نقش عشق و اشتیاق در موفقیت - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

553 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1602 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز هشتادم، روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع….

    نقش عشق واشتیاق در موفقییت…

    خدارو هزاران بار شاکرم که با درک وشناخت نسبی قوانین هستی، درک وشناخت نسبی خداوند ودرک وشناخت خود واقعیم مدتهاست می تونم اینو تشخیص بدم که وقتی دارم میرم سراغ کار ویا عملی، آیا از روی عشق واشتیاق و انگیزه وامید هست آیا برای خلق ارزشمندی هست، یا برای انسانی مفید بودن و در راستای گسترش جهان هست یا نه ، از روی ترس و طمع و حرص و حسادت و حس کمبود و….هست….

    خدارو شاکرم، که به این روشن بینی رسیدم که حتی اگه قرار برای خودم، هم کاری انجام بدم از روی عشق و اشتیاق و از روی انگیزه باشه، چون میدونم که اگه حتی پاشم یه چای بریزم برا خودم ولی حسم بد باشه اصلا اون چای بهم مزه نمیده، چه برسه به کارهای بزرگتر ومهمتر….

    یه زمانی هست آدم میگه پاشم یه کاری انجام بدم یه حرکتی بزنم، حداقل بگم یه قدمی برداشتم، حالا یا از روی اجبار، یا از روی عادت، یا از روی دوستداشتن و انگیزه….

    اما وقتی به این درک میرسی که بااااید وحتما باعشق وشادی وشور واشتیاق هر روزت رو شروع کنی، وزندگیتو با عشق درونیت نقش ونگار بزنی تا همونی باشه که دلت میخواد، دیگه سعی نمیکنی دنبال عشق واشتیاق بگردی، بلکه عشق واشیاق در تو هست انقدر فعال که میخواد هر طور شده ازت جاری وساری بشه ودر جهان پخش بشه….

    انوقته که حتی وقتی حرفی نمیزنی حتی وقتی کاری هم نمی کنی، که خاص ودیدنی وشنیدنی باشی، همه بهت میگن توچطور انقدر شور واشتیاق داری برای هر چیزی؟ چطور انقدر شاد وخوشحالی؟ چطور انقدر انگیزه وعشق در درونت داری که حتی نگاه کردن و لبخندزدنت حال آدمو خوب میکنه؟

    راستشو بگم اون اوایل که اومده بودم تو این مسیر،خیلی سعی میکردم ادای شما ومریم جان رو دربیارم، وهی سعی کنم نسبت به همه چیز دید مثبت داشته باشم یا اینکه مدام در مورد زیبایی ها حرف بزنم و با شور واشتیاق سپاسگزاری کنم بابت همه چیز، ولی خداییش خیلی جاها تظاهر میکردم که آدم مثبت نگر وشاد و سپاسگزاری هستم، توی دلم توی وجودم احساس خوبی نداشتم، تا میومدم بگم خب اوکی تا اینجای زندگیت مسیر رو اشتباه رفتی، حالا که فهمیدی بیا درستش کن، جبرانش کن ، یه صدایی توی ذهنم میگفت حالا؟؟؟؟؟؟ الان که باختی؟ نصف عمرتو از دست دادی؟؟؟

    حالا که روی خرابه های زندگیت نشستی و چیزی برای خوشحالی وسپاسگزاری نداری؟؟؟؟

    انقدر این صدا توی ذهنم تکرار میشد که فقط وفقط می تونستم با دیدن وگوش دادن به فایلهای دانلودی سایت، با دیدن سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت، اون صدا رو خاموش نگهدارم، وبهش اجازه ندم که بیشتر زمینم بزنه ونابودم کنه…

    اولین چیزهایی که به خاطرش سپاسگزاری میکردم واون زمان تنها دست آورد ودارایی من محسوب میشد، همین مسیر بود، هر روز میگفتم خدایا چطور می تونم ازت سپاسگزار باشم که قبل مرگم بهم فرصتی دادی تا بشناسمت، تا بفهمم ودرک کنم که توچقدر بخشنده ومهربانی وهرچه خیر وخوشیست از توست وهرچه بدی بوده از خودم بوده….

    همین راز ونیازها و گفتگوهای من با خدا، باعث شد دلم گرم بشه به این مسیر وادامه بدم، موندم، صبر کردم تا از تاریکی بیرون بیام، به جای اینکه مثل همیشه پاشم وکاری انجام بدم، سعی کردم کاری انجام ندم اینبار فقط سکوت کنم فقط بشینم به تماشای زندگی، تا بتونم ببینم وبشنوم وحس کنم خداوند رو، خودم رو، وجهان رو، والبته زندگی رو…

    اینکه اصلا هدف خداوند از خلقت من چی بوده؟

    من اومدم تواین دنیا که قربانی باشم و در جبر زندگی کنم؟

    یا اومدم که خودم رو به بهترین شکل تجربه کنم ولذت ببرم و شاد زندگی کنم با شور واشتیاق صبحم رو شروع کنم و در طول روز یادم بمونه که قراره بهترینه خودم رو به دنیا عرضه کنم، نه کسی رو که همیشه در حال گله وشکایت هست در حال آه و ناله، وحتی انقدری خودش رو دوست نداره که از تو تختش پاشه و بره یه دوش بگیره و یه چای یا قهوه برای خودش درست کنه وبا لذت بخوره ؟؟؟؟

    من از اونجایی شروع کردم که نه پولی داشتم، نه سرپناهی، نه خانواده ای، نه حمایتی، نه امنیتی با یکدنیا ترس و اضطراب….

    ولی وقتی تصمیم گرفتم خودم رو نجات بدم، جهان هم به کمکم اومد ….

    زندگی هر روز برام قشنگتر میشد، دیگه طوری شده بود که صدای غار غار کلاغ ها اول صبح پشت پنجره و صدای دارکوب آخر شب ها بهترین وگوش نوازترین موسیقی زنده جهان شده بود برام، در صورتیکه تا قبلش از صدای غارغار کلاغها سرصبحی وصدای دارکوب اخرشبا که نوک میزد به درختها کلافه میشدم!!!!

    توی خونه ای که مال من نبود دیگه وباید ترکش میکردم و حتی حاضر نبودم پاشم جلوی چیکه کردن شیر آب حموم رو بگیرم رو، طوری نقاشی وتمیز وزیبا و خواستنی کردم که تا هر روزی که قرار بود اونجا بمونم از زندگی درش لذت ببرم…

    درسته حیاط وباغچه نداشتم اما همون پرتقال ونارنگی هایی رو که میخوردم هسته هاشو میکاشتم تو گلدون و بعد چند ماه چندتا درختچه ی پرتقال ونارنگی داشتم که بردم کاشتم توی باغ همسایه و……

    درسته خانوادم حمایتم نمیکردند و هیچ دوست ورفیقی نداشتم، اما میرفتم پارک و توی بوستان ها با مردم حرف میزدم و در مورد معنوییت و ثروت و موفقییت باهاشون یه جورایی مصاحبه میکردم و بعد چند ماه تونستم یه کتاب عالی بنویسم…

    درسته تو خونه بودم و تکلیف زندگیم مشخص نبود ونمی تونستم بیرون از خونه کار کنم ولی شروع کردم به درست کردن کارهای هنری و سعی میکردم اونهارو باعشق درست کنم و میفروختم و منبع درآمدی برا خودم تهیه کرده بودم…..

    اینهارو گفتم که بگم دقیقا از همین کارها وهمین تغییرات کوچیک شروع میشه……

    از اون روزها دوسال و اندی میگذره، وعشق واشتیاق اون روزهای من، برای جبران ظلمی که به خودم تا اون زمان کرده بودم وبرای اینکه میخواستم انسان مفیدی باشم وبنده ی خوبی برای خداوند وشاگرد خوبی برای استاد عباسمنش عزیزم، باعث شد که مدتهاست از هر نظر زندگیم توی تمام جنبه ها عالی پیش بره….

    از خونه زیبا و ویلایی با درختان میوه ای که نسیبم شد ، من نهال درخت پرتقال کاشتم توباغ همسایه باعشق وبعد زندگی در خونه ای نسیبم شد که درختهای پرتقال داشت و پراز میوه !!!!!

    ورودیهای مالی ودرآمد عالی وشغل عالی و دلخواهم که عاشقش هستم….

    بعد بیست وچندسال نوشتن، بلاخره تو یکی دو سال اخیر تونستم دوتا کتاب قصه برای کودکان ویه کتاب معنوی چاپ کنم و از نظر جسمی وظاهری وسلامتی ومعنوی و خانوادگی و اجتماعی و مادی شکر الله در مرتبه ودرجه ی خوب وراضی کننده ای هستم به لطف الله مهربان…

    وهمه ی این تغییرات از یک عشق واشتیاق به وجود اومد درست زمانیکه تسلیم شدم در برابر خودمحوری های خودم واجازه دادم که خداوند سکان دار کشتی زندگی من باشه….

    فقط کافی بود بهش بگم که میخوام مثل آدم زندگی کنم، میخوام فقط بندگیت رو بکنم بگو چطوری؟؟؟؟

    و براستی که هیچکس مثل خداوند باوفا نیست در عهد وپیمان…..

    وچون منو فرستاده بود به این دنیا و قول داده بود که همیشه هدایت وحمایتم کنه، اگر با تمام وجودم ازش بخوام وتنها بر خودش فقط تکیه کنم و امید ببندم، واقعا هم اینکارو کرد وقتی دید تنها برخودش تکیه کردم و از مشرک بودن دست برداشتم….

    این عشق واشتیاق فقط وفقط یه جور می تونه ادامه دار باشه و فراموش یا گمرنگ نشه، اونم فقط با بودن در این مسیر پرخیر وبرکت هست، بودن در سایت و با عمل کردن به این آگاهی های ناب…

    وگرنه بیرون از اینجا، هزاران چیز وجود داره، که بخواد توی کمتر از یک شبانه روز، دوباره آدم رو برگردونه به حس بد وترس و منفی و ناامیدی واستپ کردن ودرجا زدن وحتی عقب کشیدن و پا پس کشیدن از این مسیر الهی…

    انشالله که هممون همواره تحت مراقبت خداوند در این مسیر ثابت قدم بمونیم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      سارا ماه گفته:
      مدت عضویت: 1165 روز

      سلام مینای عزیزم

      از خوندن کامنت شما با همه‌ی وجودم لذت بردم

      نوشته‌ی شما پُر از آگاهی و ایمان محض بود

      چقدر زیبا مسیر هدایتتون رو نوشتید، من واقعا احساس کردم که این نوشته باید از سمت کسی نوشته شده باشه که سواد و قلم خوبی داره.

      و بعضی جاها واقعا انگار تلنگری برام بود که همچنان باید ایستادگی و استقامت و ایمانم رو حفظ کنم

      هرچند بدون شک در این راه ثابت قدم خواهم بود چون ازش نتیجه های زیادی گرفتم و با همه وجودم دارم هر لحظه لذت میبرم

      امیدوارم من هم یک روز بیام و بنویسم که مشغول کاری هستم که با همه‌ی وجودم ازش لذت میبرم

      امیدوارم همه‌ی ما باور کنیم ایمان بیاریم و عمل کنیم ….

      از استاد عباسمنش عزیزم با همه‌ی وجود سپاسگزارم…..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مجید بختیارپور عمران گفته:
      مدت عضویت: 984 روز

      سلام و درود بر بانو خواهر گلم مینا خانم گل

      لذت بردم از این همه ایستادگی ازاین همه استقامت و آگاهی های نابی که دریافت کردی و نتیجشو برای ما به اشتراک گذاشتی چقد اون قسمت که میگفتی میرفتی پارک با مردم مصاحبه میکردی رو دوست داشتم چقد اعتماد بنفس میخواد من در خودم شاید نبینم البته تو این شرایط قرار نگرفتم ولی خیلییییی تحسینت میکنم برای این کار درستتون و چاپ کتابهای آموزنده برای بچها چون یکی از کارهایی که دوست دارم و عاشقشم اینه که اینقدر قوی و استاد بشم در آموزش که بتونم با نوجوانان و جوانان ارتباط بگیرم کلاس بزارم کارگاه بزارم برای تزریق باورها و آموزه ای توحیدی در آنها تا بتونم به جهانم اینجوری کمک کنم تا بتونم با اینکار در آینده خانواده های روشنتر و موفق تری داشته باشیم همچین نیتی دارم واسه همین اینکارتونو بسیااااااار تحسین میکنم انشالله بیشتر بنویسی و قلمت گسترش پیدا کنه و موفقیتت و بیشتر اینجا بشنویم خواهر خوبم دمتگرررررررم که توتستی خودتو از تاریکی مسموم شده نجات بدی با وصل شدن به ریسمان خدا بوسیله استادعباسمنش نازنین خداروشکررررر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    لطیف حنضلی گفته:
    مدت عضویت: 3949 روز

    با سلام و احترام

    ✅️✅️✅️✅️✅️🌹🌹🌹🌹🌹

    موضوع بسیار جالبی بود ، رونی کلمن حرفه ای و استاد عباسمنش در مورد اشتیاق و علاقه نسبت به موفقیت در کسب و کار و ورزش بدنسازی صحبت می کنند . استاد ، من فایل شما را خیلی پسندیدم و عین حقیقت است اما باورهای محدود کننده ی ما طبق آموزش های شما و قوانین جهان مثل بتن در ذهنمان چسبیده و فرصت ۱ صدم ثانیه ای هم به ما نمی دهد تا ریسک کنیم و به سمت کسب و کار مورد علاقه مان برویم ، شاید هم بهتر باشه بگویم که در حقیقت من سالهاست با این موضوع دست و پنجه نرم می کنم و شغل کارمندی را رها کنم و به سراغ کسب و کار شخصی که مرتبط با این موضوع کارمندی است (حسابداری مالی) بروم ، امروز که فایل شما را می‌دیدم ، یک لحظه گفتم استاد عباسمنش الان بیشتر از ۱۰ سال است که کارهای مورد علاقه خودش را با شهامت داره انجام میده و نتایج درخشانی دارد و ببخشید استاد این حرف را میزنم چون فکر و باور بنده است ، اما به نظرم کارهای پیش پا افتاده و بر اساس یک پی و شغل یا کسب و کار حرفه ای نیست ، در صورتی که این کارآفرینی شخص شما را نشان می دهد و سراسر از نوآوری و زیبایی می باشد ، ولی شاید من هم اگر به تبع شما دارم الگوبرداری میکنم واقعیتش ته دلم راضی نیست و احساس میکنم در یک محیط کسب و کار شرکت خصوصی و آزاد بهتر میتونم روی کسب و کارم متمرکز و آن را به رشد و پیشرفت برسانم ، واقعیتش استاد من تحصیلاتم را با عشق و اشتیاق رهایی و آزاد شدن از فقر و حرکت به سمت ثروت ادامه دادم و مدارک دیپلم و فوق و لیسانس را گرفتم و دست نگه داشتم که عملی و تجربی وارد بازار کار شوم که سرنوشت و انتخاب‌های من باعث شد در شرکت بزرگ تولیدی فولاد مشغول به کار شوم و قبلش هم کلی کارآموزی و دوره و مطالعه داشتم ولی الان بعد از ۱۱ سال خودم را نمیتوانم با این شغل ارضا کنم و ترس از رها کردن دارم و اینکه مثل افراد بزرگی که دائما” کتاب‌ها و مصاحبه های آنها را رصد میکنم باشم و بروم به سمت کارآفرینی شغل دلخواهم ، من کامپیوتر و اینترنت که ثروت واقعی در جهان است اگر در جهت مثبت به کار گرفته شوند ، را علاقمند هستم و از همه اینها تلفیقی درست کرده ام ، البته آموزشهای خوب شما و دیگر اساتید و شرکت های کسب و کاری چه در ایران و چه در خارج از آن را دائما” کنکاش میکنم و در همه این نتایج رسیدم به اینکه همزمان کارم را پیش ببرم تا ورودی درآمد و پیشرفت روزافزون بیشتر شود و آنوقت در مرحله جدیدی ظاهر شوم و تکامل خودم را اینچنین تعریف کردم ، آنقدر مطالعه و سرچ و تحقیق میکنم و عملا” و به شکل تجربی در ارتباطات با افراد تست میکنم ، تا برسم به آن جایگاه الهی که مناسب من باشد ، واقعیتش من دانشگاه را رها نکرده ام ولی به شکل تجربی دارم از افراد تحصیل کرده و موفق کسب فیض میکنم ، کلام آخر استاد صحبت و قوانین شما خاص هستند و کاربردی و حتما” میشه با اینچنین تفکری مسیر رشد و پیشرفت را در زندگی طی کرد ، دقیقا” مثل اشتیاق سوزان که در کتاب ها و صحبت افراد ثروتمند از جمله ناپلئون و … آمده ، ولی یک اعترافی که بنده بارها در کامنت نوشتم ، جسارت ، اراده و امید به آینده بهتر پس از انتخاب کار مورد علاقه ، تلاش و پشتکار برای رسیدن به هدف و موفق شدن ، برای بنده به راحتی پذیرش شما نیست ، زمانی که من به این آگاهی و باور برسم که میتونم در شغل مورد علاقه ام موفق شوم آنوقت است که پل های پشت سرم را خراب کرده و پل های بزرگتری در مسر روبروی زندگیم ایجاد میکنم و با احساس خوب و علاقه حرکت میکنم ، به هر حال رسالتم را می‌دانم و آن هم این میباشد خوب زندگی کنم و کمک کنم تا جایی که می‌توانم ، دیگران هم طعم زندگی بهتر را بچشند ، سمینار نگذاشتم ولی می‌گذارم ، سخنرانی میکنم و کلی کارهای دیگر که تکامل مرا مثل بچه شیرها که در دره ها رها می‌شوند و به تنهایی رشد می‌کنند، ادامه داده ، گذشته را تجربه ای گرانبها ، زمان حال را با لذت و آینده ای زیبا را ترسیم می کنم ، موفق و پیروز باشید _ لطیف حنضلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1006 روز

    به نام یگانه قدرت جهان هستی

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان شایسته و همه دوستانم در این سرزمین وحی الهی

    در مورد سوال اول اینکه خیلی مشاغل هستند که قبلا هیچکس فکر نمی‌کرد بشه از این راهها پول درآورد ایجاد شده و اتفاقا چندین برابر مشاغل مرسوم درآمد دارند..

    مثل: اشخاصی که در مسابقات رستورانها،کافه ها و.. شرکت میکنند و در زمان خیلی کمی ی میزان غذارو میخورن و پولهای خیلی خوبی میگیرن و اتفاقا کلی هم مشهور و معروف شدن مثل ی شخصی هست به نام رضا که فامیلش الان در خاطرم نیست

    خانمها توی خونشون و حتی تو روستاها با شرایط خیلی ساده آشپزی میکنند و همون غذای خانواده رو می‌پزند و کلی فالور دارن و حتی سفارش برای تبلیغات هم دارن و درآمدهای خیلی خوبی دارن

    بلاگرها ،کسانیکه کارهای روزانه اشونو فیلم میگیرن و بسیار مشهور هم شدن

    ی شخصی رو میشناسم که توی ایران خیلی معروفه و توی جشن ها دعوت میشه حالا از طرف شرکت تشریفات یا آتلیه و…ی فیلم کوچک از خودش میگیره و اسم اون شخص یا شرکت خاص رو میگه و برای کمتر از یکساعت حضور حداقل 50 میلیون تومان درآمد داره و حتی از کشورهای همسایه هم دعوت میشه و میلیون دلاری درآمد داره در سال

    هر چه میگذره مشاغل هم راحتتر شدن و هم درآمدهای بالاتری دارن و هم امکان داشتن کسب و کار شخصی خیلی بیشتر از قبل شده،چون دیگه دنیا به سمت کسب و کارهای شخصی است بیشتر و اینکه ادمها به خاطر خواسته هایی که دارن آگاهانه به سمت شغل کارمندی که ، وقت و انرژی و آزادی زمانی و مکانی و روح و روان ادم رو میگیره و در آخر درآمد خیلی بالایی ندارند، نمیرند،

    من خودم 17 ساله که کارمند هستم و خوب میدونم کارمندی چطوره بخصوص که اون فضا با روحیات آدم جور نباشه..من خیلی خوب نقاشی می‌کشیدم و کلا استعداد هنری ام، به خاطر احساس و تخیل قوی که دارم بالاست، اما فقط به خاطر اینکه بیمه داشته باشم و از شغلم درامد داشته باشم ( چون همیشه شنیده بودم که هنر که نشد نون و آب، از هنر که نمیشه پول درآورد) رفتم در حوزه درمان و کاری که با روحیات من اصلا جور نبود و دائما باید با بیماران و در محیط بیمارستان می بودم رو انجام میدادم و هر روز فقط امیدوار بودم کی بشه که من دیگه اینکارو انجام ندم..

    در کودکی با خواهر کوچکترم همیشه داستان میخوندیم و می نوشتیم و نمایش اجرا میکردیم و با نوار کاست ضبط میکردیم و پخش میکردیم یعنی از رادیو داره پخش میشه،،،یا برنامه رادیویی اجرا میکردیم،من میشدم مجری،خواهرم مهمان یا برعکس و مصاحبه میکردیم و…. بارها هم توی جشنواره های هنری استانی جوایز دریافت کرده بودیم اما به خاطر باورهایی که داشتیم به طور کل عشق و علاقه امون از یادمون رفت،، ایشون رفتن کامپیوتر و من رفتم در بخش درمان..

    اپیدمی که شد من به خاطر شرایط مادرم که به شدت دچار استرس شده بودن برای سلامتی من از بیمارستان استعفا دادم و 3 سال در خانه بودم و توی این مدت خداوند دوباره مارو هدایت کرد به سمت استعداد و عشق کودکیمون که البته تا قبل از کنکور و انتخاب رشته هم درگیرش بودیم

    ما هر دو پیگیر گویندگی رادیو شدیم،دوره ها و آموزشهای مختلف رو دیدیم و همزمان در سایت استاد عضو شدیم فایلهای هدیه رو شروع کردیم..و خیلی در ایجاد امید و انگیزه کمکمون کرد..

    مدرک معتبر گرفتیم با نمره بالا

    توی این فاصله من به کار قبلی ام مجددا برگشتم فقط به خاطر اینکه با درآمد اون شغلم شرایط این طرف رو مهیا کنم

    و حالا استارت کسب و کار خودمون رو زدیم و امیدوار هستیم روزی صدای ما جهانی بشه و برای نسل‌های زیادی ماندگار بشیم..

    البته دوره عزت نفس خیلی کمکمون کرده که از کمال گرایی دست بکشیم،نترسیم و با همین امکانات و شرایطی که داریم شروع کنیم..

    توحید و توکل به خدای یگانه خیلی به ما کمک کرده که قدم اول رو برداریم و منتظر هدایت الله باشیم برای قدمهای بعدی

    البته الگوهای زیادی هم شناسایی کردیم که در جهان دارن میلیون دلاری،چند ده و گاها چند صد میلیون دلار درآمد کسب میکنن و حتی کارهای اولشونو گوش دادیم که هنوز امکاناتشان و تجهیزاتشان خیلی قوی نبوده و اینطوری قانون تکامل رو در کارمون، بیشتر درک کردیم و اون حالت عجله و بی قراری برای دریافت نتیجه رو نداریم

    البته یک نکته رو بگم که :««ما اول کار می‌گفتیم ما اینکارو داریم دلی انجام میدیم و ازش درامد نمی‌خوایم، پیرو همون باورهای غلطی که داشتیم ولی هرچی که پیش رفت و بیشتر اگاهی کسب کردیم از طریق برنامه های استاد الان اتفاقا می‌خوایم درامد داشته باشیم و درآمدهای خیلی بالایی هم می‌خوایم کسب کنیم،،»»

    در ضمن توی این راه نظر دیگران هم اصلا واسمون مهم و تعیین کننده نیست حتی نزدیکترین افراد به ما و فقط این برامون مهمه که ما باور داریم که روزی بهترینهای این کسب و کار میشیم

    خدایا شکرت برای وجود استاد عباسمنش عزیزم..مریم جان مهربونم و دیگر دوستانم

    در پناه خدای مهربان مان شادو تندرست باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      مانلیا گفته:
      مدت عضویت: 1612 روز

      سلام سپیده جاااااان

      سپیده جانم کامنتتونو خوندم و چهههه قدر لذت بردم چه قدررررر تحسین کردم هم شما رو و هم خواهرتونو

      امروز خدا بهم گفت

      (( صدبار اگر توبه شکستی بازآ ))

      و با خوندنه کامنتت احساس کردم چه قدر تو هم تونستی صدای خدای درونت رو بشنوی و ایمان داشته باشی و بهش عمل کنی

      خییییلی خوشحالم برات

      تنها راهه ثروتمند شدن ما اینه که بفیه هم ثروتمند بشن

      تنها راه موفقیت اینه که بفیه هم موفق بشن

      ما تنها از مسبر مورد علاقه مون و عشقمون میتونیم پول بسازیم و ثروتمند بشیم و نه هیچ راهه دیگه ای

      اینا باورایی هست که اینروزا دارم سعی میکنم در خودم بسازم

      واقعا اخر کامنتت که فهمیدم داری با خواهرتون در مسیر مورد علاقتون حرکت میکنید رو خوندم کلی ذوق کردم

      چون اگه تو موفق بشی و ثروتمند بشی احتمال موفق شدن و ثروتمند شدن من هم بیشتر میشه

      چونکه تو با موفقیتت جهان رو رشد میدی و جهان که گسترش پیدا کنه برای من هم فضا بیشتر میشه

      خداروشکر من هم خیلی چقته در مسیر مورد علاقه ام خودمو قرار دادم

      ولی الان درامدم خیلی خوب و اونجوری که میخوام نیست ازش

      البته بگم من به صد میلیون درامد هم برسم بازم از نظرم کافی نیست و به بیشترش فکر میکنم

      اما متوجه شدم که بسیااااااار باورهای مخرب و ترمز ها شدید دارم توی این مسیر مورد علاقه ام

      مثل شما بود که گفتی اولش میگفتیم ما دلی اینکارو انجام میدیم نه برا درامد

      من هم یه باورایی داشتم مثل اینکه اینکار پتانسیلش رو نداره با چطور ممکنه نمیشه و …

      و الان با این فایل استاد دارم سعی میکنم بشکونم این ترمز هارو تا بتونم میلیون میلیون و میلیاردی با تکامل از همین مسبر و کار مورد علاقه ام پول بسازم

      عااااشقتم سپیده جونم

      بله بله بله که 100% امکان پذیره شما کسب و کاری جهانی بزنید و ازش صد ها میلیون از همین کار گویندگی دربیارید

      همه اش به باورای ما بستگی داره نه هیچ چیه دیگه ای

      یه جایی از کامنتتون گفتید که هر روز جهان داره کسب و کار شخصی بیشتر میشه و ازتون ممنونم چونکه این جملتون یه باور خوب رو به من نشون داد

      من فکر میکردم نمیشه که خیلی کسب و کار شخصی زیاد باشه تو جهان یعنی همون باور کمبود اما از کامنت شما فهمیدم اینم ترمز دارم توش و اتفاقا جهان خواستاره کسب و کار های شخصی بیشتر برای رشد خودشه

      اتفاقا جهان بیشتر میخواد

      اتفاقا جهان بیشتر نیاز داره به کسب و کار شخصی

      خییییلی تحسینتون میکنم

      انشالله یه روزی از تلویزیون در موفقیت کاریت ببینمت و بگم عه این دوست عباسمنشی منههههه هاااااا

      بازم خداروشکر و ممنونم ازت

      در پناه الله یکتا باشی دوسته عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سپیده منصوری گفته:
        مدت عضویت: 1006 روز

        سلااااام نگار نازنینم

        چقدر احساس و انرژی فوق العاده ات رو با خوندن کامنتت دریافت کردم..

        چقدر خوشحالم که توانستم اثری هر چند کوچک در یک نفر ایجاد کنم با کامنتی که کاملا دلی نوشتم..

        هر روز بیشتر به ارزش کامنت خواندن و کامنت گذاشتن در سایت پی می برم..

        دوست عزیزم دقیقا اگر شما هم دقت کنی می بینید تعداد شب نشینی ها خیلی زیادتر شده نسبت به حتی 10 سال پیش،،مسافرتها در تمام طول سال،،و…این نشان میده که سبک زندگی کارمندی خیلی کمتر شده..ی جستجویی هم که در اطرافیانتون و دوستانتون انجام بدید کاملا واستون بدیهی میشه که همه آدمها به دنبال شغل شخصی خودشون هستن..و خیلی بیشتر نسبت به قبل ادمها دنیال علاقه خودشون میرن..البته که حتما ما با توجه به اینکه در این مسیر هستیم مدارمون با 90 درصد جامعه متفاوت هست و چون بیشتر دنبال این سبک هستیم بیشتر هم در اطرافیانمان بهش برمیخوریم..

        و با توجه به اینکه جهان همیشه و همیشه در حال گسترش هست و اصلا هدف جهان گسترش هست حتما که هیچوقت از هیچ شغلی اشباع نمیشه و همیشه فضا برای ایجاد شغلهای جدید و متفاوت هست و با توجه به تفاوت در سلایق و علایق ادمها همه نوع کسب و کاری طرفدار خودش رو داره..

        و من با دریافت همه این اگاهی ها از فایلهای ارزشمند استادمون جسارت به خرج دادم و وارد کاری شدم که علاقه ام بود با باور به اینکه این مسیر هم حتما طرفدارهای خودش رو داره و حتما کسانی هستند که با من هم سلیقه هستن و به لطف الله مهربان دور من جمع میشوند..

        هر روز دعای من اینه که خدایا همانطور که مردم رو دور حضرت اسماعیل در یک بیابان جمع کردی،یا دور پیامبران دیگه،و حتی دور استاد عزیزم ،،، دور من هم جمع کن . باور دارم که میشود..

        راستی دوست عزیزم من و خواهر جانم دیروز ضبط اولمون رو انجام دادیم با احساس عالی و بدون نگرانی و ترس از آینده و تنها با توکل به خدای خیرخواهمون..

        دوستتون دارم

        موفق و سعادتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2248 روز

      به نام خداوند مهربانی ها

      سلام و درود خدمت شما خانم مصنوری عزیز

      دیدگاه شما رو خواندم و خیلی لذت بردم و درس یاد گرفتم، سپاسگزارم و بهتون تبریک میگم که با کمک آگاهی های دوره ی عزت نفس با شجاعت و با توکل خداوند توانا دارید در مسیر علاقه شخصی خودتون قدم بر می دارید

      منتظر خواندن نتایج شگفت انگیز شما مخصوصا در حوزه کسب و کار شخصی خودتون هستم

      چند وقت پیش شما یه پاسخ ارزشمند برای من درج کرده بودین

      abasmanesh.com

      اون موقع در مدار پاسخ گویی نبودم ، ولی امروز یادم بود رفتم پاسخ زیبای شما رو خواندم و کامنت خودم هم خواندم و چقدر لذت بردم و چقدر حال دلم خوب شد چقدر به خودم تبریک گفتم

      باز هم سپاسگزارم

      به دستان قدرتمند خداوند توانا و مهربان می سپارمتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سپیده منصوری گفته:
        مدت عضویت: 1006 روز

        سلام به شما دوست گرامی و هم فرکانسی ام

        بسیار خوشحال میشم از اینکه کامنتم اثری بگذاره و اصلا هدف من از کامنت گذاشتن همینه که انرژی بدم و اثری در جهان خلق کنم به اندازه توان آگاهی هایم..

        ممنون و سپاسگزارتون هستم..همچنان با عشق در مسیرم طبق هدایت الله دارم پیش میرم و بسیار خوشبین هستم به آینده ای که با آگاهی از قوانین ثابت جهان میتونم برای خودم خلق کنم.

        ممنون که لینک کامنتتون رو هم گذاشتید و من مجددا مطالعه کردم و مرور به موقعی بود واسم..

        درود بر شما

        روزگارتون عاالی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    zahra hatami گفته:
    مدت عضویت: 2041 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    🌺🌺🌺🌺🌺❤️❤️❤️❤️

    ۱.چه شغل هایی را الان می شناسی که به عنوان منبع کسب درآمد افراد هستند اما تا همین چند سال پیش بسیار خنده دار و غیر قابل بود که بشود از طریق انجام چنین کارهایی پول ساخت؟

    ۱. درآمدزایی از طریق فضای مجازی به خصوص اینستاگرام

    ۲. کاشت ناخن به نظر من این مورد غیر قابل باور بود یعنی قبلا ناخن مصنوعی بود ولی اینکه بشه ناخن کاشت و از همه جالبتر اینکه بسیار این شغل زیاد شده و بسیار خواهان داره

    ۳. تزریق ژل برای پرحجم شدن لب. اینکه این مورد باشه عجیب نیست ولی اینکه در این چند سال اخیر به این شدت این مورد زیاد شده غیر قابل باور بود.

    ۴. اینکه الان شرایط طوری مهیا شده ادم در هر مکانی که باشه به راحتی لوکیشن میزنه ماشین میاد دنبالش و مقصد پیاده میکنه چیزی که قبلا اصلا نبود باید دو ساعت زنگ میزدی آژانس و یا باید برای سوار شدن ماشین یک مسیری رو پیاده میرفتی….

    ۵. کاشت مژه، هاشور ابرو …..

    ۶. افرادی که میرن رستوران های مختلف و پول میگیرن و رستوران ها رو در صفحه اینستاگرامشون تبلیغ میکنن، حتی نکته جالب اینکه خیلیا صفحاتی در اینستا میزنن و جوک و طنز هایی رو در پیجشون‌میزارن و بعد بک مدت از پبجشون پول میسازن.

    ۷. حتی برای من بسیار جالبه که این چند سال اخیر چقدر عادی شده پسر و دخترهایی که با ساز شون میان در خیابان و ساز میزنن و درآمدزایی میکنن و اغلب دیدم که چقدر مبالغ خوبی هم بهشون میدن.

    در کل فضای اینستا باعث شده هر کسی حرفه شو به اشتراک بزاره و درآمدزایی کنه

    🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    . اگر باور داشته باشی که موضوع مورد علاقه ی شما می تواند به عنوان یک شغل وجود داشته باشد و می تواند از لحاظ مالی شرایط تجربه زندگی ای سرشار از شادی و آرامش را برای شما فراهم کند، چه موضوعی را به عنوان شغل انتخاب می کنی؟

    خداوند رو هزاران مرتبه شکر میکنم که با لطفش و‌هدایتش تونستم به کار مورد علاقه ام هدایت بشم و در حال حاضر در حال کسب مهارت برای خلق ثروت بیشتر و کسب موفقیت هستم.

    واقعا آدم وقتی به کارش علاقه داشته باشه اصلا خسته نمیشه، خیلی وقتا یادش میره که غذا بخوره، خیلی وقتا خواب از سرش میپره و میشینه ساعت ها تصویر سازی میکنم و برنامه میچینه، خیلی وقتا چاییش سرد میشه، آب خنکش گرم میشه، اینا رو گفتم که بگم کلا آدم جایی که دوست داره و کاری که دوست داره وقتی بخواد انجام بده گرما، سرما، تاریکی، روشنایی خیلی تاثیرش کمه،، خیلی بهانه ها کم میشه، اگه بخواد توجیه کنه خودشو گول زده و…… خیلی مواااارد دیگه….

    در قسمت مصاحبه با استاد که آزاده عزیز صحبت کردن گفتن اون فردی که در ابتدا باهاشون کار میکردن خیلی عصبانی بود ولی خیلی چیزا ازش یاد گرفتم.

    میخوام بگم آدم وقتی در حوزه ای که دوست داره هست برای اینکه مهارت کسب کنه حتی عصبانیت آدما هم به دل نمیگیره( یعنی شاید اون لحظه به دل بگیره ولی اگه با خودش در صلح باشه اونقدر با خودش حرف میزنه و اهدافشو تجسم میکنه که اهمیت موضوع عصبانیت کارفرماش یادش بره…) همه اینا تجربیات من بود منم در محیط کارم بعضی اوقات به آدمایی بر میخورم و همکارام حرفایی میزنن که تومخی میشه برای من، اعتراف میکنم اون لحظه بهم میریزم ولی تمااااام تلاااشم میکنم که اهمیت اون موضوع رو کم کنم…. یه جمله معروفی هست که من تو این مواقع مرور میکنم اگه موضوعی در پنج سال آینده ات تاثیری نداشت پنچ ثانیه هم بهش فکر نکن…

    امیدوارم در این مسیر زیبا که با لطف خداوند و آموزه های استاد عزیزم اهدافم شناختم و در راستاش تلاش میکنم با یاری خداوند مهربانم به جایگاهی که دوست دارم برسم و برای همه شما عزیزان آرزو میکنم در قدم اول انشالله خواسته و هدفتون پیدا کنید و در قدم دوم در راستاش تلاش کنید.

    راستی دوره ای که منو در راستای پیدا کردن خواسته هام و قدم برداشتن در برای رسیدن به اهدافم کمکم کرد دوره فوق العاده ۱۲ قدم بود. پیشنهاد میکنم عزیزانی که دوره رو تهیه نکردن حتما تهیه کنند.🙏

    دوستتون دارم🌺❤️

    استاد عزیزم عاشقتونم ❤️🌺❤️🌺

    به امید دیدارتون❤️❤️🌺🌺🌺❤️❤️❤️🌺🌺🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    آقای نیکو گفته:
    مدت عضویت: 3095 روز

    سلام به استاد عباسمنش و همراهان عزیز

    تا چند سال پیش شغل‌هایی مانند مدیر کانال تلگرام و درآمد از اینستاگرام و کلیه شغل‌های مجازی اصلا وجود نداشت کی فکر شو می‌کرد که چنین شغل‌هایی با درآمدهای باورنکردنی بوجود بیاد، یا شغل‌های آموزشی بسیار زیادی که البته آنها هم به لطف فضای مجازی بوجود آمده به لطف فضای مجازی اونهایی که باور کردن میشه از این راه به درآمد رسید قدم برداشتن و به درآمدهای بسیار خوب رسیدن.

    شغل‌های بسیار زیادی در چند سال اخیر بوجود آمدن که ثروت زیادی رو ساختن مانند تاکسی اینترنتی، آموزش های مختلف در فضای مجازی، سایت‌هایی مانند دیوار، دیجی کالا، کانالها و پیج های مختلف و غولهای فروشگاهی مانند آمازون و غیره

    اما در مورد سئوال دوم من حدود ۲۰ ساله البته نه بطور پیوسته در صنعت ساختمان در حال فعالیتم و تا جائیکه خودم رو شناختم کار مورد علاقه ام هست، اما چالش‌های بسیار زیادی در این کار هست که هرکار میکنم که احساسم رو خوب نگه دارم نمیتونم و متأسفانه در چند سال اخیر سرمایه زیادی رو تو اینکار از دست دادم، تا جائیکه بعضی وقتا فکر میکنم که بهتره شغلم رو عوض کنم، اما از اونجایی کار مورد علاقه ام هم همین ساخت و ساز ساختمان هست یه چیزی ته ذهنم میگه ادامه بده

    تا ۲۰ سال پیش کارم گچبری ساختمان بود که در اون کار سرمایه خوبی بدست آوردم و در آن زمان شغل‌ مورد علاقه ام بود، البته هنوز هم دورادور دنبال میکنم، بعضی وقتا فشار ذهنی ساختمان سازی روم زیاد میشه و با خودم میگم برگردم به همون کار، تا جائیکه مدتی بود تصمیم قطعی گرفته بودم برگردم به همون کار گچبری و میخواستم کلاس آموزش مجازی بزارم، لوازمش رو هم تهیه کردم اما هربار که میخوام شروع کنم یه حسی بهم میگه تمرکزت رو بزار روی همین ساختمان سازی بالاخره همین چالش‌ها تبدیل به فرصت میشه، فعلا که دارم ادامه میدم و هر بار که یه چالش جدید پیش میاد که معمولا هر هفته حتما یه چالش رو حداقل دارم به هر صورت بوده حلش کردم.

    دوستان اگه موردی به ذهنشون میرسه ممنون میشم راهنمایی کنن

    با تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      حسن نشاسته گر گفته:
      مدت عضویت: 2994 روز

      سلام و درود

      امیدوارم که عالی باشین

      خودتون جواب سوال خودتون رو دادین، گفتین چالش ها میتونن فرصت باشن. دقیقا همینطوره

      به این فکر کنید که چالش های شما چالش های افراد زیاد دیگه ای هم هست. پس اگر بتونین این نیاز رو پاسخ بدین از همین رفع نیاز میتونین بی نهایت ثروت بسازین

      قدم اول اینه که باور کنید شما از اون چالش ها بزرگترید و توانایی حلشون رو دارید.

      بسیاری از کسب و کارهای موفق ابتدا کسب و کار نبودن مثلا طرف یه لباس راحتی میخواسته که تو بازار نبوده اومده خودش برای خودش یه مدلی که باهاش راحت بوده رو دوخته بعد دوستان و آشنایان هم خوششون اومده و گفتن برای ما هم بدوز و بعد کم کم به این نتیجه میرسه که این نیاز افراد زیادی هست و یه بیزنس موفق از اون ساخته

      برای همه ی چالش ها همینه از کوچیکترینش مثل لباس راحتی تا چالش های بزرگ جهانی که مخترعین و مبتکرین براش راه حل پیدا کردن

      افرادی مثل هنری فورد که علاوه بر ساخت خودروی ارزان مشکل فضولات اسب توی شهر نیویورک رو حل کرد (مشکلی که ده شهردار شهرهای مهم دنیا ده روز براش جلسه گذاشتن و راه حلی براش پیدا نکردن) یا آقای مورس که تلگراف رو اختراع کرد بعد از این که خبر مرگ همسرش دیر بهش رسید. گراهامبل ها، ادیسون ها، زاکربرگ ها، ایلان ماسک ها همه از حل چالش به ثروت رسیدن. پس چالش ها رو در آغوش بکشید و خوشحال باشین که مسیر رشد رو خیلی شفاف میکنن

      منتظر خوندن خبرهای موفقیتتون هستم

      شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        آقای نیکو گفته:
        مدت عضویت: 3095 روز

        با سلام خدمت شما دوست عزیز و تشکر از شما که به کامنت من پاسخ دادین و اینکه یادآوری کردین باید فکر کنم که من از چالش‌ها بزرگترم پس توانایی‌های حل اون چالش‌ها رو دارم

        بله چالش من حتما چالش افراد زیادی که همکار من هستن و در ایران دارن ساخت و ساز میکنن هست و اونهایی که رشد کردن معلومه که به راحتی اون چالش‌ها رو حل میکنن و بلکه هم بالاتر از همون چالش‌ها فرصت میسازن

        باز هم ممنون از شما سعی میکنم بیشتر روی باورهای کار کنم و به امید خدا موفق خواهم شد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 1199 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    ۱-بنظر من شغل هایی از قبیل ؛ فود بلاگری ، مربی پرتاب اوت در فوتبال ، طراحی روی ناخن ، مشاوره لایف استایل و… میتواند از قبیل مثال هایی برای شغل های پر درامد اخیر باشند.

    ۲-من شغلی را انتخاب میکردم که سر و کارش در زمینه با هتل باشد ، و اینکه به همین خاطر به سراسر دنیا سفر کنم و در هتل های جهان خدمتی را عرضه کنم. نه اینکه فقط در یک شهر خاص یا یک هتل خاص باشد ، بلکه شغلی باشد که نیازش سفر به سراسر دنیا(تمام کشور ها)باشد و نیز سر کارش با هتل و اقامت گاه های زیبا برای مردم باشد.

    از شما استاد عزیزم و همچنان خانم شایسته و همچنان اعضای محترم سایت عباس منش دات کام تشکر میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  7. -
    حسین رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 1992 روز

    بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست …

    سلام ب استاد عزیز و بچه های عزیز سایت …

    این فایل دقیقا برای دوسال پیش هست …وقتی میگم استاد عباس منش فرد باهوشیه و بی دلیل ب این همه از موفقیت نرسیده بیراه نگفتم …

    ایشون سبک جدیدی از اموزش در حوزه موفقیت و انگیزشی ابداع کرده که مخصوص خودشه و بسیار هم جواب داده چون عاشق این کار بود

    گرچه بعضی از افراد فایلهایی که در سایت استاد عباس منش تولید میشه رو ب چشم فان میبینن اما همه شون جنبه اموزشی داره

    ولی چیزی که میخوام بگم اینه که استاد برخلاف عده زیادی در این حوزه که ب چیزهایی که میگن عمل نکردند و صرفا با کپی این مطالب از دیگران و انتقال ان ب ثروت رسیدند خودشون قبلا ب قوانینی که اموزش میدند عمل کرده و نتیجه گرفتن و سپس رو ب اموزش اوردن

    دلیل تاثیر گذاری حرفها و مطالبی که استاد بیان میکنن یکی اینه که بسیار ساده بیان میکنه و مثالهای زیادی میاره و دیگه اینکه خودش ب چیزی که میگه عمل کرده

    مثلا تولید همین فایل :

    اگه کمی دقت کنیم میبینیم تیتر این فایل در فصل دوم و گام نخست بسوی ثروت در کتاب بیندیشید و ثروت مند شوید ناپلئون هیل ب چشم میخوره …

    ناپلئون هیل میگه : اشتیاق نقطه شروع تمام موفقیتهاست و درادامه میگه انچه را مغز انسان تصور و باور کنه ب ان میرسه …

    اما سوال اینجاست مغز انسان چطوری چیزی رو باور میکنه ؟

    ایا هر حرفی رو از هر کسی بشنوه باور میکنه ؟

    ذهن همین جوری که چیزی رو باور نمیکنه ….ذهن تا تحت تاثیر قرار نگیره هرگز تغییر و باور نمیکنه …ذهن باید تحت تاثیر قرار بگیره و دکمه هم نداره بزنی تا تحت تاثیر قرار بگیره

    ذهن همه ی ما انسانها قابلیتی داره ب نام ادراک که در واقع یک ابزار ذهنیه که با تجزیه و تحلیل حرفهایی که میشنوه سبب میشه ارتعاشش تغییر کنه و ارتعاشه که تعیین میکنه چه چیزی جذب کنه …

    حال تصور کنین شما صحبتهای کسی رو دارین میشنوین که خودش هیچ کارنامه موفقی نداشته ایا روی شما تاثیر میذاره ؟

    مسلما تاثیر نمیذاره …

    اشتیاق و عشق و علاقه نقطه شروع تمام موفقیتهاست …اما سوال اینجاست فردی که هدفش واضح و مشخص نیست چه اشتیاقی داره ؟!

    ایا میتونه عشق و علاقه ای باشه ….

    موضوع اینجاست خیلی ها در همین قدم اول گیر کردند یعنی همین اول قدم رو اشتباه رفتن

    حال سوال دوم : این فرد چگونه میخواد در ارتعاش خواسته اش قرار بگیره ؟

    وقتی عشق و علاقه در کار نیست چطوری میخوای در ارتعاش خواسته ات قرار بگیری ؟

    شما تا در ارتعاش خواسته ات قرار نگیری هرگز بهش نمیرسی در ارتعاش خواسته قرار گرفتن زوری نیست مثلا زور بزنی تا در ارتعاش خواسته قرار بگیری

    در ضمن خیلی ها هستن وقتی ب خواسته شون فکر میکنن یا گاها وقتی تجسمش میکنن هیچ احساسی ندارند ..

    یکی از دلایلی که خیلی از افراد موفق نمیشن همین موضوعه که هدف و خواسته شون رو بدرستی انتخاب نکردند یا اگر هم بدرستی انتخاب کردند باورهای درستی نسبت ب ان ندارند …باور دکمه نداره بزنی اتفاق بیفته

    معنای درست خودشناسی یعنی اینکه من خودمو بدرستی بشناسم درونم رو بدرستی بشناسم اما صرفا بیام یکسری جملات رو ادا کنم کمکی ب خودم نمیکنم …

    من باید ب چیزی که تا کنون یاد گرفتم ب یک درک درستی رسیده باشم و با عمل ب قوانینی که درک کردم نتیجه بگیرم بدون عمل کردن ب قوانینی که درک کردم نتیجه ای هم در کار نیست

    استاد با این مطالب و تولید این دست فایلها داره قانون رو برای خودش مرور میکنه و همینطور بما اموزش میده زیرا شنیدن این حرفها از زبان کسی که خودش کارنامه درخشانی داره بسیار تاثیر گذاره

    ایشون ب چیزایی که میگه عمل کرده و نتیجه گرفته خیلی بیشتر از منو تو هم نتیجه گرفته این مطالبی که استاد میگه همه ی ما از بریم اما چی میشه که نتیجه ب اون شکلی که میخوایم ظاهر نمیشه ؟

    چون عمل نمیکنیم ب چیزی که میدونیم …. کل داستان همینه …

    خیلی ها میخوان با شواف کردن ب نتیجه برسند اما این هم جواب نمیده …چون بحث چیز دیگه ایه

    خیلی از ماها زمانیکه هنوز ب خودشناسی نرسیده بودیم ب خاطر حرفهای پدر و مادر و خونواده کاری که در اون عشق و علاقه داشتیم رو رها کردیم و وقت مون رو با کاری که دوست نداشتیم تلف کردیم و حالا ب این اگاهی رسیدیم که موفقیت تنها در شغل و کاریه که عاشقش باشی اما حالا مشکل دیگه ای هم بهش اضافه شده که نیاز ب باور سازی داره

    همه چی اول ب عشق و علاقه دوم ب باور ما بر میگرده ……

    تشکر ……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  8. -
    وحیده اکرامی فر گفته:
    مدت عضویت: 1742 روز

    سلام استاد نازنینم و مریم جون عزیزم

    چقدر این موضوع رو دوست دارم و همیشه دلم میخواست شغل مورد علاقه ام رو داشته باشم

    استاد عزیزم در مورد سوال اولتون که چه شغلهایی الان وجود داره که تا همین چند سال پیش وجود نداشت و خنده دار بود:

    یکیش کار مانیکور و پدیکور هست، بلاگری، دابسمش ساختن، فروش محصولات آنلاین، چاپ و نقاشی خاطرات افراد و عکسهاشون روی انواع وسایل تزیینی مثل لیوان، گلدون، تابلو، آرایشگر حیوانات، ساختن زیورآلات با الهام از برگها و گلها در طبیعت با فلز مس، و خیلی مشاغلی که قبلا نبود و الان درآمد عالی دارن

    و اما در مورد سوال دوم:

    استاد من یکسال گذشته تمرکز گذاشتم و خدا رو شکر شغل مورد علاقه ام رو پیدا کردم و با اینکه هیچ سررشته ای نداشتم با همون توانایی کمی که داشتم و تجهیزات اولیه با قدرت و جسارت و توکل به خداوند شروع کردم و موفقبتهای بینظیری بدست اوروم

    من وارد حوزه عکاسی و لیدر توری شدم، دنبال شغلی بودم که هم متنوع باشه هم شاد باشه، هم تفریح کنم و لذت ببرم هم درآمد داشته باشم

    به لطف خداوند بزرگ و آموزه های بینظیر شما در دوره عزت نفس تونستم مسیرم و پیدا کنم و قدم بزارم توش، من در ارتباط برقرار کردن با آدما خیلی توانمندم، دوسال بود با گوشیم تو طبیعت عکاسی میکردم و بارها بهم گفتن عکاسی رو حرفه ای کار کن و من توجه نمیکردم و باور نمیکردم بتونم به صورت حرفه ای کار کنم و درآمد داشته باشم، یه باور اشتباه داشتم که فکر میکردم اگه برای درآمدزایی عکاسی کنم لذت نمیبرم ولی کاملا اشتباه میکردم، الان یک لیدر باتجربه و آگاه و مهربون هستم که با همه مسافرام ارتباط عالی دارم، تو حوزه عکاسی در عرض ۶ ماه پیشرفت زیادی کردم، دوره های عکاسی مقدماتی و پیشرفته رو رفتم و هر روز مطالعه میکنم و خیلی تو کارم موفق هستم، اوایل که شروع کردم یه دوربین خیلی ابتدایی داشتم و همه لیدرها بهم میگفتن دوربینت خیلی ضعیفه اگه عوض کنی بهتره ولی من بهشون گفتم دارایی من درحال حاضر همین دوربینه و خودم که باید با همین دوربین و همین دانش ابتدایی کار کنم چون پول ارتقا دوربین و نداشتم وگفتم کار میکنم و تجهیزاتم و کامل میکنم

    استاد ۳ ماه با همون دوربین و همون دانش کمم انجامش دادم و درآمد عااالی کسب کردم درآمدی که تا حالا تو زندگیم تجربه نکرده بودم و چقدر حس و حالم عااالی بود، فقط لذت میبردم و عشق میکردم، تجربه ام کم بود ولی عاشق کارم بودم و بعد اون سه ماه دوره هام رو رفتم و تونستم دوربینم و به طرز معجزه آسایی ارتقا بدم و یک دوربین فول حرفه ای بگیرم، و اینا همه اش بخاطر حس خوبم، توکل و ایمانم به خداوند و گوش دادن به آموزه های شما بود، خودم رو به خودم ثابت کردم و بعد همسرم که موافق کارم نبود و فکر نمیکرد بتونم درآمد داشته باشم باورم کرد و دید که چقدر عاشقانه تلاش میکردم و چقدر موفق بودم و همین باعث شد همسری که نیازهای خیلی ابتدایی منو به سختی برآورده میکرد برام دوربین فول حرفه ای گرفت و اون روز از ته قلبم شاکر خداوند بودم و معجزه قدم گذاشتن تو مسیری که دوسش دارم و ایمان داشتنم و دیدم، بعد اون تو اولین نمایشگاه عکاسی شرکت کردم و دوتا از عسهام تو نمایشگاه شرکت داده شد و برای اولین بار در مسابقات بین المللی فتوواک شرکت کردم، ۲۴ ساعت مداوم عکاسی تو فضای باز و خیابانی تو گرمای ۳۸ درجه کیش و رطوبت ۹۰ درصد، استاد اون ۲۴ ساعت تنهایی عکاسی کردم و عشق کردم و ۹ تا از عکسام رو تو مسابقه شرکت دادم و با افتخار یکی از عکسهام عکس منتخب شد در مسابقات بین المللی عکاسی در روز عکاس

    اون روز فقط اشک شوق ریختم الان هم دارم اشک میریزم و مینویسم اینکه موفقیت فقط با جسارت، ایمان، عشق، توکل و اعتماد بنفس به دست میاد

    این جمله شما که بارها گفتین:

    “کارتون عشقتون باشه”

    همیشه آویزه گوشم بود و فقط از خدا خواستم و منو به مسیرم هدایت کرد و من گوش دادم و رفتم جلو قدم به قدم

    استاد شما گفتین خودتون و ارتقا بدین و من دارم هر روز خودم و حرفه ام و عشقم رو ارتقا میدم، عکس میگیرم و عشق میکنم، حالا تو کار گشت دور جزیره هم حرفه ای تر و قدرتمندتر شدم

    از زمانی که شروع کردم تا الان ۶ ماه گذشته استاد ولی اینقدر عاااالی پیشرفت کردم که همه اطرافیانم متوجه شدن و تحسینم میکنن

    اینکه تو سن ۴۳ سالگی دنبال علاقه ام رفته ام، پیداش کردم و با عشق و جسارت و ایمان دارم انجامش میدم و لذت میبرم و پیشرفت میکنم برام مثل معجزه است، زندگی برام عین بهشت شده و چقدر احساس ارزشمندی دارم و چقدر اطرافیانم دارن از من الگو میگیرن

    و در ادامه هدفم اینکه یک عکاس حرفه ای در حوزه بین المللی بشم و یک لیدر فوق العاده در حوزه گردشگری و فقط سفرهای خارجی برم و از همه جای دنیا عکسهای عالی بگیرم

    استاد اتفاقا امروز یه کاردیگه تو زمینه عکاسی بهم پیشنهاد شد ولی چون اون فضا رو دوست نداشتم جواب رد دادم با اینکه درآمدش خوب بود ولی اون فضا علاقه من نبود و گفتم از همین مسیر به درآمد بیشتر و بهتر میرسم و نیازی نیست برم جایی که دوسش ندارم، دیگه یقین دارم که اگه فقط تو فضایی باشم که بهش علاقه دارم درآمدم حتما زیاد میشه و شکی ندارم، با یکبار تجربه کردن ایمانم قویتر از قبل شده و دیگه نگران نیستم که درآمد کم یا زیاد باشه

    فقط تو مسیر علاقه ام و هدفم قدم میزارم و یقین دارم موفق میشم

    استاد عاشقتونم و دستهاتون رو میبوسم که اینقدر زیبا مسیر موفقیت رو برامون باز میکنید و بهمون یاد میدین چطوری قدم برداریم، با تجربه های ناب خودتون بهمون یاد میدین چطوری به خداوند و خودمون اعتماد کنیم و قدم برداریم و نتیجه بگیریم

    به دوستهای گلم که هنوز نمیدونن شغل موردعلاقه اشون چیه توصیه میکنم به خودتون نزدیک بشین و از خداوند بخواین و ببینید چقدر زیبا هدایتتون میکنه

    ممنونم استاد نازنینم و مریم جون عزیزم ❤️💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    سیامک جلیلی گفته:
    مدت عضویت: 1982 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گل.

    اول از همه چیز باید بگم که اگه کسی میخواد موفق بشه و رشد کنه و توانایی خرید دوره های استاد رو نداره ، فایل های رایگان استاد به شکل بی نظیری میتونه زندگیش رو تغییر بده و این فایل هم که واقعا یک راهنمای عالی برای شروع یک زندگی جدید است.💙

    استاد این باور هایی که شما گفتین تو سلول به سلول این جامعه رخنه کرده

    اولا که بچه بودیم میگفتن دکتر بشین مهندس بشین بعد که بزرگ شدیم به ما گفتن برین دنبال کاری که توش پول هست و … و اینا شده باور ما یعنی مثلا بیست سال این باور ها تو خورد ما رفته و ما ها که الان آگاهانه داریم روی باورهامون کار میکنیم توقع داریم یک شبه شرایط تغییر کنه!

    حتی الان یه مثال بزنم که من و عشقم داریم میریم وسائل خونمون رو بخریم و آماده شیم برای شروع زندگی و نقدد خرید میکنیم به ما میگن چرا قسطی نمی‌خرید ؟ چرا وام نمیگیرین ؟ اینا برای اینه که باورهای غلط تو دل جامعه هست.

    میخوام سوال دوم رو با داستان خودم جواب بدم:

    این باور که از عشق و علاقه نمیشه پول ساخت رو کاملا تو وجود خودم از بین بردم.

    من به عنوان دانشجوی سخت افزار چند سال پیش که ترم آخر دانشگاه بودم با این باور که نمیشه از علم کامپیوتر پول ساخت رفتم دنبال باز کردن یک مغازه پوشاک که به هیچ نتیجه ایی نرسیدم با اینکه خیلی سرش وقت گذاشتم که خداروشکر به نتیجه نرسید 😁

    بعد که به این نتیجه رسیدم که برم دنبال علایقم و به شدت به برنامه نویسی علاقه پیدا کردم رفتم سراغ یاد گرفتنش و خیلی خوب کار کردم تا تونستم به عنوان یک نیروی بی تجربه وارد شرکتی بشم ، از نظر کاری از نظر علمی از نظر تجربه تو سه سالی که توی اون شرکت بودم کلی رشد کردم اما مالی نه ! برای همین به نتیجه رسیدم که از راه برنامه نویسی هم نمیشه پول زیاد ساخت ، از شرکت اومدم بیرون این زمانی بود که تازه با استاد آشنا شده بودم (۲ سال پیش) . به زعم خودم داشتم یه سری الهامات دریافت میکردم مثل وارد کردن لوازم جانبی از چین و خرید و فروش ماشین با شریک و رفتم سراغش! ( در مورد الهامات استاد خیلی تو فایلهاشون توضیح دادن که اون الهامی درسته که با شرایط فعلی ما سازگار هست یعنی نتیجه الهام باید احساس آرامش باشه نه ترس و نگرانی ) بعد که حسابی چک از دنیا خوردم ، پیش خودم گفتم آقا تو که اینقدر علاقه داری به برنامه نویسی چرا دوباره تمرکز نمیزاری ، دوره جدید نمیگذرونی که پیشرفت کنی ؟

    شروع کردم به کار کردن مجدد تو زمینه برنامه نویسی با تمرکز بالا ، دوره های جدید از استاد برنامه نویسیم گرفتم ( خود استاد برنامه نویسیم انگیزه ایی بود برام ، شخصی که با لیسانس حسابداری و کار حسابداری برای فرودگاه مهرآباد تصمیم میگیره بره دنبال عشق و علاقه اش و برنامه نویسی یاد میگیره و کلی رشد میکنه ، کلی پول میسازه و با آموزش هاش کمک میکنه به گسترش جهان به اینکه افراد بتونن یاد بگیرن و تو بازار IT کار کنن)

    و زمانی با تمرکز روی عشق و علاقم کار کردم و هدفم این بود به عنوان یک فریلنسر به عنوان یه نیروی کار ماهر پروژه های زیادی انجام بدم و هم مسائل دیگران رو حل کنم و هم خودم پول بسازم و تو مسیر علایقم کار کنم ، جنس اتفاقات تغییر کرد ، از در و دیوار و جاهایی که اصلا انتظار نداشتم پروژه رسید ، کارهایی انجام دادم که اصلا فکرش رو نمیکردم بتونم انجام بدم و شرایطی دارم که اگه چند شبانه روز برنامه نویسی کنم خسته نمیشم و نتیجه اینا چیه ؟ اینه که پول لاجرم وارد زندگیت میشه به همین راحتی ، حالا اگه تو هر زمینه ای تو زندگیمون با عشق و علاقه کار کنیم با موفقیت با پول ساختن با ثروت ساختن میتونیم باعث گسترش جهان بشیم و جهان به کسانی که باعث گسترشش میشن پاداش های زیادی میده.

    واقعا امیدوارم که همه بتونیم مسیر علایقمون رو پیدا کنیم و حرکت کنیم و پیشرفت کنیم و چیزهای جدیدی ابداع کنیم💙

    استاد مرسی بابت این فایل فوق‌العاده 😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  10. -
    سمیه هراتی گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    سلام به استادعزیز و همه دوستان. سپاسگزار از توضیحات خوبتون این فایل ارزشمندتون.واقعا هر چه بیشتر گوش میکنم فایلهاتون رو بیشتر به درست بودن مسیرم پی میبرم که واقعا جای خوب و درستی هستم برا کسب آگاهی و موفقیت در تمام بخشهای زندگی.من خیلی دوست دارم حوزه شناخت وقوانین مغز وتقویت حافظه رو بزرگترین نعمتی که خدا به انسانها داده.شغلهایی که میتونم بگم مثل گیمرها که با بازی کردن میتونن درآمد هم داشته باشن.بلاگرها.فودبلاگرها.کلیپ گذاشتن داخل یوتیوب.فروشهای آنلاین و اینترنتی که میتونی تو خونه باشی و محصولتو به فروش برسونی.تدریس آنلاین.کتابهای صوتی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: