معرفی بخش «چگونه فکر خدا را بخوانیم | دوره 12 قدم» - صفحه 6

253 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1285 روز

    سلام خدمت خانم شایسته‌ی عزیز و استاد دوست‌داشتنی

    خانم شایته‌ی عزیزم ممنونم برای توصیحات ارزنده‌تون یکبار دیگه انگار کامل قانون برام یاد‌اوری و مرور شد. با شنیدن حرفهاتون فکر کردم دیدم دقیقا من وقتی کوچیکتر بودم و ذهنم پاک‌تر بود نسبت به خدا و تمام تصاویر و توصیفاتی که راجع بهش بهمون گفتن رو نداشتم، چقدر توحیدی‌تر بودم، چقدر ایمانم به خدا قوی‌تر، و ناخوداگاه همین توحید و خودم رو ب دست خدا سپردن همیشه منو هدایت میکرد ب سمت بهترین‌ها، به سمت خواسته‌هام و زندگیم عالی بود، احساسم بی‌نظیر بود، خودم را کاملا در آغوش خدا تحت حمایت کامل اون میدیدم و خیلی خیلی کم نگران بود.

    ولی هرچقد که باورها و دیدگاه های اشتباه اکثریت و جامعه و مذهب و… رو باور کردم و خودم هم مثل اونا فکر و عمل کردم، منم شدم مثل اونا، اون خدا رو دوست نداشتم و هرروز و هرروز ازش دورتر میشدم و بعد حس کردم هدایت و حمایت اون کامل ازم قطع شده که بچگانه فکر میکردم به خاطر اینه که من از دستوراتش سرپیچی میکردم و دیگه دوسش نداشتم، اونم میخواد ازم انتقام بگیره!!!

    عافل از اینکه همه چیز بر طبق قانونه و خدا اون موجود دارای احساس که قکر میکردم نیست.

    خدا هیچ احساسی نداره که بخواد ازم ناراحت شه و انتقام بگیره بلکه من خودم هستم که دارم با باوران کل زندگیمو خلق میکنم.

    خوشحالم ک از این موضوع آگاه شدم قبل از اینکه بمیرم، چون حالا میتونم زندگیمو بسازم

    سپاسگزارم و براتون بهترین‌ها رو ارزومندم.💗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    امید هدایت گفته:
    مدت عضویت: 1681 روز

    با یاد او

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرانقدر

    این ویدیو و آموزه های آن فوق العاده بود. چه عبارتهای جادوئی و کارگشائی: “برداشتهای مذهبی غلط ترمزهای قوی را در ذهنمان نصب کرده که باعث شده نتوانیم خدا و ثروت، معنویت و ثروت، انسان خوب بودن و ثروت و … را کنار هم قرار دهیم، نتوانیم بپذیریم که ما فقط مسئول خوشبختی خودمان هستیم، نتوانیم قبول کنیم که تنها زمانهایی که در احساس خوب و شادی به سر می بریم، به این نیرو وصل هستیم. ” توی این دوسالی که عضو این باغ معنوی شده ام قویترین عبارتی که هر روز از استاد شنیدم و خانم شایسته عزیز هم به زیبائی بر آنها تاکید کرده است این عبارت است: تنها زمانهایی که در احساس خوب و شادی به سر می بریم، به این نیروی لایزال وصل هستیم. اگر تنها همین کلید طلائی را همراه داشته باشیم، به هر آنچه پتانسیل و شایستگی اش را داریم دست می یابیم. اگر لامپ ما روشن نمی شود، ایراد از الکتریسیته نیست بلکه از لامپ است. باید خودمان را تغییر دهیم، باید حال خودمان را خوب کنیم، باید با چشمی دیگر دید و با گوشی دیگر شنید تا بتوانیم صدق بالحسنی باشیم و آنگاه لاجرم احساس مان خوب و عالی و عالی تر می شود. شجاعت و حرکت و امید و برکت در لحظه لحظه زندگی مان موج خواهد زد. تلاش هر روزه من این هست که اشتباهاتم را شناسائی کنم، از خدا برای اصلاح آنها کمک بخواهم، شکرگزار و بینا به نعمتهایش باشم و بدانم ارزشمند و شایسته و توانا هستم چون او از روح خود در من دمیده است. می خواهم این روند را به طور مستمر در خودم تقویت کنم و بتوانم از شر زمزمه های شیطانی و نجواهای ذهن فریبنده رها شوم تا در همه لحظات حالم خوب و عالی باشد.إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَٰئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ ۖ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْرًا عَظِیمًا

    باز هم بی نهایت سپاسگزارم از شما دو بزرگوار بی نظیر. در پناه حق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1864 روز

    موضوع:خدا

    به راستی او کیست؟کسی که خلق کرد مرا یا کسی که چشم و زبان داد؟خدا کیست؟همان نزدیک ترین؟همان روح همان احساس آرامش تو🙂همان که گرمای وجودش را در پشتت حس میکنی همان که همیشه بوده و هست.همان که میبخشد و میگستراند مرا،سلامتم را،آرامشم را.

    می‌گوید بی نیاز است از من و عبادت هایم از من و ثروت و توجهم اما من بدجوری وابسته ام به نگاهش به دست نوازشش.من پیش او هیچم و دیگر منی وجود ندارد و من هیچم و او همه است. او سلامتم است او روحیه بی نهایت من است او نسیم خنک بهاری ست او آسمان وجد آور آبی رنگ است.

    منتظر است تا برگردم و بخواهم و او بدهد از دستان ثروتش.چشم انتظارم هست و عاشق. و میخواهد تا بخواهم‌. باید بخواهم تا بدهد و کافی ست لب تر کنم و چشمان زیبایم را اندکی باز کنم تا دریای عشقش به خودم را ببینم.

    مرا آفرید و از روح خودش قرار داد و او کنار من است،نزدیک ترینم،نزدیک تر از رگ گردن،او خود من است.او مرا آفرید تا بگسترانم تا زیبا زندگی کنم و زیبا بسازم. منتظر دیدن موفقیتم هست منتظر روابط عاشقانه و ثروت و سلامتم تا افتخاری کند و بگوید«فتبارک الله احسن الخالقین»

    بودن در کنارش بودن با خود حقیقی وجودم،روحم را میگستراند برای جسارت و شروع. و همه را نقطه ای میکند در برابر عظمت وجود من…

    فقط میدانم خدا لبخند زیبای عشق پرور دختر زیبای برادرم هست و تو اکنون جلوه ای دیگر از محبت و عشقت را نشانم دادی و گفتی من هستم.در وجود تو در وجود این دخترک و در وجود پدر و مادرت. من هستم در موسیقی ای که میشنوی و دستی که برای نوشتن به حرکت در می‌آید 🙂

    و تو خدایا مرا به اندازه ای بگستران که برای صحبت راجبت نیازی به اثبات نداشته باشم و زندگی ام گواه وجود تو باشد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    Saba Keyani گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    سلام استاد عزیزم سلام پیام آور الهی.

    چقدر این فایل به دلم نشست و باهاش اشک ریختم چقدر خدا قشنگ‌ منو‌ هدایت کرد به این فایل ها تا جواب سوالم بگیرم.

    حالا میفهمم چرا انیشتن اینقدر مشهور بود بارها تو فایل هاتون شنیده بودم ولی درک نکرده بودم ولی حالا با عمق وجودم فهمیدم اینکه اون هیچ وقت مشرک نبود. اون نگران قضاوت دیگران نبود. واقعا چقدر من تونستم این مسأله را رعایت کنم تو زندگیم . به یاد میارم وقتهایی که میخواستم لباسی بخرم که فقط ب خاطر قضاوت و‌ تعریف دیگران بوده اون کار انجام نشده و وقت‌هایی که خواستم لباسی بخرم که خودم حسم خوب بشه و خودم خوشحال بشم و خودم بش نیاز داشتم اونوقت به بهترین شکل اتفاق افتاده. خدایا کمکمون کن تا بتونم شرک کامل از وجودم پاک کنم. ب راستی که تو مهربانت ترین مهربانانی.

    با این همه شرک ک من داشتم در سراسر عمرم همیشه منو مورد عفو وفضل و محبت خود قرار دادی .‌‌خدایا تو را چگوغع بخوانم و چگونه از شرمساری سرم را بالا بیاورم که من خودم در حق خودم ظلم کردم. در تمام زمان های که فکر میکردم نمیتوانم از پس مخارج زندگیم بربیام و چشم امیدم به دیگران بود به دیگری که اون باید فلان چیز برام بخره .به پدر

    که اون وظیفه داره شرایط خوب برام‌ مهیا کنه. هر وقت چیزی نیاز داشتم. گفتم چطوری آخه؟ از کجا؟

    و من ظلم کردم به خودم که تو را و خودم را باور نداشتم و همین الان هم باور ندارم ولی حداقل آگاه شدم و این از لطف بیکران توست که چشم و قلبم را بینا و پذیرا کردی. خدای من در تمام سالها و روزهایی که در ترس و غم زندگی می‌کردم و شهامت حر کت نداشتم و نگران آینده بودم و فک میکردم نمیشود و نمیتوانم من نمی‌دانستم کفر میگویم نمی‌دانستم ناسپاسی ات میکنم در حالی که توهّم عبد خوب بودن را بر پیشانی خود می‌کشیدم .

    ای دل غافل .

    و حالا چقدر زیبا منو هدایت کردی وقتی که از تو خواستم بار دیگر واضح تر جوابم را بهم بگویی و نگاهم از بین تمام صفحات که تند تند رد میشد به خطی افتاد که می‌گفت اگر ترس ها و نگرانی هایت نمی‌گذارند که تواز شهر و محله و کشور خود مهاجرت کنی به خودت ظلم کردی.

    خدایا دیگر تمامش میکنم این حد از ظلم به خود را. خدایا میخواهم به دستوری که بهم دادی اطاعت امر کنم. میخواهم بت های شرم آلود وجودم را بشکنم میخاهم پای در مسیر بگزارم. میخواهم دستم را در دستهایت بگزارم . و دلم را بسپارم به این شعر که گفت…..

    تو خود پای در ره بنه و هیچ‌ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید کرد

    میخواهم بشوم عباسمنشی که ده سال پیش با یک‌ چمدون قرمز با دستهای خالی و‌قلبی پر امید مهاجرت کرد تا ثابت کند به خودش و جهان که خداوند برای من همه چیز میشود.

    و من میتوانم تصور کنم که در قلبش حجم وسیعی از ایمان و توحید را حمل می‌کرد و همان برای او‌ همه کار کرد.

    پس من هم میخواهم دلم را بسپارم به همان خدایی که برای عباسمنش ثروت شدو سلامتی.‌ روابط پایدار شدو‌حال خوب. عشق شد و آرامش و برای ابراهیم گلستان شد و‌ برای موسی دریا را شکافت .

    خداوند من یکیه و برای همه هست. اون همه چیزه و همه چیز اونه. میخواهم ابراهیمی شوم که یک شب تصمیم گرفت شبانه از شهر خود برود و پشت سرش را نگاه نکند و همسرش را هم باخود نبرد. چه دلی باید آدم داشته باشد که معشوق خود را در طوفانی که میداند حتمی است رها کند. آیا جز کسی که به قانون و آیه قدمت ایدیهم ایمان داشته باشد.

    میخواهم ابراهیمی شوم که خانواده را در بیابان تنها گذاشت. و گفت خداوندا مردم را دورشون جم کن. ولی اینبار من خودم را در شهری غریب تنها میگزارم و از خداوند میخاهم به خانوادم قلبی پذیرا و آرامش عمیق و صبری جمیل عنایت کند تا با نبود من بتوانند کنار بیایند. میخاهم ابراهیمی شوم که اسماعیل های وجودش را قربانی کرد.‌

    نمیخاهم برای محبوب هایم مانند یعقوب اشک‌ غم‌بریزم . میخاهم همه را از خود دور کنم تا فقط خودش را پیدا کنم. میخواهم موحد شوم تا مثل خودش یگانه شوم . میخواهم یکتا پرست بشم میخاعم همانی شوم که خودش میخواهد.

    خدایا چیزی برای بخشیدن ندارم تنها دارایی من قلبم است و عشق تو . با دست خالی به سمتت می آیم. آیا پذیرای چون منی هستی که وجودش را از آلودگی و شرک پاک کنی و روحش را چون خودت صیقل دهی و از او همانی را بسازی که به خاطرش قدم بر زمین گذاشته. خدایا خودم را به تو میسپارم تسلیم محض توام . یاری ام کن. میدانم اتفاقات خوب در انتظارم است میدانم با مهاجرت من خیلی چیزها به دست می‌آورم. ایمان دارم تو همان خانه ای میشوی که انتظارم را میکشد تو همان شغل مورد علاقم میشوی که منو به جایگاه بالا میکشد تو همان عشقی میشوی که همیشه جستجویش کرده ام. تو برای من همه چیز میشوی.

    خدایا…..

    ببین جای همه را خالی کرده ام . با دست خالی و قلب لبریز از ایمان به سویت مهاجرت میکنم . پس از من بپذیر که تو خدای رئوف و مهربان و بخشنده ی منی🌱🌱🌱.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3346 روز

    سلام

    این بخش از دوره 12 قدم این قدر برایم عالی بوده است که نمی توانم اندازه ای را برایش قائل شوم

    همه ما به خدا وصل هستیم و مثل این است که یک کد مخصوص به خود را داریم که با این کد و رمز به خدا وصل هستیم اگر از این رمز استفاده کنیم به خدا وصل هستیم اگر از آن استفاده نکنیم راهمان به بیراهه می رود

    مدتی است حسابی انرژی گذاشتم برای خواندن زندگینامه الگوها و جالب این است که همه آنها بدون استثنا از این نیرو از این برتری صحبت میکنند و اسمش که می آید خیلیها گریه می کنند و همه اشان می گویند که خیلی جاها شکست خوردیم و برگشتیم و از اول شروع کنیم و خیلی جاها به مورسید ولی پاره نشد به خاطر اینکه دقیقه آن لحظه که ما نا امید شدیم و دیگه موفقیت ما به مو رسیده بود و دیگر امیدی نداشتیم اتفاقی افتاد و همه چیز درست شد زندگینامه موسس آیس پک و …. را خواندم واقعا جای حیرت دارد و اینکه این نیرو چه به موقع و عالی به کمک می کند و بعد می گوییم این نیز گذشت و به خیر و خوشی انجام شد خدایا شکرت خدایا شکرت

    یادمان باشد این روزهای سخت هم می گذرند و همیشه باید بگوییم این نیز بگذرد

    وقتی تمام تلاش خود را می کنیم شاید به مو برسه ولی پاره نمی شه چرا؟

    چون خدا با ماست

    just do it now

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    سعید رضا رادمنش گفته:
    مدت عضویت: 2414 روز

    سلام خانم شایسته مهربوون و لایق

    واقعا شما شایسته تحسین هستید چون در این فایل

    کوتاه چکیده اکثر دوره های استاد هست و اگه کسی

    در مدار خوشبختی و ثروت و روابط و سلامتی باشه

    و هنوز دسترسی به دوره های استاد رو نداشته باشه

    هدایت میشه به فایلهای رایگان استاد تا از اونا در

    زندگی خودش نتیجه بگیره و با ساختن ثروت و

    شخصیت متفاوت از خودش خود به خود میاد و

    آهسته آهسته دوره ها رو تهیه می کنه و به خودسازی

    خودش می پردازه و هر روز می فهمه که زندگی بهتر

    رو چطوری باید خلق کنی .

    سپاسگزارم از وجود بی نظیرتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1712 روز

    بنام خالق جهان هستی ❤️

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان ‌همه اعضای خانواده صمیمی ام 🌹

    نشانه روزم این فایل بود و متوجه شدم اول باید برم جلسات قرآنی ۱۲ قدم رو گوش بدم و‌همینطور خود قرآن رو با تأمل و تفکر بیشتری بخونم

    تو این فایل چیزی که بهم یادآور شد توحید بود که اصل هر چیزی هست

    یعنی اگه باور توحیدی قوی داشتیم باورهای دیگه هم خودبه خود پوشونده میشد البته باور توحیدی درست با شناخت درست خداوند و سیستمش

    نمی دونم واقعا چرا یه مدته باورم به خدا کم شده درحالی که وقتی سنم پایین تر بود و شجاع تر بود ایمانم بیشتر بود و‌استرش و نگرانی هم نداشتم

    تو کامنت یکی از بچه ها خوندم نوشته بود وقتی اینجا مینویسه از ایرادهاش و واضح میکنه بعدش خدا خود به خود هدایتش میکنه که اون ریشه مشکلش رو اول متوجه بشه و بعد به یه راه درست هدایت میشه

    خدایا خودت ریشه این حالم رو بهم نشون بده و هدایتم کن برای رفعش من آماده تغییرم

    آماده بهبودیم

    من تسلیم تو و راه های تو هستم

    خدایا من رو تو مسیر درست قرار بده و ثابت قدم نگه دار

    با اینکه می دونم باید در لحظه زندگی کنم

    ایمان به غیب داشته باشم

    به خدا اعتماد داشته باشم تو هر شرایطی

    ولی نمی دونم چرا نگرانم !

    اگه من متوکلم باید آرام و شاد باشم

    باید مطمئن باشم که خدا همیشه هست و همه چیز هم دست اونه

    فکر میکنم چیزی که باعث میشه من استرس بگیرم اینه که فکر میکنم همه چیز دست منه و این منو می ترسونه

    واقعا همین الان تا درخواست دادم خدا هدایتم کرد

    این باور اشتباه هست که باعث نگرانی های من میشه

    اینکه فکر میکنم همه کاره منم و همه چی دست منه نه خدا

    در حالی که همه چیز دست خداست

    رسوندن من به خواسته هام

    زندگی من

    اینا همه وظیفه خداست

    وظیفه من زندگی و ایمان به راهی هست که واردش شدم

    راه تمرکز بر زیبایی ها و نعمت های خداوند

    نه تمرکز بر نازیبایی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    امیرحسین ادیبی گفته:
    مدت عضویت: 2897 روز

    سلام

    خانوم شایسته بازهم از شما بینهایت سپاسگزارم که به توضیح قسمت های سایت و دوره دوازده قدم میپردازید

    واقعا این بحث باورهای اشتباه در مورد خدا و مخصوصا باورهای اشتباه در مورد اینکه فکر میکنیم ثروت با خداوند در تضاده…بسیار بسیار ریشه ایه و واقعا نیاز به کار کردن داره و من کاملا این مقاومت ذهنیم رو در برابر اینکه خدا از ثروتمندا بدشون میاد رو دارم

    با اینکه کار کردم…اما مقاومت ذهنیم رو حس میکنم و اگه این مقاوت ها برداشته بشه و خداوند رو به عنوان یک سیستم در نظر بگیریم چه معجزاتی رخ میده….

    واقعا یکی از محکم ترین پاشنه اشیل های من نگاه کاملا اشتباه در مورد خداونده، با اینکه چندین بار قران رو خوندم و سعی کردم نگاه سیستمی داشته باشم اما فکر میکنم این باور ها 0.01% هم تغییر نکرده… استاد واقعا مقاومت در برابر این باورهای مذهبی و باورهایی که به خدا داریم وحشتناااااک زیاده و باید خیلی خیلی روش کار کنم خود من

    و میبینیم که آرامش زیادی رو ازم گرفته و نگرانی بهم میده و هنوزم فکر میکنم اگه من ثروتمند بشم، نکنه یک درصد خدا منو ببره جهنم؟

    اگه راست باشه که خدا از ثروتمندا خوشش نمیاد چی؟

    اگه واااقعا ثروتت باعث بشه بری جهنم چی؟

    یعنی این حرفا هنوزم جایگاه قدرتمندی توی ذهنم دارن و بازم میتونم حس کنم که اگه این یقین و ایمان به اینکه اگه ثروتمند بشی حتما میری بهشت و خدا عاشقت میشه اگه این ساخته بشه چه معجزه هاااااااااااایی رخ میده…چقدر خیاااااااااااال آدم راحت میشه

    چقدر آراامش تک تک سلول هاش رو فرامیگیره

    استاد بوی این آرامشه به مشامم میرسه، وقتی که باورهای در مورد خدارو درست کنم…کاملا میفهمم که اگه این باورهای ساخته بشه و درست بشه…معجزه ی قرن رخ میده توی زندگیم…کاملا حس میکنم

    این کامنت ها و ردپا هارو میزارم تا بعدا بدونم کجا بودم و مهمتر از همه اینکه وقتی من کامنت میزارم و پاشنه های اشیلم رو واضح میکنم برای خودم…اتفاقی که میفته اینه که بعد از مدتی میبینیم که هدایت شدم و اون ترمزها و پاشنه های اشیل چقدر بهبود پیدا کردن

    یعنی استاد اینو تجربه کردم وقتی من کاملا مشرف میشم به ایراد ذهنیم، بعد از مدتی میبینم که باور خوبش به صورت هدایتی جایگزین شده و احساسم رو خوب کرده

    مثال میزنم: من مدت زیادی بود که حالم خوب نبود و اصلا حواسم نبود چرا حالم خوب نیست…و از خدا خواستم خدایا تو بهم بگو چیه مشکل…بهم بگو چجوری حالمو خوب کنم…و بعدش بهم فهموند که از فلان شخص کینه به دل داری و هنوز رفعش نکردی….استاد اینو که بهم گفت من کلا تو شوک بودم که خدایا من چرا اینو نفهمیده بودم تا حالا… و از اون برهه به بعد ناخوداگاه خواستم که کینه نداشته باشم چون یقین داشتم که با این کینه راه به جایی نمیبرم…استاد این قضیه برای چند ماه پیشه…الان که دارم میگم من مدتهاست هیچ کینه ای از اون شخص به دل ندارم واااااااااقعا….وااااقعا برای خودم حیرت انگیزه که چطور شد که کینه ی اون از دلم رفت کلا….و الان مدتهاست که اون فرد رو هم دوست دارم و کلا هم داره از ذهنم رخت بر میبنده و ذهنم ولش کرده، با اینکه مدتهای زیادی حالم بد بود از این موضوع!

    یعنی برای خودم حیرت انگیزه چجوری شد…

    الان که فکر میکنم میفهمم اول از همه باید بدونیم ایراد چیه و واااضح و کامل و شفاف اشراف داشته باشیم بهش و اینم بدونیم که با وجود این ایراد، پیشرفت غیر ممکنه…از این لحظه به بعد چون میدونیم قانون چیه، ذهن ما سعی میکنه خودش رو بهبود بده و خدا هدایت میکنه چون ناخوداگاه این فرکانس رو میفرستیم که من میخوام تغییر کنم و خدا هم هدایت میکنه و اون مشکل و باور نامناسب رفع میشه

    برای من چندین بار این اتفاق افتاده که وقتی که کاملا مشرف شدم به باور نامناسبم، بعد از مدتی بسیار بسیار پیشرفت کردم…انگار اول باید بدونی چیه مشکلت و بعد خدا هدایتت میکنه به راه راست و تا وقتی که حواست به ایرادت نباشه و ندونی چی داره تو ذهنت میگذره واقعا پیشرفتی حاصل نمیشه

    و این باورهای مذهبی هم همینطوره…اینجا مینویسم تا حواسم باشه من این ایراد رو دارم و باید حل بشه و مطمئن هستم از این لحظه به بعد این خواسته ای که میخوام خدارو درست بشناسم و بدونم که خدا عاشق اینه که من ثروتمند بشم رو به جهان ارسال میکنم و خدا هدایتم میکنه

    و الان بهتر میفهمم که شما میگید تضاد ها دلیل اصلی پیشرفته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    فاطمه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    سلام به همه دوستان عزیز و هم فرکانسی م

    خدارو شکر میکنم که باز هم در فرکانس و مدار خوبی قرار گرفتم تا این آگاهی ها رو دریافت کنم خدایا شکرت خدایا عاشقتم

    امروز داشتم میگفتم که من فقط خدا رو قبول دارم فقط و فقط اون … قدرت دست اونه… دارم به همه چیز از اول نگاه میکنم نه اون طوری که بهم دیکته شده!!! اولین تضادی که در برابر م هست حجابه… دیگه حجاب و دوست ندارم همش فکر میکنم مثل بقیه چیزا که اصل و کنار گذاشتن و یادم دادن، حجاب هم اینطور شده !!!!

    نمی‌دونم واقعا فقط از خدای مهربونم می‌خوام که هدایتم کنه به سمت چیزی که بهترین ها رو نشونم بده اصل و بهم بده . اصل ها مَر فرع ها را شامل است…. من به این گفته ایمان دارم ….

    من همیشه میگفتم ببینم فلانی این کار و می‌کنه یا …

    قدرت و داده بودم دست بقیه و حتی شرایط و… نمیگفتم بابا این خدا ست که داره درست می‌کنه نه این فرد …

    فقط خدا توسط این آدم داره خواسته من و رقم می‌زنه

    شرک شرک شرک …. حضرت علی درست میگن که ردپای شرک در دل مؤمن از راه رفتن مورچه در دل شب بر سنگ سیاه، غیر قابل دیدنه….

    واقعا همینه خود خودشه حتی الان که دارم درست درک میکنم هم گاهی اوقات قدرت و دادم دست بقیه !!!

    اما به قول استاد اینا همه تکاملیه

    باز هم خدا رو شکر که در این جایگاه هستم و تلاش میکنم که به جایگاه بهتر و مدار بالاتر برسم که کلی آگاهی بیشتر و نعمت بیشتر داره …

    دلم نیومد این و نگم… امروز تونستیم بریم یکم گردش و کلی خوش گذشت به قول مریم جونم باید از ساده ترین چیز ها لذت برد… ما فقط چای و میوه با خودمون بردیم و رفتیم تو دل طبیعت … کلی خوش گذشت …

    پدرم هدایت شد به آتیش روشن کردن با چند تیکه چوب و منم که امروز فایل های زندگی در بهشت و دیده بودم گفتم ببین … من به اون توجه کردم و تمرکز کردم و هدایت شدم به این کار زیبا …. کلی ذوق کردم تازه منم یه عصای موسی پیدا کردم که کلی کمکم کرد 😉😉😉😂🥰💪🏻

    چقدر لذت داشت تازه درک میکنم که استاد میگفتن وقتی این چوب ها میسوزه انگار هر چیز بدی در وجود منه هم داره میسوزه

    خدایا عاشقتم که این الگو بسیار زیبا رو در مسیر ما قرار دادی و هدایت شدم به این جاده خوشگل

    عاشقتم خدای استاد عباس منش 😍

    در پایان بهترین ها رو با عشق و برکت و ثروت و سعادت مندی در دنیا و آخرت براتون آرزومندم 🥰😍💪🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    مریم دستجردی گفته:
    مدت عضویت: 1830 روز

    به نام خالقی که مسخر کرد زمین و اسمان را برای انسان سلام

    ریشه سخر : رام کردن . در اختیار قرار دادن تمام و کمال همچون در اختیار داشتن مداد در دست و نوشتن انچه را که میخواهیم . آفرینش جهان تنها به خاطر انسان

    این رب چه عظیم است چه غفور است چه غنی و وهاب است که تمام جهان را مطیع و فرمانبردار من انسان قرار داده تا خلق کنم انچه را که میخواهم این نیست مگر لطف رب یعنی میتوانم هرانچه را که میخواهم بدست اورم تنها این را معرفی نکرده بلکه راه را راه استفاده از این جهان را برای رسیدن به خواسته هایم برای رسیدن به ارامش راهی سر شار از ازادی و راحتی خیال به من نشان داده و مقابلش راه دشواری را او مرا اجبار نکرده ابزار را داده راه ها را نشان داده تا خود بخواهم و خود تصمیم گیرم به کدام مسیر قدم بگزارم او قران را چراغ راه هدایتم قرار داده تا ببینم تامل کنم و درک کنم و اقدام یارب مدت ها میترسیدم با خواندن قرآن زندگی برایم سخت شود ازادی هایم محدود اما حال میبینم نه بر خلاف ان چیزی است که میپنداشتم قبلا هم بارها و بارها این سوره را معنی سوره را خوانده بودم اما این بار فرق میکرد یک چیز تغییر کرده و ان هم من هستم درک من نسبت به نشانه های توست وقتی شروع میکنم به پیداکردن ریشه های کلامت به معنی ان ها وجودم دگرگون میشود غوغا میشود یارب به حقیقت این قانون است وقتی بنده ای را با عزمی راسخ میبینی هدایتش میکنی یاریش میکنی و راه را برایش باز میکنی این یک قانون است میخواهم بدانم تک تک قوانینت را سنت هایت را که در ان عدول نمیکنی یارب سینه ام پر از بغض است از این حجم از اگاهی از ستمی که خود بر خود روا داشتم اما حال تو نشانم دادی راه را تو شکشتی سد را برداشتی پرده را از مقابل چشمانم چگون شکر نعمت هایت را به جای آورم چگونه حمد و ثنایت را گویم چگونه سجده به در گاهت گزارم نمیدانم نمیدانم چرا که تو لایق فراتر از این ها یی تو ربی فرمانروای اسمان ها و زمین خالق جهان و جهانیان تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم که تویی تنها قدرت و نیرو تو هستی که تمام قدرت جهان تمام اراده و خواسته جهان نزد اوست نیست قدرتی جز تو به جز توهم و خیالی باطل عاشقانه میپرستمت که تویی لایق پرستیدن بارالها خوش حالم خوش حالم که تو را دارم در کنار خود و حضورت را به خوبی احساس میکنم امروز شاید هم این روز ها که گذشت اغازی بود برای من برای بازگشت من نزدیکی من به تو میخواهم بگویم در حال نوشتن فصل جدیدی از زندگی خود هستم این بار با شناخت بهتر تو و تلاش برای درک قوانین زندگی قوانین این جهان که تنها راه رسیدن به خوش بختی است . یارب برای نشانه امروزم سپاس گزارم سپاس گزارم که آموختی چگونه قرانت را بخوانم.

    در پناه الله شاد و پیروز و ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و اخرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: