پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 16
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-23 10:37:532024-02-28 11:44:40پس کِی به خواسته ام می رسم؟!شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به همگی دوستان و به استاد عزیز که انگار قلبشون با هزاران شاگردشون هماهنگ شده که هربار حرف دل یکی رو بر زبان می آورند..
نشسته بودم روی مبل.. روبروی تلویزیون.. اخبار داشت پخش میشد… اهواز هوا ندارد.. مردم اعتراض میکردند به نادیده گرفته شدن.. یک لحظه یادم افتاد به این جمله که حتی شنیده ها هم میتونند تو زندگی تو تاثیر بذارن.. حتی اگر اینطور تصور کنی که قبولشون نداری.. از روی مبل بلند شدم رفتم سراغ موبایلم.. نت گوشی رو باز کردم دیدم پیج استاد ی فایل جدید گذاشته همون موقع دانلودش کردم و اومدم داخل اتاق گوش کردم.. انگار واسه من گذاشته بودن این فایل رو.. سوال استاد این بود که چطور افکارمون رو کنترل کنیم..
فکر میکنم با این کار تونستم کمی افکارم رو کنترل کنم.. من البته بیشتر مواقع یادم میره اینکار اما الان همه چیز ی جور باور نکردنی اتفاق افتاد..
من معمولا”نمیگم همیشه” وقتی که بخوام افکارم رو کنترل کنم موقع غروب آفتاب تو حیاط خونه قدم میزنم و با خدا صحبت میکنم.. دیروز غروب اینکارو انجام دادم..بعد از خوندن کتاب ملت عشق.. انگار خدا جور دیگه ای در نظرم اومد.. بی اختیار به حیاط رفتم و باهاش صحبت کردم.. کلمه ها بی اختیار میومدن.. امروز اما خیلی تفاوت داشت با تمام روزها.. به یکی از خواسته هام حداقل میتونم بگم برای یک روز دست یافتم.. و اون آرامش بود.. در اوج تمام نابسامانی های زندگیم.. فهمیدم که چقدر آرامش داشتن جداست از تمام اتفاقات روزمره.. آرامش فقط خدارو میخواهد.. من امروز خدارو در قلبم داشتم..
با آرزوی حضور خدا در قلب همه مان..
سلام به همه ی دوستان هم فرکانسی و استاد عزییییزم
من فقط میخواستم از استادم و از دوستان تشکر کنم بخاطر این پرسش و پاسخ کلیدی. این مساله دغدغه چند وقت اخیر منه. چون بخاطر محیط کاری و همکارانم کنترل ورودی خیلی سخته برام. و دیشب داشتم باز ی برنامه ریزی میکردم که واقعا چیکار کنم . با خودم گفتم باید فاصلمو از محیط بیشتر کنم. باید برم تو تنهایی خودم و ی مدت کامل رو باورهامکار کنم باید جمع مهمونی رو ترک کنم هر چند که خانوادم ناراحت میشن. باید متمرکز تر فایل گوش بدم و بیشتر و عمیق تر سپاسگذاری کنم. البته من تلویزیون و حذف کردم . ولی سوال و جواب امروز دقیقا نیاز من بود.ممنون از فرکانس ممنون از دوستان بخاطر جوابای کمک کنندشون و ممنون از استاد مهربون و خوب خودم و ممنون از خدای بخشاینده و مهربان خودم.?
سلام
من از فایل های رایگان استاد به تازگی دارم استفاده میکنم میخوام خیلی مختصر ومفید بگم که چطوری ورودی های ذهنم روکنترل میکنم:
استاد در گزارش جلسه 7قانون آفرینش منو با ابزاری بنام قطب نمای احساس آشنا کردند،هراحساسی که حالم رو بد کنه نجوای شیطانه ازطرف شیطانه این قطب نما بهم هشدار میده که:(سعید داری از مسیر خارج میشی،برگرد،خدا منتظرته)
خدایا شکر همچین قطب نمایی بهم دادی
سلام خدمت استاد عزیزم و هم فرکانسی های گلم
خدارو سپاسگزارم که چند سالی هست که با استاد عزیزم آشنا شدم و دوباره متولد شدم.
به نظر من کنترل ورودی های ذهن بر میگرده به توجه به اتفاق ها و ارتباطات خودمون
بنظرم اولین ورودی های ذهن صحبت های دیگران هستن چون تقریبا 90 درصد افراد جامعه در مورد اتفاقات رخ داده و نداده منفی صحبت میکنن و ما باید از حرف های منفی دیگران دور کنیم.
دومین مورد رسانه است رسانه های صوتی و تصویری جامعه بیشتر مواقع در مورد اتفاقات منفی حرف میزنن و باید آنها را حذف کنیم
سومین مورد مهم دیگر آهنگ هایی هست که گوش میدیم دور و بر ما پر است از آهنگ های منفی و باید از آنها پرهیز کنیم و آهنگ های مثبت و انرژی یخش گوش بدیم
ما با نوشتن جملات تاکیدی مثبت ورودی های خوب به ذهنمان میدهیم با گوش دادن فایل های مثبت و حتی گوش دادن به حرف های ضبط شده خودمون می تونیم باورهایمان را سریع بسازیم و تقویت کنیم و این روند باید تا آخر عمرمان ادامه داشته باشه
درود بر استاد عزیز و یاران همراه.
من هررروز فایل قانون آفرینش رو گوش میدم و به تمریناش عمل میکنم…
عاشقشم کلمه کلمه ش رو حفظم ولی بازم هر بار یه ﭺیز جدید یاد میگیرم
متلا.: خیلی وقت بود یه نفر تو زندگیم بود که واقعا دوسش نداشتم.. و هر بار ازش میخاستم خارج شه از زندگیم اینقدر ابراز ناراحتی و التماس میکرد که نمیتونستم نه بگم
ولی وقتی طبق دستور استاد به خوب وبدش توجه نکردم وفقط فرد ایده آلم رو تصور کردم…. براحتی و بدون هیﭺ دردسری از زندگی من خارج شد.
اون روز بارها خداروشکر کردم وقانون رو با تمام وجود حس کردم
ورودیهای ذهن خیلی مهمن انگار یه جوراییی همه ی شرایط تحت کنترل ما هستن.
من مدرس زبان هستم و خصوصی درس میدم.گاهی شاگردام دیر پرداخت میکردن یا یه مشکلی پیش میومد کلاسا رو نصفه رها میکردن که درآمدم رو دﭺار نوسان میکرد.
طبق قانون تضاد فهمیدم که شاگردان تروتمند و علاقمند بزبان میخام و الان دوتا شاگرد جدید با همون مشخصاتی که میخاستم به شاگردای قبلیم اضافه شدن.خدایا شکرت.
م هرشب نکات متبت روزم رو مینویسم و یک سناریو برای فردا
گاهی این سناریو براساس واقعیت روز زندگیم هست و گاهی یک روز رویایی و قشنگ که دوس دارم داشته باشم.بستگی به حس و حالم داره.
فردا شب که سناریو زو ﭺک میکنم… گاهی میبینم دقیقا همون که نوشتم برام اتفاق افتاده.خیلی لذت بخشه.
یه جوراییی شدم پلیس افکار خودم.
تا فکر منفی میاد سراغم فورا ذهنم رو برمیگردونم و به ﭺیزایی که دوس دارم توجه میکنم.
ﭺند روز پیش برای خرید بلیط یک سفر خارجی از طریق لینک ارسالی آژانس مبلغ 5 میلیون واریز کردم.بمحض اینکه خاستم شماره پیگیری رو یادداشت کنم صفحه رفت و پیام Oh my god اومد. همون لحظه هم اس ام اس بانک مبنی بر برداشت پول برام رسید .قلبم ریخت…
تماس گزفتم با آژانس که اعلام کنم مشکل رو… ولی پاسخ نمیدادن. ذهن منفی من شروع کرد به داستان بافی…
مخصوصا که او آژانس زیاد هم معتبر نبود.
امایک لخظه بخودم اومدم و گفتم همه ﭺی سرجای خودشه.. نگران نباش.
از کنار لب تاب بلند شدم و خدم رو با کار دیگه ای مشغول کردم و فقط سعی کردم خودم رو تو اون مناظر زیبای کشور مقصد تصور کنم که دارم با دوستان لذت میبرم.
بعد از 10 دقیقه از آژانس تماس گرفتن که پرداخت شما تبت شد و بلیط و ویزای شما صادر میشه.
نمیدونم ﭺه مشکلی پیش اومده بود …مهم هم نیست. .فقط خوشحال شدم… و باز فهمیدم که قانون توجه به نکات متبت و بی توجهی به نجوای شیطان واقعا ج میده.
خلاصه که استاد عزیزم… احساس میکنم زندگیم افتاده رو غلتک و داره باسرعت جلو میره… فقط بدلیل تغیییر باورهام و نگرش متبت به همه ﭺیز و همه کس.
ایمان دارم به این قانون و خداروهر لحظه شکر میکنم که این قوانین رو گذاشته تا بتونیم بر زندگیمون مسلط بشیم و هدف خلقت که پیشرفت جهان از طریق رسیدن به خواسته هامون هست رو بر اآورده کنیم.
با قدرت و ایمان پیش بسوی اهداف…..????
سارا رضوی عزیز سلام
افرین به شما که خیلی زیبا تونستید از قانون استفاده کنید و به نکات توجه کنید
موفق باشید
سلام.مهم ترین راه کنترل ورودی موسیقی هست .که یک موسیقی خوب میتونه حال شما رو خیلی خوب کنه ولی یک موسیقی بد چیزیه که انتخاب خودمونه و تاثیر خیلی زیادی داره.ووقتی راه دوری کردن از یک ورودی نیست میتونین به اون تو دلتون بخندین یا اگر موقعیت جوریه که خنده بهتون حس بدی میده میتونین با رجوع به خودتون و شرایط خوب خودتون که مخالف اون ورودیه شکرگذاری کنین.من برای نگه داشتن حس خوب اون اتفاق رو بارها بلند بلند تکرار میکنم وتعریف میکنم .مثل کسی که ناراحته وهی با تعریف اون ناراحتیش بیشتر میشه من هم با تعریف اتفاق خوب اون رو دوباره جذب میکنم.برای رهایی از یک ناراحتی یا ترس و نگرانی میرم جلو اینه و تمام جمله های مثبت رو درمورد خودم و اطرافیانم وامکاناتم به زبون میارم وبعد نماز در سجده درحالی که تو دلم میگم خدایا تو بزرگتری پس من همه ی این مسایل رو به دوش قدرتمند تو میسپرم و خودم مانند کودکی شاد هستم،در زبانم بابت تمامی نعمت های مادی و معنوی یکی یکی شکر گذاری میکنم.
سلام
کاری که من میکنم برای کنترل ورودیها این هست که هر مطلبی را نمی خونم و با افرادی که مثبت هستند ارتباط میگیرم.چیزی که خیلی به من کمک کرده برای بالا بردن سطح انرژیم تجسم در حالت آلفا هست.آهنگ آرامش بخش گوش میدم و. همزمان تجسم میکنم و از صمیم قلبم ذوق میکنم.شکرگزار. داشته هام هستم و حتی وقتی یک اتفاق به ظاهر. منفی می افتد سعی میکنم نکات مثبتش را در بیارم و دقت کنم بهددرسی که از اون گرفتم.به افکارم دقت میکنم و خودم را سرزنش نمی کنم و افکار منفی را روی کاغذ. می نویسم و روبروش حالت مثبت اون فکر منفی را. می نویسم و. از صمیم قلب براش سپاسگزاری میکنم.
بنام پروردگارمهربان و روزی دهنده ام
باسلام وسپاس از وجود نازنین استاد گرانقدرم و ودوستان عزیز وصمیمی.
راستش پس از طرح این سوال ومسابقه خیلی شگفت زده شدم.احساس خوبی داشتم وقتی دیدم میتونم تجربیات قشنگم رو باشما خوبان درمیون بگذارم.
آشنایی من با قانون وکتاب راز و کتابهایی دراین حیطه برمی گرده به سه سال پیش!و آشنایی بااستاد عزیزم برمی گرده به 4ماه قبل.وهمین مرا بس که $نتایجم دراین 4ماه به هیچ وجه قابل مقایسه با سالهای قبل نیست.چرا؟!
من تو اون 3سال به یک مساله پی نبرده بودم واون “تغییر باورها ازطریق کنترل ورودی هابود”
4ماه است که:
?خانه ما تلویزیون تعطیل است.!
?معاشرت باافرادمنفی تعطیل است!
?رفت وآمد بااقوام و دوستان منفی نگر تعطیل است!
?شنیدن وپیگیری اخبارتعطیل است!
?تمامی پیج ها وکانالهای خبر وسیاسی در فضای مجازی تعطیل است.
?بااستفاده از روش سوال حافظه ای کلام مخاطبم را به سمتی می برم که می خواهم.
?درجایی که نمی توانم ورودی ها راکنترل کنم مثل جمع خانوادگی ویا محیط عمومی بلافاصله از هندزفری ویا ترک اتاق به بهانه ای استفاده می کنم.
?4ماه است خودم را به رگبار فایلهای صوتی استاد و آهنگهایی با مفهوم مثبت بسته ام.
?4ماه است که شبها قبل ازخواب و صبحها بعدازبیداری جملات تاکیدی راتکرار ویا گوش می کنم.تاجایی که درخوابم هم صداها می آیند.
?باورهایی را که بایددرخودم تغییر دهم باصدای خودم ضبط کرده ام ومرتب گوش می کنم.
?رفت وآمدم را حتی باخانه مادری خیلی خیلی کمترکرده ام(به دلیل عدم کنترل ورودیها) وفقط به ساختن باورهایم دل سپردم.
?دیگر نگران قضاوت وحرف وحدیث دیگران نیستم
?به انتقادات دیگران فقط لبخندمی زنم.وازآنها استفاده سازنده می کنم
?برعکس همیشه حتی در درونم بخودم احترام میگذارم
?باورهایم را در قالب جملات تاکیدی نوشته و تکرار می کنم
?جملات تاکیدی را بر درو دیوارخانه،روی یخچال و…چسبانده ام.تاحتی بانگاه درذهنم نهادینه شوند.
?ازبحث وغیبت فاصله گرفته ام.
?همه رادوست دارم.وبدخواهانم رانیز بخشیده ام.وبرایشان بهترین آرزوهارادارم.
?سعی نکردم کسی رابه چیزی قانع کنم
?فقط وفقط فیلمهایی می بینم که انگیزه حرکتم باشند.
?وبالاخره 4ماه است که همه سعیم براین است که فقط به خواسته هایم وبه زیباییهای اطرافم وتحسین انسانهای موفق بیندیشم.
?ودریک کلام چهارماه است که خودمم.خالص وناب
?باورکنید ذهن استدلالیم کم آورده است.
?نتیجه این شده :
درهرلحظه انگارهمه انسانها و اتفاقات دست به دست هم دادن تادرخدمت من باشند.شایدباورنکنید که درعرض چندهفته دوبارفقط روی همین سایت برنده هفتگی شدم.بعدازچندین سال احساس ناتوانی وعدم عزت نفس توانستم کسب وکارمورد علاقه ام راشروع کنم.(البته نتایج راحتما بعدابرایتان خواهم نوشت)
بعدازچندسال خودم را وخدای خودم را یافته ام.واعتمادبنفسم نیزعالی شده.
وآرامشی که مثال زدنیست.پیداکرده ام.
کنترل ورودی ها برروی روابطم،اعتمادبه نفسم،ایمانم،کسب وکارم،آرامشم،ونگاهم به دنیا خیلی خیلی تاثیرگذاربوده وهست.وهمچنان امیددارم که بانتایج بسیاربسیارعالی ترروبرو شوم.
ممنونم از مطالعه همه آنچه که باعشق برایتان نوشتم.
شادو پیروز و پرروزی باشید.?
هدیه عزیز سلام
افرین به شما که تلویزیون را کنار گذاشتین افراد منفی را کنار گذاشتین
دیدگاه تون بسیار زیبا بود
سلام سپاسگزارم از دیدگاه مثبت و انرژی بخش شم دوست گرامی ?
سلام به همه عزیزان.1٫ من در محل کارم به محض ورود با لبخند وارد می شوم و فقط ویژگیهای مثبت افرادرا می بینم و اگر بحث ناخوشایندی پیش بیاید با مهارت تمام بحث را به سمتی می برم که دوست دارم.2٫ به همه انرژی مثبت میدهم و با شوخ طبعی و مهربانی فضای صمیمی را ایجاد می کنم.3٫معمولا با ظاهری آراسته به محل کار می روم.4٫ ابدا از کلمات منفی استفاده نمی کنم و اصلا پشت سر کسی حرف نمی زنم و به طور کامل مثبت شدم( البته من قبل از آشنایی با سایت استادعباس منش نا آگاهانه روی خودم کار می کردم). 5٫زمانی که از سر کار به منزل برمی گردم و هر روز صبح قبل از خروج از منزل ، قربون صدقه دخترم و همسرم می روم و با کلمات محبت آمیز ( عاشقتم ،دوست دارم ،عزیزمی ،خیلی ماهی و ….)از اونا جدا میشم.6٫من هیچ وقت حرف از خستگی و بیماری و کمبود نمی زنم و به همسرم هم قانون جذب را توضیح دادم و رعایت می کند.7٫من روزانه 50 صفحه کتاب های موفقیت می خوانم و تلویزیون را کنار گذاشتم.8٫ من فقط به چیز هایی که دوست دارم توجه می کنم و برای موفقیت دیگران دعا می کنم و مهارت زیادی در تغییر فرکانس دارم .از زحمات استاد عباس منش تشکر می کنم.ثروتمند باشید.
من از وقتی با این مجموعه آشنا شدم، در دو کلمه میتونم بگم مثبت و خوشحال شده ام. قبل از آن
اغلب به صورت ناخودآگاه تمرکزم بر روی نکات منفی بود و زود از مسائل پیش رو ناراحت و عصبی میشدم.
اما مانند اینکه یک چیزی از ناخودآگاه من به خودآگاه مننقل شده دیگر در موقعیت های منفی کاملا متوجه میشوم که الان وقت اونه که درسی بگیرم، الان زمان این است که از دل مشکل نکته مثبت بکشم بیرون، عقب می ایستم و تماشا میکنم ببینم این آدم نامناسب که سر راهم قرار گرفته چرا اومده و از دلش چه چیز مثبتی را میتونم بیرون بکشم،
وقتی متوجه این موضوع میشوی که اتفاقات زندگی هیچ کدام بی دلیل نمی افتد،به مرور ذهنت در جستجوی علت اتفاق میگردد، و در نتیجه ی آن نکات مثبت است که از دل سیاه ترین اتفاق بیرون می آید و تو از آن بالاترین بهره را می بری، رشد میکنی و به موفقیت ها نزدیک میشوی
یک مثال عینی برای این قضیه را میخواهم با دوستان در میان بگذارم. من مدتها به دنبال شخصی بودم که رابطه ای برقرار کنم با هدف ازدواج،
خواستگار های نامناسب زیادی بر سر راهم قرار میگرفتند، و من بعد از هر نافرجامی بسیار ناراحت میشدم که پس اونی که باید بیاد چرا نمیاد، در همین حین با این مجموعه آشنا شدم که این اشنایی همزمان شد با دو ماه محرم و صفر که اصولا خواستگاری در آن صورت نمیگیرد
هر سال این موقع من از این که دو ماه هیچ خبری نخواهد بود ناراحت میشدم. ولی این بار خوشحال بودم از این که دو ماه فرصت دارم با خودم تنها باشم و از این تنهایی لذت ببرم،
خودم را بسازم و خواسته ها و آرزو های خودم رو بشناسم و آنها را با جزئیات دقیق بنوسیم و از خواندن آنها نهایت لذت و آرامش را ببرم، به همین ترتیب ادامه دادم، وقتی نوشتن هام تموم شد، کمی تمرکزم بر روی خواسته هایی که نوشته بودم کم شد
و به زندگی روزمره پرداختم، و باز هم بدون فکر به هیچ چیز از زندگی عادی روزمره خودم هم لذت میبردم و سپاس گذار بودم
گاهی هفته ها میگذشت و من اصلا دیگر لحظه ای به آنچه خواسته بودم فکر هم نمیکردم،
این مرحله همان رها سازی خواسته است. ماه ها گذشت، محرم و صفر تمام شد، من اهداف جدید پیدا کردم و غرق در زندگی خودم شدم، با این تفاوت که دیگر هر روز از زندگی لذت میبردم و از مشکلاتی که سر کار و تحصیل نکته مثبت جمع میکردم، قبل از انجام هر کار کوچک حتی یک کار اداری اخر کار را مثبت و اتمام آن را ساده تصور کردم و مشکلاتی که قبلا در روند انجام کارها با آن رو به رو میشدم کم و کم تر شد و در صورت مواجهه ذهنم برای تصمیم گیری باز تر شد، گذشت گذشت و گذشت
از زمان آشنایی من با مجموعه 4 ماه نگذشته بود که اونی که دنبالش بودم به بهترین شکل وارد زندگیم شد، من مواردی که دلم میخواست در یک رابطه تجربه کنم را نوشته بودم و جالب اینه خصوصیات آن فرد به ترتیبی که یادداشت کرده بودم برام آشکار شد بدون جابه جایی.
بابت تمام اتفاقات قشنگی که هر روز داره تو زندگیم میوفته خدا رو شکر میکنم،حتی اگه اتفاق خاصی هم نیوفته من کلی زیبایی میبینم دور و برم که به خاطرش هر روز سپاسگزار باشم و هر روز آرامش و شادی رو تجربه کنم.