پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 115

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرهاد نجاتی گفته:
    مدت عضویت: 1057 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام

    ممنونم استاد عزیز ک این آگاهی ها رو سخاوتمندانه با ما ب اشتراک میزارید

    من اگه در مسیر درست باشم . من اگه مدام ذهنم رو کنترل کنم و افکار مثبتی داشته باشم. ورودی هام رو کنترل کنم . سپاسگزار نعمتهام باشم . جهان لاجرم اون روی خوبش رو ب من نشون میده و شرایط و اتفاقات و حتی افراد هم ب نفع من کار میکنند

    وقتی ک شروع میکنیم روی خودمون کار کردن اولین نتیجه ای ک میبینیم همون احساس خوب و آرامشی هست ک بدست میاریم . یعنی وقتی یاد میگیریم ک ب خداوند اعتماد کنیم و همه چی رو ب خودش میسپوریم ی آرامشی و ی خاطر جمی بهمون دست میده ک خیلی لذت بخشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فاطمه تقی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2321 روز

    به نام تنها قدرت برتر جهان

    سلام استاد عزیزم وسلام مریم جانم

    سلام به همه ی دوستان هم فرکانسیم

    امروز از طریق نشانه امروزم هدایت شدم به این فایل

    فایلی که بارها دیده بودم ولی امروز جنسش واسم فرق داشت.واین نشون میده چقدر مسیرم تغییر کرده وظرف دریافتیم بزرگتر شده.

    استاد اشاره کردین به اینکه برای رسیدن به خواسته ها توجهتون رو بزاریم روی نکات مثبت وزیبایی ها

    خداروشکر نسبت به قبلم خیلی عالی عمل میکنم وهمیشه سعی میکنم آگاهانه به زیبایی ها توجه کنم وشکر گزار داشته هام باشم اگه مسئله ای چیزی هم پیش بیاد سعی میکنم سریع حالمو خوب کنم واز اون موضوع اعراض کنم ونتیجه هایی هم گرفتم.

    اما موضوع از این قراره که داشتن کسب وکارعالی ودرآمدبالا خواسته ای هست که مدتهاست در اولویت خواسته هام قرار گرفته یجوری به این خواسته چسبیدم وبا این باور که با رسیدن به این خواسته ام به تمام خواسته های دیگرم هم میرسم.

    امروز بادیدن این فایل متوجه شدم این موضوع پاشنه آشیلم هستش ویه نوع شرک که قراره خودم با داشتن کسب وکار ودرامد بالا تمام خواسته هام رو برآورده کنم انگار خدایی وجود نداره.خداجونم سپاسگزارم هدایتم کردی به این فایل وچشم وگوش دلم رو باز کردی تا متوجه این حقیقت بزرگ بشم واز سرراهت برم کنار بزارم خداییت رو بکنی ومنم بندگیت.

    همینجا همین ساعت تصمیم اساسی گرفتم که تمرکزم رو روی این خواسته بردارم وفقط از زندگیم لذت ببرم واز فرصتی که در دست دارم نهایت لذت وشادی رو ببرم واز وقتم درست استفاده کنم وبا رسیدن به خواسته های کوچیکم ورسیدن به حال خوب در زمان مناسب ودر شرایط مناسب به این خواسته ام هم میرسم.

    انشاالله که همگی دراین مسیر الهی بهرمند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    سلام به استاد عزیزم و به همه دوستانم در سایت بهشتی عباسمنش

    استاد دقیقاً زمانی که من نیاز داشتم به شنیدن این فایل با اینکه بارها این فایل رو شنیده بودم ولی امروز وقتی در واقع هدایت شدم و این فایل رو شنیدم متوجه شدم که انگار دفعه قبل اصلا نشنیده بودم که در این فایل سوالی مطرح کردید و من بخوام برم سوال رو جواب بدم یا برم کامنت‌های دوستان که در پاسخ به سوال شما دادن رو بخونم ،باور کنید انگار امروز اولین بار بود من می‌شنیدم با اینکه چندین بار تا حالا من این فایل رو گوش داده بودم این خودش یه نتیجه‌است،« به معنی درستی قوانین و مدارهاست» خدایا شکرت که مدار آگاهی ام بالاتر رفته

    من زیبایی‌هایی که خیلی وقت‌ها مثلاً ماه‌هاست از یه خیابون رد می‌شم و اون زیبایی رو ندیدم یه دفعه به چشمم میاد و خودم میگم پس اینهمه وقت این باغچه به این بزرگی و پر گلی رو من نمیدیدم!!! من این رو نشونه می‌دونم که من هم مدار شدم با زیبایی‌ها چون تمام حواسم توی خیابون همش روی شکار کردن زیبایی‌هاست دیدن یه گل یه ماشین زیبا یه خونه زیبا یه آدم خوش پوش یه حیوون زیبا آسمون ،ماه هر چیزی که زیبا باشه و من رو از دیدن نازیبایی‌ها جدا کنه من دنبالش هستم که توجهم رو به اون بدم و خب یکی دیگه از راه‌های کنترل ورودی همونطور که خودتون هم گفتید گوش دادن دائمی به فایل‌های شماست و من دائماً روزانه چندین ساعت فایل‌های شما رو دارم گوش میدم تو مسیر رفت و آمدم سر کار، توی خونه که دارم کار می‌کنم هر جایی و خلاصه که بتونم پلی می‌کنم و روزانه چند ساعت فایل‌های شما رو گوش میدم و استفاده می‌کنم.

    من حالم خیلی بهتر شده یعنی خیلی بهتر می‌تونم نسبت به قبل من حال خودم رو خوب کنم، خیلی کمتر در غم میمونم یا عصبانیت،

    یکی از مسائل من این بود که ناهار یا شام چی بپزم و خیلی برام سخت بود ولی الان هم خیلی زودتر هدایت می‌شم که چی بپزم و هم خیلی راحت‌تر اون غذا رو می‌پزم یعنی خیلی راحت و روان این کار انجام میشه

    خیلی بیشتر و راحت‌تر خونه رو تمیز می‌کنم

    توی این چند وقته خیلی هدیه گرفتم به عناوین مختلف ،دوستان و خانواده خیلی بیشتر ابراز محبت و احترام به من داشتن

    خیلی مهمانی رفتم و توی مهمانی حواسم بوده که لذت ببرم و شاد باشم و کلی از ته دل خندیدم

    جالبه بدونید من که سال‌ها بود یه بغضی توی قلبم توی دلم بود حالا خیلی راحت و با صدای بلند از ته دل می‌خندم و همون موقع خدا را شکر می‌کنم

    همسرم خیلی بیشتر از قبل ابراز احساسات می‌کنند و خیلی عملگرا شدن توی کارهای مربوط به منزل یا ماشین یا… که همه اش عقب می انداختن

    در این مسیر درست خیلی بیشتر و متعهدانه‌تر فایل‌های شما رو گوش میدن و عمل می‌کنند،دیگه پول قرض نمیکنیم،بدهیهامون خیلی کمتر شده و انشالا هدفگذاری کردیم که صفرش کنیم،

    تلویزیون کلاً جمع شده ما فقط برنامه‌هایی رو می‌بینیم که حالمون رو خوب می‌کنه و در زمانی که تایم فراغتمون هست من خیلی آروم‌تر شدم خیلی مهربان‌تر شدم حتی آدم‌های توی خیابون رو دوست دارم به آدم‌ها احترام می‌زارم« من به شدت از ادمها دور بودم و خودم رو جدا میدونستم» روابطم بهتر شده, آدم ‌هایی که حالم رو بد می‌کردن و خیلی حتی نسبت نزدیکی داشتند خود به خود رفتن بدون هیچ بحثی

    صبورتر شدم ارتباطم با خدا خیلی قوی‌تر شده،تمام حواسم هست که قدرت رو فقط در دستان خدا بدونم و خیلی کارها میکنم که شاید قبلا میترسیدم یا رودربایتسی داشتم و میگم بادیگار من خداست و خدا اختصاصا و عاشقانه حواسش به من هست

    هر چیز کوچکی و سعی میکنم ازش لذت ببرم

    وقتی ناخواسته‌ای برام رخ میده میگم این تضاده و باید ببینم در من میخواد چه خواسته ای رو ایجاد کنه

    وقتی اتفاقی واسم می‌افته حتی به ظاهر بد میگم من چون در مسیر درست هستم حتماً این اتفاق برای من خیره سال‌ها سینوزیت داشتم کوچک‌ترین بادی که به پیشونیم می‌خورد سردردهای بدی می‌گرفتم ولی الان با اینکه فصل پاییزه و باد سرد میاد و من شب‌ها از سر کار می‌رسم خونه بدون اینکه کلاه یا هدبند بذارم سرم کاملاً خوبه و اصلا درد نمی‌گیره

    معده ام خیلی اسیدی بود سال‌ها ولی الان ماه‌هاست که حتی یادم رفته که معده من اسیدی بوده

    توی زندگیم هدف دارم و دارم تلاش می‌کنم که قدم‌های کوچیک بردارم برای رسیدن به هدفم و قدمهای خوبی برداشتم..

    قبلا به خانواده هی میگفتم اخبار نبینید،تلویزیون نبینید،اینکارو کنید،اونکارو نکنید و کلی بحث و ثابت کردن و…الان میتونم بگم توی این 13 ماهی که با شما همراه هستم 12 ماهش رو با کسی بحث نکردم که چکار کن خوبه و چکار نکن بد..و همین روی رابطه ام با اطرافیانم اثر مثبت گذاشته،،

    یکی دیگه از کارهایی که به من کمک می‌کنه برای کنترل ورودی‌هام اینه که آهنگ شاد و مثبت گوش میدم..میرقصم،،

    هر روز صبح بعد از بیدار شدن و شب قبل از خواب شکرگزاری می‌کنم با خدای خودم راز و نیاز می‌کنم و حالم رو خوب می‌کنه فرکانسم رو تنظیم میکنم

    آگاهانه سعی می‌کنم به داشته‌هام توجه کنم و ازشون لذت ببرم،به حرکت یک برگ در باد پاییزی، خوردن یه چای موقع تماشای بارون، پختن کیک ،پیاده روی در پاییز با همسر عزیزم،

    گوش دادن فایل‌های شما و هر روز مطالعه در سایت

    حذف تلویزیون و اخبار حذف جمع‌هایی که هیچ چیزی به من اضافه نمی‌کنند فقط وقتم رو می‌گیرن

    اگاهانه لبخند زدن و تغییر پوزیشنم به صورت ادمهای شاد و خوشحال و اینکه هر روز به خودم میگم من شادی رو انتخاب می‌کنم خداوند وعده اش به من فزونیه و وعده خدا حقه و خیلی کارهای دیگه…

    راستی توی این مدت چند تا گلدون گل طبیعی توی خونم اومده و همه اشون هم هدیه هستن اینم باز نتیجه است نتایج کوچک خیلی زیاده از نظر مالی سر کار رفتم خودم درآمد دارم بیمه ام کامل پرداخت میشه محیط کارم خیلی خوبه خیلی دوستانه است رفت و آمدش خیلی برام راحته و…. خدایا شکررررت خیلیهاشو الان که مینوشتم تازه یادم میومد و کلی همین حالا انرزی گرفتم..چون چند روزی بود که دچار این حال شده بودم که بقیه چقدر راحت نتیجه میگیرن ،پس من کی؟؟؟ و واقعا خدا انگشت منو گذاشت روی این فایل و حالم رو خوب کرد…عاااااشقتم تنها قدرت ،،عاشقتم یگانه رفیق

    امیدوارم که هر روز قوی‌تر توی این مسیر توی این صراط مستقیم قدم برداریم و رویاهامون برامون بدیهی بشه و در دل تک تک آرزوهامون زندگی کنیم

    ممنون از شما استاد عزیزم و ممنون از تک تک دوستانم که تجربیاتشون رو سخاوتمندانه به اشتراک می‌گذارند

    و ممنونم از خدای عزیزم که یکبار دیگه یادم آورد که من چقدر فرق کردم نسبت به پارسال همین موقع و بازم میتونم..واقعا این فایل برای این حال و احوال من بود…

    خدایا شکرررررت

    در پناه الله یکتا منا و پایا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    یلدا گفته:
    مدت عضویت: 837 روز

    سلام استاد،سلام بچه های گل

    من همیشه آدم عجولی بودم والبته هنوزم هستم وخیلی جاها ضربه خوردم:(،این فایلوخیلی دوس داشتم انگاردقیقامن مخاطبش هستم،یه ماهی میشدطبق تعهدی که به خودم دادم هرروزروباورم کارمیکردم خب نتیجه محسوس نبودوواقعاگاهی کلافه میشدم تااین فایل چشمموگرفت نه بهتره بگم به این فایل هدایت شدم چندبارکه گوش کردم دیدم بابااستاددرست میگه واقعاخیلی پیش اومدکه یه چیزی خواستم وقبل ازبه زبون اوردن بقیه برام انجام دادن،خیلی شدکه غذای موردعلاقه ام روبدون درخواست کردن برام پختن،نوشیدنی که دوست داشتم برام اوردن وخیلی دیگه ازاین خواسته هاکه بدون معطلی یعنی همینکه به ذهنم اومدخوب میشداگه فلان غذارومیخوردم انجام شد،باشنیدن این فایل به همه این یه ماه فکرکردم دیدم واقعاانجام شدچیزای که قبلابرام پیش نیومده بود،هزاران بارخداروشکرکردم که قانون داره برام جواب میده پس میتونم واسه رسیدن به خواسته های بزرگترم هم ازش استفاده کنم،استادنمیتونیدحدس بزنیدچقدرخوشحالم،چقدرحس خوبی دارم که میتونم یه زندگی رویایی برای خودم بسازم،باحرفاتون آرومترشدم یلدای عجول سرعتشوکم کرده،قانون تکامل روبیشترمیفهمم،حالایه کم صبوری دارم تجربه میکنم ،نجواهامیان سراغم به خودم میگم این که داره حسموبدمیکنه نجواست گول نخوردخترآروم باش که یادخداآرامش بخش قلبهاست این اصلاشعارنیست واقعاقلبم آروم میشه امیدوارم که میتونم به خواسته هام برسم حداقل میتونم شادترزندگی کنم باهرصبحی که چشماموبازمیکنم سپاسگزاری میکنم وازتنفس دوباره لذت میبرم کاری که قبلا شایدفقط چندبارانجام دادم ازفکررسیدن به خواسته هام قلبم ازذوق داره منفجرمیشه،یه حالی عجیبی دارم اصلانمیتونم توصیفش کنم خیلی سبکم منی که قبلاپرازغصه ونفرت بودم حالاآرومم انگارباهرتنفس تمام وجودم پرازحس حضورخدامیشه انگارخداتوتک تک سلولهام هست خدایاشکرت توچقدربخشنده ای،چقدررابطه ام باخدابهترشده فقط با37روزکارکردن روی خودم،فقط یه ساعت گوش کردن فایل،فقط یکی دوصفحه نوشتن سپاسگزاری وخواسته هابرای الله،فقط ذوق کردن ازدیدن برگهای پاییزی وبارون،فقط گفتن خدایاچقدرزیباست این پروازپرنده ها،فقط دستاموبازکردم ونفس عمیق کشیدم گفتم خدایاشکرت،چقدراین مسیرزیباست،چه جالب دیگه مقاومت ذهنم مثل روزای اول نیست حالم خیلی خوبه، چقدرراحتترمینویسم خدایاشکرت،چقدرراحتتربقیه روتحسین میکنم،

    استادم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    مژگان علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 677 روز

    به نام خدا

    یا سلام خدمت استاد گرامی و تمامی دوستان عزیز

    واقعا به نطرم کنترل ذهن یک جهاد اکبر می خواد

    من اوایل واقعا برام سخت بود ولی به مرور زمان داره برام راحتر میشه

    باید مثل یک پلیس مراقب رفتارمون باشیم چی رو می بینم و توجه می کنیم در مورد چی صحبت می کنیم و چی رو می شنویم

    اینا با هم ورودی های ذهن ما هستن اوایل واقعا به نطرم سخته تا کم کم افسار ذهن دستمون بیاد و بیشتر ساعتها حالمون خوب باشه تا کنترل ذهن هم راحتر بشه من کاملا دارم این روال رو درک می کنم الان من حدود دوسال هس با کلیات داستان آشنا هستم ولی حدود اویل فرودین یعنی 8 ماهه که تمرکزی فایل گوش می کنم و حدود سه ماهی هس که عصو سایت شدم وقتی این زمان رو دارم مرور می کنم می بینم خیلی جالبه خیلی آرام آرام دارم به سمت جلو میرم اول هر چن روز فایل گوش می کردم بعد شد روزانه الانم که شد همه روز و منطم تر و ساعتش هم داره به مرور بیشتر میشه همینطور هم حال خوبم به مرور داره در ساعت‌های بیشتر و روزهای بیشتری اتفاق می افته

    انگار آدم متوجه نیس تا مثل الان که میشینی فکر می کنی می بینی چه جالبه حتی آدم های دوربرت هم کم کم دارن ناخودآگاه عوض میشن بدون اینکه تو تلاشی بکنی با یه اتفاق ساده خوب یا حتی یه اتفاق معمولی یا حتی یک بحث می بینی از کنارت میرن

    به نطرم این روند به جلو بسیار زیباست

    آنقدر زیباست و جالبه که آدم به ذوق میاد که این روند رو ادامه بده تا بهتر و زیباتر فکر کنه زیباتر ببینه زیباتر بشنوه و مهمتر از همه افراد زیباتر رو ببینه و معاشرت کنه

    آنقدر زیباست این بی بازگشت

    که برایش می‌توان از جان گذشت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    بابت این سایت بابت این فایل بابت این استاد و وجود همه عزیزان به دستان پرمهر و زیبای خالق جهان می سپارمتان

    در پناه خدا شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سهراب روان پاک نودژ گفته:
    مدت عضویت: 1261 روز

    سلام براستادجانان وتمام دوستان نازنین سایت توحیدی عباسمنش…یادمه اوایلی که باسایت استادآشناشده بودم وبصورت پراکنده فایلهایی ازاستادروگوش میکردم همزمان شده بودبا اون بیماری اپیدمی.. اون موقع من مغازه مرغ فروشی داشتم وهرروزباخیلی ازمردم برخوردداشتم یعنی خیلی مشتری داشتم ولی اصلا ازماسک استفاده نمیکردم فقط زمانی که یکی ازهمسایه هابهم میگفت قراره بازرس بهداشت بیادشایدجریمه بشی بخاطرماسک نزدن واون وقت اجبارا ماسک میزدم حتی همیشه خانمم بهم میگفت توی مغازه بایدماسک بزنی شایدبعضی ازمشتریهامریض باشندواین مریضی واگیرداره ولی من کارخودم روانجام میدادم وهمیشه میگفتم من بدن قوی ای دارم ومریض نمیشم والبته که آگاهانه سعی میکردم به نکات مثبت توجه کنم واخباررو پیگیری نمیکردم …

    البته خانمم باوجوداینکه توی خونه بودولی همیشه ازماسک استفاده میکرد ومرتب اخبارروپیگیری میکردوآمارهمه بیماران خارجی وداخلی روهرروزچک میکرد

    خلاصه این روبگم که خانمم وبچه هام دچاراون بیماری شدندوحالشون خیلی بدبودویکی دوهفته درگیراون بیماری بودندتاسلامتی خودرابدست آوردند

    ولی من یک سرماخوردگی خیلی جزئی گرفتم وخیلی هم زود شفاپیداکردم.

    این هم ازاثرات کنترل ذهن که من داشتم شایدبراتون جالب باشه.

    درپناه الله مهربان شادوسلامت وثروتمندباشیدوسعادتمنددردنیاوآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 2179 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام استاد عزیزم

    کی به خواسته ام میرسم؟

    سوالی که یادم تا با این مباحث و شما اشنا شدم از خودم پرسیدم

    هربار تمرکزی شروع کردم هی میگفتم پس کو کار کو پول کو رابطه عالی و…

    ذهنیت اشتباهی که به مرور و تکامل خوب شد

    با گذشت زمان بخصوص این یکسال تجربه به من ثابت کرد و نشونم داد تکامل و روند زندگی رو

    و به خیلی چیزها رسیدم

    یادگرفتم اصل ها مهم هستند

    و فرع ها اهمیت ندارند

    یادگرفتم اصل کنترل ذهن

    برای اینکه ذهن و تو مشتم بگیرم باید ورودی هامو کنترل کنم و هرچیزیو نبینم و نشنوم

    باید برای خودم زندگی کنم

    باید شجاعانه تصمیم بگیرم

    باید زیبایی هارو ببینم

    حالا مدام به خودم میگم زینب عزیزم فقط بیا امروزو زندگی کنیم

    امروزو عبادت کنیم امروزو طراحی کنیم امروزو لذت ببریم

    بزار امروز عاشقی کنم امروز و امروز و امروز

    خیلی لذت بخش واقعا شکرت خدای من

    استاد عزیزم

    نشستم با خودم دیشب و صبح نوشتم که تو این چندوقت چقدر تغییر کردم

    نوشتم و دیدم چقدر ویژگی های مثبتم بیشتر شده

    صبرم ،آرامشم ،لبخندام مثبت نگریم انرژی زیادم عاشقانه حرف زدنم

    امیدواریم،باایمان بودنم شکر گذاریم ،پرخاش کمتر و کمتر

    استاد الان تنهام هیچ دوستی ندارم

    اما نیازی ندارم دیگه دردو دل کنم

    میرم جاهایی که ارومم میکنه میرم پیاده روی برای خودم خرید میکنم و هرچی میشه همش با خنده میگم فدای سرت زینبم

    فدای سرت عزیزم

    همش تو ذهنم اینه پول برای خرج کردن و ثروت بی نهلیت دست خداست دست منم که تو دست خداست پس بی نیازم

    نمیگم میلیاردی تو حسابم

    اما میدونم لنگ نمیمونم نمیزاره الله من

    درباره سلامتیمم همینطور

    چندروز پیش با خودم میگفتم من چرا مشکل و بیماریم خوب نمیشه

    بعد گفتم نه زینب نه اینجور فکر نکن عزیزم همه چیز روند و تکامل بهبودای کوچیکو ببین

    بیماری که یکسال درگیرش بودی و اذیتت میکرد

    حالا علائمش نیست

    حالا خیلی خیلی بهتر شده 90 درصد بهبود پیدا کردی

    پس همه چی رو به خدا بسپار

    استاد جان

    من همش به خودم میگم بابا فلان خواستم شد

    پس بقیشم میشه

    زمان و مکانش دست خداست

    سر وقت تو بهترین زمان و بهترین مکان بهم میرسه

    وقتی به خواسته های قبلیم که بهشون رسیدم فکر میکنم میبینم اون موقع وای چقدر برام بزرگ بودن این باعث میشه چقدر من ذهنم راجب بقیه خواسته هام منطقی بشه و بسپرم به خدا تو زمان خودش بهم برسونه

    خدارو شکر میکنم که با یادش با قانونش چقدر دلم آروم میشه

    و سپاسگزارم از جمله ها و حرف های باارزشتون

    سپاسگزارم استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    خداهست گفته:
    مدت عضویت: 981 روز

    بنام خدای وهابم

    سلام به همگی

    چقداین فایل اگاهی داشت وچقدم به موقع دیدم والبته چقدپاشنه اشیلِ من بود

    رفتم سرِ کار وشوهرم گفت ساعت5عصر خودم میام دنبالت گفتم باشه

    وسایلموبرداشتم وباحالِ خوب رفتم وکارمو به خوبی وخوشی انجام دادم وبراحتی ورودی مالی داشتم وهمون لحظه نقدپولموپرداخت کردن

    ساعت5 خبری نشدازشوهرم گفت صبرکن تا5/30میام ودیدم دارن مغازه رو میبندن وصاحبشم عجله داره دیگه به شوهرم گفتم من اروم اروم پیاده میام به سمت میدان چون دیگه اینجارو بستن توهم بیااونجا گفت باشه

    باحالِ خوب وشکرگذاری میرفتم توراه یه دوستی رو دیدم باهاش حرف زدم که زمان بگذره تاشوهرم بیادوهواهم داشت تاریک میشد

    خلاصه نگو من وقتی داشتم ازخیابون رد میشدم صدای ماشین ها نذاشته متوجه صدای زنگ گوشیم بشم شوهرم دوبار زنگ زده که بگه من رسیدم میدان وازاونجایی که اونجا نمیشه پارک کردوچراغ قرمزه

    عصبی شده بود شدیداااا

    وقتی دیدم گوشیم زنگ میخوره برداشتم دیدم دادمیزنه که کجاوایسادی گوشیتو جواب نمیدی وکلی حرفِ دیگه

    استرس گرفتم هواهم تاریک شد باکلی وسیله هی میگفت بیا وایسا اونور خلاصه کل اون میدان رو دور زدم نه شوهرم منودیدنه من اونو وعصبانیتش بیشترشده بودقاطی کرده بود

    بالاخره وقتی داشت دورمیزد پیداش کردم

    همینکه سوارِ ماشین شدم شروع کردبه کوبیدنم وسرزنش وبحث ودعوا

    حرفاش غیرمنصفانه بود دیگه نتونستم تحمل کنم باهاش بحث کردم و…

    اورد جلو خونه گفت پیاده شو ورفت…

    دروغ چرا گریم گرفت ناراحت شدم ازرفتارش چون واقعاکارِ اشتباهی انجام نداده بودم وحقم نبوداین ناسزاها

    ولی اومدم خونه ی نفس عمیق ،یه اب به دست وصورت زدم،خودمو اروم کردم واومدم سراغ سایتو

    توجهم رو ازاون بحث ومشاجره برداشتم بجاش تمرکزکردم رو زیبایی هایی که امروزبرام اتفاق افتاده بود به پول هایی که ساختم به ادمایی خوبی رو که دیدم وحالم خوب شد…

    شکرگذاری میکردم شوهرم اومدرفتم تواتاق براخودم فایل گوش دادم کارامو انجام دادم،ذکرهامومیگفتم

    ومدام تکرارمیکردم این بحث جزو خواسته هام نبود پس رهاش کن اهمیت نده

    حالم که بهترشد،یکم بعد اومدم غذارو اماده کنم

    که شوهرم گف بیاباهم آشتی کنیم دوس ندارم قهرباشی ازم بعدش زدبه شوخی وگفت که فقط میخای حرصم بدی والکی الکی دعوامون شدو….هی زبون میریخت واسم، منم توجه نمیکردم

    باورم نمیشدشوهرم یه ادم خیلییییی حساس،زودجوش،زودرنج،مغرور،که سریع بهش برمیخوره وناراحت وعصبی میشه وبحثمون شدنی تایکی دوماه قهرمیکردباهام حرف نمیزد،بهم توجه نمیکرد…

    ولی اینبار یه ساعت هم نشد

    بعدباخواهش واحترام گف یه چیزی توماشینه لطفاخواهشا برو بیار اعصابم خراب شدیادم رفت بیارم یکمی خواهش کردمنم بی توجه کلیدوبرداشتم رفتم

    ماشینو که بازکردم دیدم خدای مننننننن

    گلِ رزِ سرخِ خوشگللللللِ طبیعی برام گرفته دقیقا ازهموناکه دوس دارم وخواسته ازدلم دربیاره وسوپرایزم کنه

    گریم گرفته بود ازاینهمه لطف خدا

    ازوقتی باهم ازدواج کرده بودیم برام گلِ طبیعی نگرفته بود ولی اینبار بعدِ دعوا گرفته

    الانم اون گلِ زیبا جلوچشممه

    مست میشم ازشدت زیبایی وخوش بویی اش

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    شهلا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1603 روز

    سلام سلام سلام به استاد بزرگوار و خانم مریم شایسته عزیزم

    تنها چیزی که میتونه کمک کنه تا کنترل ذهنم رو در دست بگیرم استفاده از کلامم هست

    کلام معجزه میکنه برای من و با چند بار حتی گاهی بعضی از باورهایم بسیار غالب هستند و یک ماه یا بیشتر باید زمان بزارم تا از ذهنم پاک شوند ولی در آخر تسلیم کلامم می‌شوند و با تکرار و تکرار کاملا از بین میروند.

    یک تشکر بسیار ویژه به استاد بزرگوار و استاد مریم شایسته ی عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    فریبا گفته:
    مدت عضویت: 1275 روز

    سلام به استاد عزیزم سلام به همگی

    من برای کنترل احساسم همیشه با خودم میگم که وقتی من تو مسیرم حرکت میکنم همه جهان هم جهت با مسیر من میشه. یعنی هر شرایطی پیش بیاد به مسیر من کمک میکنه هر رفتاری باهام بشه به مسیر من کمک میکنه، هر فردی تو زندگیم قرار بگیره به مسیر من کمک میکنه. واقعا هم توی این مدت هر اتفاقی که افتاده هر رفتاری که باهام شده چه به ظاهر بد چه به ظاهر خوب به مسیرم کمک کرده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: