سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 13 - صفحه 12

489 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شیرین گفته:
    مدت عضویت: 2414 روز

    سلام به استادعزیزم و دوستان هم فرکانس و عزیز

    حالم خیلی خوبه

    هر لحظه از زندگیم برام یک هدیه شده

    جالبه قبلا هم مسافرت و دیدن پدر ومادرم میرفتم ولی این دفعه که رفتم تمام روزهاش برام جالب و زیبا بود

    از دیدن عزیزهام گرفته تا اتفاقات جالبی که برام تو این چند روز افتاد.

    یکی تغییری که تو صحبتهامون شکل گرفته بود همش در مورد اهداف و معنویات صحبت میکردیم

    یکی دیگه هدیه بسیار عالی و گرانبهایی که از خواهرم گرفتم

    کتاب گفتگو با خداوند نوشته نیل دونالد والش رو به من هدیه داد و به قدری خوشحال شدم که اصلا قابل وصف نیست.

    این اولین بار هست که کتاب هدیه گرفتم و برای من جالبه که از زمانی که مدار زندگیم تغییر کرده تمام لحظات و صحبتها و هدایای من هم تغییر کرده.

    خیلی خوشحالم خدایا سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    cryptoEXDEC گفته:
    مدت عضویت: 3354 روز

    سلام به همه دوستان و استاد عزیز،این اولین دیدگاهیه که دارم میذارم،درست از یازدهم مهر شروع کردم به استفاده از فایلهای رایگان سایت و کتاب رویاهایی که رویا نیستن.یکسری عبارات رو با صدای خودم ضبط کردم و گوش میکنم تقریبا تمامی فایلهای استاد رو تا امروز روزی حداقل 2بار گوش کردم تا صبح هم صدای خودم که عبارات تاکیدی هست تو گوشمه،خلاصه این ماهه سومه که تمام تمرکزم رو سعی کردم رو نکات مثبت بزارم خداروشکر اتفاقات خوب داره میافته و نشونه هاش داره میاد.یک اتفاق جالب برام افتاده و تصمیم گرفتم به اشتراک بزارم، دولت داره بسته حمایتی میده و اعلام کردن تو مرحله اول به کمیته امداد،بهزیستی و جانبازان تعلق گرفته،دیدم حساب منم شارژ کردن برام جالب شد ببینم چیه رفتم اداره کار بپرسم،مسئولش گفت این دوره فقط به این 3 گروه دادن تو سیستم شما جزء کمیته امداد هستی درصورتیکه شرایط مالی من بگونه ای هست که اصلا تا حالا از جلوی در کمیته امداد هم رد نشدم،یاد جمله استاد افتادم که میگه خدا اگه بخواد بده از جایی میده که اصلا فکرش رو هم نمیکنی.

    من اینو یک نشونه کوچک میدونم که باید بخاطرش سپاسگذار باشم تا بزرگتراشم برسه،…خدایا ممنونم ازت بخاطر کمکهایی که بهم میکنی تا بتونم باورهام رو تغییر بدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زهرا کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2404 روز

    با سلام حضور استاد عزیز و گرانقدر . جناب آقای عباس منش و با تشکر فراوان از ایشان و همه دست اندرکاران گروه تحقیقاتی عباس منش. و با آرزوی پیروزی روز افزون برای همگی شما خوبان.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    آزی گفته:
    مدت عضویت: 3049 روز

    خیلی جالب است که انسان می تواند از راه های مختلف حتی مناظر طبیعی و راه های مثل حفاظت از حیوانات هم کسب درآمد کند.

    این محیط شرایط خوبی را برای اشتغال افراد فراهم کرده است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    اریل میکائیل گفته:
    مدت عضویت: 2506 روز

    به خاطر تمام بوهای خوش از زندگی سپاسگذارم. بوی خوش غذا. بوی پیاز و سیر سرخ شده . بوی عطر. بوی صابون. بوی گل ها.

    به خاطر تمام بوهای بد نیز سپاسگذارم . زیرا انها نیز پیامی برایم دارند. وقتی مواد خوراکی فاسد میشود از بوی بد میفهمم که این خوراکی فاسد است و نباید بخورم. اگر بوی بد نمیداد سپس میخوردم و مسموم میشدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    اریل میکائیل گفته:
    مدت عضویت: 2506 روز

    به تمام هدیه های زندگی توجه کنید

    هر روز، زندگی هدایای بسیاری برای شما میفرستد.

    آنها شامل تجربه هایی هستند که از قلبتان انسانهای کمک رسان، فرصتهای همزمان و زیبایی طبیعت بهره می گیرند.

    هرچه بیشتر به این نعمتها توجه کنید، دنیا نعمتهای بیشتری به سویتان می فرستد.

    امروز تا آنجایی که امکان دارد به این هدایا توجه کنید.

    آنها ممکن است نامحسوس باشند – پرتو نور آفتابی که از میان ابرهای تاریک گرمتان می کند یا فرد مهربانی که اجازه میدهد در یک تقاطع شلوغ، شما اول عبور کنید- یا دوستی که با شوق شمارا گوش میدهد.

    هنگامیکه عادت می کنید این لحظات دلنشین را بپذیرید، دایما آنها را در جریان پایداری که طبیعت بخشنده ی دنیاست، دریافت خواهید کرد.

    باورهای ثروت افرین:

    من کاملا متوجه هدایایی که زندگی با من قسمت می‌کند هستم.

    من انسانهای مهربان و موفق و ثروتمند را به دنیایم جذب می‌کنم.

    دنیا با من بسیار بخشنده است.

    من همیشه برنده و موفق هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3468 روز

    سلام بر این آتش مقدس که در درون من روشن شده است وسلام بر مدیر خدایگونه این آتشگاه وسلام بر این اجاقی که روشن شده است وقلبم گواهی میدهد که این آتش واین آتشکده مثل آتشکده یزد همیشه روشن خواهد بود ولی تفاوت در این است که این آتش تابه دل ؛ بر تخت وجود هرکس وارد شد آنکس مثل خدای مهربان جاودان ودوست داشتنی میشود

    من هم میخواهم زیباییهای یک روزم را بگویم

    همراه خانواده ؛ کوله پشتی میبندیم به میان رشته کوه زاگرس قدم میگذاریم رشته کوهی که عباسمنش هم یکی از دوستداران ان است . رشته کوهی که از تبریز و آذربایجان شروع میشود وبا عبور از کرمانشاه ولرستان وبویر احمد وچهارمحال به بندرعباس ختم میشود گویی به بزرگی مدیر وخدمت گزار این خانواده و قلبهای بزرگ مردان مرد این خانواده وهمه فرشته های الهی این خانواده ؛ برگ وپر از عکسهای خداوندگار من وشماها است ودر برابر خالق سجده شکر به جای می آورم

    آرام آرام به ورودی کوه میرسم ناگهان سخنی از عباسمنش در جلوی چشمم هویدا وتجسم میشود : اگر شما به زیبایی توجه کنید ؛کاینات از همان زیباییها به شما نشان میدهد

    همراه خانواده درنگی میکنیم ونفسی تازه میکنیم یک مرد لر ؛ با کمانچه در ورودی کوه چه آهنگ شادی مینوازد .چنان بر کمانچه مینوازد که دل هر رهگذری ؛ بدون شک ؛ به شادی وا میدارد گویی خداوند در آرشه وسیم های یک دو سه میسوزد وبه جانشینش خوش آمد گویی میگوید

    چندی با او نیز سخن میگویم . میگویم چرا اینجا آمده ای شما میتونید با گروهای بزرگ در اروپا اجرا کنید باز حرفی میزند که دوباره درود مرا بر عباسمنش جاری میکند . خونه وماشین واروپا و… برای چی است ؟ مگر نمیخواهی شاد باشی ؟ خوب من الان شادم عالی ام حال خودم خوب است ؛ غیر از این است ؟ دست در دستش می نهم واشک در چشمانم حلقه میزند وخداحافظی . به یاد سخن مدیر این آتشکده مقدس افتادم که اول باید احساست وحالت خوب باشد بعد به سایر خواسته ها میرسی

    5-6 کیلومتر راه میرویم . صدای انسانی به نام عباسمنش با هندزفری در گوشم است وقدم بر قدم می افزایم دخترم ومادرش در جلوی من آهنگ دوپای شاد لری گذاشتن همرا با قهقه خنده . به من هم نگاهی میکنند میگویم خدایا شکرت

    آرام آرام سروکله دیگر اعضای خانواده ودیگر برادران وپسر عموها وخواهرزاده ها از را میرسد یک جمع صمیمی 20 نفره به یک غار زیبا میرویم نم نم باران وابشارهای قشنگ از غار جاری ؛ آتش با هیمه های محلی روشن ( به یاد آتشی که با این خانواده دردلم روشن شد می افتم میگم این آتش خواه ناخواه خاموش میشود ؛ اما این آتش روشنی بخش قلب من هیچوقت خاموش نمیشود ) وکتریهای سیاه ؛ پراز چای ؛ میوها وانواع غذا ها و روغن دان وروغن حیزه ؟؟؟؟ و…. هر کدام طوری حال میکنند

    همه دور آتش جمع میشوند ناگهان حرفی بر زبان جاری میشود ؛ این آتش خاموش میشود اما آتشی که در دل ماست خاموش نمیشود یکی از میان خانواده در تایید سخن من میگوید صلواتش را بفرست همه خنده وار صلوات میفرستند

    دوباره به سخن می ایم غ میدونید شما فتوکپی برابر اصل خدای خودتان هستید میدونید که در درون شما تمام زیباییها وجود دارد منتها یا خودتان یا کسی دیکر هر روز باید آنها را به یاد شما بیاورد . بی دلیل نیست که خداوند گفته : تو جانشین من در زمین هستی …………….. اگر آدم در زندگی مشکلی دارد مثلا مریض میشود باید اون درد را یک نشانه ار رحمت خدای خودش بداند که این زنگ میگوید : حواست باشد این مسیر نیست و……..

    ناگهان یکی میگوید ؛ تو این آگاهی ها را از کجا آورده ای ؟ گفتم ماجرا از آونجا شروع شد که گفتم خدایا تو خسته نمیشی ؟تو چطور جواب همه را میدی .؟ توچطور این همه بنده را در روز قیامت محاکمه میکنی ؟

    وخداوند هدایتم کرد البته من زمینه اش را داشتم

    وخدای عزیزم مرا هدایت کرد به خانواده ای عزیز ودوست داشتنی

    وقتی سخنرانی میکردم انگار همه ی آدمهای اطرافم مجسمه بودند بابا این دیگه کیه ؟ همه میگفتند هر جایی بریم اگر تو نیایی وجلوی ما نباشی به خدا نمیریم

    در راه برگشت از خدای خودم و ندیمه عزیز این خانواده تشکر وقدردانی میکردم که ازت تشکرررررررررررررررررررر میکنم تو بودی که این سخنان واین آگاهی ها را به من یاد دادی وبه یادم آوردی

    زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا

    چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا

    چه گرمیم چه گرمیم از این عشق چو خورشید

    چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا

    زهی ماه زهی ماه زهی باده همراه

    که جان را و جهان را بیاراست خدایا

    زهی شور زهی شور که انگیخته عالم

    زهی کار زهی بار که آن جاست خدایا

    فروریخت فروریخت شهنشاه سواران

    زهی گرد زهی گرد که برخاست خدایا

    فتادیم فتادیم بدان سان که نخیزیم

    ندانیم ندانیم چه غوغاست خدایا

    ز هر کوی ز هر کوی یکی دود دگرگون

    دگربار دگربار چه سوداست خدایا

    نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم

    چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا

    چه نقشیست چه نقشیست در این تابه دل‌ها

    غریبست غریبست ز بالاست خدایا

    خموشید خموشید که تا فاش نگردید( شماها کتابی هستید که باید آرام آرام ورق زده شوید وبه جایی میرسید که جز خدای وهاب و….. چیز دگر نیستید و….)

    که اغیار گرفتست چپ و راست خدایا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    محمد امین گفته:
    مدت عضویت: 2510 روز

    با سلام به استاد عزیز و دوستان عزیز

    من این کامنت هایی که میزارم خودم میام دوباره میخوانم کامنت های خودم رو

    برای چی ما صحبت های استاد عباس منش رو اون چیز یک دیگه میگه ما یک چیز دیگه برداشت میکنم یا بعضی اوقات نمی فهمیم صحبت های ایشون رو درک نمیکنم ؟

    پاسخ = برای اینکه اون فکرهای تکرار شده قدیمی زنگ زده توی مغز ما و انقدر قوی هستند نمی تونیم درکش کنیم فکرهای جدید با یک بار گوش کردن یا چند بار فایده نداره – مثل فوتبالیست و یک بدن ساز باید انقدر تمرین و تکرار کنیم تا متوجه بشیم و درک کنیم شاید موضوعات خیلی ساده به نظر بیاد و بگیم که این رو که گفته یا این رو توی دوره قبلی گفته این رو هم شنیدم اگر که بارها و بارها این محصولات رو گوش کنیم از زوایه های مختلف که استاد توضویح دادند اون ترمز ها برداشته خواهند شد و از همه مهم تر درکش کنیم

    قطعا من هیچ شکی ندارم با ایمان صد درصد میگم با تک تک سلولهای وجودم میگم که هیچ ترمزی در کار نیست فقط ما قانون رو خوب درک نکردیم – همش همون باورهای خرابی است مثل عدم فراوانی باورهای لیاقت اعتماد به نفس الان این باورها دیگه شناخته شده است اما دوستان درکش نمیکنند و فکر میکنند که یک باور جدا دارند که فضایی هست باورهاشون ولی نمی دونن همش باور عدم فراوانی همون باورهایی که گفته است از نظر من برای همه اینطوری هست موضوعات رو وقتی از یک زوایه مختلف بهش نگاه میکنید مطمن میشد

    مثلا شما یک باور دارید مثل باور عدم فراوانی مثال میزنم – مثلا باور شما عدم فراوانی ها اما موضوعش فرق داره از یک دیدگاه دیگه بهش نگاه میکنید فکر میکنید که یک باور جداست فرق داره با باورهای دیگه – اما اصل و پایه اش ربط داره به فراوانی – اما شما یک چیز دیگه برداشت میکنید چرا اینطوری برداشت میکنید برای همون فکرهای زنگ زده توی مغزتون هست که خیلی خرابه که گفتم – شما نمی تونید بگید چون من یکبار این چرخ دنده رو روغن بزنم تمامه دیگه تا اخر عمرش روغن نمیخواد ( یا من یک بار روغن موتور توی ماشینم ریختم دیگه روغن موتور نیمخواد من یک بار فایل دوره فلان استاد گوش کردم فهمیدم دیگه تا اخرش گرفتم این یک دورغ بزرگه اگر فهمیدی باشی به همون اندازه نتیجه میگیره یا کوچک یا بزرگ هر چقدر بیشتر از این فایل ها استفاده میکنی و نتیجه میگیری درکت و ایمانت بیشتر میشه – اگر هم هنوز نتیجه نگرفتی هنوز یک چیزایی رو درک نکردی که باورهاش رو بسازی وقتی درک میکنی خود به خود حرکت میکنی مثل این است که اگر من فراوانی رو درک کنم چطور درک کنم با توجه ام – یعنی توجه ام رو بزارم روی چیزهایی که میخوام وقتی کلی فراوانی رو مبینم میگم اره کلی مشتری هست بریم کسب کار رو اجرا کنیم وقی کسب کار رو اجرا میکنی – برای دوستت که باور عدم فراوانی داره و درک نکرده فراوانی رو غیر قابل باوره میگه تو چطوری انقدر ماهی گرفتی از رودخانه – میگی به خدا رودخانه پر از ماهی هست تو هم برو بگیر – و بعد دوستت میگه به خدا ماهی نیست توی اون رودخانه به خدا نیست چرا من ماهی نببینم که بگیرم – هر کس یک جور نگاه میکنه و درک میکنه جهان رو

    جالبش اینجاست تجربه من – وقتی من خودم قانون رو درک کردم شوخی میکنم – میخوام خودم رو خفه کنم میگم ای بابا ما چه پدر خودمون رو داشتیم در می اوردیم این همه ماهی بود چرا الان دارم این همه ماهی مبینم چرا اون موقعه نمی دیدم

    خدا نگه دار تا بعد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3468 روز

      آفرین بربرادر عزیزم شعبانی ؛ هزاران درود وسلام بر شما ؛ سلام خداوند وهمه کروبیان دربارش بر شما گل گفتید سبزه هم تزیین شده بود . برادر این خانواده ی نور هستند . ونور هم خداوند است وبه امید موفقیتهای بیشتر وبیشتر . الهی فدای همه اتان برم چقدر شما خوبید وبه نظرم این چیزی جز هدایت خدای مهربان نیست . خداجون ؛ خیلییییییییییییییییییییییییییی دوستت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: