پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 1

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Aida» در این صفحه: 30
  1. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    ?? سلام دوستان عزیز..من دیروز ی دیدگاهی گذاشتم و دونسته هامو بصورت خلاصه و کامل از قانون گفتم.تجربیاتمم گفتم که تواین 1سال و نیم به چه چیزهایی رسیدم(دوست دارم بنویسم و بگم تا هم ایمان خودم و هم ایمان شما به قانون بیشتر شه)

    حس کردم دوستان بیشتر دارن کارها و برنامه های طول روزشون رو میگن. به ذهنم رسید منم بیام برنامه هامو بگم تا شاید ایده ای بهتون بده.من برنامه ها به 4دسته تقسیم میشه:

    1٫اول صبح

    2٫اخر شب

    3٫تمرینات مربوط به ثروت

    4٫طول روز

    ??برنامه صبح??

    ?1٫قربون صدقه خدا:هر روز صبح که بیدار میشم، اول به خدا سلام میکنم، قربون صدقش میرم، یکم باهاش حرف میزنم.(با کائنات هم همین طور)

    ?2٫ قربون صدقه خودم میرم: به خودمم سلام میکنم، خودمو حتی بغل میکنم: دی، نوازش میکنم. یکمیم قربون صدقه خودم میرم

    3٫ شکرگذاری :بابت خواب خوبم، اتاق ساکت و ارومم، رختخوابم و چیزهایی که دور برمه.

    بعدش از جام بلند میشم و شروع میکنم به کار روی خودم:

    ?1٫ ی هندزفری بلوتوثی گرفتم میزارم تو گوش چپم و باورهارو میزارم ریپلای شه.

    ?2٫ اول این فایل استاد رو گوش میدم که در مورد ایمان هست:تا همیشه یادم باشه اول و اخر همه این داستان ایمانه. ایمان ب اینکه قانون همینه و جواب میدهد. و اینطوری برام مرور میشه که چرا باید رو خودم کار کنم و همه تمرینات رو انجام بدمو تمرکزمو کنترل کنم و حس و حالمو خوب نگهدارم. هر روز به خودم یادواری میکنم.

    ?3٫کتاب معجزه شکرگذاری رو میخونم و تمریناتشو انجام میدم. این کتاب واقعا فوق العادس. هر روز لیست داشته هامو نگا میکنم و میخونم و شکرگذاری میکنم. راه رسیدن به خواسته ها فقط توجه به داشته هاست.

    ?4٫منشور زندگی:خلاصه ای ازقانون(اصول و قواعد و نکات ریز ومهمشو) در حد 5-6 صفحه نوشتم و هر روز مرور میکنم تا یادم باشه که چطوری باید زندگی کنم.دوستان خیلی مهمه هرازچندگاهیم که شده اصول رو به خودتون یاداوری کنید. ذهن فوق العاده فراموشکاره.

    ?5٫ خودم جان: ی برنامه ای رو هم برای خودم جان نوشتم که باید چطوری باهاش رفتار کنم. این رو از دوره عزت نفس استفاده کردم و هر روز سعی کینم رو احساس لیافت و ارزشمندیم کار کنم.چون چهان فقط به لیاقت ما پاسخ میده و هر انچه که بدست میاریم مساویه احساس لیاقتیه که میکنیم.

    ?6٫ باورها : یک ساعت وقت میزارم در مورد باورها با خودم حرف میزنم، بهشون فکر میکنم، تجزیه تحلیل میکنم ، استدلال میکنم، نمونه ها رو مرور میکنم تو ذهنم و هی اونارو برا خودم تایید و تقویت میکنم.اگر چندین مرتبه در روز اینکارو بکنی عالی میشه.

    ?7٫مروز اهداف و برنامه ریزی روزانه: ی دور هدفهامو مرور میکنم تا یادم باشه چه مسریو دارم میرم. بعد میام کارهای روز رو بین خودم و خدا تقسیم میکنم. تو همون جدول Tشکل مینویسم.

    ?8٫سناریو نویسی: گاهی هم شروع به نوشتن میکنم که امروز اینجوری شد این اتفاق افتاد اینکارو کردم و همرم با شکرگذاری مینویسم.

    ??برنامه اخر شبم که قبل از خوابه اینطوریه:??

    ?1٫ نشانه هایی که در طول روز برام اتفاق افتادرو با این جمله مینویسم: “قانون جواب میده” و بابتش شکرگذاری میکنم.

    ?2٫ نامه به خدا و خود مقدسم(نیرری هدایتگرم): اگر درخواستی دارم، اگر دنبال راه حل ی مسله یا جواب سوالیم، دنیال ایده یاهرچی هستم ،مینویسم و راهنمایی میخوام. تا 99درصد تاحالا بهم جواب داده شده در کمتر از 24ساعت. یا توی خواب میبینم.یا اتفاقی ی فایلی باز میشه یا الهامی میاد تو ذهنم. اصلا عجیب کارمو را میندازه این مورد.

    ?2٫ دوباره یک ساعت روی باورهام آگاهانه کار میکنم.

    ?4٫ ی ساعت تجسم میکنم. این تمرین با همه تمرینات برام فرق داره. حس فوق العاده ای بهم میده و حتی خیلی وقتها از شوق وخوشحالی گریه میکنم.

    ?5٫ شکرگذاری: بایت اتفاقات خوبی که در طول روز برام افتاد. از خودم هم تشکر میکنم بخاطر کارهایی که انجام دادم. حتی ازینکه دارم رو خودم کار میکنم خودم رو تحسین میکنم و از خودم تشکر میکنم.

    ?6٫قربون صدقه خدا

    ?7٫قربون صدقه خودم

    بازم مث اول صبح قربون صدقه خودمو خدا میرمو میخوابم.

    ?8٫ موقع خواب هم باورها رو این دفعه با گوشی و صدای کم میزارم بالای سرم پخش شه(خودم جان با هندزفری اذیت میشه :دی)

    ???ی برنامه ای دارم برای ثروت که البته جدیدا شروع کردم و این تمریناتو انجام میدم:???

    ?1٫ ی سری تمرنیات که مربوط به زمان خرید و پرداخت پول هست، یا برداشت و واریز پول به حسابم، اونهارو انجام میدم. من هنو بسته روانشناسی ثروت 1رو تهیه نکردم و یک سری تمرنیات رو از کامنتهای دوستان دراوردم ویک سریو هم از کتاب معجزه شکرگزاری

    ?2٫ تمرینات فراوانی: بیرون باشم به فراوانی ها توجه میکنم: ماشینهای گرون قیمتی که میبینم. یا ساختمونها و خونه هایی که از کنارشون رد میشم. هر خونه ای که میبینم میگم ببین حداقل 400-500میلیون پولشه و هی فراوانیو به خودم یاداوری میکنم. یا تو اینترنت این تمرینو انجام میدم. یکی از سایتهای فوق العاده ای که استفاده میکنم اینه(یعنی ادم از اینهمه نعمت و ثروت وزییایی موجود در جهان کف میکنه)

    abasmanesh.com

    ?3٫ هر روز حتمن حداقل یکی از فایلهای ثروت رو گوش میدم.

    ?4٫ ی تمرینی هست که باید دنبال الگو و نمونه باشیم.مثلا با ثروتمندا مصاحبه کنیم. من خودم هنوز این تمرین رو شروع نکردم بصورت جدی.

    ?5٫ دسته چک جادویی: واقعا تمرین فوق العادیه و حس خوبی میده. اصلا بعضی وقتها کم میارم و میگم خدایا من خودم نیمدونم با ثروتم قراره چکار کنم .اونوقت هی به تو میگم بهم بیشتر و بیشتر بده.

    ??در طول روز هم اینکارها رو انجام میدم:??

    ?1٫ سعی میکنم از طریق شکرگذاری و تحسین زیباییهای اطرافم، کانون توجه و تمرکزمو کنترل کنم.

    ?2٫ حین کارهای روزمره مثلا ظرف شستن یا استحمام، یا مسیر رفت و امد، سعی میکنم تجسم کنم. البته خیلی مسلط نشدم هنوز رو این مورد.

    ?3٫همش دنبال تایید باورها تو محیط اطراف و اتفاقاتی که میفته هستم.

    ?4٫ تو هر موضوعی سعی میکنم احساس لیاقت رو رعایت کنم و به خودم احترام بذارمو خودمو دوس داشته باشم.

    ?5٫ قانون رهایی: هی به خودم یاداوری میکنم که باید رها باشم و از لحظه به لحظم لذت ببرم.

    ?6٫گهگاهی با خدا و نیروی هدایتگرم حرف میزنم اگر نیاز فوری باشه.

    ?7٫من ی تمرینی دارم به اسم فرشته های مهربونم(یکی از دوستان اسمشو گذاشته بود شوالیه ها).من برای هر چیزی ی فرشته دارم: ی فرشته فراوانی، ی فرشته آسانی، فرشته سفر، فرشته کار، فرشته پول، فرشته غذا :دی… هرکاری میخام انجام بدم اینارو صدا میزنم و میگم اینکارو برام بکنید. مثلا ب یکی میگم فلان سفرو برام ست کن. ب یکی میگم برو اینکارو بکن. ب یکی میگم فلان چیزو برو برام بیار..خیلی حال میده فکر کنی که پادشاهی و کلی خدم و حشم داری ک هروقت دلت خواست صداشون میکنی و کلی برات کار میکنن.تازه خدارم ب زحمت نمیندازم. چون اون پادشاه بالا سریه منه.ما فقط تماشا میکنیم و این فرشته ها یا شوالیه ها کارهارو انجام میدن برام:)))))

    ?8٫ نشانه هارو تایید میکنم و میگم ببین قانون جواب میده.

    ?9٫ ی سری جمله که وقتی یادم بیفته تکرار میکنم.

    +خدایا سپاسگزارم بابت خبرهای خوبی که بهم میرسه.

    +خدایا سپاسگزارم بابت لحظه های خوبم

    +خدایا سپاسگزارم بابت حس و حال خوبم

    (هدف نهایی زندگی و همه خواسته هامون، لذت بردن و احساس خوب هست دیگه، پس باید قبلش شکرگذاریشو بکنم و مدام به حس و حال خوب و لحظه های خوبم توجه کنم تا هی بیشتر و بیشتر شه)

    ?10٫بدیهی بودن. همه چیزو تو ذهن خودم بدیهی و معمولی میکنم. چون اگر خیلی بزرگشون کنم فاصله فرکانسیم بیشتر میشه و رسیدن بهش سخت تر و طولانی تر .

    ?11٫ تا جاییم که بتونم قربون صدقه خودمو خدا میرم.

    دوستان خوبم این برنامه روزانه من بود.امیدوارم بهتون ایده های خوبی بده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      Aida گفته:
      مدت عضویت: 3260 روز

      دوستان ی چیزی یادم رفت بگم:

      برای اینکه ایمانم روز بروز به قانون بیشتر شه ی جعبه کوچک خوشگل خریدم و تصمیم دارم هر نشانه ای که میبینم و هر اتفاق خوبی که میفته و به هر نتیجه ای میرسم ی چیزی(مثلا نخود لوبیا یا نمیدونم هنوز این قسمت ب ذهنم نرسیده) بندازم تو جعبه. و هرازچندگاهی بهش نگا کنم و ببینم که قانون داره جواب میده. فکر کنید بعداز ی مدت که این جعبه پر شه چه احساس و ایمانی ادم پیدا میکنه. شماهم میتونید اینکارو کنید.

      حتی ی ایده دیگه هم به ذهنم رسیده. مثلا ی دفتر با ی عالمه برچسب خوشگل بگیرین.هرسری که ی نشونه و ی اتفاق خوب میفته یدونه برچسب زنید به این دفتر.

      از طرفی طبق خود قانون توجه به پرد کردن این جعبه(ییا اون دفتر) باعث میشه هی هر روز اتفاقات بیشتر و بیشتر بیفته تا من جعبه رو پر کنم.

      خودم اجراش میکنم و نتیجرو بهتون میگم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    استاد خوبم خیلی وقت بود که میخاستم بیام از نتایجم بگم. گفتم بزار یکم جلوتر برم، بیام کامل براتون بنویسم.اما دوست دارم همینجا بگم چون دوستان کامتهای اینجارو بیشترازهمه جا میخونن، میخوام ببینن و ایمانشون به قوانین بیشتر شه.

    ?یادمه اوایل که باهاتون اشنا شدم دستمو عمل جراحی کرده بودم اما نیاز به عمل مجدد داشت. اونم پزشکان بنام کشور این حرفو میزدن.وقتی فهمیدم باید تمرکزمواز رو دستم بردارم ، اینکارو کردم و کلا بیخیالش شدم . و دست من خود بخود خوب شد.حتی هیچ دکتریم نرفتم بعدش. واقعا معجزه بود این اتفاق?

    ? انقد مریضیهای مختلف و وحشتناگ داشتم که همش کارم ازین دکتر به اون دکتر و هی دارو مصرف کردن بود. حتی ی سری عمل جراحیم لازم داشتم برای رودم. اما خداروشکر خداروشکر تمام اون بیماریها رفتن و من الان 95درصد حاااااالم عالی عالی شده و سلامتیمو بدست آوردم. ایناهم وقتی اتفاق افتاد که تمرکزمو از روی جسمم برداشتم.?

    ?یادمه همیشه تو زندگی گرفتار بودم و انقد مشکلات برام پیش میومد که یک روز در میون باید میرفتم تو بانکها و سازمانها و ادارات تا انهارو حل کنم. به لطف خدای مهربان الان خیلی وقته دیگه هیچ تاکید میکنم هیچ مشکلی پیش نیومده که لازم باشه به جایی مراجعه کنم و کلی زمان و انرزی و هزینه بدم. ?

    ?انقدر ادمها باهام خوب شدن که حدوحساب نداره. از راننده و میوه فروشی و سوپری بگیر تا مردمی که تو کوچه خیابون نمیشناسمشون. انگار همه بسیج شدن تا فقط کارای منو بکنن و به من مهربونی کنن. کافیه فقط ی درخواستی بکنم. طرف خودشو میکشه و من همینجور هاج و واج میمونم.?

    ?کافیه ی غذایی ی میوه ای دلم بخواد، تا 80درصد اماده میشه?

    ?نتییجه خیلی خیلی بزرگم اینکه استاد من بعداز سالها زندگی دانشجویی تو خابگاها، و سالها ارزوی داشتن خونه زندگی تو تهران، ب طرز عجیبی حدود 3ماه پیش ،این شرایط برام فراهم شد. اونم ن ی خونه عادی. خونه ای که توی دیریم بودم بود. باورتون نمیشه حتی قرنیز های پایین دیوار همون شکلیه که تو دیریم بوردم هست. حتی پارکنیگ در خونمون شبیه یکی از عکسای دیریم بوردمه که توش ماشین دلخواهمو گذاشتم (توی عکس این ماشین جلوی در پارکینگه). یعنی هرکی این شباهتو میبینه شاخ درمیاره ولی برای من عادی شده.دوستان من خیلی به این خواسته چسبیده بودم.وقتی رهاش کردم و شروع کردم به زندگی کردن با چیزهایی که دارم برام اتفاق افتاد.

    ?استاد ی چیز خیلی خیلی بزرگتر اینکه: وقتی تصمیم گرفتم خیلی جدی روی خودم کار کنم بطرز عجیبی شرایطی برام فراهم شده که راحت تونستم رو خودم کار کنم. ی خونه خوب و ساکت و اروم دارم. اطرافیان منفی از دور برم رفتن. تمام زمانم دست خودمه.و این همون چیزی که بود توی دوره راهنمای عملی دستبابی به رویاها گفته بودین: خیلی از دوستان میان میگن که استاد ما وقتی خواستیم رو خودمون کار کنیم ی شرایطی برامون فراهم شد که نیاز نبود مث قبل کار کنیم،یا از اطرافیانمون جداشدیم و خلاصه ی شرایطی فراهم شد که تونستیم راحت رو خودمون کار کنیم. استاد این اتفاق برای منم افتاد.?

    خلاصه اینکه استاد الان دارم تو شرایطی زندگی میکنم که 9سال اروزشو داشتم و بهش نمیرسیدم. و در عرض یک سالی که با شما اشنا شدم همه اینها برام اتفاق افتاد.و سپاسگزاری و قدر دانی من از شما در قالب هیچ کلمه ای نمیگنجه.

    و ی نکته اینکه انقد خواسته ها برا ادم طبیعی میشه که اگر هر روز داشته هاشو به خودش یاداوری نکنه و بابتشون سپاسگزار نباشه یادش میره.در مورد ثروت هم که حدود 2ماهه با فایلهای رایگان شروع کردم نتایجش داره کم کم میرسه.ایشالا میام ازون نتایج هم براتون مینویسم.

    استاد خیلی دوستون دارم.

    ??سلام به استاد عزیزم و گروه نازنینشون و سلام به همه شما دوستان عزیز??

    ?من میخوام خیلی کلی تر در مورد اونچه که تا حالا از قانون یاد گرفتم و کارهایی که انجام میدم بگم و یک سری از نتایجی که گرفتم رو میگم. در قسمتی هم به بحث کنترل ورودیها میپردارم که خودش زیر مجموعه ای از بحث کنترل تمرکز و توجه هست:

    ما وقتی خواسته ای داریم باید در مدار اون خواسته قرار بگیریم تا به اون اتفاقات و شرایط و آدمهای دلخواه برخورد کنیم.وقتی درون مدار دلخواهمون قرار میگیریم که فرکانسهای مناسب بفرستیم. این فرکانسها از جنس انرژی هستند و از روی احساسات ما به ارتعاش در میاد. خب برای اینکه احساسات خوب داشته باشیم باید کانون توجه و تمرکزمون رو کنترل کنیم و توجهمونو رو چیزای + و خواسته هامون بگذاریم.پس ما فقط باید همین ی کارو خوب بلد باشیم انجام بدیم، یعنی کنترل کانون تمرکز و توجهمون تا احساس خوبی داشته باشیم و فرکانسهای مناسب ارسال کنیم و در مدار خواسته هامون قرار بگیریم ?

    حالا سوال اینکه چطوری توجه و تمرکزمون رو کنترل کنیم؟ کارهایی که برای کنترل توجه و تمرکز باید انجام بدیم :

    1٫ ساخت باورهای درست

    2٫ کنترل ورودیهای ذهن

    3٫کنترل گفتگوها و نجواهای ذهنی

    4٫انجام تمریناتی مثل شکرگذاری،تجسم، نوشتن، صحبت کردن، تحسین و…

    5٫ نکته مهمتر اینکه در شرایط سخت وقتی به ی ناخواسته برخورد میکنیم اون موقع چطوری باید اینکارو انجام بدیم.من ی فرمولی برای خودم درست کردم که براتون مینویسمش.

    6٫ و ی بحثیم اینکه در روابط چطوری توجه و تمرکزمون رو کنترل کنیم.

    حالا در مورد همه اینها ی خورده توضیح میدم

    ?مورد اول: خب همه ما میدونیم که باور چیه. باور در واقع برنامه ریزی ذهن ماست که زندگی مارو رقم میزنه. اینکه با چه شرایطی مواجه بشیم، چه اتفاقاتی برامون رخ بده، چه ادمهایی بیان سر راهمون،چه کنشها(کارها و اقداماتی که خودمون انجام میدیم) و واکنشهایی(عکس العملی که در مواجه با اتفاقات و شرایط و ادمها نشون میدیم) داشته باشیم، همه و همه بستگی به این باورها داره. وقتی ما با این شرایط و اتفاقات و آدمها مواجه میشیم در واقع داریم باهاشون سرو کله میزنیم و روشون تمرکز و توجه داریم. پس اگر بتونیم ذهنمون رو ی بار دیگه ازول (سوای اونچه که از بچگی و خانواده و جامعه و محیط به خورد مغز ما داده شده) برنامه ریزی کنیم و باورهای خوب بسازیم ، طبیعتا با نتایج و خروجی ها و ادمها و شرایط و اتفاقات خوبی برخورد میکنیم و در رویارویی با اونها توجه و تمرکز ما روی این چیزهای خوب قرار میگیره. و اینطوری تو ی فضایی قرار میگیریم که روز بروز نتایج بزرگتر میشه.

    ? مورد دوم :بحث کنرل ورودیهای ذهن هست. این ورودیها شامل چیزهایی میشه که میبینیم و میشنویم و صحبت میکنیم .

    ?در قدم اول باید تلویزیون و ماهواره و فیلمها و برنامه های نامناسب رو بزاریم کنار. اگر برنامه ای میبینیم،طوری باشه که باورهای قدرتمند مارو تایید کنه و تمرکز و توجه مارو روی نکات مثبت و خوبی ها و زیبایی هاز برازه.

    ?قدم بعدی که قبول دارم ممکنه یکم سخت باشه حذف دوستان و همکاران و اطرافیان نامناسب هست. قرار نیس همه رو ما حذف کنیم. بعضیارو که میتونیم خودمون ارتباطمونو باهاشون قطع میکنیم یا کمرنگ میکنیم. باقی کار رو جهان خودش انجام میده و بقیه ادمهای نامناسب رو حذف میکنه. (در مورد من این اتفاق خیلی قشنگ و راحت افتاد. یک سری از دوستان رو خودم حذف کردم و حتی ی سری از کانالهای ارتباطیمو بستم. بقیه ادمها رو هم جهان حذف کرد. مثلا در مورد پدرم این اتفاق افتاد و خداروشکر براحتی از هم دوریم و جدا زندگی میکنیم.چون پدرم به شدددددت ادم منفی هست و یکی از علاقه مندیهاش اینکه هر روز تمام حوادث تمام روزنامه های کشورو بخونه و هی بشینه اونارو تو خونه و فک و فامیل وسرکار پروموت کنه. حالا بقیه چیزها بماند که کامنتم طولانی میشه)

    ?کتابای نامناسب نخونیم. بجاش به قول استاد کتابهای خوب رو هزار بار بخونیم.

    ? توی تلگرام و اینستاگرام و شبکه های اجتماعی که هستیم ی فضای خوب رو برا خودمون درست کنیم. مثلا پیجهایی رو دنبال کنیم که مربوط به طبیعت و مکانهای زیبای جهان میشه ،خونه ها و ماشینهای لاکچری،و خلاصه هرچیزی که ثروت و نعمت و فراوانی بی نهایت این جهان رو به مایادآوری میکنه و بهمون حس خوبی میده، رو دنیال کنیم.

    ? وقتی توی جمع خانواده و دوستان یا محیط کار واجتماع با ی چیز منفی مواجه میشیم، مثلا چن نفر نشستن دارن غیبت میکنن، خودمونو سرگرم ی کاری کنیم(مثلا بریم تو گوشیمون) و بهشون توجه نکنیم. صحبت رو کوتاه کنیم وخلاصه کارهای زیادی میشه کرد.

    ?اگر کسی خواست باهامون دردو دل کنه و از غصه هاش بگه،ی جوری فوری بحث رو ببیندیم و بریم یا اگر نمیشه خودمون گفتگو رو بگیریم به دستمون و در جهت + یا خنثی هدایتش کنیم.

    ?مورد سوم کنترل گفتگوها و نجواهای ذهنی: این مورد خیلی خیلی مهمه. چون تاحد زیادی غیر ارادیه و ناخوداگاهه. دیدین که بعضی وقتها یهو متوجه میشیم که ذهنمون شروع کرده به صحبت کردن و هی داره چیزهای منفی میگه بهمون،ناامیدمون میکنه، خاطرات بد رو به یادمون میاره و خلاصه احساسمون رو بد میکنه.این طبیعت ذهنه. و اینجاس ک ماباید هنر و قدرتمونو نشون بدیم. یعنی وقتی این اتفاق میفته اصلا ناراحت و نگران نشید. چون همین ناراحت و نگرانی واس این نجواها از خود نجواها،بدتره. بجاش وقتی فهمیدین ذهنتون شروع کرده به نجواهای منفی، ی لبخند بزنید بگید مچتو گرفتم. و بلافاصله شروع کنید به مثبت حرف زدن با خودتون، انقد چیزهای خوب و مثبت برای خودتون بسازید وببافید که روشو کم کنید :دی. قبول دارم دوستان اولش سخته، همون موقع ذهن شروع به مقاومت میکنه. اما وقتی چند بار اینکارو بکنید هی مقاومتش کمتر میشه و رفته رفته کار راحت میشه و به ی جایی میرسید که میبینید دیگه نجواهای ذهنیتون داره خاموش میشه.

    دوستان ی چیز جالب بگم:ی مطلبی هست تو روانشناسی که میگن: آدم وقتی ی دروغیو بارها و بارها تکرار میکنه کم کم ذهنش باور میکنه و خود شخص یادش میره اصلا دروغ بوده.

    این یعنی ذهن ما توانایی تشخصی دروغ و راست رو نداره. پس وقتی ذهنتون مقاومت میکنه و میگه دروغه اینجوری نیس، شما بگید میدونم دروغه ولی دروغ قشنگیه. و انقد تکرار کنیم تا ذهنتون باور کنه.یعنی باید ذهنو فریب داد و باید یاد بگیرین که افسار ذهنتونو بدست بگیرین.

    ?بحث چهارم میرسیم به یک سری از تمرینات که استاد تو دوره های مختلف اموزش دادن. در مورد شکرگذاری و تجسم و صحبت کردن و نوشتن و تحسین کردن بارها و بارها، صحبت کردن . این تمریناتم کمک میکنن تا توجه و تمرکزمون روی خواسته هامون بره . ی نکته ای من در مورد این تمرینات بگم.دوستان قرار نیس شما همه اینهارو انجام بدین و تیک بزنید که انجام شد. نکته مهم اینکه شما با هر کدوم ازین تمرینات به احساس خوب برسید. پس اگر فقط ی کدوم ازینهارم انجام بدین ولی با احساس فوق العاده، نتیجش به مراتب خیلی خیلی بیشتر ازینکه همرو با احساس متوسطی انجام بدین. اینم ی مسئله شخصیه که هرکسی باید خودش تشخیص بده کدوم تمرین بهش لذت و احساس خوب بیشتر ی میده.

    ?مورد پنجم که باز به نظرم خیلی مهمه .چون تمام کارهای بالارو ما تو شرایط نرمال انجام میدیم. یعنی وقتی تو فشار و سختی نیستیم. اما سوال اینجاست اگر طبق قانون تضاد به ی مسئله و ناخواسته ای برخوردم چکار کنم که حالمو خوب کنم؟ چطوری بهش توجه نکنم؟ چون بعضی وقتا واقعا نمیشه به ی مسئله ای توجه نکرد ، چون تورو احاطه کرده و داری باهاش زندگی میکنی، اون موقع تکلیف چیه و باید چکار کنیم:فرمولی که من برای خودم نوشتم وواقعا تاثیرگذار بوده اینه:

    ?این باورو داشته باش که خیرتی توشه و میخواد تورو رشد بده و بالاببره.

    ?به چشم فرصت نگاه کن وببین چه هدیه ای برات داره

    ?ببین چه باورهایی در مورد اون موضوع داری و باید چه باورهای قدرتمندی بسازی

    ?بجای مسئله بر راه مسئله تمرکز کن. دوستان این جمله خیلی کلیدیه و خواهش میکنم بهش فکر کنید و سعی کنید با تمام وجود درکش کنید.

    ?برای خدا ،خود مقدستون، نیروی هدایتگرتون نامه بنویسید و ازش بخواید بهتون کمک کنه. راه حل رو بهتون نشون بده. بهتون ایده بده. وای دوستان این تمرین اصن معجزه میکنه. بخصوص وقتی شبا قبل خواب مینویسی اصلا توخواب میبنی.

    ?تجسم معکوس: تصور کن و خودتو در شرایطی ببین که موضوع حل شده. (مطمئنا ی لبخندی میاد رو لبت) بعدش از خودت بپرس چطوری حل شد؟ چکار کردم که حل شد؟ راه حلش چی بود؟

    ?تمام برداشتهای مثبتی که میشه ازش کردو بنویس شکرگذاری کن(مثلا اگر بیکاری: بنویس خدایا سپاسگزارم که زمانم دست خودمه و میتونم راحت رو خودم کار کنم. خدایا سپاسگزارم که زمانم آزاده و میتونم برای کار جدید ، شروع به مطالعه کنم و دانش و مهارتمو بالا ببرم)

    تک تک اینها توجه شمارو میبره رو نکات مثبت .

    ?و مورد اخر.در مورد ادمها چی. همه میدوینم که روابط خیلی مهمه وچقدر باهاش درگیریم.اگر از کسی ناراحت شدیم چکار کنیم، اگر حرفی زدن یا کاری کردن که باب میل ما نبود چی، حتی گاهی فراتر ازینکه ممکنه ضرری هم برسونن. برای این موضوعم من این فرمول رو استفاده میکنم:

    ?اول از همه مسئولیت 100درصد رو بپذیر و بگو که این اتفاق “هم جنس” با فرکانس من بوده.

    ?شروع به کنکاش کن ببین چه باورهایی داشتی و باید چه باورهای قدرتمندی بسازی.

    ?به نیت طرف مقابل توجه کنیم و ببینیم از چه جایگاهی انجام شده.

    ?خودتو بزار جای طرف مقابل وببین اگر تو شرایط اون بودی خودت چکار میکردی.

    ?این باور رو در خودت بساز که همه چیز درنهایت به نفع توئه.

    ?موهبتها و هدایایی که اون اتفاق واست داشترو پیدا کن و بابتش شکرگذاری کن(مثلا اگر رابطه عاطفیتو از دست دادی بشین فکر کن چه چیزهایی یادگرفتی،و چقدر این چیزها در رابطه بعدیت بهت کمک خواهد کرد، چقد شخصیتت تغیر کرده و رشد کردی.خلاصه کلی چیزهای خوب میشه پیدا کرد)

    ?دوستان روی اون مسئله تمرکز نکنید. مقاومت کردن،بحث کردن،مرور کردن، تجزیه تحلیل کردن،دردودل کردن، همه اینها یعنی قدرت دادن به اون مسئله. و اون مسئله نه تنها حل نخواهد شد بلکه روزبروز بزرگتر خواهد شد یا بارها برامون اتفاق خواهد افتاد.

    ?استفاده از تجسم: تجسم کن که دوست داری اون شخص چه حرفی بهت بزنه چکاری برات بکنه،وقتی تجسم میکنی مطمئنا احساست عالی میشه.اون موقع تو دلت ازش تشکر و سپاسگزاری کن که خوشحالت کرده.

    ?برانگیختگی در روابط رو هم که همه میدونیم: ویژگیها و نکات مثبت اون شخص رو بنویسم و تحسینش کنیم. هرکی ازین قانون استفاده کرده محاله نتیجشو ندیده باشه.

    ?نکته اخر اینکه چطوری ببخشیم و فراموش کنیم؟ جواب تو ی جملست: رفتارهای بد و اشتباهات آدمها ریشه در باورهای اشتباهشون داره، بخاطر خلاها و کمبودها و ضعفهاشونه. ایا نمیشه ادمها رو بخاطر این باورهای اشتباه و ضعفهاشون بخشید نه اون اشتباهشون؟ پس راحت ببخشید و فراموش کنید.

    ?این کل داستان بود . ولی میخوام ی نکته خیلی مهم بگم. دوستان تمام اینهایی که گفتم و هرآنچه که استاد اموزش میده، هرنتیجه ای که بچه های سایت دارن میگیرن یا نمیگیرن همشون ریشه در ی کلمه داره : “ایمان”. من اگر ایمان داشته باشم که قانون اینه، اون موقع میتونم احساسمو خوب نگه دارم(هرچقدرهم که شرایط سخت باشه).اون موقعست که میتونم تمرکز و توجهمو کنترل کنم. اگر ایمان داشته باشم اون موقع حواسم جمع میشه و میتونم ورودیهامو کنترل کنم. اگر ایمان داشته باشم میشینم رو باورهام جدی کار میکنم. اگر ایمان داشته باشم همه تمرینات رو انجام میدم. من اگر ایمان داشته باشم که 99درصد رسیدن به خواسته هام این داستانه و 1درصدش تلاشه اون موقع حاضر میشم اگر روزی 12 ساعت کار میکنم، بازنگری اساسی در نحوه زندگیم بکنم. همه چی ایمانه دوستان. حتی انجام دادن این تمرنیاتم مهم نیس. مهم اون ایمانیه که پشت انجام دادن تمرینات هست.ایمان به اینکه قانون درسته، قانون جواب میده.دوستان نکته قشنگتر اینکه استاد هم تو این فایل بهش اشاره کردن و اونم “رها کردن “و “رها بودن ” هست. اما میدونید کی میتونیم رها کنیم و رها باشیم و از زندگی لذت ببریم؟؟ وقتی که ایمان داریم. به همین سادگی. وقتی فاصله رسیدن ما به خواسته ها مساوی فاصله فرکانسی ما تا اون خواستس(نه فاصله زمانی ). پس باید تلاش کنیم این فاصله فرکانسیو از بین ببریم. این فاصله هم فقط با انجام دادن تمرینات و کار کردن رو خودمون به 0میرسه. و وقتی میتونیم رو خودمون کار کنیم وقانون رو در لحظه به لحظه زندگیمون پیاده کنیم که ایمان داشته باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
  3. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    سلام دوست عزیزم

    سپاسگزارم از حس و انرژی خوبی که بهم دادین.

    مهمتر از آگاهی، ایمان و عمل به اونچه که هست میدونیم. از خدای مهربون میخوام به همه ما کمک کنه به تک تک دانسته هامون بتونیم عمل کنی.استاد ی جمله قشنگ میگه “نتیجه جزیی از ایمان است” این جمله رو خیلی دوس دارم. خیلی بهم قدرت میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    سلام اقای فلاح

    یک سوال مهم ازتون داشتم: در مورد نیمه پیدا شده دقیقا چکار کردین؟ چه کارها و تمریناتی انجام دادین؟ روش تمرکز کردین و بهش فکر میکردین ؟ از چه جای به بعد رهاش کردین؟ خودتون ایشون رو پیدا کردین؟ یا ایشون شمارو؟ ایا کسی شمارو به هم معرفی کرد؟

    من دنبال الگو و نمونه هستم که چطور میشود؟ چکار باید بکنم؟ ممنون میشم تجربتون رو درین مورد کامل توضیح بدین.مطمئنا به خیلی ها کمک خواهد کرد. سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    سلام آقای فلاح

    …………………….

    ……….

    درباره موضوعی که مطرح نموده ای

    مرحله پذیر ش برام سوال ایجاد شده که چکار باید کنم تا امادگی پذیرششو داشته باشم. چون قانون افرینش فقط 1و2و3 و 9و10 رو دارم. نمیدونم تو بقیه قسمتها گفته شده یا همون تو فایل 1و2 هست!!! یاداوری خوبی کردین باید برم دوباره این جلسات رو ببینم و روشون کار کنم.ازتون ممنونم.(جقد حیف همون محصولاتی که داریم رو با جون و دل روش کار نمیکنیم و هی دنبال فلان دوره بسان دوره هستیم)

    نکته مهمتراینکه از قسمت اخر اخر صحبتتون، من یکم ذهنم باز شد و 3تا باور اشتباه پیدا کردم که واقعا هر کدوم مثل ی سدیه که جلوی این اتفاق قشنگ رو برام میگیره،البته قبلا هم کشف کرده بودم الان خیلی عمیق تر درک کردم. ازین بابت ازتون سپاسگزارم که ی سرنخی گرفتم در راستای پروسه ای که از اموزه های استاد دارم دنبال میکنم.

    من برم نیمه گمشدمو پیدا کنم و بیام نتیجشو(مثل نتایجی که دیشب برای استاد تو همین مسابقه نوشتم) بنویسم برای همه:))))

    خدا جونم عاشقتم که اینجور قشنگ هدایت میکنی لحظه به لحظه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    استاد اینو برای شما مینویسم: چون این تنها راه ارتباطیم با شماس

    وقتی دیدم قسمت اول پاسخم رو حذف کردین با خودم فکر کردم دلیلش چی میتونه باشه.

    به این رسیدم که شما چقد ادم مهربون و دست و دلبازی هستین. و پشت این داستان چه ایمانی به فراوانی(تو ثروت، توکار، تو موفقیت تو همه چی) دارید. چقدر کنترل توجه و تمرکز یا اون تحسین کردنی که همیشه میگین رو رعایت میکنید. خب وقتی شما درین حد به قانون پایبندین وتا این حد رعایت میکنید، حالا میفهمم چرا اینهمه نتایجتون بزرگ بوده، واقعا این نتایج برای ادمی مث شما اصلا دوراز ذهن نیس. با تمام وجودم تحسینتون میکنم. افرین افرین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    سلام دوست عزیز

    من اتفاقی چشم به پیام شما خورد

    اینکه میگین شاید از نظر مکانی جای درستی نیست، ی باور تضعیف کنندست. موفقیت و ثروت تابع هیچ عامل بیرونی نیس. اصلا مکان کسب وکارتون و حتی کوچیک و بزرگ یودن مغازتون هیچ تاثیری روی مشتریان و درامد شما نداره. فقط باورهاتونه که مشتریان و میزان درامد شمارو تعیین میکنه. پس باورهای خوب بسازید و با تمام وجود روی خودتون کار کنید.فراوانی رو فراموش نکنید.استاد تو فایلای رایگانم ضحبت کرده در موردش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    سلام دوست عزیز

    من اتفاقی موقع اسکرول کردن پیام شما رو دیدم

    اگر دنبال نتیجه هستین تا به قانون ایمان بیارید من نتایجمو نوشتم و تو صفحه 11م هست.میتونید بخونید تا ببینید قانون جواب میده.

    دوستان اگر نتیجه نمینویسن شاید بخاطر این باوره که نمیخوان تحت تاثیر اونها ستاره بگیرن و شاید چون استاد هم صراحتا اعلام نکردن از نتایجتون بگید دوستان نیمنویسن.

    ولی بهتون پیشنهاد میکنم اگر دنبال نتیجه هستین کامنتهای محصولات رو بخونید. من همرو خوندم و نتایج بچه هارو اسکرین شات گرفتم و بعضی وقتا نگا میکنم تا ایمانم تقویت شه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3260 روز

    سلام دوست عزیز

    سپاسگزارم از جمله اولتون و حس و انرژی خوبی که بهم دادین.

    فکر کنم ی سو تفاهمی پیش اومده در مورد قسمت 7٫ من اول از خدا میخوام. خدا تایید میکنه و ی مهر میزنه میده ب کائنات میگه برای دریا جونم اینکارو انجام بدین یا فلان چیزو بهش بدین. بعد فرشته ها میان این کارا رو میکنن.

    اصلا خدا خودش این فرشته ها(یا شوالیه ها)رو داده به من که برام کار کنن و هرکاری میخام ب اونا بگم:))

    خواسته های من به محض درخواست اجابت میشه و خدا تاییدش میکنه.

    ولی خب اون جمله که گفتم : “خداهم ب دردسر نیفته” این سوتفاهم رو ایجاد میکنه و خودمم قبولش ندارم.پس میگیرمش : دی

    البته الان که فکر میکنم یکم اینطوری فرایند پیچیده میشه و انگار لقمه رو دارم دور سرم میچرخونم. شاید اگر بزارم همون خدا خودش انجام بده ارتباطمم باهاش نزدیکتر و قویتر بشه و بیشتر بودنش رو در کنارم احساس کنم O _ O

    باید راجع بهش فکر کنم :دی

    ممنون از نکته قشنگی که گفتین و منو به فکر فروبردین:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: