با ارزشی داشت این فایل…

    سپاسگزارم.

    این موضوع برای من هم پیش اومده…

    یعنی مدتی روی خودم کار کردم و نتایج مناسبی در زمینه کاری و مالی گرفتم و بعد مدتی نتایج برگشت به حالت قبل.

    بعد از اینکه روی خودم کار کردم و نتیجه مالی گرفتم, تصمیم گرفتم چند روزی به خودم استراحت بدم و از فایل ها و آگاهی ها فاصله بگیرم و دوباره شروع کنم.

    علتش غرور بود.

    درواقع من بعد از گرفتن نتیجه مالی احساس کردم من الان بهترینم و دیگه لازم نیست روی خودم کار کنم و به قول شما, این نتایج تا ابد هستند.

    با خودم فکر می کردم اگر چند روزی روی خودم کار نکنم و برگردم به روتین قبل, اتفاقی نمی افتد و نتایج دلخواه و مناسب می ماند.

    اما اشتباه فکر می کردم.

    حقیقت این است که ما در هر لحظه در حال ارسال فرکانس به جهان هستیم و جهان در هر لحظه به فرکانس های ما پاسخ می دهد.

    اصلا هم اهمیتی ندارد در گذشته چه نتایجی گرفتی و چقدر روی خودت کار کردی و غیره…

    به محض اینکه از مسیر درست خارج شوی نتایج آرام آرام نامناسب و نادلخواه می شوند.

    این تجربه من به من آموخت که انسان همواره باید روی خود و باورهایش کار کند و مغرور نشود.

    اگر نتیجه ای می گیریم باید به دنبال بهتر و بهتر شدن باشیم.

    نباید فکر کنیم تا ابد آن نتایج می مانند.

    خداوند در قرآن به فراموش کار بودن انسان اشاره می کند.

    این فراموش کار بودن می تواند باعث شود انسان بعد از گرفتن نتایج مختلف, ذهنش را درگیر نتایج کند و از مسیر اصلی خارج شود.

    بنابراین درسی که این موضوع دارد این است که همواره به دنبال پیشرفت و رشد و بهبود باشیم و اجازه ندهیم نتایج ذهن مان را درگیر کند.

    این را بدانیم که ما با حرکت در مسیر درست و رعایت قوانین و کار کردن روی خودمان توانستیم نتایج خوب و دلخواه بگیریم.

    باید بدانیم اگر برگردیم به حالت قبل و از قوانین پیروی نکنیم نتایج هم نامناسب و نادلخواه می شوند.

    خدایا شکرت بخاطر قوانین بدون تغییرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2884 روز

    به واسطه دیدن این فایل که نشانه م بود سوالاتی برام پیش اومد که درباره شون تحقیق کردم ک یه موضوع دیگه که برا شخص من مفید بود و بهش رسیدم و البته از خدا کمک و راهنمایی خواستم موضوع بدن و هورمون هایی مثل دوپامین و سروتونین و … بود و من متوجه شدم که سبک زندگی من طوری هست که عادت های بدی رو گرفتم که باعث بالارفتن دوپامین میشه مثل گشتن تو فضای مجازی یا پرخوری عصبی و …. و درمقابل سروتونین بدنم رو پایین اوردم و اصلا بهش توجه نکردم چونکه افزایشش باعث شادی درونی و رضایت از خود و زندگی میشه من درباره راه های طبیعی افزایشش جستجو کردم و از تجربیات افراد استفاده کردم که مدیتیشن و ورزشهای هوازی و یوگا و پیاده روی یا رفتن زیرنورخورشید و گرفتن ویتامین دی و …. و همینطور لذت بردن از اتفاقات ساده روزمره که همون توجه به زیبایی ها و نکات مثبته که استاد هم همیشه میگن و من اومدم شروع کردم به نکته برداری از اتفاقات کوچیک اما خوب روزم و گاهی هم اونارو مرور میکنم اینکار حال روحیم رو بهتر کرده یعنی دیگه پر از تنش نیستم که بخوام بخاطرش به عادت های بد یا الگوهای قبلی و اشتباهم رو بیارم یا دنبال لذت های آنی نادرست نیستم چون میدونم شادی درونی پایدارتره و جتما تو این مسیر بازم تجربیات بیشتری کسب میکنم و شایدم متوجه بشم دیدگاه امروزم که الان کامنتش کردم کامل نیست چون براساس تجربه و اطلاعات امروزم نوشتمش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1268 روز

    بنام خداوند هدایتگرم ،خدای عظیم، رزاق، و وهاب

    خدایی که با این دقت این جهان خلق کرد و قوانین بسیار دقیق برای مدیریت و گسترش اون در نظر گرفت و هرجایی که تسلیم بودم و فرمون دادم بهش، به بهترین شکل کارهام انجام داد و امدادهای غیبی برام فرستاد

    میخام برداشت های که امروز از این آگاهی ها درک کردم برای خودم به عنوان ردپا بزارم

    آنچه در زندگی من اتفاق میفته بخاطر افکار و باورهای منه

    هر چه اوضاع هم سخت باشه، میتونه بهتر بشه

    من شرایط و اتفاقات زندگیم از چه زاویه دارم میبینم؟؟

    1_از زاویه کمبود، حسادت، میزارم نگرانی ها و ترس ها روی من مسلط بشن یا

    2_از زاویه فراوانی، تحسین، و اینکه احساسم را خوب نگه دارم

    جهان آنچه که بهش میدی، همون بهت برمیگردونه

    ببین چه افکاری داری بهش میدی؟؟

    وقتی چیزی منطق چیزی درک میکنم و به درستی اون پی میبرم دیگه نباید برگردم به روش غلط گذشته

    یکسری از. افراد از ی حد میزان خوشبختی نمیتونن تحمل کنن

    تا وقتی که در مسیر درست هستید نتایج میتونه بهتر و بهتر بشه و هیچ انتهایی هم براش نیست

    تا وقتی که عملکردم درسته، نتایج هم درسته

    متوجه باشم که چه افکاری چه نتایجی می‌دهد و به اصول متعهد باشم

    من فقط باید بهتر باشم و رو به جلو حرکت کنم

    اگر من مسیر درست برم، باورهام درست باشه، عملکردم درست باشه، اوضاع درست میشه چون اوضاع واکنشی هست به باورها، افکار و عملکردما

    بماکانوا یعملون، بماقدمت ایدیهم، بما کسبت ایدیکم

    با تمام بالا و پایین شدن‌ها من باید روی مسیر درست مثل استاد باقی بمونم، تا همون شرایط بظاهر سخت باعث بشه نتایج و اوضاع بهتر بشه

    و من پیشرفت بیشتری کنم

    تو انجمن معتادان گمنام من باید از سه چیز دوری کنم

    توپ(مواد)، زمین بازی(محل مصرف) همبازی

    این قانون تو همه چیز صدق میکنه

    اگر من برای خودم ارزش قائل باشم باید ی سری چیزها قربانی کنم و مسیر درست ادامه بدم

    با اینکه میدونم اینکار خلاف قانون هست اما بخاطر جریان جمعی، نظر جمع همراه با جمع میشم، اون کار اشتباه انجام میدم و نتایج نا دلخواهم میگیرم و با کلی تضاد به خودم میام

    تفاوت نتایج، به تفاوت در عمل کردن به اصل هاست

    این نشانه من این نکته. برام یادآوری کرد که تو زمان فکر کردن به خواسته ام دارم به داشتنش فکر میکنم یا نداشتنش

    خدایا برای هدایت هات که مثل اکسیژن همه جا هست ازت سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2884 روز

    ادامه کامنت قبلیم

    امروز این نشانه من بود در جواب سوالم از خدا

    اینکه چطور یک مساله شخصی و ذهنی رو حل کنم و خیلی برام دقیق و کمک کننده بود و از خدا ممنونم که هدایتم کرد

    موضوعی که الان بهش رسیدم و خواستم دوباره کامنت بذارم درباره اینکه چرا من برنامه م یا تعهدم رو نصفه رها می‌کنم؛ اون هم اینه که دنبال پاداش و لذت آنی هستم

    تو کامنت قبلی نوشتم چون نتیجه گرام و مسیر رسیدن به خواسته رو سخت میدونم و الان اضافه میکنم سخته چون باید متعهد باشم که افکارم و ذهنم رو کنترل کنم و یا از تمایلات لحظه ایم دست بکشم که تقلبی نکنم. حالا باید این مساله رو حل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Farnazq گفته:
    مدت عضویت: 2884 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    من جز دسته آدم هایی هستم که یه برنامه ریزی میکنم یا تصمیمی میگیرم ولی نمی تونم ادامه بدم و رها میکنم با وجودیکه حتی میدونم درسته و در کل ترک عادت یا جایگزینی عادت جدید برام سخته و به الگوهای قبلیم برمیگردم

    خودمو با استاد مقایسه کردم که چرا استاد میتونن و من نه‌. من باید چه باور یا رفتاری رو تغییر بدم

    چیزی که توجهمو جلب کرد این بود که فارغ از نتیجه استاد به مسیر درست پایبنده و اهل تقلبم نیست. چون مسیر درست خواه یا ناخواه نتیجه درست برامون میاره

    ولی من بیشتر نتیجه گرا هستم و برای رسیدن به یه تارگت و هدف مشخص اون مسیر رو طی میکنم و این تو ذهنمه که مسیر درست جذاب نیست و باید سختی بکشم

    البته استاد گفتن مسیر برام لذت بخش و آسونه ولی اگر سخت هم باشه بازم راه درست رو میرم. چون فکر کنم درست زندگی کردن براشون باارزش باشه.

    درباره همرنگ جماعت شدن و پیروی از جامعه اینو هم داشتم که باید درستش کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مجید شرافت گفته:
    مدت عضویت: 1680 روز

    باسلام

    سوال 1

    من وقتی با این آموزش‌ها آشنا شدم و هدایت شدم به سایت و فایلها احساسم بهتر شد و وقتم بهتر با این فایلها پر می شد و یواش یواش اعتماد بنفسم بهتر شد و در محل کارم ترسهام کمتر شد

    آرامشم بیشتر شده با قرآن بهتر آشنا شدم و مباحث قرآنی برایم بهتر شده

    در مجموع روندم بهتر شده

    سوال 3

    من فکر می کنم افراد که مدتی کار می کنند بعد رها می کنند بعضی‌ها دچار کمبود هدف می شوند یا اینکه فکر می کنند همیشه وقت هست حالا بعدن فلان کارو می کنیم

    یا اینکه بهرحال کنترل ذهن که اساسی هست جای اهرم رنج و لذت عوض می شود و کمی سنگین می شود برای تغییر کردن

    نکته مهم دیگه باید به زمانی که وارد این مسیر شدیم توجه کنیم که چطوری بودیم چون الان در مسیر هستیم شاید عادی شده برایمان و یادمان نباشد اول راه چه بودیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    مهدی نیکونهاد گفته:
    مدت عضویت: 1326 روز

    درود و تحسین به هدایت جویان و هدایت شدگان

    عجب باوری رو در فرهنگ ما طریق میکنند … « گر نشوی رسوا همرنگ جماعت شو »

    این باور رو الان توی باورهای متوقف کننده ام پیدا کردم .

    عجیب …. که باورهای ضد ارزش و ضد ارزشمندی چه بدونه درک پذیرفته و متداول شده بود برام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: