پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 106

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهراء گفته:
    مدت عضویت: 3443 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد و همه دوستان

    یک وقتی بودکه بین دورو بریها چند نفر که میشناختم بخاطرپندمیک همزمان به رحمت خدا رفتن،خب اون روزها همه نگران و ناامید و خطر روبیخ گوش خودشون حس میکردن. من اون شب رفتم یه گوشه به دور از دیگران، بدون اینکه چشمهای نگران بقیه رو ببینم، اومدم توی سایت خودمو غرق کردم،فایل ما بی انتها هستیم رو دیدم، ترسم ریخت خودمو مشغول کردم، اونموقع وقت انتخاب رشته من بود اینکارو انجام دادم و باز سایت و دیگه صبح که شد یه روز دیگه بود و من کاملا از اون فضا خارج شده بودم

    یه بار دیگه همه ی ما با هم بیمار شدیم اما نگران کننده نبود چون با رفتن به پزشک رو به بهبودی بودیم فقط پدرم چون مسنه میترسیدیم،اما چون همه نالان بودن فضای خیلی دلگیری حاکم بود،من به خودم گفتم که من باید یه کاری بکنم من که اگاهم باید یه تفاوتی توی رفتارم باشه،من باید به خودم کمک کنم و این من باشم که روی محیط اطرافم تاثیرگزارم،پا شدم پیش برادر زادم و بش گفتم که اسباب بازیهاشو بیاره، شروع کردم بازی کردن باهاش توپ بازی و …. و به بازی هیجان میدادم و جیغ و هورا و تشویق و شادی کردن،اون بچه اونقدر کیف کرده بود که نگو،بقیه هم از بازی ما ذوق زده شدن

    بعد رفتم اتیش روشن کردم و یه چایی اتیشی درست کردیم

    مادرم خیلی خوشحال شد،خاهرم سعی میکرد مثل من پرانرژی باشه زن داداشم و داداشم از ذوق بچشون و اینکه بهتره و داره بازی میکنه خوشحال شدن،با همه شوخی میکردم سر هر چی

    بعدهم مهمون اومد و کلی سرگرم شدیم و از اون حال و هوا خارج شدیم و من چقدر احساس قدرت میکردم

    برای تضادها و چالشهای دیگه هم اکثرا شروع میکنم نوشتن،وجه مثبت مسایل رو برای ذهنم منطقی میکردم با کمک قوانین

    هرجا حس میکنم کم آوردم میرم توی فضای باز و سرسپردگی خودم رو به خدا اعلام میکردم و میگم خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم این موقعا معمولا حس میکنم یه نوری متولد میشه یه نیرویی شکل میگیره

    و خداروشکر

    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      فهیمه خرمی گفته:
      مدت عضویت: 2144 روز

      سلام به زهرای پر انرژی

      وااقعا از خوندن پیامت به وجد اومدم و اون هیجاناتت رو احساس کردم و در من نیز اثر گذاشت

      من تو رو تحسین میکنم که تونستی با کنترل ذهن و احساس خوب هم به خودت و هم به خانوادت کمک کنی

      واااقعا خیلی خیلی مهمه انسان بتونه در شرایط به ظهر سخت حسش رو خوب نگه داره

      تغییر باور و دیدگاه باید باعث تغییر رفتار در انسان شود

      و این رفتار متفاوته که اتفاقات متفاوت رو بوجود میاره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زهراء گفته:
        مدت عضویت: 3443 روز

        سلام به دوست عزیزم فهیمه خانم، خیلی ممنون از پاسخ زیباتون و خوشحالم که باعث انرژی مثبت شدم.دوست عزیز باعث شدید کامنت خودم رو دوباره بخونم و یاداوری کنم جاهایی که قدرتمند عمل کردم درحد خودم جایی که کنترل ذهن خوبی داشتم

        درواقع ماهرچی بیشتر خودمون رو قوی کنیم و شخصیت قوی داشته باشیم بیشتر و بیشتر میتونیم کنترل ذهن داشته باشیم و میتونیم تاثیرمثبت بزاریم.

        دوست عزیزم براتون حال خوب و خوشبختی ارزو میکنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهره برادران کله گفته:
    مدت عضویت: 1085 روز

    با سلام استاد عزیز و بزرگوار💚🌷

    و خانم شایسته ی گرامی و مهربان 🌹🌱

    خداوند روهزاران بار شکرگزارم که در این مسیر هستم و خداوند بنده را هدایت کرده که در این سایت عضو بشم و این توانایی را داده که دیدگاهم را بنویسم و دیدگاه های دوستان عزیزم را بتوانم بخوانم و پیش از پیش محکم تر و استوار در مسیری که هستم قدم بردارم و به وجودم ببالم که خداوند مرا انتخاب کرده که بتوانم سهمی در بهتر شدن جهان هستی داشته باشم…♥️😍

    استاد مهربان بنده وقتی برای اولین بار به صحبت های شما گوش دادم. به این نتیجه رسیدم هراتفاق خوب زندگیم که تا به حال رقم خورده عمل کردن ناخودآگاه به همین قانون های تغییر نام پذیر خداونده بنده کلا آدم خوش بینی بودم 😊واتفاقات بسیار خوبی همیشه برایم رقم میخورد🙃ولی به صورت کاملا ناخودآگاه☺️به این قوانین عمل میکردم و جهان هستی به احساسات خوب من پاسخ می‌داد.🤲اما به این نتیجه رسیدم که میتوانم به صورت خودآگاه نعمت های فراوانی را وارد زندگیم کنم بازم هم از خداوند سپاس گزارم هرروز به خودم یاد آور میشوم که خداوند بهترین اتفاق زندگیم را که آشنا شدن با سایت شما بود را برایم رقم زد……🌷🌷

    و من هرروز نعمتها و اتفاقات بسیار زیادی رو تجربه میکنم وبه صورت خودآگاه آنها را وارد زندگیم میکنم و از هر لحظه از زندگیم لذت میبرم و همه ی اینها مساوی هست بازهم به هم اتفاقات بهتر و بهتر خداوند را به خاطره اینترنت به خاطره بیناییم و به خاطره شنیداریم و به خاطره وجود پاک شما 🙏🙏💚💚♥️♥️ سپاس گزارم🤲🙏🌷

    ممنون از تمام دوستان نازنین و هم فرکانسیم …..🌱🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    شاگرد اول کائنات گفته:
    مدت عضویت: 1145 روز

    افراد سمی رو حذف کنیم از اطرافمون

    تلویزیون وفیلم های با اتفاقات منفی نبینیم

    به حرف افراد منفی گوش ندهیم

    دقت کنیم که به تصاویر واتفاقات منفی که رخ میدهند یا در تلویزیون نشان داده میشوند نگاه نکنیم وچشمانمان را به دیدن اتفاقای خوب عادت دهیم

    درهر اتفاقی که نگرانم میکند مینویسم وبه خدا میسپارم با ذکر افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد خیلی آرامش میگیرم وخیالم راحت میشه که به خدا سپردم

    جملات تاکیدی مثبت خیلی بگیم تاثیر داره رو مثبت شدنمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    صدیقه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1972 روز

    بنام خدا

    سلام به استاد جااانم

    سلام به بهترین مریم دنیا و همه دوستان عزیزم

    چقدر استاد این فایل نیاز هر روزمونه

    چقدر نیاز داریم که هر روز گوش کنیم تا از اون حالت کمالگرایی خارج بشیم که باید همه چیز عالی باشه .

    چقدر نیاز دارم گوش کنم تا سپاسگزارتر باشم تا یادم باشه که همین الان هم کلی نتیجه گرفتم ولی می‌تونه از این هم بهتر باشه

    چقدر عالیه اگر یادم بمونه که نعمتهای الان بواسطه شروع بوده و نعمتهای بعدی بواسطه ادامه دادن هست

    اگر من یادم بمونه که مسیرم درسته و باید هر روز شکرگزار باشم برای بودن توی این مسیر

    مطمئنا میرسه روزی که من هم به خواسته های بزرگ امروزم میرسم البته زمانی که دیگه برام بزرگ نباشن و کاملا بدیهی باشن .

    زمانی که آنقدر نتیجه های بزرگ گرفته باشم که رسیدن به ثروت هم برام بدیهی باشه رسیدن به اون ماشین قشنگ هم برام عادی باشه .

    ✅تجربه شما درباره کنترل ذهن چیست؟

    استاد من تو رابطه با همسرم خیلی یاد گرفتم که ذهنم رو کنترل کنم .

    من یاد گرفتم که تو هر مشاجره ای سعی کنم سکوت کنم و این سکوت خودش خیلی سخت بود وقتی داری حرفهایی میشنوی که میتونی براش مثنوی هفتاد من بسازی😁ولی میدونی اگر خودتو کنترل کنی شرایط رو اونجوری که دوست داری رقم میزنی و من می‌ساختم لحظه های بعدم رو با اون کنترل ذهن .

    آروم آروم همسرم هم آرومتر شد و اون حرفها کمتر شد و اون مشاجره ها کمتر و زندگی روونتر شد

    فقط وقتی که من تصمیم گرفتم هر بار یکم بیشتر از قبل خودم رو کنترل کنم .

    ✅چه راهکاری داری برای کنترل بیشتر ذهن و توجه به نکات مثبت .

    استاد من امروز سعی کردم هر چیزی که میبینم براش سپاسگزاری کنم

    از لباسشویی که لباسامو براحتی می‌شوره

    از ابی که از شیر آب میاد و به راحتی گرم‌و سرد میشه با چرخوندن اهرم شیر

    از پسرم که کارامو برام انجام میده خریدای کوچیکی که خودم حوصله بیرون رفتن ندارم .

    از خریدای خوبی که همسرم کرده

    از مهر و محبت بسیار زیاد عوامل مدرسه پسرم که بهم داشتن و من تونستم واریزی هامو به راحتی انجام بدم و نیازی نبود که کلی راه پیاده برم تا برسم به عابر بانک و پول نقد ببرم .(یه واریز بود که فقط باید پول نقد می‌داشتی و من هم نداشتم پول همراهم ولی مسئول مدرسه با خوشرویی تمام منو راهنمایی کرد که پول رو واریز کنم و فیششو برای مسئول اون کار بفرستم )

    استاد کلا سپاسگزاری برای نعمت‌هایی که داریم راه ورود ما به مدارهای بالاتره .

    ولی جریان از جایی شروع میشه که تو نعمت‌هایی که داری نمی‌بینی و تمام مدت نگاهت به نعمتهای بقیه است و کمبودهای زندگی خودت .

    اینجایه که شیطان راه ورود پیدا میکنه و انقد تو رو غرق در نداشته هات می‌کنه که یادت می‌ره نعمتی که امروز داری همون خواسته دیروزت بوده و میفتی تو مدار ناشکری و همون نعمتی که داری هم ازت گرفته میشه .

    خودم این موضوع رو حس کردم و اینجا هم میگم شاید برام درس بشه

    من براتون گفتم که ورزش کردم و از پارک شروع کردم و آروم آروم هدایت شدم به یک باشگاه درجه یک تو مشهد

    استاد من اونجا عالی بودم از رابطه با مسئولای باشگاه از رابطه با مربیم

    از ورزش عالی که انجام میدادم و جزو بهترینهای کلاسم بودم ووووو

    ولی من اینهمه رو ندیدم و تمام مدت فکر میکردم به اینکه فلانی چی داره و من ندارم

    فلانی با چه لباسای مارکی میاد و من ندارم

    فلانی چقدر از من بهتر ورزش می‌کنه وووو

    که خودتون میدونین وقتی میفتی رو دور دیدن کمبودها هر روز کمبود بیشتری میاد سراغت .

    و کار به جایی رسید که من دیگه نتونستم برم اونجا .

    و من موندم و کلی آه و حسرت از دست دادن اون موقعیت عالی اونهمه حال خوب اونهمه لذت و شادی .

    هر چند آدمی نیستم که متوقف بشم و دارم تو خونه تمرین میکنم ولی من با ناشکری هام از دست دادم نعمتی رو که خدا برام ردیف کرده بود .

    فقط باید یادمون باشه که شکرگزار باشیم و شکرگزار

    که شکر نعمت ,نعمتت افزون کن

    کفر،نعمت از کفت بیرون کند .

    ممنونم استاد عزیزم که راه درست زندگی رو به ما یاد میدین 🙏😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2166 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام و صد سلام

    سپاسگزار خداوند هستم که در هر لحظه داره همه ی بندگان را هدایت میکنه

    خدایا شکرت

    من با کار کردن روی خودم و به اندازه ی مدارم ، فهمیدم که دور و وری هام خیلی در به داغون هستن و این باعث میشه که من به اون مداری که همیشه در انتظارش هستم نرسم

    خب این رو هم می دونم که زمانبره برای من ، منظورم خود شخصه منه اما این رو هم فهمیدم و آگاه شدم خدا را شکر که من هستم که باید خودمو از اون منجلاب بکشم بیرون . این خودم هستم که تا فرد یا اطرافیانم یا هر کسی که دور و برم هست تا خواست از ناخواسته ها . از گرونی . از بیماری بگه خودمو به اون راه بزنم . خودمو وارد صحبت هاش نکنم حالا هر کسی هم که می خواهد باشه حتی مادر خودم حتی پدر خودم ..البته من با کار کردن و شناختن باورهای فراوانی که استاد جان میگن خودمو به مراحل بهتری رسوندم که در هر جمعی نباشم و خیلی آدم ها رو برای خودم و از ذهنم حذفشون کردم البته خداوند هم خیلی یاریم کرده و میکند خدایا شکرت

    وقتی در جمع هایی که میدونی اینها ، آدم هایی نیستن که تو می خواهی

    وقتی با حذف آدمها ، بر زیباییها با احساس خوب تمرکز کردی ، خودت حالت خوب میشه و غیر از این نیست

    خیلی فایلهای استاد خوبه و این امید رو به ما میده که بمون در این راه تا بهت داده شود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    محمد حصاری گفته:
    مدت عضویت: 2047 روز

    🌸به نام خداوند صاحب اختیار و صاحب فضل بی نهایت🌸

    خیلی باحاله اینکه هر روزی که میخوام یه کامنتی بزارم ، قبلش که حتی ببینم چه فایلیه ، یه فکرایی تو سرم میچرخه ، یه اتفاقایی یادم میاد یا کلا یه جورایی هم فرکانس میشم با موضوع همون فایلی که باید براش کامنت بزارم.

    تا میام فایلو میبینم و متنشو میخونم میگم چه جالبه که کلا مرتبطه با همین فکرایی که چند ساعت پیش تو سرم بود که اینم از قشنگی های قانون فرکانسه.

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشوی

    ☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️

    همین دیشب داشتم با یه نفر در مورد یه موضوعی حرف میزدم ، بعد صبح که از خواب بیدار شدم یادم به موضوعی اومد که مربوط به حرفای دیشب بود ولی بیشتر مرتبط با موضوع این فایل.

    به محض بیداری از خواب چند سال پیشم یادم اومد که اون موقع ها یکی از خواسته هام این بود که درآمدم به یه عددی برسه که اون موقع برام خیلی خوب بود و بعد از گذشت ۳-۴ سال وقتی بهش فکر میکنم خندم میگیره .

    با خودم میگم واقعا چرا من دوس داشتم درآمدم اون عدد باشه و الان در حالی که خیلی بیشتر از اون پولو دارم میسازم بازم فکرم رو عدد های بزرگ تره🤔

    بعد یادم اومد به روزایی که دنبال الگو ها بودم و البته که هنوزم هستم و این پیدا کردن الگو هایی که مبالغ بالایی رو بدون سرمایه کسب میکنن بهم کمک میکرد تا منم در مدار اونها قرار بگیرم و منم به راحتی پول های خوبی بسازم.

    کلی فکر تو همین چند دقیقه که از خواب بیدار شدم تو سرم چرخید و با خودم گفتم از روزی که من خونه ها و ماشین های گرونقیمت رو دیدم و خواسته هام بزرگ تر شد ، درآمدم هم به همون نسبت بیشتر شد چون هربار مثلا حرف از پول خوبی میشد در حالی که همه تعجب میکردن و یه جورایی براشون غیر قابل باور بود ، من با خودم میگفتم نه این که عددی نیس ، من برای داشتن اون اون چیزایی که میخوام باید خیلی بیشتر از اینا هم بسازم و این جوری بود که من با مبالغی که از نظر بعضیا زیاده راحت تر شدم و به همون نسبت که راحت تر تونستم بپذیرم اون اعداد رو و دنبال اعداد بزرگ تر باشم ، به همون نسبت هم درآمدم صعودی رشد کرد.

    یکی دیگه از دلایلش این بود که من یه سری چیزا که از خریدشون فراری بودم رو خریدم و براشون هزینه کردم و به قولی بیشتر برای خودم ارزش قائل شدم ، چون واقعا به این درک رسیدم که هر چی بیشتر به پول بچسبم ، بیشتر ازم فرار میکنه و فهمیدم که عامل ثروتمند شدن پس انداز و قطره قطره جمع شدن و سپس دریا شدن نیس.

    عامل ثروتمند شدن باور هاست و از اون به بعد بیشتر از زندگیم لذت بردم و برای رفاه خودم هزینه کردم.

    من یکی از راه هایی که تونستم با خواسته هام راحت تر باشم و به اونا برسم ، دیدن کسایی بود که به خیلی خیلی فراتر از اون ها رسیدن ، یعنی من مثلا یه زمانی خواسته ام تناسب اندام بود و هر روز من کسایی رو میدیدم که اونی که من میخوام هستن اصلا ، بعد مثلا باور هامو تقویت میکردم که منم میتونم مثل اونا باشم ، اون افراد هم تو عکسای گذشتشون خیلی معمولی و غیر ورزشی هستن ولی الان اون هیکل مورد علاقشونو دارن و …

    و در عین حال از آنچه که در لحظه بودم لذت میبردم.

    مثلا الان من واقعا به انچه که قبلا میخواستم تو زمینه ی تناسب اندام رسیدم و الان یه اهداف بزرگ تری انتخاب کردم ، بعد میام الگو هایی رو دنبال میکنم که اونی که الان میخوام هستن و برای خودم منتطقی میکنم که بابا میشه ، منم میتونم و…

    بعد نکته ی دیگه ای که هست اینه که از آنچه که الان هستم لذت ببرم ؛ درسته که الان من با اون خیلی فاصله دارم ، ولی اگه بخوام خودمو باهاش مقایسه کنم تو دام ناامیدی میوفتم .

    با به یاد آوری قانون تکامل و به یاد آوردن خواسته هایی که تکاملی بهش رسیدم و لذت بردن از لحظه و قدم برداشتن در دل مسیر هدف ، آروم آروم اون خواسته برام عادی تر میشه و یهو به خودم میام میبینم دارمش و انقد آروم آروم بهش نزدیک شدم که اصلا نفهمیدم چطور بهش رسیدم.

    پ.ن : لذت بردن از مسیر و داشتن احساس خوب و قدم برداشتن در مسیر اهداف ، همشون با تغییر باور ها امکان پذیره.

    ☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️🍃☘️

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا بهتر بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم.

    از خدا میخوام کمکمون کنه تا فقط خودشو بپرستیم و تنها از خودش یاری بجوییم.

    از خدا میخوام ما رو به بهترین مسیر ها هدایت کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    استادجان سلام وعرض وادب خدمت شما.

    زمانی به خواسته هامون میرسیم که ورودیهای ذهنمونوکنترل کنیم وتمرکزم به مثبتهاباشه .

    حالااستادسوال کردن که چطور،ورودیهای ذهن راکنترل کنیم ؟

    وقتی به قبل خودم نگاه میکنم ،میبینم که هرجاحواسم وکنترلم به کسی هست ،اونجانتونستم ذهنموکنترل کنم .

    هرجاکه بی برنامه هستم وفقط برای سرگرمی و وقت گذروندن جایی میرم ،نتونستم ذهنموکنترل کنم .

    هرجاکه عصبانی شدم وهمه ی توجهم به نکات منفی وناجالب اون اتفاق یاموضوع هستش ،نتونستم ذهنموکنترل کنم .

    هرجاکه مشکلی پیش اومده ،نتونستم ذهنموکنترل کنم.

    هرجاکه عجله کردم ویه جاهایی سریع واکنش نشون دادم ،نتونستم ذهنموکنترل کنم.

    هرجاکه کسیوقضاوت کردم ،بازنتونستم ذهنموکنترل کنم .

    هرجاکه بی هدف وبی برنامه بودم ،ذهنم ورودیهای ناجالب داشته .

    هرجاکه دلسوزی ومحبت زیادی به کسی داشتم .

    هرجاکه وابستگی به کسی پیداکردم .

    هرجاکه خودموفراموش کردم ومراقبتی ازخودم نداشتم .

    جاهایی که ازخودم ،زیادازحدتوانم کارکشیدم .

    جاهایی که مسولیت کسیوبه عهده گرفتم وتوقع هام بیشترشده .

    هرجاکه دنبال تاییدوتعریف وتمجیدازکسی بودم .

    جاهای که نقاب زدم وخودواقعیم نبودم .

    هرجاکه نتونستم راحت به کسی (نه )بگم .

    هرجاکه به خوشحالی خودم توجهی نکردم وفقط فکرخوشحال کردن دیگران بودم .

    هرجاکه ازاستراحت خودم کم گذاشتم .

    هرزمانی که ازلحاظ تغذیه به خودم اهمیتی ندادم .

    دقت کردید،چقدراحت توهرلحظه باهرکنش وواکنشی وهرحسی به خودمون صدمه میزنیم .

    خب تاالان فکرمیکردم که اون لحظه هارابدگذروندم بااحساسات منفیم ولی الان متوجه شدم فقط حس اون موقعه مهم نیست بلکه وجوداون حس منفی به هردلیلی ،حالامیخادمنطقی باشه یاغیرمنطقی .میخادتوجیهی براش داشته باشیم یانداشته باشیم .اصلن مهم نیست .مطلب مهم اینه که مابااین احساسمون اتفاقات بعدی خودمون راهم به همون شکل ،میسازیم .

    واین یه فاجعس که الان بااین آگاهی وشناخت از این قانون ،نتونیم ورودیهای ذهنمون راکنترل کنیم .

    من هروقت تمرینی رامیخام شروع کنم یه باید،براخودم میزارم تاحساب کاردستم بیاد.واگرنه شل میگیرم .

    کلمه (باید)منویادقانون میندازه .ویه انرژی خاصی بهم میده ولی هرجاهم نتونستم ازش زودمیگذرم ومیگم اشکال نداره دفه ی بعد.

    وبه همین روندکم کم راحتروبهترازقبل ،میتونم ورودیهاموکنترل کنم .

    البته ماانسانهاتولحظه ممکنه ،نتونیم ولی باتمرینهایی که داریم ،یواش یواش میتونیم چنددقیقه بعدش ،حداقل درست عمل کنیم .

    درواقع مچ خودمونو،زودمی گیریم .

    الان خیلی جاها،بهترازقبل ،عمل میکنم .مثلاوقتی باهمسرم مشاجره میکنم سریع خودموبه سکوت دعوت میکنم وازبحثهای بیهوده ،سعی میکنم حذرکنم .حتی اگه توماشین باشیم توجهم رابه ساختمونای قشنگ ،کوچه وخیابونها،یاآدمها وماشینای شیک ،می برم .وچنددقیقه بعدهمه چی عوض میشه وهمسرم هم ادامه نمیده .

    الان سعی میکنم تمام توجهم به خودم وتغییرات خودم باشه .

    دقیقاهمه نکته هایی راکه بالاگفتم رابرعکسش ،انجام میدم ونتایج فوق العاده ای می گیرم .

    همیشه برای خودم برنامه می چینم حتی موسیقی گوش کردنم هم بابرنامس البته نه همیشه .منظورم اینه که نظم خاصی به کارام میدم.

    ازخودم مراقبت می کنم والویت، انجام کارهای شخصی خودمه بعددیگران .

    همه ی توقعاتم راازدیگران ،دارم پایین میارم .

    شهامت بیان احساس ونه گفتن رادارم .

    خلاصه این خودماهستیم که باانجام کارهایی که اشتباهه ،شایدبعضی جاهاهم ندونیم اشتباهه ولی بااحساس خوبی که پیدانمیکنیم ،متوجه میشیم .مقصرهستیم .

    بایدتمام رفتارهاوکارهامون تومعیارحس خوب باشه اگه نبود،انجام ندیم بهتره .حتی اگه کمک به کسی باشه .

    بایدیادبگیریم که هیچ کاری یارفتاری اجباری نیس وخودمون بااختیاروحس خوبمون اگه تمایل داشتیم انجام بدیدم .

    نترسیم ،مواخذه نمیشیم .ازچشم هم نمی افتیم .

    ماتغییرات درست داشته باشیم .هرکسی که هم مدار،ماس ،خودش میادسمت وسوی ما .

    آخه بیشترکارای مابرای کسی حتی حرف زدنمون یه وقتایی ،فقط به خاطررضایت دیگرانه .

    من که عجوبه بودم تواینکار.ولی دارم تلاش میکنم که بتونم فقط به زیبایی هاوداشته هاوهرچیزخوب ومثبت تمرکزکنم وجنبه های مثبت هرچیزی راببینم تاوروردیهام به سمت منفی ها،نره که لحظات بعدوروزخودم راخراب کنم .

    تمرین هرروزم وگوش کردن مکرر،فایلهاودوره های استاد،انگیزه بخش وهدایتگرمسیرم هستش .

    کلا،من خیلی ذوق میکنم بتونم ایراداموونواقص اخلاقیمورفع کنم .

    ازاینکه باتجربه های جدیداستادهم آشناشدم .خب طبیعتاخیلی ذوق وشوق بیشتری دارم .

    هیچ وقت حتی توطول روزبی هدف نباشیدچون ممکنه ازبیکاری ،ذهنتون به جاهایی که نبایدبره ،بره .

    استادجونم عاشقتم قربونت شم که همه ی راه وروش شما،ورودیهای خوب وتوپ بهمون میده .

    آدم وقتی انجام میده چقد،خودش ازخودش احساس رضایت میکنه وچقدخودشوقویترازبقیه می بینه .نه که مغرورباشم فقط این‌که خداروسپاسگزاروشاکرمیشم که تونستم متفاوت ازبقیه ،عمل کنم .این حس قدرت ،برام لذت بخشه .من انجام هرکارصحیحی راقدرت بزرگ تووجودم می بینم .چون به خاطرش تلاش کردم.واهمیت دادم تابه نتایج خوب برسم .

    سپاس ازکسانی که باعث رشدوپیشرفت درونی مامیشن .

    پس نتیجه می گیریم که خودمون باورودیهای سالم ودرست ومثبت ،میتونیم به نتایج عالی برسیم ودرهرلحظه هرچندناجالب ،آرامش داشته باشیم .وباگذرزمان وصبرولذت بردن وسپاسگزاری ازداشته هامون ،به همه ی خواسته امون برسیم .

    راستی یه چیزم بگم .یه مطلب جدیدتواین فایل یادگرفتم .

    میدونیدتاهمین لحظه ،به کلمه ی رویاوآرزودقت نکرده بودم ونمی دونستم این واژه ها فقط توخیال اتفاق میفته ،امروزاستادگفت وقتی میگی رویا ،یاآرزو،ینی باورنداری که اتفاق میفته .واین موضوع برام جالب بود.انگاردورازدسترس می بینیش .پس ازاین به بعدباقدرت تجسم ،وباورصددرصدویقین برای رسیدن به خواسته هام ،پیش میرم وبه جای اون کلمات از(هدف وخواسته )استفاده میکنم .ینی میگم دوست دارم به این هدف یاخواستم برسم ودیگه ازواژه ی رویا،یاآرزواستفاده نمیکنم .امیدوارم تونسته باشم منظورموبیان کرده باشم .

    بازم سپاس استادخوبم .🤗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مجید محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1535 روز

      سلام خواهر گرامی

      خیلی متن پر احساسی نوشتید مشخص و مشهوده که حرفهای دلتون هستش

      ولی یه نکته هم من اگه تمایل داشتید جواب بدید

      به ورودی های ذهن سوژه گفته میشه(این یک تعریف علمی هستش و برداشت خودم نیست)

      و انواع سوژه ها اینها هستند

      ۱.سوژه های حواس محور(یعنی سوژه هایی که از طریق حواس ۵ گانه وارد ذهن ما میشن

      ۲.سوژه های فکر محور(یعنی ترکیب سوژه های حواس محور که وارد ذهن شده اند با سوژه های دیگه یا با تجربیات قبلی موجود در ذهن)

      ۳. سوژه های دین محور(سوژه هایی که بر اساس اعتقادات مذهبی وارد ذهن شده و تبدیل به باور شده اند)

      جوابی که شما دادید فقط در خصوص امورات روزمره و فعالیت های روزانه بود و با اینکه تعداد زیادی نوشته بودید ولی به نظر من همه حوزه های ورودی ذهن رو بررسی نکرده بودید

      لطفا بگید با سوژه های قبلی ذهنتون چه کار میکنید فقط راهکارتون اینه که که به همین ها توجه کنید تا اون ها کمرنگ بشن؟ و ثانیا با سوژه های اعتقادی ذهنتون چه کار میکنید؟

      فقط راهکارتون رها کردن و توجه نکردنه یا دارید باورهای جدید اعتقادی هم جایگزین میکنید؟ ممنون از اینکه بهم جواب میدید لطفا کمی بیشتر و واضح تر بگید چونومن تازه وارد این جمع شدم و سطح بالایی ندارم در حد فایل های دانلودی سایت اون هم لایو ها و بخش کنترل ذهن فعال بودم و خیلی از اشارات و اصطلاحاتی که به کار میبرید رو متوجه نمیشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        ناهید رحیمی تبار گفته:
        مدت عضویت: 1153 روز

        سلام خدمت دوست عزیز.

        آقای محمدی من سعی میکنم سبک و شیوه ی استاد،توضیح بدم ویاتجربه هاموبگم .

        ینی خیلی ساده.

        راهکارهاوروشهای استادبرای بدست اووردن همه ی زمینه هاس.(ثروت،روابط خوب،ارتباط معنوی باخدا،سلامتی ،آرامش).

        هر دوره ای از ایشون راهم که خریداری کنید،بایک قانون وبرنامه ی مشخص شده ای برای تغییرات ،به شماخواهندگفت که چطوربه اهدافتان برسید.

        که کنترل ذهن یکی از مهمترین عواملیه که بایادگیری وانجامش به هرآنچه که خواهید،میرسیدتوهرزمینه ای که مدنظرشماس.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          مجید محمدی گفته:
          مدت عضویت: 1535 روز

          سلام خانم رحیمی تبار عزیز

          ممنون از اینکه وقت گذاشتید و به سوال من پاسخ دادید

          اگه در زمینه این سوال هم راهنمایی بفرمایید ممنون میشم

          من‌نمیدونم چه باورهایی دارم که ممکنه مخرب باشند چطور باورهام رو‌باید شناسایی کنم؟

          مثلا چطور بدونم چه باورهای اشتباهی در زمینه مالی دارم؟

          یا در زمینه روابط؟

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
          • -
            ناهید رحیمی تبار گفته:
            مدت عضویت: 1153 روز

            سلام برادرعزیز.

            خودم به تنهایی که نتونسته بودم ،باورهای اشتباه یابدخودموشناسایی کنم.

            بالاخره بودن تواین سایت واستفاده کردن مکرر،ازفایلهای دانلودی استادودیدن سریالهاوسفرهاتوسایت وخریداری دورها،به‌من کمک کرده تامتوجه بشم ،چ افکاروباورهایی تووجودمن نیازبه تغییرداره وخواهدداشت.

            خودتونو،مجاب کنیدکه حتمن روزانه چندین فایل گوش بدید.اگه میتونیدمحصولات ثروت ودوره ی عشق ومودت رابخریدکه خیلی زودترپاسخ ،سوالاتتون رومیگیرید.

            هروقت دیدیدباقبل خودتون فرق کردیدوبه احساسات بهتری رسیدید.ینی تومسیردرست هستید.

            ادامه بدیدتابه نتایج عالی برسید.

            هرچقدبیشترتلاش کنیدوبیشتروقت بزارید،بیشتروبهترنتیجه میگیرید.

            ازبین بردن باورهای غلط وجایگزین کردن باورهای درست ،رعایت قاعده وقوانین خودشوداره که باید دنبالش باشیدوانجامش بدید.

            مثل باورقلبی به فراوانی نعمت وثروت خدادراین جهان .

            توجه وتمرکزبه زیبایی ها.

            دادن ورودیهای سالم به ذهن ،چیزایی که احساس خوب بهت بده.

            کنترل کردن ذهن دربرابرنجواهای شیطانی ومقاومتها.

            تسلیم شدن دربرابراتفاقات روزمره وخواستن هدایت ازخدا.

            قبول و پذیرش اشتباهاتت،وآگاهانه تغییردادن اونها.

            نگاه کردن به الگوهای مناسب .

            دیدن داشته هاونعمتهایی که داریم وسپاسگزاری ازاونها.

            دوری وحذرکردن ازهرنوع خبری.

            صحبت نکردن درموردهرچیزمنفی .

            آزادی ودرک متقابل به طرف مقابلت توروابط.

            عدم وابستگی توروابط .

            آزادی توعقاید.وحق انتخاب دادن به طرف مقابلت.

            وهزاران هزارموضوع دیگه .

            که بایدروی هر کدوم وقت گذاشت وتغییرشون داد.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    آرزو اسماعيل زاده گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    سلام به همه هم فرکانسی های عزیزم این فایل دقیقن جواب سوال من بود وخدا رو شکر امروز به این فایل هدایت شدم ودقیقا جواب سوالمو گرفتم از استاد عزیزم سپاسگزارم که این همه آگاهی را در اختیار ما می‌گذارند وسپاسگزار خداوند هستم که جزو این خانواده سمیمی عباسمنش هستم برای همتون بهترینها رو میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ساغر گفته:
    مدت عضویت: 1868 روز

    سلااااااام به جان جانااااااان استاد عزیزززززم عشقممممم و مریم جان عزیزدللللل و همه ی اعضای عزیز سایت

    اول از همههههه دلم میخواد یه جیغغغغغغ بزنم از خوشحالییییی

    چرااااا؟؟؟؟

    چون استاد من هدایت شدممم به این صفحهههه

    واااااای قشنگ خدا جواب سوالم دااااااد

    بهم گفت که چیکار کنمممم

    آخ جوووووون

    استاد اشک تو چشمام جمع شدهههه

    استاد جان

    من چند هفته ای درگیر افتادن یه اتفاق خوب تو زندگیمم و یجورایی داره با تاخیر انجام میشه

    و این مدت من خیلیییی خیلییی ذهنم در گیرش بود

    البته که خیلی سعی کردم ذهنم کنترل کنم و جلوی حرف ها و ورودی های منفی سعی کردم بگیرم

    اما برام سوال شده بود چرااااا نمیشه

    همه چیز که اوکیه و لی من کی قرار به این خواستم برسمممم

    از خدا خواستم بهم بگه

    باهام حرف بزنه

    گفتم خدایا من نمیدووونم

    تو میدونییییی

    ایراد کار من چیههه تو به من بگوووو

    و یهو هدایت شدم به بخش مرا به سمت نشانه ام هدایت کنننن

    وایییی استادددد

    موضوع این صفحه این بود: پس کی به خواستم میرسم؟

    اصلاااا چشمم ک خورد به این جملهههه کلی خوشحال شدمم

    و به خودم گفتممم

    خدا داره باهام حرف میزنه داره بهم میگههههه

    و واقعاااا با ذوق متن این صفحه رو خوندمممم

    چیزی که فهمیدمممم از این صفحه و کلام خدا

    این بود

    که من خواستم زیادی بزرگ کردم تو ذهنممم و یه جورایی برام دست نیافتنی شده توی ذهنممم

    برای همین به جای اینکه بهش نزدیک تر بشم دارم هییییی دور تر و دور تر میشممم

    به جای اینکه رهاش کنم

    همش دارم بهش فکر میکنم منتظرشمممم و جلوی ذهنم گرفته و یجورایی انگار تنها دغدغدم شده

    و اینجا توی این صفحه گفتید

    تمرکزمونو بزاریم روی زیبایی هاااا و نکات مثبت تا اتفاقای خوب بیوفته برامون

    و استاد این جمله ی طلایی که از شما یاد گرفتممم و همیشهههه میگم و باهاش حالم خوب میشه

    احساس خوب = با اتفاقات خوووب

    و بی نهایت نتیجه گرفتم ازش و حتی سریع تونستم احساسم خوب کنمممم

    و یه سوال اخر متن این صفحه نوشتید که

    چه راه کاری برای کنترل ورودی های ذهن و کنترل ذهن داریم؟

    استاد اول از همه من هر موقع بخوام احسام خوب کنم همین جمله رو میگم : احساس خوب = اتفاقات خوب

    اینو اول به خودم میگم که بدونم کلیدش راه حلش اینه تایاد نتایجم بیوفتم و راحت تر ذهنم قبول کنه

    بعد به خودم میگم خب حالا چطوری به احساس خوب برسم

    با تمرکز به زیبایی ها

    با تمرکز به نکات مثبت

    با تمرکز به داشته هام و نعمت هام

    با سپاس گذاریییییییی که کولاک میکنه همیشههه

    سعی میکنم توی هر شرایط نیمه پر لیوان ببینم

    سعی میکنم توی هر شرایطی که هستم به جای اینکه نداشته هام ببینم داشته هام بشمارممم

    نعمت هام بشمارم

    مثلا سلامتیییییم که همیشه با جزییات به خودم نگاه میکنم کل بدنم که سالمم تک تکشونو سپاس گذاری میکنم و یادم میارم که ارزشمند ترین نعمت رو دارم

    بعد خانوادم

    بعد جایگاهم داشته هام

    توانای هام اصلا امکانات اون لحظه ای که دارم

    تک تک اینا یادم میاره که من کجام و چیم و چی دارم و از کی دارررررم

    و بی نهایت همون لحظه احساس خوشبختی میکنمممم

    و حتی آهنگ شاد میزارممم میرقصمممم کلی حالم عالی میشههههه

    و این کاریه که بیشتر وقت ها انجام میدم

    یکی از کار هایی که انجام میدم تا حالم خوب بشه سعی مکنم محیط و اطرافم شاد کنم یه آهنگ شاد میزارممم که به رقص بیوفتم

    بعد خانوادم مرتب میخندونم با حرف با شوخی و کلی حال خودم خوب میشه و فضای خونه مثبت میشه و من احساسم خوب میشهه

    یکی دیگ از کار هایی که میکنممیرم بالای پشت بام بخصوص شب هاااا

    زیر آاسمان خدااااا هوای خنک و نسیم لذت بخش و نفس عمیق میکشم به ماه و ستاره ها نگاه میکنم به فکر فرو میرم به اینکه چقدر این جهان بزرگ

    چقدر خداوند نعمت داده به بزرگی این کیهان فکر میکنم با جزییات بیشتر و کلی انرژی مثبت میگیرم و کلی سپاس گذاری میکنم

    به اینکه چقدر خدا من دوست داره فکر میکنم

    حتی سعی میکنم یاد معجزات خدا تو زندگیم بیوفتم یاد موفقیت هام پیشرفت هام رشدم و سپاس گذاری میکنمممم

    و نتیجه ی احساس خوب میرسه به سپاس گذارییییی

    و من میدونم که همین درسته

    و یه چیز دیگ ای که ازتون یاد گرفتم اینه که یبار گفتید برای کنترل ذهن

    با کلام آروم آروم حواستون پرت میشه و آروم آروم ذهنتون مثبت میشه

    که گفتید خودتون سوال میپرسید از خودتون که اگ خدا بهم بگه همین الااااان هر آرزویی که بگی برآورده میکنم

    چه آرزویی داری

    دقیقا من انجامش میدم استادددد

    واقعااا که این راهکار عالیهههههه

    اصلا تا از خودم این سوال میپرسم کلی فکرم در گیر آرزو و خواستم میشه

    هی خواسته میگممممم هی میگگگگم هی با جزییات تر میشه بیشتررر میشهههه

    تا اونجایی که به خودم میام میبینم چقدرررررر من غرق این سوال شدممم

    اصلا یه خوشحالییییی امیدوار کننده ی درونم ایجاد میشهههه به قول امروزیاااا قلبم اکلیلی میشه

    و اینطوریم احساسم عالی میشه سریع که هیچ تازه کلیم فرکانس خوب میفرستم کلی درخواست هام میگم کلی ایده میاد به ذهنم

    و میدونم که اون احساس خوب یعنی مسیر درستتتتت

    و من همه ی این هارو از شماااااا استاد جاننننممم یاد گرفتممممم و یکی از بهترین جایزه های خدا و بهترین اتفاقای زندگیم آشنا شدن با شما بود

    شما خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی برام عزیزیددددد

    هیچ وقت فکر نمیکردم کسی که تا حالا از نزدیک ندیدمش و باهاش هیچ حرفی نزدم و حتی منو نمیشناسه انقدر عاشقانه دوسش داشته باشم

    و برام عزیز باشه و کلی ازتون چیز یاد بگیرم

    خیلیییی دوستتون دارممم

    ازتون متشکرم که این فایل هارو برای ما آماده میکنید تا ما آگاه بشیم و درکمون به خدا و قانون بهتر و عالی تر بشه

    لحظه هاتون پر از معجزات خدااااااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    حسین شادمانی گفته:
    مدت عضویت: 1186 روز

    سلام عزیزان من اولین بار که فیلم راز پخش شد و یه سی دی اون زمان سال ۸۶ به دست من رسید و الان که فکر میکنم خدا تو سن ۱۷ سالگی منو راهنمایی کرد ولی من عجول بودم و کسی مثل استاد از قانون اصل تکامل برام توضیح کامل نداده بود یه چند روز در مورد قانون جذب با اطرافیانم صحبت کردم و حس خوبی هم داشتم که میتونم و قدرت دارم هر چیو بخام حتی به قول اونکه تو فیلم میگفت قبل از رسیدن به پارکینگ تو ذهن خودم یه جای خالی تصور میکنم و به محض رسیدن به پارکینگ جا گیرم میاد خیلی احساس غرور و خود باوری میکردم چون تا قبلش من هم با افراد سمی با افکار و حرفاهاشون هویتم تحقیر شده بود حتی تو کتابهای درسیمون هم از صفات اکتسابی و انتسابی گفته میشد و قسمت انتسابی منو اذیت میکرد و خودمو محدود میدیدم چون دیگه فلان نقصی که داشتم رو منتسب به خودم میدونستم و از گذشتگانم بمن ارث رسیده و قابل تغییر نیستم و… قانون جذب رو کلا بیخیال شدم چون اصلا کسی در موردش با من حرف نمیزد و وقتی من از قانون که دست و پا شکسته یچیزایی فهمیده بودم از سی دی میگفتم فقط نگام میکردن و به خودم شک کردم که نکنه این حرفها چرنده و من دارم توهم میزنم اینکه میشه با یه دفتر ارزوها که فقط چنتا خط از خودم نوشته بودم یا عکس چسبوندم بتونم به ثروت برسم به هرحال اون موقع من این نعمت بیکران خدایی که تو مشتهام بود رو رها کردم و مثل همه رفتم دنبال ارزوهام از طریق غلط و انتظار از دیگران بعد دعوا و بحث با خانواده که چرا هیچ کاری نمیکنید برای آینده من بندگان خدا هرچه در چنته داشتن به من میدادن ولی همون باورهای غلط رو هم همراهش بمن میدادن که پول زیر پای فیله و واسه پول باید هزار جور سختی بکشی و… من اوایل از مدرسه فرار کردم که برم دنبال سختی کشیدن که بهم گفته بودن ولی با دعوا و آبرو ریزی مواجه شدم و باز برگشتم مدرسه و عقده رو عقده انبار میشد و بلند پروازی و همزمان باورهای محدود کننده ترکیب فوق العاده خطرناکی هست که من تو خودم داشتم و ورودی های ذهنم شروع به دیدن الگوهای غلط و خطرناک کرد یکی میگفت با سرقت پولدار شده اون یکی با قاچاق و… و خدارو شاکرم همیشه دعای خیر پدر و مادرم بدرقه راهم بود و هر جا که من میخواستم دست به خلاف بزنم کارم نمیشد و برمیگشتم ولی همچنان ورودی های تباه کننده میومدن صدبار تا پای نابودی میرفتم و برمیگشتم ولی نمیفهمیدم کجای کارم عیب داره که نتیجه غلط به دست میومد تا اینکه داخل اینستا گرام یه نفر صحبت های استاد رو ادیت کرده بود و تا دیدم حرفهاش اشنا هست و دلم گواهی داد اینم از الگو مناسب که میخواستی برو دنبالش دیگه کلا کارم شده بود دنبال استاد گشتن و فایلهای انگیزشی دیدن تا اینکه با سایت ارزشمند عباس منش آشنا شدم و از استاد یه جمله دل گرم کننده یاد گرفتم که میگن هر چیز رو با قانون مقایسه کنید اگه هم خوانی نداشت قبولش نکنید از این مسیر ورودی های ذهنم کنترل میکنم و استاد که واقعا نوری شدن در تاریکی وحشتناک دل امثال بنده یک پاد زهری به دست من داد که تمام سم های عالم رو خنثی میکنه و هر بار که ذهن شیطون من میخواد بزنه به جاده خاکی یاد حرف استاد میافتم که با قانون مقایسه کنم و قبول یا ردش کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: