مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال 87 | قسمت 1

به نام خدای مهربان

سلام استاد عزیز و هم خانواده ای های دوست داشتنی

قبل از دانلود فایل، توضیحات خانم شایسته رو میخوندم وقتی دیدم ایشون نوشتن “از جنس ایمان و اطمینانی بنویس که رگه‌هایش را در این فایل به وضوح دیدی” تقریبا شمای کلی فایل دستم اومد بقول استاد عزیزمون ” ایمان همه چیزه ”

نمی دونم از کجا شروع کنم به نوشتن اولین جمله ای که الان از استاد به ذهنم میاد اینکه وقتی شما تصمیم می گیرید و با ایمان قدم بر میدارید جهان مقابل شما کرنش میکنه

استاد همینطور اتفاقی صبح داشتم لوح تقدیر های دوران مدرسمو می دیدم یکی از اون ها مربوط میشد به سال تحصیلی ۸۸ – ۸۷ اولین سالی که من دوران راهنمایی رو شروع کرده بودم … انگار نه انگار که این همه سال گذشته بعضی از روزهای اون زمان بقدری واقعی بودن که انگار همین دیروز بودن و چند ساعت بعدش این فایل بی نظیر اومد رو سایت و اگه بگم در این مدت در جهان کسی بیشتر از شما پیشرفت نکرده شاید اغراق نکرده باشم و خوشحالم از این همه دقت قوانین جهان و عدالت خداوند چه چیزی شیرین و دلپذیرتر از باور اینکه خود ما خالق تمام شرایط خودمون هستیم هیچ عامل دیگه ای وجود ندارد و نوش جونتون استاد عزیز هیچ اتفاقی و شانسی در کار نبوده شما خوتون اون زندگی رو ساختید امیدوارم منم بتونم مثل شما عمل کنم ان شا الله.

نزدیک دوساله که از اشنایی من با استاد عباس منش میگذره و اولین فایلی که از ایشون دیدم فایل خوش امد گویی استاد تو پارادایس بود شاید جمله ای که اون زمان بیشترین تاثیر رو روی من داشت این بود که استاد گفتن ده پونزده ساله که هیچ قرصی نخوردن منم از همون روز تصمیم گرفتم هیچ قرصی نخورم با وجود مقاومت هایی که داشتم این یک جمله خیلی خوشایند بود و باور کوچولویی که میشه چنین زندگی ای با سلامتی جسمی داشت در من شکل گرفته بود و واقعا توی این دوسال هیچ قرصی نخوردمو حالم خیلی خوب بود دو سه بارم سرماخوردم که سریعا خوب شدم چن روز پیش من سرماخوردم ولی اینبار مثل دفعات قبل نبود مجبورم کرد که از قرص و امپول استفاده کنم که بیشتر از خود سرماخوردگی این مسئله ازارم می داد که پس چی شد؟ شاید تنها نتیجه ی قابل لمسی که گرفته بودمم رفت! در این مدت دوساله از اشناییم با استاد تغییرات درونی بسیاری داشتم که خودم بخوبی احساسشون میکنم حتی به اتفاق با چندتا از دوستان گذشته ام برخورد داشتم، اینو بخودم گفتن ولی نتایجی که قابل لمس باشه و بشه دیدشون کوچیک بودن اینم بخاطر اینه که بخوبی نتونستم روی باورهام کار کنم و فرکانسی که به ثبات نرسه نتیجه ای بلند مدت نخواهد داشت

کلی اگاهی داشتم و چون نتونسته بودم از محصولات تهیه کنم اکثر فایل های رایگان رو بارها دیده بودم قشنگ میدونستم چه موضوعی در کدوم فایل ها و کدوم قسمت از اون فایل ها گفته شده یه دوست عباس منشی هم داشتم هرموقعی که باهم می حرفیدیم بهش میگفتم برو فلان فایلا رو ببین کمکت میکنه ولی دریغ از عملی که از خودم انتظار داشتم تغییرات درونیم روابطم رفتارم کلامم طرز تفکرم برای بقیه تحسین بر انگیز بود ولی من خیلی چیزا میخواستم که میتونستم بهشون در این مدت برسم ( حتی بعد از درک بهترم از قانون تکامل اوایل خیلی درک خامی نسبت به قانون تکامل داشتم که یک تجربه منو به این درک رسوند شاید بعدا راجع بهش بنویسم راجع به کنکوره )

و استاد جمله شما چه حالی در من ایجاد کرد اگه کتاب میخونی یک خط بخون و روش فکر کن و عمل کن

استاد شما در این دوازده سیزده سال خیلی تغییر داشتین و این مشخص و قابل تحسینه ولی وقتی فهمیدم بعد از چند ماه از اولین تجربه سخنرانیتون گذشته که با قدرت و ایمان تمام روی استیج اینجوری حرف میزنید یکمی از خودم خجالت کشیدم

بعضی اوقات فایلی که بارها دیده بودمش چنان لذت بخش بود برام که با شور و شوق مینشستم پاش یادداشت میکردم و با خودم در موردش حرف میزدم و بعضی اوقات فایلی که همیشه دوستش داشتم برام هیچ احساسی نداشت و این دقیقا از تصمیم و تعهد من نشات میگرفت تایم هایی که خیلی از فایل ها لذت میبردم تصمیمم این بود که با قدرت مسیرمو ادامه بدم و همون حال خوب به اندازه خودش نتایجی هم داشت که من میفهمیدم این نتایج از کجا اب میخورد

برعکس این قضیه هم صادقه تایم هایی که با بی حوصلگی به فایل های استاد گوش میکردم از تصمیم های اشتباه اون لحظه ام نشات میگرفت حتی تصمیم نگرفتن خودش یک نوع تصمیم گرفتنه باعث میشد چند روزی از فایل ها فاصله بگیرم و انرژی و فرکانسم افت کنه و نتایج این افت فرکانس بخوبی برام واضح بود مخصوصا اینکه فایلاها و صحبت های استاد هیچ تغییری نکرده بودند پس مسلما مشکل کار از افکار خودم بود

اشتباه دیگرمم این بود که چند روزی روی عزت نفس کار میکردم قبل از اینکه نتیجه ای ازش بگیرم میرفتم سراغ باورهای ثروت یا روابط یا باورهای توحیدی هی شاخه به شاخه میکردم اتفاقی که چن روز پیش برا من افتاد و این فایل یه تلنگری بمن بود… بگذریم

قسمت از اگاهی های این فایل زیبا رو در دفترم هایلایت کردم مینویسم

-کسایی که به اهدافشون نمی رسند واقعا عاشق اون چیزی که می خوان نیستند ( استاد یه ترمز کوچیکی از این جمله دارم که نتونستم رفعش کنم، علاقه ای که همچین عشق سوزانی رو ایجاد کنه رو هنوز نتونستم در خودم پیدا کنم و فقط دنبال اهدافی هستم که میدونم بیشتر از بقیه موارد بهشون علاقه دارم ولی گاها ممکنه استمرارو در اون مسیر از دست بدم و فاصله بیفته در مسیر اهدافم و این باعث شک میشه که نکنه علاقه من یچیز دیگه باشه )

– زندگی ما رو شرایط نمی سازد تصمیم های ما می سازد دقیقا همان تصمیم هایی که بالا اشاره کردم و الان بخوبی درک میکنم جایگاه الانم نتایج همان تصمیمات است و قوانین جهان هستی بسیار دقیق هستند

– ادم های موفق در لحظه تصمیم می گیرند و سریع انجام میدهند اغلب تصمیماتشون درست هستند. تصمیم گیری هم همانند تمام جنبه های دیگه نیازمند تکامله عین عضله نیازمنده ارام ارام قوی شدنه، منی که تا الان تصمیمات بزرگی در زندگیم نگرفتم نمیتونم یکدفعه ای تصمیم بزرگی بگیرم که اخرشم اجراش نکنم کلی اعتماد بنفس رو پایین بیاره برداشتن سنگ بزرگ نشانه نزدنه تصمیماتی در حد توان هر شخص البته استاد در این فایل در این باره هم صحبت کردند نه توانی که بقیه برا ما تعیین کنند توانی که خود ما باید از خودمان انتظار داشته باشیم

– باید خیلی بیشتر از بقیه از خودتون انتظار داشته باشید

– انسان های موفق از اموخته های خود در زندگیشون استفاده میکنند و استفاده کردند که حالا به جایگاهی که هستند رسیدند استاد عباس منش از تمام کتاب هایی که اون زمان خوندن ازمون و خطا کردن و بازخورد گرفتند برای سرگرمی کتاب نخوندن و زندگی الانشون نتیجه ی ذره ذره ی اون اعمال هست

– حتما و حتما اون چیزایی که می خونید و یاد میگیرید اجرا کنید

– اگر میخواهد متفاوت نتیجه بگیرید باید متفاوت فکر کنید و متفاوت عمل کنید چرا که جهان برای فرکانسی مشخص نتیجه ای مشخص میدهد حتی اگر بی نهایت بار تکرار شود

-انیشتین: دیوانه کسیه که یک کاریو به تکرار انجام بده

– کنفسیوس ( فیلسوف چینی ) : اگر می خواهید اشتباه بکنید یک اشتباه جدید بکنید

– اگر بقیه نمی تونند تو نگاه بقیه نکن تو هنوز توان داری … این توان در وجود خودت بود ولی تا قبل از اون نمی دونستی و نمی خواستی ازش استفاده کنی

– ترس بزرگترین دام بر سر راه موفقیت است و تنها راه کنار زدن ترسها مواجه شدن با ان هاست

– ترس ها واهی هستند

– هر ترسی که در من بوجود میاد از طرف شیطانه و قطعا با ترسیدن و حرکت نکردن موقعیت های عالی رو از دست میدم

امیدوارم بتونم اونجوری که دوست دارم و لایقشم زندگیمو بسازم هدفی که بخاطرش متولد شده ام و در پچ و خم زمانی که عین و برق و باد میگذره همین لحظه بهترین لحظه برای شروع و حرکته در یک ثانیه خاطرات دوازده سال پیشم مرور شد و به این سرعت لحظه مرگم میرسه پس در این زمانی که خدا در اختیارم قرار داده باید خوب زندگی کنم و جهان را جای بهتری برای زندگی دیگران بسازم

عاشقتونم هم خانواده ای های عزیز وقتی میام و فقط صفحه اول سایت رو نگاه میکنم اون بچه های فعال رو میبینم کلی کیف میکنم خداروشکر بخاطر چنین خانواده بی نظیری با استادی بی نظیر

بقول یکی از بچه های عزیز ای خدا ای رب رحمان و رحیم باری اهدنا الصراط المستقیم

عاشقتونم براتون بهترینا رو ارزومند❤❤❤