سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 13 - صفحه 2

به نام خداوند مهربان

تقریبا یک و نیم سالی می‌شود که در دفتر روزانه‌ام اتفاقات خوب هر روز رو یاداشت می کنم و پس از گذشت یک و نیمم سال یک صدایی در درونم گفت ثریا چرا توی سایت عباسمنش در بخش عقل کل قسمتی را ایجاد نمی کنی که هم اتفاقات خوب خودت رو بنویسی و هم اتفاقات خوب بقیه رو هم بخونی. این شد آغاز ماجرا و من به الهامم گوش کردم و توی صفحه عقل ایجاد کردم که اتفاقات خوب امروز خود را بنویسید.

و از وقتی که من جدی روی این صفحه کارکردم همه چیز بهتر و بهتر شد.

پیشنهاد کارهای عالی گرفتم و اونقدر راحت که طرف نصف پولشو که برای محتوا و ترجمه قرار بود بده بدون اینکه منو بشناسه برام کارت به کارت کرد. کلی اتفاقات خوب برام میوفته ماشین های مورد علاقمو هر روز میبینم و سالمم تمام دردهام، معده دردها و ناراحتی‌ها، توقعات از بقیه، وابستگی ها از من رها شده؛ شدم عین یه کودکی که به دنیا آمده تا از جهان لذت ببره ، لذت و لذت

قسمت دوم ماجرا

چند روز پیش میخواستم تماس بگیرم با دفتر عباسمنش با خانم فرهادی یا شایسته عزیز و بگم که به استاد بگید به صفحه اتفاقات خوب امروز خود را بنویسد در بخش عقل کل مراجعه کنه و ببینه شاگردانش چگونه هر روز اتفاقات عالی رو تجربه می کنن. اما یه صدایی همون ندایی که الان خیلی باهاش آشنا هستم و دیگر برایم غریبه نیست گفت دست نگهدار من برات این کارو انجام میدهم و الان که این فایل رو دیدم اونقدر خوشحال شدم که خداوند به حرف من گوش میکنه خیلی جاهای دیگه هم شده که خداوند به حرف من گوش کرده

من خواستم که از طریق محتوا و دورکاری درآمد زیاد بشه اون ندا به من گفت من به حرفت گوش میکنم و الان کلی درآمدم بهتر شده

من میخواستم معده دردم بره و من میخواستم از آدما رها بشم با عشق الهی پربشم و محتاج نباشم اون ندا به من گفت من به حرفت گوش میکنم و من الان در آرامش بی نهایتم

من وقتی فایل توحید عملی رو دیدم که استاد داخلش میگفت توی امریکا درو باز میکنن برات و من سپاسگزاری میکنم من خواستم که برای من هم این اتفاق بیوفته این ندا به من گفت من به حرفت گوش میکنم و امروز همکار شرکت قبلی اومد جلوتر از من و دربو برای من نگه داشت و من بر گشتم گفتم سپاسگزارم

من میخواستم به پدر و مادرم کمک مالی کنم اون ندا گفت من به حرفت گوش میکنم و من تا به اینجا مبالغ خیلی خوبی به خانوادم کمک کردم

من میخواستم طلا بخرم اون ندا گفت من به حرفت گوش میکنم و الان برای خودم گشواره و چند تیکه طلا خریدم

من میخواستم با ادمای درستکار، ثروتمند و سالم کار کنم؛ اون ندا گفت من به حرفت گوش میکنم و الان هم با ادمای فوق العاده کار میکنم

اون صدا اون ندا و خداوند به حرف همه ما گوش میکنه و همون چیزی ما فرکانسشو میدیم رقم میزنه

خیلی دوستون دارم استاد عزیزم هر وقت دارم بهتون فک میکنم و یا اتفاقاتی شبیه ماله شما برای من هم رخ میده و یا یه فایلی ازتون میاد یه خبری میشه بلاخره. خیلی خوشحالم کردید انشالله همیشه اتفاقای خوبتون برامون بگید

دوستان گلم به صفحه اتفاقات خوب امروزتون بنویسد سر بزنید و از معجزاتی که پس از نوشتن اتفاقای خوب رخ میده نهایت لذت ببرید. بیایم سطلمون بزرگ کنیم

دوست دارتون ثریا مرادی

پانزدهم آذرماه سال 1397

شب بارانی در تهران

انشاللله ببینمتون در فلوریدای امریکا