پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام
آخرین تجربه درباره کنترل ورودی های ذهن من مربوط به پریروز میشه. توی مسافرت بودم و همسفر من یه روزنامه بهم داد و گفت بخون تا سرگرم بشی و من میدونستم توی روزنامه پراز خبرهای ناخوشاینده گرفتم و تشکر کردم اما نگاه نکرده گذاشتمش کنار.دوباره پرسید حوصله ت سر نمیره؟ منظورش به ظاهر بیکار نشستن و تماشای مناظر بیرون بود و من با لبخند گفتم نه و اون نمیدونست که من دارم مدام با خودم باورهای قدرتمند کننده رو تکرار میکنم و اصلا بیکار نیستم! خب نتیجه اینکه همون روز و روز بعدش کلی تجربه های قشنگ از برخورد با مسائل جدید به دست اوردم و البته یکمی هم پول ساختم. درست به نسبت تکرار همون باورها در سکوت!
کنترل ورودی های ذهن یعنی روش ساخت و تقویت یک باور. چه جوری میشه باور بهتر ساخت؟
به نظر من برای کنترل کامل تر ورودی های ذهن راه موثر صحبت کردن با خود هست، بعد ازون صحبت کردن با دیگری که میتونه یک فرد باشه مثلا انسان یا خدا یا مثل خودم صحبت کردن با گل و گیاهان. وقتی در مورد چیزای خوب صحبت میکنم باهاشون میبینم که شاداب تر میشن و این رو نشونه ای میبینم از اینکه مسیرم درست و مستقیمه. پرسیدن سوالهای قدرتمند کننده از خود یا شخصی که با قدرت تجسم در ذهن ساختیم.
راه بعدی نوشتن آنی نشانه های نزدیک شدن به خواسته مورد نظره و سپاسگزاری و تایید اونها. و ساختن یک چرخه در ذهن. مثلا الان برای من برنده شدن توی قرعه کشی ها یا رد شدن بی دردسر از خیابونهای شلوغ بسیار بدیهی شده و هدا رو شکر به خاطر همه شون.
راه بعدی نوشتن و در معرض دید قراردادن موفقیتها و خواسته های قبلی هست.
راه بعدی رضایت و آرامش داشتن از چیزی که هست در کنار آینده ی سفیدی که برای خودت تجسم میکنی هست.
راه بعدی اینه که به خودت یادآور بشی زمانهایی که در نقابل وسوسه ها و هوس های زودگذر که میگفتن حالا انقدر سخت نگیر و بذار هر ورودی وارد ذهنت بشن و بعد نتایج بدی که میگرفتی. و اون نتیجه و عملکرد رو مقایسه کنی با زمانهایی که غذای مناسب روح و روانت رو استفاده کردی و چقدر حالت بهتر شده و چقدر اتفاقات قشنگ بعدش افتاده و این عملکرد و نتیجه رو هم ببینی.
به خودت یادآوری کنی که حالا که من میدونم باورها چه میکنه در زندگی (به قول آقای فردوسی پور!!!) پس انتخاب کن که عالم بی عمل یا همون زنبور بی عسل نباشی
اینکه ایمان بیاری به آزاد، مختار و خالق زندگی خودت بودن بهت این جرات و جسارت رو میده که فرمان زندگیت دست خودت نگه داری. اگه تو کنترل نکنی این ورودی ها رو دیگران با کمال میل کنترلش میکنن و تو برده ای میشی با اربابهای بسیار که سرگردان و حیران نمیدونی فرمان کدوم ربتو اجرا کنی. یه مدل شرک ورزیدن میشه و خب شرک هم گرفتاری و… میاره.
اینکه بدونیم کل کار ما بودن و ماندن در احساس خوب هست و احساس خوب همواره اتفاقات خوب رو رقم میزنه. همواره طوری به قضیه نگاه کنیم و دیدگاهی داشته باشیم که حس قدرت و کنترل بیشتر و بهتری به ما بده. کاری که من در اوضاع به ظاهر بد انجام میدم اینه که به دنبال حداقل دو راه حل برای حل مسئله ی پیش رو باشم و باور به خلاقیت و پر ایده بودنم به سرعت بهم راه حلهای جدید رو میگه و داشتن دوراه برای رسیدن به جواب به صورت حداقلی باعث رسیدن من به آرامش میشه. پرسیدن این سوال که چه کار کنم بهتر میشه و سود و نفع همه جانبه ی بیشتری برام داره؟ چه جوری میتونم هم خدا و هم خرما رو باهم داشته باشم؟ چراکه داشتن جفتشون حق منه.
اینکه میدونم در هر وضعیتی که بودم باشم یا قرار بگیرم خداوند همواره بهم کمک میکنه و به بهترین وجه دست منو میگیره.
توکل بر خدا یعنی آرامش مطلق و هر گاه آرام باشی احساس خوب هم بهت دست میده و بعد از آرام شدن و نزول سکینه به قلبت هست که پیروزی های پشت سرهم وارد میشه. با توکل بر خدا و ایمان به اینکه نیرویی برتر که همواره در درون توست و از تو جدا نمیشه و طرفدار تو هست از تو حمایت میکنه در هر راهی که انتخاب کنی خودبه خود نگرانی هات برطرف میشه.
دونستن اینکه جهان بر پایه ی مشیت های غیرقابل تبدیل و تحویل ساخته شده و اصلا مهم نیست که در چه وضعیتی هستی همینکه شروع به ساخت و تقویت باورها یا همون کنترل ورودی های ذهنت بکنی در مسیر یکی ازین مشیتها هدایت میشی و به نتایج خاص هر کدوم میرسی بهت کمک میکنه تا آگاهانه مشیت هایی رو انتخاب کنی که به توسعه و رشد خودت و جهان خدمت کرده باشی.
سپاسگزارم
سلام. وقت بخیر
ممنونم از تاییدی که بر باورهام دادید ?
سلام مریم عزیزم
خوشحالم که نظرم به شما ایده داده و ازین بابت خداوند رو سپاسگزارم.
منظور از شخصی که با تجسم توی ذهنم ساختم این هست که با استفاده از قدرت تجسم شخصی که از هر نظر در ذهنم کامل هست و جواب تمامی سوالاتم رو میدونه رو در درون خودم مجسم میکنم و بعط سوالاتم رو ازش میپرسم. این تجسم به هر صورتیکه برای شما در دسترس تره میتونه باشه مثلا یک شخص یک صدا یک نماد و… برای من این شخص درونی خداوند هست و به صورت صدا پاسخ من رو میده. این تمرین رو از جلسه سوم دوره قانون آفرینش از استاد عباسمنش یاد گرفتم. ازونجایی که خرد تمام کائنات در یک دانه شن نهفته هست ما هم تمامی سوالات رو میدونیم و با سوال کردن از خود یعنی هم تصویر تجسمی جوابها رو دریافت میکنیم. گاهی همان لحظه به ما پاسخ داده میشه گاهی با نماد و اشاره گاهی در خواب و از بی نهایت راهیکه خداوند میدونه جواب رو به ما میرسونه.
برای انجام بهتر این ایده پیشنهاد میکنم جلسه سوم قانون آفرینش که درباره ی قدرت بی نظیر تجسم هست و جلسه پنجم که در مورد درخواست و سوال پرسیدن استاد توضیح میدن رو تهیه بفرمایید.
سپاسگزارم
سلام و سپاسگزارم جناب توفیقیان
به مشیت الله یکتا شما، من و دیگر اعضای خانواده ی صمیمی عباس منش به درک کامل و استفاده ی بهینه از قوانین حاکم بر جهان هستی برسیم.
سلام نگار عزیزم
سپاسگزارم ازینکه وقت گذاشتید و دیدگاه من رو مطالعه کردید
از خداوند درخواست میکنم همیشه در احساس خوب باشید ?
سپاسگزارم جناب بهلولوند عزیز
سپاسگزارم جناب حیدری عزیز
خیلی ممنونم جناب سلیمانی عزیز
سپاسگزارم رویای عزیزم
سلام. ممنونم جناب اشرفی عزیز. همچنین شما